🔺 هستهی پژوهشی علوم شناختی و الهیات دانشگاه صنعتی شریف با همراهی انجمن علمی فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و با حمایت ستاد توسعهی علوم و فناوریهای شناختی برگزار میکنند:
✅ دوره مقدمهای بر علوم شناختی دین
✔️ ۸جلسه
📅 از چهارشنبه ۸ شهریور ماه
⏰ ساعت ۱۶ تا ۱۸
✅ مکان: دانشگاه صنعتی شریف
🔹مدرس: دکتر محمدحسن مرصعی
(دانشآموخته دکتری فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)
🔻هزینهی شرکت در دوره:
دانشجوها : ۲۰۰ هزار تومان
آزاد: ۴۰۰ هزار تومان
🔸برای ثبت نام، به این فرم مراجعه کنید.
https://forms.gle/1vaqo5eESPX8no297
✅ طرح درس را از لینک زیر میتوانید مشاهده کنید.
https://drive.google.com/file/d/1UJoAG4FRnoyXIduufZtVSiI_Xx67c9Vb/view?usp=drivesdk
@kashkool786
هدایت شده از فلسفه کوانتومی ذهن
🔺این کتاب مجموعهای از مقالات است که در سال 2014 منتشر شده و از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول در باره فیزیک کوانتوم و ذهن و بخش دوم در باره فیزیک کوانتوم، آگاهی، عاملیت و اراده آزاد است.
✅بخش اول در مجموع از پنج مقاله تشکیل شده است: فیزیک کوانتوم و فلسفه ذهن (هنری استپ)، در باره فیزیک کوانتوم و آشکارساز عدم تعیین ماکروسکوپی، و محدود کنندهها (اووِ مایکسنر)، فیزیک کوانتوم و حیث التفاتی (گادههارت برونتروپ)، فیزیک کوانتوم و بنیادی بودن امر ذهنی (آنتونلا کورادینی)، مکانیک کوانتوم و دوگانهانگاری (جف برت).
✅بخش دوم هم از پنج مقاله تشکیل شده است: آگاهی در جهان کوانتوم: منظری هندی (اولریش مورهوف)، آگاهی، اراده آزاد و زیستشناسی مغز کوانتومی (استوارت هامروف)، فیزیک، اراده آزاد و زمانمندی در جهان باز (ماسیمو پوری)، فیزیک کوانتوم، کنش و اراده آزاد (رابرت کین)، تصادف کوانتومی و پایان نوروموجبیت (پیتر جدلیکا)
@quantum_philosophy_of_mind
هدایت شده از یادداشت های میثم
یه خبری اخیرا سروصدا کرد، اونم اینکه چندین ایالت آمریکا، بخشنامۀ ممنوعیت استفاده از ابزارهای تشخیص چهره را ابلاغ کردن.
بلافاصله آمازون، مایکروسافت و آیبیام بهطور داوطلبانه محدودیتهایی رو برای استقرار فناوری تشخیص چهره ایجاد کردن و موافقت کردند که تا زمانی که مقررات جامع و معتبری توسط حاکمیت ایجاد نشده، از توسعۀ فناوری تشخیص چهره خودداری کنن.
دلیلش هم یک دلیل اخلاقی بود؛ چون این سیستمهای تشخیص چهره، نمیتونستند چهرۀ زنان و افراد رنگینپوست را بهدرستی تشخیص بدن
یعنی این افراد به زحمت و سختی میافتند. و عملا یک نابرابری اجتماعی ایجاد میشد..
تو این مقاله "آنت زیمرمن" استاد فلسفه دانشگاه یورک، اومده و یک سوال رو مطرح کرده: "چه اتفاقی باید بیافته تا ما هوش مصنوعی رو خاموش کنیم؟"
ترجمه این مقاله دیروز منتشر شده. بنظرم ارزش، وقت گذاری داره...
از اینجا بخونید:
ethicshouse.ir/stop-building-bad-ai
@Meysam97
هدایت شده از حکمت بالغه
نشست علمی با حضور پروفسور اندروز.
لازم به ذکر است که خانم اندروز در علوم شناختی و خصوصا شناخت حیوانات animal cognition کار کردهاند.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
هدایت شده از فلسفه کوانتومی ذهن
✅ایرادهای فلسفی بزرگ بر هوش مصنوعی:تاریخچه ومیراث#جنگهایهوشمصنوعی
📌این اثر که توسط پنج نویسنده به نگارش درآمده و در سال 2021م منتشر شده، به بیان به #جنگهایفلسفی مرتبط با هوش مصنوعی پرداخته است. جنگهای هوش مصنوعی که اواخر قرن بیستم شروع شد که در آن هیچ فیلسوفی؛ نه طرفداران و نه مخالفان هوش مصنوعی، برنده نشد. آنها به تساوی رسیدند. پیروزی های قابل توجهی در طول پنج دهه جنگ حاصل آمد، در حالی که موضوعاتی که جنگها بر سر آنها بود هنوز مورد بحث هستند و نه استدلالهای موافقان AI و نه مخالف آن به طور قابل توجهی از زمان معرفی آنها تغییر نکرده است.
📌به نظر نویسندگان این اثر تقریباً بین سالهای 1950م تا 2000، #چهارجنگمرکزی AI رخ داد:
1. جنگ بر سر محدودیتهای منطقی رایانهها، که تصور میشد از هوش مصنوعی کاملاً جلوگیری میکند.
2 جنگی که بر سر آن معماری به ما اجازه می دهد تا هوش ماشینی را پیاده سازی کنیم، با فرض اینکه بتوانیم.
3. جنگ بر سر این که آیا اصلا میتوانند در باره چیزی بیندیشند؟ تلههای موش به موشها فکر نمیکنند. کامپیوترها فقط تله موش های فانتزی هستند، اینطور نیست؟
4. جنگ بر سر این که آیا کامپیوترها می توانند خلاق باشند و هر یک از ارتباطات مرتبط ظریفی را که جهان ما را به هم پیوند میدهد، کشف کنند.
📌اثر دارای دو بخش است: در بخش اول به بیان مناقشات پیرامون این جنگها پرداخته است و در بخش دوم به مباحث فراسوی جنگهای AI؛ یعنی مسائلی که امروز مطرح هستند (مسألة #آگاهی در هوش مصنوعی و مسایل اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی) پرداخته است.
@quantum_philosophy_of_mind
هدایت شده از پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر
⭕️ حکمرانی جهانی و هوش مصنوعی؛ خوانشی فرهنگی و اجتماعی
با حضور :
🎙دکتر ابراهیم فیاض؛ عضو هیات علمی دانشگاه تهران
🎙 دکتر مجتبی صمدی؛ پژوهشگر پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر(ره)
🎙دکتر محمدحسین ضمیریان؛ آینده پژوه و معاون اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
🔺 دکتر مهدی اکبری گلزار (دبیر نشست)
⏰سهشنبه ۴ مهر؛ ساعت ۱۳ تا ۱۵
🖥پخش زنده:
skyroom.online/ch/ricac/research
✔️خیابان ولیعصر ،پایینتر از میدان ولیعصر، خیابان دمشق، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🟥پژوهشکده شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
هدایت شده از | اندکی اندیشه |
✅درباره هوش مصنوعی بی انصاف نباشیم
هفده پزشک نتوانستندبیماری کودکی به نام الکس را تشخیص دهند.مادرش علائم آن را به #ChatGPT داد و در کمال تعجب چت جی پی تی موفق به تشخیص احتمالی بیماری شد. پس ازتاییداین نظرتوسط جراح مغز و اعصاب جراحی کودک به صورت موفقیتآمیزی انجام شد. (سایت نامبرلند).
🔺ازنظر اخلاقی موظفیم به کارکردهای خوب و مثبت #هوش_مصنوعی هم توجه کنیم. بدگویی مداوم و تمرکز بر پررنگ سازی آفات و خطرات غیرقابل انکار آن،هم نوعی بی انصافی و خلاف اخلاق پژوهش است هم ما را منافع و مزایای این فناوری محروم می کند. این خطایی بود که تا اندازه ای درباره خود فضای مجازی هم از ابتدا مرتکب شدیم.
❌هشدار: مطلب فوق به معنای تایید استفاده خودسرانه از چت بات ها برای امور درمانی و بهداشتی نیست. این کار حتما باید #زیرنظر_پزشکان و متخصصان انجام شود.
حسینعلی رحمتی
5 مهر ۱۴۰۲
♨️«اندکی اندیشه» ضرر ندارد👈@harahmati
هدایت شده از رضا درگاهی فر
🌑 خوابي كه ملاصدرا ديده و خودش تعبيرش كرده است:
آقای رسول جعفريان نوشتهاند:
متن حاضر، خوابی است که ملاصدرا در شب سی ام رمضان 1028 هجری دیده و خودش آن را تعبیر کرده است.
متن زیر در یکی از دست نوشته های علم الهدی، فرزند فیض، و نواده دختری ملاصدرا آمده است. بنابر این می توان به آن اعتماد کرد، چون نوشته های خانوادگی بوده که در اختیار علم الهدی قرار داشته است. او می نویسد: «رأیت بخط جدی امام العلماء و صدر المتألهین نور الله تربته الشریفه ما حصله»
این متن را مرحوم دانش پژوه در فهرستی که برای این نسخه نوشته (فهرست دانشگاه: 17/63 ـ 64) خوانده است و بنده هم از روی آن هم تایپ کردم. شاید یکی دو مورد باشد که نیاز به تأمل داشته باشد.
ملاصدرا در این متن، خواب خود را بیان کرده، و سپس بر اساس باورهای خود به تعبیر و تفسیر آن پرداخته است.
شما بعد از خواندن این خواب و تعبیر آن، مانند بسیاری از خواب های دیگر، و عقایدی در این باره وجود دارد، می توانید هر تفسیر و تعبیری از آن داشته باشید. مثل این که به هر حال فیلسوفی مثل ملاصدرا، باید هم چنین خوابی ببیند، وقتی صبح تا شب در همین افکار غوطه ور است. اگر ایمانتان به این امور قوی تر باشد، خواهید گفت، که به هر حال، روحی در کار بوده که او را راهنمایی کرده است. عجالتا به صورت یک تجربه روحی به آن بنگرید.
متن نوشته ملاصدرا به عربی در باره خوابش چنین است:
إنی رأیتُ فی المنام لیلة الثلاثین من شهر الله، شهر الصیام، لعام ثمان و عشرین و الف [1028] من هجرة سید الانام ـ علیه و آله الصلاة و السلام ـ و قد کنتُ صلیت بعض النوافل من غیر نشاط، انّی ذاهب إلی موضع عال، فی طریق ضیق، واقع بین جبلین مستطیلین او تلّین طول الطریق، شمالا و جنوبا، راکباً بعض الاوقات و ماشیاً فی بعض. و کان المَرکب شاة ضعیفة الجثة، یعدو تارة عَدواً سریعاً و یعجز أُخری، و أنا أرکب تارةً و أنزل أُخری عند تعصیها عن الحمل و اعیائها، و هکذا حین ظهرت لی غایة عجزها، فبینما أذعن رجل غزیر المحاسن یقول: هذا البهیمة غیر خلیقة لهذا، و کأنی کنتُ إلی الان ذاهلاً متوقعاً عنها قوّة التحمل. فاذا ظهر لی عجزها، خلّیتُها، و کنتُ أذهب بنفسی مع نشاط تامّ و قوّة بلا عجز.
فاستیقظتُ عند ذلک و خطر ببالی فی التعبیر، أنّ الذاهب الی موضع عال، و هو السلوک إلی عالم الملکوت الأعلی، و الذاهب هو الروح النطقی،
و ضیق الطریق دقة المسلک إلی الحق،
و المرکب هی النفس الحیوانیة المسخّرة للرّوح،
و کونها فی صورة شاة، عبارة عن سلامتها و انقیادها أمر الحق فی طریق العبودیة و سعیها للروح،
و کون الطریق بین الجبلین او تلّین مستطیلین، هو وقوع الصراط طرفی الافراط و التفریط، أو وقوعه بین طرفی التضاد من الامور المتقابلة کالصحّة و المرض و الفرح و الغم و الراحة و المحبّة و اللّذة و الالم و السموم و الزمهریر، او وقوعه بین النفس و البدن، لانّ الاخلاق و الملکات إنّما تحصُل بمشارکة النفس و البدن، و العدالة هی الطریق الضیق،
و اما الرکوب بعض الطریق و المشی فی بعض، عبارتان عن الاعمال البدنیّة المقرّبة إلی اللّه و الاعمال القلبیة من الافکار و التأملات المزلفة لدیه.
و أما ذلک الرجل الصبیح الوجه، فهو الرّوح القدسی الملهم للحقائق علی القلب الصافی باذن ربّه الأعلی،
و قوله: إنّ هذا المرکب ضیعف لامتحمّل الرکوب، فهو عبارة عن استشعار القلب بالهامه أنّ تقلیل النوافل مع ضعف البدن و قوّة الیقین و محوضة العمل عن شوب الشک و الریاء ما لا یضرّ بالعبودیة، بل الأولی الاکثار فی التأملات القدسیة لمن له قلب، عارف بالحقائق، و بدن ضعیف عن البعث و المشاق،
و ترکی الرکوب اخیرا، و تحرکی ماشیا، فهو اشارة إلی ما سیئول إلیه حالی من غلبة السلوک القلبی و العروج الروحی إلی عالم الملکوت من غیر حاجة لروحی الی البدن فی طلب الکمال و السفر الی الله المتعال.
انتهی و الحمد لله وحده و الصلاة علی أهلها.
http://historylib.com/articles/1993/
هدایت شده از رضا درگاهی فر
ترجمه گزارش گونه متن بالا به این شرح است:
شب سی ام رمضان سال 1028 پس از آن که در بی نشاطی، نوافل را خواندم، در خواب دیدم در حال رفتن به یک جای مرتفع، از یک راه تنگ، میان دو کوه یا دو تلّ هستم. گاهی سواره و گاه پیاده. سوار بر یک گوسفند ضعیف الجثه، که گاه تند می رود و گاه آهسته. گاهی او را خسته می یافتم، پیاده می رفتم و گاه سوارش می شدم. وقتی او را عاجز از رفتن دیدم، متوجه مردی با محاسن بلند شدم که گفت: این حیوان، برای این کار مناسب نیست، گویی من تا آن وقت فکر می کردم برای سواری مناسب است و توقع رفتن با او را داشتم. وقتی او را عاجز دیدم، پیاده شدم، و خودم با نشاط تمام و نیرویی مستمر حرکت کردم.
در این وقت بیدار شدم، و این تعبیر به ذهنم خطور کرد:
رونده به سمت قله، همان سالک به سوی عالم ملکوت اعلی است و این رونده، همان روح نطقی [ناطقه] است.
راه باریک، دقتی است که رونده به سوی حق دارد
مرکب، همان نفس حیوانی است که در تسخیر روح است.
اما این که مرکب گوسفند است، اشاره به سلامت آن و تسلیم حق بودن در راه عبودیت و تلاش روح برای رفتن است.
این که راه باریک بین دو کوه است، یعنی همان صراطی که میان افراط و تفریط قرار دارد. یا قرار گرفتن این راه میان دو امر متضاد، مثل صحت و مریض یا شادی و غم، یا راحت و محبت، یا لذت و الم و سموم و زمهریر، یا واقع شدن میان نفس و بدن؛ از آن روی که اخلاق و ملکات با مشارکت نفس و بدن فراهم می آید و فراهم کردن اعتدال میان آن دو، همان راه باریک و تنگ است.
اما رفتن، گاه پیاده و گاه سواره، اشاره به اعمال بدنی برای تقرب الی الله و اعمال قلبی از افکار و تأملات برای نزدیک کردن آدمی به خداوند است.
اما آن مرد سفید رو [با محاسن بلند] همان روح قدسی و الهام بخش حقایق به قلب صاف آدمی به اذن پروردگار است.
اما این که مَرکب ضعیف بود و تحمل سواری دادن نداشت، اشاره به توجه قلب با الهام به این نکته است که کم خواندن نوافل، با ضعف بدن، و قوت یقین و خالی بودن عمل از ریا، به عبودیت لطمه نمی زند،؛ اَولی فراوانی تأملات قدسی برای کسی است که قلب دارد، و عارف به حقایق است، اما بدنی ضعیف و نامتحمّل از مشقت دارد.(ظ)
و اما این که پیاده شدم و راه رفتم، اشاره به چیزی است که در نهایت از غلبه سلوک قلبی و عروج روحی به عالم ملکوت در کار خواهد بود، بدون آن نیازی به بدن در طلب کمال و سفر به سوی خدای متعال باشد.
http://historylib.com/articles/1993/