جناب کشیش، پشت به محراب، در حال خواندن دعا برای برکتدادن به انگور در ظرف مخصوص، با #صلیب_مقدس و #کتاب_مقدس
✝ #ساعتی_با_ارامنه
✅ @AatasheDel
دو صف نسبتاً شلوغ و طولانی در خروجی کلیسای تارگمانچاتس مقدس، برای دریافت انگور تبرکی پس از پایان مراسم #برکت_انگور
✝ #ساعتی_با_ارامنه
✅ @AatasheDel
✝️ #ساعتی_با_ارامنه
بخش سوم: حاشیههایی جذابتر از متن!
🌿 در گوشهای از کلیسا، جایگاهی ویژه برای نوزادان بود. کودکان را در همان ابتدای بعد از تولد، به کلیسا میآورند و با آبی خاص و دعا، شستوشو میدهند.
🌿 دور تا دور سالن اصلی، تابلوهای نقاشیای بود از تصاویر حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام، در واقعههای مختلف؛ به نوعی یادبود صحنههای تاریخی.
🌿 در سمت راست، همان ابتدای ورود، محدودهای خاص برای شمع روشنکردن بود با تهویه و غیره که افراد زیادی هنگام ورود یا خروج به آنجا میرفتند و شمع روشن میکردند.
«شمع کهنهی خاموش را نباید دوباره روشن کرد!» باید رفت و از ورودیِ کلیسا شمع تازه و نو خرید!
🌿 کشیش و همراهانش، لباسهای مخصوصی به تن داشتند و البته لباس کشیش فاخرتر و خاص بود. رنگ سبز هم در لباس پدرِ روحانی و هم در تزیین منطقهی جلوی کلیسا، زیاد بود.
🌿 پیشاپیش صندلیها، و قبل از سِن، جایگاه ویژهای بود برای زمانی که جناب اُسقُف در کلیسا حاضر باشد.(جایگاه قهوهای رنگ در عکس معلوم است.)
🌿 اهتمام همگی به سکوت در حین دعاخواندنها و خطابهی کشیش، جالبتوجه بود.
🌿 اغلب خانمهای حاضر، حتی دختربچهها، با لباسهای تمیز و گاه، نو و با آرایش حاضر شده بودند. (حکم شرعی نگاه به زنان اهلِکتاب، با زنان مسلمان تفاوت اندکی دارد!)
🌿 غیر از من و همسرم، دو خانم مسلمان دیگر هم در کلیسا بودند. یکی از خانمها که خودش چادری بود، در داخل سالن کلیسا چادرش را برداشته بود!!
⚠️و به نظرم از همه مهمتر که دربارهی آن در قسمت بعد خواهم نوشت ان شاء الله:
🌿 قریب به نزدیکِ نیم ساعت بعد از پایان مراسم، منتظر ماندم تا جناب کشیش لباسهایشان را عوض کنند تا بروم و با ایشان صحبت کنم.
اما با جوابی عجیب و غیرمنتظره روبهرو شدم!!!
آیا شما برای #پرسیدن_سؤال، #مجوز دارید؟!...
✅ @AatasheDel
لحظهای از خواندن دعا
۱. محل غسل نوزادان
۲. جایگاه ویژهی جناب اُسقُف
✝ #ساعتی_با_ارامنه
✅ @AatasheDel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی از خواندن سرود مذهبی در کلیسای تارگمانچاتس مقدس
✝ #ساعتی_با_ارامنه
✅ @AatasheDel
✝️ #ساعتی_با_ارامنه
بخش چهارم(پایانی): یک جمعبندی مختصر
عرض کردم که در پایان مراسم، وقتی نزد کشیش رفتم برای پرسیدن چند سؤال دربارهی مسیحیت، از من #مجوز خواستند.
🍂 هدف من از پرسیدن سؤالها، هم کسب اطلاع دقیقتر و از نزدیک، راجع به باورهای مسیحیت بود، بیواسطه و غیر از دانستههای کتابها؛ هم محکزدن وضعیت فکری عالم این دین و فهم نحوهی دفاع از باورهایشان بود.
🌾 بههرحال، به من اینطور گفتند: باید بروی، از حوزهی علمیه نامه بگیری(چون طلبهای) و ببری دفتر خلیفهگری مرکز(خیابان کریمخان) و مجوز #پرسیدن_سؤال بگیری! آنها یا خودشان پاسخ میدهند و یا کلیسایی را بهت معرفی میکنند.
واقعاً مبهوت شدم. هر چهقدر هم اصرار کردم فایدهای نداشت. هرچه میخواستم نزدیک سؤالاتم شوم، همان حرفش را تکرار میکرد!
🌾 میخواستم بپرسم شما، چگونه تثلیث را با توحید جمع میکنید؟! مگر تناقض ندارد؟! میخواستم بپرسم، جایگاه عمل، و مبارزه برای هدف، در دین شما، چگونه است؟... میخواستم چیزهای زیادی بپرسم...که نشد.
🌾 با خودم فکر میکردم اگر پرسیدن سؤال، از مراجع، یا حتی طلبههای ما، نیاز به مجوز داشت، آیا به ما حمله نمیکردند که شما با #آزاداندیشی مخالفید؟... آیا هزار جور بدوبیراه نثارمان نمیکردند؟!...
با خودم گفتم، آیا همین اقدام، نشانهای بر عدم حقانیت باورهای آنان نیست؟...ترس از رویارویی فکری با مخالف!
🌾 منِ طلبهی معمولیِ نوعی در حد مطالعات خودم، هیچ باکی از مباحثه و مناظره با طالبان حقیقت ندارم، چهطور یک عالم دینی مسیحیت، اینطور نیست؟!...
بگذریم...سؤال زیاد است...فقط باید اندیشید..
🍂 اما یک نکتهی دیگر راجع به این بازدید.
چیزی که بنده از معنویت حاضرین در کلیسا دیدم، یک #معنویت_شخصی_درونگرا بود. با توجه به بعضی صحبتهایی که با حاضرین داشتم، حس کردم که در متن زندگیشان، راحتند. راحت به این معنی که خیلی در چارچوب قیدوبندهای دینی نیستند. یعنی یا چارچوب خاصی نیست، یا اگر هست، خیلی نرم و سست و قابل رعایتنکردن است.
یعنی عمدهی دینداری، محدود به کلیسارفتن در یکشنبهها (و اخیراً جمعهها) است و عمدهی همینکار هم، از جنس سرود و شمعروشنکردن و از درون با مبدأ عالم ارتباطگرفتن است. همانچیزی که از آن بهعنوان #معنویت_سکولار میتوان یاد کرد. معنویتی که تعهدی به زندگی اجتماعی ندارد و فقط نقش #آرامبخش درونی دارد که البته در آن هم خیلی موفق نیست.
✅ @AatasheDel
🏝بوموسی؛ جزیرهای راهبردی که با چند دوراهی روبهرو است.
بخش اول
اشاره:
حتماً اسم ابوموسی را شنیدهاید؛ یکی از جزایر سهگانهی ایرانی که در فضای بینالمللی میان ایران و امارات بر سر مالکیت آنها اختلاف وجود دارد و هر از چندی، فضای بحث دربارهی آن تشدید میشود.
بوموسایی که بنده مختصراً دیدم، تقریباً کاملاً ایرانی است. یک جزیرهی تقریباً سهکیلومتر در چهارکیلومتری با بخش عمدهای غیرمسکونی و نظامی و بخش کوچکی مسکونی و شهری. آنچه در ادامه میآید، تأملاتی اولیه دربارهی وضعیت شهرستان ابوموسی و بهطور خاصتر، شهر(جزیره) ابوموسی یا بوموسی است.
۱. بوموسی؛ بوموسی یا ابوموسی؟
هنوز بر سر نام این جزیره وفاق صورت نگرفته است! در فضاهای رسمی، نظیر رسانههای ملی یا سر در ادارات و در مکاتبات اداری، نام ابوموسی غلبه دارد و در رسانههای غیررسمی و تابلونوشتههای مناسبتی، نام بوموسی. البته آنچه بر سر زبانهاست بیشتر همان بوموسی است.
بوموسی را برگرفته از بوم سوزو به معنای سرزمین سرسبز یا برگرفته از بابو موسی که بخش نخست آن در گذر زمان افتاده میدانند که نام شخصی در گذشتهی این منطقه است؛ ابوموسی را نیز برگرفته از نامی عربی. یک بحثی هم در نگارش صحیح بوموسی مطرح است که همینطور درست است یا بوموسا.
هرکدام از این دو نام، مستقل از واقعیت تاریخی آن، طرفدارانی در مقیاس منطقهای دارد و به تبع آن تأثیراتی بر حل مناقشات پیرامون این جزیره.
این دوگانه باید حلوفصل شود.
۲. بوموسی؛ گردشگری یا نظامیگری؟
فضای کلی جزیره، شبیه یک پایگاه نظامی یا شهرک سازمانی است. تا چندی پیش، ورود به جزیره محدود و نیازمند هماهنگی با فرمانداری بود. پرواز فقط در بعضی از روزهای هفته انجام میشد و سفر دریایی طولانی آن نیز همهروزه نبود. البته اقتضای منطقهی نظامی نیز تا حدودی همین بود.
اخیراً در خبرها اعلام شده که محدودیتهای حضور در جزیره برداشته شده و گردشگران میتوانند با تهیهی بلیت پروازهای همهروزه، از بندرعباس به این جزیره سفر کنند. هرچند هنوز این لغو محدودیتها کاملاً عملیاتی نشده است، ولی آنچه در پیشِ روی سیاستگذاران و تصمیمگیران محلی یا ملی است، تصمیمگیری جدی دربارهی دوگانهی نظامیبودن یا گردشگریبودن این جزیره است.
هر یک از این دو تصمیم، لوازمی دارد که نیاز به ازپیشتأملکردن و البته رویِ زمین تغییراتی را رقمزدن است.
نظامی نگهداشتن جزیره با آزادسازی ورود عموم مردم به آن، چالشهای امنیتی در پیدارد.
گردشگریکردن آن نیز مستلزم تغییر در کیفیت نظامیبودن جزیره یا دستکم تغییراتی در جایگاه ادوات نظامی آن یا بازآرایی تجهیزات و پایگاههای حاضر در منطقه است.
این دوگانه نیز نیاز به تصمیمگیری قاطع دارد و نباید به مرور زمان سپرده شود.
۳. بوموسی؛ اقتصاد فرهنگبنیان یا فرهنگ اقتصادبنیان؟
بوموسی، به دلیل جمعیت کم، چرخهی اقتصادی وسیعی ندارد. از سوی دیگر، به دلیل بافت سازمانی حاضرین در جزیره و نیز ویژگیهای عمومی بومیان اصلی آن(اگر تعبیر بومی برای قدیمیهای آنجا صحیح باشد) وضعیت فرهنگی آرامی دارد. جرم و آسیبهای اجتماعی طبیعتاً زیاد نیست.
هرگونه تصمیمگیری دربارهی تغییر در سیاستِ ورود عمومی به جزیره، نیاز به یک تأمل در طرفین این دوگانه نیز هست.
از طرفین حضور گردشگران و سوق سرمایهها به این منطقه، قطعاً رونق اقتصادی را در پی خواهد داشت. مطالبهی اولیهی محدود کاسبان حاضر در این جزیره نیز هست، ولی این رونق اقتصادی اگر ضابطهمند نباشد و پیوست فرهنگی مناسبی نداشته باشد و مسئولین امر به ابعاد آن فکر نکنند، فضایی مشابه برخی از مناطق آزاد! را شاهد خواهیم بود.
ناگفته نماند که حتی رونق اقتصادی نیز اگر بیضابطه باشد، پس از مدتی، اولین آسیبدیدگان از آن، همین بومیان این منطقه خواهند بود که کسبوکارهای کوچکشان توسط سرمایهداران بزرگ بلعیده خواهد شد.
آرامشی که اکنون جزیره دارد، با حرکت در مسیر توسعه، از بین خواهد رفت. سیاستگذاران از هماکنون باید برای پیشرفت همهجانبهی اینجا (و نه توسعهی تکبعدی) بیندیشند.
ادامه در بخش بعدی...
🌐 @AatasheDel
🏝بوموسی؛ جزیرهای راهبردی که با چند دوراهی روبهرو است.
بخش دوم
۴. بوموسی؛ ساکنان ایرانی یا اماراتی؟
بوموسی، بر اساس تفاهمنامههای قدیمی میان ایران و شارجه، تعدادی ساکن دارای تابعیت امارات دارد. این ساکنان که به مرور و طی این سالها به میزان زیادی تقلیل یافتهاند، در یک محدودهی مشخصی حضور دارند و تقریباً میتوان گفت ارتباطی میان آنها و ایرانیها برقرار نیست.
همین حضور اندک نیز کماکان زمزمههای اماراتی دربارهی حق مالکیت بر این جزیره را معنادار میکند. البته میتوان به روشهای متنوع مسالمتآمیزی به حلوفصل این مسئله فکر کرد و به نظر میرسد که فکر شده است. به هر حال قراردادی بینالمللی بسته شده و باید برایش تدبیر کرد. ولی دستکم فضای رسانهای ایرانی نباید به آن دامن بزند.
با حضور در جزیره و حتی پیرامون مناطق اماراتینشین، بروز و ظهوری از حضور ایشان نمیتوان یافت و فضای عمومی جزیره کاملاً ایرانی است.
۵. بوموسی؛ بومیان باهویت یا مهاجران موقت؟
به دلیل شرایط خاص منطقه، عمدهی حاضرین در آن از غیربومیانی هستند که به دلایل شغلی در این منطقه مأمور به خدمت هستند. حتی عدهای از آنهایی که بومی شناخته میشوند، در حقیقت مهاجرینی هستند که مثلاً از سیسال پیش اینجا بودهاند و انتخاب کردهاند همینجا بمانند.
در چنین شرایطی، هویت بومی چندانی شکل نمیگیرد و رویههای اجتماعی، برخاستهی از یک هویت عریق و عمیق نیست.
تصمیمگیران دربارهی تغییر در فضای جزیره، باید به این نکته هم فکر کنند و برای ساخت یک هویت بومی برای آن بکوشند. در صورت فقدان این پدیده، بنا کردن سایر مؤلفههای فرهنگی کاری آسان نخواهد بود.
خاتمه
بوموسی، جزیرهای زیبا در خلیجفارس است. سواحل مرجانی آن در ایران کمنظیر است. اهمیت راهبردی آن برای ایران نیز قابلتردید نیست. اسناد تاریخی متعددی برای اثبات مالکیت آن وجود دارد و در سیاسیبودن و مغرضانهبودن ادعاهای پیرامون آن شکی نیست.
اما آنچه برعهدهی ماست، تدبیر صحیح اوضاع این جزء مهم از خاک ایران اسلامی است به نحوی که مانند سایر نقاط این مرز و بوم از امکانات بهرهمند باشد.
هرگونه کوتاهی در تصمیمگیری صحیح پیرامون این دوگانهها و مسائلی مشابه آن، ممکن است عواقب جبرانناپذیر فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی و امنیتی داشته باشد که خوب است از هماکنون به فکر آن باشیم.
بخش اول یادداشت
🌐 @AatasheDel
باد
🟠 چند روز قبل میخواستم یادداشتی پیرامون برخی از آیات سورهی مبارکهی #احزاب بنویسم. در توضیح نحوهی روایت قرآن از ماجرای جنگ #احزاب یا خندق که اجمالاً قصهاش را می دانید؛ رویارویی تمام کفر در برابر تمام اسلام؛ ماجرای رویارویی امیرالمؤمنین علیهالسلام با عمروبنعبدوَد و پیروزی مسلمانان در غزوهای که عمده چیزی که از آن میدانیم، خندقکندن اطراف مدینه به پیشنهاد جناب سلمان فارسی است!
🔥اما رویدادهای اخیر در کالیفرنیای آمریکا و آتشسوزیهای وسیع در لسآنجلس و یک خبری که در تعلیل آن شنیدم بیشتر راغبم کرد تا بنویسم. گفته شد که #باد های منطقه عامل گسترش آتشسوزیها شدند.
🟩 قرآن کریم در آیات نهم تا بیستوهفتم سورهی احزاب یک روایت کلی از این جنگ و تقابل عرضه میکند.
در ابتدا در یکجمله کل صحنه را تصویر میکند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿۹﴾»
مؤمنان! نعمت خدا را یادتان هست؟ کدام نعمت؟ همانکه شما بودید، لشکر دشمن آمد. ما هم دو کار کردیم.
یک اینکه #باد فرستادیم.
دو اینکه سپاهیانی که ندیده بودید، فرستادیم. شاید بشود گفت سپاهیانی نامرئی فرستادیم.
همین؟! بله...همین!
صحنهی کلی را خالق دنیا اینگونه تصویر میکند؛ مؤمنان، کافران، باد و سپاهیان نامرئی.
🔴 البته ادامه هم دارد. شرایط به این آسانی نبود. سختی شدیدی برای مؤمنان پیش آمده بود. دشمن از در و دیوار و از بالا و پایین حملهور شده بود و قلبهای مؤمنان به دهانشان رسیده بود(کنایه از ترس شدید) و نگاهها به وعدهی الهی دچار مسئله شده بود.
«إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿۱۰﴾»
🔴 مؤمنان دچار امتحان شدند و تکان سختی خوردند. (زلزالاً شدیداً)
منافقان نیز این خط را دنبال میکردند که وعدههای خدا و رسول، بلوف بود. (غروراً)
یک دسته از آنها هم خط ترساندن را دنبال میکردند که دیگر بدبخت شدید و باید دست بردارید از ایمان. (لا مُقامَ لکم)
عدهای هم فرار را بر قرار ترجیح میدادند. (فراراً)
🟦 اما آنچه خدا به عنوان سرّ پیروزی در این صحنه توضیح میدهد کاملاً روشن است. «اسوهی حسنه»بودن پیامبر را پیش میکشد و بهرهمندی از آن را منوط به «امید به خدا و معاد» و «ذکر بسیار» میداند.
🟢 مؤمنان حقیقی که تابع پیامبر بودند:
1️⃣ اولاً نظام محاسبهشان بههم نخورد و اتفاقاً ایمانشان بیشتر شد. «قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴿۲۲﴾»
2️⃣ ثانیاً پای عهدی که بسته بودند ماندند. هرچند عدهای شهید شدند، ولی بقیه پایِکار بودند و عوض نشدند.
✅ این صدق و راستی، نتیجه را برخلاف محاسبات مادی رقم زد. #سایهی_جنگ با محکمایستادن مؤمنان از سر جامعهی اسلامی رفع شد. #مقاومت کردند و پیروز شدند.
کفار نیز خشمگین از اینکه به اهدافشان نرسیدند بودند. #باد به خیمههاشان افتاد و جنگ مختومه شد.
«وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا ﴿۲۵﴾»
‼️وقتی قواعد عالم اینگونه است، نا امیدی معنایی ندارد. باید روی ایمان خودمان بیشتر کار کنیم. در صحنههای عجیبی که در این مدت داشتیم، واقعبینی اقتضا دارد که این واقعیتها را هم لحاظ کنیم. اینکه این مسائل را با شانس تحلیل کنیم، خطای فاحشی است. #سنتهای_الهی و #امدادهای_الهی واقعیترین واقعیتهای این عالماند.
🔅 @AatasheDel
🔆 هادیّ هر انسان، علی 🔆
امشب بود در آسمان، جشن و سرور عرشیان
آمد ز نیکو خانِدان، نیکوترین پوران علی
مستان عالم مستِ او، مُلک دو عالم پَست او
از دام و دانه رسته او، هادیّ هر انسان علی
بالدّین مِنهم قد سَبَقْ، و الکعبةُ لَهْ إفتَرَقْ
بابای معصومان حق، مولای محرومان علی
شیر خدای سرمدی، جانی برای احمدی
نوری، ز بالا آمدی، تفسیرِ بر قرآن علی
در خانهی حق شد ولید، در مسجد کوفه شهید
دارای برهان سدید، ترسیمی از ایمان علی
نفسُ النبیِّ المصطفی، للربِّ عبدٌ مجتبی
نامش علیِّ مرتضی، برتر ز انس و جان علی
یاریگر خاتَم بوَد، در رکعتی خاتم دهد
دینِ خدا خاتم شود، بالا چو دستانِ علی
باللّه خدا را بندهای، از نور حقّ آکندهای
خیبر ز جایش کندهای، ابری پر از باران علی
در نیمهشبها عابد و... ، در رنج و سختی صامد و...
در زندگیاش زاهد و... ، شاه جوانمردان علی
یَومٌ بِخُمْ قد بایَعوا، لکن تَناسَوْا حَقَّهُ
القومُ أعني غُیِّروا، تا پورِ عطشان علی...
...در راه اصلاحات دین، دینی که بوده پر ز کین
شد کشته و قطعالوتین؛ شاخی ز بستان علی
باشد امام المتقین، نی، بلکه کل مسلمین
نوری برای عالمین، از جانب یزدان، علی
عِلمت فراتر از بشر، باشد برایت در خبر
احمد بُوَد شهر و تو در؛ راه ورود آن، علی!
زهرا برایش همسر و... ، ساقیّ حوض کوثر و...
خورشید نزدش اختر و... ، ماه مسلمانان علی
🌺 میلاد امیرالمؤمنین علیهالسلام مبارک 🌺
💠 @AatasheDel
🟪 ایران خوششانس
⚠️ بعضیها اینطور تحلیل میکنند که ایران همهاش در دقیقهی نود شانس میآورد!
اینکه ما، با استدلال، به واقعینبودن شانس و تصادفینبودن اتفاقات در این جهان معتقدیم بماند، ولی این شانس هم چیز جالبی است!
🔘 ایران پنجدهه پیش شانس آورد و انقلابی در اینجا پیروز شد.
🔘 شانس آورد که وقتی بعد از تسخیر لانهی جاسوسی، هواپیماهای آمریکایی تا وسط کشور، صحرای طبس رسیده بودند، طوفان شن آمد و هواپیماها به هم خوردند و عملیات رهاسازی گروگانها شکست خورد.
🔘 شانس آورد که در کردستانش و دیگر نقاطش، همان ابتدا، رسماً جنگ داخلی راه انداختند ولی از کشور جدا نشدند.
🔘 شانس آورد که در بحبوحهی جنگی بزرگ، وقتی ۷۲ تن از مسئولین ارشدش را یکجا ترور کردند، سر پا ماند.
🔘 شانس آورد که وقتی یک رئیسجمهورش را عزل و دیگری را در فاصلهی کمی ترور کردند، خم به ابرو نیاورد.
🔘 شانس آورد که وقتی اولین موشکهایش را علیه رژیم بعث عراق امتحان میکرد، اولی و دومی را که هدفش کاخ صدام بود، اولی به بانک رافدین خورد و به اقتصاد صدام آسیب زد و دومی به فرودگاه بغداد آن زمانی که مصر داشت نیروهایش را تعویض میکرد و تلفات مصر باعث تیرهشدن روابط مصر و عراق به نفع ایران شد. شانس است دیگر!
🔘 شانس آورد که بیستوچهار ساعت قبل از کودتای نوژه، یک افسر نیروی هوایی آن را به مسئولین ارشد کشور لو داد و جلوی فاجعه را گرفت.
🔘شانس آورد که قائممقام رهبری تنها دو ماه قبل از وفات امام، عزل شد تا کشور به دست اغیار نیفتند.
🔘شانس آورد که وقتی امام انقلاب از دنیا رفت، کشور آرام رهبری جدید انتخاب کرد.
🔘شانس آورد که فتنهی هشتادوهشت، با رسیدن به عاشورا و به مدد یاد حسینبنعلی علیهالسلام خنثی شد.
🔘 شانس آورد که توانست پهپاد آر-کیو-۱۷۰ و گلوبالهاوکِ آنهایی که در لبهی فناوری هستند را شکار کند.
🔘 اصلاً شانس آورد که یک بشاراسدی و یک سوریهای بود و داعش در همانجا زمینگیر شد.
🔘 شانسیشانسی هم اغتشاشات ززآ به نتیجه نرسید.
🟢 شانس خوبه خدا بسازه! انشاءالله خدا به بقیه هم از این شانسها بده!
🔅 @AatasheDel