May 11
به کانال فلسفه کوانتومی ذهن خوش آمدید.
در این کانال مباحث مرتبط فیزیک کوانتوم با فلسفه ذهن و علوم شناختی مطرح خواهد شد. فلسفه ذهن کوانتومی نامی است که برای فلسفه ذهن مبتنی بر دستاوردهای فیزیک کوانتوم برگزیدهایم. این سخن به معنای تقلیل و تحویل فلسفه ذهن و علوم شناختی به طور کلی به فیزیک کوانتوم نیست. بلکه مطالعه انتقادی نسبت آنها با بزرگترین دستاورد علمی در تاریخ بشر است.
مطالب این کانال برگرفته از مطالب دکتر علیرضا قائمی نیا بوده و جزو زیرمجموعههای موسسه فرهنگی هنری حکمت بالغه (@hekmatebaleghe) است.
May 11
تفاوتها
🔺#مکانیککوانتوم تفاوتهای عمده با #مکانیککلاسیک دارد. برخی از آنها عبارتند از:
✅اصول و ادعاهای این مکانیک با ذهنیت فیزیکدانان کلاسیک تفاوت دارد. این اصول و ادعاها پیشفرضهای بنیادی آنها را به چالش میکشند.
✅تفاسیر بسیار متعددی از این مکانیک وجود دارد و اتفاق نظر در باره آنها وجود ندارد. تفسیر کپنهاکی، تفسیر چندجهانی و غیره. هر یک از این تفاسیر پیشفرضهای فلسفی خاصی دارند.
✅تاثیر گستردهای بر زمینههای مختلف از علوم انسانی و اجتماعی گرفته تا عصبشناسی و علوم شناختی و علوم کامپیوتری و اخترفیزیک و زیستشناسی و غیره داشته است.
✅این مکانیک ابعاد فلسفی بسیار پیچیدهای دارد. هستیشناسی نامتعارف و معرفتشناسی قابل توجهی را رقم زده است. این ابعاد همچنان برای فلاسفه قابل توجه و مورد مناقشه بوده است.
✅علیرغم عجیب بودن این مکانیک، قوانین ریاضی آن در بیشتر تکنولوژیهای قرن بیستم حضور دارد. بدون مکانیک کوانتوم حرکت الکترونها در مواد و رفتار نیمه هادیها را درک نمیکردیم. در نتیجه، نمیتوانستیم ترانزیستورهای سیلیکونی ریزتراشهها و رایانهها را توسعه دهیم.
@quantum_philosophy_of_mind
🔺این کتاب مجموعهای از مقالات است که در سال 2014 منتشر شده و از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول در باره فیزیک کوانتوم و ذهن و بخش دوم در باره فیزیک کوانتوم، آگاهی، عاملیت و اراده آزاد است.
✅بخش اول در مجموع از پنج مقاله تشکیل شده است: فیزیک کوانتوم و فلسفه ذهن (هنری استپ)، در باره فیزیک کوانتوم و آشکارساز عدم تعیین ماکروسکوپی، و محدود کنندهها (اووِ مایکسنر)، فیزیک کوانتوم و حیث التفاتی (گادههارت برونتروپ)، فیزیک کوانتوم و بنیادی بودن امر ذهنی (آنتونلا کورادینی)، مکانیک کوانتوم و دوگانهانگاری (جف برت).
✅بخش دوم هم از پنج مقاله تشکیل شده است: آگاهی در جهان کوانتوم: منظری هندی (اولریش مورهوف)، آگاهی، اراده آزاد و زیستشناسی مغز کوانتومی (استوارت هامروف)، فیزیک، اراده آزاد و زمانمندی در جهان باز (ماسیمو پوری)، فیزیک کوانتوم، کنش و اراده آزاد (رابرت کین)، تصادف کوانتومی و پایان نوروموجبیت (پیتر جدلیکا)
@quantum_philosophy_of_mind
#تاریخفلسفهذهن
مجموعه مطالعات تاریخی فلسفه ذهن (Studies in the History of Philosophy of Mind) توسط انتشارت اسپرینگر (Springer) منتشر شده است. در این مجموعه مطالعاتی در فلسفه اسلامی هم به چشم میخورد:
1. جلد پنجم این مجموعه با عنوان: «شکل دادن به ذهن: مقالاتی در مورد حواس درونی و مشکل ذهن/بدن از ابن سینا
تا روشنگری پزشکی» (FORMING THE MIND: Essays on the Internal Senses and the Mind/Body Problem from Avicenna to the Medical Enlightenment) است.
2. جلد 24 مجموعه «حیث التفاتی در ملاصدرا» (Intentionality in Mulla Sadra) است که توسط خانم سمیه پریلدر تألیف شده است.
@quantum_philosophy_of_mind
#عقلسلیمفیزیکدانان
ادعاهای مکانیک کوانتوم از عقل سلیم common sense عموم فیزیکدانان کلاسیک فراتر میرود.
✅چاد ارزول در کتاب «چرا با سگم از فیزیک کوانتوم میگویم» میگوید: «سگها خیلی بهتر از افراد با فیزیک کوانتومی برخورد میکنند. آنها به دنیا با پیشداوریهای کمتری نزدیک میشوند و همیشه انتظار غیرمنتظره را دارند. یک سگ میتواند برای یک سال در یک خیابان راه برود و هر بار یک تجربه جدید داشته باشد... مکانیک کوانتومی برای آدمی گیجکننده و مشکلساز است. زیرا انتظارهای متعارف درباره چگونگی کارکرد دنیا را به هم میریزد. سگها شنوندههای پذیراتری هستند» (ص11)
✅اوپنهایمر سازنده بمب اتم هم به گونه دیگری فراتر بودن مکانیک کوانتوم از عقل سلیم فیزیکدانان را بیان می کرد. او میگفت: «فیزیک کوانتوم مدل سازی رفتار فرابشری است. اما فیزیک کلاسیک اجسام مادی و عادی. به این خاطر با احتمالات سرو کار دارد».
@quantum_philosophy_of_mind
#محاسبهگراییکوانتومی
✅در علوم شناختی دو مدل متفاوت برای درک ذهن و مغز مطرح شده:
1. ذهن به مثابة یک کامپیوتر (نسل اول علوم شناختی): جری فودر از این دیدگاه دفاع میکند که بنا به آن تفکر چیزی جز دستکاری و تکثیر نمادها نیست و این کاری است که کامپیوتر انجام میدهد. ذهن زبان خاصی دارد که فودور آن را منتالیز mentalise مینامد. به این دیدگاه «نظریه محاسباتی ذهن» computational theory of mind و نیز گاهی محاسبهگرایی computationalism گفتهاند.
2. ذهن به عنوان شبکهای از پیوندها (نسل دوم): بنا به این دیدگاه ذهن نظیر شبکههای عصبی عمل میکند. این دیدگاه #پیوندگرایی connectionism نام گرفته است که چرچلندها و دستهای دیگر از آن دفاع میکنند.
✅پنروز در این راستا دو ادعا مطرح میکند: اوّلاً، بنا به قضیه ناتمامیت گودل ادعا میکند که رایانهها نمیتوانند گزارههای گودلی را اثبات کنند. اما مغز انسان میتواند چنین گزارههایی را اثبات کند. ثانیاً، مغز انسان بر اساس محاسبات کوانتومی عمل میکند. تلفیق این دو ادعا به دیدگاه محاسباتی جدید در باب ذهن میانجامد که میتوانیم آن را «محاسبهگرایی کوانتومی» بنامیم.
@quantum_philosophy_of_mind
السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ
السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ
السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ
السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ
السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ
فرارسیدن اربعین حسینی (ع) تسلیت باد 🏴🏴🏴
@quantum_philosophy_of_mind
🔎رایانههایکوانتومی و گزارههای گودلی
پنروز ادعا میکند که رایانه نمیتواند گزارههای گودلی را اثبات کند. به نظر مکفادن و جیم الخلیلی، دستکم دو نقد بر این ادعا وجود دارد:
✅اگر رایانههای کلاسیک نمیتوانند گزارههای گودلی را اثبات کنند چرا #رایانههایکوانتومی نتوانند گزارههای گودلی را بهتر از یک رایانه کلاسیک اثبات کنند. هیچ شاهدی بر عدم توانایی رایانههای کوانتومی در این باره وجود ندارد. بلکه اکثر محققان خلاف این را اعتقاد دارند.
✅اصلاً معلوم نیست که مغز انسان بتواند بهتر از رایانههای کلاسیک گزارههای گودلی را اثبات کند. اگر چه ممکن است انسانها بتوانند صحت گزارههای گودلی غیرقابل اثبات تولید شده توسط رایانه را ثابت کنند، اما به همان اندازه ممکن است که رایانهها نیز بتوانند صحت گزارههای گودلی غیرقابل اثبات حاصل از ذهن انسان را اثبات کنند. چرا که قضیه گودل فقط توانایی یک سیستم منطقی برای اثبات تمام گزارههای خود را محدود میکند. اما این قضیه محدودیتی در توانایی یک سیستم منطقی در اثبات گزارههای گودلی که توسط دیگری تولید شده را ایجاب نمیکند.
@quantum_philosophy_of_mind
#ویژگیهایذهن
🔺تیم کرین Tim Crane در کتاب «عناصر ذهن» این نکته را بیان میکند که ذهن دستکم دو ویژگی دارد: منظر، حیث التفاتی.
✅ذهن داشتن به معنای داشتن چشماندازی یا منظری نسبت به اشیاء و جهان است. منظر point of view بدین معناست که از میان موجودات زنده، تنها ما موجوداتی هستیم که آگاه هستیم و میتوانیم در باره اشیاء و جهان بیندیشیم. موجود دارای ذهن یا ذهنمند minded موجودی است که اشیاء برای او به گونهای خاص هستند. موجود ذهنمند موجودی است که جهان دارد. جهان داشتن غیر از این است که جزوی از جهان باشیم. یک سنگ جزوی از جهان است، اما جهان ندارد. تنها موجودی که چشمانداز دارد جهان دارد.
✅ویژگی دیگر #حیثالتفاتی است. ذهن همواره معطوف به سوی چیزی است. چشمانداز دو ویژگی دارد: اشیاء در چشماندازها بازنمایی میشوند و جزئی هستند؛ بدین معنا که بخشی یا بُعدی از آنها بازنمایی میشود. در نتیجه، در حیث التفاتی هم دو چیز داریم: جهتمندی (ذهن به سوی چیزی جهت دارد یا معطوف است) و شکل بُعدی aspectual shape (بُعدی از اشیاء بازنمود میشود، نه همة ابعاد آنها).
✅#حیثالتفاتباوری intentionalism این ادعا است که همه حالات ذهنی حیث التفاتی دارند. این ادعا را نخستین بار برنتانو مطرح کرده است. با توجه به سخن بالا، ادعای برنتانو بدین معنا است که همه حالات ذهنی دو ویژگی دارند: هم به سوی چیزی معطوفاند و هم شکل بُعدی دارند.
@quantum_philosophy_of_mind
https://www.aparat.com/v/0gyQ3
ویدیوی فوق #نشست علمی #حیثالتفاتی در #فلسفهذهن با سخنرانی دکتر #قائمینیا است که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و در تاریخ 5 شهریور 1402 برگزار گردید.
مهم ترین موضوعات این #نشست بشرح ذیل است:
📌#حیثالتفاتی در آثار #ارسطو و #فلاسفه مدرسی و فلاسفه #اسلام مطرح شده است. اما بحث جدید در این بار به برنتانو Brentano بر میگردد. به نظر برنتانو، وجه ممیز امر ذهنی از امر مادی #حیثالتفاتی است. حالات ذهنی #حیثالتفاتی دارند، ولی حالات فیزیکی این ویژگی را ندارند.
📌 #حیثالتفاتی دست کم چهار پیامد در #فلسفهذهن دارد: نفی #فیزیکالیسم تقلیلگرا reductive physicalism، نفی #حذفگرایی، تقدم اندیشه بر زبان، دفاع از #روانشناسی عامیانه Folk psychology.
📌 مراد از صورت طبیعی دادن به حیث التفاتی naturalizing the intentionality برگراندن و تقلیل دادن آن به مفاهیم غیرالتفاتی است. دیدگاهها در این زمینه به سه دسته کلی تقسیم میشوند: شباهت، علیت، هم موقعیتی co-location. بر هر یک از این دیدگاهها نقدهایی نیز وارد است.
#حکمت_بالغه
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
✍️ #هستی از منظر #مکانیککوانتوم
✅ کارلو رووِلّی (Carlo Rovelli) فیزیکدان برجسته ایتالیایی در کتاب «واقعیت آنچه به نظر میآید نیست» (این کتاب با نام «واقعیت ناپیدا» توسط آقای علی شاهی به فارسی ترجمه شده است) بر این نکته تأکید میکند که بنا به #مکانیککوانتومی #هستی سه ویژگی دارد:
📌 دانهای بودن (Granularity): اطلاعات فیزیکی موجود در یک سیستم در هر موقعیتی متناهی است و با ثابت #پلانک محدود میشود.
📌 عدم قطعیت (Indeterminacy): آینده را نمیتوان دقیقاً بر حسب گذشته تعیین کرد حتی ثابتترین قواعد موجود در جهان هم از آمار به دست آمدهاند.
📌 رابطهمندی (Relationality): #رویدادهای طبیعت همواره حاصل برهم کنشاند. تمام #رویدادهای یک سیستم فیزیکی، در رابطه با سیستم فیزیکی دیگر رخ میدهد.
✅#مکانیککوانتومی به ما یاد میدهد که جهان را بر حسب «#فرایندها» بفهمیم نه بر حسب «اشیایی» که اینجا و آنجا قرار گرفتهاند. یک فرایند، عبور از یک برهم کنش و برهم کنشی دیگر است. ویژگیهای اشیا فقط در لحظه برهم کنش، یعنی در لبه فرایندها و تنها در رابطه با اشیا دیگر، خود را به شکلی دانهای آشکار میکنند. تنها راه پیشبینی احتمالی آنها است. #مکانیککوانتومی توصیف اشیا نیست؛ توصیف فرایندها و رویدادهایی است که این فرایندها را به هم متصل میکند.
(واقعیت ناپیدا، ص212)
@quantum_philosophy_of_mind
https://www.aparat.com/v/es30z
ویدئوی فوق سخنرانی دکتر #قائمینیا با عنوان «#آگاهی و #فیزیک_کوانتوم» است که در نشست علمی «#آگاهی؛ فیزیک #کوانتوم و #فلسفه_ذهن» و در تاریخ 18 مردادماه 1402 در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی انجام گرفته است.
مهم ترین محورهای این سخنرانی بشرح ذیل است:
1. فیزیک #کوانتوم با #فیزیک_کلاسیک تفاوتهای اساسی دارد: بر خلاف آن، ایدههای نامتعارف بسیار دارد و از عقل سلیم فاصله میگیرد، درون خود ایدههای فلسفی بسیاری دارد و حتی تعارض درونی (نظریه #تابع_موجی با تأثیر مشاهده گر بر مشاهده)، تفاسیر فلسفی مختلفی دارد.
2. بنا به نظریات #کوانتومی آگاهی، #آگاهی از فرایندهای کوانتومی داخل #نورونها ناشی میشود. بنا بر این، نمیتوان با فیزیک کلاسیک آگاهی را تببین کرد و باید به اصول #مکانیک_کوانتوم در این باره رجوع کرد. در فیزیک کلاسیک هر ذرهای در یک زمان خاص در مکانی خاص قرار گرفته است. اما بنا به فیزیک کوانتوم یک ذره در زمان واحد در بسیاری از جاها میتواند باشد.
3. به نظر راجر پنروز، قضیه ناتمامیت گودل هم #محاسبه_گرایی computationalism و هم #هوش_مصنوعی قوی را رد میکند.
4. بنا به فیزیک کوانتوم میتوان تفسیر جدیدی از #فیزیکالیسم پیش کشید.
5. بنا به نظریه هماهنگی #فروکاهش_عینی (Orch OR theory) آگاهی با محاسبات کوانتومی سازمانیافته رویدادهای مجزا که در #میکروتوبولها رخ میدهد ارتباط دارد. این نظریه مورد نقد #فلاسفه_ذهن و #فیزیکدانان قرار گرفته است.
#حکمت_بالغه
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
May 11
#فیزیکالیسم
✅فیزیکالیسم physicalism و ماتریالیسم materialism هر دو به معناتی مادهباوری ترجمه میشوند که خود دارای ابهام بوده و مراد از آن چندان روشن نیست. این ابهام به کاربردهای فیزیکالیسم و ماتریالیسم مربوط میشود. دنیل استولجر به مشکل این کاربردها اشاره کرده است: Stoljar, Daniel. Physicalism, p.9, Routledge (2010)
در ادامه به بیان خلاصه دیدگاه او میپردازیم:
📌 اصطلاح فیزیکالیسم را نخستین بار اتو نویراث (1931) Otto Neurath و ردولف کارنپ (1951) Rodulf Carnap به فلسفه وارد کردند. البته معمولاً به آنها #ادعایزبانی نسبت داده شده است؛ بدین مضمون که هر گزارهای با برخی گزارههای فیزیکی مترادف است. در مقابل، ماتریالیسم از قدیم بر یک #ادعایمتافیزیکی دلالت داشته است که هستی یا جهان مادی است. بنا بر این، به نظر نویراث و کارناپ فیزیکالیسم با ماتریالیسم تفاوت دارند؛ اولی ادعایی زبانی و دومی یک ادعای متافیزیکی است.
📌 گاهی میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم بر مبنای دیگری فرق گذاشته میشود. در این کاربرد فیزیکالیسم عامتر از ماتریالیسم است. ماده matter که materialism از آن گرفته شده بر چیزی دلالت دارد که فضا را پر میکند و سخت و غیرقابل نفوذ و غیره است. در صورتی که دانش فیزیک نشان داده این دیدگاه درست نیست. دانش فیزیک مدرن وجود چیزهایی را میپذیرد که بدین معنا مادی نیستند. به همین دلیل، برخی از فلاسفه از فیزیکالیسم به جای ماتریالیسم دفاع میکنند که: اوّلاً، بنیادی بودن دانش فیزیک را در بر دارد و ثانیاً، به جای ماده به معنای فوق از فیزیک به معنای وسیع کلمه سخن میگوید.
🔺هر دو تمایز قابل نقد هستند. #ادعایزبانی نویراث و کارنپ که جزو حلقه وین بودند رد شده است. تمایز دوم هم قابل نقد است؛ چرا که امر فیزیکی با امر مادی یکی است (به گونهای معنای ماده هم توسعه مییابد و هر چیزی را که فیزیک میگوید در بر میگیرد) تمایز نهادن میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم جایگاهی ندارد. همان طوری که دیوید لوئیس David Lewis خاطر نشان کرده، اصطلاح ماتریالیسم زمانی به کار رفت که بهترین فیزیک همان فیزیک ماده (به همان معنا) بود. اما اکنون، برترین دانش فیزیک وجود چیزهای دیگری را نیز میپذیرد, اصطلاح ماتریالیسم هم مطابق آن تغییر میکند.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
#فیزیکالیسم بهعنوانیک برنامهپژوهشی
✅فیزیکالیسم، هر چند به معنای ماده باوری است، ولی با ماتریالیسم تفاوت دقیقی هم دارد. فیزیکالیسم مادهباوری صرف نیست. بلکه درون خود یک برنامه پژوهشی Reasrch programme هم دارد. اگر هر جیزی مادی است پس باید یک برنامه پژوهشی داشته باشد که امور به ظاهر غیرمادی را به گونهای به امور مادی و فیزیکال برگرداند.
✅این برنامه پژوهشی در میان فیزیکالیستها به صورتهای گوناگون دیده میشود و آنها تلاش میکنند با روشهای مختلف امور به ظاهر غیرمادی را به امور مادی برگردانند. از این گذشته، #تقلیلگرایی reductionism درون این برنامه نهفته است. فیزیکالیست باید امور غیرمادی را به امور مادی تقلیل و تحویل بدهد.
✅این دو نکته نشان میدهد که نباید فیزیکالیسم را صرفاً یک ادعای ساده متافیزیکی دانست. بلکه فیزیکالیسم یک دیدگاه متافیزیکی پیچیده و دارای یک برنامه پژوهشی تقلیلگرایانه است.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
معرفی #کتاب
#ذهنـتوسعهـیافته
✅ دیوید چالمرز و اندی کلارک فرضیه «ذهنتوسعه یافته» را مطرح کردهاند. بنا به این نظریه، ذهن ما آدمیان از محدوده پوست و بدنمان فراتر میرود و گسترش مییابد. آنها ادعا میکنند که وقتی ما با ابزارهای دیجیتال کار میکنیم آنها بخشی از ذهن ما میشوند؛ یعنی با آنها فرایندهای شناختی را انجام میدهیم. فرض کنید وارد یک فروشگاه میشویم و به فهرست خریدهایی که روی گوشی خودمان داریم نگاه میکنیم تا بیاد بیاریم که چه چیزهایی را باید بخریم. در این مورد فرایند ذهنی «به یاد آوردن خریدن چیزی» که فراموش کردهایم؛ مانند نان، فرایندی است که فراتر از امور داخل سرما میرود. در واقع در این مورد این فرایند ترکیبی از بخشی طبیعی و بخشی دیجیتالی است؛ یعنی این فرایند فرآیندی «عصبی ـ دیجیتالی» است. اپلیکیشن های یادداشتبرداری تلفنهای همراه بخشی از فرایند یادآوری من است.
@hekmatebalge
@quantum_philosophy_of_mind
♦️ چالمرز دیدگاه «ذهن توسعهیافته» را در مقدمهای که بر کتاب کلارک نوشته با یک مثال توضیح میدهد. یک ماه پیش من یک موبایل آیفون خریدهام. این موبایل در این مدت برخی از کارهای محوری مغز مرا انجام داده است. این موبایل جای بخشی از حافظهام را گرفته و برخی از شمارههای تلفن و آدرسها را ذخیره کرده است. این کارها پیشتر به عهدة مغز من بود.همچنین،از آن برای محاسبه (جمع و تفریق و غیره) استفاده میکنم. به کمک آن جدولهایی از مخارج و غیره تهیه میکنم و آنها را محاسبه میکنم. این موبایل منبع شگفتآوری است؛ با آن همیشه به گوگل دسترسی دارم تا برخی از اطلاعات موردنیاز برای حل نزاعها را به دست بیاورم. من برخی از برنامههایم را با آن طراحی میکنم. از تقویم آن استفاده میکنم تا تعیین کنم چه کارهایی را در ماههای آینده میتوانم یا نمیتوانم انجام دهم. من حتی گاهی خیالهای باطلم را روی این گوشی انجام میدهم؛ از روی بیکاری با کلمات و تصاویر روی صفحة آن، وقتی تمرکز ندارم، بازی میکنم.
🔷کلارک ادعا میکند که این آیفون: اوّلاً، فرایند پردازش را، بیآن که از دستانم استفاده کنم، سریعتر میکند. ثانیاً، این موبایل از پیش بخشی از ذهن من بوده است.
@hekmatebalge
@quantum_philosophy_of_mind
#ذهنتوسعهیافته: موج اول و دوم
🔺#ذهنتوسعهیافته به موج اول و موج دوم تقسیم میشود. ذهن توسعهیافته «اصل برابری» the Parity Principle (PP) را مبنا قرار میدهد. اصل برابری را میتوانیم با تعهد به این دیدگاه توصیف کنیم که گسترش شناختی برابری یا همارزی میان پردازش اطلاعات درونسر یا ذهنی و استفاده از اشیاء محیط پیرامونی را در بر میگیرد. دستهای دیگر از طرفدران نظریه ذهن توسعهیافته این اصل را نمیپذیرند و از این رو، ذهن توسعهیافته موج دوم و حتا موج سوم نیز پیدا شده است.
✅چالمرز و کلارک برای #اصلبرابری مثالی را میآورند. بسیاری از ما نام بازی کامپیوتری تتریس را شنیدهایم. هدف این بازی این است که شکل اجسام در حال سقوط را تغییر دهید تا این اجسام بتوانند یک خط ثابت را در پایین صفحه نمایش تشکیل دهند. بازیکنان میتوانند این کار را به دو صورت انجام دهند. آنها می توانند به سرعت در ذهن خود محاسبه کنند که چگونه این اشیاء باید قبلاً تغییر داده شوند. سپس تنظیمات لازم را روی صفحه انجام دهند. یا در عوض میتوانند از یک جوی استیک متصل به رایانه برای انجام همان تنظیمات استفاده کنند.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#آزمایشفکری ذهنتوسعهیافته
✅آزمایش فکری دیگری مشهورترین نمونه ذهن توسعهیافته است که چالمرز و کلارک به آن اشاره کردهاند. اتو و اینگا هر دو ساکن نیویورک هستند. اتو در مراحل اولیه بیماری آلزایمر است و به همین دلیل در به خاطر سپردن چیزها دچار مشکل شده است. او سعی می کند با همراه داشتن یک دفترچه یادداشت بر این مشکل غلبه کند. هر زمان که اتو چیزی را می شنود که فکر می کند ممکن است مهم باشد و ارزش به خاطر سپردن داشته باشد، سریع آن را در دفترچه یادداشت خود یادداشت میکند.
✅با این حال، دوست اتو، اینگا، چنین مشکلی با حافظه خود ندارد. او به راحتی اطلاعات را به حافظه خود میسپرد. حال فرض کنید. اینگا در مورد نمایشگاهی در موزه هنر مدرن می شنود و میخواهد به دیدن آنجا برود. او لحظهای فکر میکند و به یاد میآورد که موزه در خیابان 53 است و در همان روز از موزه بازدید میکند. اتو همچنین درباره این نمایشگاه میشنود و مانند اینگا تصمیم میگیرد که به دیدن آنجا برود. با این حال، اتو به جای تلاش برای یادآوری مکان موزه، به سادگی دفترچه یادداشت خود را باز میکند و از روی آدرس محل که قبلاً نوشته است به دیدن موزه میرود.
✅✅به نظر کلارک و چالمرز، اینگا و اتو هر دو باور ناآگاهانهای در مورد مکان موزه دارند. تنها تفاوت آنها در این است که در حالی که باور ناخودآگاه اینگا در داخل سر او قرار دارد، باور ناخودآگاه اتو تا حدی در خارج از سر او در دفتر یادداشتاش قرار دارد.
✅✅اصل برابری هم به این معنی است که مکان فیزیکی یک شی از نظر کارکرد مهم نیست. در عوض آنچه از نظر کارکردی ارتباط دارد، نقشی است که شی در انجام یک کار توسط یک فرد ایفا میکند. این در مورد اتو صدق میکند. زیرا اتو با دفترچهاش همان کاری را میکند که اینگا با حافظه بیولوژیکیاش انجام میدهد.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#کوالیا
✅کوالیا (Qualia) واژة لاتین و جمع #کواله (quale) است که #ویژگی درونی و کیفی #تجربه را توصیف میکند. ما در زندگی روزمره غالباً از جنبههای پدیداری تجارب خود گزارش میدهیم و آنها را برای دیگران توصیف میکنیم. برای مثال، وقتی یک شیئی را میبینیم و میگوییم قرمز به نظر میآید. یا یک شیئ داغ را به طور ناگهانی به دست میگیریم و میگوییم: «دستم سوخت» یا «احساس سوزش میکنم». این قبیل کیفیتهای تجارب بخش عمدهای از حیات #ذهن ما را تشکیل میدهند. این کیفیات و ویژگیهایی که در تجارب ما ظاهر میشوند «کوالیا» نام گرفتهاند.
✅کوالیا در ادبیات #فلسفهذهن به یکی از چهار شیوه تعریف شده است:
۱. ویژگیهای پدیداری #ادراک
۲. ویژگیهای داده #حسی
۳. ویژگیهای غیربازنمودی درونی
۴. ویژگیهای توصیفناپذیر #تجربه
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#شکافتبیینی
✅#کوالیا در فلسفه ذهن معاصر نقشهای مختلفی دارد و بر سر برخی دیدگاهها مانع به شمار میآید. که عبارتند از:
1. مادهگرایی
2. تقلیلگرایی
3. منظر سوم شخص
#کوالیا امر درونی و غیرمادی است و آن را نمیتوان به امور مادی تقلیل داد. همچنین, ما #کوالیا را در منظر اول شخص مییابیم و در منظر سوم شخص چنین چیزی دیده نمیشود. همچنین، کوالیا مانع بزرگی بر سر راه علوم اعصاب بوده است.
✅ما معمولاً با #دروننگری حالات پدیداری خود را در مییابیم. همچنین، ما فرض میکنیم که میدانیم در مغز و بدن ما چه میگذرد. اما میان این دو شکافی بزرگ وجود دارد. ما هر قدر هم به ساختار نورونها و فعل و انفعالات شیمیایی که هنگام شلیک نورونها رخ میدهد علم داشته باشیم نمیتوانیم توضیح دهیم که جرا آنها فلان احساس #ذهنی را ایجاد میکنند. این مسأله «شکاف تبیینی» (explanatory gap) کوالیا نام گرفته است.
✅✅دستهای مانند #جکسون و #چالمرز قایلند که این شکاف پرنشدنی است و پیامد آن، وجود شکافی پرنشدنی در جهان است. تجارب و احساسات دارای کیفیتهای ذهنی و #غیرفیزیکی غیرقابل کاهش هستند. برخی دیگر بر این باورند که شکاف تبیینی ممکن است روزی پر شود، اما ما در حال حاضر فاقد مفاهیمی هستیم که دیدگاههای ذهنی و عینی را در کنار هم قرار دهیم. بر اساس این دیدگاه، ممکن است در آینده معلوم شود که این کیفیات فیزیکی هستند، اما ما در حال حاضر هیچ تصور روشنی در مورد چگونگی آن نداریم.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
🔺کتاب «#کوانتا و ذهن: جستارهایی در باب پیوند میان #مکانیک #کوانتوم و #آگاهی» در سال 2019م با ویراستاری دو باروس (J. Acacio de Barros) و مونتمایر (Carlos Montemayor) منتشر شده است و برخی مقالات مهم در فلسفه #ذهن #کوانتومی را در بردارد. کتاب به سه بخش تقسیم میشود:
✅بخش اول (#کوانتا ذهن را آگاه میکند) نه مقاله در بردارد که عناوین برخی از آنها عبارت است از: اراده آزاد و جهان کوانتوم، ماده و #ذهن، کجا #کوانتا با ذهن برخورد میکند؟، #فلسفهذهن بوهمی، و غیره.
✅بخش دوم (ذهن کوانتا را آگاه میسازد) نیز 6 مقاله در بردارد که عناوین برخی از مقالات هم عبارت است از: آیا جایی برای #آگاهی در مکانیک #کوانتوم هست؟ مکانیک #کوانتوم و آگاهی: برخی دیدگاهها از ناویس ( Novic)، پانسایکیزم و مکانیک کوانتم: مناقشات تبیینی، دروننگری و برهمنهی و غیره.
✅بخش سوم (کوانتا و ذهن جهانبینیها را آکاه میسازند) مقالاتی در خصوص ارتباط مکانیک #کوانتوم و ذهن و برخی جهانبینیها را در بردارد. این بخش 5 مقاله در بردارد که عناوین برخی عبارتند از: حال مطلق، #ذن و #ذهن واحد شرودینگر، وحدتبخشیدن به تصمیمگیری، مشاهده و دسترسی به اطلاعات در جهان #کوانتوم و غیره.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe