eitaa logo
غرب شناسی|استاد جواهری
331 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
6 فایل
▫️یک دوره مختصر غرب شناسی مقدماتی ▫️آشنایی با تاریخ تمدن غرب از یونان تا مدرنیته ▫️معرفی و بررسی مکاتب فکری و فلسفی ✍️نویسنده های کانال، طلاب شرکت کننده در کلاس هستند. ادمین: @smojtabaamin
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه دوم- غرب شناسی.mp3
33.51M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه دوم: قدرت و اندیشه در نظریه میشل فوکو 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه دوم 🔹قدرت و اندیشه در نظریه میشل فوکو ✍ تنظیم از: محمدرضا زارع 🔴دانش و فعلیت (قدرت): در این قسم، اول فعلیت یا همان قدرت (برای شخصی مثل مثلاً حاکم) ایجاد می‌شود و این زمینه‌سازی تولید دانش را فراهم می‌کند و این دانش مشروعیت را تولید می‌کند که نتیجه این تولید مشروعیت قدرت است مثلاً اگر بخواهیم مثالی بزنیم به این مورد توجه کنید: خلیفه اول زمانی که حکومت را به دست گرفت و جانشین بعد از پیامبر شد و به قدرت رسید در اینجا احتیاج به حفظ قدرت داشت و باید حکومت را حفظ می‌کرد پس برای اینکه حکومتش پابرجا باشد باید مردم را راضی و خوشنود نگه می‌داشت آنها را به نقطه‌ای برساند که حرکتی بر علیه حکومت انجام ندهند در مرحله اول نیاز به متفکرانی بود که آنها را از طریق حکومت به مردم بشناسانند آنها به رسمیت برسند که بهترین افراد برای خلیفه جبرگرایان بودند زیرا آنها معتقد بودند که خلیفه جانشین پیامبر است و این قضا و قدر الهی است و اگر خداوند راضی به این خلافت نبود خلیفه به خلافت نمی‌رسید پس امر دست خداوند است بنابراین قیام مردم علیه اراده الهی است. یا یک مثال دیگری بزنیم؛ افرادی می‌گویند: روحانیت حکومت خودش را بنیانگذاری کرد و بعد از سالیانی علوم انسانی را جمع آوری و تبدیل به علوم اسلامی کرد تا این حکومت در زمان غیبت قدرتمند شود قدرت خودش را حفظ کند. ▫️حالا که مسئله دانش و فعلیت برای ما آشکار شد باید بررسی کنیم که تمدن‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟ آیا اول قدرت شکل می‌گیرد بعد علوم تولید می‌شوند و قدرت را حفظ می‌کنند یا اول علم تولید می‌شود بعد قدرت به مشروعیت می‌رسد. ▫️ این نظر را اولین بار فردی به نام میشل فوکو بیان کرد و میتوان با این نظریه تاریخ کل جهان را مطالعه کرد در حالی که علمای معاصر ما امثال امام خمینی و علامه طباطبایی این روش را روش نادرستی می‌دانند و قائل به روش دیگری هستند. بعد از اینکه ایده درست شد و انسان تربیت شد قدرت تشکیل می‌شود و قدرت که شکل گرفت ایده اولیه بسط داده می‌شود و دانش ایجاد می‌شود پس از آن نظام‌ها شکل می‌گیرند. مثلاً در زمان انقلاب آیا تربیت اسلامی وجود داشت که مردم پای وطن خود ایستادند نه اینطوری نبود بلکه یک ایده‌ای وجود داشت به نام ولایت مطلقه فقیه که امام آن را ترویج داد و این ایده افراد و اشخاص را بیدار کرد بنابراین با جان و دل به جنگ با دشمن خود رفتند و پیروز شدند و سعادت در عصر غیبت همین گونه است و تابع تبعیت است و از اینجا ایده‌های دیگری سرچشمه می‌گیرد مثل ایده فلسفه و اقتصاد علوم اسلامی و از دل این علوم و ایده‌ها اجراییات تشکیل می‌شود و سیستم اقتصادی رخ می‌دهد. 🔴بحث دوم ما در مورد جهان بینی و ایدئولوژی است: نظر غربی‌ها در مورد دین: یک ایدئولوژی تحمیل شده است برای همین شخصی که آزاد است به تنهایی به سمت دین نمی‌رود چون از خارج چیزهایی به او تحمیل می‌شود. و از آنجایی که انسان تحمل سختی‌ها را ندارد پس به سمت دین نمی‌رود، ولی اهل دین می‌گویند انسان فطرتاً به ایمان آگاه است و علم به خداوند دارد و انسانی که آزاد است در تنگناها امید به خداوند دارد. 🔹در کتاب انسان و ایمان شهید مطهری اینگونه آمده است: ایمان آن فهم مازادی است که انسان نسبت به حیوان دارد یعنی انسان تمام قوای ادراکی حیوان را دارد به علاوه فهم‌های اضافه که ایمان به حساب می‌آید اما در مسیحیت علم و ایمان در مقابل هم قرار می‌گیرند که منشأ آن به داستان حضرت آدم برمی‌گردد، در کتاب مقدس مسیحیت اینطور آمده که آدم از دو درخت ممنوع شده بود که یکی درخت جاودانگی بود و دیگری درخت معرفت نیک و بد بود، آدم به وسوسه شیطان میوه درخت دوم را خورد و عالم شد و خدا از ترس اینکه آدم درخت جاودانگی را بخورد او را از بهشت بیرون کرد یعنی دین نقطه مقابل علم است و خدا می‌خواست که آدم عالم نشود و از دید آنها آن شیطان وسوسه گر همان عقل است. این می‌تواند نقطه شروع شیطان پرستی باشد اما طبق نظر اسلام علم و ایمان توأم با هم هستند اصلاً خدا می‌خواست آدم جانشین خدا باشد و خدا انسان را عالم کرد مانند؛ نظیر آیه و علم آدم الاسماء لذا انسان از موجودی که فقط شهوت و غضب داشت« من یفسد فیها و یسفک الدما» تبدیل شد به سجود ملائکه و کسی که این تجلی خدا در آدم را ندید و مخالف خلیفه شدن آدم بود شیطان بود. 🚦@Westernstudies
جلسه سوم غرب شناسی.mp3
26.65M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه سوم: قدرت و اندیشه در شناخت تمدن غرب 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه سوم 🔹قدرت و اندیشه در شناخت تمدن غرب ✍ تنظیم از: محمد مهدی عابدی ▪️در جلسات قبل نسبت بین دانش و قدرت و بحث جهان‌بینی را مطرح کردیم، که حول محور نظریه میشل فوکو بود. فوکو ایده‌ای نسبت به قدرت داشت که بسیار تاثیرگذار شد. در ادامه گفتیم که می‌توان یک نگاه متفاوت به ایده فوکو داشت، البته از حیث منابعِ عقل و وحی و... ▪️ فیلسوفان به این نتیجه رسیده‌اند که زیست بوم ما، یعنی زندگی ما، در معانی الفاظ تاثیر دارد. مثلاً اگر کسی بخواهد برای یک اروپایی بهشت را توصیف کند، می‌گوید: بهشت، درخت‌ها و رودخانه‌ها و جنگل‌های زیبا دارد، اما شاید آن شخص در جواب بگوید: این‌ها را که در همین جا هم داریم! اما اگر همین عبارات را برای یک صحرانشین عربستانی بیان کنید، حسابی ذوق خواهد کرد و مشتاق آن چیزهایی می‌شود که شما تعریف کرده‌اید. به این می‌گویند مقدمه هرمونوتیک، یعنی شک گرایی در تفسیر متن، یعنی تعدد قرائت‌ها از متن، یعنی از یک چیزی، هر کسی یک فهم مخصوص به خود با توجه به شرایط خودش دارد. ▪️ حالا اگر ما این شک گرایی را متوجه دین کنیم و بگوییم دینی که برای مردمِ ۱۴۰۰ سال پیش آمده، محال است برای من هم کار آمد باشد، چون آن دین، برای همان مردم آمده و برای من حجیت ندارد. ▪️ مقام معظم رهبری و امام خمینی، معتقد هستند تمام انسان‌ها با توجه به شرایطی که در زندگی دارند و محل زندگی خود به ارزش‌هایی باور پیدا می‌کنند، فرهنگی را انتخاب می‌کنند، به گونه‌ای معاشرت می‌کنند، فکر می‌کنند و... اما برخی از انسان‌ها زاییده تاریخ نیستند، بلکه آنها هستند که تاریخ را می‌سازند. یعنی کلامشان و کردارشان، برای شرایط زمانی و مکانی و خصوصیات فردی شان نیست، برای همین کاری که می‌کنند و حرفی که میزنند را میتوان در همه ی اعصار استفاده کرد. و ما ۲۵۰ سال میراث این افراد را در اختیار داریم. ▪️اما افکار فوکو کاملا بر خلاف این حرف است، زیرا او می گوید هر چیز از بستر تاریخ رشد می کند. اما ما میگوییم، نه! ما یک چیز هایی داریم به اسم وحی، عقل، فطرت و... که اینها به انسان ایده می دهد و با آن ایده، انسان سازی میکند. نه به آن صورت که به انسان عادتی دهد، بلکه کنش انسانی بوجود می آورد. مثلاً یک شخص انقلابی در دهه ی پنجاه، با ایده ی انقلابی که امام خمینی داشت روبرو شده و آن را می پذیرد، حالا اگر شما از او درباره ی روانشناسی اسلامی، مدیریت اسلامی و... بپرسید، او چیزی نمی داند، ولی در هر صورت او این ایده را قبول کرده و می‌خواهد آن را انجام بدهد که در نتیجه در آینده هم جزییات آن ایده هم محقق شود. 🚦@Westernstudies
جلسه چهارم غرب شناسی.mp3
26.9M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه چهارم: حکمت یونان (سقراط، افلاطون، ارسطو) موج اول شک گرایی سوفسطائیان 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه چهارم 🔹 حکمت یونان (سقراط، افلاطون، ارسطو) موج اول شک گرایی سوفسطائیان ✍ تنظیم از: محمد مهدی عابدی ▪️یونان باستان مهد فلسفه در جهان به شمار می رود. البته خود تمدن یونان تحت تاثیر ایران چنین گرایشی به فلسفه پیدا کرد. ▪️تا شش قرن قبل از میلاد، مکتب غالب فلسفی، فلسفه حکمای یونانی بود. مهم‌ترین متفکرین این دوره، سقراط(اولین کسی که با موج سوفسطایی ها مبارزه کرده و حرکت شک گرایی آنها را زمین گیر کرد.) و بعد از آن شاگردش افلاطون(نویسنده کتاب جمهور و اولین کسی که برای اداره ی جامعه، سیستمی به غیر از پادشاهی تدوین کرد، کتاب های افلاطون معروف به جذابیت و سیر داستانی هستند) و شاگرد افلاطون یعنی ارسطو(کسی که اولین کتاب منطقی جهان، به نام ارغنون را نگاشت. به گفته ی خود ارسطو: هنگامی که منطق به من رسید، گزاره های آن به اندازه ی انگشتان یک دست بود و من کسی بودم که آن را گسترش دادم. ارسطو در ثابت کردن و استدلال آوردن خبره بود، او وجود خدا را با حرکت ثابت کرد، به این نحو که، هر چه که حرکتی دارد، این حرکت را از محرکی گرفته است، حالا اگر همین محرک نیز حرکت میکند به خاطر یک محرک دیگر است که به او حرکت داده، و همین منوال باید تا جایی پیش برویم تا به محرکی برسیم که از چیزی تاثیر نمی‌گیرد و محرک بالذات است، یعنی خدا!) بودند. ▪️ اواخر این دوره به میلاد عیسی مسیح می‌رسد. از قبل دوران سقراط گروهی از وکلا شکل گرفتند که در دادگاه‌ ها حاضر می‌شدند و از مردم دفاع می‌کردند هرچند با مغالطه، مردم به آنها سوفستایی می‌گفتند. سوفستایی، از کلمه‌ای یونانی به نام «سوفیست» گرفته شده به معنای حکیم و دانشور و به کاری که انجام می‌دادند نیز «سفسطه» گفته می‌شد. ▪️ این مغالطه کردن‌ ها تا جایی ادامه پیدا کرد که آنها معتقد شدند واقعیتی وجود ندارد! یعنی وقتی ما میتوانیم هرچیزی که میخواهیم را ثابت کنیم، هرچند که دروغ باشد، پس چگونه واقعیتی وجود دارد؟ بلکه واقعیت هر چیزی است که ما می‌توانیم ثابت کنیم. در نهایت این شک کردن ها به قدری افزایش پیدا کرد که سوفسطایی ها در اصل واقعیت شک کردند، به گونه ای که وقتی رئیس سوفسطایی ها در کوچه ای راه می رفت، شاگردانِ او باید دائما از او مراقبت می کردند، زیرا ممکن بود در چاله ای سقوط کند، چون وقتی چاله ای می دید شک داشت که آیا واقعا چاله ای وجود دارد یا نه!!! ▪️سوفسطایی ها اولین موج شک گرایی را به راه انداختند و معتقد بودند، حق و باطل تابع اندیشه انسان است. اولین کسی که با آنها مبارزه کرد، سقراط بود، که به خود می‌گفت «فیلاسوفوس» یعنی دوستدار علم و حکمت، که در زبان عربی به کلمه فیلسوف تبدیل شد. ▪️عاقبت این ارسطو بود که کتابی به نام «أَرْغَنون» نوشت، در رد سوفسطایی‌ ها. ارغنون، اولین کتاب منطقی بود که نگاشته شد. 🚦@Westernstudies
جلسه پنجم غرب شناسی.mp3
28.28M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه پنجم: حکمت یونان (تقسیم حکمت به نظری و عملی) 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه پنجم 🔹 حکمت یونان (تقسیم حکمت به عملی و نظری) ✍️ تنظیم از: مصطفی جعفرزاده 👈 در ابتدای کلاس به صورت مختصر مباحث اصلی جلسه قبل بیان شد. بحث در رابطه با فلاسفه قرون وسطی و مقابله با سوفسطائیان (شک در اصل واقعیت) بود؛ اما در این جلسه اندیشه ارسطویی توضیح و تفصیل داده شد. ❓وجه تمرکز بر حکمت ارسطویی با توجه به تاثیر بسزایی که اندیشه ارسطویی بر فلاسفه اسلامی داشته به گونه‌ای که اگر بخواهیم فلسفه اسلامی بدانیم باید حکمت ارسطویی را درک کنیم، وجه اهمیت پرداختن به این موضوع آشکار می‌شود. فارابی برای اولین بار حکمت یونان را با اندیشه اسلامی آمیخت و سپس بوعلی به نحو اتم این کار را انجام داد. 🔰 تقسیمات حکمت ارسطویی تعریف حکمت: هر آنچه که عقل می‌فهمد. ✅ حکمت نظری: (علوم حقیقی) 1️⃣ الهیات بالمعنی الاعم موضوع: موجود بما هو موجود 2️⃣ ریاضیات موضوع: موجود نیمه مادی و نیمه مجرد (یعنی همان عدد) 3️⃣ طبیعیات موضوع: موجود مادی محض (مثل علم طب، زمین شناسی و...) ✅ حکمت عملی: (علوم اعتباری) 1️⃣ اخلاق موضوع: فرد 2️⃣ تدبیر منزل موضوع: خانواده 3️⃣ سیاست مدن موضوع: جامعه ( مسائل اجتماعی، هرچیزی که به جامعه مرتبط است.) طبق اندیشه ارسطویی انسان اول خودش را میابد، سپس وارد یک اجتماع کوچک نیمه اعتباری می‌شود که با افرادش ارتباط ژنتیکی دارد، سپس وارد یک اجتماع کاملا اعتباری می‌شود. 🔶 ابداعیات (مهارات و فنون) اختلاف است که این مورد قسم سوم حکمت محسوب می‌شود یا خیر ⭕️ چهار ویژگی حکمت ارسطویی: ✔️ روابط علی و معلولی در جهان ( هر چیزی در جهان علتی دارد.) ✔️ برهان روش کسب معرفت یقینی است. ✔️ موضوع همه علوم در فلسفه اثبات می‌شود. موضوع خود فلسفه (وجود) بدیهی است. ✔️ انطباق ذهن انسان با خارج ذهن انسان کاشفیت از واقع دارد. برخلاف جریان بعدی که هستی را همان زاویه دید انسان میداند. 👈 پرسپکتیو زائیده نگرش دوم به هستی می‌باشد که در این سبک هنری نقاشی از زاویه دید انسان به تصویر کشیده میشود نه بر اساس حقیقت به عنوان مثال در نقاشی یک خیابان تیرهای چراغ برق هر چه دور تر میشوند کوچکتر می‌شوند. اما سبک هنری دیگر بر اساس واقعیت است به عنوان مثال در نقاشی آقای فرشچیان آهو به گونه‌ای کشیده شده که انسان با هیچ زاویه دیدی نمیتواند آهو را اینگونه ببیند. 🚦@Westernstudies
جلسه ششم غرب شناسی.mp3
28.24M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه ششم: حکمت یونان (موضوع علم و عرض ذاتی) 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه ششم 🔹 حکمت یونان (موضوع علم و عرض ذاتی) ✍️ تنظیم از: مصطفی جعفرزاده 👈 در این جلسه ابتدا به عنوان مقدمه استاد در رابطه با موضوع علم اصول فقه از منظر مرحوم مضفر سؤال پرسیدند و با بیان اینکه نظرات متفاوتی در رابطه با موضوع علم و وجه تمایز بین علوم وجود دارد این نکته را متذکر شدند که بحث «فلسفه علم» امروزه داغ است به این علت که میخواهیم علم جدیدی به نام علوم انسانی اسلامی تأسیس کنیم و باید وجه تمایز آن با سایر علوم مشخص شود. سپس از متن کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم صفحه ۱۸ شروع به خواندن کردند که محتوای متن توضیح مطالب جلسه گذشته بود. ⭕️ توضیحات خارج از متن فلسفه مادر همه علوم است و هر علمی موضوعش را از فلسفه می‌گیرد. ✔️ موضوع علم آن شیئی است که از عوارض ذاتی آن در آن علم بحث می‌شود. توضیح: 1️⃣ عوارض ذاتی: العروض معناه الحمل 2️⃣ حمل: 🔸 من صمیمه: حمل محمول بر موضوع واسطه نمی‌خواهد. مثال: الجسم معلول، البیاض ابیض 🔸 بالضمیمه: در واقع محمول بر واسطه حمل میشود که واسطه چسبیده و کنار موضوع است. مثال: الجسم ابیض در واقع رنگ سفیدی که بر جسم عارض شده سفید است. بنابراین اگر محول بدون نیاز به قید و واسطه بر موضوع حمل شود عرض ذاتی است. 🟡 نکته اول: محدوده علم تا جایی است که محمولات بدون واسطه بر موضوع حمل شود. در صورتی که ادامه پیدا کند محمول جدید با محمول قبلی می‌تواند خود یک علم تأسیس کند. 🟢 نکته دوم: این تقسیمات فقط جهت مرتب کردن و دسته بندی علوم نیست بلکه محمولات کنار موضوعات یک هیئت نوعیه جدید درست می‌کنند. به عنوان مثال اگر بر جوهر ذوابعاد بودن حمل شود هیئت نوعیه جدید و یک موجود واقعی به نام جسم تشکیل می‌شود. و اگر بر جوهر ذوابعاد نامی بودن حمل شود هیئت نوعیه نبات بوجود می‌آید. پس علم با متن واقع جلو می‌رود. این مطلب حد واقع نمایی حکمت ارسطویی را می‌رساند. 🔵 نکته سوم: این عرض ذاتی هم با علیت کار می‌کند و منشأ آن علّیت است. وگرنه حمل شدن هر محمولی بر موضوع یک هیئت نوعیه جدید تاسیس نمیکند. به عنوان مثال حمل ناطق بر «جوهر نامی متحرک بالاراده» هیئت نوعیه انسان را می‌سازد نه حمل ضاحک بر آن. 🚦@Westernstudies
جلسه هفتم غرب شناسی.mp3
27.64M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه هفتم: قرون وسطی (امپراطوری بیزانس) 🚦@Westernstudies