eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
20.5هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید عباس کردانی ذکر روز سه شنبه: یا ارحم راحمین 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @abbass_kardani✅ •┄═•🌤•═┄•
🌹🌹امام على عليه السلام: 💠مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: به من كارى بياموز كه ✅ خداوند، به سبب آن مرا دوست بدارد ✅ و مردم نيز دوستم بدارند ✅ خدا دارايى ام را فزون گرداند ✅ و تن درستم بدارد ✅ و عمرم را طولانى گرداند ✅ و مرا با تو محشور كند. 🔶🔸حضرت فرمود: «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد: 1⃣ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد از او بترس و تقوا داشته باش. 2⃣ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند به آنان نيكى كن و به آنچه دارند چشم مدوز. 3⃣ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد زكات آن را بپرداز. 4⃣ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد صدقه بسيار بده. 5⃣ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند به خويشاوندانت رسيدگى كن 6⃣ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند در پيشگاه خداى يگانه قهّار، سجده طولانى كن. ⚛ أعلام الدين، ص 268 و بحار الأنوار، ج 85 ص 164 ح 12⚛ 🦋🍀🦋 @abbass_kardani 🦋🍀🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش ایمان هست🥰✋ *شهیدی که هم در سوریه دفن است هم در ایران*🕊️ *شهید ایمان خزاعی نژاد*🌹 تاریخ تولد: ۳ / ۳ / ۱۳۶۶ تاریخ شهادت: ۲۳ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: شیراز / جهرم محل شهادت: سوریه 🌹همسرش← ۲۶ روز از عروسی ما میگذشت که به سوریه رفت💐 هر موقع زنگ میزد من با نگرانی حرف میزدم🌷میگفت: ما اینجا هیچ کاری نمیکنیم، چهار تا مرغ داریم هر روز میریم به اینا سر میزنیم؛ جامون امن هستش🌷 *بعد از شهادتش بهم گفتن که ایمان با قبضه 23 جلوی نیروهای پیاده بدون سنگر بوده*💫 و خیلی جای خطرناکی داشته🥀فقط اونجوری میگفت که من نگران نشم و میخواست خوشی های اول زندگیمون خراب نشه💐🥀همرزم← ایمان عاشق حضرت رقیه بود یه روز گفت دعا کنید اگه قرار هست شهید بشم *یا به روش آقا ابوالفضل یا آقا امام حسین یا خانم فاطمه زهرا*☑️ او به سه روش شهید شد: به وسیله موشک کورنت اسرائیلی *دستش که عبارت یا رقیه با حنا رویش نوشته شده بود مثل آقا ابوالفضل قطع شد*🥀 *قسمتی از گردنش مثل آقا امام حسین*🥀 *و قسمت اصلی پهلو و شکم بود مثل خانم فاطمه زهرا*🥀 بعد از برگرداندن پیکرش متوجه میشوند *یک قسمت از بدنش در سوریه جا مانده*🥀🖤 که آن را همان جا در سوریه تپه العیس دفن میکنند🌷 *او در روز شهادت حضرت رقیه بود که در جهرم به خاک سپرده شد* در نهایت او به آرزویش رسید🕊️🕋 *شهید ایمان خزاعی نژاد* *شادی روحش صلوات*💙🌹 🍀🍀 🍀❤🍀 @abbass_kardani 🍀❤🍀
اصلا گیرم باران🌧 هم آمد... را هم شست... هوا هم عالیِ عالی👌 شد فایده اش برای چیست⁉️ هوای دلـ❤️ گرفته یاد .. آن را چه کنم؟!😔 🌷 صبح تون شهدایی 🌸🍀🌸 @abbass_kardani 🌸🍀🌸
سه دقيقه در قیامت 55.mp3
34.56M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و پنج * ادامه کتاب: داستان " جانبازی در رکاب مولا " * آثار طواف خالصانه * مظهر اسم " هو الغائب " * تاویل به چه معناست؟ * چه کسی به علم تاویل دسترسی پیدا می‌کند؟ * سن برزخی و سن دنیوی * بعد از ۷ قرن، در صفین جانباز شد * شخصیت‌های قرآنی را نماد ببینیم * قرآن را با این زاویه نگاه تلاوت کنیم * تعبیر خواب، تاویل مکاشفه * پیشنهادی به پژوهشگران * پیشنهاد به مطالعه آثار امام خمینی ره 📅99/01/28 ⏰ مدت زمان: ۱:۱۱:۰۲ @abbass_kardani🌹
سلام صوت: جلسه پنجاه وپنج دقیقه در قیامت را با هم میشنویم.
سلام علیکم بزرگواران کانال که صوت در_قیامت را دنبال میکردند ان شاءالله که به نوعی تکمیل کننده مباحث سه دقیقه در قیامت است را در کانال میگذاریم.
آقايون داداشام خانوما آبجيام پستي در بساط ندارم فقط خواستم بگم: آنلاينم ✋ ✋ \\😎// | | \ / /"^"\ | | | | | | | | 👞👞 چاکر همه رفقا خيلي دوست داشتم براتون بميرم ولي در جريانيد که : " پهلوانان هرگز نميميرن ..😂😐😝🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#‌ɦɨcɦ🔪: ﴾﷽﴿ 💠 💠 قاشقم را پر از سوپ ڪردم و لبہ ے ڪاسہ ڪشیدم،آرام بہ سمت دهانم بردم و دوبارہ بہ تلویزیون چشم دوختم! انگار آرامش قبل از طوفان بود! بعد از شام بہ مادرم ڪمڪ ڪردم تا ظرف ها را جمع ڪند و بشوید. نزدیڪ ساعت یازدہ شب بود ڪہ پدر و مادرم پاے ماهوارہ نشستہ بودند و فیلم نگاہ میڪردند. پوزخندے زدم،درڪ نمیڪردم این همہ تعصب و ماهوارہ نگاہ ڪردن؟! گردنم را بہ چپ و راست چرخاندم و بلند شدم‌. نتوانستم چیزے نگویم. نگاهے بہ صفحہ ے تلویزیون انداختم و گفتم:قشنگ میرقصن!جزو محارمن دیگہ! پدرم نگاهے بہ من انداخت،جا خورد! دو سہ بار خواست چیزے بگوید اما نتوانست! باز زبانم ساڪت نماند:مامان چرا من نمیتونم جلو بابا برقصم؟مگہ محرمش نیستم؟! مادرم نگاهے بہ من انداخت و با حرڪات لبانش گفت "ساڪت شو" نفسے ڪشیدم و گفتم:فهمیدم اونا از منے ڪہ دخترشم بهش محرم ترن،من نامحرمم! پدرم ناگهان فریاد ڪشید:آیہ زبونتو ڪنترل نڪنے بد میبینے! با سر اشارہ اے بہ صفحہ ے تلویزیون ڪردم و گفتم:دارم میبینم دیگہ! پدرم نفسے عصبے ڪشید و ڪمے صورتش را بہ سمت مادرم چرخاند:صد دفعہ گفتم نذار با هرڪسے بگردہ!ببین براے من دہ متر زبون در آوردہ این یہ ذرہ بچہ میخواد بہ من درس اخلاق و دین بدہ! شروع ڪردم بہ آرام خندیدن! آنقدر مرا ضعیف مے پنداشت ڪہ تحت تاثیر دیگران باشم! مادرم با حرص گفت:من ڪہ تو مدرسہ ش نیستم ببینم با ڪے میگردہ!خونہ دوستاشم ڪہ نمیرہ. از ڪنار پدرم بلند شد،همانطور ڪہ بہ سمت آشپزخانہ میرفت دستانش را در هوا تڪان داد و گفت:توام دیوارے ڪوتاہ تر از من پیدا نڪن مصطفے! پدرم چیزے نگفت،نگاہ ڪوتاهے بہ من انداخت و تلویزیون را خاموش ڪرد‌. بہ صورتم زل زد:باشہ آیہ خانم بتازون! شانہ هایم را بالا انداختم و گفتم:فقط خواستم امر بہ معروف و نهے از منڪر ڪنم بابا جون! از قصد نام آن دوڪلمہ را بردم‌. بلند شد و بہ سمتم آمد،پوزخندے زد و گفت:تو میخواے این چیزا رو بہ من یاد بدے؟! بہ چشمانش زل زدم:مگہ من چمہ؟شاگرد ڪلاس خودتونم! نزدیڪتر آمد،قدم بہ زور بہ شانہ اش میرسید‌. دست چپش را روے سرم گذاشت و سپس بہ سوے خودش برد. نزدیڪ شانہ اش دستش را نگہ داشت و گفت:هنوز بہ شونہ م نرسیدے! انگشت اشارہ اش را بہ سرم چسباند:اینجات ڪہ اصلا بہ من نرسیدہ! منظورش مغزم بود! _اولا بابا جون شما زیادے قدتون بلندہ!دوما من لوبیاے سحر آمیز یا برج میلاد نیستم. چند قدم از پدرم دور شدم و راهم را بہ سمت اتاق مشترڪم با یاسین ڪج ڪردم و در همان حین گفتم:سوما من میرم بخوابم شب بہ خیر! بہ در اتاق رسیدم،در را باز ڪردم و وارد چهارچوب شدم‌. بہ سمت پذیرایے برگشتم تا در را ببندم همانطور گفتم:راستے چهارما سن عقل بہ شناسنامہ نیس! سپس در را بستم. یاسین روے تخت دراز ڪشیدہ بود و چشمانش را بستہ بود. مطمئن شدم خوابیدہ وگرنہ حتما بین بحثمان مے آمد. نگاهے بہ ڪف اتاق انداختم،دفتر و ڪتاب هاے یاسین روے زمین پخش و پلا بود. بدون توجہ دستم را بہ سمت موهایم بردم و ڪشم را از دور دم اسبے موهایم آزاد ڪردم،موهایم روے شانہ هایم ریختند. ڪشم را روے میز تحریر گذاشتم. خواستم بہ سمت تخت خوابم بروم ڪہ صداے پدرم آمد:خب بفهمہ بہ درڪ! بہ سمت در قدم برداشتم،گوشم را بہ در چسابندم. صداے مادرم را شنیدم:خب حالا آروم!پشت تلفن خوب نفهمیدم چے گفتے،درست و حسابے بگو. پدرم نفسے ڪشید و گفت:گفتم ڪہ میذارے سر خود بلند شہ بیاد مغازہ همین میشہ!همہ چِش میذارن! مادرم حق بہ جناب گفت:وا! مگہ چے شدہ؟! خواستگار پیدا ڪردہ! گوش هایم را تیز ڪردم،خواستگار! پس بخاطرہ همین پدرم آرام بود،میخواست من را هم بہ خانہ ے بخت بفرستد! پدرم با حرص گفت:بہ دستہ گلت افتخار ڪن! _نمیخواے بگے خواستگارا ڪین؟! _یڪے از همڪارام،آیہ رو یڪے دوبار ڪہ اومدہ بود خونہ با من ڪار داشت دیدہ بود،امروزم دیدہ آیہ اومدہ مغازہ. آیہ ڪہ رفت چند دیقہ بعدش اومد مغازہ گفت ماشالا دخترت بزرگ شدہ و از این حرفا‌. مادرم ڪنجڪاو گفت:خب! _گفت پسرش تازہ لیسانس گرفتہ براش دنبال یہ دختر خوبن ڪے بهتر از آدم آشنا!منم هے پیچوندم فڪ نڪنہ دخترمو از سر راہ آوردم. پوزخند زدم مگر من برایش مهم هم بودم؟! ادامہ داد:آخر دید من چیزے نمیگم گفت آخر هفتہ بیاید خونہ ے ما،هم دورهم باشیم هم خانم و بچہ ها باهم آشنا بشن! مادرم گفت:ڪدوم همڪارت؟! _عسگرے،مغازہ ش رو بہ روے مغازہ ے منہ! مادرم دوبارہ تُن صدایش را پایین برد با ملایمت گفت:مصطفے جان بذار آیہ امسالو بگذرونہ،میدونے قبول نمیڪنہ. پدرم با حرص گفت:بیخود،من باباشم اختیارش دستِ منہ! اگہ میخواد برہ دانشگاہ باید شوهر ڪنہ من خیالم راحت باشہ. ... نویسنده این متن👆: 👉 ╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═
🌀حاج آقا قرائتی نقل میکرد؛که در زمان جنگ از خیابانی می گذشتم،متوجه خانه شهیدی شدم.وارد خانه شدیم به پدر شهید گفتم :که خاطره ای ازشهید بگویید.او گفت پسرم کبوتری داشت که زمان رفتن به جبهه آن را آ‌زاد کردومدت زمانی ازرفتن پسرم به جبهه گذشت.🍃 🌀رو‌زی متوجه شدم که کبوترپسرم،به داخل اتاق اوآمده وجلو عکس پسرم نشسته وسر خود را به عکس می مالد تعجب کردم وتاریخ رایاداشت کردم ،وقتی جنازه شهید را آوردندوتاریخ شهادتش را فهمیدم،متوجه شدم درست همان زمانی که پسرم شهید شده بود،کبوتر آمدوابرازاحساسات کرد🍃
tavassol (1).mp3
3.78M
دعای توسل التماس دعای فرج آقا 🌺 🌿 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم 💐 💐 💐 💐 💐 @abbass_kardani💐💐
جهت سلامتی امام زمان عج الله الفرجه الشریف 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای میکنیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد 🌺براسلامتی و ظهور امام 🌺 🌺زمان صلوات محمدی هدیه 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کنیم 🌺شبتون مهدوی انشاءالله 🌺 🌺 🌺 @abbass_kardani🌺🌺
✋ 🌸نـذر سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا فداه هر شب مرتبه سوره را قرائت میکنیم و ثوابش را به محضر هدیه میکنیم تا ظهور ایشان نزدیک و سلامتی ایشان پایدار باشد. اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💖 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: •┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید عباس کردانی ذکر روز چهارشنبه: یا حی یا قیوم 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @abbass_kardani✅ •┄═•🌤•═┄•
خدایاشهیدم کن🤲🏻🕊 🌷شهید اقدم🌷 مادرش با رفتنش به سوریه مخالفت میکرد، یک روز جنایات داعش را در لپ تاپش به ما نشان داد، بعد به مادرش گفت: هر سال روز عاشورا برای عزاداری امام حسین (ع) میروی و گریه میکنی؟ مادرش گفت بله؛ روح الله گفت: مادر به حضرت زینب (س) بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید. در جواب اطرافیان که می گفتند: بچه ات کوچک است نرو، میگفت: زن و بچه برای آزمایش است، حتی در برابر گریه ها و بی تابی های حنانه در بدرقه اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد تا مبادا از رفتن منصرف شود. راوی: پدر شهید. 📎 کلام شهید: آخرتتان را به دنیای فانی نفروشید و بدانید در آنجا می خواهیم به خدا در قبال خون شهدا جواب پس دهیم نکند شرمنده امام حسین (ع) شویم. 🦋🌷🦋 @abbass_kardani 🦋🌷🦋
🕊🍃روايت شده است كه حضرت سليمان عليهماالسلام با گروه همراه خود مى رفت ، در حالى كه پرندگان بر او سايه افكنده بودند و جنّيان و آدميان ، از راست و چپ او حركت مى كردند. 🕊🍃بر عابدى از عابدان بنى اسرائيل گذشت . عابد گفت: اى سلیمان به خدا سوگند كه خداوند ، سلطنت با عظمتى به تو عطا كرده است . 🕊🍃سليمان عليه السلام كه سخن او را شنيد، گفت: «يك ذكر "سبحان اللّه " در كارنامه مؤمن ، بهتر از آن چيزى است كه به من داده شده است؛ زيرا آنچه به من داده شده ، مى رود و ذكر تسبيح مى مانَد 📚بحارالانوار ج‌۱۴ ص ۸۳ 🦋🌷🦋 @abbass_kardani 🦋🌷🦋
🍃 از شما عزیزان می خواهم حق الناس را رعایت کنید تا خداوند از شما راضی باشد.از ولایت فقیه تبعیت کنید؛چراکه تداوم راه شهدا در گرو تبعیت از امر ولی فقیه است. صبحتان شهدایی 🌷🌷✋🌷🌷 🦋🌷 @abbass_kardani 🦋🌷
🌷۱۱ نکته تربیتی درقرآن: 🌷۱.حلال خوری.۵۱ مومنون 🌷۲.تشویق خانواده به نماز.۱۳۲طه 🌷۳.خود وخانواده راازگناه بازداریم:۶تحریم 🌷۴.بدی هاراباخوبی جواب دادن...‌۳۴ فصلت 🌷۵.تشویق کارهای خوب۱۰۳ توبه 🌷۶.سرزنش نکردن کارهای بد.کافی ج ۲ ص۳۵۶ 🌷۷سخاوت برای جذب دلها‌‌‌‌۶۰ توبه 🌷۸.اهل عمل بودن:....‌.‌...۲صف 🌷۹.خوش اخلاقی..۱۵۹ آل عمران 🌷۱۰.احترام به شخصیت کودکان خصال ص۲۷۲ح ۱۲ 🌷۱۱.زیبا و بانرمی سخن گفتن......۴۴طه 🌷ارزش تربیت: من احیانا فکانما احیاالناس جمیعا......۳۲مائده نجات یک انسان ازجهنم وبدبختی،به قدرنجات همه ارزش دارد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷