eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچه را می‌خواستم مخفی بماند شعر شد آبرویم را همین ابیات روزی می‌برد... ()
به یک اشاره مرا بی‌قرار خواهی کرد اشاره کن که ببینی چه کار خواهی کرد تو ای عصارهٔ طبعم، شبیه آن غزلی که بیت‌بیت مرا شرمسار خواهی کرد تو را به عشق قسم -ای تب غزل- بنشین که رازهای مرا آشکار خواهی کرد که گفته‌ است به یک گل، بهار ممکن نیست؟ تو آن گلی که خزان را بهار خواهی کرد به‌هم زدی تو همه احتمال‌های مرا شکار خواهی شد یا شکار خواهی کرد؟
در عین بدی خوبی مطلق عشق است ای دوست همیشه سخن حق عشق است ما هرچه بسوزیم نمی بیندمان....... بی معرفت و نفهم و احمق عشق است سروش وطن پور/
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست ز عطر نام تو بوی بهشت می‎آید خمینی دگری، بر کسی که پنهان نیست شهید زنده‌ای و روح جاری اخلاص کسی چنان که تو، هم‌پایۀ شهیدان نیست سزاست این که چنین تشنۀ کلام توام که هیچ باغچه‌ای بی‌نیاز باران نیست ولایت تو همان عشق خاندان «علی»ست ز سعی از تو سرودن دلم پشیمان نیست! 📝
نه تو می مانی نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حبابِ نگرانِ لب یک رود قسم و به آن لحظه شادی که گذشت... غصه هم می گذرد... بر تنِ لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز...
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ انگار به خانه ی خدا آمده است گویا که به مروه و صفا آمده است مشغول زیارت خدا در عرش است هر کس به زیارت رضا آمده است
ای عشق کجا می‌بری‌ام رحم کن اینبار تا کی به تمنای تو باید بشوم خار تا کی به تکاپوی رسیدن به تو باید با هر کس و ناکس بشوم شهره‌ی بازار اصلا به تو افتاد مسیرم که نباشم افتاده‌ام از پای بیا دست نگهدار هرکس که مسیرش به تو افتاد، ور افتاد ازبس همه‌ی عمر دوید از پیِ دلدار دیدار تو یکبار نصیبم نشد افسوس ای کاش بگویی که کجا میبری‌ام یار اینست سرانجام کسیکه به تو دل بست بیگانه چه می‌داند از این بازیِ در کار
بسم الله النور تقدیم به روح مطهر امام راحل رضوان الله علیه: پر شور کن ای روح خدا روحیه‌ها را لبریز کن از عطر عبایت ریه‌ها را موسای زمان هستی و در اوج تلاطم ایمان تو آورده به بار آسیه‌ها را ای پیرِ مرادِ دل و ای شمس‌تر از شمس! دنبال تو گشتیم همه قونیه‌ها را ای دقت تو موجب تنظیم دقایق ای نبض زمان! نظم بده ثانیه‌ها را اسرار صلات تو چه بوده است اماما؟ با قبله تو می‌شکنم زاویه‌ها را اسفار تویی! فلسفه و متن تو هستی هرچند رقم زد قلمت حاشیه‌ها را از هیبت و از خلوت و از شور تو داریم این هیات و این روضه و این مرثیه‌ها را ای کاش که از خط تو سرمشق بگیریم ای کاش بفهمانی‌ام اعلامیه‌ها را می‌کوبمشان روی سر ظلم، زمانی هر مشت گره کرده‌ی این قافیه‌ها را ره
🌺 ابراهیم 🌺 بتکان خاک عبایت به سرم ابراهیم که پس از تو پسری بی پدرم ابراهیم از کجا تا به کجا دور شدی از من و ما بی تو در خاک وطن دربه‌درم ابراهیم تو در آغوش زمین محو شدی اما من در مه‌آلود زمان غوطه‌ورم ابراهیم تپش قلب تو دائم ضربان در ضربان داشت در سینه‌ی پر از شررم ابراهیم از رجائی و بهشتی تو بگو تا من هم بنویسم همه را با، هنرم ابراهیم تو بده اذن دخولم که بیایم پیشت من که دیوانه و دیوانه‌ترم ابراهیم دست من را تو بگیر و به ملاقات رضا از همان بست طبرسی ببرم ابراهیم تو بخواه آتش عشقی بزند شعله به من و بسوزد همه‌ی بال و پرم ابراهیم تا شهادت بشود قسمتم ان‌شاءالله و شبیه تو نماند اثرم ابراهیم (بانو)
اجازه هست به لوح دلت قلم بزنم برای یکدفه حرف از ته دلم بزنم اجازه هست بگویم که دوستت دارم و پیش چشم تو اینجا کمی قدم بزنم اجازه هست که در سایه تو بنشینم به قول مردم ده زیر سایه دم بزنم شمارش نفست را به گوش من بسپار اجازه هست که موی ترا به هم بزنم اجازه هست ترا سخت در بغل گیرم رها شوم ز خودم بال در عدم بزنم اجازه هست صدایت کنم ترا عشقم به پشتوانه تو آتشی به غم بزنم
ما خرابیم و طبیب دگرانست مسیح
رفتم به مسجد از پیِ نظاره‌ی رُخَش بر رو گرفت دست و دعا را بهانه کرد..!
🔰 اعمال روز دحو الارض فردا ۲شنبه (۱۴ خردادماه)، ۲۵ ذی‌القعده و روز دحوالأرض است و يكي از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است. ✅اعمــال شب و روز دحو الارض: 1⃣. داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد. 2⃣. و داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است. 3⃣. . 4⃣. انجام به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن. 5⃣_ بهترین و با فضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است!💠🔸 ان‌شاءالله خدا کمک کنه بتونیم روزه و اعمال دیگه این روز رو انجام بدیم. لطفا به دیگران هم اطلاع دهید. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل از دمِ عارفانه‌اش می‌لرزید جان از نَفَس ترانه‌اش می‌لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می‌بود با یاد حسین شانه‌اش می‌لرزید
هم مرد حماسه‌های طوفانی بود هم سالک قله‌های عرفانی بود مانده‌ست هنوز تا که بشناسیمش یک رهرو مکتبش سلیمانی بود
او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار "عاصی"
1_5050363848.mp3
2.74M
مداحی حاج صادق آهنگران به مناسبت ایام رحلت امام خمینی در خرداد ماه سال 1368 ‌🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم دوباره خواب شب شوم را بیاشوبیم به رغم خوف و خطر جاده را ادامه دهیم بیا به سنّت پیشینیان کمر بندیم که یا ز پای در آییم؛ یا ادامه دهیم شکست کشتی دریادلان اگر در موج از آن کرانه که ماندند؛ ما ادامه دهیم اگر ز مرز زمین و زمان فرا رفتی تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم اگرچه عکس تو در قاب تنگ دیده شکست تو را به وسعت آیینه‌ها ادامه دهیم تو آن قصیدۀ شیوای ناتمامی، کاش به شیوه‌ای که بشاید؛ تو را ادامه دهیم
تا نگاهم سوی گنبد رفت گفتم یا رضا از کراماتت، مکن بی‌بهره نوکر زاده را کار سلطان چیست؟ هر لحظه مرورش می‌کنم دستگیری کردن از روی کرم درمانده را
عالمی محوِ نظر در خمِ ابروی تو شد عشق آمیخته با سلسله‌ی موی تو شد دست پا بست ِتماشای غم عشق شد و سینه آتشکده‌ی جلوه‌ای از روی تو شد سالها با تپش پنجره‌ها سرکردم تا دل آتشکده‌ی مکتب دلجوی تو شد باغبان بودی و با حضرت گل پیوستی مدتی هست دلم در هوس بوی تو شد غمِ یار و غمِ دیدار و غمِ درماندن کلماتی است که درمانده‌ی گیسوی تو شد باز از خاطره‌هامان سبدی گل چیدم ای دلارام، دل آیینه‌ی مینوی تو شد غزل دلدلدگی ۱۳۷۸/۳/۱۴
🥀🥀🥀🥀 من از تبار خمینی، تبار خردادم شکوه پرچم عشقم، غرور فریادم طنین نیمه‌ی خرداد در سرم دارم پر از شکوه حضورم به نور دل دادم زنم که دامن من مرد را برَد معراج به آبِ دیده قسم‌ آبدیده فولادم به انتظار نشستم بیاید آن موعود منم که بنده‌ی عشقم زِ بند آزادم به آفتاب جماران به پیر راه قسم نرفته غیرت خورشید عشق از یادم مباد دل بکنم از قرار با دل تو مباد اینکه دهد خصم، زلف بر بادم دلم‌ اگر چه شکسته‌ست از زمانه ولی به غیر شوکت تو نیست قلب خردادم