🌴 #یازینب...
#کتاب_حر_انقلاب_اسلامی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷🕊 فصل هفتم..( قسمت اول )
#کتاب_حر_انقلاب_اسلامی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷🕊
فصل هفتم..( قسمت دوم )🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊
#گمنامی
نیروی کمکی نیامد توپخانه هم حمایت نکرد همه نیروها به عقب آمدند شب بود که به هتل رسیدیم آقا سید را دیدم درد شدیدی داشت اما تا مرا دید با لبخندی بر لب گفت: خسته نباشی دلاور، بعد مکثی کرد و با تعجب گفت: شاهرخ کو؟! بچه ها در کنار ما جمع شده بودند نفس عمیقی کشیدم و چیزی نگفتم قطرات اشک از چشمانم سرازیر شد سید منتظر جواب بود این را از چهره نگرانش می فهمیدم کسی باور نمی کرد که شاهرخ دیگر در بین ما نباشد خیلی از بچه ها بلند بلند گریه می کردند سید را هم برای مداوا فرستادیم بیمارستان. روز بعد یکی از دوستانم که رادیو تلویزیون عراق را زیر نظر داشت سراغ من آمد نگران و با تعجب گفت: شاهرخ شهید شده؟ گفتم : چطور مگه؟! گفت: الان عراقی ها تصویر جنازه یک شهید رو پخش کردند بدن بی سر او پر از تیر و ترکش و غرق در خون بود. سربازان عراقی هم در کنار پیکرش از خوشحالی هلهله می کردند گوینده عراقی هم می گفت: ما شاهرخ جلاد، حکومت ایران کشتیم! دیگر نتوانستم تحمل کنم گریه امانم نمی داد نمی دانستم چه کارکنم بچه های گروه پیشرو هم مثل من بودند انگار پدر از دست داده بودند هیچ کس نمی توانست جای خالی او را پر کند شاهرخ خیلی خوب بچه های گروه را مدیریت می کرد و حالا دوستم پرسید چرا پیکرش را نیاوردید؟ گفتم: کسی آنجا نبود من هم نمی توانستم وزن او را تحمل کنم عراقی ها هم خیلی نزدیک بودند مدتی بعد نیروهای عراقی از دشت های اطراف آبادان عقب نشینی کردند به همراه یکی از نیروها به سمت جاده خاکی رفتیم من دقیق میدانستم که شاهرخ کجا شهید شده سریع به آنجا رفتیم. خاکریز نعل اسبی را پیدا کردم نفربر سوخته هم سرجایش بود. با خوشحالی شروع به جست و جو کردم اما خبری از پیکر شاهرخ نبود. تمام آن اطراف را گشتیم تنها چیزی که پیدا شد کاپشن شاهرخ بود داخل همه چاله ها را گشتیم حتی آن طرف را کندیم ولی دوستم گفت: شاید اشتباه می کنی گفتم: نه من مطمئنم دقیقاً همین جا بود بعد با دست اشاره کردم و گفتم: آن طرف هم سنگر بعدی بود که یک نفر در آنجا شهید شد. به سراغ آن سنگر رفتیم پیکر آرپی چی زن شهید داخل سنگر بود پس از کلی جست و جو خسته شدیم و در گوشه ای نشستیم یادش از ذهنم خارج نمی شد. فراموش نمی کنم یک بار خیلی جدی برای ما صحبت می کرد می گفت: اگر فکر آدم درست بشه رفتارش هم درست می شه بعد هم از گذشته خودش گفت از اینکه امام چگونه با قدرت ایمان؛ فکر امثال او را درست کرده و یا در نتیجه رفتارشان تغییر کرده اثری از یپکر شاهرخ نیافتیم. او شهید شده بود. شهید گمنام از خدا خواسته بود همه را پاک کند همه گذشته اش.
می خواست چیزی از او نماند نه اسم. نه شهرت و نه قبر و مزار نه و هیچ چیز دیگر اما یاد او زنده است یاد او نه فقط در دل دوستان، بلکه در قلوب تمامی ایرانیان زنده است او مزار دارد مزار او به وسعت همه خاک های سرزمین ایران است. او مرد میدان عمل بود او سرباز اسلام بود او مرید امام بود شاهرخ مطیع بی چون وچرای ولایت بود و اینان تا ابد زنده اند.
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_یک🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊 فصل پنجم..(قسمت چهارم
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_یک🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊
فصل پنجم..(قسمت پنجم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
#گمنامي
قبل از اذان صبح برگشــت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهرهاش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازيدراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم. خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم. با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مســجد ايســتاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد. همه ســاكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواســت چيزي بگويد، اما! لحظاتي بعد ســكوتش را شكســت و گفت: آقا ابراهيــم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره هميشــه خندان ابراهيم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از تعجب، آخر چرا!! بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشــمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشــب پســرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كــه ما گمنام و بينشــان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست! پسرم گفت: شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه هستند! پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشــت اشــك از گوشــه چشمانش غلط ميخورد و پايين ميآمد. ميتوانســتم فكرش را بخوانم. گمشــده اش را پيدا كرده بود. گمنامي! بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شــهدا بسيار تغيير كرد. ميگفت: ديگر شــك ندارم، شــهداي جنگ ما چيزي از اصحاب رسول خدا و اميرالمؤمنين كم ندارند. مقام آنها پيش خدا خيلي بالاست. بارها شنيدم كه ميگفت: اگر كسي آرزو داشته كه همراه امام حسين دركربلا باشد، وقت امتحان فرا رسيده. گمنامي ابراهيم مطمئن بود كه دفاع مقدس محلي براي رسيدن به مقصود و سعادت و كمال انساني است. براي همين هر جا ميرفت از شهدا ميگفت. از رزمنده ها و بچه هاي جنگ تعريــف ميكرد. اخلاق و رفتارش هــم روز به روز تغيير ميكرد و معنويتر ميشد..دو ســه ساعت اول شب را ميخوابيد و بعد در همان مقر اندرزگو معموال بيرون ميرفت! موقع اذان برميگشت و براي نماز صبح بچه ها را صدا ميزد. با خودم گفتم: ابراهيم مدتي است كه شبها اينجا نميماند!؟ يك شــب به دنبال ابراهيم رفتم. ديدم براي خواب به آشــپزخانه مقر سپاه رفت. فهميدم فردا از پيرمردي كه داخل آشپزخانه كار ميكرد كه بچه هاي آشپزخانه همگي اهل نمازشب هستند. ابراهيم براي همين به آنجا ميرفت، اما اگر داخل مقر نماز شــب ميخواند همه ميفهمند. اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم من را ياد حديث امام علي به نوف بکلي ميانداخت كه فرمودند.شيعه من كساني هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند.
#مصطفی_هرندی
#ادامه_دارد
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#شهیدانه
▪️شهید مدافع حرم #عباس_کردانی ، قصهای عجیب دارد، شاید عجیبتر از هر شهید دیگری، زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدمهای دنیا زده داشت، از خواب #امام_رضا علیهالسلام که ساعت و روز و سال و شهادتش را به اون خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با #علوم_غریبه، عباس را متفاوت از همه کرده بود اما هیچکدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس #اخلاص او و #گمنامی اش بود. از این شهید صحبت کردن و نوشتن، سخت است و سخت تر به تصویر کشیدن چهره و مسیر صیرورت شهید است.
👈فرازی از وصیتنامه #شهید_عباس_کردانی
اما بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا و نبوت رسولالله و وصایت ائمه اطهار (علیهمالسلام) با #بصیرت در راه خدا قدم نهادم و برای خدا از سرزمینم هجرت نمودم تا جهاد در راه خدای تبارک و تعالی را بجای بیاورم و به فریادخواهی مظلومان بشتابم و به ندای حسین زمانم، #امام_خامنه_ای لبیک گفته باشم. و از خدا خواستهام همچون سیدالشهدا علیهالسلام و یارانش آنچه توان دارم قطعهقطعه شهید شوم و اگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه بهتر که نشانی از عمه سادات #زینب_کبری سلام الله علیها به یادگار داشته باشم.
تاریخ تولد: ٢۰ اسفند ۱٣۵٨ _ اهواز
تاریخ شهادت: ۱٩ بهمن ۱٣٩۴ _ سوریه
مزار شهید: گلزار شهدای اهواز
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#تلنگر
#گمنامی!
تنهابراۍ"شہــدا"نیست
می تونیزنده باشۍو
سربازحضرتزهرا باشی
اما...
بایدفقطبرایخداکارکنینه ریا
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@yazinb6
#روبیکا 🏴
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~--
#تلنگر
#گمنامی!
تنهابراۍ"شہــدا"نیست
می تونیزنده باشۍو
سربازحضرتزهرا باشی
اما...
بایدفقطبرایخداکارکنینه ریا
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://rubika.ir/Yazinb_69
--- 🌴 #لبیک_یازینب...🌴---
#گمنامی تنها برای #شهدا نیست می تونی زنده و سرباز حضرت زهرا(سلام الله علیها) باشی اما یه شرط داره؛ باید فقط برای #خدا کار کنی نه #ریا
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#روبیکا 👇🌹👇
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#تلنگر
#گمنامی!
تنهابراۍ"شہــدا"نیست
می تونیزنده باشۍو
سربازحضرتزهرا باشی
اما...
بایدفقطبرایخداکارکنینه ریا
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://rubika.ir/Yazinb_69
--- 🌴 #لبیک_یازینب...🌴---