eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حضرت آسمان بعد از چند روز منتظر نشستن و چشم به در بودن که آیا در را باز می‌کنی یا نه حالا بر گشته‌ام به خانه‌ام. آمده‌ام ایستاده‌ام در برابر عکسی که از من روی دیوار دلت کوبیده‌ای. چرا این عکس این شکلی است؟ باورت می‌شود که تا امروز خوب به این عکس نگاه نکرده بودم؟ در این که این عکس، عکس من است، تردیدی ندارم امّا چرا شبیه من نیست؟ مگر عکس هر کسی، نباید شبیه خودش باشد؟ تو که اشتباه نمی‌کنی. نامم را زیر عکسم نوشته‌ای. پس حتماً عکس، عکس من است. ولی چرا این قدر تفاوت؟ مثل همیشه پاسخ تو به من، سکوت است پس باید خودم فکر کنم تا راز این تفاوت را بیابم. بگذار کمی فکر کنم. فهمیدم. این، عکسِ حالای من نیست. تو عکس منِ محبوبت را گذاشته‌ای روی دیوار دلت. با تماشای این عکس می‌شود فهمید که تو مرا چگونه باشم بیشتر دوست داری. چه قدر ساده فکر می‌کردم در بارۀ تو. خیال می‌کردم این عکس‌هایی که یکی یکی روی دیوار دلت گذاشته‌ای کارشان قشنگ کردن خانۀ دل توست درست مثل کاری که ما با خانه‌هایمان می‌کنیم. امّا حالا فهمیده‌ام که این عکس‌ها ما را آن طور که تو دوست داری نشان می‌دهند. با تماشای این عکس‌ها چه راحت می‌شود راه آسمان را پیدا کرد. من از خودم فراری‌ام امّا این عکس را دوست دارم. تو همۀ آرزوهای مرا در این عکس جمع کرده‌ای. چه قدر خوش‌حالم که تو می‌دانی من آرزویی جز شبیه این عکس شدن در سرم نیست. این عکس را در جایی جز خانۀ دل تو نمی‌شود پیدا کرد. حالا فهمیده‌ام چرا وقتی که می‌خواستم بروم هر چه کردم، نشد این عکس را از روی دیوار دلت بردارم. هر کسی به دنبال راه آسمان است باید بیاید در دل تو و عکسش را ببیند. از هیچ کجا جز خانۀ دلت نمی‌شود راه آسمان را آغاز کرد. سخت در اشتباه‌اند آنهایی که می‌خواهند به آسمان برسند تا تو را بیابند غافل از این که باید تو را یافت تا به آسمان راه‌ یافت. شبت بخیر حضرت آسمان! @abbasivaladi
🍃هم‌نشین من چرا تا امروز غافل بودم از عکسی که از من روی دیوار خانه دلت بود؟! مگر می‌شود این قدر غافل بود؟ من که یکی دو روز نیست که در دلت خانه کرده‌ام از وقتی هم که آمدم این عکس در برابرم بود. اصلاً جای هر کسی در دل تو زیر عکس او قرار دارد. پس دلیل این همه غفلت چه بود؟ با دیدن این عکس می‌شود فهمید چرا تو این قدر صبوری. تو برای هر کدام از ما قلّه‌ای را در نظر گرفته‌ای که اگر یکی از ما به آن قلّه برسد همۀ وجود تو می‌شود شادی. و حالا می‌شود فهمید چرا ما این قدر سست و بی‌حالیم. این قلّه‌ای که تو برای ما به تصویر کشیده‌ای حتّی در خیال ما هم نمی‌گنجد. قلّۀ ما آخر آخرش به کوهپایۀ تو هم نمی‌رسد. اصلاً این قلّه‌ها، درّه‌های کوهی هستند که تو آرزوی فتح قلّه‌اش را برای ما داری. تماشای این عکس باز هم مرا یاد فاصله‌ها انداخت. امان از دست فاصله‌ها! چه قدر فاصله میان من و تو! منی که مدّعی دوست داشتنت هستم و تویی که هزار باره ثابت کرده‌ای از صمیم جان دوستم داری. آخرش هم من می‌میرم از دست این فاصله‌ها. دور بودن من از تو و نزدیک بودن تو به من اگر چه دلم را آرام می‌کند امّا عجیب تیغ فاصله‌ها را تیزتر می‌کند. آقا! با این عکس دوباره نشانم دادی فاصله‌ای را که میان من و توست. و قشنگ دارم حس می‌کنم تنگ شدن نفسم را در میان این فاصله. اصلاً قاعدۀ فاصله‌های میان من و تو با همۀ فاصله‌ها فرق دارد. هر چه قدر فاصله‌ام از تو بیشتر می‌شود دنیا قفس‌تر می‌شود برایم. در فاصله‌های بیشتر، احساس تنگنای بیشتری دارم. مگر با زیاد شدن فاصله، جا باز نمی‌شود برای نفس کشیدن؟ پس چرا از تو که فاصله می‌گیرم این قدر نفسم تنگ می‌شود؟ زودتر مرا برهان از دست این فاصله‌ها. سستی‌ام قابل انکار نیست برای همین هم خیلی راحت به تو می‌گویم: دوست دارم فردا که بلند شدم از میان رفته باشند همۀ فاصله‌ها. شبت بخیر هم‌نشین من! @abbasivaladi
🍃روح امید چگونه باید شکر کنم برای این عکسی که از من روی دیوار دلت گذاشته‌ای؟ با وجود این عکس چه آسان شده پیمودن راه آسمان! و دیگر ابهامی در راه زمین تا آسمان من نیست. تو هر چه بهانه بود را با این عکس از من گرفته‌ای آقا! از وقتی که برگشته‌ام به خانه‌ام حتی برای لحظه‌ای نمی‌توانم چشم بردارم از این عکس. جزء به جزء آن، حرف می‌زند با آدم. امّا سر تا پای آن شعار مشترکی دارند. آدم این عکس را که می‌بیند بخواهد یا نه، یاد خدا می‌افتد. آری، همۀ حرف را با این شعار در این عکس به من گفته‌ای: تو دوست داری طوری باشم که دیدنم مردم را یاد خدا بیندازد. بمیرم برای تو! داری کسی را تحمّل می‌کنی که دیدنش مردم را یاد هر کسی بیندازد یاد خدا نمی‌اندازد. وقتی فاصلۀ میان آنچه هستم را با عکسی که تو از من به تصویر کشیده‌ای می‌بینم تازه می‌فهمم که هر که را تا امروز امیدوار خوانده‌ام بهره‌اش از امید، قطره‌ای از دریای امید تو هم نبوده. چه قدر امیدواری که امید داری در این عمر کوتاه من از جایی که هستم به جایی که تو دوست داری برسم. امیدت به قدری زیاد است که وقتی به آن فکر می‌کنم هر چه یأس دارم را به کوهی از امید بدل می‌کند. من می‌دانم که تو اهل کار بیهوده نیستی اگر امید داری حتماً امیدت پر از حکمت است. اگر خبری نبود رشتۀ امیدت را پاره می‌کردی. فقط می‌توانم بگویم التماس می‌کنم تا جان در بدن دارم امیدوار بمان آقا! شبت بخیر روح امید! @abbasivaladi
🔸سنگ محک 🔸 ✅برای این که کسی فکر نکند نظر مردم را به هیچ وجه در زندگی نباید در نظر گرفت، این نکته را تذکّر می‌دهیم که منظور از این حرف‌ها، آن نیست که زندگی خود را بدون ذره‌ای اعتنا به نظر مردم، پیش ببریم؛ بلکه مقصود آن است که توجّه کردن به نظر مردم، باید حدّ و اندازه‌ای داشته باشد. 🔰ما نباید همچون آفتاب پرستی بشویم که در هر کجا رنگ همان جا را می‌گیرد. هرچه هست، باید در زندگی معیارهای ثابتی وجود داشته باشد، باید در زندگی، خطّ قرمزهایی کشید و به هیچ وجه به کسی اجازه نداد که ما را به آن سوی خط قرمزها بکشانَد. 📛اگر ما بخواهیم طبق میل مردم زندگی کنیم، اصلاً نمی‌توانیم زندگی کنیم. زیرا یک نظر و دو نظر که نیست. به انسانیت انسان باید بر بخورد که از خود، اراده‌ای نداشته باشد و افسار زندگی خود را به دستِ این و آن بدهد. ‼️تا کِی می‌توان مردم را راضی نگه‌ داشت؟ برخی از این مردم، خودشان سلیقه و رأی ثابتی در زندگی ندارند. هر روز، یک سازی می‌زنند که با آهنگ دیروزشان، متفاوت است. من چگونه می‌توانم زندگی‌ام را با خواست آنها تطبیق دهم و نام «زندگی» را هم بر آن بگذارم؟ 🔆باید باور کرد کسی که رابطۀ خود با خدا را اصلاح کند، خداوند، رابطۀ او و مردم را اصلاح خواهد کرد. خداوند، محبّت کسی را که در زندگی به وظیفۀ خویش در قبال معبودش عمل می‌کند، در دلِ مردم قرار می‌دهد. ❌گاهی هم زندگی دیگران، ملاک زندگی ما می‌شود؛ یعنی خودمان را با دیگران مقایسه کرده، تلاش می‌کنیم که زندگی‌مان را به سطح زندگی آنان برسانیم. این کار، همان چشم و هم‌چشمی است که زندگی بسیاری از مردم را مختل کرده و دین هم از آن، نهی نموده است. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص ۱۱۳ - ۱۱۲ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0076 baghareh 190-193(1).mp3
7.08M
۷۶ آیه ۱۹۰ - ۱۹۳ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃چشم انتظار من چشم‌های عکسی که از من روی دیوار دلت، خانه کرده چه زیبا حرف می‌زنند با آدم. من این چشم‌ها را خیلی دوست دارم. چه قدر گیراست نگاهشان. هر عکسی را که تا امروز دیده بودم چشم‌هایش طوری بود که گویی دارد به من نگاه می‌کند امّا نگاه این عکس طور دیگری است. مثل همۀ عکس‌ها به من نگاه می‌کند ولی قشنگ معلوم است که دارد با من حرف می‌زند. اصلاً من با دیدن این عکس فهمیدم که می‌شود با نگاه هم حرف زد. راستش کمی می‌ترسم به این چشم‌ها خیره شوم. چوب سرزنشی در نگاه این چشم‌ها هست که وقتی نگاهشان می‌کنم گویی هر لحظه، هزار بار می‌خورد به سرم. الآن چند دقیقه‌ای هست که ترسم را کنار گذاشته‌ام و خیره خیره نگاه می‌کنم به این چشم‌ها. تلاش کردم با چوب سرزنشش کنار بیایم تا حرف‌های دیگرش را هم خوب بشنوم. خیلی گلایه دارد از خراش‌هایی که روی دل تو انداختم و می‌گوید این خراش‌ها التیام نمی‌یابد مگر این که من تغییر کنم. چشم‌ها مفهوم چشم انتظاری را خوب می‌فهمند. این چشم‌ها دارند با صدای بلند می‌گویند تو خیلی وقت است که چشم انتظار تغییر منی. می‌دانم چشم انتظار گذاشتن تو کار خوبی نیست ولی وقتی می‌فهمم که تو چشم انتظار من بوده‌ای خیلی بیشتر از هزاران خیلی، خوشحال می‌شوم. چشم انتظار بودن تو برای من یعنی دنیا دنیا امید. در دنیایی که یأس از در و دیوارش می‌بارد این چشم انتظاری روحی است در پیکر بی‌جان امید. شبت بخیر چشم انتظار من! @abbasivaladi
❓چرا محبت نمی‌کنیم؟ 6⃣ مقایسۀ دوران کودکی خود با فرزند ⚠️وقتی با برخی از پدران و مادران در بارۀ ضرورت ابراز محبّت و میزان آن سخن گفته می‌شود، می‌گویند: ❔مگر والدین ما این اندازه به ما محبّت کردند؟ ❔حالا که این اندازه محبّت نکردند، چه اتّفاقی برای ما افتاده است؟ ❕فرزندان ما هم مثل خود ما. ✅ ما در جلد اوّل از مجموعه منِ دیگرِ ما، پاسخ مفصّلی به این پرسش داده‌ایم؛ امّا در این جا باید بگوییم که: 🔸اوّلاً ما نمیدانیم که شما چه چیزی را اتّفاق ناگوار می‌دانید؟ ❔آیا تنها به سمت باندهای فساد و قاچاق مواد مخدّر رفتن و دزدی کردن را اتّفاق ناگوار می‌دانید؟ ❔مثلاً در زندگی مردی که در خانوادۀ پدری‌اش محبّت آنچنانی ندیده و الآن هم نمی‌تواند به همسر و فرزندانش محبّت کند، اتّفاق ناگواری نیفتاده؟ ♻️اگر یک بار دیگر مطالبی که در پست‌های قبلی گفته شد را مطالعه کنید، متوجّه خواهید شد که این مسئله، خود، اتّفاق ناگواری است که می‌تواند اتّفاق‌های دیگری را هم به دنبال خود بیاورد. 🔸ثانیاً ما در آثار محبّت گفتیم که پیشگیری از انحراف، یکی از آثار محبّت است. ✔️از سوی دیگر، هر اندازه عوامل انحراف در اطراف فرزندان بیشتر می‌شود، نیاز آنان به محبّت هم بیشتر می‌شود. ⁉️حالا شما امروزِ فرزندتان را با دیروزِ خودتان مقایسه کنید و بگویید که فرزند دیروز، نیاز بیشتری به محبّت داشت یا فرزند امروز؟ 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۷۵ #من_دیگر_ما #کتاب_دوم #گزاره‌های_رفتاری #تربیت_فرزند @abbasivaladi
🍃بلندترین آرزوی عالم شباهت‌ها همیشه در ظاهر نیست. می‌شود دو نفر، چشم و ابرویشان شبیه هم نباشد ولی مثل هم باشند طوری که وقتی یکی‌شان را دیدی گویی دیگری را دیده‌ای. شباهت‌ها همیشه در ظاهر نیست. می‌شود یک کور، شبیه فرد بینایی باشد و یک گنگ، شبیه سخنوری توانا و یک سیاه، شبیه یک سفیدپوست و حتّی یک زشت، شبیه یک زیبا. آقا! من که تو را ندیده‌ام؛ امّا دلم می‌گوید این عکسی که از من روی دیوار دلت گذاشته‌ای شبیه خود توست. خودِ خودِ تو. من که تو را ندیده‌ام و نمی‌دانم چه شکلی هستی امّا وقتی این عکس را می‌بینم کمتر دلم برای تو تنگ می‌شود. اصلاً انگار با تماشای این عکس نشسته‌ام و دارم خیره خیره صورت تو را نگاه می‌کنم. این عکس چرا این طور است که وقتی نگاهش می‌کنی بیشتر از آن که چشم و ابروی آن صید نگاه آدم شود شباهتش به تو به دل آدم الهام می‌شود. این همه عکس روی دیوار دلت نشسته و دارم یکی یکی نگاهشان می‌کنم یکی سفید و یکی سیاه یکی سرخ و یکی زرد است یکی چشم‌های درشت دارد و دیگری چشم‌هایی ریز یکی موهای بلند و دیگری اصلاً مو ندارد یکی ابروان کشیده، یکی ابروانی که به زور دیده می‌شود و آن یکی پیشانی بلند و ... ولی این عکس‌ها همه شبیه هم هستند. چرا هر کاری می‌کنم نمی‌توانم فرقی بگذارم میان این عکس‌ها؟ چرا این همه تفاوت ظاهری روی این شباهت را نمی‌پوشاند؟ چه قدر این شباهت باید بزرگ باشد که این همه تفاوت، قدرت پوشاندنش را نداشته باشند؟ باید مثل تو شوم این بزرگ‌ترین حرفی است که این عکس با من می‌زند و یک روز می‌شوم مثل تو، می‌بینی! شبت بخیر بلندترین آرزوی عالم! @abbasivaladi
n050 تاساحل2،گام اول،بخش اول.mp3
7.31M
✅ خوش‌خُلقی را محور زندگی بدانیم خوش‌خُلقی، سرمایۀ بی‌هزینه‌ای است که با بودنش زندگی، آرام و گوارا، و در نبودش زندگی، پُر از تنش و تلخی است. ‼️اگر خوش‌اخلاقی، محک بهرۀ ما از عقل باشد، چه‌قدر حساب و کتاب‌هایمان به هم می‌ریزد! #تا_ساحل_آرامش #کتاب_دوم #کتاب_صوتی #قایق_مهربانی #بایدهای_زندگی_مشترک1 🎧 گام اوّل (بخش اوّل) @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
#مهارتهای_انتخاب_همسر 🔴 تحقیق در خواستگاری ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 1️⃣ شیوۀ پرسش: 🖊گفتیم که اگر بخواهیم
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 3⃣ فرد تحقیق کننده 📌کسی که برای تحقیق اقدام می‌کند، باید چند ویژگی اساسی داشته باشد: 1⃣ پختگی و دنیادیدگیِ لازم را برای این کار داشته باشد. 2⃣ از روحیّات و معیارهای شما به اندازۀ کافی اطّلاع داشته باشد. 3⃣حوصله و وقت کافی برای انجام این کار را داشته باشد. ‼️برخی از پدران و مادران می‌گویند: «ما حال این همه تحقیق را نداریم». من هم به اینها می‌گویم: «لطف کنید و چند قدمی در راهروی دادگاه‌ها قدم بزنید تا بدانید اگر حال این تحقیق را نداشته باشید، چه عاقبتی در انتظارتان است». 📛چه پدر و مادرانی که به جهت شکست دختر یا پسرشان در مسئلۀ ازدواج، مزّۀ زندگی در کامشان تلخ‌تر از زهر هلاهل شده است! 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۹۹ ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ @abbasivaladi
🍃معشوق نازآفرین گرفتارم کرده‌ای. گرفتار این عکس. عکسی که از من روی دیوار دلت نشسته و شباهتش به تو به قدری است که تماشایش دلی برایم نگذاشته. گرفتارم کرده‌ای. گرفتار خیال خودت. گویی رسالت این عکس آن است که مرا غرق در خیال تو کند. گرفتارم کرده‌ای و نشسته‌ای به تماشا. تماشای این گرفتاری اگر به دلت می‌نشیند، نوش جانت. هر چه قدر هم که گرفتارترم کنی باز هم راضی‌ام. تو بنشین و تماشا کن و لذّت ببر از این همه گرفتاری ولی در میان تماشا کردن‌هایت یک معمّا را هم برایم حل کن. خودت می‌دانی با همۀ بدی‌ام با وجود نامۀ عمل سیاهم و قلبی که آلوده به هزار جور گناه است از ته دل، آرزوی یک بوسه به گونۀ تو را دارم. از وقتی شباهت این عکس را با تو فهمیدم برای خنک کردن داغ بوسه بر تو می‌خواستم عکس را بردارم و پشت هم ببوسمش. می‌خواستم عکس را بردارم و در آغوش بگیرم. می‌خواستم عکس را بردارم و نوازشش کنم. هر چه کردم، عکس را از روی دیوار دلت بردارم نشد که نشد. لبم را نزدیک گونۀ عکس بردم ولی بند انگشتی فاصله تا عکس داشت که بیشتر پیش نرفت. قصۀ تازه نگه داشتن این داغ در دل من چیست؟ راز دور نگه داشتن لب من حتّی از گونۀ عکسی که شبیه توست چیست؟ بوسیدن تو حرام است یا لب من لایق بوسیدن نیست؟ بوسیدن تو که حرام نیست و تو هم که دریایی و با لب من آلوده نمی‌شوی. تازه این عکس است عکسی که از آرزوی تو از من کشیده شده. پس چرا داغ دلم را تازه نگه می‌داری؟ باشد، اگر از تماشای این دل داغدیده شاد می‌شوی بیشتر بسوزان دلی را که در حسرت است. شبت بخیر معشوق نازآفرین! @abbasivaladi
166 درس صد و شصت و ششم چیزی از ما هست که از دید خدا پنهون باشه؟.pdf
235.8K
صد و شصت و ششم: چیزی از ما هست که از دید خدا پنهون باشه؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️فکر کردن به «علیم» بودن خدا، چه جوری حس تکبّر رو از انسان می‌گیره؟ ⁉️دوازده مرتبه تکرار «عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدور» در قرآن، چی رو می‌خواد به ما بفهمونه؟ ⁉️ایمان به این که «خدا همه چی رو می‌دونه»، چه نتایج بارزی تو زندگی ما داره؟ @abbasivaladi
🍃بچه‌ها اهل سرزمین فطرتند،تو حاکمِ این سرزمینی 🍃چقدر مریض شدن بچه‌ها دل آدم را به درد می‌آورد. من می‌دانم که تو از بیماری بچه‌ها آن قدر غمگین میشوی که حال ما را در برابر آن نمی‌شود غم نام گذاشت. 🍃بچه‌ها اهل سرزمین فطرتند تو حاکمِ این سرزمینی حاکمی که دلش برای رعیتش می‌تپد. بچه‌ها آرام نباشند، تو آرام نیستی. 🍃تو نازک‌ترین دل را داری در این دنیا نمی‌شود نازکی دلت را به چیزی تشبیه کرد نازک‌ها باید به تو تشبیه شوند 🍃نالۀ بچه‌ها از مریضی اشکت را جاری می‌کند. بی‌قراری‌شان بی‌قرارت می‌کند با دردشان دردت می‌گیرد و وقتی تب می‌کنند پیشانی‌ات داغ می‌شود. 🍃امروز یک مرض آمده سراغ بچه‌های ما که در کودکی پیرشان میکند. چنان چهر‌ه‌شان چروکیده می‌شود که وقتی نگاهشان می‌کنی دلت آتش می‌گیرد برایشان. 🍃از چند میلیون کودک یکی این طور می‌شود اما همین یکی آن چنان دل را به درد میآورد که آدم آرزوی مرگ میکند. 🍃طفل معصوم، تنش چروکیده است و شکلش شبیه پیرها. و اما فریاد! فریاد! در میان ما به هر اندازه که چشم بدوانی کودکانی هستند که روح چروکیده‌ای دارند. 🍃تماشای اینها چه می‌آورد بر سر تو؟ از نگاه تو روح پیرمردان و پیرزنان هم نباید چروکیده باشد و اصلاً زیبایی زندگی در مرام تو یعنی هرچه پیرتر می‌شوی روحت باید شاداب‌تر شود. حالا چه باید گفت در غم کودک‌های پیر شده؟ ⏪ادامه دارد ... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0077 baghareh 194-195.mp3
7.36M
۷۷ آیه ۱۹۵ - ۱۹۴ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل4️⃣ : هم‌رنگ جماعت شو؟! (جوزدگی) ✅ تشکیل جبهه متحد 💡در جمع دوستان و اقوام برای خود همفکرانی🤝 پیدا کنید. به سراغ آن دسته از خانواده‌هایی بروید که هنوز پای ماهواره📡 را به خانه‌شان باز نکرده‌اند. در میان خودتان و آنها همدلی💞 ایجاد کنید و با هم تصمیم بگیرید که در میان بستگان و آشنایان، یک جبهۀ متّحد درست کنید. تا جایی که امکان دارد، رفت و آمد به خانۀ کسانی را که ماهواره دارند، با هم انجام دهید تا به کمک هم بتوانید جوّی را تولید کنید که حدّاقل دیگران نتوانند به راحتی نظر خود را به شما و خانواده‌تان، 🔫تحمیل کنند. 🔆به همراه اعضای این جبهۀ متّحد، تصمیم بگیرید در بارۀ ماهواره و برنامه‌های آن، اطّلاعاتی 📚کسب کنید تا در مقابل🛡 کسانی که به شما و تفکّرتان حمله ⚔️می‌کنند، کم نیاورید. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 184-185 @abbasivaladi
🍃حضرت دریا باز هم انتظار باز هم منتظر و باز هم اثبات این که من منتظرت نیستم. سال‌هاست که تنها زندگی می‌کند پیرمردی که از دار دنیا جز همین خانه نه چیزی دارد و نه کسی. کسی نیست در خانه‌اش را بکوبد و سلامی نثارش کند و حالی از او بپرسد. ولی عجیب منتظر کوبیده شدن این درِ کهنه است. از دلیل انتظار شیرینش می‌پرسم، می‌گوید: چند سال پیش جوانمردی در خانه‌ام را به صدا درآورد. اوّلش گمان کردم باد است زیرا در این چند سال غربت بارها باد مرا فریب داده بود. امّا صدا صدای در بود این بار: کوبیدن دستی به لطافت،‌ روی در. رفتم و در را باز کردم. جوانمردی بود لبخند به لب که نمی‌شناختمش. اوّلش فکر کردم که اشتباه آمده امّا بعد که اجازۀ ورد ‌خواست فهمیدم که اشتباه می‌کنم او به سراغ من آمده. بردمش داخل. خانه‌ام بوی مرگ می‌ داد. دو سه روزی در کنارم بود. خانه‌ام را رنگ زندگی داد و رفت. آمدنش امیدی را زنده کرد در دلم که هیچ گاه از میان نمی‌رود. منتظر خودش هستم ولی گمانم این است که اگر او آمد حتماً باز هم خودش یا اگر نه کسی دیگر خواهد آمد. من و آن پیرمرد فرقمان با هم چیست؟ و چرا من به اندازۀ دل آن پیرمرد طعم انتظار را نچشیده‌ام تو که بیشتر از آن جوانمرد حق به گردنم داری و او اگر دو سه روزی محبّت کرد و رفت تو هر دم به من محبّت می‌کنی. یک روز پیدا می‌کنم پاسخ این معمّا را: چرا با این که غرق محبّت توام باز هم فراموشت می‌کنم. من از خودم خسته‌ام قربان دل‌دریایی‌ات تو چه طور مرا تحمّل می‌کنی آقا! شبت بخیر حضرت دریا! @abbasivaladi
1⃣سلیقه‌های شخصی و هوای نفس هم از محورهای متغیّری هستند که پرستش آنها، مساوی با نفیِ زندگی است. ❌یکی از دلایل اصلی اختلاف میان زن و شوهر ها، آن است که هر کدام می‌خواهند به مطلوب دل خود برسند، بی آن که رضایت خدا را در آن مسئله در نظر بگیرند. 2⃣اقتصاد هم یکی دیگر از معیارهای غیر قابل اعتماد برای زندگی مشترک است. ✔️برخی فکر می‌کنند اگر از نظر اقتصادی به توانمندی قابل قبولی برسند، زندگی‌شان حاشیۀ امنی پیدا کرده، خطر جدّی، آن را تهدید نخواهد کرد، در حالی که آمار، این طرز فکر را تأیید نمی‌کند. 💟اگر بپرسید معیار ثابت در زندگی چه چیزهایی باید باشد، می‌گوییم هیچ معیاری بهتر و رشد دهنده‌تر از «خدا» نیست. ✅ملاک زندگی را «رضایت خدا» بگذارید. هر کاری را که خدا به آن راضی است، انجام دهید و هر کاری را که موجب خشم خداست، ترک کنید. 🔅در این صورت، همیشه زندگی‌تان، رنگ «زندگی» خواهد داشت. کسی که معیارش را خدا قرار دهد، هواها و سلیقه‌های خود را بر اساس رضایت او تنظیم می‌کند. چنین تنظیمی، نشاط‌بخش و نجات‌بخش زندگی است. ⚠️اگر کسی هم از این مبنا دوری کند و خدا را محور زندگی خود قرار ندهد، به یقین، از زندگی لذّت نخواهد برد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۱۱۷ - ۱۱۳ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0078 baghareh 196-197.mp3
8.14M
۷۸ آیه ۱۹۷ - ۱۹۶ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda