eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاره زدند! شور، بردار و برو اندازه‌ی کوهِ طور، بردار و برو از پنجره‌اش ببین که بر روی زمین خورشید نشسته، نور بردار و برو
. غرق کرم آل عباییم همه سیراب ز چشمۀ بقاییم همه این خاک مقدس آستان عشق است چون خادم درگاه رضاییم همه ✍️ 🎋
🕊﷽🕊 چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما همتی ای‌دل که دل‌تنگ خراسانیم ما نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما.... (مجتبی خرسندی) ❤️
22.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشبختی این خاک به دستان رضاست دل‌ها همه وابسته به احسان رضاست ای کاش بگویند شب اول قبر این نیز گدایی از گدایان رضاست
نگـاهِ بـی‌کلـک‌ات را، دعـای راهـم کن بـرای لحظـه‌ ی آخر ، کـمی نگاهم کن رسید وقتِ وداع و  دلـم بـه لـرزه فتاد بـه یک نگـاهِ تَرَت، عـاجز و تبـاهم کن بگیـر دستم و جانـا...پنـاهِ جانم بـاش بـریـز اشکی و یک بـاره، بی‌ پناهم کن بـرای بـدرقـه‌ ام ، آب و کاسـه و قـرآن بـرای زخمِ وجـودم ، نمک فـراهـم کن مـن آن مسافرِ شب‌های سرد و تاریکم شبی تـو چاره بـرای، شبِ سیـاهم کن اگرکه درشبِ غربت، ز ماه نوری نیست بیا و چهـره‌ی خود را همیشه ماهم کن
چهارشنبه، زیارت، دعا ،رواق حرم دوباره این دل بی تاب و اشتياق حرم! بهشت رفته ام _ فکر مالِ دنیایم نشسته ام _ به تماشای چلچراغ حرم! من ان کلاغ فضولم که ارزو دارم شبی سرک بکشم توی هراتاق حرم!! به گرد گنبد و گلدسته های زیبایش کنار پنجره فولاد و زیر طاق حرم به هر کجا که دلم خواست قارقار کنم به سبک ساده ي نقاره در سیاق حرم رضاست، صاحب لطف و عطا بپرسید از کبوتران سراپا سپید و چاق حرم دل کباب مرا اندکی نظر کافی به نان من بگذارید از سماق حرم!
. هرچند توان زِ چرخ و انجم گفتن صد نسخه تأخّر و تقدّم گفتن چون بر سر انصاف روی دشوار است یک حرف به قدر فهم مردم گفتن
عقدهٔ مشکل‌گشا آرایش موی است و بس صد گره بادت به زلف اما به پیشانی مباد
جزحریم توسرم هیچ کجا خم نشود شاه خوبانی و مهرت ز سرم کم نشود گوشه ی صحن تو بی شک حرم امن من است غیر عشق تو مرا شوق دمادم نشود بازکن پنجره ای سمت دلم وقت غزل غزلم بی نظرولطف تو جزغم نشود ابر تا دور ضریح تو نچرخد، هرگز روی گلبرگ حرم حامل شبنم نشود گل اگر چند عزیز است ولیکن هرگز بی اشارات تو ، وا ، نرگس ومریم نشود باغزل گریه دوباره چمدان را بستم اگر اینبار سفر باز فراهم نشود.‌.. ذره ای کم نشود از عطش ثانیه ها ذره ای از عطش ثانیه ها کم نشود نروم از حرم امن تو جایی هرگز تا دخیل من وایوان تو محکم نشود.
... دفتر حافظ گشودم فـال من جانـانـہ شد... عشق تـو فالم شد و ناگـہ غزل دیوانہ شد...
یارایِ بی‌ تو زیستنم، نیست، بیش از این...!