eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می داند رفیق گریه کجایی؟ کسی چه می داند میان مایی و با ما غریبه ای... افسوس چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می داند تمام روز و شبت را همیشه تنهایی «اسیر ثانیه هایی» کسی چه می داند برای مردم شهری که با تو بد کردند چگونه گرم دعایی؟ کسی چه می داند تو خود برای ظهورت مصمّمی اما نمی شود که بیایی کسی چه می داند کسی اگرچه نداند خدا که می داند فقط معطل مایی کسی چه می داند اگر صحابه نباشد فرج که زوری نیست... تو جمعه جمعه می‌آیی کسی چه می‌داند
نـه فـقـط از تـو اگــر دل بـکنـم می‌میرم سایـه‌ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می‌میرم بین جان من و پیراهن من فرقی نیست هـر یکی را کـه بـرایـت بـکَـنـم می‌میرم بـرق چـشمـان تــو از دور مـرا می گـیـرد مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می‌میرم بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا مثل یک تنگ شبی می شکنم می‌میرم روح ِبرخاسته از من ...! ته ِ این کوچه بایست بیش از ایـــن دور شوی از بـدنـــم میمیرم...
تعلیمِ ناز چند دهی چشمِ مست را دل آن‌قدر ببر که توانی نگاه داشت
تنها تویی که از لب من شعر می‌شوی هرکس که لایق غزل عاشقانه نیست!
دلم گرفته ز اندوه بی‌امان، برگرد! دلم شکسته از آزار این و آن، برگرد!
‌ ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی‌درپی زنگ. زهر این فکر که این دم گذر است می‌شود نقش به دیوار رگ هستی من... لحظه‌ها می‌گذرد آنچه بگذشت ، نمی‌آید باز قصه ای هست که هرگز دیگر نتواند شد آغاز...
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
بهار زندگی من حضور سبز تو بود تو رفتی و شده باغ دلم خزان بی‌تو
آبادی شعر 🇵🇸
بهار زندگی من حضور سبز تو بود تو رفتی و شده باغ دلم خزان بی‌تو #جواد_محمدی_دهنوی
بهار با تو بهار است جان من برگرد که فصل دوری تو بی گمان خزان من است 🌼بیتی از یک غزل قدیمی
🌼🌼🌼
دست من نیست که هر روز به یادت هستم کار عشق است که در حال و هوایت مستم جام می را که پُر از مهر و وفا هست هنوز! سالها از غم تو گرفتم دستم....
ﺣﮑﻢ ﺗﯿﺮ ﻣﮋﻩ ﺍﺕ ﻗﺘﻞ ﻣﺮﺍ ﻭﺍﺟﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﯽ ﺟﻬﺖ"ﺟﺮﻡ ﻭ ﺟﺰﺍ"،" ﻓﻘﻪ ﻭ ﻣﺒﺎﻧﯽ"ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ
تو را خواهم بوسید یادت باشد کارِ ناتمامی نداشته باشی یادت باشد حرفهای آخرت را به خودت و همه گفته باشی فکرِ برگشتن به روزهای قبل از بوسیدنم را از سَرَت بیرون کن تو در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری که شباهتی به خیابان های شهر ندارد با تردید بی تردید کم می آوری...