✍علت منفور بودن جایگاه #محمد_بن_ابی_بکر_رحمه_الله در نزد اهل سنت؟!!!
✍پاسخ مختصر و مستند در سایت «ادیان نت» : 👇
https://www.adyannet.com/fa/news/15493
@TarikhEslam
✅ #محمد_بن_ابی_بکر_رحمه_الله اسوهای از برائت و ولایت :👇
✅جناب محمد بن ابی بکر اسوهای از برائت و ولایت در بین شیعیان است.
او فردی پاک سیرت و از شیعیان خالص حضرت امیر المومنین(علیه السلام) بود و از این روایت شریف زیر ثابت میشود که جناب محمد بن ابی بکر بیعت خود با حضرت امیر المومنین(علیه السلام) را بدون برائت از پدرش ابی بکر که اول ظالم در حق اهل بیت(علیهم السلام) بود، قبول نداشته است.
✍محمد طیار نقل می کند که نزد امام جعفر صادق(علیه السلام) از محمد بن ابی بکر یاد کردیم.
حضرت(ع) فرمود :
درود و رحمت خدا بر او؛ همانا روزی از روزها محمد بن ابی بکر به امیر المومنین امام علی(علیه السلام) گفت :
📋《اُبْسُطْ يَدَكَ أُبَايِعْكَ!》
♦️دستت را باز کن تا با تو بیعت کنم.
حضرت(ع) دستشان را باز کردند و محمد بن ابی بکر گفت :
📋《أَشْهَدُ أَنَّكَ إِمَامٌ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُكَ وَ أَنَّ أَبِي فِي اَلنَّارِ》
♦️شهادت میدهم که تو امامی هستی که اطاعتت واجب است و پدر من در آتش است!
سپس امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
📋《 كَانَ إِنْجَابُهُ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ رَحْمَةُ اَللَّهِ عَلَيْهَا لاَ مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ》
♦️نجابت محمد بن ابی بکر از طرف مادرش اسماء بنت عمیس بود نه پدرش!(۱)(۲)
📚منابع :
۱)الاختصاص شیخ مفید، ص۷۷
۲)اختیار معرفة الرجال معروف به (رجال الکشی) شیخ طوسی، ص۶۶
@TarikhEslam
۱)کتاب الاختصاص شیخ مفید(متوفی ۴۱۳ هجری قمری)، ص۷۷
#محمد_بن_ابی_بکر_رحمه_الله
@TarikhEslam
۲)کتاب اختیار معرفة الرجال معروف به (رجال الکشی) شیخ طوسی شیخ الطائفه(متوفی ۴۶۰ق)، ص۶۶
#محمد_بن_ابی_بکر_رحمه_الله
@TarikhEslam
✅اهل سنت در طول تاریخ از معاویه همواره به عنوان «خال المومنین» (دایی مومنان) یاد می کنند.
آن هم از آن جهت که، وی برادر ناتنی «أم حبيبه» دختر ابوسفیان، همسر حضرت رسول اکرم(ص) است.
پس بر اين اساس، باید برادران همه همسران رسول اکرم(ص) خال المؤمنين باشند.
از جمله همسران رسول اکرم(ص)، عايشه مى باشد و برادری ناتنی عایشه، محمد است که از اسماء بنت عمیس متولد شده است و طبق مطالب فوق از دوسالگی در خانه امام علی(ع) بزرگ شد.
جای سوال اینجاست که چرا محمد بن ابوبكر را «خال المؤمنين» نمى دانند؟!!
پس فهمیده می شود که استفاده از واژه خال المؤمنين براى معاويه، قطعاً دلايل و انگيزه هاى سياسى دارد.
واين انگيزه ها صرفاً به خاطر مخالفت معاویه با خاندان رسالت و عترت و اهل بيت(ع) و نبوت بوده است.
همين انگيزه هاى سياسى است كه عنوان خال المؤمنين را به معاويه اى مى دهد، كه به جنگ با اهل بیت(ع) بر می خیزد.
معاویه بعد از جنگ با امام علی(ع)، و ماجرای حکمیت و بعد از شهادت حضرت(ع) دستور سبّ و لعن امام(ع) را صادر كرد.
ابن ابی الحدید معتزلی می گوید :
📋《إِنَّ مَعَاوِيَةَ أَمَرَ النَّاسَ بِالعَرَاقِ وَ الشَّامِ وَ غَيرِهِمِا بِسَبِّ عَلِي(ع) وَ البَرَاءَةِ مِنهُ وَ خَطَبَ بِذَلِكَ عَلَى مَنابِرِ الِإسلَامِ وَ صَارَ ذَلِكَ سَنَةً فِي أَيَّامِ بَنِي أُمَيَّةِ إِلَى أَن قَامَ عُمَرُ بنُ عَبدِالعَزِيزِ فَأَزَالَهُ》
♦️معاویه به مردم عراق و شام و دیگر بلاد دستور داد، تا علی(ع) را در خطبه های منبرهای اسلام سب و لعن کنند و از او برائت بجویند!
تا اینکه این سنتی شد در ایام حکومت بنی امیه تا زمانی که عمر بن عبدالعزیز بر حکومت نشست.(۱)
کار را به جایی رساند که در شام کسی جرات بردن نام «علی» و نامگذاری فرزندان به نام «علی» را نداشت.
ابن حجر عسقلانی می نویسد :
📋《كَانَ بَنُو أَمَيَّةِ إِذَا سَمَعُوا بِمَولُودِِ اسمُهُ عَلِيِِّ قَتَلُوُهُ》
♦️بنی امیه هنگامی که متوجه می شدند که نام کودکی را علی گذاشته اند، او را می کشتند.(۲)
همچنین معاویه با دو فرزند بزرگوارش امام حسن(ع) وامام حسين(ع)، كه ريحانه هاى پيامبر(ص) و دو سيد اهل بهشت مى باشند، محاربه نمود و اصحابی چون حُجر بن عدی را به شهادت رساند.
نه فقط محمد بن ابوبكر را كه تربيت شده اميرالمؤمنين(ع)، و از شيعيان خالص عترت طاهره(علیهم السلام) مى باشد، خال المؤمنين نمى خوانند، بلكه حتى او را شتم و لعن و سب نيز مى نمايند.
بدتر اين كه، او را از ارث پدر هم محروم ساختند.
حتى بعد از فتح مصر توسط معاويه و عمرو عاص، آب را به رويش بستند و او را در شكم الاغ مرده اى نهاده، آتش زدند، و شهيدش كردند.(۳)
✍مقاله نقش یهود در انتقال قدرت از خلفا به بنیامیه :👇👇
https://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/17739/%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87/
📚منابع:
۱)شرح نهج البلاغة ابن أبی الحديد، ج۴، ص۵۷
۲)تهذيب التهذيب ابن حجر ،ج۷، ص۲۸۱
۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۰
@TarikhEslam
🕌نمایی از آرامگاه و ضریح #محمد_بن_ابی_بکر_رحمه_الله در شهر «قاهره» مصر :👆
@TarikhEslam
9⃣3⃣1⃣بیستم صفر سال ۶۱ هجری قمری، رسیدن کاروان #اسرای_کربلا به کربلا!👇
✅سيد بن طاووس می نویسد :
راوی می گوید :
📋《وَ لَمَّا رَجَعَ نِسَاءُ الْحُسَیْنِ(ع) وَ عِیَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا الْعِرَاقَ قَالُوا لِلدَّلِیلِ : مُرَّ بِنَا عَلَى طَرِیقِ کَرْبَلَاءَ!》
♦️هنگامی که کاروان اهل بیت امام حسین(ع) و اسرای کربلا از شام برگشتند، هنگام رسیدن به عراق به راهنمای کاروان گفتند :
ما را از راه کربلا ببر! و او نیز چنین کرد.(۱)
#اربعین_حسینی
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴
@TarikhEslam
0⃣4⃣1⃣بیستم صفر سال ۶۱ هجری قمری، رسیدن کاروان #اسرای_کربلا به کربلا!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
📋《فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَجَمَاعَةً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَرِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ وَرَدُوا لِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) فَوَافَوْا فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُكَاءِ وَالْحُزْنِ وَاللَّطْمِ وَأَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَكْبَادِ》
♦️پس اهل بيت(ع) وقتی به قتلگاه رسيدند، جابر بن عبدالله انصارى و جمعى از بنى هاشم و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر حسين(ع) فرا رسيده بودند، همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در كربلا اقامت كردند.
📋《وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ فَأَقَامُوا عَلَى ذَلِکَ أَیَّاماً》
♦️و زنان آن آبادى نیز با ایشان به عزادارى پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند.(۶)
📚منبع :
۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
@TarikhEslam
✅عَطِیَّة بن سَعد عوفی که او نیز از راویان و عالمان بود، و از تابعین محسوب می شد، در این باره می گوید :
📋《خَرَجتُ مَعَ جابِرِ بنِ عَبدِ اللّه ِالأَنصارِیِّ زائِرَینِ قَبرَ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ(ع) فَلَمّا وَرَدنا کَربَلاءَ دَنا جابِرٌ مِن شاطِئِ الفُراتِ فَاغتَسَلَ، ثُمَّ اتَّزَرَ بِإِزارٍ وَارتَدى بِآخَر، ثُمَّ فَتَحَ صُرَّةً فیها سُعدٌ فَنَثَرَها عَلى بَدَنِه، ثُمَّ لَم یَخطُ خُطوَةً إلّا ذَکَرَ اللّهَ تَعالى حَتّى إذا دَنَا مِنَ القَبرِ》
♦️همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن علی(ع) حرکت کردیم.
هنگامى که به کربلا رسیدیم جابر به کرانه فرات نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایى به تن کرد و کیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت جز آن که ذکر خداى متعال گفت تا این که به قبر نزدیک شد.
سپس به من گفت :
📋《ألمِسنیهِ فَأَلمَستُهُ فَخَرَّ عَلَى القَبرِ مَغشِیّا عَلَیهِ فَرَشَشتُ عَلَیهِ شَیئا مِنَ الماءِ!
فَلَمّا أفاقَ قال : یا حُسَینُ ثَلاثَاً ثُمَّ قال :
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ!
ثُمَّ قَالَ : وأنّى لَکَ بِالجَوابِ وَ قَد شُحِطَت أودَاجُکَ عَلَى أثبَاجِکَ، و فُرِّقَ بَینَ بَدَنِکَ و رَأسِکَ》
♦️دست مرا بر روی قبر بگذار!
وقتی دست او را بر قبر گذاشتم بیهوش، بر روى قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد سه بار گفت :
اى حسین(ع)!
آن گاه گفت : دوست پاسخ دوست را نمىدهد؟!
سپس گفت : چگونه پاسخ دهى در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت جدایى انداختند؟!
📋《فَأَشهَدُ أنَّکَ ابنُ خاتَمِ النَّبِیّین وَابنُ سَیِّدِ المُؤمِنین وَابنُ حَلیفِ التَّقوى وسَلیلِ الهُدى وخامِسُ أصحابِ الکِساءِ وَابنُ سَیِّدِ النُّقَباءِ وَابنُ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّساءِ وما لَکَ لا تَکونُ هکَذا وقَد غَذَّتکَ کَفُّ سَیِّدِ المُرسَلین ورُبّیتَ فی حِجرِ المُتَّقین ورُضِعتَ مِن ثَدیِ الإِیمانِ وفُطِمتَ بِالإِسلام فَطِبتَ حَیّا وطِبتَ مَیِّتا غَیرَ أنَّ قُلوبَ المُؤمِنینَ غَیرُ طَیِّبَةٍ لِفِراقِک ولا شاکَّةٍ فِی الخِیَرَةِ لَکَ فَعَلَیکَ سَلامُ اللّه و رِضوانُهُ وأشهَدُ أنَّکَ مَضَیتَ عَلى ما مَضى عَلَیهِ أخوکَ یَحیَى بنُ زَکَرِیّا》
♦️گواهى مىدهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه(س) سَرور زنانى!
و چگونه چنین نباشى در حالى که از دست سَرور پیامبران غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان پرورش یافته اى و از سینه ایمان شیر نوشیده اى و با اسلام تو را از شیر گرفته اند.
پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل هاى مؤمنان در فراق تو خوش نیست، بى آن که در این تردیدى رود که همه اینها به خیرِ تو بود.
سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مىدهم که تو بر همان روشى رفتى که برادرت یحیى بن زکریّا رفت.
📋《ثُمَّ جالَ بِبَصَرِهِ حَولَ القَبرِ و قال :
السَّلامُ عَلَیکُم أیَّتُهَا الأَرواحُ الَّتی حَلَّت بِفِناءِ الحُسَینِ وأناخَت بِرَحلِهِ وأشهَدُ أنَّکُم أقَمتُمُ الصَّلاةَ وآتَیتُمُ الزَّکاةَ وأمَرتُم بِالمَعروفِ ونَهَیتُم عَنِ المُنکَرِ وجاهَدتُمُ المُلحِدین وعَبَدتُمُ اللّه َحَتّى أتاکُمُ الیَقینُ.
وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا لَقَد شارَکنا کُم فیما دَخَلتُم فیهِ》
♦️آن گاه جابر دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت :
سلام بر شما اى روح هایى که گرداگردِ حسین(ع) فرود آمده، همراهش شدید!
گواهى مى دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید.
سوگند به آن که محمّد(ص) را به حق برانگیخت در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم.
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
عطیه می گوید : به جابر گفتم :
📋《یا جابِرُ! کَیفَ وَ لَم نَهبِط وادِیاً ولَم نَعلُ جَبَلاً ولَم نَضرِب بِسَیفٍ وَ القَومُ قَد فُرِّقَ بَینَ رُؤوسِهِم وأبدانِهِم، واُوتِمَت أولادُهُم و أرمَلَت أزواجُهُم؟!》
♦️اى جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم]، با آن که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى که اینان سرهایشان از پیکر جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!
جابر گفت :
📋《یا عَطِیَّةُ! سَمِعتُ حَبیبی رَسولَ اللّه(ص) یَقولُ : مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم و مَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالحَقِّ نَبِیّا إنَّ نِیَّتی و نِیَّةَ أصحَابِی عَلَى مَا مَضَى عَلَیهِ الحُسَینُ(ع) وأصحَابُهُ》
♦️اى عطیّه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا(ص) مى فرماید :
هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود و هر کس کارِ کسانى را دوست داشته باشد، در کارشان شریک مىشود و سوگند به آن که محمّد(ص) را به حق به پیامبرى بر انگیخت نیّت من و همراهانم همان است که حسین(ع) و یارانش بر آن رفته اند.
عطیه می گوید :
بعد از اینکه با جابر آنان را زیارت نمود، به من گفت :
📋《خُذُوا بِی نَحوَ أبیَاتِ کُوفَانَ》
♦️مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر!
📋《فَلَمّا صِرنا فی بَعضِ الطَّریقِ قالَ : یا عَطِیَّةُ! هَل اُوصِیکَ و مَا أظُنُّ أنَّنی بَعدَ هذِهِ السَّفَرَةِ مُلاقیکَ؟
أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ما أحَبَّهُم وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ما أبغَضَهُم وإن کانَ صَوّاما قَوّاما، وَارفُق بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ(ص) وآلِ مُحَمَّد(ص)!
فَإِنَّهُ إن تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثرَةِ ذُنوبِهِ ثَبَتَت لَهُ اُخرى بِمَحَبَّتِهِم ، فَإِنَّ مُحِبَّهُم یَعودُ إلَى الجَنَّةِ ومُبغِضَهُم یَعودُ إلَى النّارِ》
♦️هنگامى که بخشى از راه را رفتیم گفت :
اى عطیّه! آیا سفارشى به تو بکنم که دیگر گمان ندارم پس از این سفر تو را ببینم؟
دوستدار خاندان محمّد(ص) را تا زمانى که آنان را دوست مى دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد(ص) را تا زمانى که با آنان دشمن است دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد(ص) و خاندان محمّد(ص) رفاقت کن که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مىمانَد؛ چرا که دوستدار آنان به بهشت باز مىگردد و دشمن آنان به سوى آتش دوزخ مىرود.(۲)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۵۹
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۶۸، ص١٣٠
@TarikhEslam