🌷🌷🌷 #قسمت دویست (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #شهید وهاب صیفوری طغرالجردی نام پدر: ذوالفقار نام مادر: سیده مرصع رشیدی تاریخ تولد: 4/6/1334 محل تولد: طغرالجرد شغل: بسیجی، معلم وضعیت تأهل: مجرد تاریخ شهادت: 21/10/1365 محل شهادت: شلمچه عملیات: کربلای پنج محل دفن: گلزار شهدای طغرالجرد  #زندگینامه شهید وهاب صیفوری (قسمت اول) ☆شهید وهاب صیفوری در سال 1334 در روستاي طغرالجرد و در خانواده‌ای ایثارگر پا به عرصه وجود گذاشت. او دو خواهر و دو برادر داشت که برادران ایشان نیز از خانواده‌ی معظّم شهدا و آزادگان سرافرازند. عزت الله پدر شهید محمّدرضا رشیدی است و داوود پدر آزاده ی سرفراز محمّد صیفوری.  ☆وهاب دوران ابتدایی را در مدرسه طلوع طغرالجرد گذراند و پس از گذراندن کلاس ششم ابتدایی در دبیرستان پیشرو (دکتر شریعتی)کیانشهر به ادامه تحصیل پرداخت. تابستان ها که مدرسه تعطیل می‌شد همراه پدرش در آبادی کوچکی به نام عباس آباد کشاورزی می‌کرد. سال 1354 که پایه اوّل دبیرستان را می گذراند، پدرش بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت. #درگذشت پدر کار و مسئولیت او را بیشتر کرد امّا این باعث نشد که دست از تحصیل بردارد. ☆در سال 1357 دیپلم گرفت و خود را برای خدمت سربازی معرفی کرد و قرار شد دوره ی آموزشی خود را در پادگان جهرم شیراز بگذراند. هنوز سه ماه از دوران سربازی او نگذشته بود که راهپیمایی و تظاهرات علیه شاه به اوج خود رسید. امام اعلام کرد سربازان از اطاعت دولت وقت دست بردارند و پادگان ها را ترک نمایند. ☆وهاب هم که متوجه شده بود خدمت کردن در دستگاه پهلوی، گناه بزرگی است، طبق فرمان امام از پادگان جهرم خارج شد و به زادگاه خویش بازگشت. ادامه دارد. منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج قلی (سردار)محسن بیگ [ قسمت آخر ] #ادامه ی وصیت نامه شهید حاج قلی محسن بیگی🌷 #خواهرانم حجاب شما کوبنده تر از خون من است لذا آن را رعایت کنید که دشمن به هراس می افتد و شما فرزندانم از این‌که من درراه خدا کشته شدم غمگین نباشید که خدا با شماست و همانگونه که زینب در عزای هفتاد و دو تن از یااران امام حسین (ع)صبر کرد، شما نیز در این عزا صبر را پیشه کنید و از خانواده ام استدعا دارم که زینب وار صبر را پیشه کنید. در پایان از تمامی امت حزب الله می خواهم که جبهه و پشت جبهه را با کمک های جانی و مالی خود پایدار نگه دارید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 《 قلی محسن بیگی》 #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت اول ] #شهید حاج لطفعلی محسن بیگی طغرالجردی نام پدر: امیرقلی نام مادر: هاجر محسن بیگی تاریخ تولد: 1/7/1317 محل تولد: طغرالجرد شغل: کارمند ذوب‌آهن وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: 9 فرزند، پنج دختر وچهار پسر کوچک‌ترین فرزند زمان شهادت پدر: امیر شش ساله محل شهادت: شلمچه محل دفن: گلزار شهدای طغرالجرد  #زندگی‌نامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی🌷   #مردی فراتر از قالب زمان و مکان ▫️سخن گفتن ونوشتن از رادمردی روشن ضمیر، شجاع، بااخلاص و ایمان، صریح اللهجه، حاضر جواب، عامل به انجام تکلیف در هر شرایطی، از مال و جان گذشته و ده ها خصلت دیگر، مشکل و در جاهایی ناممکن جلوه می‌کند. #شهیدی که خود، برادر شهید و عموی چهار شهید است و این خانواده متدین در مجموع ۹ شهید تقدیم اسلامی کرده‌اند. ادامه دارد #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت دوم ] شهید حاج لطفعلی در سال 1317 در روستای کاظم آباد طغرالجرد در خانواده‌ی مذهبی و مجاهد پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. پدرش امیرقلی و مادرش هاجر نام داشت. حاج لطفعلی چهار برادر و دو خواهر داشت. یکی از برادران ایشان به نام حاج قلی در سال 1364 و در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید. برادر دیگرش، حاج رضا دو فرزند با نام‌های عباس و محمود، تقدیم انقلاب نموده برادر دیگرش، حاج مختار نیز پدر شهید اکبر محسن بیگی است. برادر دیگرش حاج کردعلی پدر شهید حسن محسن بیگی است. #درود بر امیر قلی و هاجر که چنین فرزندانی تربیت کردند. بهشت گوارای چنین پدر و مادرانی باد. ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت سوم ] ☆لطفعلی در کودکی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا کلاس پنجم دبستان ادامه داد. همزمان با آموختن دروس متداول، به یادگیری قرآن کریم نیز پرداخت و علاوه بر این در کار دام‌پروری نیز به پدرکمک می‌کرد. ☆در سن چهارده سالگی پدر خود را از دست داد و به نوعی نان آور خانواده شد و شغل پدر را که همان دام‌پروری بود، ادامه داد. ☆وقتی به سن هجده سالگی رسید او را به خدمت سربازی احضار کردند ولی او از رفتن امتناع کرد. هر وقت امنیه ها به همراه کدخدا برای بردن او به سربازی می رفتند، موفق به یافتن او نمی‌شدند.  ☆در سن نوزده سالگی با دختر یکی از خویشاوندان ازدواج کرد و هنگامی‌که اولین فرزندش متولد شد، با این‌که از سربازی معاف شده بود ولی تصمیم گرفت که خدمت کند. #لذا برای مدت دو سال به جهرم و سپس گرگان رفت. در طی این دو سال، به مرخصی نیامد و فقط شش نامه به خانواده خود فرستاد. ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت چهارم ] ☆جوانی دلیر و نترس بود که عشق به خدا و قرآن در رگ هایش جاری بود. در زمان خدمت با درجه داران پهلوی در باره ی اصول عقیدتی و قرآن بحث می‌کرد و دربرابر کجروی هایی مانند ترک نماز و نوشیدن مشروبات الکلی ساکت نمی ماند.  ☆وقتی از خدمت سربازی بازگشت دوباره به کاظم آباد آمد و به کار دامداری مشغول شد. همیشه قرآنی کوچک با خود داشت و ضمن کار می خواند. ☆مدتی بعد از کار دامداری در شرکت زغال‌سنگ پابدانا مشغول به کار ساختمانی شد. در آنجا نیز برای احقاق حق کارگران، با رؤسای منطقه که ساواکی بودند، درگیر می‌شد. به گفته ی شاهدان سه مرتبه تصمیم به تبعید او گرفتند اما ازآنجاکه خواست خدا چیز دیگری بود، هیچ وقت موفق نشدند. ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت پنجم ] ☆به گفته ی شاهدان سه مرتبه تصمیم به تبعید او گرفتند اما ازآنجاکه خواست خدا چیز دیگری بود، هیچ وقت موفق نشدند.  #تنها یک بار در شهرسازی (کیانشهر فعلی)در محلی که مشغول روضه‌خوانی بود، شش نفر ساواکی آمده بودند و او را به کرمان برده بودند و سپس آزادشده بود. ☆پس‌ازاین ماجرا او دلاورانه به ذکر مصایب اهل‌بیت پرداخت و به روضه‌خوانی خود ادامه داد. ☆پیش از سال 57 که کمتر کسی امام خمینی را می شناخت، در شناساندن امام به مردم، نقش مهمی داشت. ☆در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و شعارهایی ازجمله «فرمانده کل قوا، ای خمینی جان، فرمان بده تا کربلا، ای خمینی جان» سر می‌داد و از مردم می‌خواست تا او را همراهی کنند. ☆با آمدن امام خمینی به کشور خیلی خوشحال شده بود. هر طور بود خود را به تهران رساند چندین روز در آنجا ماند تا امام وارد تهران شد. ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت ششم ] ☆زمانی که متوجه شد جنگ داخلی در کردستان روی داده است در آموزش های نظامی وفنون جنگ تن به تن شرکت کردو پس از آن سریع خود را به آنجا رساند و حدود هفت ماه، با گروه قاسملو که آن‌ها را کومله و دمکرات می‌گفتند، در مهاباد و کردستان جنگید آن هم در سخت‌ترین شرایط زمستانی و به سبک جنگ های خیابانی. ☆خیلی با اراده بود. خالصانه فکر می‌کرد و همیشه آرزو داشت شهید شود. تا سرانجام به آرزوی دیرین خود دست یافت. ☆حاج لطفعلی چهار پسر و پنج دختر داشت که در زمان شهادت ایشان، هشت فرزندش هنوز مجرد بودند. کوچک‌ترین فرزندش شش سال داشت و هنوز به آغوش گرم و پرمهر پدر نیاز داشت. پس از شهادت حاج لطفعلی، همسر ایشان مسئولیت سنگین تربیت فرزندان را به عهده گرفت و این فرزندان حقیقتاً آن گونه که آرزوی پدرشان بود، پرورش یافتند. ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت هفتم ] #بخشی از اولین وصیت نامه شهید: «خدایا، این وصیتنامه را در تاریخ8/11/1359 نوشتم در نمازخانه سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان. خداوندا، شهادتی که نصیب سیدالشهدا کردی، نصیب منِ روسیاه بگردان. خدایا، اگر شهادت را روزی من نمی‌کنی یک سهمی ازانقلاب اسلامی (فداکاری برای انقلاب)نصیب من بگردان.»  #شهید شاخص جامعه کارگری سال 1396 که به نام اقتصاد مقاومتی و اشتغال، از سوی رهبر معظم انقلاب نامگذاری شد، شهید حاج لطفعلی محسن بیگی به‌عنوان شهید شاخص جامعه کارگری در استان کرمان معرفی شد. ادامه دارد.... #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت هشتم ] #خاطراتی از شهید حاج لطفعلی محسن بیگی. #آرام و بی ادعا بیدار ماندند تا آسوده بخوابیم.... #راوی خاطرات: همسر شهید یک شب همسرم از جبهه برگشته بود. من و بچه‌ها خواب بودیم. صبح برای نماز بیدار شدم و متوجه پوتین هایش شدم که جلوی درب اتاق گذاشته شده بود. تعجب کردم و در را باز کردم. حاجی در حال نماز خواندن بود. صبر کردم نمازش تمام شد. گفتم: حاجی کی از جبهه برگشتی؟ چرا ما را بیدار نکردی؟ گفت: اوّل برو نمازت را بخوان بعد برایت تعریف می‌کنم.  بچه‌ها برای نماز و صرف صبحانه بیدار شدند. گفتم: «پدرتان از جبهه برگشته است بروید برای صبحانه بیدارشان کنید». با همان لباس بسیجی وارد اتاق شد انگار در عالم رویا او را می دیدم. بچه‌ها را یکی یکی بوسید و گفت: «ساعت 2 نصف شب رسیدم خواستم شما بیدار نشوید و راحت بخوابید برای همین چیزی نگفتم». ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت نهم ] #خاطراتی از شهید حاج لطفعلی محسن بیگی. #دعوت به مناعت طبع #راوی خاطرات: همسر شهید #یک روز که می‌خواست اعزام شود، گفت: «من به جبهه می‌روم، سعی کن همیشه باوقار باشی و با بچه‌ها مهربان باشی. هیچ وقت برای گرفتن وسایل خانه به سپاه مراجعه نکنی. به حاج علی محسن بیگی (از همسایه ها) گفته ام حقوقم را بگیرد و به شما بدهد. از هیچ کس چیزی درخواست نکنی. فقط موقع نماز برای رزمندگان اسلام تا رسیدن به کربلا دعا کن». ادامه دارد . #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 #زندگینامه شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت دهم ] #خاطراتی از شهید حاج لطفعلی محسن بیگی. #تاسّی به حضرت علی (علیه السلام) #راوی خاطرات: همسر شهید ☆موقع غذا خوردن اولین کسی بود که دست از غذا خوردن می‌کشید. به او می گفتم: «چرا غذا نمی خوری؟» در جوابم شعر می خواند: «علی، نخورد غذایی که سیر علی، نخورد غذایی که سیر برخیزد همین بُوَد که بر مؤمنان، امیر آمد»  #ایثارگری که هرگز خود را برتر دیگران ندانست. ☆حاج لطفعلی قبل از شهادتش مجروح شده بود و مدّتی در بیمارستان بستری بود. وقتی که کمی بهبودی پیدا کرد، مجدداً عازم جبهه شد. من به او گفتم: «چرا می خواهی به جبهه بروی؟ تو چند فرزند داری». ناراحت شد و گفت: « شما چه می گویی؟ #در میدان های جنگ کسانی به شهادت رسیدند که عضوی از بدن آن‌ها به اندازه ی تمام فرزندان من و تو ارزش داشتند». ادامه دارد. #منبع نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra