eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
592 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
50 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #قسمت صد و شصت و پنجم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی نامه شهیده زینب رشیدی ( قس
🌷🌷🌷 صد و شصت و ششم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) نامه شهیده زینب رشیدی ( قسمت آخر ) : پدر شهیده : از نیروی کمکی و آمبولانس خبری نبود. هر کسی دنبال عزیزش می‌گشت. در این بین من هم پیکرهای بی جان دو فرزندم، حاجیه زینب و زهرا را دیدم.   آسیب دیده بود. به درستی نمی تواستم راه بروم. بی کفش بودم و لباس هایم پاره شده بود. فکر می‌کردم همه‌ی بچه هایم زیر دست و پای جمعیت له شده‌اند تا اینکه پس از مدتی، خدا را شکر، آن‌ها را پیدا کردم. دانم چقدر گذشته بود که پیکر بی جان دو فرزندم را از کوچه به خیابان شهید بهشتی بردیم. فقط چند دستگاه آمبولانس آمده بود و این همه جمعیت آسیب دیده و جنازه را روی هم می ریختند و می بردند و اگر کسی هم اندک رمق و جانی داشت، در آمبولانس ها تلف می‌شد. ☆ تا حدود ساعت هفت شب به هر بیمارستانی که مراجعه کردیم، همکاری نکردند و جواب ندادند تا این‌که از طریق یکی از آشنایان، پیکر دو عزیزم را در پزشکی قانونی یافتم. ☆همان شب تشریفات قانونی را انجام دادیم. متأسفانه در سردخانه جا نداشتند و تعداد زیادی از پیکرها و ازجمله پیکر دو دخترعزیزم را در همان اتاق معمولی پزشکی قانونی، روی زمین و در کاورهای جسد نگه داشتند. ☆صبح روز شنبه 18/10/98 با همدلی و همراهی و مساعدت جمعی از دوستان و همکارانم، پیکرهای مطهر فرزندانم را از پزشکی قانونی تحویل گرفتیم و به شهر خانوک بردیم و پس از غسل و کفن، در جوار مزار مادرعزیزشان به خاک سپردیم و به خاطر بلاتکلیفی، بیش از ۶۵ روز مزار شریفشان بدون سنگ ماند. یادشان گرامی و روح شان قرین رحمت الهی باد. ان‌شاءالله.   که به کام محمد مهزیار تلخ شد. وعده ای که محمد مهزیار از شیر مادرش ارتزاق کرد، حدود نیم ساعت قبل از شهادت زینب بود. در صبح تشییع پیکر سردار سلیمانی و در میدان آزادی کرمان، پسرش را که تازه از خواب بیدار شده بود از کالسکه برداشت و با وجود سردی هوا، چهار زانو برزمین نشست و کودک را زیر چادر مشکی در آغوش گرفت و در حالی که همه‌ی خانواده برای محافظت از وی و فرزندش، دور او حلقه زده بودند، به بچه اش شیر داد و در آخرین دقایق زندگی نیز به وظیفه‌ی مادری خود، خوب عمل نمود.     نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra