eitaa logo
ابرفقه
1.4هزار دنبال‌کننده
532 عکس
580 ویدیو
19 فایل
امیرالمؤمنین (ع): العقولُ أئمةُ الأفکار والأفکار أئمة القلوب والقلوب أئمة الحواسّ والحواسّ أئمة الأعضاء. کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰ کتاب ابرفقه: https://24on.ir/g/21 گروه ابرفقه https://eitaa.com/joinchat/1426391062Cab11ed33e8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۳؛ حوزه سیاسی یا حوزه منزوی؟ 📚 ابرفقه: «العقول أئمه الافکار و الافکار أئمه القلوب و القلوب أئمه الحواس و الحواس أئمه الأعضاء» 👈 لایه فکر (فقه) در سوگیری کلان باید به خبره یعنی لایه عقل (امام و سائس) پیروی کند: العقول ائمه الافکار ازین‌رو زنده بودن لایه فکر به پیروی از رهبر (عقل جامعه) است! این منطقه الهی امیرالمومنین است. ◾️آیت‌الله شبیری با پندار کاهش «نگران‌کننده» محبوبیت نوع طلبه‌ها و مصیبت دانستن آن، «ورود طلاب به فعالیت‌های سیاسی را یکی از عوامل مهم آن دانسته و افزودند: بسیاری از افراد تخصص لازم را ندارند. جدای از اینکه برخی رفتارها شأن و احترام طلبه را پایین می‌آورد؛ مخصوصا اینکه طلبه پرچم به دوش بکشد و بگوید «زید» را انتخاب کنید و «عمرو» را انتخاب نکنید. این رفتارها شأن و احترام طلبه را پایین می‌آورد. ... طلبه هم اگر بخواهد در این زمینه فعال باشد باید در این مسیر، یک سری ارشادات کلی داشته باشد اما وارد شدن طلبه‌ها به این وادی به صلاح حوزه و طلبه نیست». ۹۶/۸/۱۷ 📛 دقت کنید: «طلبه هم اگر بخواهد در این زمینه وارد شود ارشاد کلی کند اما وارد شدن طلبه‌ها به این وادی، به صلاح حوزه و طلبه نیست». 🚨یعنی حتی نادرست شمردن ورود افراد متخصص به شکل ارشادات کلی! رهبر این ادعا درباره محبوبیت روحانیت را «بی‌معیار» دانسته است. ◾️سخن امام خامنه‌ای درباره سیاست «بنده چند سال قبل ... درباره سیاست در دانشگاه‌ها، یک تعبیری به کار بردم که مسئولین دولتیِ آن روز [۱۲ آبان ۷۲] خیلی ناراحت شدند که چرا این حرف را می‌زنید؛ گفتم: خدا لعنت کند کسانی را که بساط فکر سیاسی و کار سیاسی و تلاش سیاسی را از دانشگاهها جمع کردند! از ما گله‌مند شدند که شما بچّه‌ها را وادار می‌کنید به کار سیاسی ... بنده خودم مراجعه می‌کنم به خاطرات خودم و به دوره‌ی جوانی خودمان، ۵۰ - ۶۰ سال پیش، که با افرادی بحث می‌کردیم سر مسائل سیاسی، سر مبارزات، داد، بیداد! محیط چالشی» ۲۹ خرداد ۹۵ آ. خامنه‌ای با چه کسی بحث می‌کرد؟ ️«من به عنوان یک طلبه جوان، درباره مسایل مبارزه با علامه طباطبایی بحث می‌کردم و می‌گفتم: شما چرا در این فضای مبارزه وارد نمی‌شوید؟ … ایشان می‌گفتند: "… این مبارزات به نتیجه‌ای نخواهد رسید و این نظامی که ما می‌بینیم بر سر کار است، با این حرفها و با این یک ذره و دو ‌ذره، از بین نخواهد رفت”. شما ببینید، عالم روشن‌بینی مثل علامه طباطبایی – که دیگر در مورد روشن‌بینی و آگاهی ایشان، هیچ‌کس شک ندارد – تعبیرش از واقعیت جامعه این‌طوری بود که می‌گفت فایده‌ای ندارد!» حوزه و روحانیت، ۱: ۵۶. بررسی کامل انقلابی، غیرانقلابی یا ضد انقلاب بودن علامه طباطبایی. ◾️سخن امام خمینی درباره سیاست «والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند». صحیفه امام، ۱: ۲۷۰ ◾️شبیری و پرهیز روحانیون آگاه از سیاست نظر شاذ ایشان درباره ورود علامه مطهری در عرصه مبارزات ایدئولوژیک و سیاسی انقلاب را ببینید که چقدر اَسفبار است: 🚷«مرحوم آقای مطهری به خاطر مشکل مالی از قم به تهران رفت. ممکن است بگوییم از او در تهران استفاده شد؛ اما با این استعدادی که ایشان داشت، اگر در قم می‌ماند شاید مؤفقیت بالا‌تری داشت.» ۹۸/۱/۱۸. ☝️👈 این مطلب از نشانی بالا در پایگاه آ. شبیری پاک شده؛ آن را در خبرگزاری مهر بیابید و با تفاوتهایی در جای دیگری در پایگاه آ. شبیری ▪️علامه مطهری به جرم همراهی با امام خمینی و از فشار برخی اطرافیان آیت‌الله بروجردی به تهران رفت؛ نه به خاطر مشکلات مالی! زندگینامه زعیم بزرگ عالم تشیع، آیت‌الله بروجردی، با تجدید نظر و اضافات، علی دوانی، سوم، زمستان ۷۳، تهران: نشر مطهر، ص۳۲۳ و۳۲۴ ▪️این نگاه آیت الله شبیری با سیره عملی ایشان در عدم ورود (در حد انتظار) در مقابل کودتای ۸۸ و سند خیانت ۲۰۳۰ و غیره و در مقابل، ورود به سود اصلاح طلبان در وساطت برای بچه مجرم منتظری و نشستن در کنار باغی فتنه ۸۸، واقعاً چه ترسیمی ایجاد می‌کند؟ آیا معنایش ترویج سیاست‌ورزی بخردانه و انقلابی در حوزه است؟ آیا این سکوت و سخن و سیره، مغایر با سیره امام و رهبری است؟ ▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰ ◻️۱۲ نماهنگ ابرفقه: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۴ 📚 شرط «حافظا لدینه» امام عسکری ع درباره آیه مذمت تقلید عوام از مدعیان مرجعیت (و منهم امّیون) می فرمایند که از میان فقهای شیعه، فقط برخی، سزاوار تقلید هستند: «فأما مَن کانَ مِن الفقهاءِ صائنا لنفسِه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لأمر مولاه فلِلعوام أن یقَلِّدوه و ذلک لا یکون الا بعضَ فُقهاءِ الشیعة لا جمیعَهم». احتجاج، ۲: ۴۵۸ «حافظا لدینه» یا به معنای حفظ دینداری است یا به معنای حفظ دین. اگر آن را به معنای حفظ دینداری شخصی نیز بدانیم، باز هم نسبت به مرجع تقلید، به حفظ دین بر می گردد؛ زیرا مقابله در برابر جنگ سخت، نیمه سخت و جنگ نرم یا نفوذ دشمن و امر و نهی کردن، جزئی از دینداری شخصی کسی در تراز مرجع تقلید است؛ بنابراین: اگر فقیهی در برابر سند خیانتبار ۲۰۳۰ موضع غیر انقلابی داشته باشد، شایسته مرجعیت نیست؛ چون این سند برای هجوم سیستماتیک به دین و دینداران است و غربزدگان خائن و نفوذی و حسن روحانی خود را متعهد به انجام این خیانت معرفی کرده بودند. ◾️موشکافی فنی «حافظاً لدینه» آ. آیا احراز این صلاحیت (حافظا لدینه) لازم است، تا بتوان کسی را مرجع تقلید دانست؟ ب. یا احراز عدم صلاحیت فقیه برای مرجعیت لازم است؟ یعنی اصل بر این است که هر فقیهی صلاحیت مرجعیت دارد، مگر اینکه ثابت شود وی صلاحیتی مثل حافظاً لدینه ندارد. ◾️نتیجه این بررسی: اگر بگوییم اصل بر این است که هر فقیهی صلاحیت مرجعیت دارد، آنگاه شاید بتوان فقیهی که موضع انقلابی در برابر سندهای خیانت باری مثل ۲۰۳۰ نداشت را با حمل رفتار وی بر صحت، مرجع تقلید بدانیم. اما اگر احراز صلاحیت کسی برای مرجعیت در گرو احراز شرط امام عسکری (حافظا لدینه) باشد، نمی توان با حمل بر صحت کردن رفتار کسی، او را مرجع تقلید دانست؛ بلکه باید احراز کرد که وی «حافظا لدینه» است و در صورت عدم وجود دلیلی بر این امر، مانند بقیه فقهای شیعه است که امام عسکری می فرماید شایسته مرجعیت نیستند. ◾️انتقاد به فقها چرا برخی از فقها، جریان غربزده را نسبت به سند خیانت بار ۲۰۳۰، نسبت به فسادهای اقتصادی، نسبت به فسادهای امنیتی و نفوذی پرور، نسبت به ترویج کشف حجاب و نسبت به فسادهای عظیم فضای ولنگار مجازی نهی از منکر نمی کنند یا حتی موضعی خیرخواهانه از خود نشان نمی دهند تا در موضع تهمت فقدان شرط «حافظا لدینه» نباشند. ☄️قرآن می فرماید چرا از سخنان گناهناک و فسادهای اقتصادی نهی از منکر نمی کنند! 👈لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت! آیا ما نباید سخن قران را بر علمای ساکت بخوانیم؟ چه رسد که چنین فقهایی، مرجع تقلید پنداشته شوند. ◾️گونه‌های رویارویی با سنجه مرجع‌شناسی امام عسکری (ع) آ. برخی پرداختن بخردانه به سخن امام عسکری (ع) را هتاکی به مراجع می‌دانند! ب. برخی این کار را هتاکی نمی‌دانند ولی دلیری شنیدن این مسائل را ندارند! ج. برخی دلیری شنیدن آن را دارند ولی دلیری اندیشیدن به آن را ندارند! د. برخی به گونه کلی آن را می‌پذیرند ولی هرگز به خود اجازه نمی‌دهند که چنین معیارهای مقدسی را درباره یکی از فقها به گونه مشخص، به بررسی بسپارند! 👈 اگر کسی از ما بپرسد که «منطق شفاعت آ. شبیری از بچه فاسق و مفسد و مجرم منتظری چیست؟ ما باید بگویم «الکیفیة مجهولة و السؤال بدعة»؟ ◾️دفع یک شبهه اگر گفته شود که اتخاذ موضع در برابر خیانت‌های جریان غربزده بر ضد دین و نظام اسلامی و جریان انقلابی، امری شخصی است و شما نمی‌توانید بگویید که فلان آقا تارک نهی از منکر هست یا نه؛ چند مشکل پیش می‌آید: آ. این ادعا تا هنگامی قابل بررسی است که ولیّ امر، فرمان به موضع‌گیری صریح نداده باشد؛ اما اگر رهبری گفتند که در فتنه ۸۸ همه باید موضع صریح بگیرند، تکلیف علمایی که موضع صریح نگرفتند، چیست؟ آیا «مطیعاً لأمر مولاه» و «حافظا لدینه» هستند؟ ب. با حمل بر صحت کردن برخی مواضع امام جماعت یا حتی مرجع تقلید، آنها را از فسق تبرئه می‌کنیم؛ زیرا اصل بر گناهکار بودن نیست، مگر این که ثابت شود. ولی نمی‌توان گفت که طبق قاعده، اصل بر این است که هر فقیه شیعه، دارای شرط حافظا لدینه است، مگر این که خلافش ثابت شود؛ چون شاید فقیهی دارای عدالت شخصی باشد ولی دلیری یا دانایی بسا برای «حافظا لدینه» و «مطیعاً لأمر مولاه» بودن نداشته باشد. در اینجا حتی اگر معنای «حافظا لدینه» را حفظ دینداری خودش بدانیم، با حمل بر صحت، نمی‌توان صلاحیت «حافظا لدینه» بودن را «احراز» کرد! ◾️امام خمینی: «برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نيست که مرجع و مجتهدش بگويد اظهار نظر نمیکنم.» صحیفه امام، ۲۱: ۲۸۹ ▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۵؛ اطاعت از ولی‌فقیه، شرط مرجعیت ◾️ابرفقه العقول أئمه الافکار والافکار أئمه القلوب والقلوب أئمه الحواس والحواس أئمه الأعضاء» کنز، ۱: ۲۰۰ ◾️چرا باید نوشت؟ پیرو سخن امام خامنه‌ای، برای زدودن زنگار از مرجعیت، افزون بر جامعه مدرسین، طلاب و مردم نیز بدانند که مرجعیت شیعه سنجه‌های دقیقی دارد. اهمیت پرداختن به این مساله چنان است که حجت خدا، خامنه‌ای در نشست ۱۳ اسفند ۹۷ گفته‌اند که مرجع ما هم باید انقلابی باشد! ورنه به درد کشور نمی‌خورد، بلکه «مواضع مغایر با انقلاب» وی خیانت خواهد بود؛ حتی اگر این موضع، تنها مغایر با انقلاب باشد؛ نه متضاد با آن! ◾️فرق فرد و کار او در اینجا خود فرد، ضد انقلاب، ضد ولایت فقیه یا خائن نیست، ولی کار وی خیانت به انقلاب و امت اسلام است؛ بنابراین مشمول مرگ بر ضد ولایت فقیه نمی‌شود: «انّ الله یحب العبد و یُبغضُ عملَه». ◾️نگفتن: خیانت بی‌گمان عدم تبیین این سخن ولیّ‌امر به گونه عالمانه و دلیرانه و هشدار ندادن به فقها و مراجعی که متوجه عمق این مسأله نشده‌اند، موضعی مغایر با رهبر و خیانت به امت اسلام است. ◾️شرط مرجعیت: «مطیعاً لأمر مولاه» امام عسکری (ع) در سخنی حیاتی درباره آیه مذمت تقلید عوام از مدعیان مرجعیت (و منهم امّیون) می‌فرمایند که از میان فقهای شیعه، فقط برخی، سزاوار تقلید هستند: «فأما مَن کانَ مِن الفقهاءِ صائناً لنفسِه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لأمر مولاه فلِلعوام أن یقَلِّدوه و ذلک لا یکون الا بعضَ فُقهاءِ الشیعة لا جمیعَهم». احتجاج، ۲: ۴۵۸ برپایه رهنمود امام حسن عسکری (ع) درباره شرطهای مرجعیت، فقیه افزون بر فقاهت، نیاز به چهار شرط مهم دارد: پاسداری از نفس خود، نگهداری از دین، مخالفت با هوای نفس و اطاعت از ولیّ‌امر: «مطیعاً لأمر مولاه». ▪️تبیین فقهی شرط «اطاعت برای مرجعیت» آ. این فرموده برای شرایط غیبت زمانی و مکانی معصوم (ع)، اطلاق دارد؛ ب. بلکه، این فرموده چه‌بسا، ویژه هنگام غیبت زمانی و مکانی معصوم است؛ زیرا با دسترسی به ولیّ امر معصوم (ع)، طبعا تقلید از فقیه غیر معصوم و غیر اعلم درست نیست؛ چون معصوم، اعلم است و در هنگام ولایت فرد غیر معصوم در غیبت مکانی یا زمانی، عدم اطاعت مرجع تقلید از ولیّ امر، نقض ولایت و بستر آسیب به اسلام است. ◽️ گونه‌های مرجعیت در غیبت زمانی و مکانی معصوم (مانند مصر در هنگام ولایت گماشته‌ی امیرالمومنین)، دو مرجع دینی داریم: 👈مرجع فقه ولایی (حکم) در هنگام ولایت نائب خاص یا عام امام معصوم، مولا در «مطیع لامر مولاه» همان ولی‌امر غیر معصوم است و اگر مولا را ولیّ معصوم یا خدا بینگاریم، هم خدا و معصوم برای این زمان و مکان، حکم ولایی برای اداره جامعه ندارند و هم اینکه هر دو، فرمان اطاعت از ولیّ فقیه داده‌اند و اطاعت نکردن از ولیّ‌فقیه اطاعت نکردن از خدا و معصوم است. 👈مرجع فقه الهی (فتوا) اطاعت یک فقیه که خود را اعلم می‌داند از فقیه دیگر (به عنوان اطاعت از مولا) نادرست است؛ زیرا نه مجتهد اعلم حق تقلید از غیر اعلم دارد و نه آن مقلَّد، ولایت دارد. ◾️تبعیت یا اطاعت؟ پس مرجع تقلید باید از ولیّ فقیه «اطاعت» کند؛ یعنی حتی «تبعیت» هم بس نیست؛ بلکه باید پیروی همراه با رغبت باشد. ◾️شبهه اطاعت قلبی از غیر معصوم خدا می‌فرماید از دل به داوری پیامبر خرسند باشید: «ثم لا یجدوا فی انفسم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلما». با اینکه داوری پیامبر (ص) برپایه ادله ظاهری (سوگند و شاهد) بود نه با ادله حقیقی و می‌شد که حق را به حقدار نرسد؛ ولی همو باید حتی در دل نیز به همین داوری پیامبر خورسند می‌بود! ◾️ احراز شرط اطاعت مرجع از ولی‌فقیه برای امکان احراز این شرط از سوی مقلدین، سزاوار است که فقیه آشکارا به مردم نشان دهد که همانگونه که خود را اعلم می‌داند، خود را مطیع ولیّ فقیه هم می‌داند. بهای بهاء الدینی به این بود که خواهش بوسه بر دست خامنه‌ای جوان و ولیّ امر داشت! به گواه تاریخ، مردی که با دست ولیّ امر بیعت نکرد، با پای حَجّاج بیعت کرد! هر مرجعی که ولیّ فقیه را ولیّ خود نمی‌فهمد و راغبانه دستور وی را پی نمیگیرد، شرط راهبردی امام حسن عسکری ع برای مرجعیت را ندارد. ◾️از عدم احراز تا احراز عدم به پاس سخن امام حسن عسکری (ع)، به کودتای ۸۸ برگردیم تا بدانیم کدام مرجعی برپایه فرمان خدا و ولیّ فقیه، موضع صریح و قاطعی در برابر کودتاگران گرفت و نسبت به کدام فقیه، می‌توان اطاعت نکردن از ولی‌فقیه را احراز کرد. آیا قرآن افزون بر وجود تفقه (لیتفقهوا فی الدین) به وجوب «إنذار» (لینذروا قومهم) نیز دستور نداده است؟ آیا انذار باغیانِ بر نظام واجب نبود؟ کودتای ۸۸ فاجعه ساده‌ای نبود! سقیفه آخرالزمان بود که این بار زور طاغوت به مردم ولایی نرسید؛ وگرنه هدف همان غصب ولایت بود! ▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
💠 فرمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام به حبس امثال منتظری و پزشکان جاهل: ✅ امیرالمؤمنین (ع): بر امام واجب است که علمای فاسق و پزشکان جاهل را به حبس بکشد». من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج ۳، ص ۳۱.
نقد امامت انقلابیِ بلندگویی 📚 العقول أئمه الافکار و الافکار أئمه القلوب و القلوب أئمه الحواس و الحواس أئمه الأعضاء ◀ امام جمعه باید شهر باشد و تنزل یافتن وی در حد در خطبه های نماز جمعه شایسته نیست! 🎤 امامت بر مردم به معنای امامت در بلندگو یا امامت بر 📿 و 📚 نیست! امام باید تازیانه را هم بشناسد. امام باید در شهر عرق بریزد! امام باید از ظرفیتهای حزب اللهی شهر جریان بسازد! امام جمعه، امام نماز جمعه نیست امام شهر است! 🚨 امام جمعه ای که برای حجاب و بر ضد استکبار گلو گلوله کند اما کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم را نپاید در حقیقت انقلابی ندارد و فقط سخنان انقلاب را بلندگویی کرده 🚨 حجاب را داد زدن و به داد حجاب نرسیدن خیانت به امامت است؛ زیرا فریاد را هم بی اثر کرده است و داد را بی داد!👇 🌖 امام علی را می گفتند که حرف بزن! داد بزن! می سکوتید و می گفت: لا رایَ لمن لا یطاع! امامی که نظرش پیروی نشود، نظر نمی دهد! 🌐چون فریاد را هم بی اعتبار می کند و حرمت امامت را می شکند! 🌍امام جمعه مثل رئیس حزب الله است که نباید در متن جریانات شهر باشد؛ بلکه حتی باید در متن شهر باشد! تا چنین نشود دادهایش بیداد است و امامت را غاصب. 🌹چرا باید جوان حزب اللهی شهر مثل اسب بی صاحب در میدان رزم شهر برای ارزشهای اسلام و خدمتگزاری به مردم زخم و خون و جراحت را زیست کند و امام جمعه فقط سخنران روز جمعه باشد نه مردی زخم خورده تر و فحش زیسته تر و عرق ریخته تر! ♻ امامت یعنی بروید یا یعنی من پیشوا هستم و پیش رفتم و شما هم بیایید؛ من با تکیه بر حول و قوه الهی و با دست خالی حتی، در برابر فساد قیام کردم و شما هم بگویید و پشت سر من قیام کنید! امامت فرماندهان جوان جنگ چطور بود که خرمشهر را آزاد کرد؟ 🌻شهر وقتی مُفلحون و غالبون است که حزب اللهی ها دور امام شان بگردند نه اینکه امام شان در متن جریان سازی شهر خون و عرق نریزد: ان حزب الله هم الغالبون 🚥امام جمعه امام روز تعطیل جمعه نیست؛ امام روزهای فعالیت شهر هم هست و به ویژه امام شبهای فقیران شهر 🚨هر کس که چنین نکند به شهر و حزب الله و امامت کرده است. ✅ امام شهر اگر در حد سخنران روز جمعه باشد، ماموم ارسطو است نه پیرو امیرالمومنین ع. ارسطو در این توهم بود که اصل انسان فکر وی است و برای اصلاح فکر باید سخن گفت و منطق سفت. اما انسان و جامعه پنج لایه دارد و اصلش عقلش است نه فکرش و برای اصلاح جامعه باید دردها و رنجهایش را امامانه زیست و جمعه ها ندبه ندبه، لخته لخته خونی را در خطبه ها بالا آورد که در طول هفته خورده ای. لازم است کافی نیست! 🌻 مرجع امیرتعقل و ابرفقه @abarin
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز۶ 🚨بزرگترین لغزش فکری بزرگان پی نبردن به تفاوت میان عقل و فکر؛ و اصالت دادن به فکر و پیرو آن، شعار «حسبُنا کتابُ الله» و پندار پیشی قانون اساسی بر ولیّ فقیه! بزرگترین فاجعه تاریخ معاصر یعنی شکست مشروطه نیز به سبب نفهمیدن تفاوت عقل و فکر از سوی آخوند خراسانی و هم سوهایش بود. آ. اجتهاد یعنی قوه ای که کاربرد آن می تواند به شناخت فکریات الهی از منابع دینی بینجامد ب. فقاهت یعنی به کارگیری این قوه در فهم دین و از جمله احکام عملی دین و دست یابی به فکریات دین ج. مرجعیت یعنی فقیهی (متخصص فکریات دین) که مطیع فرمان ولیّ امر است و مورد رجوع مردم در امور فکری می باشد. د. اصطلاح «حکومت حکیمان» یعنی فیلسوفان به همان اندازه ارسطویی است که «ولایت فقیه» نیز؛ زیرا هر دو بر مبنای اصالت فکر و علم در انسان است. لذا برخی می گویند اگر قرار است فقه اصغر ولایت تولید کند، چرا نتوان ولایت را منوط به فقه اکبر (فلسفه) دانست!!! ه. ولایت ناشی از عقل و تعقل مجتهدی است که فکریات دین را امامت می کند تا قلبیات دین (انگیزه) در راستای آن فعال شود و این انگیزه از راه حس (شبکه ارتباطی و انتقالی) به اعضا برسد و آنها اقامه دین را به سرانجام برسانند. لذا به صرف فقیه بودن و حتی عادل و حتی اعلم بودن، کسی دارای ولایت نمی شود. ولایت ناشی از شکوفایی عقلی و تعقلی است. ▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۷ ابرکاوی ولیّ‌فقیه و مرجع فقیه ◾️تار ارستویی بر تن حوزه تار ارستویی بر تن حوزه و دانشگاه و حتی جریان های ضد فلسفی، از جمله جریان فقه مصطلح، فکر و علم را جوهره هویت بخش به انسان می پندارند. نظام ارسطویی بر آن است که «انسان موجودی متفکر است». اینها عقل را از مقام امامت بر فکر تنزل داد، همان فکر می پندارند در حالی که معاویه فکرش قوی بود ولی این حکم بر عقلش بار نمی شد. فاجعه شکست نهضت مشروطیت از همین اشتباه بسیار ناپیدا میان عقل و فکر رقم خورد. ◾️ پردازه ابرفقه و ابرکاوی پردازه ابرفقه چیست؟ امیرالمؤمنین: عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حس ها و حس ها امامان عضوها. یعنی انسان و جامعه دارای پنج لایه وجودی است که امام و ولیّ امر این مجموعه، عقل است نه فکر! انسان های بد ممکن است فکر قوی داشته باشند، اما عقل و تعقل ندارد؛ مثلا امیرالمؤمنین فرمودند آنچه معاویه دارد عقل نیست؛ شیطنت و نکراء است. ◾️اصل در نگاه ارستویی در نگاه ارسطویی که اصل هویت انسان فکر وی است، مهمترین شخصیت جامعه هم می شود فاکرترین یا عالم ترین فرد؛ لذا قائل به «حکومت حکیمان» یعنی فیلسوفان یا «ولایت فقیهان» می شوند؛ در حال که هر دو پندار باطل است: ◾️لایه هویتی فقیه فقیه یعنی کسی که با کمک فکر و ذهنش، در دین تفقه کرده است و این ویژگی، مربوط به لایه است که هرگز شأنیت و مقام امامت بر انسان و جامعه را ندارد؛ لذا هرگز از فکرورزی «ولایت» تولید نمی شود؛ مگر طبق انسان شناسی باطل ارسطویی و فقاهت درافتاده در دام مبانی ناپیدای ارسطویی. ◾️جایگاه مرجعیت اما غیر از فقاهت، مقام دیگری نیز هست که آن نیز دچار فهم انحرافی است؛ مقام مرجعیت. این مقام نیز یک مقام فکری است نه مقام عقلی. لذا طبق بیان حیاتی امام حسن عسکری، هر فقیهی که حافظ دین و مطیع ولیّ امرش باشد، دارای مقام مرجعیت است؛ پس 👈 آ. مقام مرجعیت مقام امامتی و ولایتی نیست. 👈 ب. مرجعیت مقامی متفاوت از فقاهت است و هر فقیهی حتی اگر اعلم و اعدل هم باشد، تا زمانی که مثلا به سبب ، نتواند حافظا لدینه باشد، هرگز مرجع تقلید نیست. 👈 ج. مرجع تقلید (تبعیت راغبانه) ولیّ فقیه (که مقامی عقلی و تعقلی است) باشد؛ وگرنه مرجعیت وی، فکری را مانَد که ماموم عقل نیست (العقول ائمه الافکار) و حکم بی امامی هم روشن است (... میتة جاهلیة) ◾️لایه هویتی ولیّ‌امر ولیّ امر کسی است که لزوماً مرجع تقلید نیست؛ او باید باشد و دارای و نیز برتر؛ یعنی حتی لازم نیست که به تفقه در همه ابواب فقه پرداخته باشد؛ همین که فقهِ تعقل را اجتهاد کرده باشد و ملزومات فکری امامت را دارد، بس است. ازینر، از آغاز نیز دیدگاه امام خمینی بر این بود که شرط امر نیست و بالاخره این دیدگاه عاقلانه را با پیشنهاد در بازنگری قانون اساسی، بر اباطیل ارسطویی چیراند. ◾️رابطه میان فقیه فقه الهی و ولایت هیچ فقیهی از آن رو که فقیه (متخصص فکریات دین؛ به‌ویژه فقه الهی، نه فقه ولایی) است، یا از آن رو که مرجع تقلید جامع شرایط و فرضا اعلم در حوزه فقه الهی است، ولایت ندارد؛ افزون بر این که «فقه ولایی» که نیاز بایسته ولایت است، ندارد. ولایت بهره «لایه عقل» است؛ نه «لایه فکر»؛ ازینرو نه ملاصدار ولایت داشت، نه علامه طباطبایی، نه آیةالله خوئی و نه آخوند خراسانی! او که با تکیه بر فکریات (آن هم فکریات نادرست)، دچار پندار دارا بودن مقام ولایت و امامت بود و لذا حکم محاربه برای مخالفانِ آن مشروطه‌ای صادر کرد که منافع جبهه طاغوت را تأمین کرد. بالاخره شیخ فضل الله را به سبب مخالفت با این مشروطه به دار آویختند و فاجعه ای بر امت اسلامی وارد شد. 💥امیرالمؤمنین (ع): «لا يَكونُ السَّفَهُ و الْغِرَّةُ فی قَلْبِ الْعالم» سبکی و کم بصیرتی و سطحی زدگی در درون عالم نیست. کافی، کلینی، ۱: ۸۸ عقل و تعقل چیست و تفاوت آن با فکر و فکر کردن کدام است؟ ان شاء الله در پیایندهای پسینی «خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز». ▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
🌗خیبرگشایی امیرالمومنین در دانش: العقول ائمة الافکار و الافکار ائمة القلوب و القلوب ائمةالحواس و الحواس ائمة الاعضاء 🌻پردازه شگرفی از امیرالمؤمنین ع که به زودی انقلابی بزرگ را در دنیای دانش می آفریند؛ ان شاء الله 🇮🇷 رونمایی از کتاب دوم و سوم خارج فقه استراتژیک و امیرتعقل 🗓چهارشنبه ۲ مرداد ۹۸ بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع خاتم الانبیاء ص پردیسان؛ قم ◻️۱۵ نماهنگ ابرفقهی: ۱_ ۲_ ۳_ ۴_ ۵_۶_۷_ ۸_ ۹_ ۱۰_ ۱۱_ ۱۲_ ۱۳_ ۱۴_ ۱۵_
🔺شادی یک روحانی در قطار رم و گریه در قطار قم ۴سال است که در رم زندگی می‌کنم. از مسافرت در ایران می‌ترسم؛ چون حمل و نقل بین‌شهری، شکنجه‌گاه بهداشت روانی برای یک سفر اسلامی- ایرانی است. با همسر و سه فرزندم سوار قطار میبد به قم شدم. فیلم «تنگه ابوقریب» گذاشتند. پنج دقیقه گذشت، ناگهان فیلم را قطع کردند و فیلمی گذاشتند که بعداً گفتند اسمش «دلم می‌خواد» است. از اول تا اواسط آن پر از صحنه‌های ۲۰۳۰ای و ترویج رقص و حریم‌شکنی بود 💐به مهماندار گفتم چرا فیلم قبلی را قطع کردید؟ 👤گفت «مردم» به ابوقریب اعتراض کردند که صحنه های خشن! دارد. 💐گفتم ما هم معترضیم به این فیلم که پر از صحنه‌های بی‌عفتی است؛ لطفا قطع کنید! گفت نمی‌شود! اصرار کردم گفت برو پیش رئیس قطار! 💐به رئیس قطار گفتم این فیلم خیلی نامناسب است و من از پخش این فیلم از خانواده‌ام خجالت می‌کشم 👤گفت فیلم اشکالی ندارد؛ 💐 گفتم تمام بخش‌های فیلم صحنه‌پردازی و انجام رقص است؛ نمی‌بینید؟ 👤گفت کسی اعتراض ندارد! 💐گفتم من و خانواده‌ام معترضیم و خیلی‌های دیگر هم اعتراض دارند ولی مراجعه نکردند؛ اگر می‌خواهی من از چند سالن نظرسنجی کنم. 💐 گفتم چرا ابوقریب را قطع کردید؟ 👤 گفت اصلا از بالا گفتند که ابوقریب پخش نشود و پخش آن برای ما ممنوع است؛ 💐 پس چرا پخش کردید؟ 👤گفت اشتباهی بود! 💐 گفتم ولی مهماندار گفت چون مردم اعتراض کردند قطع کردیم! 🌍از این جا که دیدم زور منطق کافی نیست؛ به تدبیر عمومی رو آوردم و صدا بلند کردم تا همه مردم بشنوند: 💐گفتم من ۴سال است که در رم زندگی می‌کنم هیچ هواپیما و قطاری در ایتالیا دیدن چنین فیلمی را به من و خانواده‌ام تحمیل نکرده است؛ چرا اینها چنین می‌کنند؟ یعنی از فرنگ هم فرنگی‌ترید؟ 👤رئیس قطار گفت در غرب صحنه‌های عادی‌اش هم خیلی بدتر از این است؛ 💐 گفتم ولی می‌توانی راه خودت را بروی و نگاه نکنی و رد شوی! ولی من در قطار نمی‌توانم رد شوم و باید دو ساعت به خودم و خانواده‌ام چشم‌بند و گوش‌بند بزنم؛ آیا شما قصد شکنجه مسافر را دارید؟ من در غرب می‌توانم حیای خانواده‌ام را حفظ کنم ولی در قطار رجا در ایران نمی‌توانم! 👤 گفت ارشاد مجوز پخش را داده است و این فیلم را تایید کرده است! 💐 گفتم شما اما دارید آن را تحمیل می‌کنید. ارشاد مجوز دیدن داده است، اما کسی را مجبور به دیدن نکرده است. پس شما حق ندارید به مسافر تحمیل کنید! 👤 رئیس قطار گفت اگر فیلم را قطع کنیم، مردم ناراحت می‌شوند. 💐 گفتم کسی که بلیت خریده است، آن را به شرط دیدن این فیلم نخریده است تا حق اعتراض داشته باشد؛ اما ما حق داریم که طبق بلیت‌مان سوار قطار شویم و در بلیت ما نبود که کودکان معصوم من مجبورند این فیلم را ببینند. بازخورد وارونه تدبیر عمومی یک زن و مرد به صدای بلند من اعتراض کردند؛ گفتم من مسئول حفظ حیا و عفاف خانواده‌ام هستم و اجازه نمی‌دهم که در قطار جمهوری اسلامی ایران شکنجه شوند شما هم اگر آرامش‌تان به هم خورده، با رئیس قطار دعوا کن نه با من. قدرت نهایی رویکرد عمومی چند دقیقه بعد یک مرد بلند شد و آمد به رئیس قطار گفت: معترض راست می گوید، اگر فیلم مورد تأیید ارشاد است، هر کس می‌تواند بلیت بخرد و ببیند و یا انتخاب نکند و نبیند؛ اما شما در این جا دارید فیلم را به همه تحمیل می‌کنید. ✅ در این لحظه رئیس قطار دستور داد که فیلم قطع شود و هیچ کس هم اعتراضی به قطع فیلم نکرد! بخش پایانی گفتگو به رئیس قطار گفتم که مسافرت خسته‌کننده است و هر کس نیاز به آرامش خودش را دارد و حتی فیلم ابوقریب هم برای مسافرت خوب نیست. مردم باید سبک و راحت باشند. 😭بعد در حالی که در صندلی روبروی هم نشسته بودیم و به هم نگاه می‌کردیم، خورسند از این که تنگه ابوقریب فرهنگی در برابر بیرحمی ۲۰۳۰ در این قطار حفظ شده بود، بغض کردم و او هم این بار مهربانانه همدلی کرد و درخواست رضایت. 🚨انگار که پخش این فیلم در ذات رئیس قطار نبود و دستور ۲۰۳۰بازها بود. ❇️👈برخی مسئولان فرهنگی، دست‌کم، مانند اروپایی‌ها بشوند و تحمیل هرگونه فیلم و موسیقی را در مسافرتهای بین‌شهری ممنوع کنند! دکتر ا. امامی
🌻فقه انتخاب شبکه اجتماعی اصلح 🛄 به زودی شاهد مهاجرت مردم عزیز از نرم افزارهای صهیونیستی به نرم افزارها بومی خواهیم بود. ♻️ باز هم انتخابات و باز هم رای؛ اما این بار نه به فرد یا حزب؛ بلکه به شبکه اجتماعی وابسته به فرد یا نهاد. کدام شبکه اصلح است؟ 📚 آیا در این انتخاب هم، ضوابط فقهی انتخابات یعنی «انتخاب نامزد اصلح» هست یا نه؟ 🔎اینک را نبینیم؛ فردایی را ببینیم که ممکن است یک نرم افزار با مدیریت تکنوکرات، با غربگرایی، در پی غلبه بر سایرین برآید. 🏺انتخاب احسن الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً: او که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان بهترید؛ از نظر عمل: هدف خلقت نبوده است؛ بلکه هدف است و خوبتر بودن در گرو انتخاب خوبتر است؛ حتی در گرو انتخاب شبکه اجتماعی ایرانی بهتر! 💐براستی کدام شبکه اجتماعی بهتر است؟ و معیار بهتری کدام است؟ 1⃣ لَمسجد اُسِّسَ علی التقوی مِن اول یوم احق ان تقوم فیه: مسجدی که از آغاز بر پروا بنا نهاده شده است، شایسته تر است که در آن برپا باشی؛ شبکه ای که با پول شبهه ناک بنا نشده باشد شایسته تر است که در آن باشی. 2⃣ لا تتخذوا بطانة من دونکم: درونه ای از غیر خودتان بر نگزینید؛ شبکه های اجتماعی درونه و رازدار ما هستند، پس باید آنی را برگزید که خودی تر و امین تر باشد؛ نه اینکه که همه چیز را با پول گز کند! 3⃣ ان اکرمکم عند الله اتقاکم: شبکه ای را برگزینیم که ارتقاء بخشی اسلامی را بپذیرد. نه شبکه ای که وابسته به فرد یا نهادی است که گریه مراجع هم نمی تواند راه باطلش را تکان بدهد.👇 🚨 البته این نهادها باید گریه کنند که چرا فقها نهاد مالی جایگزین را تفقه نکرده اند و نیز فقه شبکه مجازی را! http://yon.ir/abarin2 🇮🇷 🌻مرجع ابرفقه @abarin
زمان: حجم: 2.6M
🌻چیستی ابرفقه به زبان ساده. ✅ امیرالمؤمنین علیه السلام: عقلها امام فکرها هستند، فکرها امام قلبها، قلبها امام حسها و حسها امام عضوها ◻️۱۵ نماهنگ ابرفقهی: ۱_ ۲_ ۳_ ۴_ ۵_۶_۷_ ۸_ ۹_ ۱۰_ ۱۱_ ۱۲_ ۱۳_ ۱۴_ ۱۵_
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۸؛ خروج‌از امامت و خروج‌بر امام 📚پردازه ابرفقه: عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حسها و حسها امامان عضوها. کنز، ۱: ۲۰۰. چکیده: عقل غیر از فکر؛ بلکه امام ان است و ولایت، میوه «عقل» است؛ نه فکر و فلسفه و فقه. پس کسانی مانند آخوند خراسانی، هر چند که در لایه فکریات دین (فقه و کلام و فلسفه) تخصص داشته باشند. تخصص در فکریات، تنها در انسان‌شناسی باطل ارستویی (انسان؛ جاندار اندیشا) حق حاکمیت می‌آورد (حکومت حکیمان)؛ نه در نظام اسلام. ◾️چیستی عقل «عقل» به معنای «فکر» و قوه درک کلی (کلی نظری و عملی) نیست؛ بلکه تعریف درست عقل چنین است: ۱. تعریف عقل به جوهر: «عقل نور است». ۲. تعریف عقل با میزان ارزش: عقل گوهر حیاتی و معیار تعیین‌کننده ارزش است (الانسانُ بِعَقله) و «فقد عقل، فقد حیات است»؛ چنانکه «بهره هر کسی نیز به اندازه عقل او است». ۳. تعریف سلبی: برای اشتباه نشدن عقل با چیزی، باید گفت که «عقل فکر یا قلب، یا نکراء (زرنگی‌های شیطانی) نیست». ۴. تعریف عقل به کارکرد: امامت و مدیریت بر لایه‌های زیرین؛ همانند راننده خودرو که امکانات خودرو را برای رسیدن به مقصد، مدیریت می‌کند. ۵. تعریف به نتیجه: اگر عقل، امام درون باشد، نتیجه آن «سرپیچی از باطل» و «عبادت رحمان و اکتساب جنان» می‌باشد. ۶. تعریف به ضد: اشیاء را می‌توان تا حدی با ضد آن بازشناسی کرد، ضد عقل، «جهل» می‌باشد. ۷. تعریف به مصداق: کسانی مثل باغی جنگ صفین و سران کودتای ۸۸، عقل ندارند؛ بلکه شیطنت و نکراء دارند. ◽️به دست آوردن حق یا شناخت صدق؟ عقل همان فکر نیست؛ بلکه قوه عقل، امام قوه فکر است. عقل در پی به‌دست آوردن مصالح حق و پس‌زدن باطل است و با دادن سنجه کلان، فکر را به اندیشیدن در امور درست، امامت می‌کند؛ تا فکر گزاره صدق و کذب را در آن چیز بشناسد؛ ولی باز عقل است که «حق» و «باطل» را جدا می‌کند. نسبت دادن برخی کارهای فکر به عقل، به سبب امامت عقل بر فکر است؛ نه به سبب فعالیت مباشر عقل در آن کار. ◽️پیوند میان عقل برین و جامعه پیوند عقل با جامعه، همانند پیوند عقل درون به دیگر لایه‌ها است؛ یعنی عقل جامعه هویت حیاتی جامعه است و هر بخش از جامعه که از پیوند درست با عقل جدا شود (فقد العقل فقدالحیاة) دچار مرگ است؛ چنانکه معصومین فرموده‌اند: «هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است و این مساله روشن است، همان‌گونه که روز، روشن است.» ◾️چیستی فکر فکر، مأموم عقل است و کار معقول آن، حرکت از مجهول به مطلوبی است که عقل معین کرده است؛ نه حرکت از مجهول به معلوم. زیرا تنها معلومی ارزشمند است که مطلوب عقل و مفید باشد. کار دیگر فکر، امامت بر قلب برای تولید انگیزه مناسب است. اگر فکری امام (عقل) خود را نشناسد و مطیع آن نباشد، مرده و جاهلی است. ◾️فرق عقل با فکر از آنجا که بسیاری «عقل» را به معنای «فکر» می‌پندارند و آن را قوه درک کلی (کلی نظری و عملی) می‌دانند، برای روشن شدن تفاوت آنها، دو نکته ساده و روشن بیان می‌شود: آ. گاه کسی دارای عقل و گوهر وجودی خوب است ولی فکر او دچار سستی و استعضاف است؛ یعنی دلبسته اندیشه‌هایی نادرست است. ب. اگر عقل به معنای درک مفاهیم کلی نظری و عملی باشد، کسی که می‌داند ولایت علی (ع) حق است و درک می‌کند که باید از ولیّ امر اطاعت کند، عقل وی مشکلی ندارد (چنانکه صدرا ایمان را چنین تعریف می‌کند)؛ با اینکه دشمنان امیرالمؤمنین (ع) حقانیت علی را می‌دانستند و به آن عمل نمی‌کردند. یعنی زندگی و مرگشان، جهلی بود؛ نه عقلی. پس باید میان فکر و عقل جدا کرد. عقل چیزی است با «حق و باطل» کار دارد و در پی تحقق عبودیت است و نتیجه وجود آن، اکتساب بهشت است؛ نه این که کارکرد عقل، دانستن گزاره صادق و کاذب باشد. ◾️همخوانی عقل درون و عقل برین عقل، امام درون است که با امام برین (عقل جامعه) سنخیت دارد و هر کس به اندازه بهره از عقل درون، به عقل برین (امام جامعه) گرایش دارد. البته این گرایش همیشه به معنای شناخت امام حق نیست؛ بلکه گاه کسی حتی امام را نمی‌شناسد ولی اگر بشناسد مطیع وی است. چنانکه شناخت، قبول و حتی تبعیت از امام حق نیز به معنای گرایش عقلی به وی نیست؛ مگر «اطاعت» از ایشان، آن هم در شرایط «شکافت». گرایش، همان گرانشی است که میان دو گوهر وجود جاری است. ◾️خروج‌از و خروج‌بر اگر لایه فکر؛ مانند حوزه علمیه (علما و مراجع) و دانشگاه و نیز مجلس و برخی نهادهای دیگر، مطیع لایه عقل نباشد، خروج‌از «امامت» حق کرده، مرده‌اند و این خروج‌از امامت، زمینه خروج‌بر امام است؛ چنانکه در مشروطه حُکم حکومتی خودولی‌پنداران، خروج بر ولیّ‌امر زمان خودشان بود. 👈همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰