eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
346 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
بازی مجسّمه‏👤 👤 بچّه‏ ها، چهره👧👦 و اعضای بدنشان👀👌 را به حالت‏های مختلف در می ‏آورند. همین که اوستا، فرمان ایست⛔️ را صادر کرد، در همان حالت، مثل مجّسمه خشکشان می‏زند. هر کسی بخندد 😆یا از جای خود حرکت کند، بازنده 😕است. نفر آخری که در برابر خنده 😆و حرکت، مقاومت می‏کند✊، برنده می‌شود. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۱۹ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
9ef4f0629d-5d8b7a157a1ed829008ce81d.mp3
10.8M
۷۹ آیه ۱۹۹ - ۱۹۸ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
مگر تو خودِ خیر نیستی؟ هر چه غیر از تو نام خیر دارد اگر از تو فاصله بگیرد مگر شرّ نمی‌شود؟ و مگر می‌شود بویی از خیر به مشام کسی برسد بی‌آنکه از کوی تو گذر کرده باشد؟ حالا می‌شود شب بخیر را معنا کرد: شبت بخیر یعنی وقتی که این شب، برایت به خیر تمام شود. یعنی وقتی که بیدار شدی چشمت به رخ محبوب باز شود. یعنی دست محبوب به شانه‌ات بخورد و تو را بیدار کند. اصلاً یعنی تپش قلب محبوب لالایی شبانه‌ات باشد. یعنی وقتی بیدار شدی محبوب را در سجاده ببینی که در قنوت نماز شبش دارد نام تو را به زبان می‌آورد... به من بگو شبت بخیر من به شب بخیر‌های تو محتاجم. @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل5️⃣ : این قاب است یا قبله خانه؟! (تلویزیونی شدن خانواده‌ها) 😔با تأسّف باید گفت: در جامعۀ ما، تماشای تلویزیون📺، افسارگسیخته رواج یافته و در بسیاری از خانواده‌ها، مدیریت صحیحی بر روی آن انجام نمی‌گیرد. 💣 این افسارگسیختگی، زمینۀ اعتیاد🚬 به رسانه را ایجاد می‌کند. اعتیاد به رسانه، زمینه را برای انتخاب عاقلانۀ شبکه‌های موجود، بسیار تنگ می‌کند. کسی هم که اعتیاد پیدا کرد، تنها به تنوّع می‌اندیشد، همین! 💡ما باید شیوۀ زندگی خودمان را به سمت و سویی ببریم که مدیریت زندگی را خودمان به دست بگیریم؛ نه این که تلویزیون، زندگی ما را مدیریت کند. ❌این اشتباه است که ساعت ⏰خواب و بیداری ما را تلویزیون، مشخّص کند. ⁉️وقتی به خانه می‌رسیم، مگر کاری جز تماشای تلویزیون نداریم که اوّلین کارمان، روشن کردن آن است؟ قدیم‌ترها که تلویزیون نبود یا این که تلویزیون این اندازه برنامه نداشت، مگر مردم در خانه‌ها چه می‌کردند؟ بی‌کار که نمی‌نشستند. یک کاری می‌کردند. با هم حرف می‌زدند. کارهای خانه را تقسیم می‌کردند. بچّه‌ها، به کارهای هنری‌ مشغول می‌شدند. خوب می‌خوابیدند. الآن همین خوب نخوابیدن، بلای جان بسیاری از خانواده‌ها شده و عامل اصلی آن، تلویزیون است... ⏳در پست بعد برای این که مسئلۀ اعتیاد به رسانه، خوب تبیین شود، برنامۀ یک «خانوادۀ تلویزیونی» را با هم مرور خواهیم کرد... 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 189-190 #بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🍃مهربان‌ترین من شب‌ها باید بخوابیم تا فردا روز آرامی داشته باشیم و تو بهتر از من می‌دانی که خواب تنها روی هم گذاشتن پلک‌ها نیست. چه بسیارند کسانی که پلک‌هاشان مثل میّت روی هم افتاده اما از خواب همین پلک روی هم گذاشتن را دارند و چه بسا کسانی که با چشمشان باز است و خوابی آرام دارند. مگر نمی‌شود با چشم‌های باز خوابید؟ خاصیت انتظار برای شنیدن شب بخیر تو با چشم باز خوابیدن است من این انتظار را به صد خواب مرگ‌گونه نمی‌دهم. شبی این انتظار سر خواهد آمد و از میان دو لب تو شب‌بخیر را خواهم شنید. آن شب، روزترین لحظه‌های زندگی‌ من خواهد بود. شبت بخیر مهربان‌ترین من! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🍃معطرترین انسان روی زمین کسی به دیدنم آمد. عطری برایم آورد و نگفت به یاد من باش. حالا که رفته هر وقت عطرش را می‌زنم دست خودم نیست، یادش می‌افتم. حالا فهمیده‌ام که عطر، عجب قوّتی دارد برای زدودن غفلت. آقا! غفلت از تو بلای جانم شده. دارم در گرداب این غفلت غرق می‌شوم. از دست خودم با این همه غفلت خسته‌ام. وقتی که می‌شنوم تو لحظه‌ای مرا فراموش نمی‌کنی دوست دارم زمین دهان باز کند و ببلعد مرا. حالا می‌خواهم درخواستی کنم از تو. خواستی اجابت کن، نخواستی... نه التماس می‌کنم اجابت کن. تو قطره‌ای از عطری که به تنت می‌زنی را هدیه کن به من من قول می‌دهم که حتّی برای لحظه‌ای تو را از یاد نبرم. یک قطره از عطر تو را قیمت نمی‌توان گذاشت ولی خودتان به ما یاد داده‌اید زنده کردن یک انسان، زنده کردن یک جهان است. من دارم می‌میرم به دادم برس آقا! شبت بخیر معطرترین انسان روی زمین! @abbasivaladi
⛔️بس است دیگر. ❌بارها قبله‌ام را عوض کرده‌ام؛ امّا هیچ گاه روی آرامش را ندیده‌ام. به قدری از دیدار آرامش ناامید بودم که فکر می‌کردم آرامشی که این و آن به دنبالش می‌گردند، افسانه‌ای است که تنها در لا به لای برگه‌های کتاب‌های قدیمی می‌شود پیدا کرد. 👥یک بار مردم قبله‌ام شدند، چه سجده‌های طولانی که در برابرشان نکردم! شده بودم بردۀ مردم. هر جا که مرا می‌کشاندند، می‌رفتم. گدای یک لبخندشان بودم. به گمانم خوب فهمیده‌ بودند که لبخندشان برای من، قیمتی است. آخر به ازای یک لبخند، دینم را از من می‌خواستند؛ یعنی آنها لبخند می‌دادند و تو را از من می‌گرفتند. لبخندهای بسیاری را جمع کردم، سرهای زیادی به نشانۀ تأیید من، بالا و پایین رفتند. دل‌های بسیاری را به تسخیر خودم در آوردم؛ امّا آرام نشدم. 💞مدّتی قبله‌ام را چرخاندم به سوی خودم. «دلم می‌خواهد»، قانون زندگی‌ام شد. شرمندۀ دلم نمی‌شدم. هر چه می‌گفت، می‌گفتم: چشم! اوّلش فکر می‌کردم چیزی را که در آغوش کشیده‌ام، همان آرامش است. برای همین هم بود که فکر می‌کردم خوش‌بخت‌تر از من، روی زمین نیست؛ امّا آرام آرام فهمیدم چیزی را در آغوش نگرفته‌ام و غولی روی سینه‌ام نشسته، بدنش پُر از تیغ، دستش روی گلویم. 💵💰مدّتی پول را کردم بت و خانه‌ام شد بتکده. عمق خنده‌های من، بسته به ارتفاع پول‌هایم بود. آرزوهایم همه بوی پول می‌دادند. تار آرزوهای من، از پول بود و پود آرزوهایم از پول. جیبم که پُر بود، خیال می‌کردم آرامم. خالی که می‌شد، مضطرب می‌شدم. 💟امّا امروز آمده‌ام که تو را قبلۀ دلم کنم. آمده‌ام تجارت. می‌خواهم تو را بخرم. فقیرم. هیچ ندارم. تو هم قیمتی هستی. می‌دانم. سرمایۀ من برای خریدن تو، چَشمی است که روی زبانم گُل می‌کند و دستی است که به نشانۀ اطاعت، روی سینه‌ام می‌نشیند. 🔆خدای من! این پیکر نیمه جان زندگی من است که روی دست‌های ناتوانم گرفته‌ام و به سویت آورده‌ام. در حال جان کَنْدن است رو به قبلۀ تو. تو که زنده را می‌میرانی و مُرده را زنده می‌کنی، می‌توانی این پیکر آکنده از زخم‌های کاری را جان ببخشی. اگر چه رویم سیاه، امّا دلم از امید، سپید است. می‌دانم زندگی من با گوشۀ نگاه تو جان تازه می‌گیرد. این بار اگر زنده‌ام کنی، عهد می‌بندم که دیگر جز قبلۀ تو، رو به هیچ قبله‌ای زندگی نکنم. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۱۱۸ - ۱۱۷ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0080 baghareh 200-202.mp3
9.96M
۸۰ آیه ۲۰۲ - ۲۰۰ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃آقای خوبی‌ها هر کسی با تو نباشد دنیایی هم که دور و برش بگردند باز هم تنهاست و حالا چه کسی از حال من خبر دارد؟ من که نه تو را دارم و نه کسی دورم می‌گردد چه کنم در برهوت تنهایی؟ تو اگر هر شب یک بار از دور به من شب بخیر بگویی دیگر حتی در قعر چاه و در دل شب احساس تنهایی نمی‌کنم. هر شب اگر نشد یک بار بگو برای همۀ عمرم کافی است. همین یک بار تک‌درختی را در دل کویر از تنهایی بیرون می‌آورد. شبت بخیر آقای خوبی‌ها! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
‍❓چرا محبت نمی‌کنیم؟ 8️⃣ ناامیدی از اثر بخشی محبّت اثر داشتن محبّت، همیشه به بهتر شدن نیست. ⚠️پیشگیری از بدتر شدن هم خود، اثری قابل توجّه است. گاهی ممکن است به دلایلی آثار مثبت محبّت در فرزند، معلوم نباشد؛ ولی نباید از پاسخ به این پرسش غافل شد که: ❓اگر من به فرزندم محبّت نکنم، آیا او در همین نقطه باقی خواهد ماند یا بدتر خواهد شد؟ ❓آیا پیشگیری از بدتر شدن، یک اثر قابل توجّه نیست؟ 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص82 @abbasivaladi
🍃حلّال همۀ تعارض‌ها می‌گویی عاشق شوید و می‌گویی با مردم باشید. مقصود تو از مردم هم تنها مردم عاشق نیست. درست می‌گویم؟ پس چه طور می‌شود عاشق بود و با کسانی زندگی کرد که طعم عشق تو را نچشیده‌اند؟ عاشق تو همّتش صرف چه می‌شود؟ نشاندن لبخند روی لب تو. و نگران چیست؟ غبار غمی که روی دلت می‌نشیند. آرزویش چیست؟ قربانی شدن پیش پای تو. تو به این عاشق می‌گویی با مردمی زندگی کند که همّتشان صرف نشاندن لبخند روی لب دنیا می‌شود و نگران تیر اخم‌هایی هستند که از ابروی این و آن به سویشان پرتاب می‌شود و آرزویشان آرمیدن در آغوش دنیاست؟ آقا! می‌خواهم عاشق تو شوم و این تعارض بزرگ را این طور برای خودم حل کرده‌ام: عاشق می‌شوم و با مردم زندگی می‌کنم به امید عاشق کردن مردم و اگر نشد کسی را عاشقت کنم دلم خوش است نامم را در فهرست کسانی می‌نویسند که زجر کشید تا مردم عاشقت شوند. شبت بخیر حلّال همۀ تعارض‌ها! #بهانه_بودن #شب_بخیر #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
n052 تاساحل2،گام اول،بخش سوم.mp3
6.75M
چرا ما نمی‌توانیم از مسائلی که خلاف میلمان است، به راحتی بگذریم؟ چرا با کوچک‌ترین اتّفاقی که انتظارش را نداریم، از جا کَنْده می‌شویم و زمین و زمان را به هم می‌دوزیم؟ ❓چگونه با عصبانیّت، مبارزه کنیم؟ 4️⃣ تفکّر در بارۀ زشتی خشم 5️⃣ استفاده از حسّ قدرت‌طلبی 6️⃣ در هنگام عصبانیّت، صبر کنیم و تصمیم نگیریم 7️⃣ همّت بلند دار 8️⃣ یاد خدا ♦️ادامه دارد... برای تسلّط یافتن بر اعصاب خویش، به نکات اساسی فایل هفتۀ گذشته و این فایل و فایلی که در هفتۀ آینده بارگذاری می شود توجّه کنید🌹 🎧 گام اوّل (بخش سوم) @abbasivaladi
4⃣ زمان تحقیق 🔆بهتر است مقداری از تحقیق، قبل از خواستگاری انجام بگیرد تا اگر مشکل خاصّی وجود دارد که می‌تواند اصل ازدواج را منتفی کند، قدمِ خواستگاری بر داشته نشود. 🔰اگر در مرحلۀ اوّل تحقیق، احساس کردید در کلیّات با طرف مقابل تناسب دارید، می‌توانید باقی تحقیق را پس از خواستگاری انجام دهید؛ اگر چه انجام دادن کلّ تحقیق پیش یا پس از خواستگاری، اشکال اساسی ندارد. ⚠️به این نکته هم توجّه داشته باشید که در فرهنگ برخی از خانواده‌ها، تحقیق پیش از خواستگاری جایی ندارد؛ به همین دلیل هم اگر متوجّه شوند که شما پیش از خواستگاری اقدام به تحقیق کرده‌اید، ناراحت می‌شوند. ✅پس بهتر است اگر پیش از خواستگاری می‌خواهید اقدام به تحقیق کنید، تا حدّ امکان به گونه‌ای باشد که خانوادۀ طرف مقابل متوجّه نشوند. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۰۰ - ۹۹ ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ @abbasivaladi
🍃عاشق ترین معشوق من پاییز را دوست دارم. پاییز فصل عاشقی است. روزهای پاییز را باید ترجمان لحظه‌های عاشقی نامید. اصلاً خدا پاییز را آفرید تا عشق را معنا کند. من عاشق‌تر از پاییز پیدا نکرده‌ام. پاییز اگر فصل مردن هم باشد فصل مرگی است که ریشه در عشق دارد. این مرگ، عین زندگی است. زرد شدن برگ‌های درختان یکی از قشنگ‌ترین نقش‌های زندگی برای من است. زرد، رنگ زیبایی است و نشان عاشقی است. آقا! من زردی را که می‌بینم یاد عاشقان تو می‌افتم عاشقانی که از عشق فقط حرفش را بلد نیستند رسم عاشقی را از برند و وقتی نام عشق را می‌برند بوی عشق از دهانشان بیرون می‌تراود و هوا را عطرآگین می‌کند. عاشق اگر از دوری تو، رنگش زرد نشده باشد چگونه می‌تواند تو را ببیند بی آن که صورتش از خجالت سرخ شود؟ مگر می‌شود فراق را چشید ولی صورت، رنگ مرگ را به خود نبیند؟ اصلاً مگر فراق و مرگ برادر هم نیستند؟ چه خوشبخت‌اند آنهایی که وقتی تو را می‌بینند چنان از شوق خون در رگشان می‌دود که گونه‌هایش گل می‌اندازد و از زردی به سوی سرخی می‌رود. نکند زرد نبودن صورت عاشق در فراق تو نشانۀ سیاه بودن دلش باشد؟ آخر خاصیت دل سفید این است که به قدری در فراق تو غصه می‌خورد که توان رساندن خون به صورت عاشق را ندارد. این دل‌های سیاه‌اند که در فراق تو بی‌خیال‌اند و مستانه می‌تپند و خون را در رگ‌ها جاری می‌کنند. وای که اگر این گونه باشد چنین مدعی عشقی، دل معشوق را خون می‌کند از غصّه و اگر معشوق، دلش از کسی خون باشد آیا می‌تواند ادعای عاشق بودن کند؟ من پاییز را دوست دارم زیرا پاییز فصل عاشقی است. شبت بخیر عاشق‌ترین معشوق! @abbasivaladi
168 درس صد و شصت و هشتم چرا در بارۀ وسعت علم خدا فکر نمی‌کنیم؟.pdf
225.6K
#درس صد و شصت و هشتم: چرا در بارۀ وسعت علم خدا فکر نمی‌کنیم؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️چرا دانشمندترین آدما هم باز باید باور کنن چیزی نمی‌دونن؟ ⁉️تا حالا به عمق آیات «نماز غفیله» دقت کردید؟ ⁉️هیچ وقت لذّت اندیشیدن به وسعت علم خدا رو تجربه کردید؟ @abbasivaladi
🍃معنای زندگی پاییز معلّم عاشقی من است. من معلّم‌هایم را دوست دارم. پس پاییز را هم دوست دارم. عشق از سر و روی پاییز می‌بارد. باید نگاه عاشقانه داشت تا عشق را روی در و دیوار پاییز دید. کسی که نگاه عاشقانه ندارد از پاییز جز بوی مرگ به مشامش نمی‌رسد. هوای پاییز به ویژه وقتی تازه از راه رسیده تکلیفش با خودش معلوم نیست. گاهی گرم می‌شود جوری که خیال می‌کنی تابستان قصد برگشتن کرده. گاهی بوی فروردین می‌دهد انگار که بهار پاییز و زمستان را کنار زده و زودتر از همیشه آمده و گاهی حتّی بوی زمستان می‌دهد و شاید هم هوای بارش برف به سرش بزند. مثل این که پاییز خواب مانده و نیامده و زمستان از او پیشی گرفته و کسی چه می‌داند که پاییز مست عشق توست مست عشق در پوست خویش نمی‌گنجد وقتی که مستی پاییز به اوج خودش می‌رسد بوی بهار می‌‌آید. من بهاری را که در پاییز استشمام می‌کنم از بهار فروردین بیشتر دوست دارم. در همین اوج، وقتی که پاییز یاد تو می‌کند و نیامدنت داغ فراق چنان تبش را بالا می‌برد که گویی تابستان مردادی آمده. گاهی هم نشانه‌ای می‌بیند و می‌فهمد این روزها نمی‌آیی. آن وقت یخ می‌زند گویی که سال‌هاست مرده و ما خیال می‌کنیم زمستان بهمنی به ما روی آورده. مگر حال عاشقان تو جز این است؟ گاهی در اوج نشاط و مستی هستند و گاهی غرق تب فراق و گاهی هم در سرمای بُهتی که از نیامدنت آنها را فرا گرفته یخ می‌زنند. آقا! این حالی به حالی شدن‌ها نشانۀ عاشقی است ولی آنها که عشق را نمی‌فهمند عاشقانت را حزب باد می‌خوانند. باید عاشق بود تا تضادهای عاشقانه را فهمید. با این تضادهای عاشقانه زندگی معنا می‌یابد. در میان قهقهۀ مستی، اشک ریختن در میان سیلاب اشک، یخ زدن و در میان تکه یخ‌های صخره‌ای، آتش گرفتن این است معنای زندگی. شبت بخیر معنای زندگی! @abbasivaladi
گیره‌بازی 🔆برخی از وسایل خانه🔎🕰، از اسباب‏ بازی‏هایی که پول💵 بسیاری هم صرف آنها می‏شود، برای کودکان، جذّاب‏ تر 😃است. ✅گیرۀ لباس، یکی از همین وسایل است. 🔰این گیره‏ ها را وقتی در اختیار کودک👦👧 قرار می‏دهید، خودش بازی‏ های متنوّعی با آنها انجام می‏دهد. ✔️مثلاً این گیره ‏ها را به هم وصل می‏کند یا برخی از وسایل مثل لباس👗👕 یا کتاب‏ و دفترش 📙🗒را با گیره‏ ها به جاهای مختلف خانه، وصل می‏کند🔗. ✨خلّاقیت و سرگرمی💡، دو ویژگی این بازی ست. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۶۲ @abbasivaladi
0081 baghareh 203-206.mp3
8.09M
#لالایی_خدا ۸۱ #سوره_بقره آیه ۲۰۶ - ۲۰۳ #محسن_عباسی_ولدی #نمایشنامه روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃استاد عشق عیبی دارد اگر بگویم من درختان بی‌برگ پاییز را بیشتر از درختان پربرگ بهار دوست دارم؟ این هم یک جور دوست داشتن است. عیبی که ندارد؟ دارد؟ اصلاً من دوست دارم دوست داشتن‌هایم فرق کند با همه. چه عیبی دارد؟! اگر همه منتظر جوانه زدن برگ‌ها روی شاخه‌ها هستند من منتظر ریختن برگ‌ها از روی شاخه‌ها هستم. این، نشانۀ‌ چیست؟ دیوانگی؟ خب باشد. دیوانه بودن مگر یک مقام نیست؟ بگذار مرا هم دیوانه بخوانند. آقا! پاییز برای من نماد رها شدن از همه چیز است، از همه چیز. درخت برای زیبایی ظاهری‌اش گویی نیاز دارد به برگ‌های تو در توی سبز. ولی وقتی عاشق می‌شود هر چه غیر از یار را رها می‌کند. او می‌داند که زیبایی به داشتن یار زیبایی چون توست. هر کسی تو را ندارد زیباترین برگ و بارها را هم اگر داشته باشد باز هم زشت است. عاشق اگر نیستم، عاشق، دیده‌ام. عاشق‌ها حس زیبایی‌شناختی‌شان زمین تا آسمان فرق دارد با انسان‌های دیگر. من از پاییز یاد گرفته‌ام جز تو به هیچ زیبایی دیگری فکر نکنم. هر کسی زیبایی را در کسی یا چیزی جز تو دنبال کند دچار توهم زیبایی می‌شود. امروز دنیا به مبتلاست به توهم زیبایی. عاشق هر آنچه را که زمینیان زیبا می‌نامند رها می‌کند و تنها و تنها به دنبال تو می‌دود. من می‌دانم عاشق‌ها اگر کمی هم به آراستگی فکر می‌کنند چون تو از آنها خواسته‌ای آراسته باشند و اگر این آراستگی را زیبا می‌بینند برای آن است که تو زیبا می‌بینی و یقین دارم اگر تو امر می‌کردی که عاشق‌ها ژنده پوش در میان مردم حاضر شوند ژنده پوشی زیباترین پوشش عاشق‌ها می‌شد. اگر از این عاشق‌ها بپرسی زیباترین لباسی را که می‌شناسید نام ببرید یقین دارم لباس وصله‌دار پدرت علی را نام خواهند برد و اگر باز بخواهی یکی دیگر از لباس‌های زیبا را نام ببرند بی‌تردید از چادر خاکی مادرت یاد خواهند کرد و می‌دانم زیباترین لباس در نگاه عاشقان تو لباسی پاره پاره و خونین است؛ لباس حسین. چه قدر شبیه آن درخت عاشق است پیکر عریانی که رضایش به رضای یار است. شبت بخیر استاد عشق! @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل5️⃣ : این قاب است یا قبله خانه؟! (تلویزیونی شدن خانواده‌ها) 💣 در پست قبل گفتیم افسارگسیختگی در تماشای تلویزیون، زمینۀ اعتیاد🚬 به رسانه را ایجاد می‌کند و اعتیاد به رسانه، زمینه را برای انتخاب عاقلانۀ شبکه‌های موجود، بسیار تنگ می‌کند. کسی هم که اعتیاد پیدا کرد، تنها به تنوّع می‌اندیشد، همین! 🎞برای این که مسئلۀ اعتیاد به رسانه، خوب تبیین شود، باید برنامۀ یک «خانوادۀ تلویزیونی» را با هم مرور کنیم. این برنامه را از شب، شروع می‌کنیم: 📺بعد از نماز مغرب و عشا، تلویزیون روشن است. پدر با بچّه‌ها و بچّه‌ها هم با یکدیگر بر سرِ این که کدام شبکه را نگاه کنند، دعوا ⚔️دارند. سرانجام با هم کنار می‌آیند؛ امّا با هزار درد سر! همین دعواها، رابطۀ اهالی خانه را تنش‌آلود😠 کرده است. 👮🏻‍♂️ اگر سریال امشب، از سریال‌هایی باشد که حکم رگِ حیات را یافته، حکومت نظامی در خانه بر پا می‌شود؛ مثل این سریال‌های کُره‌ای که حکم مرگ و زندگی را برای بعضی‌ها پیدا کرده است. وقتی پخش می‌شود، مادر یا پدر در حالتِ خَلسه‌اند. اصلاً نمی‌دانند که دور و بَرِشان چه می‌گذرد؟ خدا نکند که بچّه در حین پخش سریال، سر و صدایی کند. چنان ساکتش🔫 می‌کنند که بچّه، حرف زدن را فراموش کند. بعد هم سریال بعدی، فیلم بعدی، مستند بعدی. شب از نیمه گذشته و هنوز چراغ‌ها روشن است. باور کنید فلسفۀ شب، این نبود که ما پای سریال و فیلم بنشینیم. 🌙خدایی که شب را آفرید، خودش گفته است، در قرآنش هم گفته تا کسی در سندش تردید نکند: 📖هوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ لِتَسکُنوا فیهِ. اوست کسى که براى شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید. ⁉️واقعاً این سریال‌ها و فیلم‌ها مایۀ آرامش هستند؟ این تنش‌ها مایۀ آرامش است؟ 🚫دیشب، همه دیر خوابیده‌اند. صبح، پدر در حالی که تمام وجودش را خواب گرفته، به سرِ کار می‌رود. بچّه‌ هم در حالی که دلش نمی‌آید چشمانش را کامل باز کند، با بی‌حوصلگی کیفش را روی دوشش می‌اندازد و به مدرسه می‌رود. پدر، در محل کار، حوصلۀ ارباب رجوع و بچّه هم در مدرسه، حال درس خواندن را ندارد. وقتی هم که بعد از ظهر، مدرسه و اداره تعطیل می‌شود، بچّه‌ها به همراه پدر و مادر (اگر مادر، شاغل باشد)، با جسم و اعصاب خسته به خانه می‌آیند، به گونه‌ای که تا تقّی به توقّی می‌خورَد، عصبانی می‌شوند. اوّلین کسی که وارد خانه می‌شود، اوّلین کاری که انجام می‌دهد، روشن کردن تلویزیون است. شب هم سفرۀ شام که پهن می‌شود، همه در حال تماشای تلویزیون هستند و فقط مراقب‌اند که لقمه را به جای دهان در چشمشان فرو نکنند! 🤝بیایید شجاعانه یک تصمیم بگیریم. تصمیم بگیریم مدیریت تماشای تلویزیون را خودمان به دست بگیریم. این همه فیلم و سریال دیدیم، چه شد؟ 🤔کمی فکر کنیم... 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 190-191 @abbasivaladi