eitaa logo
فلسفه کوانتومی ذهن
550 دنبال‌کننده
60 عکس
12 ویدیو
0 فایل
این کانال به طرح مطالب انتقادی بزرگترین دستاورد علمی تاریخ بشر (فیزیک کوانتوم) و بیان ارتباط آن با مباحث نوین فلسفه ذهن و علوم شناختی مطرح خواهد شد. مطالب کانال توسط دکتر علیرضا قائمی نیا تهیه می گردد. ارتباط با ادمین @hekmatebaleghe_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
https://www.aparat.com/v/0gyQ3 ویدیوی فوق علمی در با سخنرانی دکتر است که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و در تاریخ 5 شهریور 1402 برگزار گردید. مهم ترین موضوعات این بشرح ذیل است: 📌 در آثار و مدرسی و فلاسفه مطرح شده است. اما بحث جدید در این بار به برنتانو Brentano بر می‌گردد. به نظر برنتانو، وجه ممیز امر ذهنی از امر مادی است. حالات ذهنی دارند، ولی حالات فیزیکی این ویژگی را ندارند. 📌 دست کم چهار پیامد در دارد: نفی تقلیل‌گرا reductive physicalism، نفی ، تقدم اندیشه بر زبان، دفاع از عامیانه Folk psychology. 📌 مراد از صورت طبیعی دادن به حیث التفاتی naturalizing the intentionality برگراندن و تقلیل دادن آن به مفاهیم غیرالتفاتی است. دیدگاه‌ها در این زمینه به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند: شباهت، علیت، هم موقعیتی co-location. بر هر یک از این دیدگاه‌ها نقدهایی نیز وارد است. @hekmatebaleghe @quantum_philosophy_of_mind
https://www.aparat.com/v/es30z ویدئوی فوق سخنرانی دکتر با عنوان « و » است که در نشست علمی «؛ فیزیک و » و در تاریخ 18 مردادماه 1402 در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی انجام گرفته است. مهم ترین محورهای این سخنرانی بشرح ذیل است: 1. فیزیک با تفاوت‌های اساسی دارد: بر خلاف آن، ایده‌های نامتعارف بسیار دارد و از عقل سلیم فاصله می‌گیرد، درون خود ایده‌های فلسفی بسیاری دارد و حتی تعارض درونی (نظریه با تأثیر مشاهده گر بر مشاهده)، تفاسیر فلسفی مختلفی دارد. 2. بنا به نظریات آگاهی، از فرایندهای کوانتومی داخل ناشی می‌شود. بنا بر این، نمی‌توان با فیزیک کلاسیک آگاهی را تببین کرد و باید به اصول در این باره رجوع کرد. در فیزیک کلاسیک هر ذره‌ای در یک زمان خاص در مکانی خاص قرار گرفته است. اما بنا به فیزیک کوانتوم یک ذره در زمان واحد در بسیاری از جاها می‌تواند باشد. 3. به نظر راجر پنروز، قضیه ناتمامیت گودل هم computationalism و هم قوی را رد می‌کند. 4. بنا به فیزیک کوانتوم می‌توان تفسیر جدیدی از پیش کشید. 5. بنا به نظریه هماهنگی (Orch OR theory) آگاهی با محاسبات کوانتومی سازمان‌یافته رویدادهای مجزا که در رخ می‌دهد ارتباط دارد. این نظریه مورد نقد و قرار گرفته است. @hekmatebaleghe @quantum_philosophy_of_mind
✅فیزیکالیسم physicalism و ماتریالیسم materialism هر دو به معناتی ماده‌باوری ترجمه می‌شوند که خود دارای ابهام بوده و مراد از آن چندان روشن نیست. این ابهام به کاربردهای فیزیکالیسم و ماتریالیسم مربوط می‌شود. دنیل استولجر به مشکل این کاربردها اشاره کرده است: Stoljar, Daniel. Physicalism, p.9, Routledge (2010) در ادامه به بیان خلاصه دیدگاه او می‌پردازیم: 📌 اصطلاح فیزیکالیسم را نخستین بار اتو نویراث (1931) Otto Neurath و ردولف کارنپ (1951) Rodulf Carnap به فلسفه وارد کردند. البته معمولاً به آنها نسبت داده شده است؛ بدین مضمون که هر گزاره‌ای با برخی گزاره‌های فیزیکی مترادف است. در مقابل، ماتریالیسم از قدیم بر یک دلالت داشته است که هستی یا جهان مادی است. بنا بر این، به نظر نویراث و کارناپ فیزیکالیسم با ماتریالیسم تفاوت دارند؛ اولی ادعایی زبانی و دومی یک ادعای متافیزیکی است. 📌 گاهی میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم بر مبنای دیگری فرق گذاشته می‌شود. در این کاربرد فیزیکالیسم عام‌تر از ماتریالیسم است. ماده matter که materialism از آن گرفته شده بر چیزی دلالت دارد که فضا را پر می‌کند و سخت و غیرقابل نفوذ و غیره است. در صورتی که دانش فیزیک نشان داده این دیدگاه درست نیست. دانش فیزیک مدرن وجود چیزهایی را می‌پذیرد که بدین معنا مادی نیستند. به همین دلیل، برخی از فلاسفه از فیزیکالیسم به جای ماتریالیسم دفاع می‌کنند که: اوّلاً، بنیادی بودن دانش فیزیک را در بر دارد و ثانیاً، به جای ماده به معنای فوق از فیزیک به معنای وسیع کلمه سخن می‌گوید. 🔺هر دو تمایز قابل نقد هستند. نویراث و کارنپ که جزو حلقه وین بودند رد شده است. تمایز دوم هم قابل نقد است؛ چرا که امر فیزیکی با امر مادی یکی است (به گونه‌ای معنای ماده هم توسعه می‌یابد و هر چیزی را که فیزیک می‌گوید در بر می‌گیرد) تمایز نهادن میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم جایگاهی ندارد. همان طوری که دیوید لوئیس David Lewis خاطر نشان کرده، اصطلاح ماتریالیسم زمانی به کار رفت که بهترین فیزیک همان فیزیک ماده (به همان معنا) بود. اما اکنون، برترین دانش فیزیک وجود چیزهای دیگری را نیز می‌پذیرد, اصطلاح ماتریالیسم هم مطابق آن تغییر می‌کند. @hekmatebaleghe @quantum_philosophy_of_mind
به‌عنوان‌یک برنامه‌پژوهشی ✅فیزیکالیسم، هر چند به معنای ماده باوری است، ولی با ماتریالیسم تفاوت دقیقی هم دارد. فیزیکالیسم ماده‌باوری صرف نیست. بلکه درون خود یک برنامه پژوهشی Reasrch programme هم دارد. اگر هر جیزی مادی است پس باید یک برنامه پژوهشی داشته باشد که امور به ظاهر غیرمادی را به گونه‌ای به امور مادی و فیزیکال برگرداند. ✅این برنامه پژوهشی در میان فیزیکالیست‌ها به صورت‌های گوناگون دیده می‌شود و آنها تلاش می‌کنند با روش‌های مختلف امور به ظاهر غیرمادی را به امور مادی برگردانند. از این گذشته، reductionism درون این برنامه نهفته است. فیزیکالیست باید امور غیرمادی را به امور مادی تقلیل و تحویل بدهد. ✅این دو نکته نشان می‌دهد که نباید فیزیکالیسم را صرفاً یک ادعای ساده متافیزیکی دانست. بلکه فیزیکالیسم یک دیدگاه متافیزیکی پیچیده و دارای یک برنامه پژوهشی تقلیل‌گرایانه است. @hekmatebaleghe @quantum_philosophy_of_mind
و ✅جیگون کیم Jaegwon Kim به نکته‌ای در باب اهمیت در فلسفه معاصر اشاره کرده است. فیزیکالیسم واکنش شدید معاصر به دوگانه‌انگاری دکارتی بوده است. ✅دوگانه‌انگاری جوهری در معاصر به طور عمده به خاطر دلایل متعددی کنار نهاده شد. این ایده که جوهرهای غیرمادی بیرون از چارچوب مکان‌ و زمان و در واکنش متقابل علّی با فرایندهای مادی، آن گونه که دکارت باور داشت، وجود دارند، به نظر بسیاری از اندیشمندان، بسیار معماگونه، رازآمیز و در نهایت نامنسجم است. ✅ هستی‌شناختی؛ یعنی این دیدگاه که موجودات یا جواهر عینی در جهان مکان‌مند و زمان‌مند، غیر از ذرات مادی و توده‌هایی از آنها وجود ندارد، دیدگاهی مسلط در مسألة ذهن و بدن بوده است. در بسیاری از بحث‌های معاصر، فیزیکالیسم هستی‌شناختی، نه نتیجه‌ای که نیاز به اثبات دارد، بلکه نقطة آغاز بحث را تشکیل می‌دهد. ✅کیم در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که نزاع بر سر فیزیکالیسم در ادامه به محور دیگری انتقال یافته و آن نزاع میان فیزیکالیسم تقلیل‌گرا و فیزیکالیسم ناتقلیل‌گرا ✅✅ فیزیکالیسم (reductive physicalism): فیزیکالیست تقلیل‌گرا می‌پذیرد که ویژگی‌های ذهنی قابل تقلیل به ویژگی‌های فیزیکی بوده، در نهایت روشن می‌شود که جزو همین ویژگی‌ها هستند. بنا به این دیدگاه، هیچ ویژگی‌های غیرفیزیکی در جهان وجود ندارد. همه ویژگی‌ها به ویژگی‌هایی تقلیل‌پذیرند که در فیزیک بنیادین آنها را مجاز می‌داند. به نظر کیم، برای بیش از دو دهه در حال انحطاط عمیق بوده است و گونه پرنفوذ فیزیکالیسم، فیزیکالیسم ناتقلیل‌گرا بوده است. ✅✅ فیزیکالیسم ناتقلیل‌گرا (nonreductive physicalism): بنا به این دیدگاه، ویژگی‌های ذهنی، همراه با دیگر ویژگی‌های سطح بالاتر ، حوزه‌ای مستقل را تشکیل می‌دهد که در برابر تقلیل به حوزة مادی مقاومت می‌کنند. این نوع دیدگاه ناتقلیل‌گرا به عنوان مبنای فلسفی علوم شناختی به کار رفته است و برای تأیید این ادعا مورد استفاده قرار گرفته که علمی مستقل و غیرقابل تقلیل با واژگان و روش متمایز خودشان را تشکیل می‌دهند که قابل پاسخ با محدودیت‌های روش‌شناختی و تبیینی علوم بنیادین؛ از قبیلِ و ، نیست. @quantum_philosophy_of_mind @hekmatebaleghe
✅مسأله سخت و آسان آگاهی 📌امروزه بسیاری از طرفداران فیزیکالیسم بر این باورند که روزی را تبیین خواهند کرد. در این مورد با طیفی از دیدگاه‌ها رو به رو هستیم. بنا به گونة ضعیف‌ ، این دانش‌ها روزی فقط تا حدی آگاهی را تبیین خواهند کرد. بنا به گونه قوی ، ما از قبل تبیین علمی مهم آگاهی را در دست داریم. میان دو طرف این طیف این باور قرار دارد که برخی از ابعاد خاص فهم فعلی ما از مغز و معماری شناختی آن از سراتفاق پایه‌ای برای تبیین جامع آگاهی فراهم خواهد آورد. 📌چالمرز در مقابل میان مسأله ساده آگاهی و مسأله سخت آگاهی فرق می‌گذارد. به نظر او، کسانی که به پیشرفت در اشاره می‌کنند، و بنابراین در مورد حل این مسإله اغراق می‌کنند، در واقع در مورد خود مشکل اشتباه می‌کنند و تنها در حل «» (the Easy Problems of consciousness)؛ از قبیل این که چگونه اطلاعات ادراکی در قوای مختلف پردازش می‌شود تا بازنمایی واحدی از یک شیئ را ارائه دهند، پیشرفت کرده‌اند. اما آن چه چالمرز «» ( (the hard problem of consciousness می‌نامد به تبیین خود سرشت آگاهی مربوط می‌شود. (به تعبیر فلسفه اسلامی مسأله آسان آگاهی به معدة آگاهی مربوط می‌شود و مسأله سخت آگاهی به تبیین سرشت خود آگاهی). 📌چالمرز در این مسأله صرفاً شکاک نیست، بلکه بر این باور است که دلایل قوی در کار است که تردید کنیم که آگاهی را می‌توان با دانش‌های فیزیکی تبیین کرد. چرا که مفاهیم ما در این دانش‌ها به ساختارها و کارکردها مربوط می‌شود و فراتر از قلمرو دانش‌های فیزیکی قرار می‌گیرد که با این امور سر و کار دارند. 📌البته چالمرز تبیینی فراطبیعی یا فراعلمی از آگاهی ارائه نمی‌دهد. بلکه بر این باور است که آگاهی ویژگی بنیادین و تقلیل‌ناپذیر واقعیت است. بنا بر این، او هم به نوعی طبیعت‌گرایی تمایل دارد. این ویژگی هم محکوم به قوانین خاصی است، هر چند که قوانین حاکم بر آن صرفاً نیستند. بلکه، هستند که ویژگی‌های آگاهانه واقعیت را به ویژگی‌های ناآگاهانه آن ربط می‌دهند. @quantum_philosophy_of_mind @hekmatebaleghe
https://www.aparat.com/v/vtv24gz 🎥 (ادامه از جلسه اول) لینک ویدیوی فوق مربوط به جلسه دوم «نشست علمی و » است. 📌در نگاه اطلاعاتی‌-پردازشی به وجود دارد. اطلاعاتی از خارج به یا می‌آید و ما آنها را پردازش می‌کند. 📌 اساس بسیاری از کسانی که بنیانگذار بودند computational physicalism بوده است. این نوع دو ادعا دارد: تمام ابعاد انسان به فرایندهای تقلیل پیدا می‌کند. ثانیا، همه ابعاد هم به بُعد محاسبه بر می‌گردد (ریاضی‌سازی ). 📌 معرفت از دیدگاه به معرفت و تقسیم می‌شود. معرفت در وجود ندارد. یادگیری عمیق در واقع حاصل مقولات است. تلفیق مفهومی در این نوع تفکر راه ندارد. @quantum_philosophy_of_mind @hekmatebaleghe
https://www.aparat.com/v/gho3a56 🎥 لینک فوق ویدیوی مربوط به «عدم امکان ظهور در » است که در تاریخ 1403/11/25 در «دوره تخصصی تربیت عرصه با تاکید بر » ارائه شد. این دوره توسط ستاد راهبری در ع برگزار گردید. مهم‌ترین محورهای بحث دکتر عبارت بودند از: 📌 این پرسش که چرا در ظهور نکرد یا امکان ظهور نداشت مسأله مهمی است. 📌 دست‌کم یکی از سه نسبت را با دارد: دریچه فهم جدیدی به می‌گشاید، زمینه پیدایش جدیدی می‌شود و یا در خاصی تجسد پیدا می‌کند. 📌 دو ادعای را برای ابداع با هم ترکیب کرد: و اصالت منطق با تفسیر خاصی که مبتنی بر اهمیت و است. 📌 بدین ترتیب تفکر یا که فکر می‌کند بسته‌بندی یا تجسم یک ایده است. 📌 این مستلزم است که بنا به آن، همه ساحت‌های شناختی به بر می‌گردد و هم چیزی جز تکثیر و دستکاری نیست. 📌 با قرائت نهایی‌اش یک برنامه‌ تجرد است. از این رو، ادراک و احساس هم در این امری مجرد می‌شود که نمی‌شود آن را کرد. 📌 تفکر امکان در نداشت. چرا که این امکان جمع با و را نداشت. @hekmatebaleghe @quantum_philosophy_of_mind