دلم گرفته از این آسمان بیپیغام
دلم گرفته! برایم کبوتری بفرست...
#سیدوحید_سمنانی
اول برایت ساختم یک مشهد فرضی
یک صحن با ده ها رواق و مرقد فرضی
هستی کریم و درخیالم رفت بالاتر
از حد معمولی خود آن گنبد فرضی
تا مرقدت هرسنگ هم رنگ عسل می شد
از سمت«باب القاسمت» این مقصد فرضی
بعد از علی نام حسن،حُسن اذان می شد
هی پخش می شد از حرم این اشهد فرضی
ازبس کریمی درخیالم هم نخواهد خورد؛
برسینه ی هیچ آدمی دست رد فرضی
شب های جمعه کربلا بودند آل الله
یک شنبه شب ها زائر این مرقد فرضی
ای کاش چون رؤیای صادق واقعی می شد
یک روز،یک درصد ازاین صددرصد فرضی
#مهدی_رحیمی
به رزق خوانِ حَسَن، عالمی نمکگیرند
عزیز کردهٔ زهرا "کریم" مشهور است...
#مرضیه_نعیم_امینی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
☆
امام حسین علیهالسلام:
«فَکَأنّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَکَأنّ الآخِرَهَ لَمْ تَزَلْ.»
«گویا این دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست.»
🌱🥀
سنگ هم به حالِ من، گریه گر کند برجاست
بیتو زندهام یعنی مرگِ بیاجل دارم
#بیدل_دهلوی
در مدرسهء عشق هیاهو کردیم
هی تکیه به عقل مصلحتجو کردیم
گفتیم که مرد امتحانیم اما
هنگامه که شد سراغ پستو کردیم
#رباعی
#محمدعلی_ساکی
جزء 16 قرآنکریم.mp3
8.59M
🛑📖 #تندخوانی(تحدیر) جزء ۱۶ قرآن کریم
زمان: ۳۵ دقیقه
قاری: احمد دباغ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶️ شعرخوانی سرکار خانم مریم کرباسی در محضر مقام معظم رهبری ؛ ۱۴ رمضان، ۶ فروردین ۱۴۰۳
🔸️ در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند.
سرکار خانم مریم کرباسی غزلسرای خوش قریحه و با سابقه ، در این جلسه شعرخوانی کردند.
هدایت شده از اتاق رباعی
با بـوسـهٔ آتشین خـود، رامم کرد
رقصید، نواخت، خواند، آرامم کرد
با جـرعـهٔ نابی از غـزلهای لبش
سـرمـست ربـاعـیات خـیـامـم کرد!
#رباعی
#محمدامین_فردوسی
☑️کانال #رباعی در ایتا؛
https://eitaa.com/otagerobae
تا دور باشد از تن بکرت گزندها
آمیخته است نوش تو با نیشخندها
ای «مهلقا»ی عصر مدرنیته! ماندهاند؛
در حل پیچ زلف تو اندیشمندها
تا چشم بد به تو نرسد، دود کرده است
جنگل برای برکهٔ چشمت سپندها
آرش نشسته بین دو ابروت با کمان
بهرام زیر روسریات با کمندها
شیرینلب! از طواف تنت دل نمیکند
مثل مگس که از حرم حبّهقندها
وقتی که از تمشک لبت باز میشود،
افسرده میشوند تمام لوندها
غزّاله! گاه پشت سرت را نگاه کن
در حسرت تواند تمام سمندها
از 📗 چلّهٔ تاک
#علیرضا_بدیع
از زلیخای جهان بگریز تا هر جا دری است
بی کلید سعی چون یوسف به رویت وا شود
#صائب_تبریزی
تو مثل خنده ی گل ، مثل خواب پروانه
تو مثل آن چه که نا گفتنی است ، زیبایی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت ؟
که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی..
#حسین_منزوی
این سجدهها لبالب چُرت و كسالتاند
این قلبهای رفته حرا بیرسالتاند
در حج غفلت است دوباره طوافشان
یوسف نمیخرند برای كلافشان
امشب دلم به فكر مناجات خویش نیست
الفاظ مثنوی من از جنس پیش نیست
امشب حروف طبل بسی جنگ میزند
پیشانی سكوت تو را سنگ میزند
جان علی چقدر ز اسلام خواندهای؟
در شقشقیه خطبۀ همّام خواندهای؟
كو داستان دست عقیل، آهن علی؟
كو خطبههای كامل و مرد افكن علی؟...
شیعه زلال میشود و گِل نمیشود
مصداق أكل مال به باطل نمیشود
گاهی عوام در دل شب رعد میشوند
برخی خواص هم عمر سعد میشوند
اُف بر دروغهای دكاندار شهرمان
تزویر روزههای رباخوار شهرمان
اُف بر ز عیش و نوش پران خدانما
آن نان به نرخ روز خوران خدانما
اُف بر نشستگان به ظاهر شتاب كن
آن زاهدان ماه خدا را خراب كن
اُف بر برادران كه به یوسف ستمگرند
اینها به زعم خود پسران پیمبرند
یعقوب! ما برادر یوسف نمیشویم
گرگیم و هیچ منقلب از اُف نمیشویم
اصلاً به ما چه مهدی زهرا نیامدهست؟
یا هیچ كس به یاری مولا نیامدهست؟
اصلاً به ما چه چشم یتیمانمان گریست؟
چیزی به سفرههای فقیران شهر نیست!
اصلاً به ما چه زاهد شب نیست چون علی؟
كیسه به دوش نان و رطب نیست چون علی!...
همسایهها گرسنه بخوابند ما پریم
ما لقمههای شبهه به افطار میخوریم
حالا بگو كه روزۀ خود را نخوردهایم
ما آبروی ماه خدا را نبردهایم...
باید كه بر صحیفۀ سجادیه گریست
وقتی زمانه پیرو نهج البلاغه نیست
#جواد_محمدزمانی
#ماه_رمضان
ای همسفر باران! ای قاصدکی در باد!
ترسم که نباشم من، آن لحظه که میآیی
#مجید_محبوبی
همیشه گریه های زیر باران ماجرا دارد که یک سر در پشیمانی، سری هم در وفا دارد
میان خاطراتت آنچنان بر سینه می کوبم که ثابت می کند یک دست هم گاهی صدا دارد
نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد
تصور می کنم عاشق شدن یک درد موروثیست ازآنجا که پدر عمریست در دستش عصا دارد
یقین دارم کسی ظرف دعا را جابه جا کرده تو را من آرزو کردم کسی دیگر تو را دارد!
#علی_صفری
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
تعدادی رباعی
از خانم اطهره رضایی 👇👇👇
خونم رود است و رود رودم خون است
هر واژهٔ سوگ و هر سرودم خون است
آجر آجر قامت خواجو زخمی است
شعر لب خشک زندهرودم خون است
▪️▪️▪️
شور غزل و ترانهات کو ای رود؟
آن زمزمهٔ شبانهات کو ای رود؟
کو روشنی چشمت؟ سبحان الله
تسبیح سیوسهدانهات کو ای رود؟
▪️▪️▪️
ای آب! به پهنای وجودت برگرد
برگرد! به آن اوج و فرودت برگرد
پیغام مرا به کوه و دریا برسان
به خانهٔ خشک زندهرودت برگرد!
▪️▪️▪️
ای ابر چموش! ای گریزان! باران!
یک لحظه درنگ کن، بباران باران!
ذکر همهٔ پنجرهها باران است
باران باران باران باران باران!
▪️▪️▪️
ای ابر! به امر آسمان تمکین کن
دامان کویر را بلور آگین کن
خون تو که رنگینتر از این ماهی نیست
اصلا خون باش و خاک را رنگین کن
▪️▪️▪️
حیف است که اصفهان ترک بر دارد
زیبایی این جهان ترک بر دارد
جاناست که جان ما به او بسته شده
امکان دارد که جان ترک بردارد؟!
#رباعی
#اطهره_رضایی
بگردم دور تو ، دور نگاهت ، دور باطلها
مرا دیوانه می خوانند، امثال تو عاقلها
پری رویی، نه زیباتر، سر زیباییات بحث است
به طرزی که کم آوردند توضیح المسائلها
حسادت میکنم با هر که دستش "لای موهایت"
حسادت میکنم حتی به این موگیرها ... تلها
مرا از دور میدیدی ، خودت را جمع میکردی
بیا یک بار دیگر هم، شبیه آن "اوایلها"
و من معنی بعضی شعرها را دیر میفهمم
"که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"
#مرتضی_عابدپور_لنگرودی
سلامت میدهم از دور با حالی که میدانی
نگاهی غرق در باران, دلی آشفته, طوفانی
سکوت واژههایم میچکد از عمق چشمانم
تمام حرفهایم را میان اشک, میخوانی
خیالم تا حرم رفت و میان جمعیت گم شد
ضریحت را بغل کرد و رها شد از پریشانی
اجابت کردهای هر سائلی را با نگاه خود
همیشه خانهات پر بوده از رعیت, چه سلطانی!
طبیبان جهان از سکه افتادند تا وقتی_
که در آشفته بازار زمانه عین درمانی
زمین سرد است و افسرده تمام قلبها مرده
دوباره زنده کن ما را! مسیحای خراسانی"
#محدثه_نبی_حسینی
Hojat Ashrafzadeh - Doret Begardam.mp3
3.36M
🎼دورت بگردم
🎙حجت اشرف زاده
💞تو نفسی،همه کسی،بمان برایم
💞زیبا شده با عشق تو حال و هوایم
دلم یک کلبه می خواهد،
درون جنگل پاییز.
به دور از رنگ آدم ها،
من و آواز توکاها.
من و یک رود،
من و یک کلبه پر دود،
من و چای و کتاب زبان و اشک
به دور از ننگ،
به دور از نام.
چه غوغایی!
چه بلوایی!
بسان برگ،
که از شاخه جدا گردد،
درون من پر از شورش !
پر از فریاد!
درون جنگل پاییز
دلم یک کلبه می خواهد...
#سجاد_صفری
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم
#مولانا