eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
44 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ شب "ضربدر" فراقت "منهای" صبر اندک "بعلاوه" با نخفتن صبحش به "بی نهایت" ‌ شبتون بی غم یار❤️
اگر خواهی شود قفل دلت باز بگردد شادمانی ِ تو آغاز به هر جایی که داری منزل و جا بیا در شهر گل ها؛؛ شهر ..(خادم)
می رسم آخر به مقصود و مرادِ این دلم شهرِ شورانگیزدستانت مسیرش‌دور نیست.
مثل غزلِ پُخته‌ی سعدی‌ست نگاهت، هربار مرورش بکنم باز قشنگ است
توی فرهنگ لغات شخصی‌ام در زندگی حال خوش یعنی به چشمان خمارت زل زدن 🖇💌
♥️ نظر در آینه کرد آن نگار و با خود گفت: خوشا به حال دل عاشقی که دلبرش است این😌☺️! ❤️❤️❤️
وقتی کراش پا نمیداد سعدی میگفت: "هزارچاره بکردم که هم‌عنان توگردم توپهلوان‌ترازآنی که درکمندمن افتی" 🙃🙃
•💚• تو را نداشتن شجاعت می خواهد... من ندارم. 🙃🎈
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم💋 خواب ما به بود از عالم بیداری ما😁😍
هر ڪسی رفت از این دل بہ جهنم اما تو نباید بروے از دل من میـــــفهمی..؟ ؟ 😤 🤔😌
4_5924567760293070371.mp3
15.94M
💐آغاز امامتت مبارک 💐آقای زمین و آسمونا 🎤 # حاج_مهدی_رسولی 👏 🌸 ۰[ @MAHDIRA
رنگ چشمانت قصیده؛ طعم لب هایت غزل! گونه هایت درظرافت بهترین ضرب المثل! توی موهایت هزاران مثنوی پنهان شده لب و دندان تو کندو، خنده ات عین عسل! بوسه های تو هزاران درد را درمان کند گر نباشد در مرامت حقه و دخل و دغل! در نهاد آدمی زیبا پرستی جلوه کرد؛ در دلم افتاده بودی از همان روز ازل! روزها تاشب خیالت مثل سایه با من است شب که میخواهم بخوابم عکس تو توی بغل! 
پیش بیا ، پیش بیا ، پیش‌تر ! تا که بگویم غم دل بیشتر ... دوست‌ترت دارم از هرچه دوست ، ای تو به من از خود من خویش‌تر ! دوست‌تر از آنکه بگویم چقدر ، بیش‌تر از بیش‌تر از بیش‌تر ... داغ تو را از همه داراترم ، درد تو را از همه درویش‌تر ... هیچ نریزد بجز از نام تو بر رگ من گر بزنی نیشتر ... فوت و فن عشق به شعرم ببخش ، تا نشود قافیه‌اندیش‌تر !✌️ 🦋🍃
غمی دارد دلم شرحش فقط افسانه می خواهد به پای خواندنش هم گریه ی مردانه می خواهد من آن ابر پر از بغضم که هر جایی نمی بارد برای گریه کردن مرد هم یک شانه می خواهد شبیه شمع تنهایی که پای خویش می سوزد دلم آغوش گرم و عشق یک پروانه می خواهد برایش شعر گفتم تا رقیبم پیش شاعرها بگویدعاشقش اورا هنرمندانه می خواهد به قدر یک نگاه ساده او را خواستم اما به قدر یک نگاه ساده هم حتی نمی خواهد 🌻🌻
مرا بگیر و در آغوش خویش حبسم کن
گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های تو را پلک ها را بتکان، کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی، که زمان روی کلوخی بنشیند با تو... 👤سهراب سپهری
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت در تمام سالهای رفته بر ما روزگار شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت فاضل نظری............ 🌿🥀🌿
عهد کردم عاشقانه سر نهم در پای عشق زندگی یعنی نشستن با تو در دنیای عشق گفته ام این را برایت بارها ، ای عشق من دوست دارم با تو باشم تا شب یلدای عشق باز بی تاب است این دل ، بی قراری می کند با من از امروز یک دل باش تا فردای عشق ماهی احساس من در تنگ دل جان می کند موج بر می دارد از این حادثه ، دریای عشق عشق یعنی با تو بودن تا ابد ، دلدار من نقش کردم از تو در قاب دلم ، سیمای عشق آسمان آبی شعر مرا مهتاب باش واژه هایم را ستاره سازم از رویای عشق
مرا چشمي است خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو 🌺
لیلےِ شعـرم بیا اینجا هوادَم ڪرده است هجرچشمانت مرا لبریز ماتم ڪرده است لیلےِ شعرم نمے دانے ڪہ دوراز یادتـو هرغـزل چشمان من را خیس شبنم کرده است
جزمن چه کسی غرق ِ دعا بود برایت؟ باران شدم از لحظه ی بدرود برایت! بی مرزترین کشور دنیا منم امّا از چارطرف بسته و محدود برایت! گردشگر زیبا! بنشین ، نقشه درست است: پا می شود از جنگل من دود، برایت تا دست کسی سیبی ازین باغ نچیند پرچین شدم و یکسره مسدود برایت قلّاب به قلّاب شدم ماهی ِ رودت هرگز نشد این آب ،گل آلود برایت بگذار پس انداز حساب تو شوم باز با درصدی از بیشترین سود برایت. تنها تو بت آزر من باش دراین شهر، تا بگذرم از آتش نمرود برایت سنجاق به دفتر شده سنجاقک شعرم برگرد که تا پر بکشد زود برایت... 🌻🌻
صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی...
آمدی قصه ببافی که موجه بروی؟! در نزن رفته‌ام از خویش کسی منزل نیست 👤صنم نافع