✅بنا بر اخباری که در کتاب «أخبار الزينبات» تألیف عُبَیدَلی نسّابه(متوفی٢٧٧ق) آمده حضرت زینب(س) از مدینه به مصر، شهر فُسطاط که بعدها مجاور آن شهر قاهره بنا شد تبعید، و در خانهای واقع در باغهای شمال شرقی این شهر که مربوط به والی مصر بود اقامت داده شد و در همانجا درگذشت، و بنا بر وصیتش در همان اتاق محل سکونتش دفن شد.
پس از فاجعۀ خونین کربلا در سال ٦١ هجری و بازگشت اسیران و یتیمان از شام به مدینه، و هنگامی که عبدالله بن زبیر در مکه مردم را به برکنار کردن یزید و قیام به خونخواهی امام حسین(ع) می شوراند و خبرش به اهل مدینه رسید، حضرت زینب(س) نیز شروع کرد به خواندن مردم مدینه به قیام برای خونخواهی امام حسین(ع) [و اجرای عدالت]، که با مقابلۀ والی مدینه مواجه و موجب بپا شدن آشوب و غائلهای بین حضرت و والی شد و اختلافات بالا گرفت.
والی مدینه عَمرو بن سعید بن عاص أشدق اموی، نامهای به یزید نوشت و او را از اوضاع مدینه آگاه و پیشنهاد تبعید حضرت از مدینه را مطرح کرد.
یزید نیز با دستور جدایی حضرت(س) از مردم، با این پیشنهاد موافقت کرد.
أشدق دستور داد به صورت علنی به حضرت(س) ابلاغ شود که از مدینه بیرون رود به هر جایی که مایل است!
حضرت(س) نپذیرفت و فرمود :
«خدا می داند چه بر ما گذشت؛ بهترینمان کشته شد، و ما را به دنبال خود کشاندند آنچنان که حیوانات را بدنبال خود می کشانند! و بر پالان و بار و بنۀ شترها بار شدیم! به خدا سوگند خارج نخواهیم شد حتی اگر خونمان ریخته شود!»
زنان هاشمی نزد حضرت(س) جمع شدند و با ملاطفت و مدارا با ایشان سخن گفته و حضرت(س) را دلداری و تسلّی دادند.
زینب دختر عقیل بن أبی طالب به حضرت(س) گفت :
ای دختر عمو، به راستی که خدا وعدهاش را بر ما راست گردانيد، و زمين را ميراث ما نمود در هر جاى آن بخواهيم جاى میگزينيم، پس خشنود باش و چشمت روشن باشد که خدا جزای ستمگران را خواهد داد؛ آیا می خواهی که با این نپذیرفتن، ذلت و خفتی برایمان پیش آورند! پس وطن را ترک کن بسوی سرزمینی اَمن!»
و سکینه و فاطمه دو دختر امام حسین(علیه السلام) با عمه شان زینب(س) مواسات نموده و آمادۀ رفتن از مدینه و تبعید همراه او شدند.
أشدق مقدمات سفر حضرت و هر یک از زنان هاشمی که بخواهد با حضرت(س) همراهی کند را آماده کرد، و مصر به عنوان مقصد معین شد.
هنگام رسیدن حضرت(س) به قاهره، والی مصر مَسلَمة بن مخلَّد أنصاری خزرجی، به همراه چند نفری به پیشواز حضرت(س) رفت و به ایشان تسلیت گفت و گریست و همراهانش نیز گریه کردند، و حضرت(س) تلاوت فرمود :
﴿هذا ما وَعد الرحمن وصَدق المُرسَلون﴾
سپس مَسلمه، حضرت(س) را به خانهای که در باغهای شمال شرقی این شهر داشت برد.
حضرت زینب(س) پس از چند ماه اقامت در آنجا درگذشت و مَسلمه با حضور جمعیتی در مسجد جامع بر ایشان نماز خواند، و بنا بر وصیت حضرت(س) به همان اتاق محل سکونتش برگردانده و در همانجا دفن شد.
وفات ایشان غروب روز یکشنبه ١٥ رجب ٦٢هجری بود.(۱)
📚منبع :
۱)موسوعة التاريخ الإسلامي یوسفی غروی، ج٦، صص٢٢٦_٢٢٧ به نقل از أخبار الزينبات عبیدلی، صص٢١_٢٢
@Yusufi_Gharawi
@TarikhEslam
📜توسل عالم اهل تسنن به ساحت نورانی #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
✅یکی از ویژگی های حضرت زینب(سلام الله علیها) گرهگشایی از آحاد مردم حتی از غیر شیعیان است و این خصلت بر سایر مذاهب مخفی نمانده است.
به عنوان نمونه، «مؤمن بن حسن شبلنجی شافعی» از مشاهیر و علمای اهل تسنن(متوفی سال ۱۳۰۸ ه.قمری)، از قول «شیخ عبد الرحمن بن حسن بن عمر الاجهوری» فقیه مالکی مصری(متوفی سال ۱۱۹۸ ه.قمری) چنین مینویسد :
در کتاب شیخ عبدالرحمن اجهوری که نامش «مشارق الانوار فی آل البیت الاخیار» است خواندم که [نوشته بود] :
«در سال هزار و صد و هفتاد برایم گرفتاری شدیدی از گرفتاری های زمانه حاصل شده بود، به مقام سیده زینب(س) که مذکور است توجه کردم و این قصیده را سرودم، و به برکت آن قصیده سختی از من برداشته شد و آن قصیده این است؛
«آلِ طَاهَا لَكُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ
لا سِواكُمْ بِمَا لَكُمْ آلآءُ
مَدحُکُم فِی الکِتابِ جَاءَ مُبِیناً
اَنباتُ عَنهُ مِلَّةٌ سَمحَاءُ و..»
یعنی؛
ای آل طه، برای شما بر ما، ولایت است..الی آخر»(۱)
📚منبع :
۱)نور ألأبصار فی مَناقب آل بَیت ألنّبیّ ألمخْتار(ص) شبلنجی، صص۳۸۲_۳۸۳
@TarikhEslam
28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙اجرای ابتهال «یا شقیقه السبطین» توسط امام المبتهلین مرحوم «شیخ محمد سید النقشبندی»(متوفی سال ۱۳۵۵ ه.شمسی) سرآمد عصر طلایی موسیقی آئینی مصر، در وصف #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها در مسجد سیده زینب(سلام الله علیها) در شهر قاهره
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
7️⃣3️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «یادگار خیمه های سوخته» برگزیده ای از تاریخ زندگانی حضرت زینب(س)؛ ترجمه کتاب (مع بطله کربلا) مرحوم محمد جواد مغنیه✍📚👇
@TarikhEslam
4_6035340893911777369.pdf
1.09M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «یادگار خیمه های سوخته»
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال4️⃣2️⃣1️⃣ : قیام و نهضت #امام_حسین_علیه_السلام از چه زمانی شروع شد؟👇
✍پاسخ :
پاسخ این سوال را در چند بخش ذکر
می کنیم :👇
«از مرگ معاویه بن ابی سفیان(پانزدهم رجب سال شصت هجری) تا رسیدن اسرای کربلا به مدینه(ششم ربیع الاول سال ۶۱ هجری)»
در ۱۴۵ پست
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
#روز_شمار_عاشورا
@TarikhEslam
1⃣پانزدهم رجب سال شصت هجری قمری مرگ «معاویه بن ابی سفیان»:👇
✅قیام نهضت #امام_حسین_علیه_السلام با مرگ معاویه بن ابی سفیان شروع شد.
طبری در نقلی می نویسد :
📋《تُوُفِّيَ مُعَاوِيَةُ لَيْلَةَ الْخَمِيسِ لِلنِّصْفِ مِنْ رَجَبِِ سَنَةَ سِتِّينَ》
♦️معاویه در شب پنجشنبه، پانزدهم رجب سال شصتم هجری درگذشت در حالی که از زمان خلافتش نوزده سال و سه ماه و بیست و هفت روز می گذشت.(۱)
معاویه در جنگ یمامه(سال ۱۱هجری) شرکت کرد و پس از آن به همراه برادرش یزید در سپاه ابوبکر ابن ابی قحافه، به شام رفت.
سپس عمر او را استاندار اردن و برادرش یزید را، استاندار همه سرزمین شام کرد.
پس از مرگ برادرش، عمر همه قلمرو شام را در سال ۱۸ قمری به معاویه سپرد.
بلاذری می نویسد :
«وقتی یزید از دنیا رفت، عمر بن خطاب به معاویه نامه نوشت و تمامی آنچه تحت حکومت یزید بود را برای معاویه این ولایت را تثبیت کرد و سپس ابوسفیان بابت این کار عمر، از او تشکر کرد.»(۲)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
📚منابع :
۱)تاريخ طبری، ج۵، ص۳۲۴
۲)فتوح البلدان بلاذری، ج۱، ص۱۶۷
@TarikhEslam
2⃣ولایتعهدی «یزید بن معاویه»:👇
✅معاویه که پیشتر پسرش یزید را، به عنوان خلیفه بعد از خود، اعلام کرده بود، بزرگان را به بیعت با یزید فراخواند.
شیخ مفید می نویسد :
📋《لَمّا ماتَ مُعاوِيَةُ كَتَبَ يَزيدُ إلَى الوَليدِ بنِ عُتبَةَ بنِ أبي سُفيانَ وكانَ عَلَى المَدينَةِ مِن قِبَلِ مُعاوِيَةَ أن يَأخُذَ الحُسَينَ(ع) بِالبَيعَةِ لَهُ، ولا يُرَخِّصَ لَهُ فِي التَّأَخُّرِ عَن ذلِكَ》
♦️معاویه به یزید وصیت کرد که، در دفع عبدالله بن زبیر خشونت به خرج دهد، امّا با عبدالرحمن بن ابی بکر و حسین بن علی(ع) به جنگ برنخیزد.
پس از مرگ معاویه، بلافاصله از مردم، برای یزید بیعت گرفته شد.
یزید تصمیم گرفت، از چند تن از بزرگان مسلمانان که دعوت معاویه را، برای بیعت با یزید نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
📚منبع :
۱)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۵۳
۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۲
@TarikhEslam
3⃣دعوت #امام_حسین_علیه_السلام به بیعت توسط «یزید بن معاویه»:👇
✅از آنجایی که امام حسین(ع) در مدینه به سر می برد، یزید به حاکم وقت مدینه ولید بن عتبه نامهای نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و در نامه بسیار کوتاه دیگری خطاب به ولید نوشت :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَخُذْ الحُسَينَ بنَ عَلِيِِّ(ع) وَ عَبْدَ اَلرَّحمَنَ بنَ أَبِي بَكرِِ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بنَ الزُبَيرِ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عُمَرَ بنَ الخَطَّابِ أَخْذاً عَنِيفَاً لَيسَت فِيهِ رُخْصَةٌ، فَمَن أَبَي عَلَيكَ مِنهُم فَاَضرِب عُنُقَهُ وَابعَث إِلَيَّ بِرَأسِهِ》
♦️از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر فورا به زور بیعت بگیر و به آنان مهلت درنگمده و هر کس از آنان که نپذیرفت، گردنش را بزن و برای من بفرست.(۱)
نامه با احتساب فاصله ۱۱ روزه شام و مدینه، به دست حاکم مدینه رسید.
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
📚منبع :
۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۰
@TarikhEslam
🏴هیجدهم رجب سال دهم هجری سالروز رحلت «ابراهیم» فرزند حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله)
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
@TarikhEslam
✅در سال ششم هجرت، نمایندگانی را به کشورهای خارجی از جمله مصر فرستاد، مقوقس حاکم مصر و اسکندریه هر چند دعوت رسول اکرم(ص) را نپذیرفت، ولی همراه پاسخ نامه اش، هدایایی از جمله کنیزی به نام ماریه برای رسول اکرم(ص) فرستاد.
این کنیز بعدها افتخار همسری رسول اکرم(ص) را پیدا کرد و فرزندی برای رسول خدا(ص) آورد که حضرت(ع) نامش را ابراهیم گذاشت.
مورخین تاریخ ولادت ابراهیم را هفتم ذی الحجه سال هشتم هجری نوشته اند.(۱)
نقل است که بعد از تولد ابراهیم، رسول اکرم(ص) شاد شد و او را به عایشه نشان داد و فرمود :
📋《اُنْظُرِي إِلَى شِبْهِهِ بِی!》
♦️شباهت او را را به من بنگر!(۲)
رسول اکرم(ص) به شدت به ابراهیم علاقه مند بود، ولی ابراهیم در هیجده ماهگی بیمار شد و از دنیا رفت.
شیخ طوسی در مورد تاریخ وفات ابراهیم می نویسد :
📋《وَ فِی اَلْيَوْمَ اَلثَّامِنَ عَشَرَ مِنْ ذِي اَلْحِجَّةِ كَانَ وَفَاةِ إِبرَاهِيمَ بنَ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️در روز هیجدهم از ماه ذی الحجه وفات ابراهیم پسر رسول خدا(ص) می باشد.(۳)
بلاذری می نویسد :
رسول اکرم(ص) در مرگ ابراهیم به شدت غصه دار شد و در سوگ فرزندش خطاب به کوه فرمود :
📋《يَا جَبَلُ! لَوْ بِكَ مَا بِي لَهَدَّكَ. وَلَكِنَّا نَقُولُ كَمَا أَمَرَنَا اللَّه : إنّا لِلهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعونَ وَ الْحَمدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ》
♦️ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد میشد، تو را درهم میکوبید، ولی ما همانگونه که خدا فرمان داده، می گوییم : بازگشت همه به سوی خداست و خداوند را سپاس می گوییم.(۴)
طبق نقلی؛ حضرت رسول اکرم(ص) در فوت ابراهیم بسیار محزون و غصه دار شد، خداوند سوره کوثر را در تسلّی قلب آن حضرت(ص) نازل کرد.
چنانچه امام صادق(ع) می فرماید :
📋《اَلْكَوْثَرُ نَهَرٌ فِي اَلْجَنَّةِ أَعْطَى اَللَّهُ مُحَمَّداً عِوَضاً مِنِ اِبْنِهِ إِبْرَاهِيمَ(ع)》
♦️کوثر نهری است در بهشت که خدا آن را به پیامبرش به جای ابراهیم پسرش که از دنیا رفت عطا کرد.(۵)
و چون برخى به آن حضرت(ص) اعتراض کردند که؛ اى رسول خدا! مگر تو ما را از گریه نهى نکردى؟
حضرت(ص) فرمود :
📋《إِنَّمٰا أَنَا بَشَرٌ! تَدْمَعُ الْعَيْنُ وَ يَيْجَعُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا يُسْخِطُ الرَّبَّ!
يَا إِبْرَاهِيمُ وَ إِنَّا بِكَ لَمَحْزُونُونَ!》
♦️من نیز انسانم! چشم میگرید و قلب اندوهگین میشود ولی سخنی که خداوند را به خشم آورد نمیگوییم.
ای ابراهیم! ما نسبت به تو محزون و غمگینیم.(۶)
در تاریخ آمده است که؛
در آن روز که ابراهیم از دنیا رفت، خورشید گرفت و مردم مدینه گفتند :
خورشید به خاطر مرگ ابراهیم گرفته است!
رسول خدا(ص) براى رفع این اشتباه و مبارزه با این موهومات و خرافات به منبر رفت و مردم را مخاطب ساخته فرمود :
📋《أَيُّهَا اَلنَّاسُ! إِنَّ كُسُوفَ اَلشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اَللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ مُطِيعَانِ لَهُ لاَ يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لاَ لِحَيَاتِهِ》
♦️اى مردم همانا خورشید و ماه دو نشانه از نشانههاى قدرت حق تعالى هستند که تحت اراده و فرمان او هستند و براى مرگ و حیات کسى نمىگیرند.(۷)
هنگام وفات ابراهیم، حضرت رسول اکرم(ص) به امام علی(ع) دستور فرمود :
📋《یَا عَلِيٌّ(ع)! فَجَهِّزِ اِبْنِي فَقَامَ عَلِيٌّ(ع) فَغَسَّلَ إِبْرَاهِيمَ وَ حَنَّطَهُ وَ كَفَّنَهُ》
♦️ای علی(ع)! پسرم ابراهیم را تجهیز کن!
سپس امام علی(ع) برخاست و ابراهیم را غسل و حنوط و دفن کرد.(۸)
سرانجام ابراهیم(ع) در بقیع در کنار قبر عثمان بن مظعون دفن شد و رسول اکرم(ص) سنگی بر سر مزار او قرار داد و بر قبر او آب پاشید.(۹)
📚منابع :
۱)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۱۰۸
۲)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۴۵۰
۳)ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻬﺠﺪ شیخ طوسی، ﺹ۸۱۲
۴)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۴۵۱
۵)بحار الأنوار مجلسی، ج۸، ص۱۳۵
۶)بحار الأنوار مجلسی، ج۷۹، ص۹۱
۷)بحار الأنوار مجلسی، ج۸۸، ص۱۵۵
۸)الکافی شیخ کلینی، ج۳، ص۲۰۸
۹)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۱۱۵
@TarikhEslam
🏴من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم!👇
#امام_حسین_علیه_السلام
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
@TarikhEslam
✅یکی از فضائلی که به امام حسین(ع) اختصاص یافته، این است که حضرت رسول اکرم(ص) پسر خودش ابراهیم را، به خاطر شدّت محبت به امام حسین(ع) فدای حسین(ع) کند.
این جریان از ابن عباس چنین نقل شده است؛
روزی نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که؛
📋《..وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ اِبْنُهُ إِبْرَاهِيمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا》
♦️پیامبر اکرم(ص) فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و نوهاش حسین(ع) را بر زانوی راست خود نشانده بود.
و یک بار حسین(ع) را می بوسید و یک بار ابراهیم را!
سپس جبرئیل نازل شد و گفت :
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ رَبَّكَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ : لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا لَكَ فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ》
♦️ای محمد(ص)! خدا به تو سلام میرساند و میگوید :
ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی گذاریم، یکی از آنها را فدای دیگری گردان!
📋《فَنَظَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِلَى إِبْرَاهِيمَ فَبَكَى وَ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ص) فَبَكَى وَ قَالَ :
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَى مَاتَ لَمْ يَحْزَنْ عَلَيْهِ غَيْرِي وَ أُمُّاَلْحُسَيْنِ(ع) فَاطِمَةُ(س) وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ(ع) اِبْنُ عَمِّي لَحْمِي وَ دَمِي وَ مَتَى مَاتَ حَزِنَتْ اِبْنَتِي وَ حَزِنَ اِبْنُ عَمِّي وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَيْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِي عَلَى حُزْنِهِمَا!
يَا جَبْرَئِيلُ! يُقْبَضُ إِبْرَاهِيمُ فَدَيْتُهُ لِلْحُسَيْن(ع)!》
♦️حضرت نگاهی به صورت حسین(ع) کرد و نگاهی به صورت ابراهیم، و گریه کرد، پس فرمود :
اما ابراهیم مادرش کنیز است، هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی شود، اما حسین(ع) مادرش فاطمه(س) و پدرش علی(ع) است که به منزله گوشت و خون من است، هر گاه حسین(ع) بمیرد دخترم فاطمه(س) محزن و غصه دار می شود، پسر عمم علی(ع) هم محزون می شود و خودم هم محزون می شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها!
ای جبرئیل! ابراهیم بمیرد، او را فدای حسین کردم.
ابن عباس می گوید :
📋《فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلاَثٍ فَكَانَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِذَا رَأَى اَلْحُسَيْنَ(ع) مُقْبِلاً قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَايَاهُ وَ قَالَ فُدِيتُ مَنْ فَدَيْتُهُ بِابْنِي إِبْرَاهِيمَ》
♦️ابراهيم پس از سه روز از دنیا رفت.
لذا پیامبر اکرم(ص) هر گاه امام حسین(ع) به سويش مىآمد، او را مىبوسيد و بر سينه مىچسباند و دهانش را مىمكيد و می فرمود :
من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۱
@TarikhEslam
📚معرفی «سیر مطالعاتی تاریخ اسلام» : 🔍👇
#سیر_مطالعاتی_تاریخ_اسلام
@TarikhEslam
سیر مطالعاتی تاریخ اسلام.pdf
3.6M
📚سیر مطالعاتی تاریخ اسلام
@TarikhEslam