eitaa logo
ولایت فقیه و ظهور
257 دنبال‌کننده
1هزار عکس
297 ویدیو
37 فایل
لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه و ظهور» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
مشاهده در ایتا
دانلود
💭 🔛 تجربه سی سالۀ اجراى اصل ولایت فقیه و وجود بسیاری از مشکلات در جامعه چیست؟  ➖••🍂🥀🍂 ••➖➖••🍂🥀🍂 🔚# پـاســخ سلام علیکم « پس از تشکیل حکومت حقّه‌ی نبی اکرم (صلی الله علیه و اله) و حتی سال ها بعد از آن بزرگوار ـ که تا حدود زیادی همان خط و همان طریق در خطوط بارز جامعه رعایت می‌شد ـ هنوز در جامعه افراد ضعیف و فقیر دیده می‌شدند؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) را مشاهده می‌کنیم که به خانه ایتام و فقرا می‌رفتند؛ کسانی که بچه‌هاشان شب شام نداشتند و مادر با آب گرمی که روی چراغ گذاشته بود، آن ها را سرگرم می‌کرد! این حوادث مربوط به چه سال هایی است؟ چقدر از انقلاب پیامبر گذشته بود؟ نزدیک به چهل سال از هجرت پیامبر گذشته بود و این حوادث اتفاق افتاده بود» (رهبر معظم انقلاب ـ 12/12/1370 ـ دیدار با اعضای کمیته امداد امام خمینی (ره)). اکنون نیز در نظام جمهورى اسلامى مشکلات فراوانى به چشم مى‌خورد. مثلاً مشکلات اقتصادى کشور، ناشى از عوامل مختلفى است که داورى در موفقیت نظام اسلامى، بسته به بررسى آن هاست. مثلاً، جمعیت کشور پس از پیروزى انقلاب تاکنون بیش از دو برابر شده، قیمت کالاها در سـطـح جـهـان مـتناسب با تورم جهانى بالا رفته است. ضمن اینکه فرهنگ مصرف جامعه بسیار تغییر کرده و سطح توقعات، به نحو چشمگیرى بالا رفته است. تحریم هاى اقتصادى، جنگ و ویرانی هایى که تنها به جرم پایبندى به ارزش هاى اسلامى بر ما تحمیل شد، حوادث طبیعى فراوان و … همه در پیدایش این مشکلات نقش دارد. ناهنجاری هاى فرهنگى نیز چنین است؛ بسیارى از اندیشمندان اسلامى و مربیان دینى، پیش از انقلاب درگیر مبارزه و یا در بند رژیم طاغوت بودند و پس از انقلاب به علت نیاز شدید نظام، به کارهاى اجرایى مشغول شدند. گـروهـى از ارزشمندترین تربیت‌یافتگان مکتب اسلام نیز در حوادث آغازین انقلاب به دست خیانتکاران و دشمنان اسلام به شهادت رسیدند. بـزرگـانـى چون شهید بهشتى، شهید مطهرى، باهنر، رجائى، شهداى محراب و …که هر یک سرمایه‌هاى بى‌نظیرى براى کشور و اسلام به شمار مى‌آمدند. افزون براین، دخالت دشمن در ایجاد فضاى آلوده فرهنگى براى نسل جوان و … درنابسامانی هاى فرهنگى تاثیرى عمیق گذاشته است. ـ و البته بدیهی است که وجود بسیاری از مشکلات هم ناشی از ضعف عملکرد دستگاه های کشور و همچنین بی کفایتی کارگزاران نالایق می‌باشد زیرا « رهبری طبق قانون اساسی در کشور مسئولیت اجرایی ندارد، جز در زمینه‌ی نیروهای مسلح. مسؤولیت اجرایی به عهده‌ی قوای سه‌گانه است، منتها مدیریت انقلاب ـ که همان رهبری باشد ـ مسؤولیت حفظ جهت‌گیری انقلاب و نظام را دارد؛ باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمان ها منحرف و منصرف نشود؛ فریب دشمن را نخورد و راه را عوضی نرود؛ این‌ها مسؤولیت‌های رهبری است.» (رهبر معظم انقلاب ـ 22/2/1382 ـ دانشگاه شهید بهشتی ) ـ « ممکن است تحقق آرمان ها سال هایی طول بکشد؛ موانع و مشکلاتی بر سر راه وجود داشته باشد؛ اما جهت حکومت ـ جهت و سمتگیری این قدرتی که تشکیل شده است ـ حتماً باید به سمت آن هدف ها و آرمان ها و آرزوهایی باشد که شعار آن داده شده است و داده می‌شود و در متن قرآن و احکام اسلامی وجود دارد. اگر در آن جهت نبود، بلاشک حکومت منحرف است. معیار، این است که عدالت اجتماعی و نظم متکی بر قانون به وجود آید و مقررات الهی همه جا مستقر شود.» (رهبر معظم انقلاب ـ 19/9/1375 ـ عید سعید مبعث) ـ با این همه نظام اسلام موجب سر افرازی و عزتمندی کشور در سراسر جهان و سربلندی و استقلال در برابر استعمارگران و مستکبران دنیا و همچنین اسطوره الهام بخش امًت های مظلوم و تازیانه خورده تاریخ گردیده است و ولایت فقیه به عنوان محور اقتدار و مرجع حل مشکلات و بحران های سی ساله کشور همواره حافظ جمهوریت، اسلامیت و تمامیت أرضی نظام و عامل ثبات سیاست های کلان بوده است. کانا ل♦️♦️ولایت فقیه♦️♦️ 👇👇👇👇👇👇👇 ➖••🍂🥀🍂 ••➖➖••🍂🥀? 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━┛
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 ⚜ 💭 🔛 تجربه سی سالۀ اجراى اصل ولایت فقیه و وجود بسیاری از مشکلات در جامعه چیست؟  ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ « پس از تشکیل حکومت حقّه‌ی نبی اکرم (صلی الله علیه و اله) و حتی سال ها بعد از آن بزرگوار ـ که تا حدود زیادی همان خط و همان طریق در خطوط بارز جامعه رعایت می‌شد ـ هنوز در جامعه افراد ضعیف و فقیر دیده می‌شدند؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) را مشاهده می‌کنیم که به خانه ایتام و فقرا می‌رفتند؛ کسانی که بچه‌هاشان شب شام نداشتند و مادر با آب گرمی که روی چراغ گذاشته بود، آن ها را سرگرم می‌کرد! این حوادث مربوط به چه سال هایی است؟ چقدر از انقلاب پیامبر گذشته بود؟ نزدیک به چهل سال از هجرت پیامبر گذشته بود و این حوادث اتفاق افتاده بود» (رهبر معظم انقلاب ـ 12/12/1370 ـ دیدار با اعضای کمیته امداد امام خمینی (ره)). اکنون نیز در نظام جمهورى اسلامى مشکلات فراوانى به چشم مى‌خورد. مثلاً مشکلات اقتصادى کشور، ناشى از عوامل مختلفى است که داورى در موفقیت نظام اسلامى، بسته به بررسى آن هاست. مثلاً، جمعیت کشور پس از پیروزى انقلاب تاکنون بیش از دو برابر شده، قیمت کالاها در سـطـح جـهـان مـتناسب با تورم جهانى بالا رفته است. ضمن اینکه فرهنگ مصرف جامعه بسیار تغییر کرده و سطح توقعات، به نحو چشمگیرى بالا رفته است. تحریم هاى اقتصادى، جنگ و ویرانی هایى که تنها به جرم پایبندى به ارزش هاى اسلامى بر ما تحمیل شد، حوادث طبیعى فراوان و … همه در پیدایش این مشکلات نقش دارد. ناهنجاری هاى فرهنگى نیز چنین است؛ بسیارى از اندیشمندان اسلامى و مربیان دینى، پیش از انقلاب درگیر مبارزه و یا در بند رژیم طاغوت بودند و پس از انقلاب به علت نیاز شدید نظام، به کارهاى اجرایى مشغول شدند. گـروهـى از ارزشمندترین تربیت‌یافتگان مکتب اسلام نیز در حوادث آغازین انقلاب به دست خیانتکاران و دشمنان اسلام به شهادت رسیدند. بـزرگـانـى چون شهید بهشتى، شهید مطهرى، باهنر، رجائى، شهداى محراب و …که هر یک سرمایه‌هاى بى‌نظیرى براى کشور و اسلام به شمار مى‌آمدند. افزون براین، دخالت دشمن در ایجاد فضاى آلوده فرهنگى براى نسل جوان و … درنابسامانی هاى فرهنگى تاثیرى عمیق گذاشته است. ـ و البته بدیهی است که وجود بسیاری از مشکلات هم ناشی از ضعف عملکرد دستگاه های کشور و همچنین بی کفایتی کارگزاران نالایق می‌باشد زیرا « رهبری طبق قانون اساسی در کشور مسئولیت اجرایی ندارد، جز در زمینه‌ی نیروهای مسلح. مسؤولیت اجرایی به عهده‌ی قوای سه‌گانه است، منتها مدیریت انقلاب ـ که همان رهبری باشد ـ مسؤولیت حفظ جهت‌گیری انقلاب و نظام را دارد؛ باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمان ها منحرف و منصرف نشود؛ فریب دشمن را نخورد و راه را عوضی نرود؛ این‌ها مسؤولیت‌های رهبری است.» (رهبر معظم انقلاب ـ 22/2/1382 ـ دانشگاه شهید بهشتی ) ـ « ممکن است تحقق آرمان ها سال هایی طول بکشد؛ موانع و مشکلاتی بر سر راه وجود داشته باشد؛ اما جهت حکومت ـ جهت و سمتگیری این قدرتی که تشکیل شده است ـ حتماً باید به سمت آن هدف ها و آرمان ها و آرزوهایی باشد که شعار آن داده شده است و داده می‌شود و در متن قرآن و احکام اسلامی وجود دارد. اگر در آن جهت نبود، بلاشک حکومت منحرف است. معیار، این است که عدالت اجتماعی و نظم متکی بر قانون به وجود آید و مقررات الهی همه جا مستقر شود.» (رهبر معظم انقلاب ـ 19/9/1375 ـ عید سعید مبعث) ـ با این همه نظام اسلام موجب سر افرازی و عزتمندی کشور در سراسر جهان و سربلندی و استقلال در برابر استعمارگران و مستکبران دنیا و همچنین اسطوره الهام بخش امًت های مظلوم و تازیانه خورده تاریخ گردیده است و ولایت فقیه به عنوان محور اقتدار و مرجع حل مشکلات و بحران های سی ساله کشور همواره حافظ جمهوریت، اسلامیت و تمامیت أرضی نظام و عامل ثبات سیاست های کلان بوده است. کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━ ارتباط بامدیر👇👇👇👇 @ColnaemarkSayedAli ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 ⚜ 💭 🔛ولایت فقیه و تنفیذ حکم رئیس جمهور منتخب مردم چگونه است؟ ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ سلام علیکم 1 ـ معنای توحید عبارت از این است که در جامعه حاکمیت خدا باشد نه فقط اینکه انسان معتقد باشد که یک خدایی هم هست. حاکمیت خدا هم به این است که قوانین الهی جاری باشد. لکن هر قانونی به مجری نیاز دارد “لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أمیر” بالاخره جامعه برای اجرای قانون الهی به مجری نیاز دارد، شرایط مجری قانون الهی نیز مفصّل در این قوانین ذکر شده است و پس از بحث مفصل به اینجا رسیدیم که مجاری تخصص حکومت الهی در عصر غیبت به نصب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) فقیه جامع الشرایط است و حکومت یا حکومت خداست و یا حکومت طاغوت و شقّ سومی هم ندارد. « یا خداست یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است، وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می‌رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی‌فهمند اسلام چه است، نمی‌فهمند فقیه چه است، نمی‌فهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آن ها خیال می‌کنند که یک فاجعه به جامعه است. آن ها اسلام را فاجعه می‌دانند نه ولایت فقیه را.» (امام خمینی(ره) ـ صحیفه نور ـ ج 9 ـ ص253) 2 ـ لذا تنفیذ حکم رئیس جمهور به وسیله‌ی ولی فقیه، از اختیارات او در قانون اساسی است و به هیچ‌وجه جنبه‌ی تشریفاتی و صوری ندارد؛ یعنی، به لحاظ قانونی، تا زمانی که ولی فقیه حکم او را تنفیذ نکند، شخص منتخب، ریاستی بر قوه‌ی مجریه ندارد. تعبیر “تنفیذ” و نیز آنچه رهبر فقید انقلاب در تنفیذ ریاست جمهوری فرمودند: « این تنفیذ تا زمانی است که عمل طبق موازین اسلام باشد »، نشان می‌دهد که امضای ولی فقیه به نتیجه‌ی انتخابات مشروعیت می‌بخشد و ثانیاً نقش کنترل‌کننده تا پایان دوران ریاست جمهوری دارد و در صورت انحراف رئیس جمهور از اصول تعیین شده، او را فاقد اعتبار و مشروعیت می‌کند. اشکال: پس ارزش رأی مردم چه می‌شود؟ از تنفیذ حکم ریاست جمهوری به هیچ عنوان بی اعتباری و بی احترامی به رأی مردم برداشت نمی گردد، زیرا: اولاً: نوعی صیانت از رأی مردم است؛ به این ترتیب که شخصی را که مردم به گمان صلاحیت های اعتقادی و قابلیت های کاری برگزیده اند تا پایان دوره نیز مقید به همان صلاحیت ها و قابلیت ها باشد. ثانیاً: نوعی تفهیم و تذکر است به رییس جمهور در همان ابتدای دوره خدمتش؛ که در نظام الهی می خواهد خدمت بکند (نه در نظام لائیک) ؛ نظامی که در آن حقوق و کرامت واقعی انسان ها مدّ نظر است. نظامی که در آن هدف، وسیله را توجیه نمی کند و روش ها می بایست در چهارچوب احکام مترقی و حیات بخش اسلام انتخاب و اجرا گردد. ثالثاً: روال در تاریخ 30 ساله انقلاب، بر “تنفیذ” بوده است نه بر عدم تنفیذ؛ زیرا مردم از میان گزینه هایی که دارای سوابق و صلاحیت های لازم برای اینکار بوده اند (به تایید شورای نگهبان) به تشخیص خود، فردی را برگزیده اند. کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━
🕯🥀﷽🥀🕯 🍂🥀🌿🍂🌿 🌿🍂🥀 🍂🥀 🌿 💭 🔛اگر یکی از فقیهان اعلم تر از ولی فقیه باشد، چه؟ ➖••🍂🥀🍂 ••➖➖••🍂🥀🍂 ••➖ 🔚# پـاسـخ سلام علیکم بر اساس ادله “و لایت فقیه”، فقیه جامع شرایط از طرف امام معصوم (علیه السلام) منصوب به نصب عام است، نه نصب خاص؛ لذا در مورد فقیهان یک عصر، دو فرض متصور است: فرض نخست- یک فقیه اعلم از دیگران در امر رهبرى تواناتر و بافضیلت‏ تر از دیگر فقیهان در تمامى شرایط مربوط به آن باشد. در این صورت او به نحو “تعیین” براى رهبرى نصب شده است. براى نصب، سه پیامد مترتب است: الف- بر خود او واجب است که این منصب الهى را بپذیرد و بر اساس آن عمل کند. ب- بر دیگران ـ چه فقیهان و چه مردم ـ واجب است که ولایت او را بپذیرند. ج- در این فرض دیگر تزاحم دو یا چند ولى‏فقیه متصور نیست؛ زیرا تنها یک نفر ولایت دارد و بس. فرض دوم- اینکه هیچ‌یک از فقیهان در شرایط رهبرى، اعلم و افضل نباشد و همگى یا چند نفر تقریباً مساوى هم باشند؛ چه در مسائل فقهى و چه در مسائل مربوط به مدیریت و رهبرى. این صورت چند پیامد دارد: الف- بر همه آنان واجب کفایى است که تصدى این امر را بر عهده بگیرند. ب- همین که یکى از ایشان اقدام به اعمال ولایت و رهبرى کرد و یا به وسیله انتخاب مردم، قدرت به او واگذار شد؛ از بقیه فقیهان وظیفه ساقط مى‏شود. ج- بر فقها و دیگر مردم واجب است که از ولى‏فقیه در امور حکومتى اطاعت کنند. علاوه بر آن مقصود از اعلم در بحث “ولایت فقیه”، اعلم در مرجعیت نیست. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: « ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بامرالله فیهم »؛ «ای مردم! بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قوی‌تر و به امر خداوند در حوزه رهبری جامعه آگاه‌تر باشد ». بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهی نیست (آیت الله فاضل لنکرانی ـ در پاسخ به اظهارات آقای منتظری ـ 25 آبان 1376)؛ بلکه کسی که علاوه بر داشتن فقاهت، دارای عدالت و درایت نیز باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهی کامل داشته باشد تا با بررسی دقیق شرایط و احکام الهی، بهتر بتواند احکام متناسب با شرایط موجود و مصالح جامعه اسلامی را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهای آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیم‌گیری و به نحو شایسته و با شجاعت اقدام کند. بنابراین چون “فقاهت” تنها یکی از شرایط رهبری جامعه اسلامی است؛ نه تمام آن. از همین‌رو حتی مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولی فقیه باشد، لازم است در مسائل حکومتی تابع ولی فقیه باشد. ➖••🍂🥀🍂 ••➖➖••🍂🥀🍂 ••➖ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━ ارتباط بامدیر👇👇👇👇 @ColnaemarkSayedAli
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 ⁉️ 💭 🔛در یکی از رسانه ها مطرح شده بود چرا ولایت فقیه همچون سایر مسولین با رسانه های مستقل یا بین المللی مصاحبه انجام نمی دهند تا سوالات صریح پرسیده شود تا نیازی به بصیرت و ترجمه و تفسیر نباشد؟؟ 🔚 برای بصیرت افزایی مصاحبه بارهبری راهکار صحیحی نیست رسانه ها دارای ذات ژورنالیستی هستند یعنی دارای یک (مانیفست)یا(مبدا وغایت خاصی)میباشند.واساسا اهداف خاصی رادنبال میکنند چرا که درعالم مدرن( رسانه ها)وظیفه ارتباط بین اجزاء(جامعه مدنی)رادارند جامعه مدنی ازاجزائی چون: ۱_دولت_ملت(درمعنای مدرنNation-State) ۲_ساختار بروکراتیک اداری ۳_نهادهای مدنی (NGO) ۴_ساختارهای مالی واقتصادی و.... تشکیل شده اند وظیفه رسانه ها درعالم مدرن ایجاد ارتباط بین این اجزاءهست. این اجزاءونهادها هرکدام دارای یک (چارچوب ماهوی_قانونی)و(جهت گیری خاص) هستند لذابالتبع رسانه ها نیز جهت دار میشوند چون قرار است: از یک نهاد(مبدا)خبر را بگیرد وبه نهاد دیگر(مقصد)تحویل دهد نهاد مبدا دارای چارچوب ماهوی وجهت گیریهای خاص خودش است(پس خبری که از نهاد مبدا گرفته میشود دارای جهت گیری است) وچون میخواد: به یک نهاد مقصد خبررا تحویل دهد مقصد هم دارای جهت گیری است پس : رسانه باید خبر راباجرح وتعدیل تحویل نهادمقصد دهد تاموردقبول چارچوب قانونی آن شود نتیجه آنکه رسانه ها در عالم مدرن ذاتا دارای جهت گیری هستند ورسانه بی جهت معنا ندارد مصاحبه رهبری با رسانه ها دوحالت دارد ۱_رسانه ای که مصاحبه میکند دارای جهت گیری به نفع نظام باشد: که خوب این دیگه اسمش مصاحبه نیست چون هیچ سخن چالشی نخواهد پرسید ۲_رسانه ای که مصاحبه میکنددارای جهت گیری مخالف نظام باشد: که خوب بازهم به این امر مصاحبه نمیگویند چون اهداف اوپوزوسیونی برآن غلبه میکند وهدفش فقط ایجاد چالش برای رهبری میشود نه بصیرت افزایی قاعدتا رسانه ای که بانظام دارای زاویه باشد درجهت بصیرت افزایی انقلابی مردم عمل نخواهد کرد فرض رسانه ای که بی جهت باشد بنابرادله ای که ذکر کردم عقلا محال است پس بهترین راه بصیرت افزایی توسط رهبری انجام مصاحبه نیست بلکه این است که خودشان بیایند مستقیم با مردم سخن بگویند دقیقا کاری که هم اکنون رهبری انجام میدهد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━ ارتباط بامدیر👇👇👇👇 @ColnaemarkSayedAli
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 ⚜ 💭 🔛 علت مخالفت برخی افراد با رهبر چیست؟ ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ در هر جامعه سیاسی و نسبت به هر رهبری، ممکن است عده ای موافق و به تعبیری حامی و برخی دیگر هم بعنوان مخالفین او حضور داشته باشند و این امر تازه ای هم نیست. اما سخن دراین است که با توجه به تاکیدات فراوان دین،بر موضوع پذیری و مداری مردمان جامعه اسلامی( که کسی جز حاکم اسلامی نمی تواند بر آنان حکومت و فرماندهی نماید) چرا بعضا این مخالفت ها صورت می گیرد؟ در جواب باید چنین گفت که در تفکر و اندیشه سیاسی شیعه از مسایلی است که مخالفت با آن به درازای تاریخ بوده و عده ای مرتبا با آن در تعارض و به تعبیری در تعاند بوده اند چرا که بااستقرار این حقیقت،دیگرراه بسیاری از کج اندیشی ها و زیاده طلبی ها مسدود شده و آنان به اغراض و اهداف فردی و یا گروهی خود نمی رسند. شما می توانید بعنوان نمونه به حکومت علوی توجه کنید و ببینید آنانی(طلحه و زبیر) که بعنوان اولین بیعت کنندگان با حضرت بوده و در این میدان گوی سبقت را از دیگران ربودند ولی وقتی با حکومت عدل علوی مواجه شدند ودیدند ایشان با کسی بنای زد و بند و باج دهی ندارد لذا به مکه رفتند و بر حضرت،جنگ جمل را تحمیل کردند. حال این موضوع در زمان ما هم این گونه است چرا که افرادی که عموما با این اصل اصیل() و عنصر مقوم قانون اساسی و حکومت دینی سر به مخالفت می نهند بخوبی می دانند که همین اصل،موجبات ناکامی آنان را فراهم و عرصه را بر زیاده خواهی و فرصت طلبی آنان تنگ کرده است. البته ناگفته نماند برخی از معاندین نیز در حقیقت عمله بیگانگان هستند وبرای تامین منافع آنان که در سال 57 دست شوم شان (برای همیشه) از سر منابع مادی ومعنوی این ملت کوتاه گردید با این مهم به مبارزه می پردازند تا شاید به خیال باطل خود بلکه بتوانند دیگر باره بر این کشور سلطه ننگین آنان را تکرار نمایند و از این رهگذر، ناکارآمدی حاکمیت دینی را به اثبات برسانند غافل از این که حقیقت امر چیزی ودر جایی دیگر است به این که به همین راحتی نمی توان صورت مسئله را پاک کرد و موجبات اغفال مردم را فراهم آورد.بعلاوه که دیگر زمان تفکرات استعماری قرون وسطايي به پایان رسیده و ملت ها نسبت به جریانات پیرامون خود آگاهی یافتهاند و در تلاش برای احقاق حقوق خود می باشند. خلاصه این که علت اصلی این مخالفت ها در حقیقت،ریشه در خود خواهی افراد داشته که این اصل را سدی بر سر راه تامین منافع نامشروع خود می دانند و با آن به تعارض می پردازند وگرنه از او تمجید و تبلیغ هم می کردند همانند بسیاری از سران برخی کشورهای اسلامی که همواره مورد حمایت غرب و ایادی آنان بوده و نه تنها هیچ مخالفتی با آنان صورت نمی گیرد بلکه مرتبا در پی گسترش حوزه حکومتی آنان نیزمی باشند 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━ ارتباط بامدیر👇👇👇👇 @ColnaemarkSayedAli
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 💭 🔛 آیااین همه اختیارات برای، دیکتاتوری نمی آورد؟!  🔚# پـاســخ در ابتدا ویژگی‌های حکومت استبدادی را مطرح و آن ها را با ویژگی‌های حکومت در قانون اساسی، مقایسه می‌کنیم. حکومت‌های استبدادی با همه تنوعی که دارند در ویژگی‌های زیر مشترکند: 1 ـ شخص یا طبقه خاص، بدون رضایت مردم بر آن ها حکومت می‌کند. 2 ـ دامنه قدرت حکومت، فوق قانون است و هیچ قانونی آن را محدود نمی‌کند. 3 ـ ساز و کاری برای حکومت ـ نه از سوی مردم و نه از سوی دستگاه های خاص نظارتی ـ وجود دارد. در نظام و هیچیک از این ویژگی‌ها وجود ندارد. که با مراجعه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، می‌توان آن را تبیین کرد؛ الف: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با پذیرش قاطع 98.2 درصد مردم به تصویب رسید. در ادامه نیز هرگونه تغییری در قانون اساسی باید به تصویب مردم برسد. طبق قانون اساسی، مردم در تعیین فقیه، از طریق انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان دخالت دارند. همچنین آن‌ ها در مجاری قانون گزاری و مراحل اجرایی حکومت، از طریق انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری نقش دارند. این چهار نحوه‌ی دخالت مردم در حکومت (قانون اساسی، خبرگان، مجلس و ریاست جمهوری)، نه تنها در هیچ یک از حکومت های استبدادی وجود ندارد؛ بلکه در مردمی‌ترین نظام ها چنین دخالت و مشارکت واقعی و گسترده‌ی مردم مشاهده نمی‌شود. ب: دامنه قدرت در قانون اساسی، به دو شکل محدود می شود که به کلی با قدرت در حکومت های استبدادی متفاوت می‌شود: 1 ـ در اصل چهارم قانون اساسی آمده است: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این‌ها باید بر اساسی موازین اسلامی باشد»؛ یعنی، چهارچوب قوانین اسلام اولین محدودکننده‌ی قدرت _فقیه و یا به تعبیر دقیق‌تر تعیین کننده‌ی اختیارات اوست. 2 ـ در برابر قانون اساسی تعهد داده است و علاوه بر تعهد الهی خود به اجرای احکام اسلام، با پذیرش منصب در مجرای قانون اساسی تعهدی نسبت به قانون اساسی دارد. آنجایی که این تعهد، لازم و بدون حق فسخ است، تعهدی مضاعف برای او محسوب می‌شود و تخلف او از قانون اساسی، باعث خروج او از عدالت و در نتیجه سلب او از می‌گردد. پس اختیارات در قانون اساسی از ناحیه قوانین اسلام و قانون اساسی مقید و محدود است. این محدودیت در نظام‌های استبدادی وجود ندارد. بنابراین مطلقه بودن به معنای بی‌شرط بودن قدرت او نیست؛ بلکه بدین معناست که اختیارات او، محدود به حوزه‌ای خاص از مسائل اجتماعی نیست و همه آنچه را که یک حکومت با آن درگیر است؛ در بر می‌گیرد. اما اعمال قدرت در هر حوزه، باید براساس موازین قانون و اسلام باشد. ج: حکومت از سه ناحیه نظارت می‌شود؛ سه ناحیه‌ای که در نظام‌های استبدادی وجود ندارد: 1- نظارت درونی؛ باید دارای سه شرط باشد: فقاهت، عدالت و درایت. هر یک از این سه شرط، او را از درون نظارت می‌کند. “فقاهت” او را از اتکا به غیر قانون الهی باز می‌دارد، “عدالت” او را از اعمال خواسته‌های شخصی و نفسانی باز می‌دارد و “درایت” او را از خودرأیی و ترک مشورت با اندیشمندان و متخصصان حفظ می‌کند. ـ « اگر فقیهی یک مورد دیکتاتوری بکند از می‌افتد، اسلام هر فقیهی را که ولی نمی‌کند؛ آنکه علم دارد، عمل دارد، مشی‌اش مشی اسلام است، سیاست‌اش سیاست اسلام است. » ( امام خمینی (ره) ـ صحیفۀ نور ـ ج 9 ـ ص183) 2- نظارت مستمر نمایندگان مجلس خبرگان؛ مجلس خبرگان، علاوه بر وظیفه انتخاب ـ که دارای شرایط سه گانه مذکور است ـ وظیفه نظارت بر استمرار این شرایط و نظارت بر چگونگی اعمال قدرت و رعایت شرایط اسلامی و قانونی در آن را نیز بر عهده دارد، که این وظیفه به عهدۀ “کمیسیون تحقیق” مجلس خبرگان می‌باشد. « معنوی، تعهد معنوی دارد و خبرگان و مردم از او توقع دارند که حتی یک گناه نکند، اگر گناه کرد بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه در مورد خودش حجت است نه دربارۀ مردم. »(رهبر معظم انقلاب ـ 19/4/1379) 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━ ارتباط بامدیر👇👇👇👇 @ColnaemarkSayedAli
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 ⚜ 💭 🔛 آیااین همه اختیارات برای ، دیکتاتوری نمی آورد؟!  ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ سلام علیکم در ابتدا ویژگی‌های حکومت استبدادی را مطرح و آن ها را با ویژگی‌های حکومت در قانون اساسی، مقایسه می‌کنیم. حکومت‌های استبدادی با همه تنوعی که دارند در ویژگی‌های زیر مشترکند: 1 ـ شخص یا طبقه خاص، بدون رضایت مردم بر آن ها حکومت می‌کند. 2 ـ دامنه قدرت حکومت، فوق قانون است و هیچ قانونی آن را محدود نمی‌کند. 3 ـ ساز و کاری برای حکومت ـ نه از سوی مردم و نه از سوی دستگاه های خاص نظارتی ـ وجود دارد. در نظام هیچیک از این ویژگی‌ها وجود ندارد. که با مراجعه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، می‌توان آن را تبیین کرد؛ الف: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با پذیرش قاطع 98.2 درصد مردم به تصویب رسید. در ادامه نیز هرگونه تغییری در قانون اساسی باید به تصویب مردم برسد. طبق قانون اساسی، مردم در تعیین _فقیه، از طریق انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان دخالت دارند. همچنین آن‌ ها در مجاری قانون گزاری و مراحل اجرایی حکومت، از طریق انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری نقش دارند. این چهار نحوه‌ی دخالت مردم در حکومت (قانون اساسی، خبرگان، مجلس و ریاست جمهوری)، نه تنها در هیچ یک از حکومت های استبدادی وجود ندارد؛ بلکه در مردمی‌ترین نظام ها چنین دخالت و مشارکت واقعی و گسترده‌ی مردم مشاهده نمی‌شود. ب: دامنه قدرت در قانون اساسی، به دو شکل محدود می شود که به کلی با قدرت در حکومت های استبدادی متفاوت می‌شود: 1 ـ در اصل چهارم قانون اساسی آمده است: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این‌ها باید بر اساسی موازین اسلامی باشد»؛ یعنی، چهارچوب قوانین اسلام اولین محدودکننده‌ی قدرت و یا به تعبیر دقیق‌تر تعیین کننده‌ی اختیارات اوست. 2 ـ ولی فقیه در برابر قانون اساسی تعهد داده است و علاوه بر تعهد الهی خود به اجرای احکام اسلام، با پذیرش منصب در مجرای قانون اساسی تعهدی نسبت به قانون اساسی دارد. آنجایی که این تعهد، لازم و بدون حق فسخ است، تعهدی مضاعف برای او محسوب می‌شود و تخلف او از قانون اساسی، باعث خروج او از عدالت و در نتیجه سلب او از می‌گردد. پس اختیارات در قانون اساسی از ناحیه قوانین اسلام و قانون اساسی مقید و محدود است. این محدودیت در نظام‌های استبدادی وجود ندارد. بنابراین مطلقه بودن به معنای بی‌شرط بودن قدرت او نیست؛ بلکه بدین معناست که اختیارات او، محدود به حوزه‌ای خاص از مسائل اجتماعی نیست و همه آنچه را که یک حکومت با آن درگیر است؛ در بر می‌گیرد. اما اعمال قدرت در هر حوزه، باید براساس موازین قانون و اسلام باشد. ج: حکومت از سه ناحیه نظارت می‌شود؛ سه ناحیه‌ای که در نظام‌های استبدادی وجود ندارد: 1- نظارت درونی؛ باید دارای سه شرط باشد: فقاهت، عدالت و درایت. هر یک از این سه شرط، او را از درون نظارت می‌کند. “فقاهت” او را از اتکا به غیر قانون الهی باز می‌دارد، “عدالت” او را از اعمال خواسته‌های شخصی و نفسانی باز می‌دارد و “درایت” او را از خودرأیی و ترک مشورت با اندیشمندان و متخصصان حفظ می‌کند. ـ « اگر یک مورد دیکتاتوری بکند از ولایت می‌افتد، اسلام هر فقیهی را که ولی نمی‌کند؛ آنکه علم دارد، عمل دارد، مشی‌اش مشی اسلام است، سیاست‌اش سیاست اسلام است. » ( امام خمینی (ره) ـ صحیفۀ نور ـ ج 9 ـ ص183) 2- نظارت مستمر نمایندگان مجلس خبرگان؛ مجلس خبرگان، علاوه بر وظیفه انتخاب رهبری ـ که دارای شرایط سه گانه مذکور است ـ وظیفه نظارت بر استمرار این شرایط و نظارت بر چگونگی اعمال قدرت و رعایت شرایط اسلامی و قانونی در آن را نیز بر عهده دارد، که این وظیفه به عهدۀ “کمیسیون تحقیق” مجلس خبرگان می‌باشد. « رهبر معنوی، تعهد معنوی دارد و خبرگان و مردم از او توقع دارند که حتی یک گناه نکند، اگر گناه کرد بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه در مورد خودش حجت است نه دربارۀ مردم. »(رهبر معظم انقلاب ـ 19/4/1379) ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━ ارتباط بامدیر👇👇👇👇 @ColnaemarkSayedAli
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 💭 🔛اگر یکی از فقیهان اعلم از باشد، چه؟ ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 ••➖ سلام علیکم بر اساس ادله “”، فقیه جامع شرایط از طرف امام معصوم (علیه السلام) منصوب به نصب عام است، نه نصب خاص؛ لذا در مورد فقیهان یک عصر، دو فرض متصور است: فرض نخست- یک اعلم از دیگران در امر تواناتر و بافضیلت تر از دیگر فقیهان در تمامى شرایط مربوط به آن باشد. در این صورت او به نحو “تعیین” براى نصب شده است. براى نصب، سه پیامد مترتب است: الف- بر خود او واجب است که این منصب الهى را بپذیرد و بر اساس آن عمل کند. ب- بر دیگران ـ چه فقیهان و چه مردم ـ واجب است که او را بپذیرند. ج- در این فرض دیگر تزاحم دو یا چند متصور نیست؛ زیرا تنها یک نفر دارد و بس. فرض دوم- اینکه هیچ‌یک از فقیهان در شرایط ، اعلم و افضل نباشد و همگى یا چند نفر تقریباً مساوى هم باشند؛ چه در مسائل فقهى و چه در مسائل مربوط به مدیریت و . این صورت چند پیامد دارد: الف- بر همه آنان واجب کفایى است که تصدى این امر را بر عهده بگیرند. ب- همین که یکى از ایشان اقدام به اعمال و کرد و یا به وسیله انتخاب مردم، قدرت به او واگذار شد؛ از بقیه فقیهان وظیفه ساقط مىشود. ج- بر فقها و دیگر مردم واجب است که از ولىفقیه در امور حکومتى اطاعت کنند. علاوه بر آن مقصود از اعلم در بحث “ فقیه”، اعلم در مرجعیت نیست. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: « ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بامرالله فیهم »؛ «ای مردم! بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ) کسی است که در این کار قوی‌تر و به امر خداوند در حوزه رهبری جامعه آگاه‌تر باشد ». بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهی نیست (آیت الله فاضل لنکرانی ـ در پاسخ به اظهارات آقای منتظری ـ 25 آبان 1376)؛ بلکه کسی که علاوه بر داشتن فقاهت، دارای عدالت و درایت نیز باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهی کامل داشته باشد تا با بررسی دقیق شرایط و احکام الهی، بهتر بتواند احکام متناسب با شرایط موجود و مصالح جامعه اسلامی را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهای آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیم‌گیری و به نحو شایسته و با شجاعت اقدام کند. بنابراین چون “فقاهت” تنها یکی از شرایط جامعه اسلامی است؛ نه تمام آن. از همین‌رو حتی مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از باشد، لازم است در مسائل حکومتی تابع باشد. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 💭 🔛  علی (علیه السلام) را مردم نخواستند، در خانه نشست؟! ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ سلام علیکم « در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همه‌ی پایه‌ی مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایه‌ی اساسی دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده می‌شود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب می‌شود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ی مردم هم که بر او اتفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است. منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد. لذا رأی مردم هم لازم است. اسلام برای رأی مردم اهمیت قائل است. فرق بین دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی همین جاست. »(رهبر معظم انقلاب ـ 26/9/1382 ـ دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه های قزوین) پیش از پرداختن به جواب تفصیلى این نکته قابل تذکر است که فرض مطرح شده در سئوال، به هیچ‌وجه در زمان ما واقع نشده است و آنچه در نوشته‌ها و سخنان دگراندیشان برون‌مرزى یا مقلدان داخلی آن ها ـ مبنى بر عدم مقبولیت نظام اسلامى در میان مردم ـ ادعا مى‌شود فقط براى ایجاد جو کاذب است. در زمان حیات امام راحل (ره) نیز بارها از سوى مخالفان جمهورى اسلامى تبلیغ مى‌شد مردم ایران به دلیل مشکلات اقتصادى ناشى از جنگ و محاصره اقتصادى، از جمهورى اسلامى بریده‌اند، ولى ما شاهد بودیم در همان اوضاع مردم به طور گسترده در صحنه حاضر مى‌شدند و از هیچ فداکارى دریغ نمى‌کردند و پـس از رحلت حضرت امام هم جریان اجتماعى همان شکل و جهت را حفظ کرده است؛ از این رو پشتیبانى مردم از نظام و رهبرى آن محفوظ است. و وجود اعتراضات و انتقادات مردمی از وضعیت اقتصادی و مشکلات اجتماعی و عملکرد احزاب و جریانات سیاسی دلیل مخالفت با اسلام و حکومت بر اساس آموزه‌های دینی نیست بلکه اتفاقاً در بسیاری از موارد این نارضایتی ناشی از عدم قاطعیت و جدیت بر اجرای احکام متعالی اسلام ناب محمدی است. پـس بـررسى این فرض و پاسخ گفتن به آن به معناى عدم مقبولیت نظام اسلامى و رهبرى آن از سوى مردم نیست. احتمال عدم مقبولیت نظام اسلامى از سوى مردم، به دو صورت متصور است: اول- مردم به هیچ وجه حکومت دینى را نپذیرند؛ در این صورت اگر فرض کنیم امام معصوم (علیه السلام) یا فقیه داراى شـرایـط حاکمیت، در جامعه باشد، به اعتقاد شیعه او از جانب خدا حاکم و والى است، ولى حکومت دینى تحقق نخواهد یافت، زیرا شرط تحقق حکومت دینى پذیرش مردم است. نمونه بسیار روشن این فرض، 25 سال خانه‌نشینى حضرت على (علیه السلام) است. ایـشـان از سوى خدا به ولایت منصوب شده بودند، ولى حاکمیت بالفعل نداشتند، زیرا مردم با آن حضرت بیعت نکردند. دوم- این است که حاکمیت شخصى که داراى حق حاکمیت شرعى است به فعلیت رسیده باشد؛ ولى پس از مدتى عده‌اى به مخالفت با او برخیزند. ایـن فرض خود دو حالت دارد: یکى اینکه مخالفان گروه کمى هستند و قصد براندازى حکومت شرعى را ـ که اکثر مردم پشتیبان آن هستند ـ دارند؛ شکى نیست در این حال، حاکم شرعى موظف است با مخالفان مقابله کند و آنان را به اطاعت از حکومت شرعى وادار کند. نمونه روشن این مورد برخورد قاطع و خونین حضرت امیر (علیه السلام) با اصحاب جمل، صفین، نهروان پس از تحقق حکومت بود و در زمان کنونى برخورد جمهورى اسلامى با منافقان و گروههاى الحادى و محارب از همین‌گونه است، زیرا روا نیست حاکم شرعى با مسامحه و تساهل راه را براى عده‌اى که به سبب امیال شیطانى قصد براندازى حکومت حق و مورد قبول اکثر مردم را دارند، باز بگذارد. صورت دوم از این فرض این است که بعد از تشکیل حکومت شرعى مورد پذیرش مردم، اکثریت قاطع آن ها مخالفت کنند؛ مثلاً بگویند: ما حکومت دینى را نمى‌خواهیم. با توجه به جواب اجمالى پیش باید گفت: در این حال، حاکم شرعى، هنوز شرعاً حاکم است، ولى با از دست دادن مقبولیت خویش، اجازه اعمال حاکمیت مشروعش را از دست مى‌دهد. یعنی خدا با اولویت دادن به کرامت انسان ها و احترام به خواست مردم، اجازه حکومت را به حاکم مشروع اسلامی نداده است؛ چرا که حکومت اسلامی، حاکمیت بر قلب هاست و بدون خواست و رضای عمومی امکان تحقق هدف حکومت الهی که هدایت انسان ها و تحقق عدالت است وجود نخواهد داشت. شـایـد بتوان دوران امامت امام حسن مجتبى (علیه السلام) و درگیرى ایشان با معاویه و فرار سران سپاه آن حضرت به اردوگاه معاویه را نمونه بارز از فرض اخیر دانست. تاریخ نشان داد حضرت به علت پیروى نکردن مردم از ایشان، عملاً حاکمیت را به صورت مشروط به معاویه سپرد هرچند مردم هم، مکافات این بدعهدى و پیمان‌شکنى خود را دیدند و کسانى بر آنان مسلط شدند که دین و دنیاى آن ها را تباه کردند. لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━┓ http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e ┗━━━↬↫━━━
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 💭 🔛 تجربه سی سالۀ اجراى اصل ولایت فقیه و وجود بسیاری از مشکلات در جامعه چیست؟  ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ « پس از تشکیل حکومت حقّه‌ی نبی اکرم (صلی الله علیه و اله) و حتی سال ها بعد از آن بزرگوار ـ که تا حدود زیادی همان خط و همان طریق در خطوط بارز جامعه رعایت می‌شد ـ هنوز در جامعه افراد ضعیف و فقیر دیده می‌شدند؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) را مشاهده می‌کنیم که به خانه ایتام و فقرا می‌رفتند؛ کسانی که بچه‌هاشان شب شام نداشتند و مادر با آب گرمی که روی چراغ گذاشته بود، آن ها را سرگرم می‌کرد! این حوادث مربوط به چه سال هایی است؟ چقدر از انقلاب پیامبر گذشته بود؟ نزدیک به چهل سال از هجرت پیامبر گذشته بود و این حوادث اتفاق افتاده بود» (رهبر معظم انقلاب ـ 12/12/1370 ـ دیدار با اعضای کمیته امداد امام خمینی (ره)). اکنون نیز در نظام جمهورى اسلامى مشکلات فراوانى به چشم مى‌خورد. مثلاً مشکلات اقتصادى کشور، ناشى از عوامل مختلفى است که داورى در موفقیت نظام اسلامى، بسته به بررسى آن هاست. مثلاً، جمعیت کشور پس از پیروزى انقلاب تاکنون بیش از دو برابر شده، قیمت کالاها در سـطـح جـهـان مـتناسب با تورم جهانى بالا رفته است. ضمن اینکه فرهنگ مصرف جامعه بسیار تغییر کرده و سطح توقعات، به نحو چشمگیرى بالا رفته است. تحریم هاى اقتصادى، جنگ و ویرانی هایى که تنها به جرم پایبندى به ارزش هاى اسلامى بر ما تحمیل شد، حوادث طبیعى فراوان و … همه در پیدایش این مشکلات نقش دارد. ناهنجاری هاى فرهنگى نیز چنین است؛ بسیارى از اندیشمندان اسلامى و مربیان دینى، پیش از انقلاب درگیر مبارزه و یا در بند رژیم طاغوت بودند و پس از انقلاب به علت نیاز شدید نظام، به کارهاى اجرایى مشغول شدند. گـروهـى از ارزشمندترین تربیت‌یافتگان مکتب اسلام نیز در حوادث آغازین انقلاب به دست خیانتکاران و دشمنان اسلام به شهادت رسیدند. بـزرگـانـى چون شهید بهشتى، شهید مطهرى، باهنر، رجائى، شهداى محراب و …که هر یک سرمایه‌هاى بى‌نظیرى براى کشور و اسلام به شمار مى‌آمدند. افزون براین، دخالت دشمن در ایجاد فضاى آلوده فرهنگى براى نسل جوان و … درنابسامانی هاى فرهنگى تاثیرى عمیق گذاشته است. ـ و البته بدیهی است که وجود بسیاری از مشکلات هم ناشی از ضعف عملکرد دستگاه های کشور و همچنین بی کفایتی کارگزاران نالایق می‌باشد زیرا « رهبری طبق قانون اساسی در کشور مسئولیت اجرایی ندارد، جز در زمینه‌ی نیروهای مسلح. مسؤولیت اجرایی به عهده‌ی قوای سه‌گانه است، منتها مدیریت انقلاب ـ که همان رهبری باشد ـ مسؤولیت حفظ جهت‌گیری انقلاب و نظام را دارد؛ باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمان ها منحرف و منصرف نشود؛ فریب دشمن را نخورد و راه را عوضی نرود؛ این‌ها مسؤولیت‌های رهبری است.» (رهبر معظم انقلاب ـ 22/2/1382 ـ دانشگاه شهید بهشتی ) ـ « ممکن است تحقق آرمان ها سال هایی طول بکشد؛ موانع و مشکلاتی بر سر راه وجود داشته باشد؛ اما جهت حکومت ـ جهت و سمتگیری این قدرتی که تشکیل شده است ـ حتماً باید به سمت آن هدف ها و آرمان ها و آرزوهایی باشد که شعار آن داده شده است و داده می‌شود و در متن قرآن و احکام اسلامی وجود دارد. اگر در آن جهت نبود، بلاشک حکومت منحرف است. معیار، این است که عدالت اجتماعی و نظم متکی بر قانون به وجود آید و مقررات الهی همه جا مستقر شود.» (رهبر معظم انقلاب ـ 19/9/1375 ـ عید سعید مبعث) ـ با این همه نظام اسلام موجب سر افرازی و عزتمندی کشور در سراسر جهان و سربلندی و استقلال در برابر استعمارگران و مستکبران دنیا و همچنین اسطوره الهام بخش امًت های مظلوم و تازیانه خورده تاریخ گردیده است و ولایت فقیه به عنوان محور اقتدار و مرجع حل مشکلات و بحران های سی ساله کشور همواره حافظ جمهوریت، اسلامیت و تمامیت أرضی نظام و عامل ثبات سیاست های کلان بوده است. ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
با توجه به معصوم نبودن چرا به قداست وى معتقدید؟! از علامه محمدتقی مصباح یزدی: قداست به معناى محبوبیتِ همراه با احترام شدید است. انسان به علّت کمال خاصّى که در شخصیتى سراغ دارد، به او محبّت ورزیده و به وى احترام خاصى مى‌گذارد. انسانها همه کمالات را بطور یکسان دارا نیستند، از این‌رو انسانى که داراى کمالات فوق العاده و برترى است از محبوبیت و احترام بیشترى برخوردار است.   قداست مانند محبّت از یک مورد شخصى محبوب به دیگر امور منتسب به او نیز ـ به طور طبیعى ـ منتقل مى‌شود، به گونه‌اى که وقتى شخصى را دوست مى‌داریم، نزدیکان و وابستگان‌اش را نیز دوست خواهیم داشت؛ مثلاً وقتى به استاد خود عشق مىورزیم، فرزندان و حتّى وسایل شخصى او را نیز دوست مى‌داریم، به همین دلیل است که مردم ما به خاندان امام(قدس سره)، خانه، حسینیه و حرم ایشان علاقه شدیدى نشان مى‌دهند و به آنها عشق میورزند. لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 💭 🔛  علی (علیه السلام) را مردم نخواستند، در خانه نشست؟! ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ « در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همه‌ی پایه‌ی مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایه‌ی اساسی دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده می‌شود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب می‌شود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ی مردم هم که بر او اتفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است. منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد. لذا رأی مردم هم لازم است. اسلام برای رأی مردم اهمیت قائل است. فرق بین دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی همین جاست. »(رهبر معظم انقلاب ـ 26/9/1382 ـ دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه های قزوین) پیش از پرداختن به جواب تفصیلى این نکته قابل تذکر است که فرض مطرح شده در سئوال، به هیچ‌وجه در زمان ما واقع نشده است و آنچه در نوشته‌ها و سخنان دگراندیشان برون‌مرزى یا مقلدان داخلی آن ها ـ مبنى بر عدم مقبولیت نظام اسلامى در میان مردم ـ ادعا مى‌شود فقط براى ایجاد جو کاذب است. در زمان حیات امام راحل (ره) نیز بارها از سوى مخالفان جمهورى اسلامى تبلیغ مى‌شد مردم ایران به دلیل مشکلات اقتصادى ناشى از جنگ و محاصره اقتصادى، از جمهورى اسلامى بریده‌اند، ولى ما شاهد بودیم در همان اوضاع مردم به طور گسترده در صحنه حاضر مى‌شدند و از هیچ فداکارى دریغ نمى‌کردند و پـس از رحلت حضرت امام هم جریان اجتماعى همان شکل و جهت را حفظ کرده است؛ از این رو پشتیبانى مردم از نظام و رهبرى آن محفوظ است. و وجود اعتراضات و انتقادات مردمی از وضعیت اقتصادی و مشکلات اجتماعی و عملکرد احزاب و جریانات سیاسی دلیل مخالفت با اسلام و حکومت بر اساس آموزه‌های دینی نیست بلکه اتفاقاً در بسیاری از موارد این نارضایتی ناشی از عدم قاطعیت و جدیت بر اجرای احکام متعالی اسلام ناب محمدی است. پـس بـررسى این فرض و پاسخ گفتن به آن به معناى عدم مقبولیت نظام اسلامى و رهبرى آن از سوى مردم نیست. احتمال عدم مقبولیت نظام اسلامى از سوى مردم، به دو صورت متصور است: اول- مردم به هیچ وجه حکومت دینى را نپذیرند؛ در این صورت اگر فرض کنیم امام معصوم (علیه السلام) یا فقیه داراى شـرایـط حاکمیت، در جامعه باشد، به اعتقاد شیعه او از جانب خدا حاکم و والى است، ولى حکومت دینى تحقق نخواهد یافت، زیرا شرط تحقق حکومت دینى پذیرش مردم است. نمونه بسیار روشن این فرض، 25 سال خانه‌نشینى حضرت على (علیه السلام) است. ایـشـان از سوى خدا به ولایت منصوب شده بودند، ولى حاکمیت بالفعل نداشتند، زیرا مردم با آن حضرت بیعت نکردند. دوم- این است که حاکمیت شخصى که داراى حق حاکمیت شرعى است به فعلیت رسیده باشد؛ ولى پس از مدتى عده‌اى به مخالفت با او برخیزند. ایـن فرض خود دو حالت دارد: یکى اینکه مخالفان گروه کمى هستند و قصد براندازى حکومت شرعى را ـ که اکثر مردم پشتیبان آن هستند ـ دارند؛ شکى نیست در این حال، حاکم شرعى موظف است با مخالفان مقابله کند و آنان را به اطاعت از حکومت شرعى وادار کند. نمونه روشن این مورد برخورد قاطع و خونین حضرت امیر (علیه السلام) با اصحاب جمل، صفین، نهروان پس از تحقق حکومت بود و در زمان کنونى برخورد جمهورى اسلامى با منافقان و گروههاى الحادى و محارب از همین‌گونه است، زیرا روا نیست حاکم شرعى با مسامحه و تساهل راه را براى عده‌اى که به سبب امیال شیطانى قصد براندازى حکومت حق و مورد قبول اکثر مردم را دارند، باز بگذارد. صورت دوم از این فرض این است که بعد از تشکیل حکومت شرعى مورد پذیرش مردم، اکثریت قاطع آن ها مخالفت کنند؛ مثلاً بگویند: ما حکومت دینى را نمى‌خواهیم. با توجه به جواب اجمالى پیش باید گفت: در این حال، حاکم شرعى، هنوز شرعاً حاکم است، ولى با از دست دادن مقبولیت خویش، اجازه اعمال حاکمیت مشروعش را از دست مى‌دهد. یعنی خدا با اولویت دادن به کرامت انسان ها و احترام به خواست مردم، اجازه حکومت را به حاکم مشروع اسلامی نداده است؛ چرا که حکومت اسلامی، حاکمیت بر قلب هاست و بدون خواست و رضای عمومی امکان تحقق هدف حکومت الهی که هدایت انسان ها و تحقق عدالت است وجود نخواهد داشت. شـایـد بتوان دوران امامت امام حسن مجتبى (علیه السلام) و درگیرى ایشان با معاویه و فرار سران سپاه آن حضرت به اردوگاه معاویه را نمونه بارز از فرض اخیر دانست. تاریخ نشان داد حضرت به علت پیروى نکردن مردم از ایشان، عملاً حاکمیت را به صورت مشروط به معاویه سپرد هرچند مردم هم، مکافات این بدعهدى و پیمان‌شکنى خود را دیدند و کسانى بر آنان مسلط شدند که دین و دنیاى آن ها را تباه کردند. لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 💭 🔛چرا “ولایت فقیه” مثل حکومت های سلطنتی مادام العمر است؟! ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ سلام علیکم ـ « یکی از تفاوت‌های ولایت فقیه با وکالت فقیه آن است که وکالت، زمامش به دست موکّل است و هر زمان که خواست، می تواند وکیلش را عزل کند؛ حتی در شرایطی که وکیل، شایستگی لازم را داشته باشد. امّا ولایت این‌گونه نیست؛ بلکه سمتی است که از سوی شارع مقدّس تعیین شده و مانند مرجعیّت فقیه است که شرعاً زمان‌دار نیست. البته زمان‌دار نبودن ولایت فقیه، در صورتی است که شرایط و صلاحیت رهبری نیز وجود داشته باشد و از این ‌جهت، مانند حکومت‌های سلطنتی نیست که شاه، در هر زمان شاه باشد، خوب یا بد، توانا یا ناتوان. اگر از نظر طبیعی، مانعی مانند مریضی صعب العلاجِ دیرپا برای رهبر فعلی ایجاد شود، خبرگان، رهبر جدید را شناسائی و او را برای تولّی و پذیرش امّت اسلامی معرفی می‌کنند و اگر بیماری رهبر کنونی، موقت باشد یعنی تقریباً نظر همۀ پزشکان این باشد که پس از مدتی موقت، ولی قابل اعتناء، درمان می‌شود، باز در چنین شرایطی خبرگان مردم، رهبری را به دست شواری سه‌ نفره که در قانون اساسی (اصل یکصد و یازدهم) مشخص شده می‌دهند؛ زیرا کشور اسلامی را نمی‌توان بدون رهبر رها کرد. مسأله پایین آمدن درجۀ کمال رهبری یا بالا رفتن درجۀ کمال برخی از فقیهان دیگر نیز تحت نظارت مستمر “کمسیون تحقیق مجلس خبرگان” است و در این شرایط، فقیه برترِ جدید، اگر به مزایای جدّی رهبری دست یافت که در قانون اساسی مثلاً به آن اشاره شده است، چنین فقیهی، جایگزین رهبر سابق خواهد شد. بنابراین، بدون زمان‌دار شدن رهبری نیز این مصالح رعایت شده و می‌شود و چون اصل زمانمند بودن رهبری، در اسلام صبغۀ شرعی نداشته است، در قانون اساسی نیامده است.» (آیت الله جوادی آملی ـ کتاب ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت ـ ص 408 و 409) عقل نیز حکم می‌کند که به دلیل ثبات سیاست های کلان نظام و برنامه‌ها و چشم‌اندازهای بلند مدّت، این رکن ویژۀ حکومت، بدون دلیل، دستخوش تغییر نگردد. لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
🕯﷽🕯 🍂🌿🍂🌿 🌿🍂 🍂 🌿 💭 🔛وظایف دقیقاً چیست؟ آیا نظارت «علی وار» است؟ چرا مسئولین طبق نهج البلاغه مجازات نمی‌شوند و ...؟ ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 🔚# پـاســخ سلام علیکم بسیار لازم و ضروری است که همه آحاد ملت، چه آنان که خود را نه تنها موافق، بلکه به خاطر اعتقاد و باور راسخ به اسلام راستین پایبند، مطیع و حامی «» می‌دانند و چه آنان که نسبت به «» مخالف یا منتقد هستند و چه آنان که معمولاً فقط به منافع شخصی خود مشغول هستند و اصلاً نسبت به یک نظام سیاسی (هر چه که باشد) و اصول آن بی‌اطلاع هستند، حتماً و یقیناً در دو مقوله مطالعه‌ی بیشتری نمایند. مقوله‌ی اول « و بالتبع » در اعتقادات و فقه اسلامی است و اصل دوم «قانون اساسی کشور جمهوری اسلامی ایران» می‌باشد. بی‌تردید اگر سطح اطلاع و آگاهی اذهان عمومی نسبت به این دو مقوله ارتقای بیشتری یابد، راه القای شبهه و ایجاد اعوجاج نیز مسدودتر می‌گردد و دشمنان نیز نمی‌توانند بر موج بی‌اطلاعی اذهان عمومی سوار شده و تا این حد ضد تبلیغ کنند که مثلاً اگر گوشت، مرغ یا گوجه فرنگی گران شد، را هدف بگیرند و یا از درک مردم از واژه «» بر اساس مهفوم مصطلح در محاوره و عدم آگاهی به تعریف خاص این واژه در فقه، سوء استفاده کنند. اگر به مهندسی همین شبهه مذکور دقت شود، مشهود است که یک سؤال جدی را مطرح نموده، اما سعی دارد با شعارهایی که خودش نیز مفهوم آن را نمی‌داند، پاسخ مطلوب را پیشاپیش القا نماید. وگرنه در طرح سؤالی چون «وظایف یا چیست»، این واژه‌ی «نظارت علی وار» یعنی چه؟ و از کی تا به حال نهج البلاغه یک کتاب فقهی و حقوقی شده است که مجرمین طبق آن مجازات شوند؟! باید دقت شود که هیچ کس مانند حضرت علی (ع) نمی‌تواند «علی‌وار» زندگی و حکومت کند. اما همان حضرت علی (ع) نیز اگر مردم و مسئولین «علی وار» نیندیشیده و زندگی نکنند، خانه نشین می‌شود، یا در دوران حکومتش موفق به تحقق همه یا حتی بخش قابل توجهی از اهداف و برنامه‌هایش نمی‌گردد. فقط با یک موضع گیری عادلانه‌اش در قبال بیت المال، نه تنها یاران و همسنگران قدیمی و محکمش چون طلحه و زبیر از وی جدا می‌شوند، بلکه بزرگان را تحریک به جنگ داخلی کرده و قائله جنگ جمل را به راه می‌اندازند. پس «علی‌وار» بودن به تنهایی کفایت نمی‌نماید، اگر چه خود حضرت علی علیه‌السلام باشد. واقعاً اگر شخص پیامبر اکرم (ص) در رأس حکومت بودند، با کسانی که عمداً در اذهان عمومی ایجاد شبهات باطل کرده و به جنگ فرهنگی و تبلیغاتی با نظام و اصول نظام می‌پرداختند، چگونه رفتار می‌نمود؟ آیا غیر از این است که از ابوسفیان و امت جاهلش، به رغم آن همه کفر، ظلم و جنایت گذشتند و خانه‌ی او را برای تابعینش خانه امن اعلام نمودند تا زمینه برای ایجاد امنیت، ثبات نظام، به اسلام روی آوردن مردم مکه مهیاتر گردد، ولی از چند شاعر و تبلیغات‌چی علیه اسلام و نظام اسلام نگذشتند و آنها را مجازات نمودند؟! پس، یقین بدانید کسانی که این ادعاها را دارند، و حتی آن قدر نمی‌دانند که نهج البلاغه کتابی است که در آن برخی از بیانات و یا مکتوبات آن حضرت توسط مرحوم سید رضی (ره) جمع آوری شده است، نه کتاب فقه و حقوق اسلامی، حتی یک لحظه هم تحمل زندگی علی‌وار و عدل علی (ع) را نمی‌آوردند و حتماً به مقابله با او از طریق جنگ نرم و سخت می‌پرداختند. چنان چه اکنون نیز تحمل نمی‌آورند. ➖••🍂🍂 ••➖➖••🍂🍂 لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه و ظهور» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
منظور از اينكه مى‌تواند فرعى را تغيير دهد يا آنها را تعطيل كند، چيست؟ مى‌دانيم كه از ديدگاه عقيدتى ما قانونگذار، خداى متعال است و در عرض او هيچ‌كس حقّ قانونگذارى ندارد، پس چگونه مى‌توان تغيير يا تعطيل احكام فرعى را به دست توجيه كرد؟ بايد گفت مقصود از تغيير يا تعطيل احكام فرعى به دست اين نيست كه حاكم شرعى در مقابل قانون الهى، قانون جديدى وضع كند يا اينكه قانون ثابتى را ناديده بگيرد و آن را تعطيل نمايد، بلكه منظور اين است كه حق دارد با توجّه به اوضاع و احوال اجتماعى و رعايت مصالح اسلام، يك حكم شرعى را جايگزين حكم ديگر كند. لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه و ظهور» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━