✅نامش حجاج بن یوسف بن حکم از قبیله ثقفی از اهالی طائف بود.
مورخان تاریخ تولد شومش را در سال ۴۲ هجری نوشته اند.
پدرش یوسف از رجال سرشناس و اهل علم و فضل در قبیله ثقیف بود.
مورخین علت ورود حجاج به عرصه حکومت را آشنایی پدرش یوسف با مروان که در طائف تبعید بوده است، می دانند.
1⃣حجاج در عصر مروان بن حکم :
نخستین باری که نام حجاج و پدرش در قضایای سیاسی دیده میشود، مربوط است به آغاز فعالیتهای مروان بن حکم برای تصدی خلافت که آنها در همان دوره مروان با او به شام رفتند.(۱)
نخستین جایی که او به عنوان والی به آنجا رفت، شهر کوچکی به نام تباله، در حجاز بود که بعدها منصرف شد و بعد از آن حجاج رئیس شرطه عبدالملک بود و عبدالملک نیز از دلیری و اقدام او خوشش آمد.
2⃣حجاج در عصر عبدالملک بن مروان :
حجاج در سپاه عبدالملک در جنگ بر علیه مصعب بن زبیر شرکت داشت.
وقتی عبدالملک بن مروان در سال ۷۰ هجری مصعب بن زبیر را در کوفه کشت،
مردم را برای بیرون رفتن به جنگ عبدالله بن زبیر فراخواند، پس حجاج بن یوسف ثقفی به عنوان فرمانده سپاه انتخاب شد.(۲)
حجاج در سال ۷۲ هجری به سوی مکه لشکر کشید.
عبدالملک یک عهدنامه امان برای ابن زبیر هم نوشت و به حجاج داد که اگر تسلیم شد به او امان بدهد همچنین اتباع او همه در امان و آسوده باشند واگر اطاعت نکرد با او بجنگد.
سپاه حجاج بعد از یک ماه توقف در طائف، با کسب اجازه از عبدالملک، در ایام حج، به مکه حمله کرد و بر بالای کوه ابو قبیس منجنیق نصب کرد، و شهر مکه را به منجنیق بست و کعبه را آتش زد و منهدم ساخت و با گستاخی تمام حتی از ریختن کثافات نیز بر روی خانه خدا خودداری نکرد.
کار به جایی رسید که یاران ابن زبیر از اطراف وی پراکنده شدند و بیشتر مردم مکه نزد حجاج رفته و از وی امان خواستند.
و نهایتا در اوائل سال ۷۳ هجری با آخرین مقاومت ابن زبیر و یاران باقیماندهاش مکه سقوط کرد و عبدالله بن زبیر کشته شد.(۳)
مهمترین فردی که نقش اساسی در تحکیم بنای خلافت بنی امیه داشت حجاج بود و تمام همتش و حیاتش را وقف خاندان اموی کرده بود.
از جمله اعتقادات حجاج این بود که او خلیفه وقت را بالاتر از رسول اکرم(ص) میدانست.
او اولین کسی بود که پا را فراتر نهاده و از عبدالملک به عنوان «خلیفة الله» نام برد.
حجاج کسی بود که عبدالملک در مورد او به پسرش گفت :
حجاج بود که ما را بر منبر خلافت قرار داد.(۴)
حجاج در سال ۷۵ هجری از طرف عبدالملک به جای بشر بن مروان بر مسند ولایت عراق(کوفه و بصره) گمارده شد.
حجاج مردی خونخوار بود که در سال ۷۵ هجری به مدت بیست سال بر مسند کوفه نشست.
که در این ایام، پیرمرد و بچه و بزرگ و کوچک را به اتهام فقط شیعه بودن میکشت.
او نسبت به اهل بیت(ع) عصمت و طهارت بغض و کینه ای عجیب داشت.
از بزرگان شیعه و یاران امام علی(ع)، سعید بن جبیر و کمیل بن زیاد و رشید هجری و قنبر غلام امام(ع) توسط حجاج به شهادت رسیدند.
حجاج شیعیان را مجبور میکرد تا به امام علی(ع) ناسزا بگویند و هر کسی امتناع می کرد، گردنش را می زد.(۵)
و به نقل ابن ابی الحدید معتزلی؛
حجاج شیعیان را میکشت و به کوچکترین ظن و تهمتی بازداشت میکرد. به حدی که درباره مردی گفته میشد زندیق یا کافر است، بهتر بود از اینکه او را شیعه علی(ع) معرفی کنند.(۶)
در تاریخ به خونریزی و ستمگری مشهور است و در کشتن مخالفان چنان زیاده روی کرد که حتی عبدالملک بن مروان نیز این میزان خون ریزی را نمی پسندید.
و طبق نقلی؛ در حکومت خود بر عراق بیش از صد و بیست هزار نفر را کشت.
خود حجاج اعتراف کرده بود که صد هزار کس را بیگناه کشته که فقط گناه آنها این بود که گواهی میدادند یزید میگسار بوده است.(۷)
او در ایام حج، کعبه را به منجنیق بست و آن را به آتش کشید.(۸)
در دوران حکومتش، اولین زندان مختلط را ایجاد کرد و بیش از پنجاه هزار مرد و زن، در زندانهای او به صورت مختلط به سر میبردند.
حجاج شخصی سفاک بود که طی بیست سال فرمانروایی خود، غیر از کسانی که در جنگها کشت، دوازده هزار نفر را بعد از دستگیری زیر شکنجه به قتل رساند.
وی زنان و مردان را یکجا و مختلط، در زندانهای بیسقف حبس میکرد؛ بهطوریکه از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند.
با مرگ حجاج، مردم عراق و ایران به ویژه شیعیان و سادات نفس راحتی کشیدند و یکی از بزرگترین ظالمان دوران با هلاکتش، شادی را به دل بسیاری از مردم هدیه کرد.(۹)
📚منابع:
۱)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۴۹
۲)تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۱۲، ص۱۹۴
۳)فتوح البلدان بلاذری، ج۱، ص۵۴
۴)البدء و التاریخ مقدسی، ج۶، ص۲۸
۵)التنبیه و الاشراف مسعودی، ج۱، ص۲۷۴
۶)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۱، ص۴۴
۷)الکامل ابن اثیر، ج۱۳، ص۱۹۳
۸)فتوح البلدان بلاذری، ج۱، ص۵۴
۹)وفیات الاعیان ابن خلکان، ج۷، ص۱۰۶
@TarikhEslam
1⃣پیش گویی #امام_علی_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام درباره حجاج بن یوسف ثقفی :👇
✅امام علی(ع) پیشتر در خطبه ای خطاب به مردم کوفه فرموده بود؛
📋《أَمَا وَ اللَّهِ لَيُسَلّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلَامُ ثَقِيفٍ الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ!》
♦️آگاه باشید، به خدا سوگند، پسرکی از طایفه ثقیف که هوسباز و متکبر است بر شما مسلط میشود و کشتزارها و باغهای سرسبز شما را به غارت میبرد، پوستتان را می درَد و چربي هاى شما را آب مىكند.(۱)
[از شدت ستم و بيدادگرى او، رنجور و لاغر مىشويد!]
امام حسین(ع) نیز در روز عاشورا، هنگامی که لشکریان عمر بن سعد را نفرین می کرد، خطاب به آنان می فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ سَلِّطْ عَلَيْهِمْ غُلاَمَ ثَقِيفٍ يَسُومُهُمْ كَأْساً مُصَبَّرَةً فَلا يَدَعُ فيهِمْ أَحَداً، قَتْلَةً بِقَتْلَة وَ ضَرْبَةً بِضَرْبَة، يَنْتَقِمُ لي وَ لاَِوْلِيائي وَ لاَِهْلِ بَيْتي وَ أَشْياعي مِنْهُمْ، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ كَذَّبُونا وَ خَذَلُونا》
♦️خدایا! غلام ثقفی را بر آنان مسلط کن تا با کاسه تلخ ذلت، سیرابشان سازد و کسی را در میانشان بدون مجازات نگذارد.
در مقابل قتل، به قتلشان برساند و در مقابل ضرب، آنان را بزند و از آنان انتقام من و انتقام خاندان و پیروانم را بگیرد؛ زیرا اینان ما را تکذیب نمودند و در مقابل دشمن، دست از یاری ما برداشتند.(۲)
و منظور از غلام ثقفی همان حجاج بن یوسف ثقفی بود.
📚منابع :
۱)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۷، ص۲۷۷
۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۱۰
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣پیش گویی #امام_علی_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام درباره حجاج بن یوسف ثقفی :👇 ✅امام علی(ع)
2⃣کسی با دست #امام_علی_علیه_السلام بیعت نکند با پای حجّاج بیعت خواهد کرد!👇
✅در تاریخ آمده است که؛
بعد از شکست زبیریان، حجاج بن یوسف ثقفی از جانب عبدالملک بن مروان حاکم کوفه شد.
عبدالله بن عمر که پیشتر بعد از قتل عثمان در سال۳۵ هجری با امام علی(ع) بیعت نکرده بود، اکنون در سال ۷۵ هجری، شدید از این وضعیت وحشت کرده بود، شبانه به خانه حجاج بن یوسف رفت و با اصرار به محضرش رسید.
حجاج نیز مشغول شرب خمر بود!
حجاج پرسید : برای چه آمده ای؟
عبدالله گفت : ای خلیفهی خدا!
📋《مُدَّ يَدَكَ لِاُبَايِعَكَ لِعَبدِالمَلَكِ!》
♦️دستانت را دراز کن تا با تو بیعت کرده باشم که گویی با عبدالملک بیعت کرده ام.
حجاج گفت : شبانه؟! صبح میآمدی!
عبدالله پاسخ داد : قربان! اگر تا صبح زنده نمانم، جواب خدا را در قیامت چه دهم؟!
چون از رسول خدا(ع) شنیدم که فرمود :
هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.
حجاج هم برای تحقیر بیشتر او این چنین کرد :
📋《فَاَخرَجَ الحَجَّاجُ رِجلَهُ وَ قَالَ : خُذ رِجلِي فَاِنَّ يَدِي مَشغُولَةُ》
♦️پایش را به سوی او دراز کرد و گفت :
با پایم بیعت کن که دستانم مشغول است!
او با پای حجاج بیعت کرد و پس از حمد و خوشحالی از حصول توفیق بعیت، خارج شد.
حجاج گفت :
📋《يَا احمَقَ بَنِي عَدِي! مَا بَايَعتَ مَعَ عَلِيِِّ(ع) وَ تَقُولُ اليَومَ مَن مَاتَ وَ لَم يَعرِف اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مَيتَةً جَاهِلِيَّةً أَو مَا كَانَ عَلِيُّ(ع) اِمَامَ زَمَانِكَ؟》
♦️ای احمق بنی عدی!
با علی(ع) بعیت نکردی و حال می گویی : هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است؟ یا اینکه علی(ع) را امام زمانت نمی دانستی؟!!(۱)
📚منبع :
۱)الکنی و الالقاب محدث قمی، ج۱، ص۳۶۳
@TarikhEslam
📆هفدهم ماه مبارک رمضان، اواخر حضور حضرت رسول اکرم(ص) در مکه معظمه(به نقلی شش ماه قبل از هجرت) وقوع معراج حضرت رسول اکرم(ص) و سیر روحانی، جسمانی حضرت(ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی(۱) و نزول آیه مبارکه اسراء :
📋«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَیٰ بِعَبْدِهِ لَيلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِي بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيهُ مِنْ آياتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»
♦️منزّه است آن [خدایی] که بندهاش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی که پیرامون آن را برکت دادهایم سیر داد، تا از نشانههای خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.(اسراء ۱)
#وقایع_ماه_رمضان_المبارک
📚منبع :
۱)الطبقاتالکبری ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹
@TarikhEslam
✅بنابر نقل مشهور، جنگ بدر در روز جمعه، در روز هفدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجری اتفاق افتاد.(۱)
جنگ بَدْر نخستین جنگ با فرماندهی حضرت رسول اکرم(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش پس از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه بود که در منطقه بدر رخ داد.
از علل وقوع این جنگ می توان به مواردی اشاره کرد.
از آنجایی که مسلمانان پیش از هجرت، در مکه مورد اذیت و آزار، شکنجه و تبعید کافران قرار گرفته بودند.
و همچنین پس از هجرت اموال باقی مانده مهاجران، توسط مشرکان قریش مصادره شده بود، با این وجود مسلمانان از سوی خداوند اجازه جنگ با مشرکان قریش را نداشتند و به صبر فرا خوانده میشدند.
تا اینکه خبر رسید که کاروان تجاری قریش به سرپرستی ابوسفیان به همراه مال التجاره مسلمانان از مکه به شام در حال حرکت است.
در راه بازگشت کاروان کفار از غزه به سوی مکه، خداوند به رسول اکرم(ص) فرمان خروج مسلمانان را از مدینه برای پیروزی بر کاروان یا سپاه مشرکان فرمان داد.
بدینوسیله سپاه مسلمان از مدینه خارج شدند و صبح هنگام رسول اکرم(ص) در حال آرایش سپاه بود که سپاه قریش روبروی آنان قرار گرفت.
ابتدا رسول اکرم(ص) در طی پیامی، ضمن اعلام عدم تمایل به رویارویی با قریش، آنان را از جنگ برحذر داشت. برخی خواهان بازگشت شدند؛ اما جنگ طلبی و گردن فرازی ابوجهل مانع پذیرش شد و جنگ شروع شد.
در این جنگ، مسلمانان علی رغم کم شمار بودن به پیروزی رسیدند و چند تن از بزرگان مشرکان نیز کشته یا اسیر شدند.
این پیروزی جایگاه مسلمانان در مدینه را تثبیت کرد.
و از علل پیروزی مسلمانان، جانفشانی و دلاوری مسلمانان به ویژه امام علی(ع) و حمزه سیدالشهداء(ع) بود.
این غزوه جزء معدود جنگهایی است که در قرآن ذکر شده و نمونهای از امدادالهی دانسته شده است.
رسول اکرم(ص) سه روز در بدر ماند و سپس زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را به مدینه فرستاد تا خبر پیروزی مسلمانان را برسانند.(۲)
📚منابع :
۱)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵
۲)المغازی واقدی، ج۱، ص۴۸
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از #جنگ_بدر و رشادتهای #امام_علی_علیه_السلام در فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته مصطفی عقاد
@TarikhEslam
✅هنگامی که امام علی(ع) به سال ۳۵ هجری به خلافت رسید، معاویه حاکم شام بود.
امیرالمؤمنین(ع) تصمیم گرفت عبدالله بن عباس را حاکم شام کند؛ پس نامهای به معاویه نوشت و در آن نامه، از او خواست تا امور شام را به ابن عباس تحویل داده و همراه اَشراف شام به مدینه بیاید و با حضرت(ع) بیعت کند!
این دستور بر معاویه گران آمد و حضرت(ع) را تهدید به جنگ کرد.
و حضرت(ع) در جواب نامه این را نوشت و فرستاد :
📋«..عِنْدِی اَلسَّیْفُ اَلَّذِی أَعْضَضْتُهُ بِجَدِّکَ وَ خَالِکَ وَ أَخِیکَ فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ..»
♦️در نزد من همان شمشیرى است که در جنگ بدر بر پیکر جدّ و دایى و برادرت زدم.(۱)
یعنی کسی را به جنگ تهدید می کنی که از کودکی مشق جنگ کرده و با جنگ قد کشیده و حال اگر می خواهی با همان تو را هم به آنان ملحق کنم، بی صبرانه منتظرم!
برخی از اصحاب امام علی(ع) عزل معاویه را عادلانه امام غیر سیاستمندانه قلمداد کردند و جواب نامه معاویه را هم نوعی تا جایی که سیاست امام علی(ع) را با سیاست معاویه مقایسه می کردند و حضرت در این باره می فرماید :
📋«وَاللهِ مَا مَعَاوِیَةُ بِأَدهَی مِنِّی، وَلکِنَّهُ یَغدرُ وَ یَفجرُ!»
♦️سوگند به خدا! معاویه از من سیاستمدارتر نیست، اما معاویه حلیهگر و جنایتکار است!(۲)
📚منابع :
۱)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۴، ص۱۳۱
۲)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۰، ص۲۱۱
@TarikhEslam
📆هفدهم ماه رمضان سال ۵۸ هجری قمری مرگ «عایشه بنت ابی بکر» توسط «معاویه بن ابی سفیان» در مدینه:👇
#وقایع_ماه_رمضان_المبارک
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال9️⃣3️⃣1️⃣:فلسفه ازدواج حضرت رسول اکرم(ص) با «عایشه بنت ابوبکر» چه بود؟👇
@TarikhEslam
پاسخ:
قبل از پاسخ به این سوال؛ مقدمتا انگیزه های حضرت رسول اکرم(ص) را درباره ازدواج شرح دهیم:
1⃣عمل به فریضه الهی:👇
مسئله ی ازدواج یک پاسخ منطقی به نیاز زن و مرد به یکدیگر است،که در تمام شرایع و ادیان و جوامع پذیرفته شده است.
اسلام نیز بنیاد ازدواج را مبارک ترین بنیانها و بناها شمرده است و پیروان خود را بدان ترغیب و شرایط و حدودی برای آن تعیین نموده است.
و پیامبر اکرم(ص) نیز انسانی است، همانند سایر انسانها با همان نیازها با این تفاوت که بر آن حضرت(ص) وحی نازل می شود.
📖قرآن می فرماید :
《قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ》
بگو من بشری هستم مثل شما ،(امتیازم این است که) به من وحی می شود..(۱)
یکی از نیازهای پیامبر اکرم(ص) نیاز به ازدواج و انتخاب همسر بوده است، اما از آنجایی که پیامبراکرم(ص) معصوم و خود ساخته است و قوای نفسانی خود را تحت کنترل دارد، هیچگاه از جاده اعتدال خارج نمی شود.
2⃣سياسی و اجتماعی:👇
يعنی با ازدواج موقعيت پیامبر(ص) در بين قبايل مستحكم می گشت و بر نفوذ سياسي و اجتماعيش افزوده می شد و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده می نمود.
پشتوانه وحمایت سیاسی از حضرت(ص) در اموری از قبیل جنگها و اتحاد قبایل و حکومت داری و جلوگيري از كارشكني هاي آنان و حفظ سياست داخلي و ايجاد زمينه مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، از ناحیه برخی از قبایل عرب می توانست در برخی از مواقع، کمکی برای پیامبر(ص) باشد.
در راستاي اين اهداف پيامبر(ص) با زنان ذيل ازدواج كردند :
۱)عايشه دختر ابوبكر از قبيله (تيم)
۲)حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ (عدی)
۳)ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيله (بني اميه)
۴)ام سلمه از قبيله (بني مخزوم)
۵)سوده از قبيله (بني اسد)
۶)ميمونه از قبيله (بني هلال)
۷)صفيه از (بنی اسرائيل) و ..
از اين روي، پيامبر(ص) با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر(ص) دشمن بودند، مانند؛ بني اميه و بني اسرائيل، ازدواج نمود.
اما با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر(ص) دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.(۲)
3⃣تبلیغی:👇
ازدواج مهمترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي اعراب شده بود، بهترين عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود.
حضرت(ص) به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر در عرصه تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب، به برخی از این ازدواج ها روی می آورد.(۳)
4⃣اقتصادی:👇
پشتوانه اقتصادی پیامبراکرم(ص) نیز علاوه بر دلایل فوق، از ناحیه برخی از این قبایل عرب، می توانست در بسیاری از مواقع، کار ساز باشد.
✅اما با این همه اوصاف، فلسفه ازدواج پیامبر(ص) با عایشه:
در کنار دلایلی که تا به این حال، در این رابطه از قبیل عوامل سیاسی وتبلیغی اقتصادی و..بیان شد، دلیلی که بیشتر از همه معقولانه است، وبا فتنه ی اهل نفاق سازگاری دارد، این است که طبق شواهد تاریخی، ابوبکر از باسوادان مکه بوده وبه دلیل آشناییت و مراوده ی وی، با یهودان مکه، در تورات در وصف پیامبر آخرالزمان شنیده بود که؛ داماد پیامبر آخرالزمان، جانشین بلافصل وی خواهد بود!
پس ابوبکر سعی بر دامادی پیامبر(ص) داشت!
ولی با معضل زیادی روبه رو بود، از جمله سن ابوبکر!
چون پیری ابوبکر اقتضا داشت که پیامبر(ص) این امر را قبول نکند، اما ابوبکر کافی بود در این زمینه، کاری را انجام دهد، که پیامبر(ص) جوابی در اعتراض وی نداشته باشد!
به نوعی سنت را بشکند واین سنت ازدواج را، با این اختلاف سن، باب کند!
پس ابوبکر دخترش عایشه را که از حیث سنی اختلاف چندانی با حضرت زهرا(س) نداشت، به اصرار خود به تزویج پیامبر(ص) درآورد، تا در سالهای دیگر بتواند از دختر پیامبر(ص) خواستگاری کند، ودر صورت اعتراض پیامبر(ص) به این اختلاف سن، جوابش این باشد که؛ اگر این کار روا نبود، پس چرا خود شما این کار را کرده اید؟!
وشما با این سن، عایشه را به تزویج درآورده اید؟!
وفاصله سنی شما با عایشه همان فاصله سنی بین من و زهراست!
ولی غافل ازین که جواب پیامبر(ص) این خواهد بود که امر ازدواج زهرا(س) بدست خداست.
وقتی ابوبکر به خواستگاری حضرت زهرا(س) آمد،این سخن پیامبر(ص) را شنید، دیگر حرفی برای گفتن نداشت.(۴)
همچنین بعد از این ماجرا، وی در عقد حضرت زهرا(س) با امام علی(ع) که در مسجد پیامبر(ص) برگزار شد، حضور نیافت.
📚منابع:
۱)سوره کهف، آیه ۱۱۰
۲)مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۲۸۶
۳)کتاب محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت،گيورگيو، ص۲۰۷
۴)برگرفته از بیانات #استاد_مهدی_طائب در دروس تاریخ تطبیقی
@TarikhEslam
👤حسادت عایشه بنت ابوبکر به شخصیت #حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها در منابع اهل سنت :👇
@TarikhEslam
✅به سند کتب اهل تسنن آمده است که؛
عایشه خود می گوید :
📋《مَا غِرْتُ عَلَى اِمْرَأَةٍ لِرَسُولِ اللهِ(ص) كَمَا غِرْتُ عَلَى خَدِيجَةَ(س) لِكَثْرَةِ ذِكْرِ رَسُولِ اللهِ(ص) إِيَّاهَا وَ ثَنَائِهِ عَلَيهَا》
♦️آن قدر که بر خدیجه(س) حسادت می کردم، بر هیچ یک از همسران رسول خدا(س) حسادت نمی کردم، زيرا آن حضرت(ص) از ایشان بسيار یاد می کرد و از او تمجید می نمود.(۱)
👤در جایی دیگر نیز عایشه گفته است :
📋《کَانَ النَّبِیُّ(ص) إِذَا ذَکَرَ خَدِیجَةَ(س) أَثْنَى عَلَیْهَا، فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ!
فَغِرْتُ یَوْمًا، فَقُلْتُ : مَا أَکْثَرَ مَا تَذْکُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ، قَدْ أَبْدَلَکَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهَا خَیْرًا مِنْهَا؟!!》
♦️رسول خدا(ص) هرگاه به یاد خدیجه(س) میافتاد از او به نیکی یاد میکرد.
روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم : چه زیاد از آن پیر زن بی دندان یاد مى کنید؟!!
حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《[خَدِیجَةُ وَ أَینَ مِثْلُ خَدِیجَةَ؟] مَا أَبْدَلَنِی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ خَیْرًا مِنْهَا، قَدْ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرَ بِی النَّاسُ، وَصَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبَنِی النَّاسُ، وَوَاسَتْنِی بِمَالِهَا إِذْ حَرَمَنِی النَّاسُ، وَرَزَقَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَلَدَهَا إِذْ حَرَمَنِی أَوْلَادَ النِّسَاءِ》
♦️خدیجه و کجاست مانند خدیجه؟! مرا همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است، زیرا هنگامى که همه مردم مرا تکذیب مى کردند، او مرا تصدیق مى کرد و هنگامى که مردم مرا محروم مى داشتند، او با اموال خود من را یاری مى کرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او فرزندى به من عنایت نفرمود.(۲)
📚منابع:
۱)صحيح بخاری، ج۳، ص۱۳۸۹، ح۳۶۶۰
۲)مُسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۳۵۶
@TarikhEslam