🍃یار خطاپوشم
«ببخشید»ها کارشان فقط
سبک کردن بار وجدان نیست.
این ببخشیدها خودش ابراز محبّت به توست.
من چون تو را دوست دارم
دوست ندارم از دستم ناراحت باشی.
ببخشید یعنی خیلی دوستت دارم.
ببخشید یعنی اگر از دستم ناراحت باشی، میمیرم.
ببخشید یعنی مرا بکش، ولی از دستم دلگیر نباش.
ببخشید یعنی هر کاری بگویی میکنم
ولی اگر ذرهای گرد ناراحتی از من روی دلت هست
با نفس پاکت آن را بزدا.
آقا!
وقتی که میگویم مرا ببخش
دوست دارم از زبانت بشنوم که میگویی: بخشیدم.
بخشیدمِ تو هم برای من معنا دارد
معنایش فقط بخشش اشتباهم نیست
بخشیدمِ تو هم یعنی تو دوستم داری.
من اشتباه تفسیر نمیکنم «بخشیدم»ت را.
وقتی خدا کسی را که به اشتباهش اعتراف میکند دوست دارد
و دوستیاش را بلند فریاد میزند تا همه بشنوند
و حتّی در کتاب آسمانیاش میآورد
که کسی قدرت انکارش را نداشته باشد
مگر میشود تو کسی را که میگوید «اشتباه کردم مرا ببخش»
دوست نداشته باشی؟
به خودم که بر میگردم
هیچ جای تردید و شکی نمیبینم
که سراپای وجودم پشیمانی است
به تو که نگاه میکنم یقین میکنم که پشیمانها را دوست داری
و حتماً آنها را میبخشی
ولی دوست دارم بشنوم «بخشیدم»ت را
قبول که دانستن یک حقیقت
با شنیدن آن از زبان تو
زمین تا آسمان با هم فرق میکنند.
آقا!
مرا ببخش!
میدانم که تو با صدای بلند فریاد میزنی «بخشیدم»ت را
ولی گوش من سنگین است که نمیشنوم.
مرا ببخش!
که خواستههایم از اندازهام فراتر رفته.
نشنیدن صدای تو
نشانۀ دوری بیش از اندازۀ من است.
آقا!
مرا ببخش برای این همه دوری!
این بار هم مثل همیشه لطف کن
و نقص مرا با کرمت جبران کن
چند لحظهای سنگینی گوشم را بردار
تا صدای «بخشیدم» تو را بشنوم.
شبت بخیر یار خطاپوشم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🔸راه رفتن با گونی🔸
❇️بچّه ها باید هر دو پایشان را درون گونی کرده، لبه های گونی را در دست بگیرند.
🔆مسیر مسابقه را هم از قبل تعیین کنید.
✅با اعلام شما، بچّه ها باید جفتْ پا به همراه گونی بپرند و مسیر مسابقه را طی کنند.
❌اگر بچّه ها با همان گونی به صورت معمولی راه بروند یا این که گونی از پایشان در بیاید، دچار خطا شده اند.
🔹هیجان و بالا رفتن توانمندی در موقعیّت های خاص، از ویژگیهای این بازی است.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۱۳
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0092 baghareh 220.mp3
5.96M
#لالایی_خدا ۹۲
#سوره_بقره آیه ۲۲۰
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
#نمایشنامه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتاب «بحارالانوار، جلد ۵۰، صفحه ۲۵۹» اثر علامه محمد باقر مجلسی.
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
@lalaiekhoda
🍃گل همیشه بهار محمدی
زبانم از گفتن ببخشیدها
هیچ گاه خسته نمیشود
و دلم آرام است که تو هم
از شنیدن این ببخشیدها خسته نمیشوی.
تسبیح تربتم را به دست میگیرم
شروع میکنم به گفتن ببخشید
یک دور که تمام شد
باز هم از نو آغاز میکنم.
اگر اجازه بدهی با زبان خودم ببخشیدها را بگویم
من در گفتن این ببخشیدها
دنبال ثواب نیستم
میخواهم آرام شوم، محبتم را فریاد بزنم
میخواهم کمی از بار وجدانم را سبک کنم
میخواهم بگویم پستی را به نهایت نرساندهام.
هر گاه که احساس میکنم تو دیگر قید مرا زدهای
به خودم بر میگردم و میبینم
هنوز آن قدر پست نشدهام
که اشتباه کنم و زبان به عذرخواهی باز نکنم
هنوز بدی را به آن جا نرساندهام
که بد کنم؛ امّا به فکر سر کج کردن در پیشگاه تو نباشم.
این نشان میدهد که تو هنوز به من نگاه میکنی.
اگر نگاه لطفت را از من برداری
بدیهایم را دیگر نمیبینم
و اگر دیدم، سینه سپر میایستم در برابرت.
رشتۀ امید من به همین نگاه تو بند است.
ببخشیدهای من یعنی هنوز امیدی هست
که روزی به دردت بخورم آقا!
این ببخشیدها یعنی تو هنوز داری نگاهم میکنی
یعنی من در بدی به انتها نرسیدهام
نه، تو نگذاشتی بدی را به نهایت برسانم.
آقا!
مرا ببخش!
به خاطر کارهای بدی که کردم
و یادم رفت ببخشیدش را بگویم.
باور کن که دروغ نمیگویم
اگر نگفتم، نه برای این بود که فکر عرض اندام در برابرت به سرم افتاد
من در اوج بدی هم
خودم را ذلیل تو میدیدم.
ببخشید نگفتنهایم فقط برای غفلت بود و جهالت.
ولی باز هم مرا ببخش!
که دلت را سوزاندم؛ امّا از تو عذرخواهی نکردم.
میکوشم که دیگر یادم نرود
و تلاش میکنم فریادم را به گوش عالم برسانم
تا همه یادشان بماند
که اگر بدی کردند، زودتر از چشم بر هم زدنی
زبانشان را معطر کنند به گلاب «آقا! مرا ببخش»
آقا!
مرا ببخش.
شبت بخیر گل همیشه بهار محمدی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📌دوم: جمعآوری بساط ماهواره از خانواده، امری لازم و ضرور
ی
✅ما نمیخواهیم از تک تکِ کارهایی که در جمعآوری ماهواره انجام میگیرد، دفاع بکنیم؛ امّا از آن جایی که کلّیت کار، اجرای قانونی است که در «مجلس شورای اسلامی» تصویب شده، به حکم این که یک ایرانی هستیم و باید به قانون کشورمان پایبند باشیم، از آن دفاع میکنیم؛ امّا ممکن است در مراحل اجرای این قانون، کارهایی انجام شود که با سلیقۀ ما هم سازگار نباشد.
⚠️بسنده کردن به کار فرهنگی، از حرفهای به ظاهر قشنگی است که متأسّفانه به جهت زیبایی آن، برخی جذبش می شوند .
⁉️شما فکر میکنید کسی که شبکههای مبتذل ماهوارهای را تماشا میکند، فقط به خودش لطمه میزند؟ تنها دین و اخلاق خود را به خطر میاندازد؟ تک تکِ افرادی که پای ماهواره می نشینند و مهمان سفرۀ ناپاک محصولات مستهجن آن میشوند، خطری برای همۀ افراد جامعه محسوب میشوند.
⁉️ وقتی جوانی به تماشای فیلمهای مستهجن مینشیند و با چشمی هوسآلود، وارد جامعه میشود، آیا ناموس من که اهل دیدن این فیلمها نیست، از گزند او در امان است؟ آیا من و ناموسم حق نداریم در این جامعه، امنیت داشته باشیم؟
⁉️وقتی فرزند شما پای فیلم ماهواره نشسته و تیر هوسش فرزند مرا نشانه میگیرد، باید چه کنم؟ آیا شما میتوانید فرزندتان را پای این فیلمها بنشانید و در مدرسه و کوچه و خیابان، ضمانت بدهید که فرزند من، امنیت داشته باشد؟
✳️بدون تردید، قانون ممنوعیت ماهواره در جامعۀ ما، نه تنها اهانت به عقل مردم نیست؛ بلکه خدمت و احترام به کیان خانواده است.
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص ۲۱۵
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃قله هستی
راه را نشانم دادی، روشنتر از روز
طوری که بهانهای برای نیافتنش نداشته باشم.
اصرار کردم از راهی بروم که خودم دوست دارم
راهی که تاریک بود، تاریک از چاهی در دل شب.
بیراههها را یکی پس از دیگری آزمودم
تا این که دیگر بیراههای نماند برای پیمودن.
آقا! مرا ببخش
برای این همه پشت کردن به راهی که تو نشانم دادی.
چه قدر بد بودم که وقتی سرم به صخرههای این راهها میخورد
باز هم به چراغی که تو روشن کرده بودی چشم نمیدوختم
و اصرار پشت اصرار که از راهی بروم غیر از آن که تو نشانم میدهی.
نمیدانم چه شد که به آن روز افتادم
و خیال کردم ترقّی در انتخاب راهی است
که خودم یافته باشمش
و پیشرفت، چشم دوختن به نقطۀ سیاهی است
که در انتهای این بیراههها بود.
هر بار که بیراههای را به انتها میرساندم
چشم باز میکردم و میدیدم که در ابتدای راهم
چرا خسته نمیشدم از این همه دور زدن و به جای اوّل برگشتن؟
آقا!
مرا ببخش
وقتی که به نقطۀ اوّل باز میگشتم
و تو را میدیدم که چراغ راه را روشن کرده و منتظر من ایستادهای
باز هم بیاعتنا به تو
بیراهۀ دیگری را در پیش میگرفتم.
من به یاد منتظر ایستادنهایت که میافتم
سراپا شرم میشوم
و جز ببخشید کار دیگری از دستم بر نمیآید.
بار آخری که دور زدم و باز هم به جای اوّلم بر گشتم
تو با لبخند راه را برای بار چندم نشانم دادی
و من با تردید قدم در آن گذاشتم.
مرا ببخش برای آن تردیدها.
تردیدها که از میان رفت
کاهلیها آغاز شد
و هنوز هم ادامه دارد.
امروز دیگر تردید ندارم جز راهی که تو نشانم دادی
در همۀ این عالم راهی برای پیمودن نیست
هر چه هست، بیراهه است
و یقین دارم که این راهها آدم را به قلّه نمیرساند
و انتهایشان همه به پرتگاه میرسد.
امّا باید از تو عذر بخواهم
برای کاهلی در مسیری که تردید ندارم ابتدا و انتهایش خداست.
درمان کاهلی، عشق توست.
عاشق اگر شوم
وجودم همه میشود انگیزه و اراده.
التماست میکنم عاشقم کن.
شبت بخیر قلّۀ هستی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
شنیدم که جدّت به زبان صدقش گفت
آه اسمی از اسمهای خداست.
عجب اسم زیبایی: آه!
چه اسم پر از سوزی: آه!
حالا که من مریض فراق توام
از این پس میخواهم
تسبیح به دست
ختم ذکر آه بگیرم.
آه، آه، آه
آه از فراق تو...
خالق و قادر
حکیم و علیم
حیّ و قیّوم
کبیر و متعال
همه نام پروردگار ماست، قبول
اما من عجیب با نام آه
انس گرفتهام آقا!
تردید ندارم
اگر مردم از فراق تو به آه بیایند
راه تو را پیدا میکنند
و سپاه تو هم آمادۀ ظهور خواهد شد.
ما عهد میبندیم
که همه اهل آه شویم.
آقای پر از آه
قسم به نام الله بیا!
#جمعه
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
📖 جعفر بن یحیی خزاعی از پدرش نقل میکند که گفت:
به همراه امام صادق علیه السلام به عیادت یکی از دوستان حضرت رفتیم. آن مرد را دیدم در حالی که زیاد آه میگفت.
به او گفتم:
برادر من! ذکر پروردگارت را بگو و از او فریاد بخواه.
امام صادق علیه السلام فرمود:
آه اسمی از اسمهای خدای عزّوجلّ است. کسی که آه میگوید به خداوند تبارک و تعالی استغاثه کرده است.
📚 التوحید، ص۲۱۹
@abbasivaladi
🍃دل خوشی معصومه
امشب دلم عجیب گره خورده
به ضریح حرمی که حرم اهل بیت است
تو دوستش داری، همان طوری که پدرانت دوستش دارند.
دلم در صحن و سرای بانوی کرامت، در قم پرسه میزند
و میخواهم ایدۀ نقّاشی انتظارم را از بانو بگیرم.
گاهی باید بنشینی در خانه
و چشم به در بدوزی تا یار بیاید
و گاهی هم باید بلند شوی، بار سفر ببندی
شهر به شهر و جاده به جاده راه طی کنی تا به یار برسی
هر کدام از این انتظارها حال و هوای خودش را دارد.
امشب میخواهم خواهری را به تصویر بکشم
که از مدینه بار سفر بسته و مقصدش طوس است.
از وقتی که حرف سفر شده
آهنگ تپش قلبش فریاد انتظار را سر میدهد.
به جاده که افتاده
گویی طی کردن هر وجب از این جاده
به اندازۀ فرسنگها طول میکشد.
خاصیت انتظار این چنینی همین است:
وقتی که منتظر باشی و در راه
راه بیش از اندازه طولانی میشود.
من میخواهم بانو را در قم بکشم، یعنی در میانه راه
وقتی که بیمار است و در راه مانده
ولی دلش همچنان دارد راه را طی میکند.
فاطمه معصومه برای من
نماد منتظری است که ننشست
بلند شد و حرکت کرد
مخاطرۀ سفر را به جان خرید و رنج راه را تاب آورد
و اگر چه به یار نرسید؛ ولی تصویری از انتظار کشید
که تا همیشه باقی است.
ضریح و گلدستۀ بانو به من میگوید که منتظر نیستم
هر چه قدر نگاه میکنم به زندگیام
نمیتوانم شباهتی پیدا کنم میان خودم و بانوی منتظر.
من چه قدر به خاطر تو از وطن بریدم و جادۀ خطر را برگزیدم؟
انتظاری که من دارم، انتظار بیدردهاست
اگر انتظار تو برایم درد سری داشته باشد
عطایش را به لقایش خواهم بخشید.
من نمیدانم چرا در قم، این جمکران است که نماد انتظار توست
کسی اگر در حرم بانو، حس منتظرانه نیافت
باید زیارتش را از سر بگیرد
کسی چه میداند
شاید اگر تو فرمان بنای جمکران را در جایی دادی
که در امتداد حرم بانوست
میخواستی بگویی راه انتظار تو از حرم بانو میگذرد
بانو بزرگ معلّم درس انتظار است
مایی که انتظار را با نوع بیدردسرش دوست داریم
بیشتر از نان شب محتاج درس انتظار بانو هستیم.
باید یاد بگیرم به خاطر تو حرکت کردن را
به خاطر بانو دلم را بزرگ کن
تا یاد بگیرم این درس را.
شبت بخیر دلخوشی معصومه!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅از تمام اینها که بگذریم، به سختی انداختن با تجمّلگرایی، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. این که در مهمانیهای ما سفرههای پُر زرق و برق رسم شده، هیچ نسبتی با دین ندارد. این اشرافیگریها را نباید به اسم اسلام تمام کرد.
🍃یادش به خیر. قدیمترها، سفرههامان پُر بود از صفا و صمیمیّت.
🍃غذاها با آدم حرف میزدند. حرفهایی که غذاها برایمان داشتند، طعم غذا را هر چه بود، در کاممان گوارا میکرد.
🍃غذاها را که نگاه میکردی، به آدم میگفتند: ما پیش از آن که شما بیایید، پیش صاحبخانه بودیم.
🍃 تک تکمان شهادت میدهیم که زن خانه، ما را که میپخت، چاشنی یکدلی، نمک محبّت و ادویۀ صفا را با ما همراه میکرد.
🍃ما روی شعلههای خلوص، پخته شدهایم و با نگاه به چشمان منتظر صاحبخانه، جا افتادهایم؛ چشمانی که از آمدنتان، واقعاً خوشحال بودند. برای همین است که این قدر به دلتان مینشینیم.
🍂امروز امّا بسیاری از سفرهها، پُر شدهاند از زرق و برقی که چشم مهمان را میزند.
🍂غذاها با آدم حرف میزنند؛ لحنشان پرُ از گلایه است. هر چه قدر هم که خوشمزه باشند، شنیدن این همه حرف، غذا را به کام انسان، زهر میکند.
🍂این غذاها میگویند: ما پیش از آن که شما بیایید، پیش صاحبخانه بودیم. تک تکمان شهادت میدهیم که زن صاحبخانه، ما را که میپخت، چاشنی تفاخر، نمک تکبّر و ادویۀ چشم و همچشمی را با ما همراه میکرد.
🍂ما روی شعلۀ ریا، پخته شدهایم و با نگاه به چشمان مضطرب صاحبخانه، جا افتادهایم؛ چشمانی که نگران بودند آیا با این غذاها میتوانند آبرویی پیش مهمانها کسب کنند؟ برای همین است که هر چهقدر خوش طعم هستیم؛ امّا دلنشین نیستیم.
🍂اگر چه دیروز بر سر سفرهها، یک نوع غذا بود؛ امّا هر لقمهاش برای کام انسان، طعمی نو داشت و امروز، اگر چه سفرهها رنگارنگ است؛ امّا گویی غذاها، طعم خود را از دست دادهاند.
⁉️راستی چرا ما از خوردن این غذاها لذّت میبریم؟!
⚠️مراقب باشید. اگر غذاهایِ فخرنشان و تکبّرآلود به کامتان مزه میدهد، ذائقهتان بیمار شده. این بیماری، خطرناک است. زودتر درمانش کنید.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص ۱۳۸ _ ۱۳۷
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0093 baghareh 221.mp3
7.46M
#لالایی_خدا ۹۳
#سوره_بقره آیه ۲۲۱
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
#نمایشنامه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتاب «حضرت معصومه علیها السلام، فاطمه دوم، صفحات ۱۵۱ - ۱۴۷» اثر محمد محمدی اشتهاردی
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
@lalaiekhoda
🍃آرزوی عالم
به قدری بدهکاری ببخشیدهای من به تو زیاد است
که هر چه قدر هم آن را بپردازم
باز هم چیزی از آن کم نمیشود.
گاهی میمانم برای چه از تو باید عذرخواهی کنم
انتخاب کردن وقتی گزینهها زیاد باشد
حسابی سخت میشود.
من دائم باید در حال گفتن ببخشید به تو باشم.
تازه این همه بدهی من
آن چیزهایی است که در خاطرم مانده
یک دنیا بدهیهای فراموش شده دارم
که نمی دانم با آنها باید چه کار کنم.
کاش تو کمکم میکردی
تا هر چه را که فراموش کردهام به خاطر بیاورم.
آقا!
مرا ببخش برای همۀ آرزوهایی که تا امروز داشتهام.
اگر کسی تو را بشناسد و آرزویی غیر از تو داشته باشد
من معتقدم به تو اهانت کرده.
توهین که همیشه با ناسزا نیست.
وقتی که تو هستی
و وقتی که تو بزرگترین محبوب خدا روی زمینی
چه طور میشود که جز تو
چیزی یا کسی آرزوی آدم باشد؟!
اگر تو آرزوی من بودی
بیگمان تا امروز به دستت آورده بودم.
چیزی اگر آدم را به دست و پا زدن نیندازد
هر چه باشد، نامش آرزو نیست.
آرزو، روز و شب نمیگذارد برای آدم.
تو آرزویم نبودی که من روز و شب داشتم
بی آن که احساس کنم قدمی به تو نزدیک شدهام.
آقا! مرا ببخش
برای این که آرزویم نبودی.
اگر چه آرزویی غیر از تو انتخاب کردن
اهانت است به مقام بزرگت
امّا خودت میدانی که من قصدم سبک کردن تو نبود.
راستش میخواستم مثل خیلیهای دیگر
شعار بدهم که تو تنها یا بزرگترین آرزوی من هستی
ولی بدم میآید از شعار دادن.
وقتی حرفی میزنم که در دلم ردپایش را نمیبینم
حس دو رویی دست میدهد به من.
من از دو رویی بدم میآید.
دوست دارم وقتی فریاد بزنم که تو تنها آرزوی من هستی
که هر چه در دلم گشتم اثری از آرزویی جز تو نبینم.
آقا!
مرا ببخش که این روزها اگر در دلم بگردی
اثری نمیبینی از این که تو آرزویم هستی.
تلاش میکنم زودتر خوب شوم
و سعی میکنم آرزوهای دیگر را هر چه زودتر از دلم بیرون کنم
اگر میشود و اگر هنوز امیدی داری به من، کمکم کن.
آرزوها جایشان را در دلم محکم کردهاند
به این راحتی خانۀ دلم را ترک نمیکنند.
سخت محتاج کمکت هستم.
شبت بخیر آرزوی عالم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
❌برخی از ما فکر می کنیم که محبّت زبانی، تنها در رابطۀ پدر و مادر با نوزادان و خردسالان، معنا پیدا میکند و وقتی که فرزندان این دوره را طی کرده، وارد دورۀ نوجوانی و جوانی شدند، دیگر نیازی به محبّت ندارند.
⚠️به جهت وجود این اعتقاد است که می بینیم بسیاری از والدین، در همان چند ماه اوّل تولّد نوزاد، روزانه چندین بار به فرزندشان، ابراز محبّت زبانی می کنند؛ امّا هر چه قدر که فرزند بزرگتر می شود، از میزان محبّت زبانی والدین به فرزند، کاسته می شود.
🔰ما نمیگوییم که نوزاد چند ماهه، نیاز به ابراز محبّت زبانی ندارد؛ امّا دو نکتۀ قابل توجّه در این میان، وجود دارد:
1⃣آن که نوزاد چند ماهه، معنای واژه ها را نمی فهمد و تنها از آهنگ واژه ها و حرکات و شکل چهرۀ والدین، پی به دوستانه بودن رابطۀ آنها میبرد.
2⃣ آن که بسیاری از قربانْ صدقه رفتن ها در سنین نوزادی، به جهت پاسخگویی به نیاز نوزاد نیست.
✔️این کارها، بیشتر ریشه در نیاز ما به ابراز محبّت به نوزاد دارد. دیدن یک نوزاد برای همۀ ما ــ حتّی اگر هیچ نسبتی با او نداشته باشیم ــ حسّی را تولید میکند که نمیتوانیم مقاومت کنیم و احساساتمان را ابراز نکنیم.
🔰وقتی این دو نکته را در فرزندانی که سنّ بیشتری دارند، بررسی می کنیم، به پاسخ دیگری می رسیم.
1⃣ آن که فرزندان ما در سنین بالاتر، معنای تک تکِ واژه هایی را که ما در گفتگوی با آنان استفاده می کنیم، می فهمند.
2⃣ آن که در سنین بالاتر، ابراز محبّت زبانی، پاسخ به نیاز آنهاست. فرزندان ما، تشنۀ محبّت هستند. ابراز محبّت، حکم سیراب کردن آنها را دارد.
📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۹۸
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#گزارههای_رفتاری
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🔴 حضور مجدد استاد عباسی در برنامه پرسمان تربیتی خانواده
👈 موضوع: خانههای هیأتی
🕰 ساعت ۱۶، رادیو معارف
⬅️ تکرار برنامه: یکشنبه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi
🍃آینه صفات خدا
چه خوب است که یقین دارم
تو همۀ خوبیهای خدا را
در وجود خویش انعکاس دادهای.
به این که فکر میکنم، آرام میشوم.
من خدا را به مهربانی شناختهام
و میدانم مهربانیاش
فراتر از آن است که در خیال کسی بگنجد.
پس تو هم مهربانی
مهربانتر از آن که بتوانم در خیال خویش جای دهم.
خدای تو گناهکاران توبهکار را دوست دارد.
به قدری که درِ خزانۀ رحمت را چنان به رویشان میگشاید
که اگر کسی نداند
گمان میکند اینها در عمر خویش
حتّی یک گناه صغیره هم انجام ندادهاند.
پس تو هم گناهکاران توبهکار را دوست داری
و دوستیات را چنان خرجشان میکنی
که گویی تا به حال حتّی برای یک بار هم دلت را نشکستهاند.
وقتی گناهکار، کار خوبی انجام میدهد
خدای تو کارهای بدش را محو میکند
حتّی اگر آن کارها در خاطر گناهکار نباشد.
این طور که باشد، خیالم راحت میشود
بابت کارهای بدی که در حقّ تو کردم
ولی حالا دیگر در خاطرم نیست.
تو کمکم میکنی که به قدری کار خوب کنم
که کارهای بدم از خاطرت پاک شود.
وقتی که گناهکار توبه میکند
و شروع میکند به کارهای خوب
خدای تو همۀ بدیهایش را تبدیل میکند به خوبی.
به این که فکر میکنم
و خاطرۀ کارهای بدم را که در حقّ تو انجام دادم به یاد میآورم
میشوم یک دنیا امید.
من اگر توبه کنم و دوستیام را با تو محکم کنم
تو فقط خاطرههای بد مرا از ذهن پاک نمیکنی.
همۀ کارهایی را که انجام دادم و دلت شکست
تبدیل میکنی به خرمن خرمن خوبی.
این طور میتوانم بگویم
من به اندازۀ همۀ بدیهایم
سرمایه دارم برای نزدیک شدن به تو.
چگونه باید شکر کنم این نعمت بزرگ را؟
این که تو آینۀ صفات خدایی روی زمین.
آقا! مرا ببخش
برای همۀ بدیهایی که در خاطر دارم و ندارم.
من دوست دارم خوب شوم
دوست دارم همۀ بدیهایم را تبدیل به خوبی کنم.
اگر مرا ببخشی، انگیزه پیدا میکنم برای آغاز کردن.
کاش میشد یک بار صدای «بخشیدم»ِ تو را
با گوشهای خودم بشنوم
ولی اگر هم نشنیدم، تردیدی ندارم که تو
عذر گنهکار را میپذیری
حتّی اگر بارها و بارها در یک روز به پیشگاه تو بیاید
و سر کج کند و عذر بخواهد.
شبت بخیر آینۀ صفات خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
n057 تاساحل2،گام دوم.mp3
3.95M
✅ همان طور برخورد کنیم که دوست داریم با ما برخورد کنند
⁉️ اگر من، تو بودم، دوست داشتم تو با من چگونه برخورد کنی؟ حالا که من، من هستم و تو، تو هستی، باید چگونه با تو برخورد کنم؟
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_دوم
#کتاب_صوتی
#قایق_مهربانی
#بایدهای_زندگی_مشترک1
🎧 گام دوم
@abbasivaladi
#مهارتهای_انتخاب_همسر
❓پسری ۳۱ ساله هستم؛ امّا نمیتوانم همسرم را انتخاب کنم. چه کار باید بکنم؟
🔰دلایل ناتوانی در انتخاب همسر
1⃣حسّاسیت و وسواس بیش از اندازه
✔️این مشکل، معمولاً در کسانی پیش میآید که سنین نشاط جوانی را پشت سر گذاشتهاند و به میانسالی نزدیک شدهاند.
✅در ازدواج علاوه بر اینکه نیاز شدیدی به حساب و کتابهای عاقلانه داریم، محتاج احساسات پاک جوانی هم هستیم.
⚠️کسانی که از سنین جوانی فاصله میگیرند، از شور و شوق جوانی هم دور میشوند و به همین دلیل، با قضایای زندگی، خیلی دقیق و ریزبینانه برخورد میکنند. کسانی هم که این افراد به خواستگاریشان میروند، انسانهای کاملی نیستند و به هر حال، عیب و ایرادی دارند. آنچه میتواند این عیبها را قابل تحمّل جلوه دهد، همان روحیّۀ لطیف و بااحساس جوانی است. پس کسانی که از این سن گذشتهاند، با این عیب و ایرادها خیلی سختگیرانه برخورد میکنند.
✳️این حسّاسیت، دلیل دیگری هم میتواند داشته باشد و آن اینکه انسان در دورۀ نشاط جوانی، نیاز بیشتری به ازدواج دارد؛ زیرا ازدواج برای او، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی، اهمّیت دارد.
❌وقتی دورۀ غَلَیان جنسی جوان طی میشود، یکی از عوامل محرّکِ او به سمت ازدواج، تا اندازۀ بسیاری فروکش میکند. به همین دلیل، انگیزۀ چشمپوشی از عیبهای پیش پا افتاده، برای او کم میشود و سختگیری میکند.
📛این سخن، بدان معنا نیست که شور و نشاط جوانی، مجوّزی برای انتخابِ چشمْ بسته است. باید اعتدال را رعایت کرد؛ نه تمام اختیار خود را به دست شور و نشاط جوانی بسپاریم، و نه به قدری ریزبین و عقلی برخورد کنیم که جایی برای احساس و شور و نشاط جوانی باقی نماند.
🔸برای مقابله با این ریشه، باید به یک مشاور متعهّد اعتماد کرد و پس از مشاوره، به تشخیص او احترام گذاشت. علاوه بر این، باید زمانی را برای تفکّر در بارۀ حقیقت زندگی اختصاص داد و نقش معیارهای سختگیرانه را در زندگی بررسی کرد.
🔹بدون تردید، بعد از این تفکّر، به این نتیجه خواهید رسید که بسیاری از این معیارها، نقشی در موفّقیت و شکست ازدواج ندارند.
⬅️ادامه دارد ....
📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۱۸_۱۱۷
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
@abbasivaladi
🍃ضامن شادابی بهشت
آقا!
مرا ببخش!
برای همۀ خندههایی که از ته دل کردم
بی آن که بدانم تو اکنون میخندی یا گریه میکنی
شادمانی یا غمگین.
این شده آرزوی من
روزی برسد که خنده و گریۀ مرا
شادی و غصّۀ تو رقم بزند.
تا دلت گرفت، دلم بگیرد
اشک ریختی، چشمم چشمه شود
دلت باز شد، دلم باز شود
خندیدی، بخندم.
کسی اگر به این رتبه نرسید و ادعای عشق کرد
یقیناً دروغگوست
خیلی که ارفاق کنم
میگویم نمیداند که عشق چیست.
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من طعم حقیقی خنده را هیچ گاه احساس نمیکنم
هر وقت از ته دل میخندم
و بعدش به یاد تو میافتم
و میبینم نمیدانم که داری میخندی یا گریه میکنی
خنده به کامم زهر میشود.
آقا! مرا ببخش
خندیدن وقتی که تو غمگینی
فقط زیر پا گذاشتن قانون عشق نیست
شکستن حرمت آدم غمگین است.
ما وقتی میبینیم کسی غمگین است
حتّی اگر عاشقش نباشیم
در مقابلش حرمت نگه میداریم و نمیخندیم.
من برای همۀ خندههایم در هنگام غصّهدار بودنت
از ته دلم از تو عذر میخواهم.
قصدم شکستن حرمت نیست
آدم وقتی که عاشق نباشد، غافل میشود.
راز بیدار بودن عاشق بودن است.
میشود التماس کنم که این خندهها را
به پای غفلت بنویسی، نه به حساب شکستن حرمت.
قبول دارم که عاشق نیستم
ولی خودت هم قبول داری
به اندازهای بد نشدهام که حرمتت را بشکنم.
روزهایی که خودم را پای سفرۀ تو نمیدیدم گذشت.
من دیگر همیشه خودم را مدیون تو میبینم.
هر چه روزی خدا به من میدهد
به یُمن وجود توست.
در این تردیدی ندارم.
مگر میشود پای سفرۀ تو نمک بخورم
و نمکدانش را بشکنم؟
الهی برسد روزی که لبخند تو لبم را به خنده باز کند
و غصّهات دلم را به غم بنشاند.
شبت بخیر ضامن شادابی بهشت!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
radio-maaref-98_09_17-16_00(1).mp3
12.78M
#خانه_های_هیأتی
(قسمت سوم، بخش اول)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
✅ موضوعات این برنامه:
🔸با برچسب خشکه مقدس بازی چه کار کنیم؟
🔹قوت یا ضعف سند احادیث صفات شیعه؟
🔸هیئت و خانواده، دو موضوع مربوط یا نامربوط؟
🗓 یکشنبهها، پرسمان تربیتی خانواده، رادیو معارف
🕰 ساعت ۱۶
⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi
radio-maaref-98_09_17-16_30.mp3
10.18M
#خانه_های_هیأتی
(قسمت سوم، بخش دوم)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
✅ موضوعات این برنامه:
🔸با برچسب خشکه مقدس بازی چه کار کنیم؟
🔹قوت یا ضعف سند احادیث صفات شیعه؟
🔸هیئت و خانواده، دو موضوع مربوط یا نامربوط؟
🗓 یکشنبهها، پرسمان تربیتی خانواده، رادیو معارف
🕰 ساعت ۱۶
⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi