🍃فقیر خدا
گفتم: تربیت چیست؟
گفتند: شکوفایی فطرت.
خواستم روشنتر سخن بگویند
شنیدم: فطرت اگر شکوفا شود
همۀ خوبیها را برای انسان به ارمغان میآورد.
گفتم: چه کار کنم که فطرتم شکوفا شود؟
گفتند: ...
گفتند: نمیدانیم.
این حرف هم مثل خیلی از حرفهای قشنگ دیکر
گویی جز فروزان کردن آتش حسرتم
بهرۀ دیگری برایم نداشت
و من مانده بودم و یک سؤال بیجواب:
برای شکوفا شدن فطرتم باید چه کار کنم؟
این سؤال بیجوابم مثل خیلی از سؤالهای دیگرم
وقتی به تو رسید، پاسخش را پیدا کرد.
اصلاً به من بگو کدام سؤال است
که وقتی تو را پیدا میکند، جوابش پیدا نمیشود؟
تو پاسخ همۀ سؤالهای عالمی.
سؤالم به تو رسید و فهمیدم
هر چه خوبی در عالم وجود دارد
همه در وجود تو جمع شده
پس دانستم و یقین کردم شکوفا شدن فطرت
یک راه بیشتر ندارد و آن هم شبیه تو شدن است.
از روزی که به این پاسخ رسیدهام
به نام فطرت که میرسم، نام تو را در کنارش میگذارم.
میخواهم تربیت شوم
باید فطرتم را شکوفا کنم.
میخواهم فطرتم را شکوفا کنم
باید شبیه تو شوم.
آقا!
تو جز خدا هیچ بینیازی را نمیشناسی
و همه را جز خدا فقیر محض میدانی.
هیچ کسی در نگاه تو هیچ سرمایهای جز فقر ندارد.
تو لحظه لحظۀ زندگیات را وابسته به نگاه خدا میدانی
و از صمیم جان ایمان داری
اگر آنی و کمتر از آنی نگاه خدا از تو بر گردد
میشوی نیستی محض.
بندگی تو برای خدا
بندگی یک فقیر محض است برای تنها بینیاز.
فقر خویش را میبینی و به بینیازی خدا ایمان داری
پس هیچ گاه پای بندگیات نمیلنگد
من اگر خدا را بینیاز ببینم
کنار او بینیازهای فراوانی تراشیدهام
که نمیگذارند خودم را فقیر محض خدا بدانم
پس بندۀ محض او هم نمیشوم.
بدون حس فقر نمیشود بندۀ خدا شد.
کمی از حسّ فقری را که داری به روحم بدم
که احساس بینیازی به خدا
هر چه سرمایه در مسیر بندگی دارم را به باد داده.
تا احساس فقر نیاید، همین طور بیچاره باید منتظر مرگ بنشینم.
مرا از این بیچارگی برهان و شبیه خودت کن.
شبت بخیر فقیر خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
0028 مفهوم توکل.mp3
6.16M
#چشیدنیهای_قرآن ۲۸:
«مفهوم توکل»
🔻قسمت بیست و هشتم، جزء بیست و هشتم:
🍃وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَل عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً
(سوره طلاق، آیات ۲-۳، ص ۵۵۸)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ مشاوره را کمک بدانیم، نه دخالت (بخش اول)
📌ویژگیهای مشاور
هر کسی صلاحیّت مشاوره ندارد. مشاور، باید دارای ویژگیهایی باشد که به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم⬇️
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️گام هفتم (بخش اول، ویژگیهای مشاور)
@abbasivaladi
👇👇👇👇👇
n041 تا ساحل، گام هفتم، بخش اول، ویژگیهای مشاور.mp3
7.14M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧گام هفتم (بخش اول، ویژگیهای مشاور)
@abbasivaladi
#مهارتهای_انتخاب_همسر
🔴 گفت و گوی خواستگاری
4⃣ تبادل احساسات، ممنوع!
❗️جلسۀ گفت و گوی خواستگاری، برای فهم روحیّات و شرایط دو طرف است؛ نه جلسهای برای تبادل احساسات.
❌ نه خودتان از عبارات احساسی و عاطفی استفاده کنید و نه روی جملههای احساسیِ طرف مقابلتان حساب باز کنید.
✅ کاملاً جدّی و منطقی صحبت کنید.
🔻برخی از افراد برای اینکه نظر طرف مقابل خود را جلب کنند، جملاتی شبیه به این میگویند:
«شما در تصمیمگیری آزادید و میتوانید هر جوابی به من بدهید؛ امّا همین قدر بدانید که من انتخاب خودم را کردهام و اگر شما هم جواب منفی بدهید، کسی جز شما را برای زندگی انتخاب نخواهم کرد».
✔️ این حرفها مناسب جلسۀ خواستگاری نیست. تبادل احساسات، برای وقتی است که انتخاب انجام شده و دو نفر به هم مَحرم شدهاند.
📛 اگر جلسۀ خواستگاری، جایی برای تبادل احساسات شود، همان مشکلی پیش میآید که در خواستگاریهای غیر رسمی ایجاد میشود؛ یعنی دو طرف به جای اینکه با خطکش عقل و منطق یکدیگر را محک بزنند، با احساسات سطحی یکدیگر را انتخاب میکنند.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۵
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
@abbasivaladi
tabadole ehsasat mamnooa.mp3
1.26M
🔴 #گفتگوی_خواستگاری باید چه شرایطی داشته باشه تا مفید باشه؟
4⃣ تبادل احساسات، ممنوع!
#نیمه_دیگرم
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0059 baghareh 158.mp3
10M
#لالایی_خدا ۵۹
#سوره_بقره آیه ۱۵۸
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
روزهای زوج، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتاب «تاریخ انبیاء، صفحات 187_ 190»؛ اثر سید هاشم رسولی محلاتی
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
🍃رفیق شفیق
این روزها به لطف تو و به یمن مهربانی بیپایانت
شبیه تو شدن، شده دغدغۀ روز و شبم.
شبها با این غصّه میخوابم
که چرا امروزم را به شب رساندم ولی شبیه تو نشدم
و روزها به این امید بیدار میشوم
که لحظههای امروز را پلی کنم برای رسیدن به تو.
هم از آن غصّه خوشم میآید
و هم با این امید زندهام.
آن غصّه و این امید
شده ترش و شیرین وزندگی من!
امّا غصّهای در کنار آن غصّه
کمی با مزهای که به تلخی میزند آزارم میدهد.
من در بارۀ غصّۀ شبیه تو نبودن با چه کسی حرف بزنم
که زبانم را بفهمد و ابرو در هم نکشد و یا لب به خندۀ تمسخر باز نکند؟
آدمهایی که این غصّه را میفهمند، کماند
کمبود این آدمها شده آن غصّۀ دیگر من.
خودم شبیه تو نیستم، قبول
تا شبیه تو شدن فاصلهام زیاد است، قبول
شبیه تو شدن را هر روز به روز دیگری وانهادم، قبول
ولی دوست دارم شبیه تو باشم، قبول؟
و دغدغۀ روز و شبم شبیه تو شدن است، قبول؟
و آرزویی بزرگتر از شبیه تو شدن ندارم، قبول؟
اینها هیچ کدام فضیلت من نیست
لطف توست به من
ولی شبیه تو نبودن و فاصلۀ بسیارم و امروز و فردا کردنهایم
همه نقص من است.
آقا!
اگر کسی باشد که زبان این دغدغه را خوب بلد باشد
و او را در مسیر شبیه تو شدنم قرار دهی
زودتر شبیه تو نمیشوم؟
من گمان میکنم دغدغۀ شبیه تو شدن
زبانی دارد که هر کسی آن را نمیفهمد.
این را وقتی فهمیدم که به لطف تو
یکی دو حرف از الفبای این دغدغه را یاد گرفتم.
با الفبای این دنیا
نه میشود از این دغدغه گفت و نه میشود از آن نوشت.
کسی را سراغ داری که زبان این دغدغه را بلد باشد
و مرا لایق همراهی خویش بداند؟
با چه قدر آدم حرف زدم و از دغدغۀ شبیه تو شدن سخن گفتم
امّا با زبان خودشان حرفهایم را ترجمه کردند
باادبهایشان گوش دادند و گفتند نمیفهمیم
جسورهایشان گوش دادند و خندیدند
هم آن نفهمیدنها آزارم میدهد و هم این خندیدنها
این دغدغه را باید شنید و گریست برای شبیه تو نبودن
باید شنید و دوید به سوی شبیه تو شدن
باید شنید و آسایش را بوسید و کنار گذاشت
تا آرامش را به دست آورد و نفس راحت کشید.
عجیب دلم یک یار همراه کشیده آقا!
کسی که بفهمد و بفهماند دغدغۀ شبیه تو بودن را.
رفیق و همراه کسی است
که آدم را در مسیر شبیه تو شدن یاری کند
الباقی هر چه هست رفیق ناباب است.
کسی اگر پیدا نشد
خودت بگو چه کار کنم.
شبت بخیر رفیق شفیق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
0029 نسخه های قرآنی.mp3
7.28M
#چشیدنیهای_قرآن ۲۹:
« نسخه های قرآنی»
🔻قسمت بیست و نهم، جزء بیست و نهم:
🍃إنَّ الإنسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إذا مَسَّهُ الخَیرُ مَنُوعاً * إلاَّ المُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُم عَلی صَلاتِهِم دائِمُونَ * وَ الَّذِینَ فِی أَموالِهِم حَقٌّ مَعلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَ المَحرُومِ * وَ الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَومِ الدِّینِ * وَ الَّذِینَ هُم مِن عَذابِ رَبِّهِم مُشفِقُونَ * إنَّ عَذابَ رَبِّهِم غَیرُ مَأمُونٍ * وَ الَّذِینَ هُم لِفُرُوجِهِم حافِظُونَ * إلاَّ عَلی أَزواجِهِم أَو ما مَلَکَت أَیمانُهُم فَإنَّهُم غَیرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابتَغی وَراءَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ العادُونَ * وَ الَّذِینَ هُم لِأَماناتِهِم وَ عَهدِهِم راعُونَ * وَ الَّذِینَ هُم بِشَهاداتِهِم قائِمُونَ * وَ الَّذِینَ هُم عَلی صَلاتِهِم یُحافِظُونَ
(سوره معارج، آیات ۱۹-۳۴، ص ۵۶۹)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃🌷🌷🌷
✅ خلاصهی #درس صد و پنجاه و هفتم :
ابدیت، روی تعریف ما از مفهومای کلیدی اثر میذاره؟
🍃🌷🌷🌷
🔸بیاید بریم سراغ قرآن و یه مقدار در بارۀ مفاهیم کلیدی که با توجّه به ابدیت معنا شده دقّت کنیم.
🔸موفّقیت و رستگاری تو قرآن از زوایای مختلف بررسی شده. یکی از زوایای اصلیش با توجّه به ابدیت و آخرته. قرآن وقتی در بارۀ قیامت حرف میزنه، به ما میگه:
🍃 فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ* وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ.
🍂 و كسانى كه وزنه اعمالشان سنگين است، همان رستگارانند! و آنان كه وزنه اعمالشان سبك باشد، كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند!
✨(سورۀ مؤمنون(٢٣)، آیۀ١٠٢_١٠٣).
✅ موفّقیت و رستگاری تو این آیه، خیلی واضح و روشن با توجّه به ابدیت معنا میشه. کی به موفقیت و فلاح رسیده؟ کسی که تو قیامن وزنۀ اعمالش سنگینه.
🔸مفهوم کلیدی دیگهای که تو این آیه در برابر فلاح و رستگاری میآد، خسران به معنای زیانه.
✅ این آیه خیلی رُک و پوستکنده داره در بارۀ این حرف میزنه که آدمای ضرر کرده کسایی هستن که وزن اعمالشون تو قیامت سبکه. اگه کسی این طوری در بارۀ ضرر فکر کنه، حسّی که در برابر ضرر پیدا میکنه، اون رو کمک میکنه که قبل از مرگ به طرف سنگین کردن وزن اعمال خوبش بره.
❌ تو نگاه غیر الهی، زیانکار کسیه که از دنیای کمتری بهرهمنده. وقتی زیان این طوری معنا شد، آدم به کسایی که از دنیا بهرۀ بیشتری دارن، نگاه میکنه و آه میکشه. هر چه قدر دنیای بیشتری میبینه، آه بلندتری میکشه. عاقبت این آه کشیدنا برا بعضیا میشه افسردگی و برا بعضیای دیگه میشه دست و پا زدن برا به دست آوردن دنیای بیشتر.
🔸خوشبخت و بدبخت رو هم قرآن با توجّه به ابدیت معنا میکنه. شاید خوشبخت و بدبخت مفهوم کاملتری باشه تا موفقیت و خسرانی که در بارهش حرف زدیم. قرآن وقتی در بارۀ خوشبخت و بدبخت میخواد حرف بزنه، اون رو تو صحنۀ قیامت به تصویر میکشه:
🍃 يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ* فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ* خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ* وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ.
🍂 آن روز كه (قيامت و زمان مجازات) فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نمىگويد گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت!
🍂 امّا آنها كه بدبخت شدند، در آتشند و براى آنان در آنجا، «زفير» و «شهيق» [نالههای طولانى دم و بازدم] است.
🍂 جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مىدهد!
🍂 امّا آنها كه خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششى است قطع نشدنى!
✨(سورۀ هود(١١)، آیۀ١٠۵_١٠٨).
🔺این چهار تا آیه در بارۀ آدمای خوشبحت و بدبخت خیلی واضح حرف زده و بدبختی و خوشبختیشون رو به ابدیت گره زده.
📛 دنیا وقتی محل عبور به حساب نیاد و تا وقتی توش هستیم، ازش برا ابدیتمون استفاده نکنیم، نتیجهش عذابی تو آخرت میشه که تموم شدنی نیست.
✅ خوشبخت اونیه که این رو بفهمه و از دنیای کوتاهش برا ساختن ابدیت بیانتهاش استفاده کنه.
❌ وقتی کسی به ابدیت ایمان نیاورد، میخواد همۀ اون چیزی رو که دنبالش میگرده، تو دنیا پیدا کنه. برا همینم رسیدن به دنیا میشه همۀ آرزوش.
❗️چه قدر بیچاره و بدبخته کسی که انتهای آرزوهاش از دنیا فراتر نمیره.
🔸یه مقدار از این مفاهیمی که در عین حالی که مهمان، ولی خیلی کلّی هستن بگذریم و به بعضی از مفاهیم جزئیتر برسیم، میبینیم که اون جا هم ایمان به ابدیت، خیلی تأثیرگذاره.
⬅️ تو متن کامل درس برخی از این مفاهیم و آیات مربوطه رو ببینید.
#خلاصه_درس صد و پنجاه و هفتم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌷🌷🌷🍃➖➖➖
🌷 اینم پیدیاف درس صد و پنجاه و هفتم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
157 درس صد و پنجاه و هفتم ابدیت، روی تعریف ما از مفهومای کلیدی اثر میذاره؟.pdf
235.8K
#درس
درس صد و پنجاه و هفتم:
ابدیت، روی تعریف ما از مفهومای کلیدی اثر میذاره؟
@abbasivaladi
🌙حضرت عید🌙
🌙زمزمه افتاده در میان مردم که ماه را دیدهاند
و فردا روز عید است
و حالا شعرِ «عید آمد و عید آمد»، نُقل مجلسهایمان شده.
ببخش ما را که به جای شعر «عید آمد و عید آمد»
غزل سوزناک «چرا تو نیامدی» را نمیخوانیم.
ولی اجازه بده امشب کمی از نیامدنت بگویم
و این حرفها را حتّی اگر حرف دلم نیست
و واژههای پشت هم ردیف شده است
تو حرف دلم بدان و آن وقت بخوان.
🌙عید آمد؛ ولی تو نیامدی
و کاش یاد میدادی به ما
چگونه در عیدهایی که میآیند و تو نمیآیی
از ته دل شاد باشیم و لبخند بزنیم!
🌙دلم میگوید: «بدون تو از ته دل شادی کردن
نشانۀ عاشق نبودن است
و ما که محکومیم به عاشقی
تا تو نیایی، نمیتوانیم از ته دل شاد باشیم».
دلم که اشتباه نمیگوید. میگوید؟
🌙قبول داری در دل شاد نبودن و در ظاهر خندیدن
کار هر کسی نیست و برای خودش ریاضتی است؟
یعنی ما در هر عیدی که میآید
محکومیم به یک ریاضت جان فرسا:
در دلمان کوه غم باشد و بر لبمان رود لبخند جاری؟!
🌙کاش فقط غصّه، غصّۀ نیامدنت بود!
دیدی یک ماه رمضان دیگر هم گذشت
ولی حتّی یک برای یک بار به اندازۀ یک خرما
مرا مهمان سفرۀ افطارت نکردی!
چند افطار به انتظار نشستم
ولی پیکی از سوی تو نیامد برای دعوت به افطاری
و چه قدر در خیالم خرمای افطار را
با دست تو در دهانم گذاشتم.
تو بگو که این غم را در کجای دلم بگذارم
که ماه رمضان دیگری آمد و رفت
و من نه یک سحر و نه یک افطار
با تو همسفره نشدم.
باشد قبول! من لایق همسفره شدن با تو نبودم
خوش به حال جذامیهایی که
توفیق یافتند همسفرۀ جدت شوند
چه کار باید کرد جز این که قبول کنم نشستن در کنار من
از همنشینی با آن جذامیها هم سختتر است!
باشد باز هم قبول!
من ریاضت خندیدن را در عید فردا به جان میخرم.
🌙شبت بخیر حضرت عید!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
0030 دو تعبیر قابل تامل در سوره فجر.mp3
4.93M
#چشیدنیهای_قرآن ۳۰:
« دو تعبیر قابل تأمّل در سوره فجر»
🔻قسمت سی ام، جزء سی ام:
🍃وَ جِیءَ یَومَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَومَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإنسانُ وَ أَنَّی لَهُ الذِّکری * یَقُولُ یا لَیتَنِی قَدَّمتُ لِحَیاتِی
(سوره فجر، آیات ۲۳-۲۵، صفحات ۵۹۳-۵۹۴)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
دستشدِه!
✳️این بازی، همان «دستْ رشتۀ»ی معروف است.
💟تعداد افراد در این بازی، حدّاقل باید سه نفر 3⃣باشد؛ امّا تعداد بیشتر بازیکنان، هیجان بازی را افزایش میدهد.
🔆به قید قرعه، یک نفر در میان افراد دیگر که یک حلقه درست کرده اند، قرار میگیرد. فرد وسط که به اصطلاح «خرس» 🐻نامیده میشود، باید تلاش کند توپ را از دست افراد دیگر بگیرد. دیگران هم با دست به دست کردن توپ، این فرصت را از او میگیرند.
🔰فرد وسط، میتواند توپ🎾 را در هنگامی که یکی از افراد آن را برای دیگری پرت میکند، روی هوا بگیرد.
✅این بازی را میتوان با پا👣 هم انجام داد که همان «خرسْ وسط» 😆معروف خودمان میشود.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۱۳
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃مرد توحیدی
وقتی در خیال آمدنت غوطه میخورم
گاهی غرق شعف میشوم و گاهی درگیر ترس.
آمدن تو برای تو و دوستانت
جز زیبایی، چیز دیگری ندارد
امّا برای کسانی که از تو دورند پر از وحشت است.
شنیدهام وقتی بیایی
جماعتی که خودشان را محک دینداری میدنند
در برابرت سینه سپر میکنند
و تو را به اتّهام بدعت
سنگ گمراهی میزنند.
حالا که می خواهم شبیه تو باشم
باید آماده باشم؛ آمادۀ سنگهای اتّهام.
در پی شبیه تو بودن، همیشه سلام و صلوات نیست
گاهی هم لعن ونفرینِ تکفیر هست.
کسی که وحشت طردشدن دارد
هیچ گاه نمیتواند شبیه تو شود.
باید سر و صورت و سینه را
مهیّای سنگهای تهمت کرد
و گر نه آرزوی شبیه بودن به تو را باید به گور برد.
آقا!
من دوست دارم شبیه تو باشم
امّا به دلم که بر میگردم
دنیایی از ترس و وحشت را میبینم
وحشت از نگاههای خشمآلود و زبانهای تیز شده
من نمیخواهم آرزوی شباهت به تو را به گور ببرم.
باید شبیه تو شوم.
تو در دلت جز دغدغۀ رضای خدا نداری.
رضای خدا را میخری
حتّی اگر قیمتش خشم مردم باشد.
توحید در رضا روی دیگری از توحید توست
که چون من از آن محرومم
هزار دغدغه، گرفتار کرده دلم را.
وقتی پای رضای خدا و رضای مردم به میان میآید
میمانم به کدام سو راهم را کج کنم: خدا یا مردم؟
توحید در رضایی که تو داری
این دو راههها را توقفگاهت نمیکند.
خودت میدانی که چه قدر بر سر این دوراههها ماندم
و پس از تلف کردن عمرم زیر تیغ تردیدها
مشرکانه به بیراهۀ رضای مردم رفتم.
حالا منم و فرصتهای بر باد رفته
و دلی که هنوز در پی رضای مردم است
امّا دوست دارد شبیه تو باشد.
من توحید در رضا را میخواهم
از کجا بیابمش جز در خانۀ تو؟!
کاش این همه عمر بر باد رفته حاصلی داشت
و رضای مردم را به دست آورده بودم
تیغ این خسران، عجیب تیز است و دلم را تکه تکه کرده
چه خسرانی بالاتر از این:
نه خدا را دارم و نه مردم را.
به دادم برس آقای مهربانیها!
شبت بخیر مرد توحیدی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل3️⃣ : بهانه هایی شبیه دلیل (توجیهات سطحی)
1️⃣ شبکه های دینی و مذهبی
🔸عدّهای از مردم با دستاویز قرار دادن توجیهات سطحی، راه ورود این پدیدۀ خطرناک📛 را به خانواده، باز میکنند؛ توجیهاتی مانند تماشای شبکههای📺 مذهبی، برنامههای علمی، مطّلع شدن از اوضاع دنیا و ... .
🔹نمیتوان انکار کرد که در میان شبکههای ماهوارهای📡، برخی از شبکهها به قصد خیر، راهاندازی شده و با گرایش کاملاً دینی فعّالیت میکنند؛ امّا از پدر و مادرانی که برای دیدن شبکههای مذهبی، به سراغ ماهواره رفته و آن را تهیّه کردهاند، باید پرسید: آیا میتوانید ضمانت کنید فرزندانتان👧👦 هم از این وسیله، استفادۀ صحیح کنند؟ آیا تعداد شبکههای ماهوارهای مبتذل و گمراهکننده❌، با حجم شبکههای خوب، قابل قیاس است؟ خدا میداند چه تعداد پدر و مادر با همین توجیه، این وسیله را گرفتهاند و زمینۀ انحراف فرزندانشان را با دست خود فراهم کردهاند.
⬅️ نگویید بر روی بعضی شبکهها قفل🔒 میگذاریم یا این که شبکههای مستهجن🔞 را از فهرست شبکهها حذف میکنیم. در دنیایی که بچّههای زیر پانزده سال، سایتهای بزرگ و امنیتی را هک میکنند، قفل کردن شبکههای ماهوارهای برای محدود کردن فرزندان، توجیه بیپایهای است.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 153-157
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
4_6032784615276545341.pdf
1.98M
📜 متن کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین #عباسی_ولدی در مراسم ماه مبارک #رمضان۹۸ هیأت میثاق با شهدا
🍃 در مدار نور خانه ای بساز
#خانه_ای_به_رنگ_خانه_علی 🍃
✅ @misaq_ba_shohada
🍃ناشر خوبی ها
چگونه میشود نقّاشیهای انتظار را کشید
و پای آنها اشک نریخت.
خاصیت این نقاشیهاست
که دل آدم را نرم میکند.
امشب میخواهم بروم پشت پنجره فولاد
مادری را نقاشی کنم
که فرزند بیمار طبیبجوابکردهاش را آورده برای شفا.
طنابی به گردن فرزندش بسته
آن سرش را به پنجره فولاد
در دل شب رو به پنجره فولاد زمزمۀ یارضا میکند
و یا مرگ یا شفا میگوید.
معلوم است که دیگر به آخر خط رسیده.
از مادرش از پدرش از گذشتگانش شنیده
که نشانۀ شفا باز شدن گره رشتهای است که به بیمار میبندند.
من میخواهم لحظهای را نقّاشی کنم
که مادر چشم دوخته به گرهی که به طناب زده
رد انتظاری که از نگاهش تا طناب کشیده شده را
نمیدانم چگونه باید کشید
ولی باید کشیدن طرز نگاه منتظرانه را یاد بگیرم
حسابی در نقاشیهای انتظار به طرز نگاه منتظرانه نیاز دارم.
دوست دارم گره طناب گردن فرزند را
در نقّاشیم کمی وا شده بکشم
و امید مادر را به این که گره میخواهد وا شود را
در لبخند ملیحی بکشم که روی لبش نشسته.
گوشۀ این نقاشی باید بنویسم
که فرزند این مادر، بیمار مادرزاد است
و باید بنویسم بیشتر از بیست سال است
که مادر هر سال میآید و رشتۀ انتظارش را به پنجره فولاد گره میزند.
آقا!
میبینی چه خوب نقاشیها به من ثابت میکنند که منتظر نیستم
با این همه مرض که به جانم افتاده
هنوز خودم را مضطرّ نگاه تو نمیبینم
و تا وقتی که بیچارۀ نگاه تو نشوم
انتظار را نخواهم فهمید.
من میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
ای زبانت زبان خدا!
زبان تو که هیچ گاه به تهمت آلوده نشده که هیچ
تو مثل خدایت ما را در میان مردم به خوبیهایی مشهور میکنی
که اهلش نیستیم
ولی زبان ما داغ ننگ بدیهایی را به پیشانی مردم میگذارد
که در آنها وجود ندارد
چگونه میشود کسی که اهل تهمت است
منتظر کسی باشد که کارش شهره کردن مردم به خوبیهاست؟
اهل تهمت بیایماناند، در این تردیدی نیست
منتظران تو مؤمناند، مگر شکی در این وجود دارد؟
هر چه قدر به این فاصلهها فکر میکنم
بیشتر دلم به حال تو میسوزد
و از خودمان خشمگینتر میشوم
امّا تو دعا کن و ما هم تلاش میکنیم
تا روزی فاصلۀ میان ما و تو کم شود
هر چه قدر خُلقمان به تو نزدیکتر شود
مفهوم انتظار را بهتر میفهمیم
کمک کن تا بفهمیم مفهوم انتظار را!
شبت بخیر ناشر خوبیها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi