eitaa logo
آتشِ دل
87 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
8 فایل
دل‌مشغولی‌های یک طلبه در عصر انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی ✳️ غیر ذات‌الشوکة 🔹 قرآن کریم ماجرای جنگ بدر را این طور روایت می کند: «وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ.» ﴿انفال/۷﴾ 🔸 قصه برمی‌گردد به دوگانه‌ای که خدا وعده کرده بود؛ یا کاروان تجاری قریش یا سپاه ابوسفیان. یکی غنیمت گرفتن داشت و دیگری جنگ. مسلمانان دوست داشتند وعده‌ی کاروان تجاری محقق شود. همانی که ذات‌الشوکة نیست. دردسر ندارد. راحت است به نسبت. 🔹 اما خدا می‌گوید شما این را می‌خواستید ولی اراده‌ی من تحقق حق و چیدن دم کفّار است. تحقیق حق و ابطال باطل است. بعد که استغاثه‌شان بالا گرفت، هزار فرشته به امداد آمدند، بشارت الهی و اطمینان قلبی آمد «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.» ﴿انفال/۱۰﴾ 🔻 راستی! می‌گویند رأی آوردن ترامپ قطعی شده. یک‌بار سوره‌ی انفال را با این نگاه و به این مناسبت ببینیم. جذاب است و پر از معنای صریح. می‌گفتند نتیجه‌ی انتخابات آمریکا دست ماست. پاسخ رژیم را بدهیم ترامپ رأی می‌آورد و ندهیم هریس. پاسخ را به تأخیر بیندازیم که ترامپ رأی نیاورد. دوست داشتیم غیرذات‌الشوکة برای ما باشد. ولی ظاهراً خدا تقدیر دیگری کرده است. 🔰 قدرت جای دیگری است. استغاثه به درگاه او از یادمان نرود. @AatasheDel
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 غروب و غبار و غریبیِ غُبِیری 🔻عصر باشد و نسیم اواخر پاییز بوزد و تو در مسیر یک مکان باشی و به کلام حسینی که مجاهد حزب است، سرشار از شوی. آن‌قدر اوج پرواز این عنقاهای عصر ما بالاست که نفس می‌بری و حیران می‌شوی. 🔻جانباز است و از خانواده‌ی شهدا و دیگر جانبازان. جان‌باز می‌گویم و می‌شنویم! فقط یک رقمشان را چهار بار پهپاد زده بود و عکسش را که دیدیم فقط اندکی از صورتش باز بود. 🔻می‌رساندمان به . مقتل ، . کمی آن‌طرف‌تر از غبیری در ضاحیه‌ی مظلوم و مقاوم. . همچنان بُهت است از فقدان و دهشت و کینه است از اوج نامردی و رذالت. گویی بوی آن بمب‌های ناجوانمرد هنوز به مشام می‌رسد. 🔻اما در همین غروب شب جمعه، باید به رسید. «روضه» اما در سر و صدای شهر، میعاد مردان و زنان خدایی است. همان‌ها که بر عهد خود برقرار مانده‌اند و در این دنیای پر از ظلم و معصیت، پای‌کار مانده‌اند، پای کار . و آگاه باشید که حزبِ الله پیروز است. 🔻... و خدایی که تماشایشان می‌کند. این غربت، این «قلّت عدد» و «کثرت عدو» و «تظاهر الزمان» و «شدت الفتن» را بر ایشان. خم به ابرو نمی‌آوردند. 🔻آهنگ اذان طنین می‌افکند و هدایت می‌شوی به مسجدی باشکوه در همان حوالی؛ بی‌برق ولی پُرنور. شام غریبانی می‌شود. دیگر بغض نمی‌تواند نترکد. خدایا! ما را در زمره‌ی ایشان محشور کن. خدایا! این تجلی عمیق و عجیب توحیدت را در جان ما نیز بنشان! 🔻راستی...صدای کمیل خواندن می‌آید... الهی و ربی من لی غیرک؟... @AatasheDel
🔶 اگر او شهید نمی‌شد... 🔻رزق لایحتسب ما بود. منتظر بودیم تا ماشینی پیدا کنیم که وقتی فهمید مسیرمان به طرف روضه است، به آن شیخ گفت می‌رسانمشان. حتی برای دریافت پول بنزین که مسئله‌ای رایج است، گفت حرفش را نزنید. 🔻«السید حسن إستشهد. هذا شي طبیعي. هذا الشي صح. أنه السید حسن اذا ما إستشهد یعني في شي غلط بالعقیدة في شي غلط بالولایة. لأنه مشروعه الشهادة.» 🔻این‌ها را چنان محکم و رسا می‌گوید که گویی یک خطیب ماهر برایت سخنرانی می‌کند؛ و چنان با اعتقاد و ایمان می‌گوید که انگار از بداهت روشنی روز حرف می‌زند. اما او نه خطیب است و نه شاید چندان درس‌خوانده؛ او یک است. مجاهدِ مقاوم. 🔻حرفش این است که اگر سید حسن شهید نمی‌شد، یک جای کار می‌لنگید. باورهایمان غلط می‌شد. البته منظورش اصل شهادت اوست و در مقایسه با مرگ معمولی آن را می‌گوید. «یموت علی الفرشة؟! ألف ضربة بالسیف و لا میتة علی الفراش.» نکند توقع دارید در بستر می‌مرد؟!... یعنی ترجمان دیگری از جمله‌ی ناب «شهید نشوی می‌میری!» 🔻از بُن دندان باور دارد به حقانیت مسیر و این‌که طی این طریق باشکوه، وابسته‌ی به افراد نیست و راه را باید پیمود، چنان‌که رهروان رفتند. «مسیرة قادتها شهداء تنتصر.» و این دلیل متقنی است برای این عزم عظیم. 🔻کلام‌ها آشناست. صحنه‌ها روضه است. روضه‌ای که بهشت است. می‌گوید: وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، نوه‌اش نشود؟ «نحن مشروعنا الشهادة.» 🔻طنین صدای زین‌العابدین در دل تاریخ به این سرزمین رسیده... «أبالقتل تهدّدني!؟» آن‌ها ما را می‌کشند ولی ما می‌شویم. «أما علمتَ بأنّ القتل لنا عادة وكرامتنا من الله الشهادة.» @AatasheDel
یک پیشنهاد ساده ولی مؤثر ▫️ فی‌سبیل‌الله در همه‌ی انواعش است. سر قدسیّت آن در انتساب به خداوند است. از این منظر، نیز تقدّس دارد و متعلقات او و هر آن‌چه منسوب به اوست صبغه‌ای الهی پیدا می‌کند و به جهت این رنگ خدایی، قابلیت تبرک‌جویی پیدا می‌کند. ▪️میدان جنگی میان حق و باطل، شفاف‌تر از آن‌چه در منطقه‌ی ما می‌گذرد سراغ دارید؟... لبنان مقاوم و مظلوم، از ضاحیه تا ناقوره، وجب‌به‌وجب مجاهدت کرده و مقاومت. خرابی‌های این سرزمین نیز رنگ دیگری دارد. تربت این خاک که به جای خود، حتی آن تکه از بتن ساختمان که ریخته یا خرده شیشه‌هایی که پس از موج انفجار و خود انفجار کف خیابان را آکنده است، می‌تواند نمادی بابرکت باشند. ▫️اگر سیدحسن نصرالله پیش‌ترها سلاح غنیمت گرفته‌شده از صهیونیست‌ها را به مسئولین ایرانی هدیه داده بود، گروه‌های مردمی حاضر در منطقه نیز می‌توانند همت کنند و این یادگاری‌ها را در سراسر ایران و بلکه همه‌ی جهان اسلام پخش کنند. هدیه‌ای نمادین و ویژه خصوصاً برای آن‌هایی که در جهاد مالی حمایت از مقاومت مشارکت می‌کنند؛ هدیه‌ای در تقدیر و تکریم از ایشان. ▪️این حرکت پیام بلندی دارد. این اقدام یعنی ما این نبرد را مقدّس می‌دانیم. یعنی ما این جهاد را واجب می‌دانیم و از رهگذر آن به دنبال مقام قرب فرائضیم. یعنی فریضه‌ی کمک به مقاومت را جدی می‌گیریم و از ذره‌ای از خاک سرزمین اسلامی نخواهیم گذشت و آن را توتیای چشمانمان می‌کنیم. حساب سرزمین اشغال‌شده‌مان که دیگر نگفته روشن است. @AatasheDel
🔶 هنیئاً لک... 🔻پیکر پسرش بعد از آن‌که مدت‌ها از شهادتش گذشته بود، برگشته بود و تشییع شد و در آرام گرفت. پدر کمی با فاصله از مزار پسر ایستاده بود و دوستان و آشنایان به او تسلیت می‌گفتند. ترجیع‌بند و اول جمله‌ی آن‌ها یک چیز بود: هنیئاً لک! ترجمه‌ی خودمانی‌اش می‌شود خوش‌به حالت و خوشا به سعادتت! 🔻این‌گونه آرام بودن و این ادبیات ویژه را در این لحظات خاص برای هر انسان، به کار بردن، نشان از عقلانیتی متفاوت است. افتخارکردن به شهادت و مجاهدت عزیزان و غبطه‌خوردن افراد نسبت به آن‌ها که در مسیر حق، هزینه می‌دهند، شعور بالایی می‌طلبد که از آن است. 🔻عقلانیت ایمانی معجون عجیبی است. جوهره‌ی فرق ما با دشمن همین است و مزیت اصلی ما و رمز پیروزی ما نیز همین است. انسانی که خداباور است و در همه‌ی صحنه‌های زندگی او را حس و حضورش را لمس می‌کند، خلیفة‌الله بودن را مجسم می‌کند. چنین اتصالی به الله، چنان‌که شهید والای امت، چندی پیش آن را تبیین می‌کرد، همه‌ی جنود الهی را به نفع تو به میدان می‌آورد چه که «لله جنود السماوات و الأرض». 🔻به او گفتم آمده‌ایم از ثبات شما مدد بگیریم و از ایستادگی شما الهام بگیریم. بی‌درنگ پاسخ داد: شما، یعنی ایرانی‌ها، استادان ما در این راه هستید. یعنی ما شما را دیدیم و یاد گرفتیم. @AatasheDel
🔷 امان از غم سیّد 🔻عاقله‌مردی بود میان‌سال؛ کنار مغازه‌اش که فروشگاه کوچک مولّد برق در ضاحیه بود ایستاده بود. ما را که دید با روی باز استقبال کرد و وقتی حدسش به یقین تبدیل شد که ایرانی هستیم، بیشتر گرم گرفت و خوشحال و بشاش صحبت می‌کرد. پس و پیش مغازه‌اش و حتی طبقات بالایی دکانش، یا موشک خورده و یا با موج انفجاری تخریب شده بود. 🔻از مقاومت می‌گفت و از این‌که این‌جا را دوباره می‌سازیم. از این می‌گفت که این خیابان نزدیک مجمع سیدالشهداء در محرم امسال به طرز عجیبی شلوغ بوده و پر از موکب. می‌گفت ببخشید نمی‌توانم دعوتتان کنم. فضای صحبت به صمیمیت و حماسه و رضایت پیش می‌رفت. 🔻سخن اما تا رسید به ، مَرد بغضش گرفت. آتش درونش جوشید و باران چشمانش شروع به باریدن کرد. می‌گفت این بزرگ‌ترین غم ماست. بقیه درست می‌شود. ولایت عجیبی میان امت سید و امامشان وجود داشته است. این پیوند معنوی با امام خمینی و امام خامنه‌ای نیز کاملاً محسوس است و «آنان که معنای ولایت را نمی‌دانند، در کار ما سخت درمانده‌اند.» @AatasheDel
یک کار فرهنگی تمیز 🔸از دیشب و با فراخوان حزب‌الله، مردم فوج فوج به مکان شهادت شهید والای امت، سید حسن نصرالله می‌آیند تا در یک برنامه‌ی فرهنگی شرکت کنند. 🔹مقتل سید با انجام نورپردازی مختصری و با روشن شدن شمع‌های شام غریبانی که مردم با خودشان آورده‌اند، حال و هوای خوبی پیدا کرده است. برق‌های منطقه قطع است و در تاریکی و با کمی نور قرمز و یک نور سفید قوی از نقطه‌ی شهادت سید عزیز، حالتی معنوی پدید آمده است. 🔸کانون اصلی و نقطه‌ی قوت این برنامه اما صوت‌هایی است که در این فضا پخش می‌شود. انتخاب فرازهایی از سخنرانی‌های معنوی، آرام، تبیین‌گر و آرام‌بخش سید با اندک موسیقی افزوده شده و تنها یک سرود آرام که در فاصله‌ی بین سخنان سید پخش می‌شد، چنان فضایی را پدید می‌آورد که چندان توصیف‌شدنی نیست. گویی خود سید دارد مردم امتش را آرام می‌کند. 🔹مردم از هر طیف و طائفه حاضر شدند و چشمان باریده که سرخ شده بود گواه خوبی برای اثرگذار بودن آن بود. صداهایی از سید پخش می‌شد که عرشی بود. فرازهایی از دعای کمیل، شرح ادعیه، تفسیر آیات خاص جهاد و امثال آن به‌گونه‌ای بود که انسان حاضر در آن، بوی عوالم دیگر را حس می‌کرد. 🔸نیروهای فرهنگی حزب‌الله، نبض جامعه‌شان را خوب تشخیص دادند و با ابتکاری ساده و جذاب، یک کار فرهنگی تمیز را به اجرا گذاشتند که بیش از آن‌که برد رسانه‌ای داشته باشد، برای آرام‌کردن مردمانی مقاوم که در بهت خبر شهادت سید حتی فرصت نکردند گریه کنند، بسیار مؤثر است؛ البته آرام‌کردنی که ایمان‌افزاست و عزم‌آفرین و نه تخدیری و دور از مبارزه. @AatasheDel
هدایت شده از نفس عمیق
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 روایتی از شهدای لبنان حجت الاسلام ✅ نفس عمیق 🆔 @nafaseamigh_ir
هدایت شده از نفس عمیق
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 روایتی از گفتگو با مردم حجت الاسلام حجت الاسلام ✅ نفس عمیق 🆔 @nafaseamigh_ir
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ویز ویزو 🔻نگذاشت سه شب بگذرد. دقیقاً شب سوم اجرای برنامه‌ی فرهنگی حزب‌الله در مقتل سید‌الشهدای مقاومت، با نقض صریح آتش‌بس، سر و کله‌ی پهپاد‌های اسرائیلی در ضاحیه پیدا شد. دقیقاً هم بالای مکان شهادت... @AatasheDel
آتشِ دل
یک کار فرهنگی تمیز 🔸از دیشب و با فراخوان حزب‌الله، مردم فوج فوج به مکان شهادت شهید والای امت، سید ح
🔷 ویز ویزو 🔻نگذاشت سه شب بگذرد. دقیقاً شب سوم اجرای برنامه‌ی فرهنگی حزب‌الله در مقتل سید‌الشهدای مقاومت، با نقض صریح آتش‌بس، سر و کله‌ی پهپاد‌های اسرائیلی در ضاحیه پیدا شد. دقیقاً هم بالای مکان شهادت. بچه‌های حزب‌الله هم سریعاً برای حفظ جان مردم، برنامه را تعطیل و مکان برگزاری را تخلیه کردند و اجازه‌ی ورود از هیچ‌یک از ورودی‌ها را به هیچ‌کس نمی‌دادند. 🔻البته این حضور پهپادی، سوغاتی شب آخری ما بود که خدا خواست درکش کنیم. چیز عجیبی بود. این‌که یک صدای ویز‌ ویز شبیه ماشین اصلاح مو، دائماً در مقیاس شهری پخش باشد و اعصاب آدم را به هم بریزد، کمینه‌ معضل این حضور بود. 🔻دلهره اما بخش دیگری از معضل بود. بخشی از این اضطراب ناشی از ندانستن است. نمی‌دانی می‌خواهد تو را بزند یا نه؛ همراهانت را بزند یا نه؛ نمی‌دانی می‌خواهد ردّت را بزند یا ردّ اطرافیانت؟ بخش دیگر هم به ترس طبیعی از کشته‌شدن یا آسیب‌دیدن بر می‌گردد. مشکلش این است که نابرابر است. او بر تو تسلط دارد و تو هیچ امکانی برای زدنش نداری. 🔻اما بُعد دیگر قضیه، احساس ذلت است. حزب‌الله به کنار، به عنوان یک دولت رسمی دارای ارتش، لبنان هیچ کاری در برابر این اقدام دشمن متجاوز انجام نمی‌دهد. نمی‌تواند که انجام دهد. دقیق‌تر بگویم، بخواهد هم نمی‌گذارند که انجام دهد. فقط خواندم که فلان مسئول عالی‌رتبه‌شان، تعداد موارد نقض آتش‌بس را شمرده است و به ۶۰ رسیده است! این حس، خیلی بد است. حال انسان را بد می‌کند. دشمن بیاید و هر غلطی دلش می‌خواهد بکند و برود؟! هیهات. 🔻ما از این‌ جنس تجربه‌ها در سال‌های اخیر نداشته‌ایم. جای شکر و جبهه‌سایی در برابر خدا و سپاس‌گزاری از رزمندگان اسلام است حقیقتاً. ولی آهنگ جنگ و جهاد در منطقه شتابان شده است. حتی آن راننده‌ی عراقی هم مطمئن بود که برای دیگر کشورها برنامه دارند. باید هوشیار بود و آمادگی‌های بیشتری در خود و اطرافیان به وجود آورد. ممکن است اشکال دیگری از جهاد هم بر ما فرض شود. برای رفع سایه‌ی جنگ، باید حس و حال جنگی به خود گرفت. با بی‌خیالی فقط جنگ را به خود نزدیک‌تر می‌کنیم. @AatasheDel
بازنشر یادداشت‌های اخیر در صفحه‌ی (راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷) 🔘هنیئاً لک https://eitaa.com/ravina_ir/3121 🔘امان از غم سید https://eitaa.com/ravina_ir/3122 🔘یک کار فرهنگی تمیز https://eitaa.com/ravina_ir/3125 🔘ویز ویزو https://eitaa.com/ravina_ir/3166