#مهارتهای_انتخاب_همسر
🔴 درجهبندی معیارها، متناسب با انتخاب خویش
✅ معیارهای ما باید دو درجه داشته باشد؛ معیارهای درجه یک و معیارهای درجه دو.
❤️معیارهای درجه یک❤️
معیارهایی است که حتّی اگر یکی از آنها در طرف مقابلم نبود، به راحتی و خیلی محکم میگویم: «نه» و از خیر ازدواج با او میگذرم.
👈 مثلاً یکی از معیارهای درجه یک دخترها این است که همسر آیندهشان معتاد نباشد. حالا اگر کسی به خواستگاری او آمده که معتاد است، امّا باقی معیارهای او را دارد، میگوید: «نه».
💜معیارهای درجه دو💜
معیارهایی است که میشود در آنها تساهل و تسامح کرد؛ یعنی اگر یک یا چند تا از آنها در طرف مقابل نبود، اشکالی ایجاد نمیشود. نام دیگر این معیارها را میتوان «معیارهای ترجیحی» گذاشت.
👈 مثلاً برخی دوست ندارند همسرشان دارای یک خانوادۀ شلوغ باشد؛ امّا این طور نیست که به هیچ وجه، طاقت چنین خانوادهای را نداشته باشند. به این میگویند، معیار درجه دو.
📚 نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۴۹
🔻🔻🔻🔻
🎧 فایل صوتی این بحث رو هم می تونید همین جا گوش کنید:
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
https://eitaa.com/abbasivaladi
درجه بندی کردن معیارها.mp3
1.01M
🎧 درجه بندی کردن معیارها
#نیمه_دیگرم
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃جبران همه از دست رفته هایم
خدا را شکر که دوستت دارم
از وقتی با سؤال «تو چه چیزی را دوست داری؟» نوازشم کردهای
محبّتت را در دلم بیشتر کردهای.
عیبی ندارد کمی راحتتر با تو حرف بزنم؟
این وقتها دوست دارم به تو بگویم:
«چه خوب بلدی خودت را در دلها جا کنی!»
طوری با این نوازش در دلم جا باز کردهای برای خودت
که محبّتهای دیگر فکر آمدن به این طرفها نمیکنند.
با سؤال «تو چه چیزی را دوست داری؟»
وقتی دغدغههای پست را از خانۀ دلم پاک میکردم
قبل از بیرون انداختن هر کدام
یکی یکی ور اندازشان میکردم.
باورم نمیشد اینها دغدغههای شب و روزم بود
حتی نمیشد باور کرد
که یکی از اینها برای لحظهای
دل و ذهن مرا به خود مشغول کرده باشد
ولی واقعیت آن است که من با این دغدغهها زندگی میکردم.
وای که از سویی دوست ندارم
خاطرات زندگی با این دغدغهها را به یاد بیاورم
و از سویی احساس میکنم نباید آنها را فراموش کنم.
وقتی آن خاطرهها به یادم میآید
بدجور از خودم فراری میشوم
احساس میکنم نمیتوانم خودم را تاب بیاورم.
وقتی فراموش میکنم
احساس میکنم عظمت نعمت این روزها از خاطرم میرود.
خیلی سخت است رها شدن از این تضادها
ولی با همۀ طعم تلخی که دارد
من به یاد داشتن آن خاطرهها را انتخاب میکنم
چون میدانم آدم قدرشناس این نعمت نیستم
مگر آن که دائم به یاد داشته باشم نفس کشیدن با آن دغدغهها را
پس همیشه مرور میکنم آن روزها را
حتّی اگر تاب آوردن خودم سختترین کار زندگیام شود.
میترسم اگر قدر این روزها از خاطرم برود
خدا باران نعمتش را قطع کند
و من دوباره فراموش کنم سؤال «تو چه چیزی دوست داری» را؟
آقا!
من با خاطرات آن دغدغههای پست زندگی میکنم
و همیشه آنها را با دغدغهای که تو به جانم انداختی مقایسه میکنم
و در این میدان مقایسه
احساس میکنم که قامتم از بار شرم دارد خم میشود.
ولی این خمیدن را برای از دست ندادن تو تحمّل میکنم.
چرا این قدر با دغدغههای پست نفس کشیدم
در حالی که تو بودی و دوست داشتنت بود
و سؤال «تو چه چیزی را دوست داری» هم بود.
من با کدام حساب و کتاب
دغدغۀ تو را کنار زده بودم و داشتم با آن دغدغهها زندگی میکردم؟!
با هر حساب و کتابی که بلدم
کارم با عقل جور در نمیآید.
اگر امید نداشتم که تو عمر رفته را هم جبران میکنی
همین حالا از یأس میمردم!
شبت بخیر جبران همۀ از دست رفتههایم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
تو بعضی از شهرا داره بارون میاد. به همین بهونه یکی از شب بخیرایی رو که قبلا با صوتش تقدیمتون کرده بودیم رو دوباره میذاریم👇
🌧مرد بارانی🌧
🌧این روزها چه قدر باران میآید
و چه قدر باران خوب است
که میشود تفسیرهای مختلفی برایش نوشت.
🌧مثلاً میشود گفت:
آسمانیها دلشان تنگ شده بود برایت
باران شدند و آمدند روی زمین
به امید این که بنشینند روی سر و صورتت
🌧یا میشود گفت:
باران اشک دلتنگی آسمانیها
برای کسی است که آبروی اهل آسمان است.
🌧این طور هم میشود گفت
تو میخواستی قدم بگذاری در جایی
آسمانیها گفتند
تا نرفتهای آن جا باید بشوییم مسیر قدمهایت را.
🌧چه طور است اگر این طور بگوییم
تو دلت گرفت
بغض آسمان ترکید.
🌧به گمانم این طور هم خوب است
خدا میخواست ما را به خاطر فراموشی تو عذاب کند
عذابمان را محروم شدن از آب گذاشت
تو دست به دعا برداشتی و التماس کردی
خدا ما را به خاطر تو بخشید
و باز هم باران بارید.
🌧خیال من هم باران را همیشه این طور تفسیر میکند:
دلم هوای تو را کرده
هوای در کنار تو بودن
دست در دست تو
قدم زدن زیر باران.
خدا به دلم نگاه کرده
باران فرستاده
و چند دقیقۀ دیگر هم تو را میفرستد
زیر باران
دم در خانهام
چشم به انتهای کوچه دوخته و منتظرم.
کی میآیی آقا؟
شاید باران بند بیاید
آن وقت بند دل من هم پاره میشود
تا باران میبارد
بیا آقا!
🌧شبت بخیر مرد بارانی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
69eb858858-5afb2c30c2fbb853018b578d.mp3
854.1K
🌧شبت بخیر مرد بارانی!
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼
✅ خلاصهی #درس نود و هفتم:
ما در بارۀ اجتماعی بودن درست فکر میکنیم؟
🍃🌼🌼🌼
♦️تو این درس، بازم میخوام به کمک معارف اهل بیت علیهم السلام یه پنجرۀ دیگهای رو تو موضوع کمک به برادرای مؤمن به رومون باز کنیم.
▫️همون طوری که قبلاً هم گفتیم بدون تردید کسی که یه آشنایی معمولی با قرآن و حدیث داشته باشه، به راحتی میتونه ادّعا کنه رشد معنوی هر فردی، وابسته به نوع حضور اجتماعی شه.
☑️ اون نکتهای که تو این درس میخوام روش تأکید کنم و یه مقداری در بارهش با همدیگه حرف بزنیم، همین واژۀ حضور اجتماعیه.
▫️بر اساس تفسیری که خیلیا از حضور اجتماعی دارن، کسی که در طول شبانهروز از این کلاس در اومد به اون کلاس رفت. از این کانون به اون کانون در حال رفت و آمد بود و تو جمعای مختلف حضور پیدا کرد، به عنوان فردی شناخته میشه که اجتماعیه؛ در حالی که میشه یه فردی یه عالمه تو جمعهای مختلف حضور داشته باشه؛ امّا از نگاه دینی بهش بگیم آدم خودخواه و فردگرا؛ چون همۀ برنامههای زندگیش حتّی همون حضور اجتماعیشم بر اساس منافع و دوستداشتنیای فردیش مدیریت میشه.
🔺این نوع تعریف از اجتماعی بودن، با اون نگاهی که دین از اجتماعی بودن به ما میده تفاوت زیادی داره.
❌ اجتماعی بودن از نگاه دین صرفاً حضور فیزیکی تو جمعای مختلف اجتماعی نیست.
♦️اجتماعی بودن از نگاه دین یعنی کسی که جامعۀ ایمانی رو یه پیکر میدونه و خودش رو هم جزئی از پیکر. با این نگاه، تلاش میکنه، وظیفهش رو در برابر جامعه می فهمه و اون رو انجام می ده.
❗️حالا یه نگاه بندازید به جامعهمون و ببینید امروز اشتباه تو تفسیر اجتماعی بودن، تو تربیت بچّهها چه قدر انحراف درست کرده.
❕الآن که بحث از تربیت اجتماعی بچّهها پیش میآد، مادرا دنبال این هستن که چی کار کنن، بچّههاشون حتّی قبل از هفت سالگی تو جمعای مختلف؛ مثل مهد کودک و کلاسای مختلف حضور داشته باشن، تا اجتماعی بار بیان. وقتی ازشون میپرسی اجتماعی بار امدن یعنی چی، میگه یعنی روابط اجتماعی رو یاد بگیره.
✔️ دقّت کنید که من نمیخوام به توانمندی تو برقراری روابط اجتماعی نمرۀ منفی بدم. حرف من اینه که این، اصل نیست.
♦️از دید کسی که نگاه توحیدی به روابط اجتماعی داره معنای دقیق اجتماعی بودن اینه که، بچّه جوری تربیت بشه که نسبت به افراد جامعهش بیاعتنا نباشه و احساس مسئولیت کنه و این احساس مسئولیت یکی از اصلیترین عوامل برنامهریزی تو زندگیش باشه. وقتی میبینه تو جامعهش کسایی هستن که زیر بار فقر دارن له میشن، یه تکونی به خودش بده، حرص بخوره و اگه میتونه کاری بکنه، بیکار و تماشاچی نشینه.
****
✔️ حدیثای زیبایی داریم که به وضوح نشون میده که اجتماعی بودن از نگاه دین، اونی نیست که بعضیا فکر میکنن. این احادیث ملاک های زیادی برای اجتماعی بودن به ما می دهند. حتما اونا رو تو متن کامل درس بخونید.
#خلاصه_درس نود و هفتم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖
🌼 اینم پیدیاف درس نود و هفتم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
097 درس نود و هفتم ما در بارۀ اجتماعی بودن درست فکر میکنیم؟.pdf
218K
#درس
درس نود و هفتم:
ما در بارۀ اجتماعی بودن درست فکر میکنیم؟
https://eitaa.com/abbasivaladi