eitaa logo
محسن عباسی ولدی
55.6هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
345 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃انتظار کسانی که منتظر نیستند تکلیفشان معلوم است آنها آدم نیستند. کسانی که با انتظار زندگی می‌کنند در حلقۀ آدم‌ها وارد شده‌اند امّا هنوز راه دارند تا قلّۀ آدمیت زیرا انتظار جزئی از زندگی‌شان شده؛ نه همۀ آن. آدم‌ها سر تا پای زندگی‌شان انتظار است. نمازشان، نماز انتظار. نماز انتظار یعنی مثل تو نماز خواندن و نماز انتظار باز هم یعنی منتظر نمازخواندن با تو. روزه‌شان روزۀ انتظار روزۀ انتظار یعنی مثل تو روزه گرفتن و روزۀ انتظار یعنی منتظرِ با تو سحری خوردن و افطار کردن. حجّشان حجّ انتظار حجّ انتظار یعنی مثل تو به حج رفتن و حجّ انتظار یعنی منتظر با تو طواف کردن و با تو میان سعی و صفا راه رفتن با تو در عرفه و مشعر و منی زیر آسمان بودن و با تو رمی کردن و قربانی کردن. نفس کشیدنشان هم نفس کشیدن انتظار نفس‌های منتظرانه یعنی در هر نفسی هزار هزار بار یاد خدا بودن و نفس‌های منتظرانه یعنی منتظر شنیدن صدای نفس تو. مگر می‌شود لحظه‌ای از زندگی را پیدا کرد که در آن نشود منتظر تو بود؟ پس آدم‌ها همۀ زندگی‌شان انتظار توست. می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. پیش از این گفتم که تو خوش‌اخلاقی و من هم باید اخلاق خوشی داشته باشم حالا می‌خواهم کمی ریزتر شوم تو خوش اخلاقی یعنی این که زبانت مثل برگ گل نرم است و مثل عسل شیرین. کسی که زبانش خار دارد و مثل زهر هلاهل تلخ است باید دهانش را ببندد از ادّعای انتظار تو. تو وقتی حرف می‌زنی آدم دوست ندارد لحظه‌ای چشم از دهانت بگیرد و به اندازۀ نفس کشیدنی گوشش از شنیدن باز بماند. واژه به واژۀ کلامت نه فقط گوش را که همۀ وجودم را نوازش می‌کند. حرف زدن‌های تو ثابت می‌کند که شراب‌ها فقط نوش کردنی نیستند، گوش کردنی هم هستند. کسانی که با تو نشسته‌اند می‌دانند وقتی تو برای آدم حرف می‌زنی دیگر میلی به آب و غذا نمی‌ماند حرف شنیدن از تو، هم آدم را سیر می‌کند و هم سیراب. حالا که می‌خواهم هم‌رنگ تو باشم کاش یک بار مرا به میخانۀ حرف‌هایت می‌کشاندی تا کمی از شراب حرف‌هایت بنوشم و بکوشم که حرف زدن‌هایم مثل تو شود. قربان خوش زبانی‌ات آقا! مرا هم خوش زبان کن. شبت بخیر ساقی شراب‌های شنیدنی! @abbasivaladi
عیـد قـربان، جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین ، عیـد سرسپردگی و بندگی عیــــد نزدیک شدن دلها به قـرب الهی بـر همـه مسلمانان مبـارک باد💐💐 @abbasivaladi
🔴 تحقیق در خواستگاری ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 1️⃣ شیوۀ پرسش: 🖊گفتیم که اگر بخواهیم تحقیقمان را اصولی انجام دهیم تا ما را به شناختی از طرف مقابل برساند، باید به چند نکته توجّه کنیم؛ اولین نکته "شیوه پرسش" بود. ●♦️●♦️●♦️داستان واره♦️●♦️●♦️● ● خواستگار، از توزیع کنندگان مواد مخدّر در محلّۀ خودشان است و با هزار زور و زحمت، خود را پسری سالم و سر حال جلوه داده. ● از گفت و گوی خواستگاری هم با موفّقیت بیرون آمده و دختر و خانوادۀ او از وضعیتش مطّلع نشده‌اند. در خلوتش که بروی، با دُمش گردو می‌شکند. از خوش‌حالی نمی‌داند عربده بکشد یا پُشتک بزند! ⚪️ پدر دختر هم که خود را آدم باتجربه‌ای نشان می‌دهد، نظر دخترش را پرسیده و او جواب مثبت داده است؛ امّا پدر، بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید: حتماً باید تحقیق کرد. مادر هم حرف او را تأیید می‌کند. ⚪️ شب بعد، کمی که کوچه‌ خلوت شد، برای تحقیق به محلّۀ پسر می‌رود. خانۀ پسر را پیدا می‌کند و زنگ چند خانه آن طرف‌تر را می‌زند. ● عدّه‌ای در زیر زمین خانه، مشغول ساختن خود هستند. با شنیدن صدای زنگ، بساط دود و دَمشان به هم می‌ریزد. پسر صاحب‌خانه، کمی سر و روی خود را مرتّب می‌کند و دمِ در می‌آید. ● در باز می‌شود. پدر دختر سلام می‌دهد. پسر هم با دستپاچگی جوابش را می‌دهد. چند روز پیش، خواستگار، به همین پسر همسایه، مواد مخدّر نسیه داده و او حسابی از دستش راضی است. ▫️پدر دختر می‌گوید: ببخشید که این وقت شب مزاحم شدم. ▪️جوان می‌گوید: خواهش می‌کنم. بفرمایید. ▫️پدر می‌گوید: می‌خواستم ببینم پسر همسایه‌‌تان چه طور پسری است؟ ▪️جوان می‌گوید: کدام همسایه؟ ▫️پدر، با دست به درِ خانۀ خواستگار اشاره می‌کند و می‌گوید: راستش را بخواهید امر خیری در پیش است و... ▪️جوان، بدون این‌که اجازه دهد پدر حرفش را ادامه دهد، می‌گوید: به به!‌ خوش به حالتان. نمی‌دانید چه پسر بامعرفتی است. ♦️پدر، خوش‌حال می‌شود و جوان هم با آب و تاب ادامه می‌دهد: باور کنید بخت، خودش به درِ خانه‌‌تان آمده. هر چه‌ قدر هم که زیر این گنبد کبود را بگردید، نمی‌توانید پسری به خوبی او پیدا کنید. اگر هم کلّ این محلّه را زیر و رو کنید، کسی پیدا نمی‌شود که بهتر از من، او را بشناسد. از بچگی تا به حال، با هم بوده‌ایم و با هم بزرگ شده‌ایم. ❗️پدر، تشکّر می‌کند و به خانه بر می‌گردد. وقتی به خانه می‌رسد، لبخندش نشان از مثبت بودن تحقیقات دارد... 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۹۳. ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ ⬅️ ادامه دارد... @abbasivaladi
🍃رفیق مراقبم امروز نشستم و با دلم خلوت کردم. پشت هم قربان صدقه‌اش رفتم. تشکر کردم و به او گفتم: ممنونم که هستی. از تنگ شدن‌هایش برای تو تمجید کردم و گفتم روزی که دید دیگر برای تو تنگ نمی‌شود خودش را تا دیر نشده بکشد. عیبی که ندارد؟ دارد؟ دلی که برای تو تنگ نمی‌شود مردنش هزار مرتبه بهتر از بودن است. گفتم فقط وقتی می‌تواند برای تو تنگ نباشد که پیش تو باشد، همین. او هم گفت که دل‌ها همه می‌دانند برای زنده بودن یا باید پیش تو باشند یا باید برای تو تنگ شوند. دلی که پیش تو نیست و برای تو هم تنگ نیست در میان دل‌ها، میته به حساب می‌آید. چه بوی گندی دارد این دل! دل‌ها همه به ستوه می‌آیند از تعفّن چنین دلی. می‌گفت اگر دلی بی آن که تو را ببیند باز شود خجالت می‌کشد پیش دل‌های دیگر بیاید. به قدری در پرده می‌ماند که برای تو تنگ شود و روی نشستن پیش دل‌های دیگر را بیابد. من همیشه مشامم به کار است تا اگر ذرّه‌ای بوی میته از جانب دلم رسید خیلی زود دست به کار شوم یا از خدا بخواهم همان آن، مرگم را برساند یا بخواهم وجودم را همه دل‌تنگی کند برای تو. آقا! به مشامم اعتمادی نیست. التماس می‌کنم اگر بوی تعفّنی از دلم به مشامت رسید هر طور که می‌دانی باخبرم کن حتی اگر با شکستن صخره‌ای بزرگ روی سرم باشد. شبت بخیر رفیق مراقبم! @abbasivaladi
161 درس صد و شصت و یکم می‌دونید مقایسه چه بلایی سر آدم می‌آره؟.pdf
243.6K
صد و شصت و یکم: می‌دونید مقایسه چه بلایی سر آدم می‌آره؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️سنگ محک اصلی برا تشخیص «زشتی گناهان» چیه؟ ⁉️دلیل تکبّر شیطون چی بود؟ ⁉️می‌شه با سطح بالایی از معرفت و اعتقاد، بازم دچار لغزش شد؟ ⁉️چرا شیطون تلاش می‌کنه ماها «اهل شکر» نباشیم؟ @abbasivaladi
🍃صاحب نفس رحمانی دلم تنگِ تنگ است. گویی هر چه بیشتر تنگ شدنش را برای تو می‌ستایم بیشتر و بیشتر تنگ می‌شود. داشتم با خودم می‌گفتم مگر تنگ‌تر از دل من دل دیگری زیر سقف این آسمان هست؟ که دلم به زبان آمد و گفت دل‌های تنگ را ندیده‌ای که مرا بی‌تاب‌ترین می‌خوانی. باید برو بیایی داشته باشی در محلّۀ دل‌ها تا بدانی به چه دلی، دلِ تنگ می‌گویند. دلم می‌گفت دل‌هایی که در تنگ شدن برای تو گوی سبقت را از او ربوده‌اند بسیارند. می‌گفت دل‌هایی را دیده که به قدری برای تو تنگ شده‌اند که دیگر با چشم دیده نمی‌شوند زیر دست و پا می‌افتند امّا شدّت بی‌تابی‌شان برای تو حسّ دردی جز درد فراق را از آنان گرفته است. می‌گفت دل‌هایی را دیده که اصلاً تنگی همه در محلّۀ دل‌ها مدیون بی‌تابی آنهاست. به قدری بی‌تاب‌اند که به هر جمعی می‌رسند نفسشان بی‌تاب می‌کند آن جماعت را. می‌گفت این دل‌ها از بی‌تابی حرفی نمی‌زنند. زیرا نفسشان کافی است برای جان به لب کردن یک دنیا دل. حرف اگر بزنند کشته‌ها می‌گیرد واژه واژۀ کلامشان. می‌گفت در محلّۀ دل‌ها من به گرد پای دل‌های تنگ هم نمی‌رسم. آنها به لطف چشم خطاپوششان مرا دلِ تنگ می‌نامند. چه قدر این حرفِ دلم، حیرانم کرده که گفت: اگر صدای نفست روزی دل‌های دیگران را برای یار تنگ کرد بدان به قدری بی‌تاب یار شده‌ام که در محلّۀ دل‌ها سری در سرها در بیاورم. من دلم تنگ توست، خیلی هم تنگ. ولی حرف‌های دلم می‌گوید «خیلی» برای تو هنوز هم کم است و اندک. من دوست دارم صدای نفسم دنیایی را بی‌تاب تو کند آقا! خودت چنین نفسی به من ببخش. شبت بخیر صاحب نفس رحمانی! @abbasivaladi
اگه تونستی نخندی! ✅این بازی را با دو نفر به بالا می‏توان انجام داد. 🔸رو به روی یکدیگر بنشینید و به یکدیگر نگاه کنید. با شکلک در آوردن، سعی کنید یکدیگر را بخندانید. اوّلین نفری که خندید😁، بازنده است. 🔹اگر تعداد افراد در این بازی بیش از دو نفر 2⃣باشد، بازی، جذّاب‏تر 😃می‏شود. 🔰در این صورت، یک نفر اصطلاحاً «اوستا» شده، بقیّه به او نگاه می‏کنند👀. اوستا با شکلک در آوردن، سعی می‏کند افراد را بخندانَد. هر کس که خندید، از بازی بیرون می‏رود. نفر آخر، برندۀ🎁 این بازی است. 🔆این بازی، قدرت تسلّط کودک بر خویش را افزایش می‏دهد. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۵۲ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۱ آیه ۱۸۵ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃نازنین من قصّۀ دل‌تنگی من هم قصّۀ طول و درازی شده آقا! هنوز حوصله داری از دل‌تنگی‌هایم برایت بگویم؟ نکند خسته‌ات کنم و تو به بزرگواری خویش خسته بنشینی پای حرف‌هایم؟ حرف‌هایم اگر برایت ملال‌آور است بگو همین جا تمام کنم. چند روزی هست که دلم به زبان آمده و برایم از حال و روز دل‌های تنگ می‌گوید. به گمانم می‌خواهد تاب و توان مرا کمی هم که شده، بیشتر کند. قشنگ معلوم است که دلم نگران کم آوردن من شده این را از شوری که در وجودش افتاده راحت می‌شود فهمید. دلم امروز می‌گفت: در میان دل‌های تنگ کسی دنبال چاره نمی‌گردد جز دیدن تو و می‌گفت: هر دلی که تو را می‌بیند تازه می‌فهمد دیدنت چارۀ دل‌تنگی نیست. تنگ‌ترین دل‌ها در میان این همه دل آشفته دل‌هایی هستند که تو را دیده‌اند. هر کسی بیشتر تو را دیده بیچاره‌تر شده آقا! دل‌هایی که تازه به عشق تو مبتلا شده‌اند و هنوز ایمانشان آن قدرها قوی نشده با دیدن بیچارگیِ دل‌هایی که تو را دیده‌اند بدجور به هم می‌ریزند و می‌ترسند. شب و روز ندارند دل‌هایی که تو را دیده‌اند. امروز دلم آب پاکی را ریخت روی دستم و تازه فهمیدم که دل‌تنگی برای تو چاره ندارد و منِ بیچاره را بگو که چند وقتی است دنبال راه چاره می‌گردم برای این دلِ تنگ شده. دلم می‌گفت ما تازه‌واردها خیال می‌کنیم اگر دلی همیشه پیش یار باشد از تنگی رها می‌شود امّا نگاه دل‌های بیچاره به ما می‌گوید گویی این خیالمان هم اشتباه اندر اشتباه است. باید ساخت با این دل تنگی چه پیشت باشیم چه نباشیم تو را ببینیم یا نبینیم. گویی ما را برای دل‌تنگی آفریده‌اند و گریزی از دل تنگی برای تو نیست. باز هم خدا را شکر اگر بیچاره‌ایم بیچارۀ عشق توایم. شبت بخیر نازنین من! @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل4️⃣ : هم‌رنگ جماعت شو؟! (جوزدگی) ⛔️مدیریت زندگی بر اساس حرف مردم! 🔰یکی از آفاتبزرگ زندگی، سپردن مدیریت آن به دست معیارهای متغیّر است. یکی از معیارهای متغیّری که متأسّفانه😔 در بسیاری از زندگی‌ها وجود دارد، همین حرف مردم🗣 است. ✅اصلی‌ترین راه مبارزه با حرف مردم هم ایمان🕌 به خداست. اگر کسی جز نظر خدا، دغدغۀ دیگری در زندگی داشته باشد، نمی‌تواند به سعادت حقیقی برسد. ❎ کسانی که عزّت و شخصیت خود را در نوع نگاه مردم👀، جستجو می‌کنند، نمی‌توانند در زندگی موفّق باشند. چنین کسی در مواجهه با مردم، احساس حقارت 🙇‍♂️می‌کند؛ بویژه وقتی می‌شنود که دیگران از برنامه‌ها و سریال‌هایی حرف می‌زنند که روح او از آنها خبردار نیست و آنها هم با طعنه و کنایه به او می‌فهمانند که تو به‌روز نیستی که ماهواره نداری، عقب‌مانده‌ای که هنوز از برنامه‌ها و سریال‌های ماهواره، بی‌اطّلاعی! او هم برای غلبه💪 بر این احساس حقارت، به سراغ ماهواره📡 رفته، خود را به‌روز می‌کند! 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 176 @abbasivaladi
🍃حضرت دلبر تو دوست داری آدم‌ها دلشان برایت تنگ شود. دوست داری در آتش دل‌تنگی بسوزند و خاکستر شوند. از تماشای سوختن دل‌تنگ‌ها لذّت می‌بری. اگر اشتباه می‌کنم همین جا حرفم را ببُر و نگذار بیش از این ادامه دهم. وقتی کسی که دل‌تنگ توست فریادش رو به آسمان می‌رود برای تو این فریاد یک آهنگ دل‌انگیز است و وقتی مثل ابر بهار اشک می‌ریزد تماشای آسمان چشم او برای تو مثل تماشای هوای بارانی زیبا و دوست داشتنی است. دل‌تنگ‌ها وقتی قلبشان خسته می‌شود از تپیدن گویی قلب تو میل بیشتری پیدا می‌کند برای تپش. بی‌قراری دل‌تنگ‌ها عجیب تو را آرام می‌کند هر چه دل‌تنگی‌ها بیشتر آرامش تو هم بیشتر. دل آدم‌ها وقتی برای تو تنگ می‌شود دل تو باز می‌شود و همین که می‌خواهد دل کسی از تنگی رهایی یابد دل تو می‌گیرد. تو اگر از دل‌تنگی ما لذّت نمی‌بردی چرا عاشقمان کردی و رفتی پشت پرده؟ کسی اگر نداند تو که خوب می‌دانی عاشق اگر معشوق را نبیند از دل تنگی می‌میرد. تو حتّی به مردن ما از دل تنگی هم راضی شده‌ای. آقا! اینها گلایه نیست بیان حقیقت است. دل‌تنگی برای تو نشان زنده بودن است. تو اگر از دل‌تنگی ما لذّت می‌بری برای آن است که دوست داری ما زندگی کنیم. پس بنشین و تماشا کن احتضار ما را از دل‌تنگی نوش جانت هر لذّتی که از دل‌تنگی ما می‌بری. شبت بخیر حضرت دلبر! @abbasivaladi
🍃معنای روزهای هفته یک بار از تو پرسیدم آدم‌های دوران ظهور تو جمعه‌ها را چه طور طی می‌کنند؟ صبح تا غروب منتظر تو که نیستند پس جمعۀ بی‌انتظارشان، چه شکلی است؟ ما که نمی‌فهمیم. اصلاً جمعه یعنی انتظار. نکند وقتی بیایی جمعه را برمی‌داری از روزهای هفته. وقتی که انتظار نیست مگر جمعه معنایی دارد؟ ما آدم‌های دوران ظهور را نمی‌توانیم درک کنیم. آنها می‌توانند آدم‌های دوران غیبتت را بفهمند؟ اصلاً نه دوران ظهور تو من هر چه فکر می‌کنم آدم‌های دوران پدران تو را هم نمی‌توانم بفهمم. مسجد می‌رفتند، پشت سر امامشان نماز می‌خوانند بازار می‌رفتند، امامشان را می‌دیدند سؤالی داشتند، از امامشان می‌پرسیدند در خانه را که باز می‌کردند امام داشت از کوچه‌شان رد می‌شود مریض می‌شدند، به امامشان التماس دعا می‌گفتند می‌مردند، امامشان در تشییعشان حاضر می‌شد و به بازماندگانشان تسلیت می‌گفت. آدم‌های آن دوران بدون انتظار چگونه زندگی می‌کردند؟ به دنبال پاسخ این پرسش بودم و می‌خواستم جایگزینی برای انتظار بیابم که شوق دیدار به ذهنم رسید. در دوران ظهور تو مردم به شوق دیدار تو روزهایشان را به شب می‌رسانند و شب را به صبح متصل می‌کنند. شوق دیدار یعنی جریان انتظار در لحظه‌های زندگی. پیدا کردم پاسخ پرسشم را. وقتی تو بیایی همۀ لحظه‌ها می‌شود جمعه. آدم‌های دوران ظهور تو هر لحظه منتظر دیدارت هستند. چه جواب خوبی! نه؟ شبت بخیر معنای روزهای هفته! @abbasivaladi
🔶خداوند متعال، در آیات متعدّدی از قرآن کریم، به این حقیقت اشاره فرموده و تنها وظیفۀ رسولان‌الهی را رساندن آشکارِ پیام الهی دانسته است. ❌از نگاه قرآن، اصلاً بنا نیست مسیر آفرینش به گونه‌ای پیش برود که همه به هر نحوی که شده، ایمان بیاورند. پس ما هم نباید هدف خود را ایمان آوردنِ همه قرار دهیم. 🔷خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: 🔆"وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِى الْأرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أفَأنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتّىٰ‏ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ " ✳️و اگر پروردگار تو می ‏خواست، قطعاً هر که در زمین است، همۀ آنها یک‌سر ایمان می ‏آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر می کنى که بگروند؟ 🔆"لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ ألّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ٭ إِنْ نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أعْنَاقُهُمْ لَها خَاضِعِینَ. " ✳️شاید تو از این که [مشرکان‏] ایمان نمی ‏آورند، جان خود را تباه سازى. اگر بخواهیم، معجزه‏اى از آسمان بر آنان فرود می ‏آوریم تا در برابر آن، گردن‌هایشان خاضع گردد. ‼️یکی از مشکلات ما در زندگی، آن است که می‌خواهیم کاری را که مربوط به ما نیست، انجام دهیم. پزشک نیستیم؛ امّا می‌خواهیم طبابت کنیم. از معماری چیزی سر در نمی‌آوریم؛ امّا می‌خواهیم بنّایی کنیم. با وسایل الکترونیک غریبه‌ایم؛ امّا می‌خواهیم این وسایل را تعمیر کنیم و ... . ❌هدایت، کار ما نیست؛ امّا می‌خواهیم هدایت کنیم. حالا که نمی‌توانیم هدایت کنیم، ناامید می‌شویم. 🔟مدارا اگر زندگی با همسرتان با میزان تقیّداتی که دارد، به دین شما لطمه‌ای نمی‌زند، با او مدارا کنید؛ حتّی اگر تغییر چندانی هم نکرد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص ۱۰۴ - ١٠١ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱-۷۲ آیه ۱۸۶ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲-۷۲ آیه ۱۸۶ روزهای زوج، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قطره‌ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام،‌ جلد یکم، صفحه 692»؛ اثر سید احمد مستنبط با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃ای همۀ عشق تو خودت خوب می‌دانی که «کاش»های من نشان اعتراضم به تو نیستند و حتّی بوی گلایه هم نمی‌دهند. از دلم آگاهی و می‌دانی هر چه را که تو بپسندی من همان را می‌پسندم امّا امان از فاصله‌ها که این قدر مرا از تو دور کرده‌اند و نمی‌دانم چه چیزی را برایم پسندیده‌ای. می‌شود دفتر تقدیرم را نشان بدهی؟ تا بخوانم آنچه را که برایم نوشته‌ای. آقا! برایم نوشتی که به قدری دلم تنگ شود برایت که حتّی دیدنت آرامم نکند و جز جان دادن در برابر نگاهت راه چارۀ دیگری برایم نماند؟ نوشتی که دل‌تنگی برای تو به قدری از وجودم لبریز شود که رسوای عالم شوم؟ هر کسی که مرا دید از شدّت بی‌قراری‌ام یاد تو بیفتد و بی‌قرار شود؟ نوشتی برایم خدا حرام کند هر محبّـتی را که بوی تو را نمی‌دهد و هر دل‌بستگی که رشته‌اش بسته به دل تو نیست؟ نوشتی برایم که دیگر بی‌نام و بی‌یاد تو حتّی برای لحظه‌ای شادی مهمان دلم نشود؟ و لبم بی آن که دلت شاد باشد به لبخند باز نشود؟ کاش نوشته باشی هر چیزی که تقدیر عشق داغ و عمیق مرا به تو رقم بزند. من جز عشق تو در این عالم هیچ چیزی نمی‌خواهم، فقط عشق. شبت بخیر ای همۀ عشق! @abbasivaladi
‍ ❓چرا محبت نمی‌کنیم؟ 2⃣ تفسیر نادرست از محبّت افراطی 🔰برخی معتقدند ابراز محبّت‌‏های عادی که در بیشتر خانواده‌‏ها وجود دارد، برای پاسخ‏گویی به نیاز محبّتی فرزندان، کافی است. ⚠️این دسته از والدین می‏‌گویند: اگر محبّتمان را به فرزندان بیشتر کنیم، لوس می‏‌شوند و از آن طرف بام می‌‏افتند. ⚠️برخی از این والدین، روایتی را هم شاهدِ درستی کارشان می‌‏آورند که امام علم و دانش، باقر علیه‌السلام فرموده است: ✨بدترین پدران، کسى است که [در نیکى از حدّ اعتدال خارج شود و] به زیاده‏‌روى بگراید و بدترین فرزندان، فرزندى است که در اثر کوتاهى، به عاقّ والدین، دچار شود.✨ 🔷در پاسخ به این دسته، باید گفت: 🔹اوّلاً در بسیاری از نوشتارها، «بِرّ» به محبّت، معنا شده است. ما از دلیل این افراد برای این ترجمه، اطّلاعی نداریم؛ امّا «بِرّ» به معنای وسعت در نیکی است، نه محبّت. 🔹ثانیاً اگر هم «بِرّ» را به معنای محبّت بگیریم، مگر می‌‏شود از این روایت، برداشت کرد کارهایی که در خود معارف تربیتی دین، محبّت معرّفی شده، افراط در محبّت است؟ ما در بحث شیوه‌‏های ابراز محبّت، راه‏کارهایی را برای ابراز محبّت خواهیم گفت و همان‏ را ملاک و معیار محبّت کردن و حدّ اعتدال آن می‏‌دانیم. 🔹ثالثاً در معارف دینی، شدّت دادن به محبّت، امری پسندیده معرّفی شده است. امام خوبی‌‏ها صادق آل محمّد علیه‌السلام فرمود: ✨خداوند به بنده‌‏ای که به فرزندش محبّت شدید دارد، رحم می‏‌کند.✨ ⬆️با توجّه به این روایت، باید گفت: زیاده‏‌روی در محبّت، چیزی غیر از شدّت دادن به محبّت است. 🔹رابعاً نهی از زیاده‌‏روی در محبّت، می‏‌تواند اشاره به برخی از کارها باشد که نه تنها واقعیت آن محبّت نیست؛ بلکه جفا در حقّ فرزند است.👇 📛مثلاً به اسم محبّت، استقلال را از بچّه‌‏ها بگیریم، به گونه‌‏ای که در انجام دادن کارهای خود به قدری وابسته به والدین باشند که از عهدۀ کارهای خودشان بر نیایند 📛یا به بهانۀ محبّت، اجازۀ هر کاری را به آنها بدهیم؛ حتّی کارهایی که برایشان خطرناک است، چه خطر جسمی و چه خطر روحی. 📛گاهی فرزند، کار اشتباهی انجام می‏‌دهد که به برخورد تند ما نیاز دارد؛ امّا محبّت، اجازۀ این تندی را به ما نمی‏‌دهد. این دل‏سوزی، خود نوعی افراط در محبّت، محسوب می‌‏شود. 📛گاهی هم مادر باید کار زشت فرزند را به پدر اطّلاع دهد تا او از اقتدار خویش برای باز داشتن فرزند از آن کار، استفاده کند؛ امّا محبّت، به او اجازۀ چنین کاری را نمی‌‏دهد و فرزند هم در آن کار زشت، پیشروی می‏‌کند. این هم افراط در محبّت است. ‼️در یک جمله باید گفت که منع از افراط در محبّت، به معنای کم‏‌گذاشتن در اموری که خود دین، آن را مصداق محبّت معرّفی و به آن توصیه کرده، نیست. 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۷۰ @abbasivaladi