✋جانهاى شما بهايى جز بهشت ندارد
امام على عليه السلام :
إنَّهُ ليسَ لأنْفُسِكُم ثَمَنٌ إلاّ الجَنّةُ ، فلا تَبيعوها إلاّ بِها .
جانْ بهاى شما جز بهشت نيست؛ پس آن را جز به بهشت مفروشيد.
( بحار الأنوار : ۷۸/۱۳/۷۱ )
امام على عليه السلام :
إنَّ مَن باعَ نَفْسَهُ بغيرِ الجَنّةِ فقد عَظُمَتْ علَيهِ المِحْنَةُ .
هر كس جانش را به غير از بهشت بفروشد، به مصيبتِ سختى گرفتار آمده است.
( غرر الحكم : ۳۴۷۴ )
امام على عليه السلام :
مَن باعَ نَفْسَهُ بغيرِ نَعيمِ الجَنّةِ فقد ظَلَمها .
هر كس جانش را به چيزى جز نعمتهاى بهشت بفروشد، به آن ستم كرده است.
(غرر الحكم : ۹۱۶۴ )
📚همراه با نهجالبلاغه وصحیفه
@a_fatemi24
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
✋مهمان خدایم
مى گویند: وقتى كه حجاج بن یوسف ثقفى در مسافرت به یمن براى حكومت با جلال و تشریفات حكومتى مى رفتند، هرجا كه منزل مى كردند، خیمه حكومتى مى زده اند، آشپزها مشغول پختن مى شدند.
🔺در یكى از منزلها هوا خیلى گرم بود.خیمه اى زده بودند. براى اینكه هوا خنك شود، دو طرف خیمه را بالا زدند.
🔺وقت غذا خوردن شد، سفره پهن كردند، انواع حلویات، شیرینى ها، خوراكى ها، پختنى ها در سفره چیدند. تا خواست بخورد دید از دور چند گوسفند را #چوپانى جوانى مى چراند و در اثر گرما و سوزش آفتاب این چوپان بیچاره #سرش را زیر شكم گوسفندى كرده تا از سایه آن بهره گیرد. غیر از سرش بقیه بدنش را آفتاب مى سوزاند.
🔺حجاج كذائى از داخل خیمه تا این منظره را دید متاثر شد و به غلامان گفت: #بروید این چوپان را بیاورید.
👈رفتند كه چوپان را بیاورند. چوپان هرچه گفت من با امیر #كارى ندارم، امیر كى هست؟ گوش ندادند و گفتند #حكم و دستور است و بالاخره به زور بیچاره چوپان را نزد حجاج بردند.
🔺حجاج به او گفت: از دور دیدم كه تو گرما زده اى، ناراحتى، #متاثر شدم. گفتم: بیا زیر سایه خیمه استراحت كن.
🔺گفت: نمى توانم بنشینم.
🔺پرسید: چرا؟
گفت: من #اجیرم، مامور حفظ گوسفندانم. چطور بیایم زیر سایه خیمه؟ من باید بروم گوسفندانم را بچرانم.
گفت: نمى خورم.
🔺🔺پرسید: چرا نمى خورى؟
گفت: جاى دیگر وعده دارم.
حجاج پرسید: جاى دیگر؟مگر بهتر از اینجا هم جائى هست؟
چوپان گفت: بلى.
گفت: بهتر از طعام #سلطنتى هم مگر هست؟
🔺گفت: بله بهتر، بالاتر.
پرسید: مهمان چه كسى هستى؟ به چه كسى وعده دادى؟
گفت: مهمان رب العالمین، من روزه هستم. روزه دار مهمان خدا است.
🔺چوپان بیابانى است. اما خداوند معرفت و ایمان به او داده. در این بیابان گرم و سوزان روزه مى گیرد و مى گوید: مهمان خدایم.افطارم نزد خداست، بهتر و بالاتر
🌹 اینجا حجاج نتوانست نفس بكشد، با خدا دیگر نمى توانست در بیفتد.
جورى جواب داد كه حجاج را ساكت كرد و نتوانست حرف بزند.
حجاج گفت: خیلى خوب. روزها فراوان است، تو بخور #فردا عوضش را بگیر.
🔺چوپان گفت: خیلى خوب به شرطى كه سندى به من بدهى كه من فردا زنده باشم، روزه بگیرم. از كجا معلوم من فردا زنده باشم؟
🔺حجاج دید باز نمى شود با این دانشمند حقیقى، مؤمن بالله و راستى دانا چه بگوید. مجسمه جهل در برابر مجسمه علم و ایمان است. حجاج جاهل مطلق، بالاخره دید نمى تواند جوابش را بدهد، گفت: این حرف ها را كنار بگذار چنین خوراك لذیذ و #طیبى دیگر كجا نصیب تو مى شود؟ تو چرا این قدر پا به روزى خودت مى زنى؟ چرا اینقدر نادانى؟
🔺چوپان گفت: حجاج آیا تو آن را طیب خوش طعم كرده اى؟
(اى حجاج بدبخت اگر خداوند یك دندان دردى به تو بدهد، همه این حلواها و مرغ ها هیچ است. اگر #عافیت باشد نان جو شیرین است و لذت دارد، اگر عافیت نباشد مرغ و پلو، زهر است.)
📚همراه با نهجالبلاغه وصحیفه
@a_fatemi24
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
بهشتیان که مشتاق دنیا هستند؟
https://eitaa.com/fatemi48/1120
هفت امتیاز در بهشت برای؟
https://eitaa.com/fatemi48/2001
شهیدی که بهشت را دید
https://eitaa.com/fatemi48/1359
. ویژگی نهم از ویژگیهای متقین (در خطبه متقین)، یقین به وعدههای الهی خطبه 165
« فَهُم وَ الجَنَّةُ کَمَن قَدرَآهَا، فَهُم فِیها مُنَعَّمُون وَ هُم
وَ النَّارُ کَمَن قَدرَآها فَهُم فِیها مُعَذَّبُون»
« بهشت برای آنان چنان است که گویی آن را دیدهاند و از نعمتهای آن برخوردارند،
و آتش دوزخ برایشان چنان است که گویی آن را دیدهاند و عذاب آن را میچشند.»
وقتی خداوند دربارهی نعمتهای بهشتی وعده میدهد، متقین چنان باور دارند که انگار در باغهای بهشتی و متنعم به نعمتهای بهشتیاند. از طرفی آنها دربارهی آتش جهنم مانند کسانی هستند که گویا عذاب جهنم را چشیده و لمس کردهاند.
اگر کسی را برای لحظهای در آتش انداخته باشند، از آن پس وقتی تهدید به سوختن در آتش شود چه حالی پیدا میکند؟ همینطور وقتی کسی در بهشت گردش کرده و نعمتهای بهشتی را که در قرآن توصیف میکند، دیده است، چقدر شوق دارد که به بهشت برگردد؟
متقین چنین حالی دارند، حالتشان در رابطه با بهشت و دوزخ، مانند کسی است که آنها را از نزدیک دیده و تجربه کرده است.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
✅بهشت و جهنم هم اکنون موجود است و اعمال ما، آنها را آباد یا خراب میکند.
اینطور نیست که بهشت و جهنم بعد از پایان دنیا ساخته شوند. از آیات متعدد قرآن نیز این نکته برداشت میشود که بهشت و جهنم آماده هستند. لذا قرآن میفرماید:
«… وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً» «و برای او رزقی نیکو و با ارزش آماده کردهایم.»
و نیز « ... إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا…»
« به یقین ما برای ستمکاران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش بر آنان احاطه دارد.»
پس موجود بودن بهشت و جهنم حقیقتی است که ما باید بدانیم (و متقین آنها را میبینند)
پس از آنجا که بهشت و جهنم موجود است، با اعمال ما آباد یا خراب میشوند.
پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) بعد از بازگشت از سفر ملکوتی معراج، یکی از سخنانی که به آن اشاره کردند همین نکته بود، فرمودند: «در بازدیدی که از بهشت انجام دادم، در جایی دیدم که ملائکه با شتاب کار میکنند و باغ و کاخ میسازند و در کنار آن قطعه زمینی که در بهشت بود، ملائکهی مسئول، بیکار نشسته بودند. به آنها گفتم:« فرشتههای کنار شما با شدت در حال کار هستند، شما چرا بیکار نشسته اید؟!»
گفتند:« یا رسول الله، صاحب این ملک، مصالح نفرستاده!»
(گاهی میبینید در این دنیا کارگران بر سر زمین بیکار نشستهاند. وقتی علت را از آنها جویا میشویم، میگویند: ما منتظر آهن، آجر و سیمان هستیم. آن فرشتهها هم گفتند مصالح نفرستادند.)
پیامبر پرسیدند:« مصالح چیست؟»
فرشتگان گفتند:« اعمال بندگان، بهشت و دوزخ را میسازد.»
پس این سخن و عمل ماست که مصالح بهشت یا جهنم میشود. مثلاً گاهی انسان با سخنش دل کسی را آتش میزند، گاهی مال حرام میخورد، گاهی زندگی کسی را به آتش میکشد! انعکاس این رفتار، در آنجا تبدیل به مصالح میشود. گاهی کسی غمی از دل کسی برطرف میکند و… که همهی اینها تبدیل به نعمتهای بهشتی میشوند.
پس اینکه حضرت فرمودند گویا متقین بهشت را دیدهاند، به این دلیل است که بهشت و جهنم موجود است و باور آنها به حدّی است که انگار به چشم خود دیدهاند. طبیعی است که چنین یقینی بر عمل انسان بسیار تأثیر گذار است.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
✅هر چه بیشتر برای کسب یقین تلاش کنیم، به قلّهی کمال نزدیکتر میشویم.
ما باید هر چه میتوانیم، برای کسب یقین تلاش کرده و درجات بالاتری کسب کنیم. گاهی انسان درباری مطلبی علم دارد، گاهی باور دارد و گاهی هم یقین دارد که خود یقین درجاتی دارد تا آنجا که میبینید پیامبری مانند حضرت ابراهیم (علیهالسلام) از خداوند ترفیع درجهی یقین را تقاضا میکنند؛ «… لِیَطمَئِنَّ قَلبِی..»« تا قلب که مرکز یقین است آرامتر باشد.»
در نتیجه هر چه این باور محکمتر باشد، عمل ما هم جدیتر میشود.
گاهی میبینیم بعضیها در جهت کارهای خیر و خداپسندانه، شب و روز تلاش میکنند و خستگی ناپذیر هستند و فکر، ثروت، خانه و ماشین و… خود را در راه خیر صرف مینمایند.
↩️علت این است که آنها پاداشهای خداوند را باور کردهاند. همچنین بعضیها از گناه و حرام وحشت میکنند. به چه دلیل آنها وحشت دارند؟ زیرا گویا آتش را میبینند. در این رابطه در قصهای معروف، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برخورد عجیبی با عقیل برادرشان داشتند.
عقیل نزد حضرت آمد و گفت: « آقا من عیالوارم ، کمی از بیتالمال بیشتر به من بدهید.»
حضرت آهنی را داغ کردند و نزدیک دست او بردند. او وحشتزده دستش را عقب کشید و با تعجب پرسید: « میخواهید من را بسوزانید؟!»
حضرت فرمودند:« تو چطور میخواهی من را در آتش خشم خدا بسوزانی؟ و از من میخواهی به بیتالمال، خیانت کنم؟»
وقتی انسان آتش را احساس میکند، دستش را عقب میکشد. پس هرچه یقین بالاتر رود، انسان به قلّه کمال نزدیکتر شده و در نتیجه عملش کاملتر میشود. لذا در اینجا میبینیم که یقین چقدر مهم است. حضرت میفرمایند:« متقین گویا جهنم را میبینند.»
↩️پس اینگونه افراد، از گناه وحشت میکنند. در رابطه با همین موضوع، خاطرهای را نقل میکنم و البته باید یادآوری کنم این طور افراد، بسیار کم و شاید نادر هستند. در واقع متقین انسانهای نادر الوجودند هستند. خدا رحمت کند بزرگی در شهر ما (مشهد) بودند که مرحوم حاجآقای واله رضوان الله تعالی علیه نام داشتند. ایشان انسانی بودند بسیار به حقیقت عامل به دستورات معصومین و فرمایشات اهلالبیت (علیهمالسلام) و بسیار هم خود ساخته بودند. خیلی هم میهماننواز و درِ منزلشان همیشه باز بود. یکی از اساتید ما خاطرهی جالبی از ایشان تعریف میکردند که:
«یک روز به خانه ایشان رفتیم و با انار از ما پذیرایی کردند. اتفاقاً من هم به انار میل داشتم و دو عدد انار خوردم. (به هر حال وقتی آدم لقمهی حلال پیدا میکند، باید قدر بداند!) هفته بعد دوباره به منزلشان رفتم و گفتم:« حاجاقا خاطرتان هست که هفتهی پیش در منزل شما دو یا سه عدد انار خوردم؟» گفتند:«چه می خواهی بگویی؟»
گفتم: « انار خانه شما آنقدر با برکت بود که وقتی شب به منزل رفتم، یک ساعت قبل از اذان صبح ازخواب بیدار شدم و خیلی بانشاط به حرم مشرف شدم و نماز صبح را در مسجد خواندم! اینها همه به برکت میوهای بود که در خانه شما خوردم. شب بعد از آن، در منزل شخص دیگری یک عدد انار خوردم، به زور نماز صبحم را خواندم! حالا بگم آن نفر دوم کی بود؟»
همین که این جمله را گفتم و میخواستم اسم آن شخص را ببرم، (که از او بدگویی شود) دیدم بدن ایشان به لرزه افتاد، رنگشان پرید و بینیشان تیغ کشید! حالتی پیدا کردند که ترسیدم همین الآن قالب تهی کنند! گفتم:«حاجآقا نترسید! منزل خودمان بود! میخواستم با شما شوخی کنم!» من واقعاً ترسیدم که ایشان از غصه اینکه میخواهم غیبت کنم، الان بمیرند!»
اینگونه اشخاص واقعاً مصداق همین فرمایش امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است که میفرمایند:
« وَ هُم وَ النَّارُ کَمَن قَدرَآها فَهُم فِیها مُعَذَّبُون»
نسبت آنها با آتش جهنم به گونهای است که گویا آن را دیدهاند و از عذاب الهی اینگونه وحشت دارند. پس هرچه یقین بالاتر رود، انسان به کمال و عمل صالح نزدیکتر است.
حال برای یقین مراتبی توصیف کردهاند که اگر بتوانیم مقداری در این مسیر حرکت کنیم، خدا را شکر میگوییم که آن مراتب یقین عبارتند از: علمالیقین، عینالیقین وحقالیقین.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
خطبه 165
فَهُمْ وَالْجَنَّةُ كَمَنْ رَآهَا فَهُمْ عَلَی أَرَائِكِهَا مُتَّكِئُونَ وَهُمْ وَالنَّارُ كَمَنْ اُدْخِلَهَا فَهُمْ فِیهَا یُعَذَّبُون؛
«بهشت برای آنان چنان است كه گویی آن را میبینند و بر پشتیهای آن تكیه زدهاند و باورشان درباره جهنم چنان است كه گویی داخل آن شدهاند و در حال عذاب شدناند».
♦️اولیای خدا و دیدن حقایق سرای آخرت
حضرت میفرمایند كه شناخت و معرفت شیعیان واقعی از بهشت و جهنم بهاندازهای است كه گویا آن نشئه را میبینند و احساس میكنند كه بر پشتیهای بهشت تكیه زدهاند و در كانون لطف و رحمت بیپایان خداوند قرار گرفتهاند. همچنین حال آنان چون كسی است كه خودْ جهنم را مینگرد و در آن عذاب میشود. شبیه همین تعبیرها در روایات دیگر نیز درباره مؤمنان و شیعیان واقعی آمده است. برای نمونه، در روایتی آمده است:
♦️إِنَّ رَسُولَ الله صلی الله علیه و آله صَلَّی بِالنَّاسِ الصُّبْحَ فَنَظَرَ إِلَی شَابٍّ فِی الْمَسْجِدِ وَهُوَ یَخْفِقُ وَیَهْوِی بِرَأْسِهِ مُصْفَرّاً لَوْنُهُ قَدْ نَحِفَ جِسْمُهُ وَغَارَتْ عَیْنَاهُ فِی رَأْسِهِ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله :
كیفَ أَصْبَحْتَ یا فُلاَنُ؟ قَالَ: أَصْبَحْتُ یا رَسُولَ الله مُوقِناً. فَعَجِبَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله مِنْ قَوْلِهِ وَقَالَ: إِنَّ لِكُلِّ یَقِینٍ حَقِیقَةٌ فَمَا حَقِیقَةُ یَقِینِك؟ فَقَالَ: إِنَّ یَقِینِی یَا رَسُولَ الله هُوَ الَّذِی أَحْزَنَنِی وَأَسْهَرَ لَیْلِی وَأَظْمَأَ هَوَاجِرِی فَعَزَفَتْ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیا وَمَا فِیهَا حَتَّی كأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی عَرْشِ رَبِّی وَقَدْ نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَحُشِرَ الْخَلاَئِقُ لِذَلِكَ وَأَنَا فِیهِمْ وَكأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ الْجَنَّةِ یتَنَعَّمُونَ فِی الْجَنَّةِ وَیَتَعَارَفُونَ وَعَلَی الأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ وَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ النَّارِ وَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ مُصْطَرِخُونَ وَكأَنِّی الآنَ أَسْمَعُ زَفِیرَ النَّارِ یَدُورُ فِی مَسَامِعِی؛
♦️روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، نماز صبح را با مردم گزارد. پس در مسجد نگاهش به جوانی افتاد كه چرت میزد و سرش پایین میافتاد. رنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به گودی فرو رفته بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «حالت چگونه است؟» عرض كرد: «به یقین رسیدهام». رسول خدا صلی الله علیه و آله از گفته او در شگفت شد (خوشش آمد) و فرمود: «همانا هر یقینی را حقیقتی است. حقیقت یقین تو چیست؟» عرض كرد: «ای رسول خدا، همین یقین من است كه مرا اندوهگین ساخته و بیداری شب و تشنگی روزهای گرم را نصیبم كرده و به دنیا و آنچه در آن است بیرغبت شدهام؛ تاآنجاكه گویا عرش پروردگارم را میبینم كه برای رسیدگی به حساب خلق برپا شده و مردم برای حساب گرد آمدهاند، و گویا اهل بهشت را مینگرم كه در نعمت میخرامند و بر پشتیها تكیه زده و با یكدیگر سخن میگویند، و گویا اهل دوزخ را میبینم كه در آنجا معذباند و فریاد
📚همراه با نهجالبلاغه وصحیفه
@a_fatemi24
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین ;
«شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است، و برای پرهیزگاران آماده شده است.»
فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرین;
«از آتشی بترسید که هیزم آن مردم و سنگها است و برای کافران آماده شده است».
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین ;
«جهنم کافران را احاطه کرده است».
از این آیات و آیات دیگری شبیه به اینها که کلمهی «اعدت» یعنی آماده شده است را به کار برده اند، استفاده میشود که بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارند. با توجه به این دو مقدمه، حال به اصل سؤال میپردازیم؛ بهشت و جهنمی که اکنون وجود دارند کجا هستند؟ آیا اینها در روی زمین هستند یا جای دیگر؟
بهشت و جهنم در روز قیامت در کجا برپا میشود؟ / کره زمین یا آسمان هفتم؛ محل برپایی بهشت و جهنم در روز قیامت کجاست؟!
در این جا چند نظریه وجود دارد که عبارت اند از:
بهشت و جهنم در باطن و درون این جهان اند، ولی ما نمیتوانیم با این چشمان آنها را ببینیم؛ همان گونه که موجودات بسیاری هستند که با چشم ما قابل درک نیستند؛ ولی اگر دید و درک دیگری داشتیم میتوانستیم هم اکنون آنها را ببینیم؛ کما این که از برخی احادیث نیز استفاده میشود که بعضی از مردان خدا، با توجه به درک و دید واقع بینانهای که در این جهان داشته اند، بهشت و جهنم را نیز با چشمان حقیقت بین خود میدیدند.
برای روشن شدن مطلب مثالی میزنیم: فرض کنید فرستندهی نیرومندی در یک نقطهی زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهوارههای فضایی، امواج آن به سراسر کرهی زمین پخش میشود؛ هنگامی که در یک مجلس معمولی نشسته باشیم، صدای گفت و گوی اطرافیان را میشنویم، اما صداهایی را که آن فرستنده پخش میکند نمیشنویم؛ گر چه امواج آن همهی اطراف ما را احاطه کرده باشد. ولی اگر دستگاه داشته باشیم که آن امواج را بگیرد میتوانیم صداهای فرستنده را نیز بشنویم؛ بهشت و جهنم نیز به همین صورت است؛ یعنی گر چه در باطن و درون این جهان هستند و همهی اطراف ما را احاطه کرده اند، ولی اگر چشم حقیقت بین وجود نداشته باشد، آنها دیده نمیشوند.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
✅هم نشینی در بهشت :
♦️خدای متعال در قرآن نعمت های بهشتی را برمی شمرد، می فرماید: « وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ ؛ و کسانى که گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروى کرده اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم کرد. در این آیه فرموده : فرزندان به والدین محلق می شوند،
♦️بهشت همه اش نعمت است و هر نعمت تصور پذیری در آن هست و جای ملال و درد نیست . در سوره نساء (4)، آیه 69.می فرمایند:
" وَ مَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا »، کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنها تمام کرده(و آنها عبارتند) از: پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آن ها رفیقان خوبى هستند
♦️این آیه با صراحت بیان میکند که : کسانى که در عمل از خدا و پیامبرش اطاعت کنند و واجبات الهى را انجام دهند و از محرّمات دورى کنند، سعادتمند هستند. و در قیامت و بهشت همنشین پیامبران الهى خواهند بود یعنی سعادت دنیا و آخرتشان تأمین خواهد شد.
♦️در شأن نزول این آیه آمده است: یکى از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به نام "ثوبان" که نسبت به حضرت محبت و علاقه شدیدى داشت، روزى با حال پریشان خدمت ایشان رسید، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از سبب ناراحتى او پرسید، عرض کرد: زمانى که از شما دور مى شوم و شما را نمى بینم، ناراحت مى شوم. امروز در این فکر فرو رفته بودم که فرداى قیامت اگر اهل بهشت باشم، مسلّماً در مقام و جایگاه شما نخواهم بود، بنابراین شما را هرگز نخواهم دید، اما اگر اهل بهشت نباشم تکلیفم روشن است بنابر این در هر حال از درک حضور شما محروم خواهم شد. با این حال چرا افسرده نباشم. در این حال آیه بالا نازل شد و به این گونه اشخاص بشارت داد که افراد مطیع پروردگار، در بهشت همنشین پیامبران و بزرگان خدا خواهند بود.( تفسیر نمونه، ج 3، ص 459.)
♦️چنان که امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا به عمرو بن قرظه فرمود: "تو پیش از من به بهشت مى روى، سلامم را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برسان"( بحارالانوار، ج 45، ص 23.)
برای مجالست و همنشینی افراد با یکدیگر، سنخیّت روحی، فکری و همسانی در سلوک و رفتار مورد نیاز است.
باید از نظر روحی، فکری، اعتقادی و همچنین در سلوک و رفتار ، شباهت و سنخیّت داشته باشد
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
♦️دوام بهشت برزخی
در آخر کتاب «دارالسلام» از مرحوم «نراقی» نقل می کند که فرمود:
در اوقات زندگی در «نجف اشرف »، قحطی عجیی پیش آمد. یک روز از خانه بیرون آمدم در حالی که همه بچه هایم گرسنه بودند و صدای ناله ایشان بلند بود.
برای رفع ناراحتی به وسیله زیارت مردگان به « وادی السلام» رفتم، دیدم جنازه ای را آوردند، به من گفتند: تو هم بیا، ما آمده ایم این مرده را به ارواح اینجا ملحق کنیم.
پس، او را داخل باغ وسیعی نمودند و وی را در قصری عالی، از میان قصرهایی که در آن باغ بود، جای دادند، آن قصر دارای تمام وسایل زندگی
بود. من چون چنان دیدم به دنبال آنها وارد قصر شدم . دیدم جوانی در لباس پادشاهان، بالای تختی از طلا نشسته است، چون مرا دید مرا به اسم فرا خواند و سلام کرد و بالای تخت، پهلوی خودش نشاند و احترام زیادی به من نمود.
سپس گفت: تو مرا نمی شناسی، من همان جنازه ای هستم که دیدی، اسم من فلان است و در فلان شهر زندگی می کنم. آن جمعیت را هم که دیدی فرشتگان بودند که مرا از شهرم به سوی این باغ که از باغ های بهشت برزخی است، منتقل کردند.
چون این حرف را از جوان شنیدم، غصه ام برطرف شد و مایل به سیر و تماشای آن باغ شدم. چون از قصر بیرون رفتم، چند قصر دیگر را نیز دیدم، چون در آن نظر نمودم، پدر و مادر و بعضی از افراد فامیل را دیدم. آنها از من پذیرایی کردند، خیلی از غذایشان لذت بردم، اما در آن حالی که در نهایت لذت و کیف بودم، یاد زن و بچه هایم افتادم که چقدر گرسنه اند، یک دفعه متأثر شدم.
پدرم گفت: مهدی، ترا چه می شود؟
گفتم: زن و بچه هایم گرسنه اند.
پدرم گفت: این انبار برنج است، هر چقدر می خواهی از آن بردار.
عبایم را پر از برنج کردم، بمن گفتند: بردار و ببر. عبا را برداشتم.
یک دفعه دیدم در وادی السلام، در همان جای اول نشسته ام، اما عبایم پر از برنج است. آن را به منزل بردم. همسرم پرسید: از کجا آورده ای؟
گفتم: چه کار داری؟
مدت ها گذشت که از آن برنج مصرف می نمودیم و تمام نمی شد.
بالاخره زنم اصرار زیاد کرد و من هم واقعه را بروز دادم. چون زن رفت از آن بردارد، اثری از برنج ندید.
منظورم، دوام عالم دیگر است، چه از لحاظ خود نعمت و چه لذت آن. از آن طرف، بلایش هم همین است. پناه بر خدا، اگر کسی مبتلا به عذاب برزخی شود، یک صیحه و فریاد از صیحه های عذاب شدگان برزخی، اگر به گوش ما برسد، تمام بلاهای دنیا پیش نظرمان کوچک و هیچ می شود.(۱)
منبع کتاب قیامت در داستان های شهید دستغیب/صفحه ۱۴۶تا۱۴۸/
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
♦️سخنانی از درختان بهشتی در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله
جمعی در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند. آن حضرت به آنها فرمود: کسی که بگوید: «سبحان الله»، خداوند درختی در بهشت برای او میکارد، اگر بگوید: «الحمد لله» خداوند درختی در بهشت برای او پدید می آورد، و اگر کسی بگوید: «لاإله إلاالله»، خداوند درختی در بهشت برای او ایجاد می کند.
مردی از قریش گفت: بنابراین درخت های ما در بهشت بسیار است، زیرا ما این ذکرها را مکرر می گوییم.
پیامبر فرمود:
نعم ولکن إیاکم ان ترسلوا علیها نیرانا فتخر قوها:
آری، ولی بپرهیزید از فرستادن آتش به سوی آن درخت ها که موجب سوزاندن آنها میگردد
خداوند در قرآن می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ»
ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و رسولش را اطاعت کنید، و اعمال خود را باطل نسازید.
منبع داستان دوستان/صفحه ۸۸/
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
♦️مزاح پیامبر صلی الله علیه و آله بر سه نفر بهشتی
پیرزنی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، علاقه مند بود که اهل بهشت باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود:
پیرزن به بهشت نمیرود.
او گریان از محضر پیامبر خارج شد.
بلال حبشی او را در حال گریه دید.
پرسید:
چرا گریه میکنی؟
گفت:
گریه ام به خاطر این است که پیغمبر فرمود:
پیرزن به بهشت نمی رود.
بلال وارد محضر پیامبر شد حال پیرزن را بیان نمود.
حضرت فرمود:
سیاه نیز به بهشت نمیرود.
بلال غمگین شد و هر دو نشستند و گریستند.
عباس عموی پیامبر آنها را در حال گریان دید.
پرسید:
چرا گریه می کنید؟
آنان فرمایش پیامبر را نقل کردند.
عباس ماجرا را به پیامبر عرض کرد.
حضرت به عمویش که پیرمرد بود فرمود:
پیرمرد هم به بهشت نمی رود.
عباس هم سخت پریشان و ناراحت گشت.
سپس رسول اکرم هر سه نفر را به حضورش خواست، آنها را خوشحال نمود و فرمود:
خداوند اهل بهشت را در سیمای جوان نورانی در حالی که تاجی به سر دارند وارد بهشت می کند، نه به صورت پیر و سیاه چهره و بدقیافه.(۲)
منبع داستان های بحارالانوار جلد۳/صفحه ۲۳تا۲۴/
https://eitaa.com/a_fatemi24/1205
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
🌸🍃﷽🍃🌸 ✋نهج البلاغه حکمت 31 - شناخت پايه هاى ایمان و کفر 🌹 وَ سُئِلَ عليهالسلام عَنِ اَلْإِيمَانِ
ایمان و شوق بهشت
خوشحالی شهدای کربلا
چوپان و حجاج
✅بهشت
۱_معلوم نیست چه خبره
۲_هر چه میخواهی
۳_جاودانی
🔸مشکلات نیست
۴_نمونه ندارد
۵_اندازه ندارد
✅ارزان نفروش
متقین ها ورابطه با بهشت
شهیدی که بهشت را دید
جواتی که میدید بهشت را
✅بهشت الان موجود ست
چطوری بهشت تخریب میشود
حضرت علی علیه السلام و آخرت
چطور همنشین اولیا بشم
بهشت بزرخی و وفور نعمتها
نهج البلاغه
خطبه 202 - شكایت از ستمكارى امّت هنگام خاکسپاری فاطمه(س)
قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ
اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه عليها السّلام كم شده، و توان خويشتندارى ندارم امّا براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است
فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ
اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد «پس همه ما از خداييم و به خدا باز مىگرديم
فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ
پس امانتى كه به من سپرده بودى برگردانده شد، و به صاحبش رسيد، از اين پس اندوه من جاودانه، و شبهايم، شب زنده دارى است، تا آن روز كه خدا خانه زندگى تو را براى من برگزيند
وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ
به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند، از فاطمه عليها السّلام بپرس، و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير، كه هنوز روزگارى سپرى نشده، و ياد تو فراموش نگشته است
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ
سلام من به هر دوى شما، سلام وداع كنندهاى كه از روى خشنودى يا خسته دلى سلام نمىكند. اگر از خدمت تو باز مىگردم از روى خستگى نيست، و اگر در كنار قبرت مىنشينم از بدگمانى بدانچه خدا صابران را وعده داده نمىباشد
📚همراه با نهجالبلاغه وصحیفه
@a_fatemi24
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
✋نهج البلاغه حکمت 31 - شناخت پايه هاى ایمان و کفر
🌹 وَ سُئِلَ عليهالسلام عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ اَلْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى اَلصَّبْرِ وَ اَلْيَقِينِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْجِهَادِ
ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر، يقين، عدل و جهاد
🌹و اَلصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى اَلشَّوْقِ وَ اَلشَّفَقِ وَ اَلزُّهْدِ وَ اَلتَّرَقُّبِ
صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار
🌹فَمَنِ اِشْتَاقَ إِلَى اَلْجَنَّةِ سَلاَ عَنِ اَلشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ اَلنَّارِ اِجْتَنَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي اَلدُّنْيَا اِسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ اِرْتَقَبَ اَلْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى اَلْخَيْرَاتِ
https://eitaa.com/a_fatemi24/1204
شوق بهشت
📌بهشت ویژگی هایی دارد که اگر باشد شوق میاید.
1-تنوع و فراوانی
2-جاودانگی
3-آنچه ندیدی
🔻چوپان و حجاح
🔻خوشحالی و شوخی حبیب بن مظاهر در شب عاشورا
🔻شهیدی که بهشت را دید
🔻متقین که بهشت را میبنند
🔻الان بهشت هست
♦️اولیای خدا که میدیدند
♦️همنشینی در بهشت
♦️دوام بهشت برزخی
📌مزاح پیامبر صلی الله
🌹قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.
♦️ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم ، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشیم ، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم .
📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211
📚همراه با نهجالبلاغه وصحیفه
@a_fatemi24
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
✋نهج البلاغه حکمت 31 - شناخت پايه هاى ایمان و کفر 🌹 وَ سُئِلَ عليهالسلام عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ
فَمَنِ اِشْتَاقَ إِلَى اَلْجَنَّةِ سَلاَ عَنِ اَلشَّهَوَاتِ
وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ اَلنَّارِ اِجْتَنَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ
موضوع هفته گذشته شوق به بهشت بود و موضوع این جلسه ترس از #جهنم است و نقش آن در تحکیم ایمان خصوصاً دوری از گناهان
👇👇
❌حکمت 387 - شناخت خوبى و بدى
وَ قَالَ عليهالسلام مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ اَلنَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ اَلْجَنَّةُ
و درود خدا بر او، فرمود: خيرى كه در پى آن #آتش باشد، خير نخواهد بود، و شرّى كه در پى آن بهشت است شرّ نخواهد بود
وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ اَلْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلاَءٍ دُونَ اَلنَّارِ عَافِيَةٌ
و هر نعمتى بىبهشت ناچيز است، و هر بلايى بىجهنّم، عافيّت است
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✅نهج البلاغه /نامه 76 - سفارش به عبد الله بن عباس در بیان اخلاق حاکم
و من وصية له عليهالسلام لعبد الله بن العباس عند استخلافه إياه على البصرة
(نامه به عبد اللّه بن عباس، هنگامى كه او را در سال 36 هجرى به فرماندارى بصره نصب فرمود)
سَعِ اَلنَّاسَ بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ وَ إِيَّاكَ وَ اَلْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ اَلشَّيْطَانِ
با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمى و در مقام داورى، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزى، به تحريك شيطان است
وَ اِعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَكَ مِنَ اَللَّهِ يُبَاعِدُكَ مِنَ #اَلنَّارِ وَ مَا بَاعَدَكَ مِنَ اَللَّهِ يُقَرِّبُكَ مِنَ اَلنَّارِ
و بدان! آنچه تو را به خدا نزديك مىسازد، از آتش #جهنّم دور، و آنچه تو را از خدا دور مىسازد، به آتش جهنّم نزديك مىكند
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✅بیشترین حسرت قیامت
🔺نهج البلاغه
حکمت 429 - اندوه سرمايه داران در آخرت
وَ قَالَ عليهالسلام إِنَّ أَعْظَمَ اَلْحَسَرَاتِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مَالاً فِي غَيْرِ طَاعَةِ اَللَّهِ فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَدَخَلَ بِهِ اَلْجَنَّةَ وَ دَخَلَ اَلْأَوَّلُ بِهِ اَلنَّارَ
و درود خدا بر او، فرمود: بزرگترين حسرتها در روز قيامت، حسرت خوردن مردى است كه مالى را به گناه گرد آورد، و آن را شخصى به ارث برد كه در اطاعت خداى سبحان، بخشش كرد، و با آن وارد بهشت شد، و گرد آورندۀ اوّلى وارد جهنّم گرديد
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✅شاهراه جهنم
✍نهج البلاغه/حکمت 323 - علل انحراف خوارج
وَ قَالَ عليهالسلام وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى اَلْخَوَارِجِ يَوْمَ اَلنَّهْرَوَانِ بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ
و درود خدا بر او، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامى كه از كنار كشتگان خوارج مىگذشت فرمود) بدا به حال شما! آن كه شما را فريب داد به شما زيان رساند. (پرسيدند چه كسى آنان را فريفت، اى امير المؤمنين عليه السّلام؟ فرمود)
اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ
شيطان گمراه كننده، و نفسى كه به بدى فرمان مىدهد
غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ
آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ايشان آماده كرد، و به آنان وعدۀ پيروزى داد، و سرانجام به آتش جهنّم گرفتارشان كرد
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✋توصیف «جهنّم» از زبان امام علی(ع)
پرسش :
امام علی(علیه السلام) چگونه هولناک بودن «آتش جهنّم» را به تصویر می کشد؟
پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در مورد عذاب هولناک دوزخ می فرماید: «پوست نازكِ تن طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم كنيد، آيا مشاهده كرده ايد ناراحتى کسی که ريگی داغ بدنش را آزرده ساخته؟ حال چگونه در طبقات آتش قرار می گيريد، هنگامی که مالك دوزخ بر آتش خشم مى گيرد، آتش ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند». این تعبيرات، آتش دوزخ را موجودى هوشيار دانسته که بر اثر خشم مالكِ دوزخ به وحشت در مى آيد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 183 «نهج البلاغه» اشارات تكان دهنده اى به كيفرهاى سخت آخرت و عذاب هاى هولناك دوزخ كرده، مى فرمايد: (بدانيد اين پوست نازكِ تن [انسان] طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم كنيد!)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ لِهذَا الْجِلْدِ الرَّقِيقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ، فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ».
سپس با مقايسه اى ساده و روشن شدّت سوزش فوق العاده عذاب دوزخ را مجسّم مى سازد و مى فرمايد: (شما اين حقيقت را درباره خويش در مصائب دنيا آزموده ايد. آيا ناراحتى يكى از شما را كه خارى به بدنش فرو مى رود و يا زمين خوردنى كه او را كمى مجروح مى سازد و يا ريگ هاى داغ بيابان [در فصل گرما] كه او را آزار مى دهد، مشاهده كرده ايد؟ [شما با اين مصائب جزئى ناراحت مى شويد و گاه فريادتان بلند مى شود، حال فكر كنيد] چگونه خواهيد بود هنگامى كه در ميان دو طبقه از آتش در كنار سنگ هاى گداخته، در مجاورت شيطان قرار گيريد؟)؛ «فَإِنَّكُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِي مَصَائِبِ الدُّنْيَا، أَفَرَأَيْتُمْ جَزَعَ أَحَدِكُمْ مِنَ الشَّوْكَةِ تُصِيبُهُ، وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِيهِ، وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ؟ فَكَيْفَ إِذَا كَانَ بَيْنَ طَابَقَيْنِ مِنْ نَارٍ، ضَجِيعَ حَجَرٍ، وَ قَرِينَ شَيْطَانٍ!».
در تكميل اين سخن مى افزايد: (آيا مى دانيد آنگاه كه مالك [دوزخ] بر آتش [دوزخ] خشم مى گيرد، آتش ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند [و شعله هاى عظيم از درون آنها بر مى خيزد!] و آنگاه كه بر آتش فرياد زند از وحشت فرياد او قطعات عظيم آتش در ميان درهاى جهنم به هر سو پرتاب مى شوند!)؛
«أَعَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِكاً إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ، وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَيْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ!».
مرحوم «مغنيه» هنگامى كه به شرح اين بخش از خطبه مى رسد سخن جالبى دارد. وى مى گويد: «همه خطبه هاى نهج البلاغه دو يا سه اصل را همراه با هم تعقيب مى كنند، از يك سو حمد و ستايش و تعظيم پروردگار و شرح صفات جمال و جلال و اسماى حسناى او و از سوى ديگر، ثنا و تمجيد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و نور و هدايتى كه براى جهان انسانيّت آورده از سوى سوم سخن از فكر و فريب دنيا و سكرات مرگ و وحشت قبر و حساب و عذاب هاى شديد الهى در قيامت، و شگفت آنكه با اين همه تكرار، چيزى مكرر در آن نيست؛ زيرا هر كدام اسلوب تازه و شكل جديد و بديعى دارد كه در قبل و بعد آن ديده نمى شود، چيزى كه شارحان نهج البلاغه را به زحمت مى افكند و در حيرت فرو مى برد».
به هرحال امام(عليه السلام) در اين سخن ناتوانى و ناراحتى شديد انسان را در برابر مصايب كوچك دنيا شرح مى دهد و آن را با مسائل عظيم آخرت و عذاب هاى شديد آن مقايسه مى كند و به همگان هشدار مى دهد.
شبيه اين سخن همان است كه در دعاى كميل مى گويد: «يا رَبِّ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها وَ ما يَجْرِي فِيهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَى اَهْلِها عَلَى اَنَّ ذلِكَ بَلاءٌ وَ مَكْرُوهٌ قَليلٌ مَكْثُهُ يَسيرٌ بَقآئُهُ قَصيرٌ مُدَّتُهُ فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلَاءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا وَ هُوَ بَلَاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقامُهُ وَ لَا يُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ»؛
(پروردگارا تو ناتوانى مرا در برابر كمى از رنج و عذاب دنيا و ناراحتى هايى كه در دنيا به اهل دنيا مى رسد مى دانى با اينكه درد و رنجى است كه زمانش كوتاه و بقائش كم و مدتش ناچيز است، پس چگونه طاقت عذاب آخرت و ناراحتى هاى شديد آن را دارم؟ حال آنكه مدت آن طولانى و بقايش زياد است و تخفيفى به مجازات شدگان داده نمى شود).
در ضمن از تعبيرات بالا چنين استفاده مى شود كه آتش دوزخ، موجودى هوشيار است و بر اثر خشم فرشته اى كه مالك دوزخ است به وحشت در مى آيد و به هر سو پرتاب مى شود، و نيز از تعبيرات فوق استفاده مى شود كه عذاب دوزخ هم جنبه جسمانى دارد كه سوزش آتش است و هم روحانى كه مجاورت و همنشينى با شيطان است.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
گريه فاطمه عليها السلام به خاطر نزول آيه جهنم
سيد بن طاووس از كتاب زهدالنى نقل مىكند: هنگامى كه آيات
و ان جهم لمو عدهم اجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم
نازل شد، پيامبر (صلّى الله عليه وآله) گريه شديدى كرد، صحابه نيز از گريه آن حضرت به گريه افتادند. ولى كسى علت گريه آن حضرت را نمى دانست. پيامبر چنان منقلب بود كه كسى نمى توانست از او سؤال كند. عادت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) اين بود كه هرگاه فاطمه عليها السلام را مىديد خوشحال مىشد، از اين رو يكى از اصحاب به حضور فاطمه عليها السلام رفت تا او را نزد پيامبر بياورد، وقتى كه به خانه زهراء وارد شد ديد كه او مشغول آسيا كردن جو است و آيه و ما عندالله خير و ابقى را مىخواند آن مرد صحابى سلام كرد و جريان گريه رسول خدا را به او خبر داد. فاطمه عليها السلام بى درنگ برخاست و چادر كهنه اى كه دوازده وصله از ليف خرما داشت به سر گرفت و از خانه بيرون آمد. سلمان او را ديد و گريه كرد، و گفت: واحزناه دختران قيصر روم و كسرى (شاه ايران) لباسهاى سندس و حرير بپوشند، اما دختر پيامبر چادرى را كه دوازده وصله دارد و كهنه است به سر كند!!
فاطمه عليها السلام به حضور پيامبر (صلّى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: پدر جان فدايت گردم: علت گريه تو چيست
پيامبر دو آيه فوق را كه جبرئيل نازل كرده بود خواند.
فاطمه عليها السلام وقتى كه نام جهنم را شنيد، با صورت به روى زمين افتاده و پى در پى مىگفت:
الويل ثم الويل لمن دخل النار واى سپس واى بر كى كه وارد دوزخ گردد.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✋تاثیر یاد جهنم
🌹#داستان_آموزنده🌹
🔻#طلبه_جوان و #دخترشاه_عباس
✍شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد.
دختر گفت :
شام چه داری؟
🔻طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.
از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.
🔻صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... .
محمد باقر گفت :
شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد.
🔻شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... .
🔻لذا علت را پرسید طلبه گفت:
چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.
🔻شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند.
🔸از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.
https://eitaa.com/a_fatemi24/1227