eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
😱😱😱😱
بَدا به حالِ منی که بریدم از عشقت... خوشا به حال کسانی که دوستت دارند!
همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود آه از این راه که باریکتر از موی تو بود
بی وقفه و بی مُعطّلی می پرسند در هاله ای از نور جلي می پرسند بر روی پل صراط، در روز جزا از اصلِ ولایت علی(ع) می پرسند!
دلم گرفته تر از پیله کرم ابریشم کوچکی‌ست که به تاری آویزان است بر تک درخت تنهایی...
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ یک علی داشت خدا پس چه سعادتمندیم در مـیان هـمه شـد روزی ما این گـوهر ━━━━💠🌸💠━━━━
تا عشق ، به سرزمینِ دل غالب شد معشوق ، علی بن ابیطالب شد تا کلّ جهان عاشقِ این عشق شوند تبلیغِ غدیر خم به ما واجب شد
پایش امضا زدند خیلی زود نامه را تا زدند خیلی زود نامه را تا نکرده در واقع کوفیان جا زدند خیلی زود آستین های قتل مهمان را ظهر بالا زدند خیلی زود دیر نارو به فکرشان آمد دیر… اما زدند خیلی زود اول عازم شدند خیلی زود بعد نادم شدند خیلی زود باغ داران کوفه هم آن شب سکّه لازم شدند خیلی زود مثل قاضی شُریح, مثل شمر همه عالِم شدند خیلی زود همه ی دارها خریدارِ سرِ مسلم شدند خیلی زود پس پریشان شدند خیلی زود بس پشیمان شدند خیلی زود پیش هفتاد و دو نفر کافر پس مسلمان شدند خیلی زود نامه داران کوفه ظهرِ دهم نیزه داران شدند خیلی زود قاریان وای باعث قتلِ خود قرآن شدند خیلی زود اسب, خونْ یال, رفت خیلی دیر با پر و بال رفت خیلی دیر شمر آماده گشت خیلی زود توی گودال رفت خیلی دیر با حساب دو ساعت و اندی زینب از حال رفت خیلی دیر درخودش گیر کرد خیلی دیر کوفه تغییر کرد خیلی دیر حلق اصغر بدون شک از آب تیر را سیر کرد خیلی دیر با حساب رقیه, داغ حسین عمه را پیر کرد خیلی دیر وَ عمو زود رفت خیلی زود وَ عمو دیر کرد خیلی دیر آفتاب سر حسین تو را نیزه تفسیر کرد خیلی دیر 🔸شاعر: _____________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنگام‌ صبوح آمد ای‌ مرغ سحر خوانش با زهره درآ گویان در حلقه مستانش هر جان که بود محرم بیدار کنش آن دم وان کو نبود محرم تا حشر بخسبان 🌴💙🌴
امشب منِ شرمنده، بی تاب و سرافکنده دادم به تو پرونده، ای خالق بخشنده تو عاقلی و کامل، من جاهلم و غافل بر بنده ی بی حاصل، لطف تو شده شامل من پیر و زمین‌گیرم، از زندگی ام سیرم آغوش تو اکسیرم، بی وصل تو می‌میرم بد بختم و بد اقبال، یک بنده ی پر اشکال مرگ آمده استقبال، شاید ببرد امسال من کوه پر از دردم، دل مرده ام و زردم بسیار گنه کردم، ای کاش که برگردم ای آب حیات من،کشتی نجات من آیینه ی ذات من، رمز عرفات من از بس که پشیمانم، باران فراوانم ای خالق سبحانم، میبخشی و میدانم...
به سوی تو آمدم الهی العفو اَشکو اِلَیکَ ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار میکنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟! آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع کرده شفق در نگاه شعله‌ورت اسیر چشم تو باران، نسیم در به درت تو از کدام لبِ تشنه قصه می‌خوانی؟ که رودهای جهان گشته‌اند همسفرت چه بر تو رفت در آن لحظه‌ای که فهمیدی از آب و رنگ خیانت پُر است دور و برت... چه داغ‌ها که دلت را پر از شرر کردند چه زخم‌های عمیقی که مانده بر جگرت نه آسمان که شبی بی‌ستاره و تاریک که تکه ابر سیاهی‌ست در نگاه ترت تو را چنان که تویی هیچ‌کس نخواهد بود اگر جدا شود از تن هزار بار سرت 🔸شاعر: _____________________
هدایت شده از یوسف نامه
گاهی طریق اوج گرفتن صعود نیست اگر عزیز شد از لطف چاه بود @yousofnaame🌷
🌷 احرام سرخ شهادت موسای کرببلایی آمد به طور ملاقات شیدای نور تجلی، سرمست نفحات و سبحات گوید پس از شکر محبوب "یا صاحبی"، "یا غیاثی" می‌بارد از هر دو چشمش باران ذکر و مناجات معشوق را می‌ستاید با لفظ "أنت الذی"ها از نغمۀ عاشقانه، شد کوه، کوی خرابات "سُبحانکَ لا الهَ" می‌گوید از پردۀ دل دشتی گرفت از لبش شور، عالم شگفت از اشارات "یا "أسمعَ السّامعین"گو، "یا أرحمَ الرّاحمین"خوان دارد به لب ذکر "یارب"، در پیش قاضی حاجات بسته ز جان پور حیدر احرام سرخ شهادت آمادۀ حج خون است، راهی صحرای آفات هفتادودو لاله دارد همراه خود حضرت عشق بی‌تاب پیمانۀ وصل، سرخوش ز جام جراحات خون می‌شود قلب احمد، خون ریزد از چشم زهرا جایی که از صبر مولا چشم جهان می‌شود مات تنها نه زینب که عالم از داغ او جان سپارد مدهوش گردد زمین و بی‌تاب گردد سماوات 🌷
چه شوری بهتر از برخورد برق چشمها با هم؟ نگاهش را تماشا کن؛ اگر فهمید حاشا کن
بلبـل کـه نبودیم بخوانیـم بـه گلـزار جغدی شده شبگیر به ویرانه بگرییم پـروانه نبودیم در ایـن مشعله بـاری شمعی شده در مـاتم پروانه بگرییم
بیا ای حاجی محرم پس از حج پند گیری اگر این نکته را دانی خودت چون شیر شیری اگر در عید قربان نفس خود را سر بریدی بدان در عید بعدی حکم الله را پذیری کسانی مثل اول دومی ها نفس خود را امیر خویش کردند و حقیر اندر حقیری ببین آخر چه شد تقدیر قربانی نکردن یکی با نیزه میزد،با عصایش مرد پیری اگر در عید قربان نفس بدکارت بماند بجای نفس قربانی شود طفل صغیری گرفتی من چه میگویم خودت تا آخرش رو و خاندان رسول الله را بردند اسیری
✳️ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✳️ 💠 روایت ایثار عظیم 💠 ❇️ شد خلیل از بعد عمری انتظار صاحب فرزند نیک و با وقار دید در رؤیا که او را سر برید گفت با فرزند خود خوابی که دید گفت : اسماعیل ، زیبا با پدر صابری خواهی تو دید از این پسر آنچه ماموری تو انجامش بده دست و پایم بند و بر خاکم بنه چشم من را بند و چاقو نیز کن از ترحم این زمان پرهیز کن چون جدا کردی سرم از پیکرم کن مدارا بعد من با مادرم نوجوان را سوی قربانگاه برد بغض خود را از سر تسلیم خورد کارد بر حلقوم دلبندش کشید شد بزودی از بریدن نا امید کارد را از خشم زد بر سنگ سخت گشت گویا ناگهان آن تیره بخت گفت : ابراهیم فرمانم دهد حق ، ولی پرهیز از آنم دهد وحی آمد از خدا سوی خلیل ذبح تو مقبول شد نزد جلیل تا خلیل از آن تعلق دل برید از خدا پیغام تائیدی رسید چون پسر با امر حق همراه شد زنده ماند اما ذبیح الله شد کرد شیطان آن سه تن را وسوسه تا فریبد یک ،دو تن از بین سه هرسه بیرون آمدند از امتحان سربلند و رو سپید و قهرمان حق به پاس آن همه تسلیمشان حج بنا کرد از پی تعظیمشان هرکه چون آنان به حق تسلیم شد بهره مند از حق چو ابراهیم شد حق ذخیره کرد این سخت امتحان را برای سرور آزادگان تا که قربانی نماید اکبرش هم به قربانگاه آرد اصغرش 💠 این بود معنای آن ذبح عظیم کامده در متن قرآن کریم ❇️ پس ذبیح الله گردیده حسین او که باشد افتخار عالمَین ✅ کمینه محب : علیرضا همتیان
یک استکان غزلِ تازه دم زعشق یک لقمه از نسیم هوا ناشتای تو سلام و صبح بخیر خدمت اهالی باصفای محفل✋🌺 عیدتون مبارک دلتون شاد و نگاه ویژه خدا در این روز عید همراه همیشگیتون 🍀🌺🌹🌺🍀🌺🌹🍀🌺🌹🍀🌺🌹
عید قربان آمد و دارم به لب ذکر فرج تا سر آید هجر او جان را به قربانش کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشانم ده صراط روشنم را خودم را، باورم را، بودنم را خداوندا من از نسل خلیلم به قربانگاه می آرم «منم» را ... 🎼
چرخ زدم چه ناگاه نور شدم چه آسان روح من از مدینه است خاک من از خراسان کیست برابر من؟ آن‌سوی مشعر من کشتۀ آن نگاهم در شب عید قربان سنگ بزن که در من آینه‌ای بروید سنگ بزن که در من شور گرفته شیطان نذر دلم کن امشب سلسلةالذهب را چیست به غیر زنجیر سلسله‌های عرفان دف بزنید امشب با دل من بچرخید عقل بگو بچرخد عشق بگو بچرخان این تب لیلةالقدر یا تب عید اضحاست؟ این شب عید فطر است یا شب عید قربان؟
به غیر از بوسه کز تکرار رغبت را کُند افزون کدامین قند را دیگر مکرر می توان خوردن؟