eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
42 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده‌ دل من که قسم‌هایِ‌ تو باور کردم 🌱
از کودکی بازار نازم داشت رونق‌ اول خریدارِ اَداهایم، پدر بود!
پدر، بادستهایِ پینه بسته زندگی میکرد خدایم بود اما، خود خدارا بندگی میکرد!
مگو که پیر شدی، ذوق عاشقیت نماند شرابِ کهنه‌ی ما مستی دگر دارد...
مستیم که هُشیار نگشتیم هنوز دلداده ی دلدار نگشتیم هنوز چون تشنه لبی که آب را میخواهد ما تشنه ی دیدار نگشتیم هنوز
🍃🌹 قسم به شب و سیاهی که نور نزدیک است از این گذرگه ظلمت عبور نزدیک است قسم به فجر و نهار از همین سترون تار شکوه رُستن ناگاه نور نزدیک است سپیده ای که سیه باوران طلوعش را به خنده دیر بخوانند و دور نزدیک است جهان غبار ستم را ز چهره خواهد شست شروع جوشش آب از تنور نزدیک است زمین به ماءِ مَعین زنده می شود از نو دلا دوام بیاور ظهور نزدیک است
زدم دل را به دریا تا به شوقِ دیدن ساحل شوَم موج و به بالینش روم، آهسته آهسته
مگو که پیر شدی، ذوق عاشقیت نماند شرابِ کهنه‌ی ما مستی دگر دارد...
🍃🌹❤️ کلام وحی را خواندم عجب نام و نشان داری علی جان چشمهٔ توحید جاری در بیان داری کدامین سوره در اندیشهٔ پاک تو جاری شد که کندوی بلاغت را چه شیرین بر زبان داری زمین و آسمان پی برد در منظومهٔ هستی که تو نظم نوینی از عدالت در جهان داری شکوه لافتی الا علی یعنی که ای عالم جوانمردی شبیه حیدرآیا در جهان داری چنان انگشتری در دست خود مولا عدالت را به فتوای تمام دشمنان و دوستان داری سفیر مکتب نوری به اوج قله ایمان پر پروار تا عرش خدا را بی گمان داری تبسم می نشیند بر لب طفل یتیمی که برای سفرهٔ امید او هم عطر نان داری بهار احساس خوبی داشت آن ایام و می دانست برای خندهای یاس قلبی مهربان داری
گفتم : چگونه می کشی و زنده می کنی؟ از یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد !
این که در سینه ی من هست تو هستی دل نیست...
مصراع نخست: من تو را می بوسم در مصرع بعد هم تو را می بوسم ایراد ندارد! به کسی چه! اصلا شعر خودم است من تو را می بوسم
كعبه آغشته ست امشب در خودش بوي تو را ماه مي ميرد ببيند لحظه اي روي تو را آن قدر آيينه ها را خيره ي خود كرده اي كه نشان داده ست هر سبابه اي سوي تو را هيچ حسي در نماز تو به غير از عشق نيست تيغ ها بگذار بشكافند زانوي تو را هيچ دريايي به قدر وسعت قلب تو نيست هيچ كوهي هم ندارد زور بازوي تورا هيچ اندوهي به غير از غصه ي زهرا مگر مي تواند خم كند يك لحظه ابروي تورا كاش يك روزي بيايد سمت آبادي ما آن نسيمي كه پريشان كرد گيسوي تورا بي گمان عطر بهشت و كوچه هايش را گرفت اولين دستي كه آمد شانه زد موي تو را عشق مي نوشيم در هر بيت با نام علي مست مي رقصيم و مي خوانيم هوهوي تو را
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد ...
برو ضریح علی باش تا ببوسندت چه صرفه می‌بری ای نقره از رکاب شدن شاعر:
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه میسوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند شاعر:
خود را به سراپرده اسرار بزن هر لحظه دم از حیدر کرار بزن برخیز ز جا، مگر خجالت دارد عشقِ به علی را همه جا، جار بزن شاعر:
بی واهمه ، یا علی مدد می گوییم با فـاطـمه ، یا علی مدد می گوییم وقتی که اجـل رسـد هم ان شـاالله در خـاتمـه ، یا علی مدد می گوییم شاعر:
خورشید زکعبه سر زده یا ماه است دل درطلب سپیده‌ی دلخواه است عطری که دل از دست ملائک برده است عطر نفس علی ولی الله است شاعر:
مولا نظری کن که مرا چشم تر است دنیا همه غصه و غم و دردسر است غیر نجفت کجا پناهنده شوم فرزند همیشه در پناه پدر است شاعر:
تمام لذت دنیا "فمن یمت یرنی" است مرا ز عمر فقط دیدن علی هدف است شاعر:
یک باغ گل وگلاب دیدن دارد هم صحبت آفتاب دیدن دارد با آمدن علی ملائک گفتند رُخساره‌ی بوتراب دیدن دارد شاعر:
ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟ جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی می‌تابی؟ «یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی می‌آیی؟
امیر المومنین تنها علی(ع)است و نمی آید چنین عنوان پر آوازه ای بر قامت هر کس