تو میگم🗣، به اون بگو!
✅در این بازی بهتر است هر گروه، حدّاقل پنج نفر 5⃣باشند.
🔰یک نفر، «اوستا» میشود و جمله ای را آرام در گوش👂 اوّلین نفر هر گروه میگوید. اوّلین نفر گروه، آن جمله را در گوش نفر دوم2⃣ میگوید، به گونه ای که نفر سوم3⃣ نشنود. نفر دوم هم این جمله را در گوش نفر سوم میگوید.
✔️هر کدام از افراد، قبل از گفتن جمله به نفر بعدی میگوید: «به تو میگم، به اون بگو».
هر گروهی که این جمله را زودتر به آخرین نفر برساند و آخرین نفر هم درست ✅ادا کند، برنده بوده، یک امتیاز میگیرد.
⚠️ اگر آخرین نفر یک گروه، جمله را اشتباه بیان کند، آخرین نفر گروه دیگر، جمله را میگوید که در صورت بیان صحیح، آن گروه، برنده میشود 😃و یک امتیاز میگیرد، و گر نه هیچ کدام از دو گروه، برنده نمیشوند.
✳️در ابتدای این بازی، امتیازی 💯را مشخّص میکنند تا هر کسی که زودتر به آن امتیاز رسید، بازی تمام شود.
🔆سرعت عمل و همچنین سرعت انتقال، در کنار تقویت حافظه، از نتایج این بازی است. جمله، با توجّه به سنّ بازیکنان، بلند و کوتاه میشود.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۲۸
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 017-018.mp3
4.33M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۱۷-۱۸
#سوره_بقره آیات ۱۰۶- ۱۱۹
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
013 chashm goftan be khoda.mp3
2.52M
#لالایی_خدا
#قصه ۱۳
#اسم_قصه: چشم گفتن به خدا
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
014 bahane tarashie kafran.mp3
3.81M
#لالایی_خدا
#قصه ۱۴
#اسم_قصه: بهانه تراشی کافران
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
🍃بهانه بودن
آیا شباهت را میشود خرید؟
از کجا؟
به چه قیمتی؟
نشانیاش را بده هر چه قدر قیمتش باشد، حرفی ندارم.
من مشتری شباهت تو هستم.
قیمتش هر چه دارم اگر باشد
هر چه دارم را میدهم
اما از مال دنیا چیزی ندارم که در شأن شباهتت باشد
همۀ دنیا هم اگر مال من بود
قیمت ذرّهای شباهت به تو نبود
حالا که همۀ دنیا هم برای من نیست
و آنچه از دنیا دارم
بال ملخی هم به حساب نمیآید
در پیشگاه عرشی تو.
آبرویی دارم و جانی.
آبرویم زیاد نیست
جانم نیز ارزشی ندارد
ولی چه کار کنم
جز اینها چیز دیگری ندارم.
من محتاج شباهتم
هر طور که هست باید آن را پیدا کنم.
خدای تو اهل معامله است
جان میگیرد و بهشت میدهد.
تو هم که مَثَل خدا روی زمینی
به من بگو برای شباهتت چه تقدیم کنم؟
آقای من!
قیمتی بگذار روی شباهتت
که در حد و اندازۀ توان من باشد.
شباهتت را نقد میخواهم
نکند قیمتی بگذاری تا برای به دست آوردنش
مجبور باشم صبر کنم.
کاسۀ صبر من لبریز است.
دیگر بس است بیشباهت تو زندگی کردن.
یار مهربانم!
من خودم را این گونه شناختهام
تو که بهتر از من مرا میشناسی
اگر اشتباه است، مرا از این توهم برهان.
من فکر میکنم اگر تو را یک لحظه ببینم
همۀ وجودم میشود اشتیاقِ شبیه شدن به تو
و احساس میکنم در همان دمِ دیدن
دنیایی شباهت پیدا میکنم به تو.
به جایی رسیدهام که گمان میکنم
درمان شبیه نبودن من به تو دیدن توست.
اگر این فقط یک بهانه است
گاهی بهانه را میشود با بر آورده کردنش از آدم گرفت.
خودت را یک لحظه نشانم بده
یا شبیهت میشوم که چه قدر خوب
یا شبیهت نمیشوم که دیگر بهانه از دستم میافتد.
فعلاً دلم بهانۀ دیدنت را گرفته
خودی نشان بده آقا!
شبت بخیر بهانۀ بودن!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃سرمایه خدا روی زمین
میخواهم بهشت مشتاقم شود
و خدا خودش مرا دعوت کند به بهشت.
آنها که التماس میکنند و وارد بهشت میشوند
نه این که بندههای خوبی نیستند
ولی من دوست دارم از بهترینها باشم.
آرزو دارم که با ندای «فادخلی فی عبادی»
در حلقۀ بندگان خدا وارد شوم
و با دستور «و ادخلی جنّتی» داخل بهشت شوم.
گواراتر از بهشت این چنینی، بهشتی نیست.
«و ادخلی جنّتی» را که میشنوم
یاد «بفرمایید»های خودمان میافتم.
خدا به بندگان مقرّبش میگوید: «بفرمایید به بهشت من»
خدا به چه کسانی میگوید: «بفرمایید به بهشت من»؟
به هر کسی نگوید به یقین به کسانی که شبیه تو هستند میگوید.
درست میگویم؟
من برای «بفرمایید»ِ خدا میمیرم
پس باید شبیه تو شوم
بهشت هر طور که باشد، خوب است
ولی من دلم نمیآید وارد بهشتی شوم
که پیش از آن خدا «بفرمایید»ش را نگفته باشد.
زمین و زمان را به هم میدوزم
هر چه در توان دارم به کار میگیرم
با همۀ وجود التماست میکنم
که تا شبیه تو نشدم، از دنیا نروم.
باید مو به مو توحید تو را تا زندهام یاد بگیرم
و همۀ زندگیام را روی پایۀ توحید تو بنا کنم.
با «فقط خدا»های تو که زندگی کنم، شبیه تو میشوم
آن وقت وارد بهشت رضوان شدن
آرزوی طول و درازی نخواهد بود.
تو خودت را فقط خرج خدا میکنی.
وقتی هستیات را خرج خدا میکنی
هیچ گاه خیال نمیکنی که کم شدهای.
در نگاه توحیدی تو
هر کسی که فقط خرج خدا شود، زیاد میشود.
اصلاً تنها راه زیاد شدن، فقط خرج خدا شدن است.
من کمم، خیلی کمم، دارم تمام میشوم.
تمام شدن، عقوبت کسی است که خودش را خرج غیر خدا کرده.
تو هیچ گاه نترسیدی و تردید نکردی
که خودت را فقط خرج خدا کنی
من همیشه در فقط خرج خدا شدن شک داشتم
تو خودت را بدهکار کسی جز خدا نمیدانی
برای همین هم هست که خرج کسی جز خدا نمیشوی
من خودم را بدهکار همه میدانم جز خدا
پس خودم را خرج همه میکنم جز خدا.
خوش به حالت! وقتی به خودت نگاه میکنی، میبینی
لحظههای عمرت خرج خدا
آبرویت خرج خدا
پولت خرج خدا
اشک و لبخندت خرج خدا
جانت خرج خدا
و هر چه داری خرج خدا.
خدا هم خودش را در این دنیا خرج تو کرده
و در آن دنیا همۀ خوبیها را خرج تو میکند
چه لذّتی میبری وقتی که خدا میگوید: بفرما به بهشت من.
در مناجاتهایت با خدا مرا هم جزئی از خرجهایت حساب کن
و بگو: «خدایا! غلام سیاهی دارم که آن را هم خرج تو می کنم».
بگذار با دستان تو خرج خدا شوم.
شبت بخیر سرمایۀ خدا روی زمین!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بزرگ ترین آرزوی هستی
قصّۀ شباهت ما به تو
به اندازۀ همۀ روزگار امتداد دارد.
مگر میشود به این زودی به انتهای این قصّه رسید؟
نه ما، که همۀ عالم باید شبیه تو شوند.
از فرشتهها هم اگر بپرسیم بزرگترین آرزویشان چیست
جز شبیه تو شدن، آرزوی دیگری بر زبانشان جاری نمیشود.
قد و اندازۀ روح هر کس را
آرزوهای او تعیین میکند.
هر کسی قلۀ آرزوهایش چیزی غیر از شبیه تو شدن بود
باید بداند حقیر حقیر است.
البتّه آرزو آن نیست که بر زبان میآید
آرزو آن است که آدم را به تکاپو میاندازد.
میشود آرزوهای زبانی به اندازۀ یک کوه، بزرگ باشند
امّا روح آدم به اندازۀ دانۀ غباری معلّق در هوا کوچک باشد.
آرزوها وقتی فراتر از زبان نروند
هر چه قدر بزرگتر میشوند
مشتریهای بیشتری پیدا میکنند
امّا وقتی بنا میشود تکانی به زندگی بدهند
معلوم میشود مشتریهای حقیقی چه کسانی هستند.
بزرگتر از شبیه تو شدن آرزویی نیست.
این آرزو وقتی موضوع یک شعر باشد
شنوندههای اهل حالی دارد
وقتی عنوان یک کتاب میشود
خوانندههای زیادی پیدا میکند
اگر کسی در بارهاش سخنرانی کند
پامنبریهایش بسیار میشود
امّا اگر بنا شود شبیه تو شدن
افسار زندگی را به دست بگیرد
آدمها یکی یکی این آرزو را میبوسند و کنار میگذارند.
این آرزو از آن مقدّسهایی است
که برای دیدن و حسرت خوردن خوب است
اما برای با آن زندگی کردن نه.
درست مثل خود تو
ما تو را مقدّس میدانیم
به نامت احترام میگذاریم
به دعایت اهتمام میورزیم
به شکوه جشن میلادت حسّاسیم
امّا راستش نمیدانیم اگر بیایی
به خودت احترام میگذاریم یا نه
و فرمانت را گردن مینهیم یا نه.
وقتی که نیستی، یقیناً صدایت میزنیم و دوست داریم جوابمان بدهی
امّا نمیدانیم اگر بیایی و صدایمان بزنی
میلی برای پاسخ دادن به تو داشته باشیم یا نه.
باید بزرگ شویم به اندازۀ آرزوی شبیه تو شدن
این همه کوچک ماندن دیگر بس است.
تو کمک میکنی تا بزرگ شویم.
در این تردیدی نیست.
شبت بخیر بزرگترین آرزوی هستی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃صبر برای خدا🍃
❎البتّه تحمّل زندگی فقط برای بچّهها، کشش محدودی دارد. اگر میخواهید ظرفیت قابل توجّهی در شما ایجاد شود، به وظیفهای که خداوند در مقابل فرزندان بر دوشتان نهاده، توجّه کرده،برای خدا تحمّل کنید.
✅در این صورت، صبر شما چند برابر خواهد شد؛ زیرا با تحمّل بددهنیهای همسرتان، احساس رشد میکنید. شما به شدّت، نیازمند تغییر دادن نوع نگاهتان به زندگی هستید.
در این صورت است که زندگی با وجود تمام ناملایمات، به کامتان شیرین خواهد شد.
📌‼️به داستانی که در ادامه میآید، خوب دقّت کنید. تمام آنچه در این نکته باید به شما منتقل شود، در این داستان هست.
مرحوم سیّد هاشم حدّاد(ره)از عرفای بزرگ معاصر و از شاگردان مرحوم آیة الله سیّد علی قاضی(ره)است. ایشان به واسطۀ تنگی معیشت، به مدّت دوازده سال در خانۀ مادرزن خویش زندگی میکرد. مادرزن ایشان به دلیل فقر او، رفتار بسیار بد و آزار دهندهای با وی داشت. آقا سیّد هاشم میفرمود:
چندین بار خدمت آقای قاضی عرض کردم که اذیّتهای قولی و روحی اُمّ الزوجه به من، به حدّ نهایت رسیده است واز شما میخواهم اجازه دهید زنم را طلاق دهم.
مرحوم قاضی فرمودند: از این جریانات گذشته، تو زنت را دوست داری؟
عرض کردم: آری.
فرمودند: آیا زنت هم تو را دوست دارد؟
عرض کردم: آری.
فرمودند: ابداً راه طلاق نداری. برو صبر پیشه کن. تربیت تو به دست مادرزنت میباشد.
من هم از دستورات مرحوم آقای قاضی، ابداً تخطّی و تجاوز نمیکردم و آنچه این مادرزن بر مصائب ما میافزود، تحمّل مینمودم تا این که یک شب تابستانی، خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم. داخل اتاق بودم که مادرزنم تا فهمید من آمدهام، شروع کرد به ناسزا گفتن و فحش دادن و همین طور با این کلمات، مرا مخاطب قرار دادن. من هم یکسره رفتم پشت بام تا در آن جا بیفتم؛ ولی این زن، صدای خود را بلند کرد، به طوری که نه تنها من، بلکه همسایگان هم میشنیدند و به من، سبّ و شتم و ناسزا گفت. گفت و گفت و همین طور میگفت تا حوصلهام تمام شد؛ ولی بدون این که به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب بدهم، از خانه بیرون رفتم و سر به بیابان نهادم، بدون هدفی و مقصودی. همین طور داشتم میرفتم، در این حال، ناگهان دیدم من دو تا شدم. یکی، سیّد هاشمی است که مادرزن به او تعدّی میکرده و سبّ و شتم میگفته، و یکی من هستم که بسیار عالی و مجرّد و محیط میباشم و ابداً فحشهای او به من نرسیده و اصلاً به این سیّد هاشم، فحش نمیداده و مرا سبّ و شتم نمینمود. در این حال، برایم منکشف شد که این حالِ بسیار خوب و سرور آفرین و شادیزا، فقط در اثر تحمّل آن ناسزاها و فحشهایی است که وی به من داده است و اطاعت از فرمان استاد مرحوم قاضی برای من، فتحِ باب نموده است و اگر من اطاعت نکرده، تحمّل اذیتهای مادرزن نمینمودم، تا ابد همان سیّد هاشمِ محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم. الحمد لله که الآن این سیّد هاشم هستم که در مکانی رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی هستم. فوراً از آن جا به خانه باز گشتم و به دست و پای مادرزنم افتادم و میبوسیدم و میگفتم: «مبادا تو خیال کنی من الآن از آن گفتارت ناراحتم. از این پس، هر چه میخواهی به من بگو که آنها برای من فایده دارد».
💟شما هم اگر نوع نگاهتان را به اخلاق همسرتان عوض کنید، دیگر تا این اندازه، افسردهخاطر نمیشوید. اگر بدانید و احساس کنید که تحمّل زندگی برای خدا، شما را به مقصد آفرینش نزدیک میکند، به جای غم، نشاط، مهمان وجودتان خواهد شد.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۹۵-۹۳
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
خلاصۀ درس شصت تا شصت و هشتم.pdf
151.8K
#درس
#خلاصه درس شصت تا شصت و هشتم
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️ تشکّر از کسایی که واسطۀ رسیدن نعمتا به ما هستن، چه طور باید باشه؟
⁉️ اصلیترین وظیفۀ ما در برابر اطرافیانمون چیه؟
⁉️ آیا آدم تو معنویّتم باید قانع باشه؟
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 019-020(1).mp3
5.79M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۱۹-۲۰
#سوره_بقره آیات ۱۲۰-۱۳۴
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
015 defa az aghayed ba ayat.mp3
3.42M
#لالایی_خدا
#قصه ۱۵
#اسم_قصه: دفاع از عقاید با آیات قرآن
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
016 melak moafaghiyat.mp3
3.67M
#لالایی_خدا
#قصه ۱۶
#اسم_قصه: ملاک موفقیت
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
🍃بنده خوشبخت خدا
این روزها دلم بارانی است
آسمان دلم ابری است و بنای باز شدن هم ندارد.
شبیه تو شدن کار من هست یا نیست؟
وقتی به این سؤال فکر میکنم
دلم بارانیتر میشود.
به گذشته تا امروز که نگاه میکنم
وسوسهای به سراغم میآید و میگوید: کار تو نیست.
میدانم وسوسه است
ولی دلم را به آشوب میکشد.
به تو که فکر میکنم و مهربانی بیانتهایت
میگویم: کار من هست.
میدانم که سرچشمۀ این فکر
دریای رحمت و مهربانی توست
ولی چه کار کنم وقتی که فریاد آن وسوسه
بر آهنگ دلنشین این فکر غالب میشود؟
این روزها که دلم بیشتر برایت تنگ میشود
صدای آهنگ طربانگیز آن فکر بیشتر شده.
من دلتنگی برای تو را
برای خودم آرامشبخشترین نشانه میدانم.
نشانهای که به من میگوید
تو هم دلت برای من تنگ است
و این یعنی هنوز امید هست؛ نه کم، خیلی زیاد
و حتّی میگوید شاید شباهتی هم حاصل شده باشد
زیرا دلتنگی برای کسی که هیچ شباهتی میان من و او نیست
بعید است که معنایی داشته باشد.
چه قدر آرام میشوم وقتی به احتمال این شباهت فکر میکنم.
این روزها برای من
«شاید کمی شبیه تو شده باشم»
حکم نوش دارو را دارد، ولی پیش از مرگم.
من میخواهم شبیه تو باشم.
تو فقط وقتی احساس خوشبختی میکنی
که در مسیر بندگی باشی، آن هم بنگی خدا.
هیچ کسی از نگاه تو خوشبخت نیست
مگر آن که جادۀ زندگیاش
او را به سوی خدا ببرد
و بدبخت از نگاه تو کسی است
که فرصت زندگی بیابد و راهش به خدا منتهی نشود.
خوشبخت از نگاه تو شاید بدبخت از نگاه من باشد
و کسی که تو او را بدبخت میخوانی
شاید از نگاه من خوشبخت باشد.
میترسم احساس خوشبختی کنم
شاید تو مرا بدبخت بدانی
حتّی میترسم احساس بدبختی کنم
شاید تو مرا خوشبخت بدانی
حالا که میخواهم شبیه تو باشم
از همین امروز زندگی را زیر ذرّهبین میبرم
هر گاه در مسیر بندگی بودم، خدا را شکر میکنم برای خوشبختی
و هر گاه از مسیر بندگی بیرون رفتم
به خدا پناه میبرم از بدبختی.
به خودم تلقین میکنم تا یادم بماند
خوشبختی، فقط باخدایی است و بدبختی، فقط بیخدایی.
شبت بخیر بندۀ خوشبخت خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ آثار محبت
📌2️⃣ ایجاد روحیّۀ تبعیت
❇️ به صورت طبیعی، وقتی کسی دوستدار دیگری شد، روحیۀ اطاعت در او ایجاد میشود.
امام خوبیها، صادق آل محمّد علیهالسلام از کسی که ادّعای محبّت دارد و تبعیت نمیکند، اظهار تعجّب میکند آن جا که میفرماید:
🌷تُعْصِی الْاِلهَ وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ؟ هذا لَعَمْری فِی الْفِعالِ بَدیعُ. لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقاًَ لَأطَعْتَهُ. اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یحِبُّ مُطیعُ.
خدا را نافرمانی میکنی و در همان حال، اظهار دوستی او میکنی؟ به جان خودم که این، رفتاری شگفت است. اگر در دوستی خود، راستگفتار بودی، اطاعتش میکردی؛ زیرا که دوستدار ، مطیع کسی است که او را دوست بدارد.🌷
⬆️وقتی صداقت، نشانۀ محبّت معرّفی میشود، باید فهمید محبّت، خود به خود، اطاعت را به دنبال میآورَد.
📚من دیگرما، کتاب دوم،ص۴۴
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#تربیت_فرزند
#گزارههای_رفتاری
@abbasivaladi
🍃خدایی ترین بنده روی زمین
دلم از خودم گرفته
بیشتر از آنی که بتوانم تاب بیاورم.
دلم از خودم گرفته
میخواهم «خود»م را نابود کنم.
دلم از خودم گرفته
باید فکری به حال «خود»م کنم.
دلم از خودم گرفته
با وجود این «خود»، شباهت به تو ممکن نیست.
دلم از خودم گرفته
هر وقت خواستم شبیه تو شوم
همین «خود» آمد و نگذاشت
و گفت: «خود»ت باش؛ نه او.
من باید شبیه تو میشدم تا به خدا میرسیدم
و اگر به خدا نرسم
همۀ آمدنم در این دنیا میشود بیهوده.
بیهودهها جایی جز جهنّم ندارند.
«خود»م دارد مرا جهنّمی میکند
من، این را تازه فهمیدهام.
دلم از خودم گرفته.
«خود»م اصرار دارد که به او اعتماد داشته باشم
هر چه گفت، بگویم چشم
آقا!
تو به «خود«ت اعتماد نمیکنی
تنها به خدا اعتماد داری، فقط خدا.
هر چه او بگوید، میگویی چشم.
اگر من هم بخواهم شبیه تو شوم
دیگر از «خود»م نباید اطاعت کنم
این کابوس وحشتناک «خود»ی است
که هستیاش در اطاعت من از اوست.
دلم از خودم گرفته.
مرا از «خود»م رها کن.
تا وقتی که من هستم و این «خود»
در شبیه شدن به تو به جایی نمیرسم.
تو از خدا میخواهی چشم بر هم زدنی تو را به «خود»ت وانگذارد
ولی «خود»م از من میخواهد لحظهای او را رها نکنم.
کاش میشد چشم بر هم زدنی
از «خود»م رها میشدم
و دستم را میرساندم به دست تو
آن وقت دیگر این «خود»ِ از خدا بیخبر
هر چه التماس میکرد
گوشم را بدهکار حرفهایش نمیکردم.
من احتیاج دارم به یک لحظه از «خود» رها شدن
و به چشم بر هم زدنی دست در دست تو گذاشتن.
این لحظه و این چشم بر هم زدن
کی خواهد رسید آقا؟!
میترسم، میترسم آخرش دیر شود.
امیدم به توست و نگاه مهربانت.
زودتر برسان آن لحظه را!
شبت بخیر خداییترین بندۀ روی زمین!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
#مهارتهای_انتخاب_همسر
🔴 گفت و گوی خواستگاری
◀️ #پرسشهای_خواستگاری ▶️
🖊در قسمت قبل اولین بخش از نمونه پرسشهای خواستگاری رو براتون گذاشتیم. قبل از اینکه ادامه این پرسش ها رو بخونید یه بار دیگه نکاتی رو که توی قسمت قبل درباره پرسش های خواستگاری گفتیم، بخونید. (همین پستی که ریپلای زده شده)
🔵 بخش دوم: خانوادۀ همسر
1⃣ از نظر اجتماعی، خانوادۀ شما چه دیدگاهها و دغدغههایی دارند؟ (مثلاً در بارۀ جامعه، مردم، مشکلات اجتماعی، حکومت و...).
2⃣ خانوادۀ شما تا چه اندازه به امور مذهبی پایبند هستند؟
3⃣ اعضای خانوادۀ شما قدیمی، متجدّد یا معمولی هستند؟
4⃣ افراد خانوادۀ شما، برای درد دل کردن، چه کسی را انتخاب میکنند؟خود شما چطور؟
5⃣ میزان دلبستگی شما به پدر و مادرتان، چه اندازه است؟
6⃣ به کدام یک از اعضای خانوادهتان علاقۀ بیشتری دارید؟
7⃣ آیا با اعضای خانواده، دعوا هم میکنید؟ بیشتر با چه کسی و بر سر چه مسائلی؟
8⃣ در مسائل مختلف خانواده؛ به ویژه ازدواج، تا چه اندازه خانواده به شما استقلال میدهند؟
9⃣ تا به حال در چه تصمیماتی، دچار اختلاف با خانواده شدهاید؟ در هنگام اختلاف، چه اتّفاقی رخ داده است؟
🔵 بخش سوم: مسائل اقتصادی
1⃣ نظر شما در بارۀ کار کردن همسرتان در خارج از خانه چیست؟ وچه کاری را برای اشتغال یک زن، مناسب میدانید؟
2⃣ تصوّر شما از صرفهجویی و قناعت چیست؟ به صورت مصداقی بیان کنید.
3⃣ آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسر و خانوادۀ او را نادیده بگیرید؟ تا چه اندازه؟
4⃣ یک زندگی ساده را برای من ترسیم کنید. خانۀ ساده، سفرۀ ساده، اتومبیل ساده، مهمانی ساده و ... .
5⃣ شما سالی چند دست لباس میخرید؟ در چه مواقعی احساس میکنید باید پوشاک نو بخرید؟
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۹.
⬅️ ادامه دارد...
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 021-021.mp3
2.78M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۲۱
#سوره_بقره آیات ۱۳۵-۱۴۱
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
017 range khoda.mp3
5.04M
#لالایی_خدا
#قصه ۱۷
#اسم_قصه: رنگ خدا
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
✅ ما رو با شرکت تو نظرسنجی کمک کنید تا تو ادامۀ برنامهها بتونیم اشکالامون رو بفهمیم و برطرف کنیم و نقطههای قوّتمون رو بشناسیم و تقویت کنیم.
🔰برای شرکت تو نظر سنجی دو تا راه وجود داره:
1⃣ لینک نظر سنجی👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfzYTdP9qO7wjtxqeMbiqBecia65FuAYfcCS38tLmXlIHZO1w/viewform?usp=sf_link
2⃣ ارتباط با مدیر کانال👇
@modir_lalaiekhoda