eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃ساقی شراب های شنیدنی کسانی که منتظر نیستند تکلیفشان معلوم است آنها آدم نیستند. کسانی که با انتظار زندگی می‌کنند در حلقۀ آدم‌ها وارد شده‌اند امّا هنوز راه دارند تا قلّۀ آدمیت زیرا انتظار جزئی از زندگی‌شان شده؛ نه همۀ آن. آدم‌ها سر تا پای زندگی‌شان انتظار است. نمازشان، نماز انتظار. نماز انتظار یعنی مثل تو نماز خواندن و نماز انتظار باز هم یعنی منتظر نمازخواندن با تو. روزه‌شان روزۀ انتظار روزۀ انتظار یعنی مثل تو روزه گرفتن و روزۀ انتظار یعنی منتظرِ با تو سحری خوردن و افطار کردن. حجّشان حجّ انتظار حجّ انتظار یعنی مثل تو به حج رفتن و حجّ انتظار یعنی منتظر با تو طواف کردن و با تو میان سعی و صفا راه رفتن با تو در عرفه و مشعر و منی زیر آسمان بودن و با تو رمی کردن و قربانی کردن. نفس کشیدنشان هم نفس کشیدن انتظار نفس‌های منتظرانه یعنی در هر نفسی هزار هزار بار یاد خدا بودن و نفس‌های منتظرانه یعنی منتظر شنیدن صدای نفس تو. مگر می‌شود لحظه‌ای از زندگی را پیدا کرد که در آن نشود منتظر تو بود؟ پس آدم‌ها همۀ زندگی‌شان انتظار توست. می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. پیش از این گفتم که تو خوش‌اخلاقی و من هم باید اخلاق خوشی داشته باشم حالا می‌خواهم کمی ریزتر شوم تو خوش اخلاقی یعنی این که زبانت مثل برگ گل نرم است و مثل عسل شیرین. کسی که زبانش خار دارد و مثل زهر هلاهل تلخ است باید دهانش را ببندد از ادعای انتظار تو. تو وقتی حرف می‌زنی آدم دوست ندارد لحظه‌ای چشم از دهانت بگیرد و به اندازۀ نفس کشیدنی گوشش از شنیدن باز بماند. واژه به واژۀ کلامت نه فقط گوش را که همۀ وجودم را نوازش می‌کند حرف زدن‌های تو ثابت می‌کند که شراب‌ها فقط نوش کردنی نیستند، گوش کردنی هم هستند. کسانی که با تو نشسته‌اند می‌دانند وقتی تو برای آدم حرف می‌زنی دیگر میلی به آب و غذا نمی‌ماند حرف شنیدن از تو، هم آدم را سیر می‌کند و هم سیراب. حالا که می‌خواهم هم‌رنگ تو باشم کاش یک بار مرا به میخانۀ حرف‌هایت می‌کشاندی تا کمی از شراب حرف‌هایت بنوشم و بکوشم که حرف زدن‌هایم مثل تو شود. قربان خوش زبانی‌ات آقا! مرا هم خوش زبان کن. شبت بخیر ساقی شراب‌های شنیدنی! @abbasivaladi
0011 قواعد تبلیغ دین.mp3
6.56M
۱۱: «قواعد تبلیغ دین» 🔻قسمت یازدهم، جزء یازدهم: 🍃وَ اتلُ عَلَیهِم نَبَأَ نوحٍ إذ قالَ لِقَومِهِ یا قَومِ إن کانَ کَبُرَ عَلَیکُم مَقامی وَ تَذکیری بِآیاتِ اللَّهِ فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَلتُ فَأَجمِعوا أَمرَکُم وَ شُرَکاءَکُم ثُمَّ لا یَکُن أمرُکُم عَلَیکُم غُمَّةً ثُمَّ اقضوا إلَیَّ وَ لا تُنظِرونِ * فَإن تَوَلَّیتُم فَما سَأَلتُکُم مِن أَجرٍ إن أَجریَ إلّا عَلَی اللَّهِ وَ اُمِرتُ أَن أَکونَ مِنَ المُسلِمینَ (سوره یونس، آیات ۷۱-۷۲، ص۲۱۷) 🎙استاد @abbasivaladi
🍃یار خوش خلق من مگر منتظرها شبیه تو نیستند؟ مگر رنگ و بوی تو را ندارند؟ اگر آری، پس به اندازۀ منتظرهایی که داری باید دنیا بوی تو را بدهد. بگذار اول خانه‌هایمان را بو کنیم. نفس عمیق بکشیم. یک بار دیگر. چرا خانه‌مان بوی تو را نمی‌دهد؟ مگر در این خانه، مدعیان انتظار تو زندگی نمی‌کنند؟ بی‌خیال خانه. برویم سراغ کوچه و خیابانمان. یک بار دیگر یک نفس عمیق دیگر. نه، این جا هم بوی تو را نمی‌دهد. مگر در این کوچه و خیابان‌ها مدّعیان انتظار تو قدم نمی‌زنند؟ اصلاً کمی از زمین فاصله بگیریم. برویم بالا. کمی بالاتر. خوب است همین جا. نگاهی بیندازیم به شهرمان شاید این شهر رنگ تو را داشته باشد! نه، خبری نیست. چرا؟ مگر صبح‌های جمعه چندین و چند دعای ندبه در مسجدها و حسینه‌های این شهر خوانده نمی‌شود؟ یعنی دعاهای ندبه شهرمان را به رنگ انتظار در نیاورده‌اند؟ باید رنگ و بوی تو را گرفت. انگار مدعی انتظار، زیاد است و منتظر، کم. بگذار خوب تماشایت کنم منی که می‌خواهم رنگ و بوی تو را بگیرم. خُلق تو آدم را یاد آسمان می‌اندازد، یاد خدا، یاد بهشت. به قدری از خُلق نیکویت بهشت می‌طراود که کسی که در کنار توست دیگر آرزوی بهشت نمی‌کند. با اخلاق خوشَت خدا را می‌آوری و در کنار همه می‌نشانی. این چه لبخندی است که دل جدا شدن از لبت را ندارد؟ این طور که هستی، مگر می‌شود با تو رو به رو شد و پس از آن از تو دل کَند؟ باید قبر هر کسی را که با تو آشنا می‌شود پیش پای خودت بکَنی. کسی اگر با تو آشنا شد از تو جدا نمی‌شود مگر با مرگ. یقینا تو اگر بیایی چونان جدّت با خلق نیکو مردم را دور و بر خود جمع می‌کنی. کسی که مدّعی انتظار است و اخلاق خوش ندارد باید عمری سر به سجدۀ توبه بگذارد و از دروغی که گفته استغفار کند. می‌خواهم منتظر تو باشم باید اخلاقم را خوش کنم. دعا کن برایم رنگ و بوی تو را گرفتن، رسیدن به هدف آفرینش است. شبت بخیر یار خوش خلق من! @abbasivaladi
0012 برخورد آموزنده لوط با منحرفان قومش.mp3
6.74M
۱۲: «برخورد آموزنده لوط با منحرفان قومش» 🔻قسمت دوازدهم، جزء دوازدهم: 🍃و جاءَهُ قَومُهُ یُهرَعونَ إلَیهِ وَ مِن قَبلُ کانوا یَعمَلونَ السَّیِئاتِ قالَ یا قَومِ هؤُلاءِ بَناتی هُنَّ أطهَرُ لَکُم فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخزونِ فی ضَیفی أ لَیسَ مِنکُم رَجُلٌ رَشِیدٌ * قالُوا لَقَد عَلِمتَ ما لَنا فی بَناتِکَ مِن حَقٍّ وَ إنَّکَ لَتَعلَمُ ما نُریدُ (سوره هود، آیات ۷۷-۷۸، ص ۲۳۰) 🎙استاد @abbasivaladi
به کسی کاری را یاد می‌دهم و او یاد می‌گیرد، چه‌قدر خوش‌حال می‌شوم؟ به اندازۀ بزرگی کاری که یاد داده‌ام. وقتی به کسی راهی را نشان می‌دهم و او هم با نشان من مقصد را پیدا می‌کند، چه‌قدر خوش‌حال می‌شوم؟ به اندازۀ عظمت مقصدی که نشان داده‌ام. خدای من! اگر کاری را که یاد می‌دهم، بندگی باشد و مقصدی که نشان می‌دهم، تو باشی، چه‌قدر باید خوش‌حال باشم؟ این را تو می‌دانی و بس؛ زیرا نه درک بزرگی بندگی تو، در ذهن کوچک من می‌گنجد و نه اقیانوس عظمت بی‌مُنتهای تو، در تُنگ اندیشۀ من، جا می‌شود. پس، الهی! راه را چنان نشانم ده و توفیق بندگی را چنان عطایم کن که توانِ نشان دادن تو و راه تو را به بندگانت بیابم. آمین! 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۸۸ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول @abbasivaladi
🍃🌺🌺🌺 ✅ خلاصه‌ی صد و پنجاه و دوم: لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم می‌آره؟ 🍃🌺🌺🌺 🔻رسیدیم به یه فراز دیگه از داستان اصحاب کهف، یعنی وقتی که اونا از خواب بیدار شدن. ▫️خب اصحاب کهف، 309 سال خوابیدن. خیلی طبیعیه وقتی بلند شدن، احساس گرسنگی بکنن و به فکر تهیۀ غذا بیفتن. ▫️اصحاب کهف، نمی‌دونستن چه قدر خوابیدن و نهایتش خیال می‌کردن نصفه روز یا یه روز خوابیدن. پس اصلاً فکر نمی‌کردن که حکومت دقیانوس سقوط کرده و یه حکومت دیگه‌ای تو شهرشون بر پا شده. برا همینم وقتی بنا شد یه نفر از اونا بره و غذا تهیه کنه، دو تا سفارش بهش می‌کنن. هر دو تا سفارش امنیتیه. یکی امنیّت معنوی و یکی امنیت فیزیکی. 🔰امنیّت معنوی با تذکّر در بارۀ غذایی که بناست تهیه بشه، گوشزد می‌شه. به فردی که می‌خواد غذا تهیه کنه، می‌گن ببین کدوم یکی از اهالی اون شهر غذای پاک‌تری دارن، اون غذا رو تهیه کن: 🍃فَلْيَنظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعَاماً فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْه 🍂و بايد درست بنگرد كه كدام يک از (اهالى) آن جا طعامش پاكيزه‌تر است تا از آن براى شما روزی‌اى بياورد. ✨(سورۀ‌ کهف(١٨)، آیۀ١٩). ⁉️ مگه می‌شه به این راحتی از کنار لقمۀ حروم گذشت؟ مگه می‌شه کسی رشد معنوی کنه؛ امّا به لقمه‌ای که می‌خوره بی‌توجّه باشه؟ 🔰 پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودن: ▫️وقتی که لقمۀ حرام در شکم بنده قرار می‌گیرد، همۀ فرشته‌ها در آسمان‌ها و زمین، او را لعنت می‌کنند ▫️و تا وقتی که آن لقمه در شکم اوست، خداوند به او نگاه [رحمت] نمی‌کند ▫️و کسی که لقمه‌ای از حرام بخورد، خشم خدا را به سوی خویش جلب کرده ▫️و اگر توبه کند، خدا نیز [با رحمت خویش] به سوی او باز می‌گردد ▫️و اگر بمیرد، [بی آن که توبه کند،] به آتش سزاوارتر است. 📚(مکارم الأخلاق، ص١۵٠). 📛 لعنت فرشته‌های آسمون و زمین که یه تعارف نیست. کسی که همۀ فرشته‌ها بهش لعنت می‌فرستن، مگه می‌تونه تو مسیر معنویت قدم از قدم برداره؟ ✔️ اصحاب کهف وقتی بیدار می‌شن و احساس گرسنگی می‌کنن، یکی از کلیدی‌ترین پایه‌های رشد معنوی رو در نظر می‌گیرن و بعد دنبال غذا می‌رن. ❗️اگه فردی که نسبت به مال حروم خویشتندار نیست، باید قید معنویت رو بزنه، جامعه‌ای هم که نسبت به مال حرام، حسّاسیت نداره، نباید منتظر رشد معنوی باشه. ❌ شیطون برا منحرف کردن یه جامعه، همیشه از بی‌بند و باریای اخلاقی شروع نمی‌کنه. خیلی وقتا حروم رو وارد مال و سفرۀ مردم می‌کنه تا بی‌بند و باری دنبالش بیاد. 📛 مال حرام، اراده‌ها رو در برابر گناه به شدّت سست می‌کنه. اراده‌ها که سست شد، با کوچک‌ترین وسوسه، آدما دنبال همون راهی می‌رن که شیطون نشون می‌ده. ❌ شیطون با جامعه‌ای که نسبت به مال حروم بی‌تفاوته کاری نداره. به یه تعبیر دیگه: وقتی شیطون تونست جامعه‌ای رو به سمت حروم‌خوری ببره،‌ کار خودش رو انجام داده. این جامعه حتّی اگه باقی حدود الهی رو هم رعایت کنن، نمی‌شه اسمش رو جامعه الهی گذاشت. ⬅️ توصیه دوم اصحاب کهف رو توی درس آینده می‌خونیم، إن شاء الله. صد و پنجاه و دوم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌺🌺🌺🍃➖➖➖ 🌺 اینم پی‌دی‌اف درس صد و پنجاه و دوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
152 درس صد و پنجاه و دوم لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم می‌آره؟.pdf
229.5K
درس صد و پنجاه و دوم: لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم می‌آره؟ @abbasivaladi ‼️به دلیل مشکل پیش آمده در این فایل، به این لینک مراجعه کنید👇 https://eitaa.com/abbasivaladi/3158
0052 baghareh 138.mp3
7.43M
52 آیه 138 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃حضرت امید داشتم با خودم فکر می‌کردم که اگر بخواهم انتظار را بکشم باید چه چیزی را نقّاشی کنم. در طبیعت به دنبال مفهوم انتظار می‌گشتم. گشتم و گشتم و گشتم از کوه و در و دشت و صحرا گذشتم از میان درخت‌های جنگل دویدم ساحل را پشت سر گذاشتم شهرها و روستاها را دیدم و عبور کردم تا رسیدم به یک بیابان خشک و بی‌آب و علف. سینۀ‌ این بیابان پر بود از ترَک‌های پی در پی. نمی‌‌دانم باید این ترَک‌ها را به لب‌های تشنه تشبیه کنم یا چشم‌های منتظر که به سوسو افتاده‌اند. بادی که گهگاه در این بیابان می‌وزید گویی زمزمۀ التماس باران داشت. او شده بود زبان بیابان گاهی که باد به طوفان بدل می‌شد و گرد و خاکی را بلند می‌کرد التماس باران به ضجّه‌ای بدل می‌شد تا شاید دل آسمان به رحم بیاید. آیا کسی بود که از آن بیابان بگذرد و انتظار باران را در سر تا پای او نبیند؟ همین بیابان را می‌کِشم تا حواسم باشد اگر منتظر باشم تماشایم مردم را به یاد انتظار و منتظَر می‌اندازد. می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم باید با دیو یأس بجنگم تا نکند فاصله‌ها مرا از شبیه شدن به تو ناامید کنند. اصلاً کسی که ناامید است، منتظر نیست من اگر مأیوس باشم، شبیه تو نمی‌شوم. تو معنای امیدی وقتی زمین و زمان ناامید می‌شوند تو هستی که روح امید را در پیکرشان می‌دمی. تو میان بندگی و امید، رشته‌ای کشیده‌ای که با هیچ تیغ و تبری نمی‌شود آن را گسست. میان ما و امید را رشته‌ای پیوند داده که باریک‌تر از تار عنکبوت است فوتش کنند، از هم می‌گسلد. باید راهی را که تو در بندگی می‌پیمایی پیدا کنیم تا امیدمان شبیه امید تو شود. تو جز خدا به هیچ کسی امید نبسته‌ای راز عنکبوتی بودن رشتۀ امید ما دل بستن به غیرخداهای زیادی است که در چنته هر چه داشته باشند، امید ندارند. ما شبیه تو نیستیم امیدمان به خالق، اندک و به مخلوق بسیار است. خدا نکند واگذار شده باشیم به مخلوق و خالق رهایمان کرده باشد! خیالش زندگی را پر از وحشت و ترس می‌کند. می‌خواهم شبیه تو شوم تاری از رشتۀ امیدی که میان تو و خدا بسته است را بفرست به سویم تا من هم خودم را از این برهوت یأس بکشانم به آسمان امید تو. شبت بخیر حضرت امید! @abbasivaladi
0013 اعلام بیچارگی و اضطرار به ولیّ معصوم.mp3
6.12M
۱۳: «اعلام بیچارگی و اضطرار به ولیّ معصوم» 🔻قسمت سیزدهم، جزء سیزدهم: 🍃فَلَمّا دَخَلوا عَلَیهِ قالوا یا أیُهَا العَزیزُ مَسَّنا وَ أهلَنَا الضُّرُّ وَ جِئنا بِبِضاعَةٍ مُزجاةٍ فَأَوفِ لَنَا الکَیلَ وَ تَصَدَّق عَلَینا إنَّ اللَّهَ یَجزِی المُتَصَدِّقینَ (سوره یوسف، آیه ۸۸، ص ۲۴۶) 🎙استاد @abbasivaladi
‍ ✅ گزاره‌های رفتاری و محبّت 📌 چیستی گزاره‌های رفتاری «گزاره‌های رفتاری»، گزاره‌هایی است که مخاطب از نوع رفتار مربّی با خودش دریافت می‌کند. ❇️ این گزاره‌ها، نوعی گزارۀ تصویری است، با این تفاوت که در این گزاره‌ها، مخاطب از رفتار مربّی با خود، تصویربرداری می‌کند؛ امّا در گزاره‌های تصویری از رفتار مربّی با دیگران، تصویربرداری می‌کند. ⚠️پیام این گزاره‌ها هم مانند گزاره‌های تصویری، از قصد ما پیروی نمی‌کند. رسول مهربانی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: 🌷به کودکان، محبّت کنید و با آنان، مهربان باشید.🌷 ایشان در روایت دیگری فرمود: 🌷به فرزندانتان احترام بگذارید و آنها را به نیکی ادب کنید که اگر چنین کنید، بخشیده می‌شوید.🌷 📚من دیگرما، کتاب دوم، ص17 @abbasivaladi‌
🍃گل خوشبوی نرگس نقاشی انتظارها دارد بلایی سرم می‌آورد که باید سال‌ها پیش بر سرم می‌آمد. من باید شب و روزم در فکر انتظار تو طی می‌شد. شب و روزهایی که بی‌انتظار تو گذشت بر باد رفت و دیگر به دست نمی‌آید. وقتی نقاشی‌های انتظار تو را می‌کشم آرام آرام بی آن که بخواهم همه چیز مرا یاد نبودنت می‌اندازد و دیگر راه فراری برای غفلت از تو نمی‌ماند. از پنجره داشتم حیاط خانه را تماشا می‌کردم جایی که برای یاکریم‌ها درست کرده بودم تا حفاظشان باشد از باران و آفتاب. جوجه‌هایش چند روزی است که سر از تخم در آورده‌اند. مادرشان پیششان نبود. هوا کمی سرد شده بود. از تنی که می‌لرزید و از نوکی که هی باز و بسته می‌شد چه خوب می‌شد فهمید انتظار جوجه‌ها را. آنها بدون مادرانشان می‌میرند این را با همۀ‌ وجودشان می‌فهمند و همین درک است که آنها را این طور منتظر نگه داشته است. من بدون تو ترسی از مرگ ندارم باورم این است که در زنده ماندن محتاج تو نیستم پس من منتظر نیستم از همین حالا جوجه‌های یاکریم حیاط خانه‌مان آینه دقم شدند و نشانه‌ای برای منتظر نبودنم ولی من می‌خواهم منتظر باشم پس باید شبیه تو شوم. آقا! از زبان پاک تو گفتم و از خدایی بودنش. می‌خواهم همین جا کمی بیشتر مکث کنم. زبان تو هیچ گاه به گوشت برادر مرده‌ات نخورده. زبان ما عادت کرده به طعم گوشت برادرهای مرده‌مان. عجیب ذائقه‌مان عوض شده آقا! می‌نشینیم پای جنازۀ برادرمان چنگ می‌زنیم به گوشت تنش با ولع زیر داندان می‌گیریم و می‌خوریم و لذّت می‌بریم. ما خو گرفته‌ایم به غیبت کردن از دیگران و دهانمان بو گرفته است، بوی جنازه. این دهان با هیچ مُشک و عنبری معطّر نمی‌شود و در عجبم که چرا دنبال راز بی‌نفوذ بودن کلاممان می‌گردیم! مگر کلامی که از دهان بوگرفته بیرون بیاید می‌تواند روی دل‌ها اثر بگذارد آن هم چه بویی، بوی جنازه. ما تا دهانمان را از تکه گوشت‌های برادرهای مرده‌مان پاک نکنیم زبانمان مثل تو، زبان خدا نمی‌شود و تا زبانمان زبان خدا نشود، شبیه تو نمی‌شویم. کاش خودت به کاممان تلخ می‌کردی گوشت برادرهای مرده‌مان را. به دادمان برس که با این مرده‌خواری‌ها زندگی‌هایمان بوی تعفّن گرفته. شبت بخیر گل خوشبوی نرگس! @abbasivaladi
0014 مفهوم حکمت و موعظه حسنه.mp3
7.05M
۱۴: «مفهوم حکمت و موعظه حسنه» 🔻قسمت چهاردهم، جزء چهاردهم: 🍃ادعُ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هیَ أحسَنُ إنَّ رَبَّکَ هُوَ أعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبیلِهِ وَ هُوَ أعلَمُ بِالمُهتَدینَ (سوره نحل، آیه ۱۲۵، ص ۲۸۱) 🎙استاد @abbasivaladi
🔰تذکّر مادر به پسری که با او رودربایستی دارد ❓پسری 26 ساله دارم که سال‌هاست اهل سیگار و قلیان است. از طرفی هم روحیّۀ‌ عاطفی و حسّاسی دارد و من با او خیلی رودربایستی دارم. چگونه باید این مشکل را با او مطرح کنم تا متوجّه اشتباه خود بشود و دست از این کار بردارد؟ ♦️ پرسش‌های گام ششم، تذکّر مادر به پسری که با او رودربایستی دارد @abbasivaladi 👇👇👇👇👇
🔴 گفت و گوی خواستگاری 2⃣ تنظیم زمان گفت و گو، به اندازۀ فهم معیارها و روحیّه‌های یکدیگر برخی از این طرف بام و برخی از آن طرف بام می‌افتند! ❌ برخی دوستی‌ بین دختر و پسر را برای پیدا کردن همسر مناسب، نه تنها جایز، بلکه لازم می‌‌دانند. اینها به فرزندشان اجازه می‌دهند قبل از ازدواج، با کسی که به نظرش می‌رسد مورد خوبی برای ازدواج است، ارتباط برقرار کند. ❗️برخی هم فرزندشان را حتّی از گفت و گوی خواستگاری هم محروم می‌کنند. ♨️ نه به آن شوریِ شور، نه به این بی‌نمکی! ✅ دختر و پسر حق دارند با هم صحبت کنند و چیزهایی را که برایشان مهم است، از هم بپرسند. 📛 محروم کردن آنان از این حق، خود، یکی از عوامل هل دادن جوان‌ها به سوی ارتباط‌های نادرست است. ⚠️جوان که می‌بیند فرصت شناختن طرف مقابل و شناساندن خودش به او را ندارد، تصمیم می‌گیرد خارج از چارچوب خواستگاری رسمی، در کوچه و خیابان و پارک و کافی شاپ و رستوان و ساندویچی و ... طرف مقابلش را بشناسد. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۵ ⬅️ ادامه دارد... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0053 baghareh 139-141.mp3
9.03M
53 آیات 139 - 141 روزهای زوج، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚کتاب «بحار الأنوار، ج43، ص 314»؛ اثر علّامه مجلسی رحمة الله علیه با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃صادق ترین بنده خدا یک روز همۀ نقّاشی‌های انتظارم را در میان آه‌های حسرتم قاب می‌کنم و نصبشان می‌کنم روی سینۀ آسمان. من می‌دانم این نقّاشی‌ها می‌توانند بار یک دنیا حرف را به دوش بکشند. امشب دوست دارم عاشقی را بکشم که کنار باغچۀ حیاط خانه‌اش نشسته و چشم به در دوخته نمی‌دانم در را چه طور بکشم تا هم بفهمند این در مدّت‌هاست باز نشده عاشق با خودش عهد کرده این در را به روی کسی جز معشوق سفر کرده‌اش باز نکند. و نمی‌دانم چطور باد را بکشم که وقتی تند می‌وزد و در را به صدا در می‌آورد چگونه دل عاشق را طوفانی می‌کند. اگر بتوانم در را طوری بکشم که معلوم شود مدّت‌هاست باز نشده همه می‌فهمند که عاشق با خودش عهد کرده تا معشوق نیاید دلش را با بیرون رفتن خوش نکند. طرز نگاه عاشق را وقتی که چشم به در دوخته چگونه باید کشید تا کسی که نگاهش می‌کند خوب بفهمد این چشم‌ها مدّت‌هاست که به جایی جز این در دوخته نشده. من نقّاشی‌ام را در یک روز برفی می‌کشم و عاشق را زیر بارش برف نشان می‌دهم روی تنش، روی سرش، روی صورتش دانه‌های برف نشسته و سفیدش کرده امّا او هنوز چشم به در دوخته و داخل نرفته. آقا! من منتظرت نیستم چون چشمم به همه جا خیره است،‌ جز مسیر آمدن تو گوشم را تیز کرده‌ام برای همه چیز، جز صدای پای تو. ولی می‌خواهم منتظرت باشم پس باید شبیه تو شوم می‌خواهم زبانم مثل زبان تو، زبان خدا شود پس باید از هر چه آلودگی است، پاک شود. روی زبان تو حتّی گرد دروغ هم ننشسته من وقتی می‌خواهم بگویم تو تا به حال دروغ نگفته‌ای خجالت می‌کشم. دروغ کجا و زبان تو؟! می‌شود بگویی کسی که از تعفّن‌های دروغش فرشتگان خدا به خدا گلایه می‌کنند تا ابتدای وادی انتظار تو چه قدر فاصله دارد؟ ما از شما آموخته‌ایم کسی که دروغ می‌گوید ایمان ندارد. بدون سرمایۀ ایمان چگونه می‌شود منتظر تو شد؟ و شنیده‌ایم دروغ، دروغ است؛ کوچک و بزرگ ندارد پس وای به حال کسی که دهانش خزانۀ انواع دروغ‌هاست و با وجود این خزانۀ گندآلود باز هم مدّعی انتظار توست! به گمانم بزرگ‌ترین دروغی که چنین دروغ‌گویی می‌گوید همین ادّعای انتظار توست. ما با این ادّعاهای دروغ، راه آمدنت را سد کرده‌ایم ولی خودت هم خوب می‌دانی که وقتی به حال و روز خرابمان فکر می‌کنیم چه قدر مضطرب و مشوّش می‌شویم مثل همین حالا که وحشت در خونمان دویده و به همۀ وجودمان سرایت کرده. می‌خواهم زبانم را از همۀ دروغ‌ها پاک کنم من مقام انتظار تو را به هیچ منفعتی نمی‌فروشم شبت بخیر صادق‌ترین بندۀ خدا! @abbasivaladi
0015 ویژگی همنشینان الهی.mp3
7.5M
۱۵: «ویژگی همنشینان الهی» 🔻قسمت پانزدهم، جزء پانزدهم: 🍃و اصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَ العَشیِ یُریدونَ وَجهَهُ وَ لا تَعدُ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زینَةَ الحَیاةِ الدُّنیا وَ لا تُطِع مَن أغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أمرُهُ فُرُطاً (سوره کهف، آیه ۲۸، ص ۲۹۷) 🎙استاد @abbasivaladi
نشسته ام بنویسم گدا گدا، آقا چقدر محترم است این گدایِ با آقا نشسته ام بنویسم حسن، کریم، کَرَم مدینه، سفره آقا، برُو بيا، آقا نشسته ام بنویسم به جای العفوم الهی یا حسنُ و یا کریمُ یا آقا تو مهربانی ات از دستگیری اَت پیداست بگیر دست مرا هم تو را خدا، آقا! دخیل هایِ نَبَسته شده زیاد شدند چرا ضریح نداری؟! چرا؟ چرا؟ آقا! تويي كريمِ حرم زاده من گدا زاده مرا خدا به تو داده تو را به من داده @abbasivaladi