eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 هفته ای یک دفعه می‌گیرد دل آن هم جمعه ها شعر می‌گوید همین روی سیاهم جمعه ها مثل یک کودک دلم چشم انتظاری میکشد تشنهء قدری نگاه از یک نگاهم جمعه ها منتظر هستم بیایی تا که بگشایی گره منتظر هستی بیایم وعده گاهم جمعه ها آن زمانی را که چشم از اشک خالی میشود تازه افزون می‌شود بر درد و آهم جمعه ها کاش یک مقدار غیرت هم برایش داشتم خرج میکردم بجای هر گناهم جمعه ها من خراب از حال زارم،بی قرارم بی قرار چون نشد گویم که یک شب روبه راهم جمعه ها رحمتت پیوسته می‌بارد ولی تا آسمان می‌رسد ابر گناهان تباهم جمعه ها آفتابی می‌درخشی باز هم از پشت ابر من که پنهان مانده ام در کارگاهم جمعه ها معذرت میخواهم از این انتظار نصف و نیم من برایت یک رفیق نیمه راهم جمعه ها نارفیقی بی مرامم جای من تاوان دهی جای من در کل سال و بیشتر هم جمعه ها جمعه هایی را که دلگیرم تو خوبم میکنی ای فدایت من شوم ای تکیه گاهم جمعه ها با وجود جرم من پای رفاقت مانده ای ای رفیق پا به پا و خیرخواهم جمعه ها با سلام بر تو حتما یک جوابم می‌دهی پس سلام ای عشق شعر دلبخواهم جمعه ها 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 مزاحم تو میشوم که امر خیر من تویی کجا روم به غیر تو که راه غیر من تویی 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 ای خاک عالم بر سرم هستی که روزی میبرم من در عوض نالایقم دارم چو بد ها میپرم من را بزن یا اینکه یک چیزی بگو در خود نریز داری به قرآن حق اگر جایم گذاری از حرم من بی تو میمیرم دروغی بر زبانم گشته است من زنده ماندم بی تو آه اما گذشت آب از سرم من بد درست اصلا ولی اینطور نبودم از نخست باید که شست آلوده را با دست تو چشم ترم محض خدا،جان علی، پهلوی زهرا جان بیا چون بچه ها و این جوانان،راه پیری میبرم آقا چه پیران و جوانانی که زیر خاک را جای تو دیدند و نمیخواهم چنین در باورم پس کی اباصالح میایی ای صراط مستقیمم من در به در گشتم یتیمی از یتیمان بدترم الحق که نامردم فرج را بی فرج کردم که یک سیلی برای دین نخوردم درد دارم آخرم در کوچه حیران میشوی سوی بیابان میروی بد کرده ام آقای من،تاوان برای لاجرم؟!😔 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
1_5151914511.mp3
10.18M
🔊 | . 😭💔🕊 📝 یا اباصالح پس کی می‌آیی؟ 👤 حاج‌مجتبی ◽️ عج
من از سر شعر، دست اگر بردارم شاید سر راحت به زمین بگذارم خوابم که نمی برد به این زودی ها باید دو هزار گرگ را بشمارم
331.1K
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 چون کلامم به زبان یکسره مشکل دارد فکر کردی که تنم یک دل زایل دارد لکنت روی زبانم شده بازیچهٔ تو هیچ گفتی به خودت این پسرک دل دارد حرمت عاشق دلداده شکستی عملا و کسی این عملت را متقابل دارد قایقی را که شکستی شده مانند کسی که به دریای تو آرامش ساحل دارد گفت حالا تو چرا عاشق دلباخته ای این سوالی است که خود حل مسائل دارد میخورم حسرت ابراز بدون لکنت طعم تلخی که فقط زهر هلاهل دارد لعنتی من د د دو دو س س تت دارم سخت بیت سخت است ولی مصرع کامل دارد 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش باش که جام ِتازه دارد خورشید هر صبح پیام ِتازه دارد خورشید با نغمه ی بلبلانِ سر مست آمد امروز سلام تازه دارد خورشید
بخت و اقبالِ مرا با بودنت خوش کرده‌ای اي دلیلِ حالِ خوبم ؛ صبح زیبایت بخیر !
چه جرم کردم و از من چه در وجود آمد که یادت از من خسته‌جگر نمی‌آید؟!
لبخند بزن دلبر، لبخند تو شیرین است دارو به چه کار آید؟ لبخند تو تسکین است :)
. بی رحم ترین حالت یک صبح همین است خورشید بتابد به جهان ، باز نیایی ....
بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است!
🌹🌹🌹🌹 «تا چند نشینیم به امید نگاهی» تا کی بگذاریم سر دیده کلاهی در حاشیه جاده پر رمز وصالت تا کی بنشینیم چو طفلی سر راهی عمریست به دنبال تو آواره ترینم ای بر من آواره و بیچاره پناهی کوچکتر از آنم که شوم مشتری تو سهم من از آن عشق شده ناله و آهی هر عابد و زاهد همه مغلوب نگاهت چون مردم چشم تو برابر به سپاهی فریادی اگر کنج گلو نیست غمی نیست زیرا که به حال من دل خسته گواهی بازآ و بزن رنگ خدا بر شب تارم بیزارم از این ظلمت و از رنگ سیاهی ای ماه شب افروز بیا فاصله کم کن شاید نرسید عمر من خسته به ماهی
از من حیا و از تو خجالت، چه خلوتی ا‌ست؟ چیزی بگو که وا بشود روی‌مان به هم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🍃 بوی گیسو فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد پیش هر بیگانه گویم راز خود آشنارویی مرا دیوانه کرد ای مسلمانان به فریادم رسید طفل هندویی مرا دیوانه کرد می‌زنم خود را به آتش بی‌دریغ آتشین‌خویی مرا دیوانه کرد از حرم لبیک‌گویان می‌روم جذبۀ کویی مرا دیوانه کرد واقف از میخانه و مسجد نیم چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد عنبرین‌مویی مرا دیوانه کرد یاسمن‌بویی مرا دیوانه کرد بوی گیسویی مرا دیوانه کرد... 🎙 خواننده: ترانه‌سرا:
مدّتی هست که از حالِ دلم بی‌خبری نه پيامی، نه سلامی، نه سراغی، نه سری دوری‌ات نظمِ پریشانِ مرا ریخت به هم شاعرِ خاطره‌ها بی تو ندارد هنری اشکِ هر صبح و غروبم به هوایِ تو چکید شاید این گریهٔ هر روزه نماید اثری ذرّه‌هایِ سخنم یک‌سره خورشید شوند اگر از مِهرِ تو تابد به وجودم نظری ای که در دشتِ دلت رودِ اجابت جاری‌است مرحمت کن به بیابانِ دلم کن گذری خونِ احساس به رگ‌هایِ دلم لخته شده‌است بی مددکاری‌ات ای دوست ندارم جگری آنچه رفته‌است که رفته‌است، ولی زود بیا شاید از عمرِ به جا مانده ببینم ثمری اگر از بخششِ تو انجمنی شاد شوند مطمئن باش که این کار ندارد ضرری شربتِ زندگی‌ام تلخ شد از زهرِ سکوت با سخن‌هایِ پُر از شور بیفشان شکری وقتِ تکبیرِ اذان، چشمِ طلب باز کنم تا که در باغِ نگاهت بزنم بال و پَری هر زمان، قصد کنی پا به رکابت هستم دمِ صبحی، سرِ ظهری، سرِ شب یا سحری لحظه‌ای در نظرِ خاطره‌ها ساکن شو ای که هر لحظه به ابیاتِ دلم در سفری.
چه نامرد است دنیای مجازی بلی سرد است دنیای مجازی گرفته عشق و ایمان را ز دل ها همین درد است 👈 دنیای مجازی! "عاصی" 😞😐
وطن تویی و غریب آنکه از تو دور افتاد...
علت چشمان سرخ و صورت زردم تویی دیدمت با دیگری، باور نمی‌کردم تویی 💔
دعا کردم که برگردد، شده با دیگری باشد دعاهایی به این تلخی همان بهتر نمیگیرد...
سیب سرخ گونه‌ی محبوب گندم‌گون من🍎 تــا فـریبــم داد فـهـمیدم کـه مـن هــم آدمــم!
به تب و لرز تلخِ تنهایی، به سکوتی که نیست عادت کن درد وقتی رسید و فرمان داد، مثل سرباز خوب اطاعت کن سعی کن وقتِ بی کسی هایت، گاه لبخند کوچکی بزنی فکر فردای پیری ات هم باش، گریه هم می کنی قناعت کن زندگی می رود به سمت جلو، تو ولی می روی به سمتِ عقب شده ای عضوِ «تیمِ تک نفره»، پس خودت از خودت حمایت کن بینِ تن های خالی از دلِ خوش، هی خودت را بگیر در بغلت دزدکی با خودت برو بیرون، و به تنهایی ات خیانت کن گرچه خو کرده ای به تنهایی، گرچه این اختیار را داری گاه و بیگاه لذت غم را با رفیقانِ خویش قسمت کن شعر، تنها دلیلِ تنهایی ست؛ هر زمان خسته شد دلت، برگرد ماشه را سمتِ دفترت بچکان، شعر را تا همیشه راحت کن امید صباغ نو
غمِ عشقِ تو به‌ جان است‌ و نگویم به‌کسی . . (ره)
شک ندارم که اگر پای تو در بین نبود ''جنت آباد'' جهنم شدنش حتمی بود