eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشڪی من یادگاری زهراست چگونه دل ڪنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش ڪه چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر ڪه محڪم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شڪر ڪه از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب ڪه من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها ڪه زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان
ضامن نوشت: ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینڪه در روز جزا ضامن مایی عشق است
سجده بیاورید به شکرانه، عاشقان امشب خدا دوباره "علی" آفریده است... 🎊 🖇💌
گنهکار نوشت: دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید . گلدسـته نوشت: در آفـتاب حشــر که از آن گریز نیست ما را بس است سـایه گلدسته های تو . جوان نوشت: یک جوان حاجتش این بود:که زن میخواهم رفت...تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت . شاه نوشت: صبح محشر هر کسی دنبال یاری می دود یار ما باشد اگر شاه خراسان بهتر است . ضامن نوشت: ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینکه در روز جزا ضامن مایی عشق است . دلتنگ نوشت: خوب یا بد، هرچه باشد، عیبِ دلتنگی ست این من به هرکس میرود مشهد، حسادت میکنم . بی پناه نوشت: زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی؟ بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم میرسی؟ . امـید نوشت: نیاز بر کـه بیارم تو حاجــتی تو نـیازی امــید بر کـه ببنـدم تو آرزو تو امــیدی . مرگ نوشت: تو خودت خواسته ای داروندارم باشی لحظه مــرگ بیایی و کــنارم باشی بدهکار نوشت: ﻣﻦ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺗﻮﺍﻡ ، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﻄﻠﺒﯽ؟ ﺷﺮﻁ ﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﮐﻨﯽ! باب الرضا نوشت: این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد . عفو نوشت: صـدها هـزار نامه ی آلوده از گـناه با یک نــگه عــفو تو تطهیر میشود . آهو نوشت: سوال می کند از خود هنوز آهویی که بین دام و نگاهت کدام صیاد است . پابوس نوشت: بهتر از اين؟ كه كسی لحظه ي پابوسی تو نفس آخر خود را بكِشد پا نشود کربلا نوشت: من هوای تو را به سر دارم تو هوای دلِ مرا داری یکی از اهل کربلا می گفت :خوش به حالت امام رضا داری . فقیر نوشت: فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز . دلخسته نوشت: به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست تو نگیر از منِ دلخسته "رضا گفتن" را . طعمه نوشت: آخر به عشق اینکه خودت ضامنم شوی یک شب به عمد طعمه صیاد میشوم
دوست داری به بهشت ازلی خیره شوی؟ عکس ایوان نجف را سر دیوار بزن دوست داری که شوی وصله نعلین علی باده از جام می میثم تمار بزن...
دوست داری به بهشت ازلی خیره شوی؟ عکس ایوان نجف را سر دیوار بزن دوست داری که شوی وصله نعلین علی باده از جام مِی ِ میثم تمار بزن...
با ادب هست هر آنکس به شما منتصب است روز میلاد تو میلادِ خدای‌ادب است
. به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند پشت این حجرهٔ در بسته چه گفتی تو مگر؟ که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند عمر کوتاه تو پایان غم‌انگیزی داشت جگر تو جگر ثانیه‌ها را سوزاند  بی حیا لحظهٔ سختی که به تو آب نداد با چنین کار دل ارض و سما را سوزاند  بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند  گر چه مثل پدرت سوختی از زهر ولی مجتبایی‌شدنت آل عبا را سوزاند شیشهٔ عمر تو را هلهله‌ها سنگ زدند این جوان‌بودن تو بود خدا را سوزاند طشت‌ها تا که به‌هم خورد خودت می‌دیدی خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند بعد غارت‌شدن جسم غریبی؛ دشمن خیمه‌های حرم کرب‌و‌بلا را سوزاند 🖤
با اخم تـو جهنم و آتـش عـذاب و قهر با یک دم تو جنّت و رضوان درست‌شد
🍃🌺 من قسم می خورم این واژه برازندۀ توست با شما واژۀ سلطان به خودش می بالد
با شما واژ‌ی سلطان به خودش می‌بالد...