eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
155 ویدیو
259 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
✅در لحظات بحرانی و سرنوشت ساز جنگ احد، نـقـش بزرگ امام على(ع) به عنوان تنها مدافع خستگى‎ناپذیر نمایان گردید، زیرا امام على(ع) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در كنار رسول اکرم(ص) شمشیر مى ‎زد و از وجود مقدّس پیشواى عظیم الشّان اسلام در برابر یورش‎هاى مكرّر فوج‎هاى متعدد مشركان حراست مى‎كرد. ابن اثیر در تاریخ خود مى‎نویسد : رسول اکرم(ص) گروهى از مشركین را مشاهده كرد كه آماده حمله بودند، بـه عـلى(ع) دستور داد به آنان حمله كند، حضرت على(ع) به فرمان پیامبر به آنان حمله كرد و با كشتن چندین تن موجبات فرار آنان را فراهم ساخت. رسول اکرم(ص) سپس گروه دیگرى را مشاهده كرد و به امام على(ع) دستور حمله داد و حضرت على(ع) آنان را كشت و متفرّق ساخت. در این هنگام فرشته وحى به رسول اکرم(ص) فرمود : این نهایت فداكارى است كه على(ع) از خود نشان مى‎دهد. رسول خدا(ص) فرمود : او از من و من از او هستم. در این هنگام، صدایى از آسمان طنین انداز شد که ؛ 📋《لا فَتَى اِلاّ عَلِىّ(ع)، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقَارِ》 ♦️جوانمرد شجاعى چون على(ع) و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد.(۱) عشق امیرمؤمنان(ع) به دفاع از اسلام و ارزش‌های والای اسلامی، او را به حضور در صحنه‌های نبرد با دشمنان خدا وا می‌داشت. او به جز جنگ تبوک که به دستور رسول خدا(ص) در مدینه ماند، در تمام جنگ‌ها در کنار رسول خدا(ص) و در صف مقدم، به حمایت از دین خدا پرداخت. او خط شکنی فاتح بود. تا جایی که حضرت فاطمه(س) در خطبه معروف خود خطاب به مردم مهاجر و انصار درباره امام علی(ع) فرمود : 📋《کلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ، أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیطَانِ، وَ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، فَلَا ینْکفِئُ حَتَّى یطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَ یخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیفِهِ》 ♦️هنگامی که هر زمان آتش اخگر به هیزم و هیمه فتنه افکندند، خداوند آن را خاموش ساخت و هر گاه شاخ شیطان نمایان مى‌گشت و یا مشرکى دهان به یاوه‌ گویى مى‌گشود، او برادرش على(ع) را در کام آن مى‌افکند. امام على(ع) هم در مقابل تا آن زمان که بر مغز و سر مخالفان نمى‌کوبید و بینى آنها را به خاک مذلّت نمى‌مالید، ترک امر نمى‌نمود.(۲) در جای جای بدن امیرمؤمنان(ع) از فرق مبارک که در جنگ بدر و احد آسیب دید، تا کف پای او که در جنگ صفین تیری به آن اصابت کرد، آثار زخم و شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت. فقط در جنگ احد نود جراحت بر بدن مبارکش وارد آمد. به گفته مورخان جایی در بدنش سالم نماند و مانند گوشت جویده شده‌ای، روی زیر اندازی از پوست به استراحت می پرداخت. شیخ مفید ضمن بر شمردن هفتاد خصلت برای امیرمؤمنان(ع)، به مسئله آثار هزار زخم شمشیر اشاره کرده و چنین می فرماید : 📋《فَعُدَّ مَا بِهِ مِنْ أَثَرِ الْجِرَاحَاتِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الدُّنْيَا فَكَانَت أَلْفَ جِرَاحَةٍ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ!》 ♦️آثار زخم را در بدن علی(ع) به هنگامی که از دنیا رفت برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود.(۳) 📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۲۵۱ ۲)شرح الأخبار قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۴ ۳)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۵۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚔فرار ابوبكر و عمر در جنگهای صدر اسلام علی الخصوص در جنگ احد؛ در بیان آیت الله :👇 @TarikhEslam
✅بزرگان محقّقين و اعلام اهل سيره و تاريخ و حديث از اهل سنّت تصريح كرده اند كه در جنگ احد، در شرايطى كه مشركين بعد از شكست ابتدائى، برگشتند و قصد قتل رسول خدا(ص) و انهدام قواى مسلمين را داشتند، ابوبكر و عمر نيز چونان ديگران، آن سرور را در درياى دشمن رها كرده و تنها گذاشته و براى حفظ جان خودشان پا به فرار گذاشتند، براى نمونه به مدارك زير در باب جنگ احد مراجعه شود : ۱)ابو داود طيالسى در كتاب «سنن». ۲)ابن سعد در كتاب «الطّبقات الكبرى». ۳)طبرانى در كتاب «معجم». ۴)ابوبكر بزّار در كتاب «مسند». ۵)ابن حبّان در كتاب «صحيح». ۶)دارقطنى در كتاب «سنن». ۷)ابو نعيم اصفهانى در «حلية الاولياء». ۸)ابن عساكر در «تاريخ مدينة دمشق». ۹)ضياء مقدسى در «المختارة». ۱۰)متّقى هندى در «كنز العمّال»(۱). و امّا در جنگ حنين، حاكم نيشابورى به سند صحيح از ابن عبّاس نقل مى كند كه تنها كسى كه در آن جنگ با رسول خدا(ص) ماند و استقامت كرد، علىّ بن ابيطالب عليه السّلام بود، و همه پا به فرار گذاشتند.(۲) امّا در جنگ خيبر، اعلام و محقّقين از اهل سنّت فرار ابوبكر و عمر را ذكر كرده اند كه از آن جمله : ۱)احمد بن حنبل در كتاب «المسند». ۲)ابن ابى شيبه در «المصنَّف». ۳)ابن ماجه قزوينى در «سنن المصطفى(ص)». ۴)ابوبكر بزّار در «المسند». ۵)طبرى در «تفسير و تاريخ». ۶)طبرانى در «المعجم الكبير». ۷)حاكم نيشابورى در «المستدرك». ۸)بيهقى در «السّنن الكبرى». ۹)ضياء مقدسى در «المختارة». ۱۰)هيثمى در «مجمع الزّوائد». و متّقى هندى در كتاب «كنز العمّال»(3) واقعه فرار را از افراد فوق الذّكر نقل مى كند. امّا در جنگ خندق كه معروف است كه رسول خدا(ص) فرمودند : ♦️《لَضَرْبَةُ عَليٍّ في يَوْمِ الخَنْدقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ》 ضربه علىّ بن ابيطالب(ص) در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس نزد خداى تعالى برتر است، و در بعضى از نقلها اين چنين آمده است : 《اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الاُمَّةِ إلى يَوْمِ القِيَامَة》برتر است از عبادت تمامى امّت تا روز قيامت.(۴) شرط شجاعت از يكطرف، فرار شيخين در اين مواقف حسّاس از زندگانى رسول خدا(ص) از طرف ديگر، اهل سنّت را دچار گرفتارى كرده است، فكر كردند و كردند تا اينكه شيخ الاسلامشان يعنى جناب «ابن تيميّه» كه در چنين مواردى حلاّل مشاكل!! آنان است فكرى بكر و چاره اى معقول!! انديشيده، چنين مى گويد : شكّى نيست كه ما در خليفه و حاكم اسلام به لزوم وجود صفت شجاعت قائليم، ولكن شجاعت بر دو قسم است: ۱)شجاعت قلبى ۲)شجاعت بدنى و ابوبكر درست است از شجاعت بدنى بى بهره بوده، ولى او داراى شجاعت قلبى بوده، و همين مقدار از شجاعت براى حاكم اسلامى كافى است!! و در ادامه سخنانش مى گويد: و اگر شما مى گوئيد على(ع) اهل جهاد و قتال بوده، ما مى گوئيم : عمر بن خطّاب نيز اهل قتال و جنگ در راه خداوند بوده است، ولى بايد دانست كه قتال بر دو قسم است: ۱)قتال با شمشير ۲)قتال با دعاء و عمر بن خطّاب با دعاء، در راه خداوند قتال كرده است. سپس ابن تيميّه براى اثبات شجاعت بدنى ابوبكر ابن ابى قحافه ـ در قبال شجاعتها و مبارزه هاى محيّرالعقول اميرالمؤمنين(ع) با مشركين ـ تمسّك به واقعه زير نموده، چنين مى نگارد: بخارى و مسلم در كتاب خودشان آورده اند كه: عروة بن زبير مى گويد : من از عبدالله فرزند عمرو بن عاص پرسيدم كه : سخت ترين رفتار مشركين با رسول خدا(ص) كدام بود؟ جواب داد : روزى رسول خدا(ص) مشغول نماز بودند كه عُقْبَة بن ابى مُعَيْط آمد و رداء آن حضرت(ص) را به دور گردن مبارك پيچيده و به شدّت فشار داد، در همين حال ابوبكر آمده و شانه عُقْبه را گرفت و او را به كنارى زد و گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد : رَبِّيَ الله؟(۵) قضاوت در گفتار ابن تيميّه را به اهل انصاف واگذار مى كنيم. اين بود موقعيّت ابوبكر در ارتباط با صفت شجاعت كه به اجماع اهل سنّت، در جانشين پيامبر و خليفه مسلمين معتبر است. 📚منابع : ۱)كنز العمّال متقی هندی، ج۱۰، ص۴۲۴ ۲)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۱ ۳)كنز العمّال متقی هندی، ج۱، ص۳۷۱ ۴)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۲ ۵)منهاج السنّة ابن تیمیه، ج۸، ص۸۵ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎞سکانسی از لحظه شکست سپاه مسلمین در ؛ ساخته مصطفی عقاد:👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆پانزدهم شوّال سال سوم هجری قمری شهادت سردار بزرگ، مجاهد مخلص و شجاع اسلام، عموی حضرت رسول اکرم(ص) و امام علی(علیه السلام) :👇 @TarikhEslam
✅همانطور که می دانید حضرت حمزه سیدالشهداء(علیه السلام) در راس شهدای بنی هاشم است. و در چند جای تاریخ، بعد از شهادت ایشان، نام او توسط حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در مواقع حساس و سرنوشت ساز، یاد شده است. 1⃣ : در جنگ احد هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) متوجه شهادت عمویش حضرت حمزه(ع) شد، بلافاصله بالای جنازه ی ایشان حاضر شد، در حالی که به شدّت اشک می‌ریخت. ابن‌ مسعود می‌ گوید :  پیامبر اکرم(ص) بدن حمزه(ع) را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفت و با صدای بلند گریه کرد، تا حالت بیهوشی به ایشان دست داد، و آنگاه خطاب به جسد عمویش فرمود : 📋《یَا حَمْزَةُ! یَا عَمَّ رَسُولِ اللهِ(ص)! یَا اَسَدَ اللهِ وَ اَسَدَ رَسُولِهِ! یَا فَاعِلَ الْخَیْراتِ! یَا کَاشِفَ الْکُرُباتِ! یَا ذابُّ یَا مَانعَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦ای حمزه! ای عموی پیامبر خدا! ای شیر خدا و ای شیر رسول خدا! ای انجام دهنده کارهای خیر! ای برطرف کننده سختیها! و ای دفاع کننده و دور کننده دشمن از برابر رسول خدا!(۱) 2⃣ : حضرت امیرالمومنین(ع) در هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود : 📋《وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ!》 ♦️ای حمزه! آه که امروز حمزه ای برای من نيست!(۲) بعدها حضرت(ع)، هنگام خلافت خویش در خطبه ای فرمودند : 📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَجَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَیْهِ،وَ لَو كانا شَاهِدَيهِما لاتَبَقا نَفسَيهِمَا! أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَ أَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُوتَهَ!》 ♦️آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر(ع) زنده وحاضر بودند، آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به مقام خلافت كه رسيدند، نمى رسيدند، و اگر حمزه و جعفر بودند، شاهد و ناظر بودند، که آن دو نفر، جان سالمى از ميان بيرون نمى بردند و خود را به هلاكت مى انداختند. اما حمزه در نبرد احد کشته شده بود و جعفر در نبرد موته!(۳) 3⃣ : حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) بر سر مزار شهدای اُحُد می رفت و در آنجا بر سر مزار حمزه(ع) که خود قبر او را سنگ چینی کرده بود، گریه می کرد و او را فرا می خواند. در تاریخ آمده است : 📋《تَأْتِي قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ.. فَتَقُولُ هَاهُنَا كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) وَ هَاهُنَا كَانَ اَلْمُشْرِكُونَ》 ♦️حضرت فاطمه(س) به زیارت شهدای احد می رفت و آنها را زیارت می کرد و محل جنگ رسول خدا(ص) با مشرکین را دقیقا نشان می داد.(۴) 4⃣ : امام حسین(ع) در روز عاشورا در فرازی از خطبه خود، خطاب به سپاهِ دشمن می فرماید : 📋《أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی..أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا؟》 ♦️ای مردم به گفتارم گوش دهید. ای مردم! بگوئید من چه کسی هستم؟ سپس فرمود : 📋《أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ؟ أَ وَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی؟》 ♦️آیا من فرزند دختر پيامبر خدا(ص) نيستم؟ آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر(ص) شما نيستم؟ آيا حمزه ی سيدالشهدا(ع) عموی من نيست؟(۵) 5⃣ : در روز عاشورا، بعد از شهادت امام حسین(ع)، مرکب ایشان به سمت خیمه ها رفت، وقتی اهل خیام این حالت را دیدند، در این هنگام، حضرت زینب کبری(س) و در برخی نقلها حضرت اُم كلثوم(س) دست بر سر گذاشت، درحالی که با صدای بلند فریاد می زد و مى گفت : 📋《وامُحَمَّداه! واجَدّاه! و انبِيّاه! وا اَبَاالْقاسِماه! وا عَلِيّاه! وا جَعْفَراه! وا حَمْزَتاه! وا حَسَناه! هذا حُسَيْنٌ(ع) بِالْعَراء، صَريحٌ بِكَرْبَلا، مَحزُوزُ الرَّاْسِ مِنَ الْقَفاء..》 ♦️این حسین(ع) توست که عریان روی زمین افتاده و سر در بدن و عمامه و رداء به تن ندارد!(۶) 6⃣ : امام سجاد(ع) در فرازی از خطبه که در مسجد شام ایراد فرمود، خطاب به مردم شام فرمود : 📋《أَيُّهَا النَّاسُ! فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ》 ♦️اى مردم! خداوند ما را بر ديگران برترى داد به خاطر اينكه حضرت رسول اکرم(ص) از ماست. امام علی(ع) صديق از ماست. جعفر طيار از ماست. حمزه سیدالشهداء شير خدا و شير رسول خدا(ص) از ماست.(۷) 📚منابع : ۱)ذخائر العقبی محب الدین طبری، ص۱۸۱ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد، ج۱۱، ص۶۵ ۳)کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۶۰ ۴)الکافی شیخ کلینی، ج۴، ص۵۶۱ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج‌۲، ص۹۸ ۶)مقتل الحسين(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷  ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) در طی نامه ای به معاویه می فرماید : 📋《أَلاَ تَرَى غَیْرَ مُخْبِرٍ لَکَ وَ لَکِنْ بِنِعْمَهِ اَللَّهِ أُحَدِّثُ أَنَّ قَوْماً اُسْتُشْهِدُوا فِی سَبِیلِ اَللَّهِ تَعَالَى مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ لِکُلٍّ فَضْلٌ حَتَّى إِذَا اُسْتُشْهِدَ شَهِیدُنَا قِیلَ سَیِّدُ اَلشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) بِسَبْعِینَ تَکْبِیرَةً عِنْدَ صَلاَتِهِ عَلَیْهِ؟》 ♦️آنچه مى‌‏گویم براى آگاهاندن تو نیست، بلکه براى یادآورى نعمت‏‌هاى خدا مى‌گویم! آیا نمى‏‌بینى جمعى از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسیدند و هر کدام داراى فضیلتى بودند، اما آنگاه که شهید ما «حمزه» شربت شهادت نوشید، او را سیدالشهدا خواندند و رسول اکرم(ص) در نماز بر پیکر او به جاى پنج تکبیر، هفتاد تکبیر گفت؟!! و در ادامه فرمود : 📋《..أَنَّى یَکُونُ ذلِکَ کَذلِکَ وَ مِنَّا النَّبِیُّ(ص) وَ مِنْکُمُ الْمُکَذِّبُ، وَ مِنَّا أَسَدُاللَّهِ وَ مِنْکُمْ أَسَدُ الْأَحْلافِ، وَ مِنَّا سَیِّدا شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْکُمْ صِبْیَةُ النَّارِ، وَ مِنَّا خَیْرُ نِساءِ الْعالَمِینَ وَ مِنْکُمْ حَمّالَةُ الْحَطَبِ! فِی کَثِیرٍ مِمَّا لَنَا وَ عَلَیْکُمْ!》 ♦️شما چگونه با ما برابريد در حالی كه؛ رسول اکرم(ص) از ماست، و دروغگوى رسوا [ابوجهل] از شماست. شير خدا [حمزه(ع)] از ماست، و شیر پیمانها و توطئه ها [ابوسفیان] از شماست. دو سيّد جوانان اهل بهشت [امام حسن(ع) و امام حسین(ع)] از ماست و كودكان در آتش افكنده شده [اولاد عقبة ابن ابی معیط] از شماست. بهترين زنان جهان [حضرت فاطمه(س)] از ماست و زن هيزم كش دوزخیان [امّ جمیل همسر ابولهب، خواهر ابوسفیان] از شماست و از ما اين همه فضيلت‏ها، و از شما آن همه رسوايى ‏هاست!(۱) 👤امام محمدباقر(عليه السلام) می فرماید : 📋《عَلَى قَائِمَةِ اَلْعَرْشِ مَكْتُوبٌ حَمْزَةُ أَسَدُ اَللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ》 ♦️بر ستون عرش نوشته شده است : حمزه، شير خدا و شير رسول خدا(ص) و سيّد شهيدان است.(۲) 📚منابع : ۱)نهج البلاغه سید رضی، نامه ۲۸ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۲۲۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال3️⃣5️⃣ : چرا بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) به مزار شهدای اُحُد، مخصوصا مزار می رفتند؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ : طبق منابع تاریخی حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) بر سر مزار شهدای اُحُد می رفت و در آنجا بر مزار حضرت حمزه سیدالشهداء گریه می کرد. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که؛ 📋《..تَأْتِي قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ مَرَّتَيْنِ اَلْإِثْنَيْنَ وَ اَلْخَمِيسَ فَتَقُولُ هَاهُنَا كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَاهُنَا كَانَ اَلْمُشْرِكُونَ》 ♦️حضرت فاطمه(س) هفته ای دوبار در روزهای دوشنبه و پنجشنبه به زیارت شهدای احد می رفت و آنها را زیارت می کرد و محل جنگ رسول خدا(ص) با مشرکین را دقیقا نشان می داد.(۱) اما حضرت فاطمه(س) علاوه بر زیارت اهل قبور، در صدد این بود که یاد شهدای احد و رشادت های آنان و در این میان شجاعت ها و رشادت های بی نظیر امام علی(ع) و فراریان جنگ احد را در خاطر مردم زنده کند. و به نوعی به مردم بفهماند که، کسانی که شما با آنها بیعت کرده اید و از آنها تعبیر به خلیفه حضرت رسول اکرم(ص) می کنید، همان کسانی هستند که در جنگ احد پا به فرار گذاشتند و از جنگ گریختند. و در مقابل این همسرم علی(ع) بود که یک تنه از جان رسول اکرم(ص) محافظت کرد تا جایی که ملائک از جانبازی و حمایت او به وجد آمده و جمله《لا فَتى اِلاّ عَلِىّ(ع) لا سَيفَ اِلاّ ذُوالفَقار》را سر دادند. حتی حضرت(س) پیشتر در خطبه فدکیه خطاب به مهاجر و انصار فرموده بود که؛ 📋《کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِی‏ءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ...وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ》 ♦️هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر(ص) برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمى‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‌‏کرد، باز نمى‏‌گشت. و این در حالى بود که شما در آسایش زندگى مى‏‌کردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مى‌‏بردید تا ناراحتى‌‏ها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد مى‌‏کردید، و به هنگام نبرد فرار می نمودید.(۲) 👤زيد بن وهب می گويد : به عبدالله بن مسعود گفتم : آيا، به جز علی(ع) و ابودجانه و سهل بن حنيف، همه در جنگ احد فرار كردند؟ گفت : همه فرار كردند به جز علی(ع).(۳) بزرگان محقّقين و اعلام اهل سيره و تاريخ و حديث از اهل سنّت تصريح كرده اند كه در جنگ احد، در شرايطى كه مشركين بعد از شكست ابتدائى، برگشتند و قصد قتل رسول خدا(ص) و انهدام قواى مسلمين را داشتند، ابوبكر و عمر نيز چونان ديگران، آن سرور را در درياى دشمن رها كرده و تنها گذاشته و براى حفظ جان خودشان پا به فرار گذاشتند. و ابن عباس نقل می کند که در جنگ احد، تنها كسى كه در آن جنگ با رسول خدا(ص) ماند و استقامت كرد، علىّ بن ابيطالب(ع) بود، و همه پا به فرار گذاشتند.(۴) و اینکه چرا حضرت فاطمه(س) بر مزار حمزه سیدالشهداء گریه می کردند، شاید دلیلش این بوده است که در این لحظات سرنوشت ساز جای خالی افرادی چون حمزه را احساس می کردند. تاجایی که بعدها امام علی(ع) بر فراز منبر می فرمود: 📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَجَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَیْهِ،وَ لَو كانا شَاهِدَيهِما لاتَبَقا نَفسَيهِما》 ♦️آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر(ع) زنده وحاضر بودند، آن دو نفر (اولی و دومی) به آن مقام (خلافت) كه رسيدند، نمى رسيدند، و اگر حمزه و جعفر بودند، شاهد و ناظر بودند، که آن دو نفر، جان سالمى از ميان بيرون نمى بردند و خود را به هلاكت مى انداختند. 📋《أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَأَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُوتَهَ وَبَقِیتُ بَیْنَ جِلْفَیْنِ جَافِیَیْنِ ذَلِیلَیْنِ حَقِیرَیْنِ عَاجِزَیْنِ الْعَبَّاسِ وَعَقِیلٍ وَکَانَا قَرِیبَیِ الْعَهْدِ بِکُفْرٍ فَأَکْرَهُونِی وَقَهَرُونِی》 ♦️حمزه در نبرد احد کشته شده بود و جعفر در نبرد موته، من بودم و دو عامی تندخوی بدبخت ناتوان خوار؛ عباس و عقیل که تازه از کفر به اسلام روی آورده بودند. مردم مرا ناخوش داشتند و رها کردند.(۵) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج‏۳، ص۲۲۸ ۲)الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ ۳)كنز العمّال متقی هندی، ج۱۰، ص۴۲۵ ۴)المستدرك علی الصحیحین نیشابوری، ج۳، ص۱۱۱ ۵)کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۶۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال4️⃣5️⃣ : چرا در برهه های حساس حیات خود، همواره از این دو شخصیت «حمزه و جعفر» یاد می کردند؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ : عظمت برخی انسان ها وابسته به زمان حیاتشان نیست. برخی آن قدر بزرگند که در تاریخ نمی گنجند؛ در زمان جاری می شوند و گویا همیشه هستند و این «همیشه بودن» تسلای دل دوست و خار چشم دشمن است. و حمزه، سیدالشهداء، اسدالله و جعفر طیّار از این نوع شخصیت ها بودند. امام باقر(ع) در ضمن حدیثی، عزّت بنی هاشم را وابسته به حضور جعفر و حمزه می داند و بیان می دارد که اگر آن دو، زنده بودند، کار و سرانجام علی(ع) به گونه ای دیگر رقم می خورد. 👤اما «حمزه» سیدالشهداء، اسدالله و اسد رسوله که در ابتدای رسالت پیامبر اکرم(ص) تا لحظه ی شهادت، از هیچ گونه حمایت دریغ نکرد و شکاف های ایجاد شده را، با حمایت ها و رشادت های خود از رسول خدا(ص) پُر کرده بود. بنی هاشم پس از بعثت، در اثر فشار مشرکین، از نظر اجتماعی و اقتصادی ضعیف شدند و این حمزه بود که نگذاشت مشکلات فراوان، بنی هاشم را از پای درآورد. و در دو جنگ ابتدایی اسلام علیه شرک، یعنی بدر و احد رشادت ها از خود نشان داد و دلاوری ها به خرج داد تا اینکه به شهادت رسید. حمزه، «بار» نبود، «یار» بود، مانند برخی، از اسلام اعتبار نگرفت، بلکه به اسلام، عزّت و اعتبار بخشید. او سیف الاسلام بود! شمشیر بران اسلام! 👤و اما «جعفر» که او نیز علاوه بر دلیری دارای بلاغت و فصاحت کلام بوده و خطیبی بی نظیر در اسلام شناخته می شد و در جریان هجرت مسلمانان به حبشه، وقتی عمروعاص برای برگرداندن مسلمانان به مکه، به حبشه آمد، این جعفر بود که با نجاشی به نحوی با بیان بلیغ خود، نجاشی را متقاعد ساخت، که آنان را در حبشه سکنی دهد. تا جایی که نجاشی تحت تاثیر کلام جعفر قرار گرفت و از تحویل دادن آنها خود داری نمود. و آنان را همچون شهروندان حبشه، اکرام نمود و عمروعاص را دست خالی به مکه باز فرستاد. جعفر زبان گویای اسلام بود. بررسی سیره و شخصیت و خدمات حمزه و جعفر در طول تاریخ نشان می دهد که چقدر انسانهای تربیت یافته و نیروهای کارآمد و کارساز، برای اصلاح امر یک ولی و حجت الهی، مفید و موثر خواهند بود و هم برای آنها که می خواهند عهده دار امور شوند و پرچم حمایت و عزت اسلام بر دوش گیرند. حمزه شمشیر برّان اسلام و جعفر زبان گویای اسلام بود. دو چیزی که علی(ع) به آن نیاز داشت. کسی که از حق بگوید و کسی که از حق دفاع کند. 📚منابع : ۱)الکافی کلینی، ج۸، ص۱۸۹، ح۲۱۶ ۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 ⚔شمشیر برّان اسلام! سکانسی از جنگ احد و رشادتها و شهادت حضرت حمزه(ع)؛ در قسمتی از فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته مصطفی عقاد:👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎙زبان گویای اسلام! سکانسی از مناظره جعفر طیّار با نجاشی حاکم حبشه در قسمتی از فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته مصطفی عقاد :👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴شهادت دلخراش به دستور آکلة الاکباد هند جگر خوار :👇 @TarikhEslam
✅در مورد لحظه شهادت حضرت حمزه(علیه السلام) آمده است که؛ 📋《..وَ کَانَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ یَحْمِلُ عَلَی الْقَوْمِ فَإِذَا رَأَوْهُ انْهَزَمُوا وَ لَمْ یَثْبُتْ لَهُ أَحَدٌ وَ کَانَتْ هِنْدٌ بِنْتُ عُتْبَةَ عَلَیْهَا اللَّعْنَةُ قَدْ أَعْطَتْ وَحْشِیّاً عَهْداً لَئِنْ قَتَلْتَ مُحَمَّداً أَوْ عَلِیّاً أَوْ حَمْزَةَ لَأَعْطَیْتُکَ رِضَاکَ وَ کَانَ وَحْشِیٌّ عَبْداً لِجُبَیْرِ بْنِ مُطْعِمٍ حَبَشِیّاً! فَقَالَ وَحْشِیٌّ : أَمَّا مُحَمَّدٌ(ص) فَلَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا عَلِیٌّ(ع) فَرَأَیْتُهُ رَجُلًا حَذِراً کَثِیرَ الِالْتِفَاتِ فَلَمْ أَطْمَعْ فِیهِ فَکَمَنْتُ لِحَمْزَةَ فَرَأَیْتُهُ یَهُدُّ النَّاسَ هَدّاً فَمَرَّ بِی فَوَطِئَ عَلَی حرُفِ نَهَرٍ فَسَقَطَ فَأَخَذْتُ حَرْبَتِی فَهَزَزْتُهَا وَ رَمَیْتُهُ فَوَقَعَتْ فِی خَاصِرَتِهِ وَ خَرَجَتْ مِنْ مَثَانَتِهِ فَسَقَطَ فَأَتَیْتُهُ فَشَقَقْتُ بَطْنَهُ فَأَخَذْتُ کَبِدَهُ وَ جِئْتُ بِهَا إِلَی هِنْدٍ فَقُلْتُ لَهَا: هَذِهِ کَبِدُ حَمْزَةَ فَأَخَذَتْهَا فِی فَمِهَا فَلَاکَتْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ فِی فِیهَا مِثْلَ الدَّاغِصَةِ فَلَفَظَتْهَا وَ رَمَتْ بِهَا فَجَاءَتْ إِلَیْهِ هِنْدٌ فَقَطَعَتْ مَذَاکِیرَهُ وَ قَطَعَتْ أُذُنَیْهِ وَ جَعَلَتْهُمَا خُرْصَیْنِ و شَدَّتْهُمَا فِی عُنُقِهَا وَ قَطَعَتْ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ》 ♦️در جنگ اُحد، جناب حمزه مشغول حمله به گروهی بود. وقتی او را دیدند عقب نشینی کردند و هیچ‌کس نمی‌توانست در مقابل او مقاومت کند. هند دختر عتبه(مادر معاویه) به وحشی بن حرب وعده‌ای داد و به او گفت : اگر محمّد(ص) و یا علی(ع) و یا حمزه(ع) را بکُشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد. وحشی، برده جبیر بن مطعم بود که حبشی بود. وحشی گفت : حریف محمّد(ص) نمی‌شوم، علی(ع) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمی‌کنم. پس در کمین حمزه(ع) نشستم. وحشی گفت : دیدم که حمزه به شدت به مردم حمله می‌کند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن‌گاه، نیزه‌ام را برداشتم و آن را تکان دادم و پرتاب کردم. نیزه‌ام به لگن خاصره اش خورد و آغشته به خون از مثانه‌اش بیرون آمد! او بر زمین افتاد و من شکمش را شکافتم و جگرش را درآوردم و آن را به هند دادم و گفتم : این جگر حمزه است! آن را در دهان خود گذاشت و جوید، اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت. آن‌گاه، هند به نزد حمزه رفت و عورت و گوش‌هایش را برید و آن‌ها را بهم متصل گردانید و به گردن خود انداخت و دست و پایش را هم برید.(۱) بعد از پایان جنگ، صفيه (خواهر حمزه و مادر زبیر) آمد كه وضع جنازه برادر خود را ببيند اما خبر نداشت كه برادرش را بعد از شهادت، مثله كرده‏ اند. صفيه به امام على(ع) و زبير (پسر صفیه) برخورد كرد. امام على(ع) به زبير فرمود : 📋《اُذْكُرْ لِأُمِّكَ!》 ♦️مادرت را دریاب! (به او تذكر و دلدارى بده!) و چون این کار قدری سخت بود، زبیر از آن سرباز زد و متقابلا به امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《لَا بَلْ اذْكُرْ أَنْتَ لِعَمَّتِكَ!》 ♦️نه! شما به‏ عمّه‏ تان تذكر و دلدارى دهيد. صفیه تا به علی(ع) و زبیر رسید پرسید : 📋《مَا فَعَلَ حَمْزَةُ؟ فَأَرَيَاهَا أَنَّهُمَا لَا يَدْرِيَانِ!》 ♦️حمزه را چه شده است؟ پس صفیه از حال آن دو گمان کرد که آنان خبری ندارند. پس نزد حضرت رسول اکرم(ص) آمد. حضرت(ص) تا عمه خود را دید، فرمود : 📋《إِنِّي أَخَافُ عَلَى عَقْلِهَا》 ♦️من مى‏ ترسم بر عقل صفيه، از شدت ناراحتى بر حمزه، صدمه‏ اى بر او وارد شود. در این هنگام؛ 📋《فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهَا فَدَعَا لَهَا فَاسْتَرْجَعَتْ وَ بَكَت‏》 ♦️حضرت(ص) دست مبارک خود را بر روی سينه ی صفيه گذاشت و براى او دعا فرمود و صفيه نیز گفت : (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏) و سپس گريه كرد.(۲) رسول اکرم(ص) هنگام بازگشت به مدینه، وقتی شاهد گریه انصار بر کشتگان خود شد، فرمود : 📋《لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ الْيَوْمَ بِالْمَدِينَةِ》 ♦️اما امروز در مدینه برای (عمويم) حمزه(ع) گريه كننده ای نيست. سعد بن معاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا(ص) آورد و آنان بر حمزه(ع) گریستند.(۳) امام سجاد(ع) در طی روایتی می فرماید : 📋《مَا مِنْ يَوْمٍ اَشَدُّ عَلي رَسولِ اللهِ(ص) مِنْ يَوْمٍ اُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةٍ بْنِ عَبدالمطلَبٍ اَسَدُ اللهِ وَ اَسَدُ رَسُولِهِ(ص)!》 ♦️سخت ترين روزی كه بر رسول خدا(ص) گذشت روز غزوه احد بود كه در آن عمويش حمزه بن عبدالمطلب كه شير خدا و شير پيامبرش بود كشته شد.(۴) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۰، ص۵۵ ۲)مسكّن الفؤاد شهید ثانی، ص۷۱ ۳)دلائل النبوة ابوبکر بيهقی، ج۳، ص۳۰۰ ۴)امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا