eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باران فراقت ز دو چشمان که روان است عشقم که عیان است چه حاجت به بیان است؟ ۱۳۳
باران فراقت ز دو چشمان که روان است عشقم که عیان است چه حاجت به بیان است؟ ۱۳۳
دل حیران تو باران همه آمال من است بی رخ روی تو ای دوست کجا مال من است؟ ۱۳۳
باهمان تک بیت تو دیوان من پاشیده شد گاه میگویم غزل گاهی رباعی گاه آه ۱۳۳
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ او شهید زنده بود آخر شهادت را گرفت او شهادت را نهایت در شب جمعه گرفت ━━━━💠🌸💠━━━━
عاقبت ختم به خیری هست که در ماه خدا روزه باشی... تشنه لب... در حرم امن رضا نانجیبی با خباثت بر تنت چاقو زند پر زنی از صحن جامع تا حریم کبریا
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ بی ولای مـرتضی مـعنا نـدارد زندگی من به دنیا آمدم تا بنده‌ی حیدر شوم ━━━━💠🌸💠━━━━ 4⃣ روز تا
آخرین روز از محرم عشق غوغا می‌کند در ضریح شاه طوس او روضه برپا می‌کند رهبرم تا سر به روی مضجع سلطان گذاشت بغض چندین ساله‌اش را گریه معنا می‌کند
🌺یا صاحب الزمان ادرکنی🌺 ای آخرین ذخیره‌ی این خاندان بیا تا کی به انتظار تو باشد جهان بیا مردود می‌شویم در این عصر پر بلا پایان بده به فصل بد امتحان بیا دنیا که بی‌ حضور تو مثل جهنم‌ست چاقو رسیده بر وسط استخوان بیا نزدیک اربعین شده در جاده‌ی ظهور یا صاحب‌الزمان تو بیا روضه‌خوان بیا سر بسته رد شویم ز پس‌کوچه‌های شام ای وای امان ز مجلس نامحرمان بیا آقا قسم به لحظه‌ی خون گریه کردنت تا کی به انتظار تو باشد جهان بیا ۱۴۰۱/۰۶/۱۳
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ صبح خود را با سلامی رو به او آغاز کن پاسخت را می‌دهد با یاد او پرواز کن تو سخن گویی فراوان در تمام طول روز لیک‌در هر صبح‌و‌شب با یاد او لب باز کن ━━━━💠🌸💠━━━━
شیراز، حـــرم، چادر خونی و شهید آتش زده بر دل هر آن‌کس که شنید خون شد دل ملت از چنین حادثه‌ای انـگـار کـه روضــــه‌های مــادر را دید
نماز عشق را خواندم در اوج غربتت ای یار وضوی این نمازم را ز خون دیده بگرفتم
خشکیده دل و حسرت باران داریم در سـینه‌ی خود غم فراوان داریم هرچند که از حضورتان محرومیم ما شـوق وصـال در زمستان داریم
از دوری‌تـان غـصـه فـراوان داریم چـشـمـان پـر از شبنم باران داریم ای‌کاش که اعلام شود: اهل جهان آمـاده شـوید! جمعه مهمان داریم!
━━━━💠🌸💠━━━━ او شهید زنده بود آخر شهادت را گرفت او شهادت را نهایت در شب جمعه گرفت ━━━━💠🌸💠━━━━
هفت سین دلبری در سفره ی دل باز کردم هفت سینم تا گوشه ی چشمی رخ او را ببینم ماه خدا سال نو ام را کرد تزئین ماه بر ادعایم هست تضمین در پرتوی رسیده ماه روزه همراه با رسیده ماه گشته تبرک سال نو با شام در سایه ی تشنه لبان ما را نگهدار در سفره ی نوروز چیدم هفت سین را با لاله ها رنگین نمودم این نگین را 🇮🇷🇮🇷 در سین اول با کمال احترامش از دور بر کرب و بلا دادم در افتادم برای سین دوم چون پاسخم را می دهد او با تبسم وقتی مدال شاعری در دارم در سین سوم، شعر او را می نگارم شروع سفره ی عیدم حسین است که چارمین سین است اما نور عین است در تحویل. موج اشک جاری ست در پنجمین سین چشم ها در آبیاریست سین ششم دستم به دامان نگار است همیشه چشم در راه بهار است در سین هفتم داغدارم از برایش دارم تمنای بر کربلایش ذکر بر لبم بعد نماز است چون بیشتر بر مشکلاتم چاره ساز است حسن ختام شعر عیدم مثنوی باد هر سال من تا روز آخر مهدوی عج باد یاد بصیرت یاد دلتنگ دلدار شاعر حسین جعفری