تاملی در تاریخ اسلام
1️⃣طبق نقل نقل شیخ مفید و سید بن طاووس :👇 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《حَمَلَتِ اَلْجَمَاعَةُ عَلَى اَلْح
2⃣طبق نقل علامه مجلسی :👇
👤علامه مجلسی می نویسد :👇
عده ای از اصحاب نقل کردند که؛
📋《لَمَّا رَأَى وَحدَتَه أَتَى أَخَاهُ وَ قَالَ : يَا أَخِي هَل مِن رُخصَةِِ؟》
♦️وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام حسین(ع) و عرضه داشت : برادر! آيا رخصت جهاد به من مى دهى؟
📋《فَبَكَى الحُسَينُ(ع) بُكَاءً شَدِيدَاً》
♦️امام حسين(ع) گريه شديدى كرد.
📋《ثُمَّ قَالَ : يَا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》
♦️بعد فرمود : اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد.
📋《فَقَالَ الْعَبَّاسُ : قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》
♦️عباس(ع) عرضه داشت : آقا سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
مي خواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
📋《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) : فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》
♦️امام حسين(ع) فرمود : مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
📋《فَذَهَبَ العَبَّاسُ وَ وَعَظَهُم وَ حَذَرَهُم فَلَم يَنفَعهُم》
♦️عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
📋《فَرَجَعَ إِلَى أَخَيِهِ فَأَخبَرَهُ》
♦️عباس(ع) به سوى امام حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.
📋《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ : العَطَشَ! اَلعَطَشَ!》
♦️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند : العطَش! العطَش!
📋《فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ》
♦️حضرت عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
📋《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》
♦️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》
♦️او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت.
📋《وَ قَتَلَ مِنهُم عَلَى مَا رُوِيَ ثَمَانِينَ رَجُلاً حَتَّى دَخَلَ المَاءَ》
♦️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
📋《فَلَمَّا أَرَادَ أَن يَشرِبَ غُرفَةََ مِن المَاءِ ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ》
♦️وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را ريخت.
📋《وَ مَلَأَ القُربَةَ وَ حَمَلَهَا عَلَى كِتفِهِ الأَيمَنِ وَ تَوَجَّهَ نَحوَ الخِيمَةِ》
♦️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت و سپس متوجه خيمه ها گرديد.
📋《فَقَطَعُوُا عَليَه الطَرِيقَ وَ أَحَاطُوُا بِهِ مِن كُلِّ جَانِبِِ》
♦️دشمنان سر راه بر آن حضرت(ع) گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
📋《فَحَارَبَهُم حَتَّى ضَرَبَهُ نَوفِلُ الأَزرَقُ عَلَى يَدِه اليُمنَى فَقَطَعَهَا》
♦️حضرت عباس(ع) با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت(ع) را قطع كرد.
📋《فَحَمَلَ القُربَةَ عَلَى كِتفِهِ الأَيسَرِ فَضَرَبَهُ نُوفِلُ فَقَطَعَ يَدَهُ اليُسرَى مِن الزَندِ》
♦️آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
📋《فَحَمَلَ القُربَةَ بِأَسنَانِهِ》
♦️حضرت عباس(ع) بناچار مشك را به دندان گرفت.
📋《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القُربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》
♦️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.
📋《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》
♦️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
📋《فَانقَلبَ عَن فَرَسِهِ》
♦️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
📋《وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي》
♦️و فرياد زد : يا اخا ادركنى!
📋《فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى》
♦️وقتى امام حسين(ع) آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد.
📋《وَ قَالَ الحُسَينُ(ع) : الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
♦️امام حسين(ع) فرمود : يعنى الان پشتم شكست و راه چاره ام قليل و اندك شد.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3⃣5⃣عبیدالله بن زیاد جواب نامه عمر بن سعد را می نویسد!👇 #روز_شمار_عاشورا #وقایع_ماه_محرم_الحرام @Ta
4⃣5⃣روز نهم محرم «تاسوعا» سال ۶۱ هجری قمری، شمر بن ذی الجوشن با دو نامه به کربلا آمد!👇
۱)جواب نامه عمر بن سعد!
۲)امان نامه برای فرزندان ام البنین(س)!
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅شمر در این روز وارد کربلا شد و به نزد عمر بن سعد رفت و نامه عبیدالله بن زیاد را تسلیم وی کرد.
هنگامی که عمر بن سعد مفاد نامه را خواند به شمر گفت :
📋《مَا لَكَ وَيْلَكَ لاَ قَرَّبَ اَللَّهُ دَارَكَ قَبَّحَ اَللَّهُ مَا قَدِمْتَ بِهِ عَلَيَّ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّكَ أَنَّكَ نَهَيْتَهُ أَنْ يَقْبَلَ مَا كَتَبْتُ بِهِ إِلَيْهِ وَ أَفْسَدْتَ عَلَيْنَا أَمْرَنَا قَدْ كُنَّا رَجَوْنَا أَنْ يَصْلُحَ لاَ يَسْتَسْلِمْ وَ اَللَّهِ حُسَيْنٌ إِنَّ نَفْسَ أَبِيهِ لَبَيْنَ جَنْبَيْهِ》
♦️تو را چه شده است؟ واى به حال تو! خدا آوارهات كند و تو را زشت گرداند به خاطر آنچه که براى من آوردهاى!
به خدا من گمان دارم همانا تو از پيشنهادى كه من برای عبیدالله نوشته بودم، از پذيرشش جلوگیری کرده ای و كارى را كه ما اميد اصلاح آن را داشتيم بر ما تباه ساختى!
به خدا حسين(ع) تسليم كسى نمی شود و همانا جان پدرش در سينۀ اوست و او كسى نيست كه تن به خوارى دهد.
شمر در پاسخ گفت :
📋《أَخْبِرْنِي مَا أَنْتَ صَانِعٌ! أَ تَمْضِي لِأَمْرِ أَمِيرِكَ وَ تُقَاتِلُ عَدُوَّهُ وَ إِلاَّ فَخَلِّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اَلْجُنْدِ وَ اَلْعَسْكَرِ؟》
♦️شنیده ام که با او ملاقات داشته ای! اكنون بگو چه خواهى كرد؟
آيا فرمان امير عبیدالله را انجام مي دهى و با دشمنش مي جنگى؟
و گر نه به كنارى برو و لشكر را به من واگذار!
عمر بن سعد گفت :
📋《لاَ لاَ وَ اَللَّهِ وَ لاَ كَرَامَةَ لَكَ وَ لَكِنْ أَنَا أَتَوَلَّى ذَلِكَ فَدُونَكَ فَكُنْ أَنْتَ عَلَى اَلرَّجَّالَةِ》
♦️نه! هرگز! چنين نكنم و امارت لشكر را به تو وا نمی گذارم و خودم انجام می دهم و تو امير پيادگان باش.
پس عمر بن سعد روز نهم محرم براى جنگ به سوى امام حسين(ع) برخاست و بر این کار مصمم شد.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
4⃣5⃣روز نهم محرم «تاسوعا» سال ۶۱ هجری قمری، شمر بن ذی الجوشن با دو نامه به کربلا آمد!👇 ۱)جواب نامه ع
5⃣5⃣روز نهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، شمر بن ذی الجوشن برای دادن امان نامه برای فرزندان #حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها نزدیک سپاه #امام_حسین_علیه_السلام می شود!👇
#امان_نامه
#روز_شمار_عاشورا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد.
وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، و از آنجایی که ام البنین(ع) از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز به همین قبیله انتساب پیدا مى كرد، بدین جهت، در نزدیكى خیمه گاه امام حسین(ع) با صداى بلند فریاد زد :
📋《أَيْنَ بَنُو أُخْتِنَا؟!!》
♦️خواهر زادگان من کجایند؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند.
امام حسین(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود :
📋《اَجِیبُوهُ وَ اِن کَانَ فَاسِقَاً》
♦️پاسخ شمر را بدهید اگر چه او فاسق است!
آنان گفتند :
📋《مَا تُرِيدُ؟》
♦️چه می خواهی شمر؟
شمر گفت :
📋《يَا بَنِي اُختِي! أَنتُم آمِنُونَ! فَلاَ تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أَخِيكُمُ الحُسَينِ(ع)! وَالزَمُوا طَاعَةَ أمِيرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعَاوِيَةَ》
♦️ای خواهر زادگان من! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و ملتزم قید طاعت امیرالمؤمنین یزید باشید.
حضرت عباس(ع) كه كانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد :
📋《تَبَّت یَداکَ وَ لَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن اَمانِکَ! یَا عَدُوَّاللهِ! اَتَامُرُنا اَن َنترُکَ اَخَانَا وَ سَیَّدَنا الحُسَینَ بنَ فاطِمَةَ(س) وَ نَدخُلَ فی طاعَةِ الُّلعَناءِ وَ اَولَادِ اللُّعَنَاءِ؟》
♦️بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات!
اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوریم؟(۱)
و به نقل شیخ مفید، حضرت عباس(ع) خطاب به شمر لعین فرمود :
📋《لَعَنَكَ اَللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَكَ! أَ تُؤْمِنُنَا وَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ لاَ أَمَانَ لَهُ؟!!》
♦️آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا(ص) امانى نیست؟
📋《فَرَجَعَ اَلشِّمْرُ لَعَنَهُ اَللَّهُ إِلَى عَسْكَرِهِ مُغْضَباً》
♦️شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنین، خشمناك شد و به خیمه گاه خویش برگشت.(۲)
👤البته پیشتر برای #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام نیز امان نامه از جانب یزید فرستاده شده بود.
ابوالفرج اصفهانی نقل می کند که؛
مادر حضرت علی اکبر(ع)، ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است، که مادر لیلی، میمونه دختر ابوسفیان است.
با این نظر معاویه دایی مادر حضرت علی اکبر(ع) می باشد!
باتوجه به همین نسب، روز عاشورا به علی اکبر(ع) پیشنهاد شد که به یزید بپیوندد، ولی او این پیشنهاد را رد کرد و فرمود :
📋《اِنَّ قَرابَةَ رَسُولِ اللهِ(ص) اَحَقُّ اَنْ تُرعَیٰ》
♦️رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیکتر است.(۳)
📚منابع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۸
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۹
۳)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۶
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
5⃣5⃣روز نهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، شمر بن ذی الجوشن برای دادن امان نامه برای فرزندان #حضرت_ام_البنین
6⃣5⃣روز نهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #امام_حسین_علیه_السلام یک روز از دشمن مهلت می خواهد!👇
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅همانطور که گفته شد، بعد از دستور عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد از طرفی برای اینکه فرماندهی سپاه را از دست ندهد و از طرفی هم استانداری ری را هم برای خود تضمین کند، فورا در صدد اطاعت دستور عبیدالله بن زیاد بر آمد.
او در عصر روز نهم محرم سپاه خود را آماده جنگ نمود و فرمان آماده باش داد و حتی خطاب به آنان برای تحریک سربازانش گفت :
📋《یَا خَیْلَ اللّهِ! اِرْكَبِی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِرِی》
♦️ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می دهم!
در این هنگام؛ وقتی خبر آمادگی دشمن برای حمله به سپاه امام حسین(ع) رسید، ایشان برادرش قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع) را فراخواند و به ایشان فرمود :
📋《اِرْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ! يَا أَخِي! اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَإِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَى غُدْوَةٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا اَلْعَشِيَّةَ، لَعَلَّنَا نُصَلِّي لِرَبِّنَا اَللَّيْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ اَلصَّلاَةَ لَهُ وَ تِلاَوَةَ كِتَابِهِ وَ كَثْرَةَ اَلدُّعَاءِ وَ اَلاِسْتِغْفَارَ》
♦️ای عبّاس! جانم به فدايت! برادر جان!
سوار شو با آنها ملاقات كن نزدشان برو و اگر مىتوانى كارشان را تا صبح فردا به عقب بينداز و آنها را امشب از ما دور كن، تا كه شايد امشب به درگاه پروردگارمان نماز بگذاريم و او را بخوانيم و از او طلب مغفرت بكنيم!
خدا مىداند كه من نماز به درگاهش و تلاوت كتابش و دعا و استغفار زياد را دوست مىدارم.
حضرت عباس(ع) نیز چنین کرد و پیغام امام حسین(ع) را برای فرماندهی دشمن رساند و آنان نیز بعد از مشورت با هم پذیرفتند.(۱)
اما دشمن در این روز محاصره خود را شدت بخشید.
امام صادق(علیه السلام) ضمن روایتی فرمودند :
📋《تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ(ع) نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ》
♦️تاسوعا روزى است كه امام حسين(ع) و يارانش در كربلا محاصره شدند و آن روز لشكريان شام گِرد هم آمدند و عرصه را به آن حضرت(ع) سخت گرفتند.
ابن مرجانه و عمر بن سعد لعنهم الله به انبوه لشكر خود خوشحال شدند.
در آن روز امام(ع) و يارانش را ضعیف نمودند و يقين كردند كه هيچ يار و ياورى بر امام(ع) نخواهد آمد و مردم عراق ایشان را يارى نخواهند كرد.
پدرم فداى آن ضعیفشدهٔ غریب!(۲)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
۲)الکافی شیخ کلینی، ج۴، ص۱۴۷
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال0️⃣7️⃣ : #امام_حسین_علیه_السلام دارای چند همسر بودند و چند تن از ایشان در کربلا حضور داشتند؟👇
✅دوران عمر بابرکت ۵۷ ساله ی #امام_حسین_علیه_السلام به پنج بخش کلی تقسیم می شود :👇
1⃣از ولادت امام حسین(ع) تا رحلت
حضرت رسول اکرم(ص) «۱۰_۴سال» هجری : ۶ سال
2⃣از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) تا به خلافت رسیدن امام علی(ع) سال «۳۵_۱۰ سال» هجری : ۲۵ سال
3⃣از خلافت امام علی(ع) تا شهادت امام علی(ع) سال «۴۰_۳۵ سال» هجری:۵ سال
4⃣از شهادت امام علی(ع) تا شهادت امام حسن مجتبی(ع) سال «۵۰ _۴۰سال» هجری:۱۰ سال
5⃣از شهادت امام حسن(ع) تا شهادت امام حسین(ع) سال «۶۱_۵۰ سال» هجری:۱۱ سال
@TarikhEslam