eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
592 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
50 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷🍃🌷 🔻مقام معظم رهبری: ▫️دهه‌ی فجر، یعنی خاطره‌ی شکفتن این نیروی عظیم و زنده شدن و فعال شدن آتشفشان بزرگی که دنیای استکبار را تکان داد. این دهه‌ی فجر را خیلی قدر بدانید. 🇮🇷 🇮🇷 ۱۲ بهمن سالروز بازگشت تاریخی امام خمینی (ره) به ایران و آغاز ایام الله انقلاب اسلامی گرامی باد. 🌹🌷🍃🌹🌷
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷❤️🍃   مادر شهید یاسر عبدلی شهید امنیت بخش طغرالجرد🌷 ▫️جهت شرکت در انتخابات ۱۱اسفند کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
   🌷🌹🌷🌹 #قسمت صد و چهل و چهارم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید محمد رشیدی
   🌷🌹🌷🌹 صد و چهل و پنجم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید محمد رشیدی 🌷 ( قسمت دوم ) محمد همیشه هست و نگران اطرافیان است: همان شبی که مادر چشمش را به خاطر آب مروارید عمل می‌کرد، به خواب یکی از اقوام رفته بوود و گفته بود: « امشب بر بالین مادر هستم». و اینگونه محمد باب الحوائج خانواده شد و هر کسی که به او توسل کرد، مراد خود را همانگونه که می‌خواست، گرفت. خواهر راوی: خواهر شهید (همسر شهید حسین رشیدی) محمدسال 49 به دنیا آمد و من سال ۴۵؛ یعنی چهار سال از من کوچکتر بود اما با وجود سن کم، غمخوار و پشتیبان بزرگی بود. همیشه با من از جبهه حرف می‌زد. هر وقت تلویزیون فیلمی از جنگ نشان می‌داد، دلش هوایی می‌شد. در آن روزها همسرم، حسین رشیدی، هم در جبهه‌ها خدمت می‌کرد. علی، برادر دیگرم هم سرباز بود. من و دو پسرم به محمد دلخوش بودیم. اوقات تنهایی کنارمان بود تا کمتر احساس کمبود کنیم. همه‌ی کارهای زندگی من و بچه هایم را انجام می‌داد. وقتی که پیش ما بود، دلگرم و شاد بودیم. می دانستم که شامی غذای مورد علاقه اش است و برایش درست می‌کردم. هنوز پشت در بود که به شوخی می‌گفت: «بوی شامی می آید» و من به او می گفتم: « از خانه همسایه است» و او می‌گفت: « عجب!دلمان را الکی صابون زده بودیم».  بدون اجازه ی پدر و مادر، نام نویسی کرد و اعزام شد. با رفتنش پشتم خالی شد. روزها گذشت و همسرم به مرخصی آمد. یک روز داشتیم تلویزیون نگاه می‌کردیم و طبق رسم آن روزگار، اسامی شهدا را از تلویزیون اعلام می‌کردند. ناگهان حسین سراسیمه شد و سعی کرد که حواس ما را پرت کند تا این بخش را نبینیم. به رفتارش شک کردم، دقت کردم و نام حسین را در میان اسامی شهدا شنیدم. تمام تنم لرزید. احساس کردم واقعاً تنها شده ام. به گفته ی همرزمانش، چهارم خرداد پس از آنکه وضو گرفته بود، با اصابت موشک، او و دوست همیشه همراهش، محمد حسین، به شهادت می رسند. پیکر او به گونه ای متلاشی می‌شود که قابل شناسایی و جمع‌آوری نبوده. از جسم معصوم او و محمدحسین دو کیسه آوردند و در گلزار شهدا به خاک سپردند. و در گلزار شهدا به خاک سپردند. شهید از شهید  بعد از چند ماه که حسین به جبهه رفته بود. شبی در خواب، محمد را با پیراهن سفید و شلوار مشکی دیدم. دست روی شانه ی همسرم گذاشت و گفت: «رفیق، نگران نباش تو هم به زودی پیش من می آیی». وقتی از خواب بیدار شدم، فهمیدم که چه اتفاقی درراه است. چند روز بعد، خوابم تعبیر شد و حسین نیز به شهادت رسید. پس از شهادت حسین، یک بار هم خواب دیدم محمد قبری را آماده و اطراف آن را آب و جارو می‌کند. گفتم: « محمد این چیه؟» گفت: « مال مادر است، هر وقت نذرش را ادا کرد، می آید پیش من».  در تمام زندگی ام از او کمک خواسته ام و هر کاری از دستش بر آمده برایم انجام داده. در نبودش هم مرا یاری کرده است. ادامه دارد... 《روحش شاد و راهش پر رهرو باد.》 منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
   🌷🌹🌷🌹 #قسمت صد و چهل و پنجم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید محمد رشیدی 🌷
 🌷🌹🌷🌹 صد و چهل و ششم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید محمد رشیدی 🌷 ( قسمت سوم ) شهید از شهید :  بعد از چند ماه که حسین به جبهه رفته بود. شبی در خواب، محمد را با پیراهن سفید و شلوار مشکی دیدم. دست روی شانه ی همسرم گذاشت و گفت: «رفیق، نگران نباش تو هم به زودی پیش من می آیی». وقتی از خواب بیدار شدم، فهمیدم که چه اتفاقی درراه است. چند روز بعد، خوابم تعبیر شد و حسین نیز به شهادت رسید. پس از شهادت حسین، یک بار هم خواب دیدم محمد قبری را آماده و اطراف آن را آب و جارو می‌کند. گفتم: « محمد این چیه؟» گفت: « مال مادر است، هر وقت نذرش را ادا کرد، می آید پیش من».  در تمام زندگی ام از او کمک خواسته ام و هر کاری از دستش بر آمده برایم انجام داده. در نبودش هم مرا یاری کرده است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. #«شهیدان زنده اند»، شعار نیست. راوی: یکی از بستگان شهید  یک شب در خواب دیدم که اعزام نیرو به جبهه‌ها بود، بسیجیان کنار مسجد جامع طغرالجرد جمع شده بودند که سوار اتوبوس شوند از کنارشان رد شدم، ناگهان صدای آشنایی مرا خطاب کرد. ایستادم. محمد بود گفتم: «شما هم به جبهه می‌روی؟» گفت: «بله به مادرم سلام برسان و از قول من بگو بی تابی نکن من به جبهه می‌روم و بعد از عملیات برمی گردم و هر هفته به پدر و مادرم سر می زنم» گفتم: « هر وقت آمدی، به من هم سر می زنی؟» گفت: « به دیدن شما هم می آیم البته اگر مرا بشناسی» گفتم: « فرمانده شما کیست ؟»گفت: « فعلاً امام خمینی اگر ترفیع درجه بگیرم فرمانده ی ما آقا امام زمان (عج) می‌شود». در رؤیایی دیگر، محمد را در گلزار شهدا دیدم با لباس پاسداری و درجه هایی که روی دوشش نصب بود. گفتم: « چقدر درجه گرفته ای!» گفت: « من الان فرمانده لشکر شده‌ام.بعد از زیارت ان‌شاءالله به سوریه می‌روم».  آن زمانی که من این خواب را دیدم، جنگ سوریه به این شکل نبود. فهمیدم که شهدای ما در رکاب امام زمان سربازان گمنامی هستند که همه جا حضور دارند.   ای از شهید محمّد رشیدی به خواهرش به نام خداوندی که به دنیا می‌آورد و هر وقت صلاح دانست می میراند. با سلام به خواهر عزیزم. امید است حال همگی خوب باشد از قول من به حسین و بچه هایت محسن و محمود، سلام برسان. اگر جویای حال برادر کوچک خود باشید الحمدالله خوبم. امروز صبح از خط برگشتم و نامه ات را بچه‌ها برایم نگه داشته بودند تا بیایم و الان در فاو مشغول استراحتم. به‌جای ما گروهی دیگر از گردان 411 وارد خط شد. ادامه دارد... منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
 🌷🌷🌷 #دویست و بیست و دومین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #شهید غلامعلی فتاحی طغرالجرد
 🌷🌷🌷 و بیست و سومین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) نامه شهید غلامعلی فتاحی ( قسمت دوم ) ☆ازآنجاکه استعمارگران شرق و غرب توان دیدن قدرت و استقلال ایران را نداشتند و دستشان از منابع با ارزش ایران قطع شده بود، به فکر اجرای نقشه شوم تجاوز به خاک مقدس جمهوری اسلامی افتادند. خیل مردان این سرزمین مهیای دفاع از میهن شدند و غلامعلی هم از این قافله ی تاریخ ساز جدا نماند. ☆هنگامی‌که به کلاس سوم راهنمایی رسید، جنگ تحمیلی آغاز شد و او به‌جای مدرسه، عازم نبرد گردید و علی‌رغم سن اندک، در حد یک جوان رشید ایفای نقش نمود. ☆در عملیات فتح المبین به‌عنوان رزمنده شرکت کرد و در همان عملیات مجروح شد. او را به تهران و سپس به قم اعزام کردند و در بیمارستان نکویی تحت درمان قرار گرفت. ☆پیش از عملیات رمضان نیز که همه‌ی برادران عازم جبهه شدند. به سختی توانستند ایشان را از رفتن به جبهه منصرف کنند؛ اما بااین‌حال پایان سال 1361 به جبهه بازگشت و در عملیات والفجر مقدماتی به‌عنوان تیربارچی در عملیات شرکت کرد و همراه با شهید عباس محسن بیگی، شهید موسی فتاحی و شهید حسن رشیدی به درجه رفیع شهادت نایل گردید. اجساد مطهر این عزیزان پس از چندین سال در عملیات تفحص، کشف و به زادگاهشان طغرالجرد منتقل گردید و در بهشت زهرا آرام گرفت.   به قیام علیه ستم و ستمگر   خاطرات: برادرشهید، جانباز حاج شیخ اسماعیل فتاحی ☆غلامعلی از ابتدای نوجوانی نسبت به مسائل اسلام و انقلاب حساس وغیرتی بود. در مهرماه سال 57 که کلاس پنجم ابتدایی بود، یک روز با کمک چند نفر از دانش آموزان پلاکاردی تهیه کردند و به راهپیمائی پرداختند. یادم است که ما در مدرسه مشغول شنیدن صحبت‌های مدیر مدرسه بودیم که او وارد شد و خطاب به مدیر گفت: « چرا مدرسه را تعطیل نمی‌کنید و به اعتراضات مردم نمی پیوندید؟». آن گاه راهپیمائی را ادامه دادند تا اینکه پاسگاه متوجه شد و به طرف آن‌ها آمد و بچه‌ها را متفرق کرد. ادامه دارد... نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادوار
🌷🌷🌷 نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، 《 پنجشنبه ها》 شهید حاج لطفعلی محسن بیگی [ قسمت نهم ] از شهید حاج لطفعلی محسن بیگی. به مناعت طبع خاطرات: همسر شهید روز که می‌خواست اعزام شود، گفت: «من به جبهه می‌روم، سعی کن همیشه باوقار باشی و با بچه‌ها مهربان باشی. هیچ وقت برای گرفتن وسایل خانه به سپاه مراجعه نکنی. به حاج علی محسن بیگی (از همسایه ها) گفته ام حقوقم را بگیرد و به شما بدهد. از هیچ کس چیزی درخواست نکنی. فقط موقع نماز برای رزمندگان اسلام تا رسیدن به کربلا دعا کن». ادامه دارد . نشر زندگی نامه شهدای ویژه سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه و بیست و دوّمین یادواره شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra