eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
28 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♨️ شعرخوانی محمد رسولی در مراسم رئیس‌جمهور 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
ای زاده‌ی مشهد و شهید تبریز از خدمت و کار شد وجودت لبریز پروانه شدی، زدی به آتش خود را با رفتن تو بهارمان شد پاییز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیراً 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
ابوالفضل علمدار خامنه ای نگهدار
با خنده ای از بین موج طعنه ها رفت آری خلیلی بت شکن از بین ما رفت در روز میلاد حبیبش منتخب شد با اذن حق در روز میلاد رضا رفت... ۱۴۰۳/۳/۲
بالگرد افتاد اما بازتر شد بال تو حاج قاسم با چه حالی آمد استقبال تو ای شهید راه خدمت! حیف می شد آخرش سرنوشتی جز شهادت بود در اقبال تو پرچم شاه خراسان را به دوشت داشتی تا ابد بالا بماند پرچم امثال تو قصه ی انگشتر آری باز هم تکرار شد حاج قاسم ها خبر دارند از احوال تو یوسف گمگشته ی ما سوی کنعان برنگشت آه از این داغ سنگین؛ آه از این فال تو یاد زهرا مادرت بودی؟ چه می داند کسی لحظه ی آخر که آتش بوسه زد بر شال تو تازه داغ حاج قاسم داشت کم می شد، دریغ! تا ابد می ماند آری چشممان دنبال تو .
آن دست پر چروک◾️ شعر افشین علا برای مادر شهید رئیسی واکر به دست، پیرزنی خسته می‌رفت سوی تخت خود آهسته در آتش فراق پسر می‌سوخت می‌گفت با غریبه و وابسته: "آیا ز خاک پر زده فرزندم؟ آیا کبوترم ز قفس رسته؟" بیرون خانه منتظرش بودند مردم چه ناشناس چه برجسته هر دم برای تسلیت از هر سو می‌آمدند در صف پیوسته مثل کبوتران حرم پر زد مشهد به سوی آن زن وارسته هرچند او برای پذیرایی جایی نداشت درخور و شایسته حتی نداشت خانه‌ی دلبازی مشرف به صحن و گنبد و گلدسته اما شبیه بال ملائک بود آن دست پر چروک حنابسته خرداد ۱۴۰۳
«بسم رب الشهداء و الصدیقین» ─━═•••❃❀❃•••═━─ می خواهم از این داغ ، یک دیوان بگویم از غــــربــت آقـــای محـــرومـــان بگویم از بالــــهای زخمــیِ چنــدین کبــــوتــر از مـاهِ پنــــهان در مِه و بــوران بگویم از لالــه هـــای پـرپـر دشــت شــــقایـق از داغ سنــــگین بــر دل ایــران بگویم از آن همـــه پاکی و اخــلاص و تواضع از حـس مســــئولیت و ایمـــان بگویم از آخــــرین لبخنــــدهـای عـــارفــــانه از چهـــرهٔ غمگین ولی خنـــدان بگویم از عاشقی مخلص که نام و راه و یادش در خـــاطراتم مانده جـــاویدان بگویم از کوه نســتوهِ عبـــا بر دوش و خاکی از روح افـــلاکیِ یک انســـان بگویم از خادمی که اجر خدمت های او شد امضا به دست حضرت سلطان بگویم از او که آغـــوش رضا شد جایگاهش از این چنین معراج یک انسان بگویم از او که حتی خستگی را خسته کرد و شد بسترش دامان کوهستان ، بگویم در ابتــدای خدمتـــش تا انتـــها رفت سخت است از آغــاز بی پایان بگویم جا دارد عمــــری در عـــزای او بگریم یک عمـــر باید از غم هجـــران بگویم (کیمیا)
مشعل‌دار از دوش آتش، بار را بردار ابراهیم! پرواز کن! پروازِ بی‌تکرار ابراهیم! اردیبهشتت بهمنی از داغ جاری کرد بر ما خبرها می‌شود آوار ابراهیم! پیراهنت را با بشیری معتمَد بفرست مُردیم از این اخبارِ لاکردار ابراهیم! سربازها از رفتن سردارها گیجند سردارْ قاسم رفته یا سردارْ ابراهیم؟ آهوی مضمون! سیر دیدی ابن‌موسی را؟ چیزی بگو از وعده‌ی دیدار ابراهیم! هرجا که ابراهیم‌ماندن کار سختی بود بر خود گشودی آتش اخطار ابراهیم! زخم زبان‌ها بر لبت شعری نمی‌افروخت خاموش ماندی، حافظ اسرار! ابراهیم! در جنگلی از مِه رهامان کردی و رفتی برگرد مؤمن! مرد مشعل‌دار ابراهیم! دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
غم از در می‌رود بیرون و از دیوار می‌آید عجب ناخوانده مهمانی که پر تکرار می‌آید شبیه صاعقه یکباره آتش می‌زند جان را شبیه زلزله با یک جهان آوار می‌آید «سفارتخانه»، یا «در دیدن سان »یا« فرود سخت» «شبی بغداد» و روزی تا خود« گلزار» می‌آید به هرشکلی به هر نامی دمار از ما در آورده است فقط می‌تازد و همواره بی افسار می‌آید نمی کوبد چرا غم خانه ی قوم مخالف را!؟ چرا از هر بلا بوی خیانتکار می‌آید!؟ زمین خورده است شیری باز از آن سوی پرچین‌ها صدای قهقهه از محفل کفتار می‌آید... خدا پشت و پناهت سید ابراهیم ایران را تحمل کردن داغ تو بس دشوار می آید چه کردی با دل ملت که حتی زیر تابوتت مخالف سینه‌زن با ذکر استغفار می‌آید شهادت آرزویت بود و مهر استجابت خورد شهید خادم ملت به تو بسیار می‌آید امید دیدنت را تا قیامت نه ...یقین دارم که می گویند رجعت کرده با سردار می‌آید به پایان می‌رسد غم‌های ما یکروز، شکی نیست سپیده از دل غوغای شام تار می‌آید @gida13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتی و چشم پنجره را واگذاشتی بغض هزار خاطره را جا گذاشتی از بس که سوخت جان تو با روضه‌ی حسين در خیمه‌های کرب و بلا پاگذاشتی
🇮🇷 🌷 همرنگ رجایی هم مرد میدان بود، هم مخلص، هم انقلابی و ولایی بود سرباز رهبر، یاور مردم، اهل یقین بود و خدایی بود شاگرد و همکار بهشتی بود، هم محترم، هم مغتنم، هم پاک در کار خود آخر بهشتی شد، مردی که همرنگ رجایی بود ، ۱۴۰۳/۰۳/۰۱
🇮🇷 💠 برای شهید حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجۀ مجاهد و فعال که هم مرد میدان بود و هم زبان دنیا بلد بودن را به مدعیان دروغین نشان داد 🌷وزیر مجاهد می‌توان روی خاک بود اما جلوۀ آسمان آبی بود در هجوم نفاق و تاریکی، نور بخشید و آفتابی بود همچو سردار در سیاست نیز می‌شود عزت و شرافت داشت می‌توان دیپلمات بود اما مرد میدان و انقلابی بود ، ۱۴۰۳/۰۳/۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♡••حجت‌اشرف‌زاده باران‌بباردمۍروے.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مردم همان مردمند اگر مسئولین، مثل همان مسئولین باشند... ‌‌▫️▫️▫️ 🏴🛑‍ انتشار در راستای باشما👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♨️ تشییع شهدای کادر پروازی رئیس‌جمهور و همراهان در پایگاه یکم شکاری شهید لشکری تهران 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختری که گشته بابایش شهید... خوب می فهمد که داغ لاله چیست هیچ دارویی برای درد او... غیرِ اشک چشم و آه و ناله نیست "عاصی" 🍃🇮🇷🍃😭 🌹 نثار شهدا ۳صلوات کلیپ 👈 دلداری دختر شهید رئیسی توسط دختر شهید سلیمانی
شبکه دو رو تماشا کنید‌ بدرقه‌ی شاعرانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غافل نشو شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که به خاطر امام هشتم... از یوسف زهرا خبری شد امشب
آبادی شعر 🇵🇸
. ♨️ شعرخوانی محمد رسولی در مراسم رئیس‌جمهور 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
🏴 متن شعرخوانی شاعر آیینی جناب آقای در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند