eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.6هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
343 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِی فَباعَدْتَنِی یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی، پس از درگاهت دورم كرده‌ای 🍃أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی‏ كافَیْتَنِی یا شاید به جرم و گناهم كیفرم داده‌ای 🍃أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَیائِی مِنْكَ جازَیْتَنِی یا شاید به خاطر کمبود حیا، مجازاتم كرده‌ای 🍃فکرش هم از هستی ساقطم می‌کند، امّا بگذار بگویم شاید تو جوابی دهی که مرا به زندگی بازگرداند. 🍃خدایا! از من فاصله بسیار گرفته‌ای، درست می‌گویم؟ 🍃اگر فاصله گرفتنت از من برای تربیت کردنم باشد، خوشحالم، امّا نکند دیگر دوست نداری آهنگ زبر و خشن صدای گناه آلودم را بشنوی که این همه از خودت دورم کرده‌ای؟ 🍃شاید هم این، مکافات جرم و جنایتی باشد که در مسیر بندگی تو مرتکب شده ام. شاید هم حیای اندک وذرّه بینی ام بوده که مرا مستحقّ چنین مجازاتی کرده است. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۶ @abbasivaladi
🍃پاسخ همۀ سؤال‌ها! یک روز اگر با من دوست شدی و اجازه دادی که سؤال کنم و منّت گذاشتی بر سرم و جوابم را دادی یکی از سؤال‌هایم حتماً این خواهد بود: تو چگونه دنیا را تاب می‌آوری؟ سؤالی که این روزها حسابی فکر و دلم را به خودش مشغول کرده؟ تحمّل دنیا سخت است و ریاضتی است که جان می‌گیرد از آدم ضعیفی مثل من. من آدم این ریاضت نیستم. یعنی بناست تا کی این ریاضت ادامه پیدا کند؟ آقا! با خبر دوست شدنت سختی این ریاضت را از میان بردار. ترس دارم از بریدن، از کم آوردن. به من بگو چگونه تاب بیاورم دنیا را. یک روز می‌رسد و در مقابلت می‌نشینم. نگاه می‌کنم به چشمان مهربانت سؤالم را یک بار در دهانم مزمزه می‌کنم در تردید فرو می‌روم که بپرسم یا نه. هر چه فکر می‌کنم، می‌بینم سؤالم بی‌مورد است. آخر مگر می‌شود کسی که چشم در چشم تو دوخته باشد دنبال پاسخ این سؤال باشد که چگونه می‌شود دنیا را تاب آورد؟ تو پاسخ همۀ سؤال‌های منی و نبودنت دلیل ابهام همۀ‌ معمّاهای زندگی‌ام. مرا ببر پیش خودت، بگذار در کنارت باشم قول می‌دهم مزاحمت نباشم حتّی اگر نگاهم آزارت می‌دهد، عهد می‌بندم که از حسرت بمیرم ولی نگاهت نکنم. فقط بگذار در همان خانه‌ای باشم که تو نفس می‌کشی. با من دوست شو، بگذار کمی طعم زنده بودن را بچشم. شبت بخیر پاسخ همۀ سؤال‌ها! @abbasivaladi
🔴 بارونِ تخفیفه 🌦🛍 -- کجا؟😯 انتشارات آیین فطرت😌، ناشر آثار استاد محسن عباسی ولدی -- به چه‌ مناسبت؟🤔 سالگرد ازدواج مولا و بانو😍 -- چقدر تخفیف می‌دن؟ ۲۰ تا ۶۰ درصد😃 ‼️بستۀ ویژۀ مجردا و بستۀ ویژۀ همسرا هم دارن که بجز تخفیف، یه کتابم باهاش هدیه می‌دن🎁 -- تا کی؟🤩 فقط تا امشب ساعت ۱۲⏳ ❤️ کد تخفیف اینجاست👇 •┈┈┈┈┈••✾☔️✾••┈┈┈┈• ketabefetrat.com/تخفیف-بارون •┈┈┈┈┈••✾☂✾••┈┈┈┈•
🍃آرامش من چه خوب است که تو هستی و بی آن که بدانم با من دوست شده‌ای یا نه وقتی با تو حرف می‌زنم، آرام می‌شوم! چه خوب است که یقین دارم تو صدایم را می‌شنوی حتّی بهتر از کسانی که رو به رویم نشسته‌اند! چه خوب است که تو از حرف‌زدن‌های ممتدّ من خسته نمی‌شوی! خیالم آسوده است که اگر در همۀ لحظه‌های زندگی‌ام با تو حرف بزنم همۀ حرف‌هایم را می‌شنوی و حتّی به نشانۀ خستگی خمی به ابروی خویش نمی‌آوری. امروز دنیا روی سینه‌ام باری گذاشته بود که به گمانم اگر روی شانۀ کوه می‌گذاشت، قامتش خم می‌شد داشتم می‌مردم از شدّت تنگی سینه‌ام. نفس‌هایم نای بالا و پایین رفتن نداشتند. راهی نمانده بود جز حرف زدن با تو. به سراغت آمدم، صدایت زدم حرف‌هایم را شنیدی و من آرام شدم. چه خوب است که می‌توانم آرزوهایم را به تو بگویم بی آن که نگران باشم نگران از این که نکند تو مرا زیاده‌خواه بدانی و ناشکر بخوانی. آقا! اگر تو دوستم شوی و مرا به خلوت خویش راه دهی و من حرف‌هایم را در مقابل نگاهت بگویم ... باشد، بماند، من شکر این آرامش را به جا می‌آورم تو خودت بلدی آرزوها را محقق کنی. خدایا! شکر که حرف زدن با محبوب، مایۀ آرامش دل من است. شبت بخیر آرامشم! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۲۰ آیات ۱۷۴ - ۱۷۲ (جنگ احد) منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتب «مجمع البيان في تفسير القرآن» اثر فضل بن حسن طبرسی، ج‏لد ۲، صفحه ۸۸۶؛ و «تفسير نمونه» اثر آیت الله مکارم شیرازی، ج‏لد ۳، صفحه ۱۷۴ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. @lalaiekhoda
🍃حضرت آسمان در مسیر زمین تا آسمان شیطان‌ها قدم به قدم ایستاده‌اند. کدام گام است که می‌شود برداشت بی آن که قبل از این که بر زمین بگذاری چند شیطانِ جنّی یا انسی نخواهند قدمت را بر گردانند به عقب؟ اصلاً به کسی که مسیر زمین تا آسمان را خالی از شیطان‌ها می‌بیند باید گفت دوباره نگاه کند به مسیرش شاید در مسیر دیگری است و خیال می‌کند که در مسیر آسمان است. شیطان دشمن انسان و آسمان است، دشمنی آشکار. سرباز دارد برای خودش، نه یکی دو تا، لشگر لشگر. سربازها همه گوش به فرمان‌اند. آقا! من آن آدمی نیستم که بتوانم این مسیر را به تنهایی طی کنم و در هر قدم با این همه شیطان بجنگم. از شما شنیده‌ام که پیش از راه، رفیق را انتخاب کنم من جز راه زمین تا آسمان راه دیگری نمی‌شناسم که شایستۀ پیمودن باشد و دوستی مطمئن‌تر از تو هم سراغ ندارم که بتوانم دست به دست او تنها راه پیمودنی را بپیمایم. ایستاده‌ام در ابتدای راه. دارم چشم می‌دوانم به این سو و آن سو. چه کار کنم؟ تنها شروع کنم یا که امشب پاسخم را می‌دهی و می‌گویی که آیا با من دوست می‌شوی یا نه. می‌دانم که دلت نمی‌خواهد در زمین بمانم به آسمان نرسم پس زودتر بیا دستم را بگیر که عجیب دلم هوای آسمان کرده. شبت بخیر حضرت آسمان! @abbasivaladi
روزگاری است پای درسَت نشسته‌ایم. نسل به نسل زیر باران‌های پربرکتی هستیم که از آسمان علم تو بر سرمان می‌بارد. ما همه مدیون توایم. اگر نبود بارش آسمان تو، ما بی‌خدا روزگار می‌گذراندیم. کاش یک روز هم بیاید و بنشینیم پای حرف‌های دلت و تو از کربلا برایمان بگویی. بی‌شک تعریف کربلا از زبان تو، تفسیر تازه‌ای از حسین علیه السلام روی پیشانی آسمان خواهد نوشت. چه غبطه برانگیز!‌ چهار ساله بودی که دو امام،‌ استاد عشق و معلّم صبر و مدرّس رضا شدند برایت. دستی بکش بر نگاهمان تا کربلا را از پنجرۀ چشمان تو ببینیم. غصۀ جانمان را نخور، کربلا را ببینیم و بمیریم، عاقبت بخیر مرده‌ایم! سلام بر باقر کربلا! 🏴 @abbasivaladi
🔸 کمک‌های روحی ✅ علاوه بر کمک‌های ظاهری، مرد باید از نظر روحی هم کمک‌کار همسرش باشد تا در این مسیر با قوّت هر چه بیشتر، گام بردارد. ✳️ همراه شدن از نظر فکری در مسیر آزاد گذاشتن، خود یک کمک روحی است. 💯 پدر باید کار مادر را در آزاد گذاشتن کودک، تأیید کند و برای کمتر شدن بار آزادی با همسرش همفکری نماید. 💟 تشکّر کردن، یکی دیگر از این کمک‌هاست. اگر نمی‌توانید کمک کنید، حدّاقل با تشکّر از همسرتان، به او بفهمانید که قدر کارش را درک می‌کنید و برایش ارزش قائلید. 💞غرق محبّت کردن مادر از راه‌های مختلف، یک کمک روحی بسیار بزرگ است. ⬅️ ادامه دارد.... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه ۱۰۰ @abbasivaladi
🍃ساقی بهشت خودت می‌دانی که مدّت‌هاست از شب‌نشینی‌ها فراری هستم. چه قدر دعوتم کرده‌اند و من رد کرده‌ام! می‌گویند شب‌نشینی با دوستان مزه دارد. حتماً راست می‌گویند. اگر دوستی پیدا شود، شب نشینی با او از هزار خواب آرام، شیرین‌تر است. اصلاً به گمانم یکی از فلسفه‌های خلقت شب با دوست تا سحر نشستن است. درست است که من از شب‌نشینی‌ها فراری‌ام ولی دلم پر می‌زند برای شب‌نشینی. آقا! کی می‌خواهی بگویی که با من دوست می‌شوی یا نه. من میل به شب‌نشینی‌ام را ذخیره کرده‌ام برای وقتی که تو با من دوست می‌شوی. می‌شود زودتر خبرم کنی؟ آخر می‌ترسم میل به شب‌نشینی درونم فوران کند و باز هم بروم سراغ شب‌نشینی‌هایی که سحرش به غفلت از تو منتهی می‌شود. از خدا بخواه میل به خواب را در من از میان ببردتا وقتی تو خواستی با من دوست شوی چشم‌هایم با خواب غریبه شوند. صبح تا شب به دنبال فرمانت بدوم و شب تا سحر پیش تو باشم. خیالش هم مستم می‌کند مرا با خبر دوستی‌ات سرمست کن. شبت بخیر ساقی بهشت! @abbasivaladi
🔸ارزیابی او و خود ❓برای این‌که بتوانید طرف مقابلتان را در این زمینه امتحان کنید، از او بپرسید: «معیارهای تو برای گزینش یک همسر خوب چیست؟». ❓ اگر گفت: غیرت، بگویید: «مقصود تو از غیرت چیست؟». ببینید اصلاً درک روشنی از همین معیار دارد یا نه؟ ⚠️ اگر جز این، معیار دیگری برای ازدواج ندارد، بدانید که احساسی تصمیم گرفته است؛ مگر این‌که تعریف او از غیرت، معنای عامی باشد که شامل غیرت دینی، غیرت خانوادگی، غیرت کاری و ... باشد. 🔰 البتّه خیلی بعید است که از غیرت، چنین تعریفی داشته باشد. خود شما هم باید انتخابتان را در ترازوی نقد بگذارید. ❓آیا انتخاب شما تنها بر اساس احساسات شکل گرفته است؟ آیا این دختر، معیارهای لازم برای یک زندگی خوب را دارد؟ ❓پس در بارۀ خودتان هم قضاوت کنید که آیا واقعاً بر اساس معیارهای عاقلانه انتخاب کرده‌اید یا اسیر احساساتتان شده‌اید؟ 📛 با توجّه به ارتباط دوستی‌ای که با هم داشته‌اید، به احتمال خیلی زیاد، رابطۀ شما بر اساس محبّت‌های سطحی شکل گرفته است. اگر این گونه است، بدانید که این ازدواج با وجود این محبّت‌ها قابل اعتماد نیست. ❌البتّه به کسانی مثل شما نمی‌گوییم که به طور کلّی از این ازدواج منصرف شوید؛ امّا توصیه می‌کنیم تا وقتی که این علاقه و وابستگی در میان شماست، انتخاب نکنید. ‼️وقتی دست به انتخاب بزنید که مطمئن باشید با عقلی که اسیر محبّت نیست، تصمیم می‌گیرید. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۲۲۶ @abbasivaladi
اگر چه کوفه فرسخ‌ها تا کربلا فاصله دارد اما را باید اولین شهید کربلا دانست. رزم کربلا از روز دهم آغاز نشد کربلا را مسلم آغاز کرد. مسلم اولین شهید کربلا از قبیلۀ بنی هاشم بود... @abbasivaladi
🍃 تکیه گاه من! به سر و روی دنیا که نگاه می‌کنم زیر و رویش که می‌کنم دیروز و امروزش را که وارسی می‌کنم می‌بینم به هیچ چیز دنیا و هیچ آدم دنیایی نمی‌شود اعتماد کرد. دنیا اول تا آخرش بی‌اعتمادی است. عقل ندارد کسی که به این دنیا اعتماد می‌کند. هر کسی به دنیا اعتماد کرد و چوب خورد جز خودش را سرزنش نکند. من زخم خوردۀ دنیا هستم. از سر معرفت نیست اعتمادی که به دنیا ندارم به خاطر خنجرهایی که از پشت خورده‌ام، به دنیا بی‌اعتماد شده‌ام. دیگر هیچ اعتمادی به این دنیا ندارم. این خوب است؟ حتماً خوب است. گران به دستش آوردم، ولی هر چه هست، چیز خوبی به دست آوردم. می‌شد ارزان‌تر به دست بیاورم ولی چه کار کنم تاجر خوبی نبودم. عمرم دادم و این سرمایه را به دست آوردم. ولی آقا! خودت می‌دانی کسی که این سرمایه را دارد همۀ لحظه‌های زندگی‌اش، حتّی در خواب با وحشت عجین است. دنیایی که در آن اعتمادی نیست، همه‌اش ترس است و دلهره. تنها راه رها شدن از این دلهره این است که تو با من دوست شوی. من هیچ راه دیگری پیدا نکردم. تو تنها کسی هستی که می‌توانم با همۀ وجود به او اعتماد کنم. چه کار کنم با این وحشتی که در مقابلم قد علم کرده و سؤال بی‌پاسخی که ناز دارد و مرا بی‌جواب رها کرده: آقا! آیا با من دوست می‌شوی؟ پاسخم را بده و مرا از وحشت بی‌اعتماد خلاص کن. شبت بخیر تکیه گاه من! @abbasivaladi
🍃عرفه این همه سال دعای عرفه را خواندی. تنها یا دسته جمعی نمی‌دانم. چه می‌شود که یک بار من بنشینم روبروی تو تو دعا بخوانی و اشک بریزی من گوش کنم و مست شوم. تو خدا را صدا بزنی و فرشته‌ها هم‌صدایت شوند. من با شنیدن صدای تو از هوش بروم و با شنیدن صدای فرشته‌ها به هوش بیایم. خدا ندای تو را لبیک بگوید من لبیک خدا را بشنوم و معلم توحید شوم. خدا تو را در آغوش بگیرد تو خدا را در آغوش بگیری و من تماشاگر عاشقانه‌ترین تصویر دنیا شوم. قول می‌دهم تماشای من از توجه خدا به تو چیزی کم نکند و توجه تو به خدا را به هم نریزد. چقدر باید التماس کرد تا یک بار دستت را روی شانه‌ام احساس کنم؟ می‌خواهم فریاد بزنم تا همه بدانند که من هم احساس دارم. دارم دنبال تو می‌گردم با تو بودن را می‌خواهم. با چه زبانی بگویم می‌خواهم از تو گلایه کنم آقا! @abbasivaladi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ۱۴ ✅ هم بخون📖 ✅ هم با صدای نویسنده گوش کن🎧 🍃بچشان به کاممان طعم شیرین بی مثالت🍃 📚 ص ۱۵۳ @abbasivaladi 🎥 کلیپ با کیفیت اصلی 👇👇👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/f47299
تو چه قدر برای من ارزش داری؟ به اندازه‌ای که برایت قربانی شوم؟ اگر این چنین نیست عید قربانی برایم نیست. شبت بخیر قربانت شوم! @abbasivaladi
🎊 به مناسبت عید سعید قربان 🎊 🎁 ارســـال رایـــگان😃 برای خرید بالای ۱٠٠ هزار تومان 🔻🔻🔻 ketabefetrat.com کتاب فطرت 👈 ناشر اختصاصی آثار استاد عباسی ولدی
🍃منای عشق حاجی به منای عشق تو که می‌رسد شیطان درونش را که سنگ می‌زند نوبت قربانی‌اش می‌رسد، آقا! قلۀ آرزوهای حاجی قربانی شدن برای توست. قربانی شدن در راه تو یک حرف است و قربانی شدن برای تو حرفی دیگر حاجی دوست دارد قربانی بشود برای تو مثلاً وقت جنگیدن سپرت باشد هر نیزه‌ای که پروازکنان آمد سینه‌اش فرودگاه نیزه شود این نیزه را اگرچه دشمن پرتاب کرده ارزشش برای حاجی از یک کوه طلا بیشتر است. اگر تیری آمد چشمش را سپر کند این تیر وقتی به چشم می‌نشیند چشم حاجی را به هرچه نادیدنی است باز می‌کند. قربانی شدن برای تو یعنی دشمن شمشیرش را بلند کند برای کشیدن به روی تو و حاجی دستش را سپر کند این دست قطع شده را می‌شود پُل زمین و آسمان کرد هیچ «سنگین»ی نیست که این دست توان برداشتنش را نداشته باشد با این دست قطع شده می‌شود جای زمین و آسمان را عوض کرد. خوش‌ترین عاقبت در این عالم قربانی شدن برای توست قربانی تو زندۀ جاوید است کسی که قربانی تو ‌شود در سرزمین منای عشق تو دیگر سر نمی‌تراشد. ادامۀ اعمال حج برای کسی است که قربانی کرده نه آن که قربانی تو شده قربانی تو حجش خاتمه می‌یابد همین جا و جاودانگی، عاقبت حج او می‌شود. @abbasivaladi
6⃣ کودک با کاغذهای رنگی و یک قیچی✂️ می‏تواند تکّه‏ هایی را به انتخاب خود، بُرش دهد که برای چسباندن روی مقوّا📜، دست او را بازتر می‏کند. 7⃣پوست تنقلّاتی مثل گردو🌰، بادام🥜، پسته، تخمه و ... برای بازی‏های چسباندنی مناسب هستند. اگر قبل از چسباندن، این پوست‏ ها رنگ‏ آمیزی شوند که چه بهتر. 8⃣ ماکارونی 🍝هم وسیلۀ خوبی برای چسباندن است. حالا که انواع ماکارونی‏ ها با شکل‏ها 🔸🔻و رنگ‏ های مختلف آمده، تنوّع این بازی، بیشتر می‏ شود. 9⃣در نشریه‏ ها🗞 و کتاب‏هایی 📒که دیگر قابل استفاده نیستند، عکس ‏هایی وجود دارد که با بُریدن✂️ آنها می‏توان تنوّع بازی چسباندنی را برای بچّه‏ ها بیشتر کرد. 🔟 پَر، یکی از ابزارهای جالب برای بازی‏ های چسباندنی است. قبل از بازی با پَر، ابتدا آن را رنگ‏ آمیزی کنید تا بازی با آن برای بچّه‏ ها جذّاب‏تر😃 شود. گاهی هم به جای این که این اشیا را روی مقوّا بچسبانید، اجازه بدهید کودک، آنها را روی شیشه و در، پنجره 🏠یا کمد بچسباند. 🔰یک نوع دیگر از بازی‏ های چسباندنی، به این شیوه است: با چسب روی یک مقوّا، شکلی ⭕️را بکشید. قبل از این که چسب خشک شود، پودرهای اکلیل، خاک‌ارّه، خاکِ رُس🏜، خرده تراشیده شده مداد✏️ و یا هر چیز پودریِ دیگر را روی مقوّا بریزید. کمی صبر کنید و بعد، مقوّا را برگردانید. در این هنگام، تنها قسمت‏ هایی که چسب خورده، پودر را به خود می‌گیرد و پودر باقی مانده، از جاهای دیگر جدا می‏ شود. این نوع بازی، خلّاقیت کودک👦 را بالا می‌بَرد و رابطۀ خوبی میان او و دنیای اطرافش🌏 برقرار می‏ کند. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۶۱ @abbasivaladi
🍃سلام بر شما که اهل خانۀ نبوّتید! رسالت، دور زمین و آسمان چرخید و جایی را بهتر از خانۀ شما نیافت! 🍃آسمان اصلی فرشتگان، خانۀ شما روی زمین است که هر روز و هر دم می‌آیند و می‌روند! 🍃میزبانان ملائک! وحی، جایی بهتر از دل شما نیافته که از آسمان، به مقصد دل شما به زمین فرود می‌آید! 📚امام نامه؛ گذری در کوچه پس کوچه‌های جامعۀ کبیره. @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۲۱ آیه ۱۷۵ (ترس، ابزار کار شیطان) ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. @lalaiekhoda
🍃سرمایۀ همۀ اعتمادها! قصّۀ من و دنیا و اعتماد قصّۀ دیروز و امروز نیست داستان ممتدّی است که به اندازۀ عمرم طول می‌کشد. من به کسی اعتماد ندارم و کسی هم به من اعتماد ندارد. این، یعنی من برای دیگران مایۀ وحشتم و دیگران برای من موجب ترس‌اند. این بی‌اعتمادی‌ها تا هست دوستی‌هایمان هم سرمایۀ آرامش نیست دیگر چه رسد به رفاقت‌های نمایشی. آقا! یک روزگار امتحان کردم و جواب نگرفتم دیگر بنای امتحان کردن ندارم بس است همۀ روزهایی که پای این امتحان تلف شدند. بدون تو خواستم اعتماد کنم، نشد بدون تو خواستم اعتماد بسازم، نشد نشد، حتّی برای یک بار. باید پای تو وسط باشد، تا ما به هم اعتماد کنیم. دیگر نمی‌خواهم دست از این «باید» بکشم و از این پس هر جا که دیدم اعتماد نیست دنبال جایی می‌گردم که تو نیستی. خودم را فریب نمی‌دهم، بی اعتمادی، یعنی بی‌ تو بودن. جای خالی تو را، با خودت پر می‌کنم تا بی‌اعتمادی‌ها به اعتماد تبدیل شود. به هر کسی هم که می‌خواهد با من دوست شود التماس می‌کنم که جای خالی تو را پر کند. این طور دیگر حرف از بی‌اعتمادی نخواهد بود. شبت بخیر سرمایۀ همۀ اعتمادها! @abbasivaladi
🎈🎈قرعه‌کشی عید بزرگ غدیر🎈🎈 🎊 مژده 🎊 مژده🎊 مژده 🎊 🍃به مناسبت فرا رسیدن دهه ولایت 🍃 🔹هر کسی از عید قربان تا عید غدیر🎉 ، از سایت کتاب فطرت خرید کنه🛍 🔹به ازای هر جلد کتاب📚 که بخره، یک امتیاز میگیره😍 و به قید قرعه به دو نفر هدیه🎁 داده می‌شود. 💥نفر اوّل: ٢٠ درصد تخفیف خرید کتاب از سایت کتاب فطرت تا یک سال😃👌 💥نفر دوم: ١٠٠ هزار تومان اعتبار خرید از سایت کتاب فطرت😃👌 ✅ این فرصت استثنایی رو از دست ندید ‼️ تا دیر نشده بزن رو لینک زیر 👇👇👇👇👇👇 •┈┈┈┈┈••✾🎁✾••┈┈┈┈• ketabefetrat.com •┈┈┈┈┈••✾🎁✾••┈┈┈┈• کتاب فطرت 👈 ناشر اختصاصی آثار استاد عباسی ولدی
🔰 سه آیه و یک روایت، می‌تواند پاسخ مناسبی برای این شبهه باشد. در قرآن کریم، آمده است: ✨فَلَمّا نَسوا ما ذُکروا بِهِ فَتَحنا عَلَیهِم أبوابَ کُلِّ شَی‏ءٍ حَتّىٰ إِذا فَرِحوا بِما أوتُوا أخَذناهُم بَغتَةً فَإِذا هُم مُبلِسون. 🍃پس چون آنچه را بدان پند داده شده بودند، فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمت‌ها] را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند، شاد گردیدند. ناگهان، [گریبان] آنان را گرفتیم و یک‌باره، نومید شدند. ✨وَ لایَحسَبنَّ الَّذینَ کفَروا أنَّما نُملى لَهُم خَیرٌ لِأنفُسِهِم٭ إِنَّما نُملى لَهُم لِیَزدَادوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُّهینٌ. 🍃و البته نباید کسانى که کافر شده‏اند، تصوّر کنند این که به ایشان مهلت مى‏دهیم، براى آنان نیکوست. ما فقط به ایشان مهلت مى‏دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آن گاه‏] عذابى خفّت‏آور خواهند داشت. ✨فَلاتُعجِبکَ أموالُهُم وَ لا أولادُهُم إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فى الحَیاةِ الدُّنیا وَ تَزهَقَ أَنفُسُهُم وَ هُم کافِرونَ. 🍃[ای پیامبر!] اموال و فرزندانشان، تو را به شگفت نیاوَرَد. جز این نیست که خدا مى‏خواهد در زندگى دنیا به وسیلۀ اینها، عذابشان کند و جانشان در حال کفر، بیرون رود. ♥️ امام عزیزتر از جانمان، امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: ای فرزند آدم! وقتی که دیدی پروردگار منزّه تو، نعمت‌ها را پشت هم به تو عطا می‌کند، در حالی که تو، او را عصیان می‌کنی، برحذر باش. ‏✳️ در کنار سنّت برکت‌آفرینیِ تقوا، سنّت «استدراج» هم هست. آنچه آن آیات و این روایت امیر مؤمنان علی علیه السلام به آن اشاره می‌کند، همین سنّت است. 💢 علّامه طباطبایی رحمت الله علیه سنّت استدراج را این طور تعریف می‌کند: استدراج، یعنی این که خداوند، انواع گرفتاری‌ها و ناراحتی‌های آنان را برطرف ساخته، زندگی‌شان را از هر جهت، مرفّه می‌نماید و بدین وسیله، لحظه به لحظه، بلکه ساعت به ساعت به عذاب خود، نزدیک‌ترشان می‌سازد تا وقتی که به طور ناگهانی و بدون این که احتمالش را بدهند، به دیار نیستی می‌فرستد؛ در حالی که در مهد امن و سلامت، آرمیده‌‌اند و به علم و وسایل دفاعی که دارند، مغرورند و از این که پیشامدی آنها را به هلاکت و زوال برساند، غافل‌اند و خاطر جمع هستند. 📚ایران! جوان بمان! ص ۱۳۲ @abbasivaladi
🍃سلسلۀ نیکان به شما منتهی می‌شود و خانۀ اهل خیر، تکیه بر ستون‌های استوار شما داده است. 🍃ای تدبیر کنندگان زندگی بندگان خدا ! ما بدانیم و ندانیم زمین با اتّکا به شما آرام گرفته است. 🍃شهر ایمان، قلعه‌ای است با دیوارهای بلند و نفوذناپذیر؛ شما چهارده در ورود به قلعۀ ایمانید. نه! شما یک درید با چهارده رمز ورود. 📚امام نامه؛ گذری در کوچه پس کوچه‌های جامعۀ کبیره. @abbasivaladi
🍃دوست مهربانم قصۀ من و بارهایی که از محبّت تو جمع می‌کنم مثل بارهایی است که زن‌های روستایی روی سرشان می‌گذارند. آرام آرام راه می‌روند تا نکند بارها از روی سرشان روی زمین بیفتند. امّا وقتی پایشان در چاله‌ای فرو می‌رود کاری نمی‌توانند بکنند جز این که خودشان را نگه دارند و بارها روی زمین بیفتند. بارهایی که روی زمین می‌افتند همیشه قابل جمع کردن نیستند. برخی‌شان شکستنی هستند برخی هم روی زمین که ریخت، جمع کردنشان فایده‌ای ندارد. به قدری آلوده می‌شوند که دیگر به کار نمی‌آیند. روز به روز و هفته به هفته تلاش می‌کنم و بار محبّت تو رو جمع می‌کنم. وقتی که دارد زیاد می‌شود با نگاه کردنش پر از شور می‌شوم ولی چه کار کنم با این همه چاه و چالۀ غفلتی که در برابر قدم‌هایم سبز می شوند؟! کاش می‌شد زودتر با من دوست می‌شدی و دانه دانۀ چاله‌ها و چاه‌هایی که در برابرم هست را بر سرم فریاد می‌کشیدی. تا می‌خواست پایم در یکی از این چاله‌ها فرو برود، نهیب می‌زدی نهیب‌های تو دل را می‌لرزاند ولی آدم را ثابت قدم می‌کند و از لغزش گام‌ها مصون می‌دارد. من به ثبات قدم سخت محتاجم و دوستی تو با من یعنی بیمۀ بارهایی که از محبّت تو جمع می‌کنم. راستش آقا! خسته شده‌ام از این همه جمع کردن محبّت و از دست دادن آن. بیشتر از این خستگی را برایم نپسند. شبت بخیر دوست مهربانم! @abbasival