eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
349 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بزرگ ترین آرزوی هستی قصّۀ شباهت ما به تو به اندازۀ همۀ روزگار امتداد دارد. مگر می‌شود به این زودی به انتهای این قصّه رسید؟ نه ما، که همۀ عالم باید شبیه تو شوند. از فرشته‌ها هم اگر بپرسیم بزرگ‌ترین آرزویشان چیست جز شبیه تو شدن، آرزوی دیگری بر زبانشان جاری نمی‌شود. قد و اندازۀ روح هر کس را آرزوهای او تعیین می‌کند. هر کسی قلۀ آرزوهایش چیزی غیر از شبیه تو شدن بود باید بداند حقیر حقیر است. البتّه آرزو آن نیست که بر زبان می‌آید آرزو آن است که آدم را به تکاپو می‌اندازد. می‌شود آرزوهای زبانی به اندازۀ یک کوه، بزرگ باشند امّا روح آدم به اندازۀ دانۀ غباری معلّق در هوا کوچک باشد. آرزوها وقتی فراتر از زبان نروند هر چه قدر بزرگ‌تر می‌شوند مشتری‌های بیشتری پیدا می‌کنند امّا وقتی بنا می‌شود تکانی به زندگی بدهند معلوم می‌شود مشتری‌های حقیقی چه کسانی هستند. بزرگ‌تر از شبیه تو شدن آرزویی نیست. این آرزو وقتی موضوع یک شعر باشد شنونده‌های اهل حالی دارد وقتی عنوان یک کتاب می‌شود خواننده‌های زیادی پیدا می‌کند اگر کسی در باره‌اش سخنرانی کند پامنبری‌هایش بسیار می‌شود امّا اگر بنا شود شبیه تو شدن افسار زندگی را به دست بگیرد آدم‌ها یکی یکی این آرزو را می‌بوسند و کنار می‌گذارند. این آرزو از آن مقدّس‌هایی است که برای دیدن و حسرت خوردن خوب است اما برای با آن زندگی کردن نه. درست مثل خود تو ما تو را مقدّس می‌دانیم به نامت احترام می‌گذاریم به دعایت اهتمام می‌ورزیم به شکوه جشن میلادت حسّاسیم امّا راستش نمی‌دانیم اگر بیایی به خودت احترام می‌گذاریم یا نه و فرمانت را گردن می‌نهیم یا نه. وقتی که نیستی، یقیناً صدایت می‌زنیم و دوست داریم جوابمان بدهی امّا نمی‌دانیم اگر بیایی و صدایمان بزنی میلی برای پاسخ دادن به تو داشته باشیم یا نه. باید بزرگ شویم به اندازۀ آرزوی شبیه تو شدن این همه کوچک ماندن دیگر بس است. تو کمک می‌کنی تا بزرگ شویم. در این تردیدی نیست. شبت بخیر بزرگ‌ترین آرزوی هستی! @abbasivaladi
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق 🏴 شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام را به محضر امام زمان(عج) و پیروان راستین آن حضرت تسلیت عرض می کنیم 🏴 @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
📌سؤال: انتخاب نادرستی کرده‌ام و حالا دو دختر دارم. زندگی یا طلاق؟ دوازده سال است که ازدواج کرده‌
🍃صبر برای خدا🍃 ❎البتّه تحمّل زندگی فقط برای بچّه‌ها، کشش محدودی دارد. اگر می‌خواهید ظرفیت قابل توجّهی در شما ایجاد شود، به وظیفه‌ای که خداوند در مقابل فرزندان بر دوشتان نهاده، توجّه کرده،برای خدا تحمّل کنید. ✅در این صورت، صبر شما چند برابر خواهد شد؛ زیرا با تحمّل بددهنی‌های همسرتان، احساس رشد می‌کنید. شما به شدّت، نیازمند تغییر دادن نوع نگاهتان به زندگی هستید. در این صورت است که زندگی با وجود تمام ناملایمات، به کامتان شیرین خواهد شد. 📌‼️به داستانی که در ادامه می‌آید، خوب دقّت کنید. تمام آنچه در این نکته باید به شما منتقل شود، در این داستان هست. مرحوم سیّد هاشم حدّاد(ره)از عرفای بزرگ معاصر و از شاگردان مرحوم آیة الله سیّد علی قاضی(ره)است. ایشان به واسطۀ تنگی معیشت، به مدّت دوازده سال در خانۀ مادرزن خویش زندگی می‌کرد. مادرزن ایشان به دلیل فقر او، رفتار بسیار بد و آزار دهنده‌ای با وی داشت. آقا سیّد هاشم می‌فرمود: چندین بار خدمت آقای قاضی عرض کردم که اذیّت‌های قولی و روحی اُمّ الزوجه به من، به حدّ نهایت رسیده است واز شما می‌خواهم اجازه دهید زنم را طلاق دهم. مرحوم قاضی فرمودند: از این جریانات گذشته، تو زنت را دوست داری؟ عرض کردم: آری. فرمودند: آیا زنت هم تو را دوست دارد؟ عرض کردم: آری. فرمودند: ابداً راه طلاق نداری. برو صبر پیشه کن. تربیت تو به دست مادرزنت می‌باشد. من هم از دستورات مرحوم آقای قاضی، ابداً تخطّی و تجاوز نمی‌کردم و آنچه این مادرزن بر مصائب ما می‌افزود، تحمّل می‌نمودم تا این که یک شب تابستانی، خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم. داخل اتاق بودم که مادرزنم تا فهمید من آمده‌ام، شروع کرد به ناسزا گفتن و فحش دادن و همین طور با این کلمات، مرا مخاطب قرار دادن. من هم یک‌سره رفتم پشت بام تا در آن جا بیفتم؛ ولی این زن، صدای خود را بلند کرد، به طوری که نه تنها من، بلکه همسایگان هم می‌شنیدند و به من، سبّ و شتم و ناسزا گفت. گفت و گفت و همین طور می‌گفت تا حوصله‌ام تمام شد؛ ولی بدون این که به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب بدهم، از خانه بیرون رفتم و سر به بیابان نهادم، بدون هدفی و مقصودی. همین طور داشتم می‌رفتم، در این حال، ناگهان دیدم من دو تا شدم. یکی، سیّد هاشمی است که مادرزن به او تعدّی می‌کرده و سبّ و شتم می‌گفته، و یکی من هستم که بسیار عالی و مجرّد و محیط می‌باشم و ابداً فحش‌های او به من نرسیده و اصلاً به این سیّد هاشم، فحش نمی‌داده و مرا سبّ و شتم نمی‌نمود. در این حال، برایم منکشف شد که این حالِ بسیار خوب و سرور آفرین و شادی‌زا، فقط در اثر تحمّل آن ناسزاها و فحش‌هایی است که وی به من داده است و اطاعت از فرمان استاد مرحوم قاضی برای من، فتحِ باب نموده است و اگر من اطاعت نکرده، تحمّل اذیت‌های مادرزن نمی‌نمودم، تا ابد همان سیّد هاشمِ محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم. الحمد لله که الآن این سیّد هاشم هستم که در مکانی رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی هستم. فوراً از آن جا به خانه باز گشتم و به دست و پای مادرزنم افتادم و می‌بوسیدم و می‌گفتم: «مبادا تو خیال کنی من الآن از آن گفتارت ناراحتم. از این پس، هر چه می‌خواهی به من بگو که آنها برای من فایده دارد». 💟شما هم اگر نوع نگاهتان را به اخلاق همسرتان عوض کنید، دیگر تا این اندازه، افسرده‌خاطر نمی‌‌شوید. اگر بدانید و احساس کنید که تحمّل زندگی برای خدا، شما را به مقصد آفرینش نزدیک می‌کند، به جای غم، نشاط، مهمان وجودتان خواهد شد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۹۵-۹۳ @abbasivaladi
‌خلاصۀ درس شصت تا شصت و هشتم.pdf
151.8K
درس شصت تا شصت و هشتم ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️ تشکّر از کسایی که واسطۀ رسیدن نعمتا به ما هستن، چه طور باید باشه؟ ⁉️ اصلی‌ترین وظیفۀ ما در برابر اطرافیانمون چیه؟ ⁉️ آیا آدم تو معنویّتم باید قانع باشه؟ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 019-020(1).mp3
5.79M
صفحه ۱۹-۲۰ آیات ۱۲۰-۱۳۴ روزهای زوج، ساعت ۹ شب 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
015 defa az aghayed ba ayat.mp3
3.42M
۱۵ : دفاع از عقاید با آیات قرآن روزهای زوج، ساعت ۹ شب 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
016 melak moafaghiyat.mp3
3.67M
۱۶ : ملاک موفقیت روزهای زوج، ساعت ۹ شب 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃بنده خوشبخت خدا این روزها دلم بارانی است آسمان دلم ابری است و بنای باز شدن هم ندارد. شبیه تو شدن کار من هست یا نیست؟ وقتی به این سؤال فکر می‌کنم دلم بارانی‌تر می‌شود. به گذشته تا امروز که نگاه می‌کنم وسوسه‌ای به سراغم می‌آید و می‌گوید: کار تو نیست. می‌دانم وسوسه است ولی دلم را به آشوب می‌کشد. به تو که فکر می‌کنم و مهربانی بی‌انتهایت می‌گویم: کار من هست. می‌دانم که سرچشمۀ این فکر دریای رحمت و مهربانی توست ولی چه کار کنم وقتی که فریاد آن وسوسه بر آهنگ دل‌نشین این فکر غالب می‌شود؟ این روزها که دلم بیشتر برایت تنگ می‌شود صدای آهنگ طرب‌انگیز آن فکر بیشتر شده. من دل‌تنگی برای تو را برای خودم آرامش‌بخش‌ترین نشانه می‌دانم. نشانه‌ای که به من می‌گوید تو هم دلت برای من تنگ است و این یعنی هنوز امید هست؛ نه کم، خیلی زیاد و حتّی می‌گوید شاید شباهتی هم حاصل شده باشد زیرا دل‌تنگی برای کسی که هیچ شباهتی میان من و او نیست بعید است که معنایی داشته باشد. چه قدر آرام می‌شوم وقتی به احتمال این شباهت فکر می‌کنم. این روزها برای من «شاید کمی شبیه تو شده باشم» حکم نوش دارو را دارد، ولی پیش از مرگم. من می‌خواهم شبیه تو باشم. تو فقط وقتی احساس خوشبختی می‌کنی که در مسیر بندگی باشی، آن هم بنگی خدا. هیچ کسی از نگاه تو خوشبخت نیست مگر آن که جادۀ زندگی‌اش او را به سوی خدا ببرد و بدبخت از نگاه تو کسی است که فرصت زندگی بیابد و راهش به خدا منتهی نشود. خوشبخت از نگاه تو شاید بدبخت از نگاه من باشد و کسی که تو او را بدبخت می‌خوانی شاید از نگاه من خوشبخت باشد. می‌ترسم احساس خوشبختی کنم شاید تو مرا بدبخت بدانی حتّی می‌ترسم احساس بدبختی کنم شاید تو مرا خوشبخت بدانی حالا که می‌خواهم شبیه تو باشم از همین امروز زندگی را زیر ذرّه‌بین می‌برم هر گاه در مسیر بندگی بودم، خدا را شکر می‌کنم برای خوشبختی و هر گاه از مسیر بندگی بیرون رفتم به خدا پناه می‌برم از بدبختی. به خودم تلقین می‌کنم تا یادم بماند خوشبختی، فقط باخدایی است و بدبختی، فقط بی‌خدایی. شبت بخیر بندۀ خوشبخت خدا! @abbasivaladi
‍ ✅ آثار محبت 📌2️⃣ ایجاد روحیّۀ تبعیت ❇️‌ به صورت طبیعی، وقتی کسی دوستدار دیگری شد، روحیۀ اطاعت در او ایجاد می‌شود. امام خوبی‌ها، صادق آل محمّد علیه‌السلام از کسی که ادّعای محبّت دارد و تبعیت نمی‌کند، اظهار تعجّب می‌کند آن جا که می‌فرماید: 🌷تُعْصِی الْاِلهَ وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ؟ هذا لَعَمْری فِی الْفِعالِ بَدیعُ. لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقاًَ لَأطَعْتَهُ. اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یحِبُّ مُطیعُ. خدا را نافرمانی می‌کنی و در همان حال، اظهار دوستی او می‌کنی؟ به جان خودم که این، رفتاری شگفت است. اگر در دوستی خود، راست‌گفتار بودی، اطاعتش می‌کردی؛ زیرا که دوستدار ، مطیع کسی است که او را دوست بدارد.🌷 ⬆️وقتی صداقت، نشانۀ محبّت معرّفی می‌شود، باید فهمید محبّت، خود به خود، اطاعت را به دنبال می‌آورَد. 📚من دیگرما، کتاب دوم،ص۴۴ @abbasivaladi
🍃خدایی ترین بنده روی زمین دلم از خودم گرفته بیشتر از آنی که بتوانم تاب بیاورم. دلم از خودم گرفته می‌خواهم «خود»م را نابود کنم. دلم از خودم گرفته باید فکری به حال «خود»م کنم. دلم از خودم گرفته با وجود این «خود»، شباهت به تو ممکن نیست. دلم از خودم گرفته هر وقت خواستم شبیه تو شوم همین «خود» آمد و نگذاشت و گفت: «خود»ت باش؛ نه او. من باید شبیه تو می‌شدم تا به خدا می‌رسیدم و اگر به خدا نرسم همۀ آمدنم در این دنیا می‌شود بیهوده. بیهوده‌ها جایی جز جهنّم ندارند. «خود»م دارد مرا جهنّمی می‌کند من، این را تازه فهمیده‌ام. دلم از خودم گرفته. «خود»م اصرار دارد که به او اعتماد داشته باشم هر چه گفت، بگویم چشم آقا! تو به «خود«ت اعتماد نمی‌کنی تنها به خدا اعتماد داری، فقط خدا. هر چه او بگوید، می‌گویی چشم. اگر من هم بخواهم شبیه تو شوم دیگر از «خود»م نباید اطاعت کنم این کابوس وحشتناک «خود»ی است که هستی‌اش در اطاعت من از اوست. دلم از خودم گرفته. مرا از «خود»م رها کن. تا وقتی که من هستم و این «خود» در شبیه شدن به تو به جایی نمی‌رسم. تو از خدا می‌خواهی چشم بر هم زدنی تو را به «خود»ت وانگذارد ولی «خود»م از من می‌خواهد لحظه‌ای او را رها نکنم. کاش می‌شد چشم بر هم زدنی از «خود»م رها می‌شدم و دستم را می‌رساندم به دست تو آن وقت دیگر این «خود»ِ از خدا بی‌خبر هر چه التماس می‌کرد گوشم را بدهکار حرف‌هایش نمی‌کردم. من احتیاج دارم به یک لحظه از «خود» رها شدن و به چشم بر هم زدنی دست در دست تو گذاشتن. این لحظه و این چشم بر هم زدن کی خواهد رسید آقا؟! می‌ترسم، می‌ترسم آخرش دیر شود. امیدم به توست و نگاه مهربانت. زودتر برسان آن لحظه را! شبت بخیر خدایی‌ترین بندۀ روی زمین! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
#مهارتهای_انتخاب_همسر 🔴 گفت و گوی خواستگاری ◀️ #پرسش‌های_خواستگاری ▶️ 📝 تا الآن نکات مختلفی را
🔴 گفت و گوی خواستگاری ◀️ ▶️ 🖊در قسمت قبل اولین بخش از نمونه پرسش‌های خواستگاری رو براتون گذاشتیم. قبل از اینکه ادامه این پرسش ها رو بخونید یه بار دیگه نکاتی رو که توی قسمت قبل درباره پرسش های خواستگاری گفتیم، بخونید. (همین پستی که ریپلای زده شده) 🔵 بخش دوم: خانوادۀ همسر 1⃣ از نظر اجتماعی، خانوادۀ شما چه دیدگاه‌ها و دغدغه‌هایی دارند؟ (مثلاً در بارۀ جامعه، مردم، مشکلات اجتماعی، حکومت و...). 2⃣ خانوادۀ شما تا چه اندازه‌ به امور مذهبی پای‌بند هستند؟ 3⃣ اعضای خانوادۀ شما قدیمی، متجدّد یا معمولی هستند؟ 4⃣ افراد خانوادۀ شما، برای درد دل کردن، چه کسی را انتخاب می‌کنند؟خود شما چطور؟ 5⃣ میزان دل‌بستگی شما به پدر و مادرتان، چه اندازه است؟ 6⃣ به کدام یک از اعضای خانواده‌تان علاقۀ بیشتری دارید؟ 7⃣ آیا با اعضای خانواده، دعوا هم می‌کنید؟ بیشتر با چه کسی و بر سر چه مسائلی؟ 8⃣ در مسائل مختلف خانواده؛ به ویژه ازدواج، تا چه اندازه خانواده به شما استقلال می‌دهند؟ 9⃣ تا به حال در چه تصمیماتی، دچار اختلاف با خانواده شده‌اید؟ در هنگام اختلاف، چه اتّفاقی رخ داده است؟ 🔵 بخش سوم: مسائل اقتصادی 1⃣ نظر شما در بارۀ کار کردن همسرتان در خارج از خانه چیست؟ وچه کاری را برای اشتغال یک زن، مناسب می‌دانید؟ 2⃣ تصوّر شما از صرفه‌جویی و قناعت چیست؟ به صورت مصداقی بیان کنید. 3⃣ آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسر و خانوادۀ او را نادیده‌ بگیرید؟ تا چه اندازه؟ 4⃣ یک زندگی ساده را برای من ترسیم کنید. خانۀ ساده، سفرۀ ساده، اتومبیل ساده، مهمانی ساده و ... . 5⃣ شما سالی چند دست لباس می‌خرید؟ در چه مواقعی احساس می‌کنید باید پوشاک نو بخرید؟ 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۹. ⬅️ ادامه دارد... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 021-021.mp3
2.78M
صفحه ۲۱ آیات ۱۳۵-۱۴۱ روزهای زوج، ساعت ۹ شب 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
017 range khoda.mp3
5.04M
۱۷ : رنگ خدا روزهای زوج، ساعت ۹ شب 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
✅ ما رو با شرکت تو نظرسنجی کمک کنید تا تو ادامۀ برنامه‌ها بتونیم اشکالامون رو بفهمیم و برطرف کنیم و نقطه‌های قوّتمون رو بشناسیم و تقویت کنیم. 🔰برای شرکت تو نظر سنجی دو تا راه وجود داره: 1⃣ لینک نظر سنجی👇 https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfzYTdP9qO7wjtxqeMbiqBecia65FuAYfcCS38tLmXlIHZO1w/viewform?usp=sf_link 2⃣ ارتباط با مدیر کانال👇 @modir_lalaiekhoda
🍃جای خالی زندگیم کسی که دوستش دارم دیشب پیشم بود و امشب نیست. هر جا که می‌روم جای خالی‌اش را می‌بینم. چه قدر جای خالی کسی که دوستش داری آدم را آزار می‌دهد. نه می‌شود جای خالی را ندید نه می‌شود دید و آزرده نشد. وقتی کسی را دوست داشتی و پیشت نبود مجبوری جای خالی‌اش را ببینی و آزرده شوی. با او که حرف می‌زدم گفتم: جایت خالی است؛ خالی خالی. هیچ کسی جای تو را برایم پر نمی‌کند. راست می‌گفتم، تعارف نبود این حرف‌ها. مگر می‌شود جای خالی کسی که دوستش داری با چیزی یا کسی پر شود؟ آقا! چرا من جای تو را خالی نمی‌بینم؟ مگر ادعای محبّت تو را ندارم؟ می‌شود تو را دوست داشت و جایت را خالی ندید؟ می‌شود جای خالی‌ات را دید و آزرده نشد؟ چرا من از دیدن جای خالی‌ات آزرده نمی‌شوم؟ دارم دنبال چیزهایی می‌گردم که جای تو را برایم پر کرده است. دعا کن چیزی پیدا نکنم. اگر جای خالی تو پر نشده باشد به نجات نزدیک‌ترم تا وقتی که جای خالی‌ات را با چیزهایی پر کرده باشم که فکر کردن به آنها مایۀ خجالت است. نکند تو که نیستی جایت را با دنیا پر کرده باشم؟ دنیا با هر آنچه در آن هست به قدری کوچک است که حتّی به اندازۀ ذره‌ای از جای تو را نمی‌تواند پر کند. کسی اگر با دنیا جای تو را پر کرد یا تو را کوچک کرده یا دنیا را به قدری بزرگ دیده که توانسته جای تو را با آن پر کند. این فکرها که به سراغم می‌آید خجالت می‌کشم از تو بخواهم که مرا شبیه خودت کنی. من تا شبیه شدن با تو خیلی فاصله دارم. مگر می‌شود کسی که جای خالی تو را نمی‌بیند یا اگر می‌بیند، آن را با دنیا پر می‌کند در حال و هوای شبیه تو شدن نفس بکشد؟ جای خالی‌ات را نشانم بده تا اگر روزی از دور هم توانستم با تو حرف بزنم از ته دل بگویم: جایت خالی است، خالی خالی. و نگذار جای خالی تو را با هیچ چیزی پر کنم جای خودت را فقط با خودت پر کن آقا! شبت بخیر جای خالی زندگی‌ام! @abbasivaladi
خلاصۀ درس شصت و نهم تا هفتاد و هفتم.pdf
150K
درس شصت و نهم تا هفتاد و هفتم ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️ بین شکر خدا و تعریف کردن از خدا چه ارتباطی وجود داره؟ ⁉️ اگه آدم قبل از اینکه حاجتی رو از خدا بخواد، مدح و ثنای خدا رو بگه، چه اتّفاقی می‌افته؟ ⁉️ می‌دونید هر وقت شیطون اومد سراغمون برا این که ما رو مشغول آرزوهای دنیایی کنه چکار باید کرد؟ ⁉️چرا انقدر برا خوندن بعضی از دعاها ثواب و جایزه گذاشتن؟ @abbasivaladi
🍃پادشاه زمین و آسمان آقای مهربان من! محبوب نازنینم! من از تو یاد گرفته‌ام که به هر چه خدا راضی است، راضی باشم. اهل گِله و شکایت از خدا نباشم و دلم را آرام کنم به آنچه خدا در دفتر تقدیر من نوشته امّا گاهی باید فریاد کشید، ناله زد و شکایت کرد البتّه نه از خدا، به خدا. از این که تا امروز تقدیر من ندیدن تو بوده گلایه‌ای از خدا ندارم ولی از خودم به خدا شکایت دارم. عیبی که ندارد؟ دارد؟ اگر ندیدن تو حکمت خدا بود برای من بی آن که بد بودنم در این حکمت دخلی داشته باشد تا عمر داشتم و نفس می‌کشیدم لب باز نمی‌کردم و از هیچ کسی گلایه نمی‌کردم امّا وقتی به خودم نگاه می‌کنم و حال و روز خرابم نمی‌توانم دلم را آرام کنم و بگویم اگر ندیدن تو قسمت من شده تسلیم حکمت خدا باشم و از پاداش تسلیم بهره ببرم. من که می‌دانم ندیدن تو عقوبت شبیه تو نبودن است. دارم چوب شبیه تو نبودنم را می‌خورم و دوست دارم فریاد بکشم و به خدا از نفسی شکایت کنم که افسار وجودم را به دست گرفت و هر چه خواستم بیایم به سوی تو نگذاشت که نگذاشت. عمرم از چهل گذشت در این روزگار از دست رفته اگر سالی یک قدم به تو نزدیک شده بودم حالا پشت در خانه‌ات نشسته بودم و منتظر تا بیایی و در آغوشت بگیرم. فاصله من تا تو چهل قدم هم نیست، یک قدم است قدمی که باید روی خودم می‌گذاشتم تا آن دیگری را پشت در خانه‌ات پایین می‌آوردم. این از بزرگ‌ترین شباهت‌هایی است که می‌شود به تو پیدا کرد: پا گذاشتن روی خویش. چه کار کنم؟ حالا که این عمر از دست رفته سرمایۀ غم و غصّۀ من گشته آیا راهی به سوی دیدنت هست؟ تو فرمان بده تا ببینی هر چه خوشی در دنیاست بر خویشتن حرام می‌کنم و هر چه سختی است به جان می‌خرم تا خدا جواز دیدنت را امضا کند. خوشی‌های دنیا را که حرام کردم سختی‌های دنیا را که به جان خریدم اگر تو را هم ندیدم، باز دلم خوش است که من سنگ راه ندیدنت نیستم. آن وقت از نردبان رضایت و تسلیم راه آسمان را در پیش می‌گیرم و می‌روم به جایی که برای رسیدن به آن آفریده شدم. آسمان، همان جایی است که اگر به آن رسیدم یقین می‌کنم که اگر تو را هم نبینم صدای نفست را خواهم شنید. شبت بخیر پادشاه زمین و آسمان! @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
همراهان همیشگی لالایی خدا! سلام🌹 🔹تلاوت جزء اوّل قرآن همراه با ترجمه کودکانه عمو عباسی به لطف خدا تمام شد؛ ان شاء الله قسمت جدید لالایی خدا(قسمت ۶٠) شنبه، ١۵ تیر، توی کانال بارگذاری می‌شه. 👇فقط یه تغییر در زمان بندی بارگذاری برنامه‌های لالایی خدا داریم: 🔴 از این به بعد، دو روز تو هفته برنامه داریم: روزهای شنبه و چهارشنبه. 👈 پس قرار ما: شنبه و چهارشنبه ساعت٢١. 🍃برای انجام هرچه بهتر و هرچه سریع‌تر کارها به دعای خیر شما محتاجیم. یاعلی🌸 @lalaiekhoda
🍃دل خوشی معصومه امشب دلم عجیب گره خورده به ضریح حرمی که حرم اهل بیت است تو دوستش داری، همان طوری که پدرانت دوستش دارند. دلم در صحن و سرای بانوی کرامت، در قم پرسه می‌زند و می‌خواهم ایدۀ نقّاشی انتظارم را از بانو بگیرم. گاهی باید بنشینی در خانه و چشم به در بدوزی تا یار بیاید و گاهی هم باید بلند شوی، بار سفر ببندی شهر به شهر و جاده به جاده راه طی کنی تا به یار برسی هر کدام از این انتظارها حال و هوای خودش را دارد. امشب می‌خواهم خواهری را به تصویر بکشم که از مدینه بار سفر بسته و مقصدش طوس است. از وقتی که حرف سفر شده آهنگ تپش قلبش فریاد انتظار را سر می‌دهد. به جاده که افتاده گویی طی کردن هر وجب از این جاده به اندازۀ فرسنگ‌ها طول می‌کشد. خاصیت انتظار این چنینی همین است: وقتی که منتظر باشی و در راه راه بیش از اندازه طولانی می‌شود. من می‌خواهم بانو را در قم بکشم، یعنی در میانه راه وقتی که بیمار است و در راه مانده ولی دلش همچنان دارد راه را طی می‌کند. فاطمه معصومه برای من نماد منتظری است که ننشست بلند شد و حرکت کرد مخاطرۀ سفر را به جان خرید و رنج راه را تاب آورد و اگر چه به یار نرسید؛ ولی تصویری از انتظار کشید که تا همیشه باقی است. ضریح و گلدستۀ بانو به من می‌گوید که منتظر نیستم هر چه قدر نگاه می‌کنم به زندگی‌ام نمی‌توانم شباهتی پیدا کنم میان خودم و بانوی منتظر. من چه قدر به خاطر تو از وطن بریدم و جادۀ خطر را برگزیدم؟ انتظاری که من دارم، انتظار بی‌دردهاست اگر انتظار تو برایم درد سری داشته باشد عطایش را به لقایش خواهم بخشید. من نمی‌دانم چرا در قم، این جمکران است که نماد انتظار توست کسی اگر در حرم بانو، حس منتظرانه نیافت باید زیارتش را از سر بگیرد کسی چه می‌داند شاید اگر تو فرمان بنای جمکران را در جایی دادی که در امتداد حرم بانوست می‌خواستی بگویی راه انتظار تو از حرم بانو می‌گذرد بانو بزرگ معلّم درس انتظار است مایی که انتظار را با نوع بی‌دردسرش دوست داریم بیشتر از نان شب محتاج درس انتظار بانو هستیم. باید یاد بگیرم به خاطر تو حرکت کردن را به خاطر بانو دلم را بزرگ کن تا یاد بگیرم این درس را. شبت بخیر دل‌خوشی معصومه! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل3️⃣ : بهانه هایی شب
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل3️⃣ : بهانه هایی شبیه دلیل (توجیهات سطحی) 2⃣ اخبار سیاسی و شبکه‌های علمی یکی دیگر از توجیهات برای خرید ماهواره📡، اطّلاع از اخبار سیاسی است. عدّه‌ای معتقدند برای اطّلاع از اوضاع دنیا و حتّی ایران، نمی‌توان به اخبار رسانۀ ملّی بسنده کرد؛ زیرا به دلایل مختلف، اخبار ایران و جهان در رسانۀ ملّی ما به صورت کامل، بیان نمی‌شود. ✅پاسخ اوّل ما به این افراد، همان است که در پُست قبلی آمد، یعنی باید دید: ⁉️ آیا آن سودی که شما از اخبار ماهواره‌ای به دست می‌آورید با آن ضرر و خطری که متوجّه خانواده‌تان می‌کنید، قابل مقایسه است یا خیر؟ ✅ دوم این که: ما قبول داریم در میان اخبار شبکه‌های ماهواره‌ای، خبرهای درست و راستی هم هست که در اخبار رسانۀ ملّی به آن پرداخته نمی‌شود، یا این که با اشاره از کنار آن می‌گذرند؛ ❎ امّا شما هم این را قبول کنید که بسیاری از اهداف بوق‌های رسانه‌ای غرب، با مخلوط کردن حقّ و باطل و بدون این که شما بدانید، چه اتّفاقی در حال وقوع است، به نتیجه می‌رسد. ❌ دستِ کم گرفتن دشمن و اعتماد بیش از اندازه به خویشتن در این موارد، منطقی نیست. ‼️ افرادی که با همین دلیل به سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای رفته‌اند و پس از مدّتی عقایدشان رنگ و بوی دیگری گرفته، کم نیستند. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص ۱۶۱-۱۶۵ @abbasivaladi