eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷️ اگر هر کدام از یاران امام نبودند هم باز حماسه ی عاشورا و کربلا اتفاق می افتاد، اما امام میخواهند هر کس و دارد بر سر این سفره بنشیند. با این حماسه امام میخواهند مارا از بیماری نجات دهند . 🔷️سبک زندگی حسینی؛ اولین هایی‌ که باید در این سبک زندگی رعایت کنیم‌ و و زیاد است. ⭕️برائت از امام حسین؛ اگر به امام حسین سلام کردید دیگر نمیتوانید با دشمن او دوست باشید ⭕️لعن؛ تمام کسانیکه در مقابل امام حسین قرار دارند باید مورد شما باشند. ⭕️سلم و حرب؛ باید را در عمل ثابت کنید ، جبهه ی خود را مشخص کنید. ⭕️مقام معیت؛ امام معصوم در دنیا و آخرت، این همراهی ظاهری نیست، کسی که سنت پیامبر و امام را در زندگی خودش پیاده میکند همراه است. ⭕️زندگی و مرگ محمدی؛ باید سبک زندگی این بزرگواران را بشناسیم تا در این مسیر حرکت کنیم. ⭕️؛ از این خاندان جز ادب نمیبینید. در هر سنی به فرزند باید ادب را یاد بدهید، یک وقت ادب نسبت به پدر و مادر یک وقت نسبت به میهمان نسبت به معلم.... و کسی که این ها را بفهمد ،یاد میگیرد که بیشترین ادب را باید نسبت به پروردگار رعایت کند. ⭕️سعی و تلاش و پذیرفتن رنج؛چیزی با عنوان سستی و کاهلی معنی ندارد و همه اهل زحمت هستند. حتی تلاش میکنند باری از روی دوش دیگران بردارند. به فرزند را یاد بدهید. 📄سخنران:سرکار خانم الیاسی 🚩مکان: زینبیه گلشهر 🗓تاریخ: ۵.۷.۱۳۹۷ 🎙برای دریافت فایل کامل سخنرانی به وبه شناسه زیر مراجعه نمایید. @zeynabiyehgolshahrkaraj 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
💠 بازخورد همراهان ما در اینستاگرام. الحمدلله که یادآور خاطرات خوش معنوی شما هستیم... هرجا هستید، امام حسین علیه السلام نگه دارتان. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : مادر جان !! در این ایام با قصه ی نامبارک در و دیوار، آتش و مسمار... میخواهی با درد پهلو و زخم سینه مرا پای درسِ و بنشانی؟ این بار که مجلس عزای تان می آیم، از خداوند ملتمسانه خواهم خواست، تا رزق با را از دستان تازیانه خورده ولی پراز مهرت بگیرم... تا تاریخ بار دیگر به تماشای قصه ی ها ننشیند.. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 : : من وارد آخرین سطح نوازندگی حرفه ای شده بودم، اما... دیگه خوشحال نبودم! میزان تمرین هام کم شده بود، خیلی کم... اولش فکر کردم شاید بخاطر اینه که دیگه به نزدیک شدم و تمرکز کافی برای نوازندگی ندارم ولی چیز دیگه ای بود! چیزی که شاید مامانم مدتها منتظرش بود! یه روز استادم صدام زد و گفت یه تیم نوازندگی درخواست یه نوازنده کرده و اون من رو معرفی کرده.... بعد تخته رو نشون داد که پر از عکس های تکی و دسته جمعی شاگردهاش بود و بهم گفت: "راستی من با همه بچه ها عکس دارم جز تو! هفته دیگه تولد مهساست، بیا کلاس یه جشن داریم تو هم باش!" تشکر کردم و گفتم باشه اگر بتونم حتما. خواستم برم که گفت: "راستی کرم خیلی بهت میاد!" اون روز یه شلوار جین تنگ و یه مانتو کرم جذب پوشیده بودم که از کمر یکم چین میخورد. با یه روسری کرم قهوه ای که تا وسطهای سرم بود. آخه کلی برای اون فُکُلی که جلوی سرم کاشته بودم زحمت کشیده بودم و باید دیده میشد 😅🙈 دوباره تشکر کردم و در رو بستم. راستش اونقدر پدر مهربونی دارم که هیچ وقت نیاز به تعریف و تمجید جنس مخالف نداشتم! پدری که شاید تو این داستان نقش کمرنگی داشت ولی حسابی بود و هست😍 تمرینات کنسرت جدید شروع شده بود. حس اینکه بین اون همه ساز متفاوت تو تنها نوازنده گیتار باشی واقعا لذت بخش بود! 😉 رهبر گروه یه آقای سفید پوست و قدبلندی بود که همیشه کت و شلوارهای خیلی شیکی به تن داشت. 😉 هر روز وسط تمرین می اومد با تبلتش یه اجرا رو ضبط می کرد و چهارتا تذکر میداد و میرفت.😏 یه بار خیلی جدی اومد سر تمرین، با انگشت من رو نشون داد و گفت: "تو! تو یک ثانیه دیرتر از همه میزنی! 😠" با تعجب گفتم: " حرکت پاهام اینو نمیگه! من گوشم به تیونره" گفت: "چند بار فیلم ها رو چک کردم! تو یک ثانیه تاخیر داری، اصلاحش کن!" و رفت.... همون یه تذکر برای بیدار شدن من کافی بود! انگار همه چی به مو رسیده بود و با اون یه تذکر شد! آخه مدتها بود که مامانم بخش هایی از رو برام میخوند 😍 یا وقتی میدید وسط درس خوندن دارم استراحت میکنم و چای میخورم می اومد و برام تعریف میکرد... وقتی رهبر گروه گفت تو یک ثانیه تاخیر داری یهو یاد ۱۸۲ نهج البلاغه افتادم که روز قبلش مامانم تعریف کرده بود: "او غریب است، در آن زمانى که اسلام چون شترى خسته که دُم بر زمین گذاشته و سینه بر آن نهاده دچار غُربت است." رهبر گروه راست می گفت، من مدتها بود که تاخیر داشتم... دیگه دستهام میلی به نوازش سیم های سازم نداشتن! اما یک ثانیه تاخیره صدای ساز کجا و این همه سال تاخیر در امام کجا! گریه ام گرفته بود، برای اولین بار با امام زمانم حرف زدم و تو دلم گفتم: " آقا جان ببخشید این همه سال برای سربازی شما داشتم!" تو حال خودم بودم. محسن که نوازنده سنتور بود گفت: "ولش کن! ناراحت نشو! یه چیزی گفت... ما که چیزی نمی فهمیم، حتما مخاطب هم متوجه نمیشه 😁 " همه زدن زیر خنده و فکر کردن به من برخورده! خواستن حالم عوض شه ولی نمیدونستن بذری که مامانم ذره ذره تو دلم کاشته بود، جوانه زده.... ادامه دارد.... 💠 رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : مادر جان !! در این ایام با قصه ی نامبارک در و دیوار، آتش و مسمار... میخواهی با درد پهلو و زخم سینه مرا پای درسِ و بنشانی؟ این بار که مجلس عزای تان می آیم، از خداوند ملتمسانه خواهم خواست، تا رزق با را از دستان تازیانه خورده ولی پراز مهرت بگیرم... تا تاریخ بار دیگر به تماشای قصه ی ها ننشیند.. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 🔰 در شب قدر سطح دعاهایمان را بالا ببریم، صحبت از بخشش نیست، خداوند همان ابتدا می بخشد... صحبت از امام زمان (عج) هست امشب یک می خواهد تا باطنی به حضرت ایجاد بشود... 🎙 سخنرانی سرکار خانم نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f