📚 فقه ضد ولایت فقیه در مایهکوبی عمومی
ابوالفضل امامی؛ دکترای فقه سیاسی
1️⃣ خاستگاه احتمالی مرگ بر ضد ولایت فقیه
امام (ع)، حجت خدا است و ولی فقیه هم حجت امام است و هر کس که ولی فقیه را #ردکند امام را ردکرده است و رد کردن امام (ع)، بر حد #شرک به خدا است. اگر ردکردن را ردکردن عملی و آشکار سازی دشمنی و خروج بر ولی فقیه بدانیم؛ در این حال، عنوان ضد ولایت فقیه به عناوین #ناصبی و #خوارج نزدیک میشود.
2️⃣ گونههای افراد
آ. مؤمن: آنکه حق را میشناسد و آن را میپذیرد
ب. کافر: آنکه حق را میشناسد و آن را میستیزد
ج. ضال یا مستضعف: آنکه یا توانش شناخت حق را ندارد یا توانش شناخت حق را دارد، اما به سبب شرایط محیطی، از شناخت حق محروم شده. استضعاف، گاهی در یک یا چند مساله است.
3️⃣ تعریف ضد ولایت فقیه
گویا ضد ولیّ امر، کسی است که اولاً میتواند ولیّ امر را بشناسد و میتواند او را بپذیرد، اما نه تنها نمیپذیردش، بلکه با او میستیزد.
اما اگر کسی ولیّ امر را میپذیرد ولی در عمل، به سبب خطا یا شبهه، دچار سرپیچی از فرمان ولیّ امر یا خدا میشود، او ضد ولیّ یا ضد خدا نیست.
بلکه حتی اگر آگاهانه و اختیاراً از فرمان خدا یا ولی امر سرپیچی کرده باشد، او دچار فسق شده است؛ ولی ضد ولیّ امر نیست.
👈اما نگاه خوارج این بود که فسق با گناه کبیره، سبب کفر میشود.
◽️پس گویا کسی که با مایهکوبی مخالف است، ضد ولایت فقیه نیست و حتی کسی که به سبب خطا در فهم محتوا یا جهت صدور دستور رهبری درباره واکسن، به #اعلام مخالفت با مایهکوبی میپردازد نیز ضد ولایت فقیه نیست؛ اما این کار اشتباه است و اگر آگاهانه و اختیاری باشد، فسق و خروج از عدالت است و چنانکه جرم انگاری شده باشد، مجرم نیز است.
4️⃣ بیان امام خامنهای درباره ضد ولایت فقیه
«مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسی را #بهمجرد_یک_خطائی یا اشتباهی گفت منافق؛ نمیشود هر کسی را بهمجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلی باید مراقبت کنید» ۴ آذر ۸۸
«برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، #دشمنی_کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفی است. #اعتراض به سیاستهای اصل ۴۴، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. #دشمنی_نباید_کرد ... #ردکردن_حرف، به معنای مخالفت کردن، به معنای ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را #باید از هم جدا کرد!» ۱۷ مهر ۸۶
5⃣ مایهکوبی عمومی #باید انجام شود؛
لکن واژه عمومی، ظهور در عام جمعی و وجوب کفایی دارد نه عام مجموعی و وجوب عینی بر یکایک مردم
🌼 با ولی امر، زنده و برازنده ظهور باشیم
⬛️ در کنار «کنار گذاشتن» امام جمعه لواسان
1️⃣ حکم حکومتی ولیّ امر برای نقد دستگاه ها
امام خامنه ای: «هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همهی دستگاههای كشور #باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند.۱۳۸۳/۰۱/۰۲
2️⃣ حکم حکومتی بر وجوب انتقاد عمومی
امام خامنه ای: «گاهی اوقات انتقاد #باید_عمومی هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد باید درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم #باید عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنوندهی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، اینجوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم در کیفیّت انتقاد کردن و اینجوری کار میکنیم». ۱۳۹۷/۰۶/۱۵
3⃣ وظیفه علما در قرآن؛ نهی از حرامخوری
امام خامنه ای : «... لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت، مائده، ۸۳. این دو نکتهی مهم [در این آیه] این است که قرآن #نهیب میزند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند! این دو چیز یکیشان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» -که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها- هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.» ۱۳۹۷/۰۶/۱۵.
4⃣ پیمان خدا از علما در نهج البلاغه
امام خامنه ای: «جهتگیری تعلیم و تربیت کشور باید به سمت برخورداری از عدالت باشد؛ یعنی آموزش و پرورشِ ما، تعلیم و تربیتِ ما، عدالتپرور تربیت کند، عدالتخواه تربیت کند، عدالتساز تربیت کند ... امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در نهجالبلاغه میفرماید: وَ مَا اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلىٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ وظیفهی عالمان را بیان میکند که بر گرسنگیِ گرسنگان و شکمبارگیِ دارندگان، صبر نکند. تحمّل نکند. یعنی عدالت.» ۱۳۹۷/۰۲/۱۹
5⃣ انتقاد از بیانیه شواری سیاست گذاری ائمه جمعه
ما از همه چیز خبر نداریم که بتوانیم درباره کنار گذاشتن آقای لواسانی داوری کنیم، اما متن بیانیه شواری سیاستگذاری ائمه جمعه قانع کننده نبود و آنان را در موضع تهمت قرار می دهد. به ویژه با توجه به پاسخ های سنگین آقای لواسانی در گفتگو با رجانیوز.
👈افزون بر این که ذهن جریان انقلابی حتی در کنار گذاشتن امثال رحیم پور ازغدی نیز قانع نشده است.
✅ اگر شورای سیاستگذاری جایگاهش را در دل نیروهای انقلابی از دست بدهد، در معرض طمع جریان های دیگر قرار خواهد گرفت و این چیز بسیار بدی است.
💉رمزگشایی از لغزش برخی از ولاییها در مساله مایهکوبی (واکسن)
📛شوربختانه شمار بسیاری از ولاییها نتوانستند در مساله «مایهکوبی» همسو با ولیّ امر و مروج حکم آشکار و مؤکد حکومتی ایشان در «بایستگی حتمی مایهکوبی عمومی» باشند و بیشینه، سکوت پیشه کردند؛ کسانی مانند استاد ارجمند حسن عباسی، رحیمپور ازغدی، پناهیان، رائفیپور و ...
🔥 در برابر، برخی نیز مخالفت کنندگان با واکسن را تا حد «ضد ولایت فقیه» پایین کشیدند.
👈 از سویی مراکز علمی و شخصیتهایی که با حکم ولایی مایهکوبی همراهی عملی کردند، تبیین علمی درخوری را بیان نکردند و این مساله سبب تراکم پرسشهای نسبتا بیپاسخ مخالفان واکسن شد.
📚اما گرانیگاه این دشواری در کجاست؟ این دشواری در کتاب «درآمدی بر غربشناسی فقاهتی با تمرکز بر گلوبالیزم» بررسی شده است؛ مسالهای بسیار پیچیده که هم نظر ولیّ امر را تبیین میکند و هم روح نظر جریان ولاییِ مخالف واکسن را تسکین میدهد.
✅👈 گرانیگاه این راهگشایی، جداسازی میان غرب مدرن و غرب گلوبالی است. غرب مدرن و دانش تجربی مدرن را ذاتا نجس و بد نمیداند؛ ولی غرب گلوبالی را ذاتا نجس و بد میداند. از این رو، طب مدرن را ذاتا بد نمیداند ولی طب گلوبالی را ذاتا بد میداند؛ و باری، واکسن مدرن را طبعا و در اصل، بد نمیداند؛ بلکه در اصل، آن را خوب میداند و واکسن گلوبالی را طبعا و در اصل، بد میداند.
🔻ان شاءالله به زودی بتوان کتاب «درآمدی بر غرب شناسی فقاهتی» را چاپ کرد؛ تا بیشتر بتوان بایستگی جداسازی میان مدرنیزم و گلوبالیزم را نشان داد و این که غربشناسی اگر فقاهتی نباشد، آماده لغزش در دام «توهم توطئه» است و گلوبالها از این کاستی در غربشناسی بهره بردهاند و بسیاری از مخالفان خود را در دام «توهم توطئه» بازی دادهاند و میدهند!
🔹این کتاب برآمده از ۶ سال زندگی عملی و پژوهش علمی بر مبنای ابرفقه در غرب بوده است.
👈مقالهای از کتاب چاپ نشده یادشده را در «ابرنگار» بخوانید.
یا علی؛ ابرفقه
#مایهکوبی! دانش، فناوری و صنعت فرنگی؛ خوب، بد یا؟
1️⃣ درآمد
شوربختانه یک دیدگاه نادرست در میان بخشی از جریان حزب اللهی نشت کرده است که مبانی مدرنیزم، مادیگرایی و نشاندن انسان به جای خدا است و از این مبانی جز بنایی شیطانی بر نمی آید؛ «الخبثات للخبیثین»! و پیامد این نگاه در مواضع زاویه دار برخی بزرگواران در مساله واکسن، دیدپذیر است. پس به دقت به نکات زیر می پردازیم:
2️⃣ نگاهی اجمالی به گونه های غرب شناسی
👈 آ. خوب؛ فرنگ ستایان
👈 ب. بد؛ فرنگ ستیزان
👈 ج. خوبی دانش و فناوری فرنگیان و بدی مدیریت و کاربرد آنان بر دانش و فناوری و صنعت. یعنی به گونه ای سودار نبودن دانش. این دیدگاه به گستردگی در بیان امام خامنه ای خواهد آمد.
👈 د. جداسازی میان مدرنیزم و گلوبالیزم
این نگاه، امتدادی از دیدگاه سوم است که با تقسیم غرب، به «فرنگ مدرن» و «فرنگ گلوبالی» نمونه های صنعت، فناروی و دانش آسیب زا را نشان می دهد. در این جا سوگیری علم برای آسیب و تغییر شیطانی است.
در خود «دانش و فناوری و حتی بسیاری از صنایع» غرب مدرن، سوگیری شیطانی نبد، مگر در برخی موارد ویژه؛ مانند بمب هسته ای. اما در دوره گلوبالی، اساسا سوگیری دانش، فناوری و صنعت غرب، در پی تغییرات شیطانی (وَ لَآمُرَنَّهُم فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلقَ اللهِ) در «حَرث و نسل» است و ماهیتی شبیه صنعت بمب هسته ای دارد؛ مگر این که خلافش ثابت شود.
✅دیدگاه چهارم را می توان به گونه ای، نمونه یابی برای بخش استثناء شده دیدگاه سوم پنداشت و از بهره های آن این است که کمابیش می تواند سنجه ای برای دسته بندی کلان نمونه های شیطانی دانش، فناوری و صنعت به ما بدهد؛ با این تفاوت که در دانش های شیطانی مدرن، شیاطین در پی نابودی هستند (لِیُهلِکَ الحرثَ و النَّسل) ولی در «دانش، فناوری و سازه» های گلوبالی که اصالةً شیطانی است، در پی تغییر هستند تا بر جهان فرمانروایی کنند نه این که جهان را یکسره نابود کنند.
3️⃣ بیان امام خامنهای درباره فرنگ
در ایران برخی بر آن بوده اند که علم و فناوری و صنعت مدرن، بد است و «غرب ستیز» بودهاند؛ برخی نیز آن را خوب دانسته، غرب ستا بودهاند؛ اما امام خامنه ای درستی را در میان این افراط و تفریط بیان کرده اند:
✅👈 امام خامنهای در پاسخ به پرسش جوانان: «نفی غرب، به هیچوجه به معنی نفی #فناوری و علم و #پیشرفت و تجربههای غرب نیست و #هیچ_عاقلی چنین کاری را نمی کند! نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است» ۱۳ اسفند ۷۷
امام خامنهای: «مخالفت با تمدن غربی به خاطر پیشرفت علمی و مبارزه با خرافات و علمی کردن همه روابط اجتماعی نیست؛ به خاطر خلأ معنویت و فضیلت در این مجموعه دنیایی است. ... بنابراین اینها در علم مشکلی نداشتند؛ اما علم بدون هدایت و فضیلت و معنویت و انسانیت، و علم ناظرِ فقط به دنیا و غمض عین از آخرت، نتیجهاش همین است. اول، جلوهای به زندگی میبخشد و قدرت و ثروت و زیبایی میدهد (للباطل جَولَة) اما آخر قضیه این است؛ و این ادامه پیدا خواهد کرد. شما بدانید وحشیگری اخلاقی جوامع مترقی و متمدنی که از معنویت بویی نبردهاند، روز به روز بیشتر خواهد شد و همین وحشیگری، لغزشگاه بزرگ تمدن غربی امروز است و آنها را سرنگون خواهد کرد» ۲۲ خرداد ۸۳
امام خامنهای در جمع اساتید دانشگاه: «هنوز چگونگی کنار آمدن علم و دین برای آنها مسأله است؛ لیکن مسأله ما این نیست. در جهانبینی ما، علم از دل دین میجوشد و بهترین مشوق علم، دین است.» ۲۶ آذر ۸۳
امام خامنهای در دیدار مسئولان جهاد دانشگاهی: «در دنیا برای اینکه ثابت کنند که علم ذات سکولار دارد و دانش با ارزشها کاری ندارد، خیلی سعی شد و برایش فلسفه درست کردند؛ استدلال کردند و بحث کردند برای اینکه مفهوم دانش را یک مفهوم مجردِ از ارزشها معرفی کنند؛ درست نقطه مقابل کاری که الان شما کردهاید. شما میگویید جهاد دانشگاهی؛ جهاد یک ارزش است. حقیقت مطلب هم این است که علم و عقل ابزار دو جنبهیی است؛ میتواند در خدمت ارزشها قرار بگیرد، میتواند در خدمت حیوانیت و سَبُعیت قرار بگیرد. بستگی به این دارد که #مدیریت_علم با چه کسی است. ... بنابراین، اینکه ما بیاییم علم را سکولاریزه کنیم؛ ثابت کنیم که علم نمیتواند با ارزش همراه باشد، یک مغالطه بسیار بزرگ و فریب بزرگ برای ذهن انسانهاست؛ نخیر، علم میتواند با ارزش همراه باشد. معنویت اسلامی با حیوانیت، با فساد و با سوءاستفاده از علم مشکل دارد، نه با دانش و فناوری و تحقیق.» ۱ تیر ۸۳
🇮🇷 یا علی
به نام خدای مهرای ویژامهر
📚 نقدی به نوشته استاد روانبخش و حرف گزارش شده از آیت الله جوادی
ابوالفضل امامی دکترای فقه سیاسی و کاشف ابرفقه
👈 آ. بررسی «گفتن» حرف بالا
آیا آیت الله جوادی آملی خبره حوزه پزشکی است؟ اگر نیست، پس طرح چنین سخنی یا باید از مسلمات پزشکی باشد یا سخن گفتن در خارج از تخصص است.
👈 ب. بررسی «گفته» بالا
همین حرف آیت الله جوادی آیا خبروانه و علمی است؟ یعنی علم ادعا کرده است که واکسن های کنونی کرونا را بزنید تا به زودی کرونا ریشه کن شود؟ آنچه ما از خبره های پزشکی شنیده ایم، چنین چیزی نیست.
❌ درست است که باید مایهکوبی عمومی به عنوان حکم رهبر انقلاب انجام شود و بنده هم مدافع و نیز مروج آن هستم، اما در رویارویی با مخالفتها در انجام «مایهکوبی عمومی» نباید حرفهای نادرست را پیش نهاد!
#ابرفقه
🔻کج تابی «گفتن» و «گفته» آیتالله صافی
به نام خدای مهرای ویژا مهر
📚 ابوالفضل امامی؛ خبره فقه سیاسی
1️⃣ گونههای حکم: الهی و ولایی
اسلام دو گونه حکم دارد؛ حکم الهی (اطیعوا الله) و حکم ولایی (اطیعوا الرسول). حکم الهی طبعاً قضیه حقیقیه و برای موضوعات ثابت (احکام عبادی و ...) است و حکم ولایی طبعا قضیه خارجیه و برای تحققبخشی امور جامعه است. یعنی در اینجا پیامبر (ص) گزارشگر و تبلیغ کننده حکم خدا نیست؛ بلکه خودش حکم را کشف و بیان میکند و اگر تزاحمی با حکم الهی در یک موضوعی داشت، بر آن مقدم میشود.
2️⃣ مرجع تقلید کیست؟
مرجع تقلید یعنی کسی که حکم الهی (حوزه حقیقتشناسی) را تفقه کرده است و آن را به گونه «فتوا» بیان میکند. اما هیچ مرجع تقلیدی به سبب مرجعیت در احکام الهی، صلاحیت موضعگیری در حکم «ولایی» (تحققبخشی) را ندارد. لذا اگر آقای صافی به عنوان مرجع تقلید بخواهد در امور «ولایی» حرف بزند، از حریم الهی تجاوز کرده است و باید به وی تذکر داد.
3️⃣ حوزههای شناخت
▪️حقیقتشناسی: شناخت قضایای حقیقی (احکام الهی)؛
▪️واقعیتشناسی: شناخت واقعیتهای موجود (پزیتوی)؛
▪️تحققشناسی.
◾️تحقیق شناسی: شناخت «فرایند، شیوه و شیبِ» گذر از این واقعیت موجود به آن حقیقت مطلوب
◾️ تحقیق شناسانی
◾️ تحقیق بخشی
👈 احکام ولایی از سنخ «تحقیقشناسی» است.
✅ هیچ کس با اتکا به مرجعیت در حوزه حقیقتشناسی (فتوا در احکام الهی)، صلاحیت حرف زدن در حوزه «واقعیتشناسی» یا «تحقیقشناسی» را ندارد. اما حکم میرزای شیرازی، به سبب مقام مرجعیت در احکام الهی نبود؛ بلکه به سبب مرجعیت در حوزه «تحقیقشناسی» و امور ولایی بود؛ وگرنه اگر کسی مثل آخوند خراسانی که اجتهاد تحقیقشناختی و مقام ولایت نداشت، حرفی زد، اطاعت از وی، اطاعت از حق نیست! و دیدیم که حریمنشناسیها، به شکست اسلام در مشروطه انجامید.
4️⃣ تذکر به جامعه مدرسین درباره شرایط مرجعیت
پیرو دو گونه بودن احکام اسلام (الهی و ولایی) دو گونه تقوا نیز داریم؛ تقوا در امتثال احکام الهی (اطیعوا الله) و تقوا در امتثال احکام ولایی (اطیعوا الرسول). پس جامعه مدرسین آگاه باشد که هر فردی، فرضاً در «احکام الهی» فقیه اعلم هم باشد و در امتثال اوامر و نواهی الهی، اتقای متقین هم باشد اما در احکام ولایی، مطیع امر «ولیّامر» نباشد، نمیتواند مرجع تقلید باشد: «من کان من الفقهاء ... مُطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یُقلدّوه».
✅ اطاعت از امر ولیّ امر، چیزی فراتر از «مخالفت نکردن» و حتی «متابعت کردن» از ولیّامر است؛ یعنی حتی «التزام عملی» به ولایت فقیه، برای مرجع شدن کافی نیست و باید «طوع و رغبت و التزام قلبی» به ولیّفقیه داشت! و حتی این هم کافی نیست و بالاتر از این، باید به «امر» ولیّ فقیه (حتی اگر مخالف پندار مرجعی باشد) طوع و تسلیم «قلبی» داشت: مُطیعاً «لأمر» مولاه! چُنانکه قضاوت پیامبر (ص) بر پایه «أیمان و بیّنات»، لزوماً مطابق با «واقع» نیست؛ اما باید کاملا و قلباً مطیع همان قضاوت بود: «حتی یحکّموک ... و یسلّموا تسلیماً».
5️⃣ نقد موضعگیری مراجع حوزه احکام الهی، در گستره حکمهای «ولایی»
اساساً آقای صافی به عنوان مرجع تقلید (خبره احکام الهی) صلاحیت ندارد در امور «تحققشناسی» موضع بگیرد! و در این جا، باید تابع نظرات خبره (ولیّامر) باشد؛ وگرنه «منطق اجتهاد و تقلید» را رعایت نکرده است. این نکته را همه آقایان باید رعایت کنند تا از مرجعیت در احکام الهی ساقط نشوند!
6️⃣ ادب و ادبیات هشدار دادن به مقامات دینی
تعارفات آخوندی به کنار! ادبیات دین اسلام و قرآن حکیم این است که «اگر او [از این جایگاه دینی خود] برخی اقاویل را بر ما نسبت دهد ... رگ گردنش را میزنیم»! به همین تندی و ویژاخشمی! لذا آقایانی که منصبی دارند و فرضا صلاحیت سخن گفتن در یک حوزهای را نیز دارند، مراقب «رگ گردنشان» باشند (وَ لو تَقوَّلَ علینا بعضَ الأقاویل ... ثم لَقَطَعنا منه الوَتین) که خدا در کمین است: «ان ربک لبالمرصاد! این است ادب قرآن!
7️⃣ نقد برخی حرفها
برکشیدن مشکلات معیشتی جریان برجامی، در این زمان و این دولت؛ و پیوند آن به «قهر با بسیاری از کشورها»، نه با واقعیت میسازد، نه با حقیقت، نه با قرآن، نه با عترت، نه با قانون اساسی، نه با سیره عقلا و نه با عبرتی که حتی عوام الناس از برجام گرفتند. طرح برخی مسائل سبب وهن گوینده است.
👈 قفل کنونی معیشت مردم، از بی باوری به رهگشایی اسلام (و عنده مفاتح) و پیروی از #اقاویل حسن روحانی به اسم #عقلانیت است! وارونه نبینیم!
▪️ «سکوت سدید»، بهتر از سخن ناسدید است: «یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیداً»
❌ مبادا جای غرشهای غیور مرحوم محمد یزدی را، سکوت و بلکه هوچیگری بر ضد حق بگیرد!
📚 حراج ایران با قاعده حرج! اسقاط نظام اسلامی به دست فقه اسلامی!؟
ابوالفضل امامی، خبره فقه سیاسی ـ ایتالیا
نقد برخی ادعاهای سروش محلاتی
یک نفر معیشت مردم را گرو گرفت تا با طاغوت زمان صلح کند. حالا میگویند که چون معیشت مردم در تنگنا است، مردم دچار «حرج» هستند، پس نظام باید طبق قاعده «لا حرج»، در برابر آمریکای در حال فروپاشی، خم بشود! آمریکایی که علاوه بر نابودی نظام اسلامی، نقشه تجزیه ایران نیز در برنامه دارد!
1️⃣ خطای جایگاه؛ خودقیّمپنداری
مردم با حضور در انتخابات آزاد، راه درست را برگزیدند و به راه نادرست پیشین رأی ندادند و نیازی به قیّم هم ندارند!
2️⃣ خطای کبروی
به فرض پذیرش ادعاهایی که در گستره و چگونگی جریان «قاعده لاحرج» شده است، در تطبیق آن بر وضعیت کنونی نظام ایران و رابطه با آمریکا، یک خطای کبروی وجود دارد:
ما سه حوزه شناخت داریم: آ. «حقیقتشناسی» که در تخصص فقیه مصطلح و صاحب فتوا است؛ ب. «واقعیتشناسی» که در تخصص مرجع دریافت گزارش کارشناسان میدانی (یعنی ولیّامر است)؛ ج. «تحققشناسی» که در تخصص رهبری است و مسألهاش، شناخت راه رساندن «واقعیت موجود» به «حقیقت مطلوب»، با «فرایند، شیوه و شیب» مناسب است.
کسی که میپندارد چون یک کسی، مرجع تقلید برخی افراد در حوزه «حقیقتشناسی» است، پس حق دارد که درباره سرنوشت همه افراد در حوزه «تحققشناسی» نیز موضع بگیرد، ساحتهای فقه را نشناخته است. زیرا تشخیص «نسبت مصالح با مفاسد و اهمیت هدف با شدت حرج» و تقدیم «اقوی الملاکین» در صلاحیت متخصص حوزه «تحقق شناسی»؛ یعنی ولیّ امر است.
3️⃣ خطای صغروی
در حوزه فقه «حقیقتشناختی» نیز، باید حوزههای گوناگون فقه را به دقت شناخت و قواعد هر حوزه و ضوابط جریان آن قاعده را تدقیق کرد و آنگاه عالمانه سخن گفت.
فقه دو حوزه دارد: فقه فردی و فقه جمعی. فقه جمعی نیز دو حوزه دارد: «فقه روابطی» و «فقه سیاستی» و هر یک از «فقه روابطی و سیاستی» نیز دو حوزه دارند: «داخلی و خارجی» و هر کدام از اینها نیز سه حوزه دارند: «حکومتی، نهادی و افرادی». و «فقه سیاستی خارجی حکومتی» نیز دو حوزه کلان دارد: «حیاتی یا عمقی و منافعی یا سطحی». قواعد هر یک از حوزههای فقه و یا ضوابط جریان هر قاعدهای در هر حوزهای، ویژگیهایی دارد. اما قاعده «لاحرج» کجا و با چه شرایطی و از سوی چه کسی باید جاری شود؟
برای نمونه نمیتوان ضوابط «غالبی» حاکم بر امر به معروف که مجرای اصلی آن «فقه روابطی داخلی افرادی» یا بیشینه «فقه روابطی داخلی نهادی» است را بر حوزه «فقه سیاستی خارجی» قیاساند و حتی آن را بر قواعد مسلط در حوزه «حیاتی» فقه سیاست خارجی حکومتی (اسقاط حکومت اسلامی و پذیرش ولایت طاغوت) چربانید!
هر مرتبه از وجود حکمی دارد!
گر حفظ مراتب نکنی زندیقی!
حَرَج (یعنی سختی و دشواری) هرگز در حوزه «هدف» مربوط به «فقه سیاستی حکومتی خارجی حیاتی» یا حتی فقه روابطی حیاتی، مجوز حراج نظام یا دست برداشت از اسلام باشد. آن هم کوتاه آمدن در برابر کسانی که تا قد تبعیت از آیین هواپرستانه گلوبالی شیطانی (حَتّی تَتَّبِعَ ملتَهم) و وطن فروشی و تجزیه ایران باید به پیش بروی!
حرج تنها در حوزه «فقه روابطی غیرحیاتی و نیز فقه سیاستی منافعی»، با توجه به اهمیت هدفی که میخواهد با حرج معامله شود، قابل بررسی است و مرجع اصیل تشخیص آن نیز، به هیچ وجه، مرجع تقلید نیست و تنها ولیّ فقیه است.
4️⃣ خطای تاریخی
آیا فقط امام حسین (ع) اقدام مثلا حرجی کرد؟ تمام اهل بیت (ع) لای در و دیوار و آتش و خون و زهر و تبعید و حصر در حرج بودهاند (دعای ندبه نمیخوانید؟ فَقُتِلَ مَن قُتل و سُبی من سبی و اُقصی من اقصی) نه فقط امام حسین (ع)! اکثر شیعیان نیز در حرج بودهاند! راستی امام زمان (عج) در حرج نیست؟! برای رفع حرج از او باید تسلیم آمریکا و دشمنانش شد و زمینههای ظهور و رفع حرجش را نابود کرد؟ وای!
5️⃣ خطای واقعیتشناختی
ما با کشوری قهر نیستیم، اسقاطیل که کشور نیست و آمریکا هم که از زمان کودتای ۲۸ مرداد که سخنی از نظام اسلامی نبود و فقط منافع مردم و ایران مطرح بود، نظام ایران را ساقط کرد و پس از انقلاب هم خودش رابطه را برید و برجام التماسی را هم او پاره کرد و سردار ملی ایران و امید مستضعفان جهان را هم او ترور کرد و الان هم میگوید باید برجام منطقهای و برجام ۲۰۳۰، موشک و ناموس شیعه را به آمریکا بدهید تا بیاید ایران را تجزیه کند و ریشه ایرانی را بخشکاند و اسلام ناب را از بین ببرد. چه غافلانه است اگر بپنداریم که سیاست التماس به دشمن، راه عزت ایران و اقامه مسلمانی و رفع برخی حرجهای معیشتی است!
اظهار عجز پیش ستمپیشگان خطاست
اشک کباب باعث طغیان آتش است!
ادامه در بخش دوم 👇
ادامه بخش نخست👇
6️⃣ پاسخ به شبهه اسقاط نظام ایران و پذیرش طاغوت آمریکایی
احتمال پذیرش ولایت کفر (الّا أن تَتَّقوا منهم تُقاة) از سوی مؤمنین، به گرانی و برخی تنگناهای معیشتی ربط ندارد! زیرا:
🔻آ. فرق تقیه با حرج
«تقیه» با «حرج» تفاوت دارد و اینها دو باب متفاوتند. تقیه بیشتر ناظر به خوف از جان است و حرج ناظر به سخت شدن زندگی. پس قیاسِ حکم و ضوابط این دو، ابوحنیفهگری است!
🔻ب. فرق مؤمنین با ولیّامر
این آیه در جایی است که «مؤمنین» باید تصمیم بگیرند؛ نه «ولیّ امر»! هم شرع و هم قانون اساسی جهتگیری کلان نظام را به ولیّ امر داده است! ولیّ امر هم بنا به مصلحت هشت سال به ذهنیات نادرست برخی مجال داد. نتیجه التماس به دشمن، همین «حرج» برخی مردم است و اگر این سیاست ادامه یابد، از حرج به حراج می رسیم! و البته مردم رشید، با رأی خویش، جلوی این سیاست سفیهانه را گرفتند.
🔻ج. فرق سلطه طاغوت و حاکمیت اسلامی
با توجه به دلالت «تقیه» (الّا أن تَتَّقوا منهم تُقاة) مجرای این آیه در جایی است که جمعی از مؤمنین در چنبره سلطه طاغوت هستند! نه مؤمنینی که در نظام اسلامی و شرایط انتخاب شده از سوی خودشان هستند.
7️⃣ پاسخ نقضی به حراج نظام به سبب حرج!
اگر به سبب قاعده حرج روا باشد که نظام را حراج کنیم، پس منطقاً جنگ نباید در دین باشد؛ زیرا جنگ، حرج می آورد. در حالی که جنگ واجب کفایی و گاه واجب عینی بر همگان (حتی زنان و کودکان) است و حتی در زمان امام خمینی برای بسیار از مردم الزامی و اجباری بود و خانواده های زیادی را به حرج و بالاتر از حرج کشاند. نوع سختی و شدت سختی و حرج جنگ نیز چندین برابر سختی معیشتی است. پس باید نظام و ایران را می دادیم به دست دشمن؟!
8️⃣ عدم جداسازی میان آیات جهاد و آیات قتال
بین آیات «جهاد» و آیات «قتال» هم فرق است و ما این مسأله را به تفصیل در رساله خویش آوردهایم و آیه «جاهدوا فی الله حق جهاده» را ابتدا باید ثابت کنید که آیه قتال است!
9️⃣ نمونه تاریخی ادعاهای باطل سروش محلاتی
البته یک عده هوسران، حتی درباره جنگهای پیامبر خدا نیز به قاعده «لا حرج» استناد میکردند و میگفتند که چون گرمای تابستان، جنگیدن را دشوار میکند، ما نمیجنگیم و چون سرمای زمستان، جنگیدن را سخت میکند، ما نمیجنگیم!
آیا میتوان مقاومت در برابر دشمنانِ وجودی دین و میهن را به سبب دشواریهای معیشتی ناشی از نظریات التماسی برخی رها کرد؟ جواب خون صدها هزار شهید و حرج ممتد خانوادههای شهدا را چه کسی بدهد؟ خطاست اگر کسی فکر کند مردم میگذارند یک فرد کمدانش در فقه سیاسی بیاید و با استناد به «حرج»، دین را حراج کند و وطن فروشی را تبلیغ کند؟ مردم در انتخابات ریاست جمهوری، این خیالات را پس زدند!
بازتاب نوشته در خبرگزاری رسمی حوزه علمیه: hawzahnews.com/xbrbt
یا علی
✅ خدا #کلیدچیان نیرنگ باز را اگر شایسته دستگیری نیستند، لعنت کند
«فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِه وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکنَّ أَکثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ» اعراف، ۱۳۱
پس، هرگاه نیکی به آنان رو آورد گویند برای خود ماست این! و اگر بدی به ایشان رسد به موسی و هر که با اوست، پرمیدهند! هان که فال شان نزد خدا است! اما بیشترشان نمیدانند.
📚 نتیجه کلید روحانی را به رهبری نسبت می دهند!