فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌩💦🌩💦
بارش باران و برف امروز صبح در طغرالجرد
#خدایا شکرت🙏
https://eitaa.com/Yareanehamra
🌩💦🌩💦
🌧میزان بارندگی 24 ساعت گذشته تا ساعت 18:30 مورخ 1403/10/11 :
کرمان : 8.2
شهربابک : 1.8
سیرجان : 1.2
لاله زار : 3.2
بافت : 14.9
زرند : 4.0
جیرفت : 0.1
رفسنجان : 0.4
راور : 4.8
بردسیر : 0.6
راین : 1.1
ماهان : 8.2
دشتخاک زرند : 6.2
رابر : 11.6
کوهبنان : 1.0
《اداره کل هواشناسی استان کرمان
خدایا شکرت ☘🤲
https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و چهل و چهارمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگینامه شهید علی فتاحی
🌷🌷🌷
#دویست و چهل و پنجمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )
#زندگینامه شهید علی فتاحی
( قسمت آخر )
#اشک ها به حمزه گفتند جای پدر خالی است.
#راوی : فرزند شهید:
☆بعداز شهادت پدر، خانهی ما به غمکده ای تبدیل شده بود. غروب آفتاب و تاریک شدن هوا وحاکم شدن سکوت شب، سنگینی غم فقدان پدر را چندین برابر میکرد و اشک و آه تنها صحنه ای بود که در خانه تکرار میشد. حتی کوچکترین فرزندان خانواده که خواهرم نجمه و برادرم حمزه بودند بهجای بازی و جنب وجوش کودکانه در گوشه ای از اتاق می نشستند و زانوی غم بغل میگرفتند.
☆دیدن آنها بااینحالت برای من بسیار زجرآور بود امّا بغضم را با سختی فرو می بردم که مبادا روحیه مادر، خواهر و برادر هایم خراب تر شود.
☆یک هفته از شهادت پدر گذشته بود که یکی از دوستان پدرم که تازه از جبهه آمده بود بهاتفاق خانواده اش برای عرض تسلیت به خانهی ما آمدند.
#ساعت هشت و نیم شب بود. بعد از صحبت و تعریف خاطره از پدر، برادر کوچکم حمزه از خواب بیدار شد. نگاهی به اطراف کرد و دوست پدرم را دید. خیلی خوشحال گفت: «بابا!» و سریع خودش را به دوست پدرم رساند و روی زانویش نشست. با دیدن این صحنه چنان دل ما آتش گرفت که دیگر قادر به کنترل گریه هایمان نبودیم.
#حمزه با گریه های ما نگاهی به چهره دوست پدرم انداخت و فهمید که اشتباه کرده است. سریع بلند شد و مظلومانه در کنار مادرم نشست.
#یاد آوری آن روزها و دیدن اینکه بعضی فرصت طلبان از خون شهدا سوءاستفاده میکنند برای همه فرزندان و خانوادهی شهدا زجرآور است.
#سلام خدا بر او که در سلام بر همه پیش بود.
#راوی: همرزمان شهید
#حاج علی انسان بسیار صبور و پر حوصله و خوش اخلاقی بود. از هیچ کس کینه ای به دل نمیگرفت. کسانی را که به او بدی میکردند خیلی زود می بخشید. به همه سلام میکرد و این تقدم بر سلام گفتن از تواضع او بر میخواست.
☆یکی از روزها که همراه او بودم، گفتم: «سلام و احوالپرسی شما با افراد به گونه ای است که انگار با همه خویشاوند هستی» به شوخی گفت: «این ها که من به آنها سلام میکنم یا پسر خاله من هستند یا دختر خاله من».
#خدمت به رزمندگان در همه حال
#راوی: یکی از همرزمان شهید
☆حاج علی خود را خادم رزمندگان می دانست و همیشه در کنارشان فعالانه خدمت رسانی میکرد. به قول معروف آچار فرانسه جبهه بود. یک روز ظهر بعد از عملیات رمضان، ایشان با یکی از همرزمان خود در خط مقدم مشغول تقسیم غذا در سنگرهای رزمندگان بودند. همان موقع آتش دشمن شدید شد.
#کسی جرأت بیرون آمدن از سنگر را نداشت. ایشان باز هم در آن وضعیت مشغول تقسیم غذا بود. دیدم در یکی از سنگرها به شوخی میگوید: « ما زیر آتش دشمن هستیم شما یک لحظه هم حاضر نیستید بیایید غذا بگیرید؟!»
#خیلی وقت ها با طنزهای خود حال بچههای رزمنده را خوب میکرد و به آنها روحیه میداد.
#منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷
https://eitaa.com/Yareanehamra
May 11
🌷▪️🌷▪️
#فرازی از وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی :
🌷شهدا محور عزت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید. همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام و تصاویر شهدا آشنا کنید.🌷
🌹در آستانه ی پنجمین سالگرد تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی و یارانش و عزیزانی که در روز تشییع و افتخار نصیبشان شد مدال شهادت را از آن خود کردند نام و یادشان را گرامی میداریم 🌹
▪️کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬
https://eitaa.com/Yareanehamra