eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچه را داشته‌ام ریخته‌ام دور و برم مثلا کار زیاد است و شلوغ است سرم مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلا هم خستهٔ مشغله‌ها هستم اگر هم پکرم چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم وضعم آن‌قدر شلخته است که گویی پسرم یوسفم رفته و درها همگی بسته شده من در این قصرِ دراندشت پی‌اش در به درم نه که دلتنگی و این مسأله‌ها! می‌خواهم تکهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری تا اگر تازگی‌ام رفت بماند اثرم چقدر کار کشید از دل شیرازی من «پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم» باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام می‌روم باز سر کوچه فلافل بخرم باز هم بین غزل مسخره‌بازی کردم تا غرورم مثلا حفظ شود خیر سرم من که بانویم و پا‌پیش‌گذارم زشت است تو هم آن‌قدر نیا تا که بیاید خبرم
با بستن موهات، هوا گشت سپید بوی گل مریم از نفسهات وزید لبخند تو امید به دنیا بخشید خورشید ز پشت چشم‌های تو دمید ()
هدایت شده از ✨نجوای دل✨
دلخواه‌تر از هر چه توان دید تویی در آینه‌ انعکاس امّید تویی صبح آمدنش را به تو پیونده زده انگیزه‌ی تابیدن خورشید تویی
از قفس عشق رها شد دلم پر شدم از لذت پرواز باز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فلانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخت است اگر در عشق بی‌پروا نباشی هرجا بدانی یار هست، آنجا نباشی در گوشة تنهایی‌ات از غم بمیری با اینکه آسان می‌شود تنها نباشی! دل خوش کنی عمری به اشعارت که تنها حرف است و روی حرف پابرجا نباشی آنقدر از غم‌های این و آن بگویی تا بلکه در شعر خودت پیدا نباشی خواهی گذشت از خیر مضمون‌های بکرت وقتی که عاشق باشی و رسوا نباشی هم دوست داری گاه رویت را ببیند هم می‌هراسی آنقدر زیبا نباشی با دوری‌اش می‌سوزی و می‌سازی آری عشق است و می‌ترسی که با تقوا نباشی @folanipoem
یک دشت پر از یاس و صنوبر دارد از فرش به عرش آسمان در دارد دارد همه ی لطف خدا را یک جا آن کس که درون خانه دختر دارد محمد درّودی https://eitaa.com/darroudishaer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من، تو شدم و تو، من شدی... خدا را شکر عاقبت من و تو "ما" شدیم
جلوه چون مریم و انسیه‌ی حورا دارد دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد سایه‌ی رحمت او بر سر عالم جاری است شهر قم از قدمش این همه شیدا دارد او که در آل علی فاطمه‌ی ثانی شد فضل خوبان جهان را همه یک‌جا دارد خواهر شمس شموس و لقبش معصومه است خط به خط جلوه‌ای از زینب کبری دارد او علیمه است که هر سالک و علامه‌ی شهر در کلاس ادبش مشق الفبا دارد مست بین الحرمینیم ولی ایران هم جاده ‌ی مشهد و قم با دو حرم را دارد آه... دلتنگ زیارت شده‌ام بانو جان حرمت باز برای من بد جا دارد؟
استقبال از غزل مقام معظم رهبری مد ظله العالی❤️ به وقتِ حادثه‌ها از کفِ قضا مگریز به سانِ کوه بمان و چنان صبا مگریز به عهدِ روزِ الَستت وفا کن ای انسان میان معرکه‌ها از بدِ بلا مگریز به پای عهدِ خودت ترکِ جان و سر باید که آشکار شود صدقِ ادعا مگریز سپاه ابرهه با سنگ تار و مار شود ز بیمِ خدعه‌ی ارباب فیل‌ها مگریز زمانِ فتنه و آشوب‌های فرعونی به ناامیدیِ نیلت بزن عصا، مگریز کنون تمامیِ شر آمده مقابلِ خیر از ابتدای نبردی خوش‌انتها مگریز چو بیمه‌نامه‌ی ما صادر از خراسان است به پشتگرمیِ مولایمان رضا مگریز (مهرآفرین)
یا مرا آرام کن با حرف، با یک مشت شعر یا صدایت را بیا در این مُسَکّن‌ها بریز
حتی اگر نباشی می آفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را!
203.2K
دختر که باشی مهربانی ات دست خودت نیست خوب می‌شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده‌اند دل رحم می‌شوی، حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته‌اند دختر که باشی: زود می‌رنجی زود می‌بخشی زود می‌گریی زود می‌خندی تو مامور احساس روی زمین هستی! جهان بی تو می‌میرد روز دختر مبارک
چشم‌ها، پرسشِ بی‌پاسخِ حیرانی‌ها دست‌ها، تشنه‌ی تقسیم فراوانی‌ها با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم داغ‌های دل ما جای چراغانی‌ها حالیا دست کریم تو برای دل ما سرپناهی‌ست دراین بی‌سروسامان‌ها وقت آن شد که به گل، حکم شکفتن بدهی! ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی‌ها فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید فصل تقسیم غزل‌ها و غزل خوانی‌ها... سایه‌ی امنِ کسای تو مرا بر سر، بس! تا پناهم دهد از وحشت عریانی‌ها چشم تو لایحه‌ی روشن آغاز بهار طرح لبخند تو پایان پریشانی‌ها
گفتم ز بارِ دردِ تو عمری به سر بَرم پشتم زِ غم دوتا شد و حرفم دوتا نشد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از اشعار "عاصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازبابارضا به بچها:سلام عزیزای دلم خوش اومدین 🎬نماهنگ بابارضا2 منتشر شد اما اینبار بابارضاست که با بچها حرف میزنه👉 ⭕️والبته یه حرف تازه داریم از کودکای خداسرپرست 🎙باصدای:روح الله رحیمیان 👥و گروه سرود احسان و گروه سرود فطرس قم 🌟بازگشت ... سلام ای غریب غریبان سلام سلام ای طبیب طبیبان سلام 🍃❤️🍃🌹
🌼
هدایت شده از دنج تنهایی
ای کوثر موسی ! به شما محتاجیم آیینه زهرا ! به شما محتاجیم "یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه" یعنی که دو دنیا به شما محتاجیم پ ن:نایب الزیاره ام @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی پدر باشی حجاب دختر تو یک آرزو باشد برایت مثل خورشید چادر به سر کرد هر زمانی دختر تو تابد به قلب پاک تو انوار امیّد دختر که باشد با حیاء و عفت و حجب باید به آن دردانه ء معصوم بالید آری پدر کن سجده وقتی دختر تو بر تن حجاب بندگی را باز پوشید جانا حجاب دختران یعنی دوباره عشق خدای لم یزل در سینه جوشید باشد حجاب اکنون جهاد اکبر ما باید جهادی بود و در این راه کوشید "عاصی" ❤️❤️❤️ 🎥 محجبه شدن دختر بی حجاب و غافلگیر شدن پدر با دیدن باحجاب شدن دخترش😍
هدایت شده از اشعار "عاصی"
گر که زن هستی مکن با مرد نامحرم مزاح چون که باشد فعل تو ای خواهر خوبم گناه گر که مردی شوخی هرگز با زن دیگر مکن چون شوی در پیش خالق روز محشر روسیاه شوخی و خنده نکو باشد برای همسرت مادر و خواهر و دختر خنده بر لب گاه گاه در حقیقی و مجازی نیست فرقی بین حکم در مجازی می‌شود اعمال خوبت گه تباه پس مراقب باش و از نامحرمان هم کن حذر چون که شیطان بر سرت ناگه گذارد یک کلاه! "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
می‌خواستم برای تو شعری دوباره؛ نه یک آسمان شکوفه و مشتی ستاره؛ نه می‌خواستم که اسم تو در این غزل ولی بی چشم‌های بسته‌ی بی‌استعاره؛ نه دلخوش به نامه‌های مجازی و بی‌نشان به گریه‌های نیمه شب و پاره پاره ؛ نه تسلیم شد تمام من اینجا به رفتنت یک جاده خط کشید بر این دردواره؛ نه ! این شعر را بدون تو فعلی و فاعلی حتی ردیف و وزن؛ نهاد و گزاره؛ نه پوشاند بر تن کلماتم نبودنت پیراهنی سیاه تر از سوگواره؛ نه ! می‌خواستم برای تو یک استکان غزل می‌خواستم برای تو شعری دوباره ؛ نه می‌خواستم تمام شوی مثل این غزل نه ! باز دل نمی‌کنم از تو؛ هماره : نه !!!