https://www.aparat.com/v/0gyQ3
ویدیوی فوق #نشست علمی #حیثالتفاتی در #فلسفهذهن با سخنرانی دکتر #قائمینیا است که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و در تاریخ 5 شهریور 1402 برگزار گردید.
مهم ترین موضوعات این #نشست بشرح ذیل است:
📌#حیثالتفاتی در آثار #ارسطو و #فلاسفه مدرسی و فلاسفه #اسلام مطرح شده است. اما بحث جدید در این بار به برنتانو Brentano بر میگردد. به نظر برنتانو، وجه ممیز امر ذهنی از امر مادی #حیثالتفاتی است. حالات ذهنی #حیثالتفاتی دارند، ولی حالات فیزیکی این ویژگی را ندارند.
📌 #حیثالتفاتی دست کم چهار پیامد در #فلسفهذهن دارد: نفی #فیزیکالیسم تقلیلگرا reductive physicalism، نفی #حذفگرایی، تقدم اندیشه بر زبان، دفاع از #روانشناسی عامیانه Folk psychology.
📌 مراد از صورت طبیعی دادن به حیث التفاتی naturalizing the intentionality برگراندن و تقلیل دادن آن به مفاهیم غیرالتفاتی است. دیدگاهها در این زمینه به سه دسته کلی تقسیم میشوند: شباهت، علیت، هم موقعیتی co-location. بر هر یک از این دیدگاهها نقدهایی نیز وارد است.
#حکمت_بالغه
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
https://www.aparat.com/v/es30z
ویدئوی فوق سخنرانی دکتر #قائمینیا با عنوان «#آگاهی و #فیزیک_کوانتوم» است که در نشست علمی «#آگاهی؛ فیزیک #کوانتوم و #فلسفه_ذهن» و در تاریخ 18 مردادماه 1402 در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی انجام گرفته است.
مهم ترین محورهای این سخنرانی بشرح ذیل است:
1. فیزیک #کوانتوم با #فیزیک_کلاسیک تفاوتهای اساسی دارد: بر خلاف آن، ایدههای نامتعارف بسیار دارد و از عقل سلیم فاصله میگیرد، درون خود ایدههای فلسفی بسیاری دارد و حتی تعارض درونی (نظریه #تابع_موجی با تأثیر مشاهده گر بر مشاهده)، تفاسیر فلسفی مختلفی دارد.
2. بنا به نظریات #کوانتومی آگاهی، #آگاهی از فرایندهای کوانتومی داخل #نورونها ناشی میشود. بنا بر این، نمیتوان با فیزیک کلاسیک آگاهی را تببین کرد و باید به اصول #مکانیک_کوانتوم در این باره رجوع کرد. در فیزیک کلاسیک هر ذرهای در یک زمان خاص در مکانی خاص قرار گرفته است. اما بنا به فیزیک کوانتوم یک ذره در زمان واحد در بسیاری از جاها میتواند باشد.
3. به نظر راجر پنروز، قضیه ناتمامیت گودل هم #محاسبه_گرایی computationalism و هم #هوش_مصنوعی قوی را رد میکند.
4. بنا به فیزیک کوانتوم میتوان تفسیر جدیدی از #فیزیکالیسم پیش کشید.
5. بنا به نظریه هماهنگی #فروکاهش_عینی (Orch OR theory) آگاهی با محاسبات کوانتومی سازمانیافته رویدادهای مجزا که در #میکروتوبولها رخ میدهد ارتباط دارد. این نظریه مورد نقد #فلاسفه_ذهن و #فیزیکدانان قرار گرفته است.
#حکمت_بالغه
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
#فیزیکالیسم
✅فیزیکالیسم physicalism و ماتریالیسم materialism هر دو به معناتی مادهباوری ترجمه میشوند که خود دارای ابهام بوده و مراد از آن چندان روشن نیست. این ابهام به کاربردهای فیزیکالیسم و ماتریالیسم مربوط میشود. دنیل استولجر به مشکل این کاربردها اشاره کرده است: Stoljar, Daniel. Physicalism, p.9, Routledge (2010)
در ادامه به بیان خلاصه دیدگاه او میپردازیم:
📌 اصطلاح فیزیکالیسم را نخستین بار اتو نویراث (1931) Otto Neurath و ردولف کارنپ (1951) Rodulf Carnap به فلسفه وارد کردند. البته معمولاً به آنها #ادعایزبانی نسبت داده شده است؛ بدین مضمون که هر گزارهای با برخی گزارههای فیزیکی مترادف است. در مقابل، ماتریالیسم از قدیم بر یک #ادعایمتافیزیکی دلالت داشته است که هستی یا جهان مادی است. بنا بر این، به نظر نویراث و کارناپ فیزیکالیسم با ماتریالیسم تفاوت دارند؛ اولی ادعایی زبانی و دومی یک ادعای متافیزیکی است.
📌 گاهی میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم بر مبنای دیگری فرق گذاشته میشود. در این کاربرد فیزیکالیسم عامتر از ماتریالیسم است. ماده matter که materialism از آن گرفته شده بر چیزی دلالت دارد که فضا را پر میکند و سخت و غیرقابل نفوذ و غیره است. در صورتی که دانش فیزیک نشان داده این دیدگاه درست نیست. دانش فیزیک مدرن وجود چیزهایی را میپذیرد که بدین معنا مادی نیستند. به همین دلیل، برخی از فلاسفه از فیزیکالیسم به جای ماتریالیسم دفاع میکنند که: اوّلاً، بنیادی بودن دانش فیزیک را در بر دارد و ثانیاً، به جای ماده به معنای فوق از فیزیک به معنای وسیع کلمه سخن میگوید.
🔺هر دو تمایز قابل نقد هستند. #ادعایزبانی نویراث و کارنپ که جزو حلقه وین بودند رد شده است. تمایز دوم هم قابل نقد است؛ چرا که امر فیزیکی با امر مادی یکی است (به گونهای معنای ماده هم توسعه مییابد و هر چیزی را که فیزیک میگوید در بر میگیرد) تمایز نهادن میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم جایگاهی ندارد. همان طوری که دیوید لوئیس David Lewis خاطر نشان کرده، اصطلاح ماتریالیسم زمانی به کار رفت که بهترین فیزیک همان فیزیک ماده (به همان معنا) بود. اما اکنون، برترین دانش فیزیک وجود چیزهای دیگری را نیز میپذیرد, اصطلاح ماتریالیسم هم مطابق آن تغییر میکند.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
#فیزیکالیسم بهعنوانیک برنامهپژوهشی
✅فیزیکالیسم، هر چند به معنای ماده باوری است، ولی با ماتریالیسم تفاوت دقیقی هم دارد. فیزیکالیسم مادهباوری صرف نیست. بلکه درون خود یک برنامه پژوهشی Reasrch programme هم دارد. اگر هر جیزی مادی است پس باید یک برنامه پژوهشی داشته باشد که امور به ظاهر غیرمادی را به گونهای به امور مادی و فیزیکال برگرداند.
✅این برنامه پژوهشی در میان فیزیکالیستها به صورتهای گوناگون دیده میشود و آنها تلاش میکنند با روشهای مختلف امور به ظاهر غیرمادی را به امور مادی برگردانند. از این گذشته، #تقلیلگرایی reductionism درون این برنامه نهفته است. فیزیکالیست باید امور غیرمادی را به امور مادی تقلیل و تحویل بدهد.
✅این دو نکته نشان میدهد که نباید فیزیکالیسم را صرفاً یک ادعای ساده متافیزیکی دانست. بلکه فیزیکالیسم یک دیدگاه متافیزیکی پیچیده و دارای یک برنامه پژوهشی تقلیلگرایانه است.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
#فیزیکالیسم #تقلیلگرا و #ناتقلیلگرا
✅جیگون کیم Jaegwon Kim به نکتهای در باب اهمیت #فیزیکالیسم در فلسفه #ذهن معاصر اشاره کرده است. فیزیکالیسم واکنش شدید #فلاسفهذهن معاصر به دوگانهانگاری دکارتی بوده است.
✅دوگانهانگاری جوهری در #فلسفهذهن معاصر به طور عمده به خاطر دلایل متعددی کنار نهاده شد. این ایده که جوهرهای غیرمادی بیرون از چارچوب مکان و زمان و در واکنش متقابل علّی با فرایندهای مادی، آن گونه که دکارت باور داشت، وجود دارند، به نظر بسیاری از اندیشمندان، بسیار معماگونه، رازآمیز و در نهایت نامنسجم است.
✅#فیزیکالیسم هستیشناختی؛ یعنی این دیدگاه که موجودات یا جواهر عینی در جهان مکانمند و زمانمند، غیر از ذرات مادی و تودههایی از آنها وجود ندارد، دیدگاهی مسلط در مسألة ذهن و بدن بوده است. در بسیاری از بحثهای معاصر، فیزیکالیسم هستیشناختی، نه نتیجهای که نیاز به اثبات دارد، بلکه نقطة آغاز بحث را تشکیل میدهد.
✅کیم در ادامه به این نکته اشاره میکند که نزاع بر سر فیزیکالیسم در ادامه به محور دیگری انتقال یافته و آن نزاع میان فیزیکالیسم تقلیلگرا و فیزیکالیسم ناتقلیلگرا
✅✅ فیزیکالیسم #تقلیلگرا (reductive physicalism): فیزیکالیست تقلیلگرا میپذیرد که ویژگیهای ذهنی قابل تقلیل به ویژگیهای فیزیکی بوده، در نهایت روشن میشود که جزو همین ویژگیها هستند. بنا به این دیدگاه، هیچ ویژگیهای غیرفیزیکی در جهان وجود ندارد. همه ویژگیها به ویژگیهایی تقلیلپذیرند که در فیزیک بنیادین آنها را مجاز میداند. به نظر کیم، برای بیش از دو دهه #تقلیلگرایی در حال انحطاط عمیق بوده است و گونه پرنفوذ فیزیکالیسم، فیزیکالیسم ناتقلیلگرا بوده است.
✅✅ فیزیکالیسم ناتقلیلگرا (nonreductive physicalism): بنا به این دیدگاه، ویژگیهای ذهنی، همراه با دیگر ویژگیهای سطح بالاتر ، حوزهای مستقل را تشکیل میدهد که در برابر تقلیل به حوزة مادی مقاومت میکنند. این نوع دیدگاه ناتقلیلگرا به عنوان مبنای فلسفی علوم شناختی به کار رفته است و برای تأیید این ادعا مورد استفاده قرار گرفته که #علومشناختی علمی مستقل و غیرقابل تقلیل با واژگان و روش متمایز خودشان را تشکیل میدهند که قابل پاسخ با محدودیتهای روششناختی و تبیینی علوم بنیادین؛ از قبیلِ #فیزیک و #زیستشناسی، نیست.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
✅مسأله سخت و آسان آگاهی
📌امروزه بسیاری از طرفداران فیزیکالیسم بر این باورند که #دانشهایفیزیکی روزی #آگاهی را تبیین خواهند کرد. در این مورد با طیفی از دیدگاهها رو به رو هستیم. بنا به گونة ضعیف #فیزیکالیسم، این دانشها روزی فقط تا حدی آگاهی را تبیین خواهند کرد. بنا به گونه قوی #فیزیکالیسم، ما از قبل تبیین علمی مهم آگاهی را در دست داریم. میان دو طرف این طیف این باور قرار دارد که برخی از ابعاد خاص فهم فعلی ما از مغز و معماری شناختی آن از سراتفاق پایهای برای تبیین جامع آگاهی فراهم خواهد آورد.
📌چالمرز در مقابل میان مسأله ساده آگاهی و مسأله سخت آگاهی فرق میگذارد. به نظر او، کسانی که به پیشرفت در #مسألهآگاهی اشاره میکنند، و بنابراین در مورد حل این مسإله اغراق میکنند، در واقع در مورد خود مشکل اشتباه میکنند و تنها در حل «#مسألهآسانآگاهی» (the Easy Problems of consciousness)؛ از قبیل این که چگونه اطلاعات ادراکی در قوای مختلف پردازش میشود تا بازنمایی واحدی از یک شیئ را ارائه دهند، پیشرفت کردهاند. اما آن چه چالمرز «#مسألةسختآگاهی» ( (the hard problem of consciousness مینامد به تبیین خود سرشت آگاهی مربوط میشود.
(به تعبیر فلسفه اسلامی مسأله آسان آگاهی به #علل معدة آگاهی مربوط میشود و مسأله سخت آگاهی به تبیین سرشت خود آگاهی).
📌چالمرز در این مسأله صرفاً شکاک نیست، بلکه بر این باور است که دلایل قوی در کار است که تردید کنیم که آگاهی را میتوان با دانشهای فیزیکی تبیین کرد. چرا که مفاهیم ما در این دانشها به ساختارها و کارکردها مربوط میشود و #آگاهی فراتر از قلمرو دانشهای فیزیکی قرار میگیرد که با این امور سر و کار دارند.
📌البته چالمرز تبیینی فراطبیعی یا فراعلمی از آگاهی ارائه نمیدهد. بلکه بر این باور است که آگاهی ویژگی بنیادین و تقلیلناپذیر واقعیت است. بنا بر این، او هم به نوعی طبیعتگرایی تمایل دارد. این ویژگی هم محکوم به قوانین خاصی است، هر چند که قوانین حاکم بر آن صرفاً #قوانینفیزیکی نیستند. بلکه، #قوانینروانی هستند که ویژگیهای آگاهانه واقعیت را به ویژگیهای ناآگاهانه آن ربط میدهند.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
https://www.aparat.com/v/vtv24gz
🎥 (ادامه از جلسه اول) لینک ویدیوی فوق مربوط به جلسه دوم «نشست علمی #فلسفه و #هوشمصنوعی» است.
📌در #علومشناختی نگاه اطلاعاتی-پردازشی به #ذهن وجود دارد. اطلاعاتی از خارج به #ذهن یا #مغز میآید و #ذهن ما آنها را پردازش میکند.
📌 اساس بسیاری از کسانی که بنیانگذار #هوشمصنوعی بودند #فیزیکالیسممحاسباتی computational physicalism بوده است. این نوع #فیزیکالیسم دو ادعا دارد: تمام ابعاد انسان به فرایندهای #ذهنی تقلیل پیدا میکند. ثانیا، همه ابعاد #شناختی هم به بُعد محاسبه بر میگردد (ریاضیسازی #ذهن).
📌 معرفت از دیدگاه #هایدگر به معرفت #محاسبهگر و #معنوی تقسیم میشود. معرفت #معنوی در #هوشمصنوعی وجود ندارد. یادگیری عمیق در واقع حاصل #ریاضیسازی مقولات است. تلفیق مفهومی در این نوع تفکر راه ندارد.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
https://www.aparat.com/v/gho3a56
🎥 لینک فوق ویدیوی مربوط به #سخنرانی «عدم امکان ظهور #هوشمصنوعی در #فلسفهاسلامی» است که در تاریخ 1403/11/25 در «دوره تخصصی تربیت #پژوهشگر عرصه #هوشمصنوعی با تاکید بر #علومشناختی» ارائه شد. این دوره توسط ستاد راهبری #فناوریهای #هوشمند در #دانشگاه #باقرالعلوم ع برگزار گردید. مهمترین محورهای بحث دکتر #قائمینیا عبارت بودند از:
📌 این پرسش که چرا #هوشمصنوعی در #فلسفهاسلامی ظهور نکرد یا امکان ظهور نداشت مسأله مهمی است.
📌 #فلسفه دستکم یکی از سه نسبت را با #تکنولوژی دارد: دریچه فهم جدیدی به #تکنولوژی میگشاید، زمینه پیدایش #تکنولوژی جدیدی میشود و یا در #تکنولوژی خاصی تجسد پیدا میکند.
📌 #تورینگ دو ادعای #فلسفی را برای ابداع #هوشمصنوعی با هم ترکیب کرد: #کارکردگرایی و اصالت منطق با تفسیر خاصی که مبتنی بر اهمیت #توابعبازگشتی و #الگوریتمها است.
📌 بدین ترتیب تفکر #ماشینی یا #ماشینی که فکر میکند بستهبندی #تکنولوژیکی یا تجسم #تکنولوژیکی یک ایده #فلسفی است.
📌 این #فلسفه مستلزم #فیزیکالیسم #محاسباتی است که بنا به آن، همه ساحتهای شناختی #بشر به #تفکر بر میگردد و #تفکر هم چیزی جز تکثیر و دستکاری #نمادها نیست.
📌 #فلسفهاسلامی با قرائت نهاییاش یک برنامه #پژوهشی تجرد است. از این رو، ادراک و احساس هم در این #فلسفه امری مجرد میشود که نمیشود آن را #ماشینی کرد.
📌 تفکر #ماشینی امکان #ظهور در #فلسفهاسلامی نداشت. چرا که این #فلسفه امکان جمع با #فیزیکالیسم #محاسباتی و #کارکردگرایی را نداشت.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind