هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
🌴تقدیم به ارواح پاک
وطیّب شهدای آسمانی
♥️ کانال #شهید_مدافع_حرم_
عباس_ کردانی👇👇👇
@abbass_kardani🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋
🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋
@abbass_kardani
🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀
#حبیب_بن_مظــــــــــاهر_سپاه 😊
وقتی رفتم که بدرقه اش کنم برای رفتن به سوریه دیدم محاسنشو کوتاه و رنگ کرده
ازش پرسیدم چرا این کارو کردی؟؟؟
گفت: میخوام وقتی رفتم ازم ایراد نگیرن که سنت زیاده برگرد و توان جنگ نداری...😔❤️
وقتی خبر شهادتشو شنیدم یاد حرفش افتادم که می شود هر کاری کرد تا فدایی حضرت زینب (س) بشی.💔
وقتی شهید شد لقب "حبیب بن مظاهر" رو بهش دادن🌸🕊
#شهید_مدافع_حرم_حاج_رضا_ملائی🌹
#شهادت۱۳۹۴/۹/۱۰
#حبیب_مظاهر_سپاه
🍀🍀یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🍀🍀
🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋
@abbass_kardani
🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋
هـر صبـــح
زنـدگى
براى ادامه پيدا كردن،
به دنبـالِ بهانه ميگردد ..
و چه بهانه اى
زيبــاتـر از نگاهتان . . .
📎سلام ،صبحتون شهدایی✋
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
@abbass_kardani
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
💠گناه نقطه آغاز ولایت شیطان
♦️امام باقر علیه السلام می فرماید شخصی که به دنیا می آید ابتدا لوح ❤️قلب اش سفید است اما به محض ارتکاب گناه نقطه سیاهی بر لوح دلش ثبت می شود اگر توبه کند پاک می شود و اگر روی هم جمع شود قلبش مهر می خورد.
🎤 #استاد_عالی🍀
شهادت:
﴾﷽﴿
💠 #رمان_آیه_های_جنون
💠 #قسمت_34
نزدیڪ مبل ها ڪہ رسیدم عسگرے با خندہ گفت:این چاے خوردن دارہ!
بہ سمت عسگرے و پدرم رفتم و تعارف ڪردم،سپس بہ سمت خانم عسگرے رفتم.
همانطور ڪہ تشڪر میڪرد فنجان را برداشت،نوبت بہ هادے رسید!
فڪرے از ذهنم عبور ڪرد،براے برداشتن فنجان دستش را دراز ڪرد ڪہ سریع سینے را انداختم!
مانند فنر از روے مبل پرید و بلند گفت:آخ!
سمت راست ڪتش خیس شد،روے ران هایش تمام چاے ریختہ بود!
سینے ڪنار مبل افتاد و فنجان ها شڪست!
با حرص شروع ڪرد بہ دست ڪشیدن روے ران پایش،اخم هایش بیشتر درهم رفت؛با دندان لبش را گزید و ڪتش را درآورد.
با درماندگے بہ شلوارش نگاہ ڪرد اگر ڪسے میدید فڪر مے ڪرد پسر بہ این بزرگے ڪار خرابے ڪردہ!
با تصور همچین صحنہ اے خندہ ام گرفت،دستم را روے دهانم گذاشتم تا نخندم.
مادرم با نگرانے گفت:چے شد؟!
ِآب دهانم را قورت دادم و دستم را از روے دهانم برداشتم:
بخشید حواسم نَ...
صداے بَمِ هادے نگذاشت ادامہ بدهم!
_چیزے نشد!
نگاہ تیزے بہ من انداخت و دوبارہ مشغول پاڪ ڪردن شلوارش شد!
نگاهش داد میزد:"دلم میخواد خفہ ت ڪنم"
برق چشمانش متعجبم ڪرد،رفتارش عجیب بود!
عسگرے با خندہ گفت:آیہ خانم گربہ رو دم حجلہ ڪشتا!
همہ شروع ڪردن بہ خندیدند،هادے بے توجہ با اخم همانطور ڪہ آستین هاے پیراهنش را بالا میزد و روے آرنجش تنظیم میڪرد دوبارہ روے مبل نشست و نفس عمیقے ڪشید!
مادرم گفت:میخواید برید تو اتاق پمادے چیزے بدم؟!
هادے سریع گفت:نہ ممنون چیز خاصے نیس!
زیر لب گفتم:عذر میخوام!
بدون اینڪہ نگاهم ڪند سرش را تڪان داد و چیزے نگفت،مشغول جمع ڪردن تڪہ هاے فنجان شدم،مادرم خواست ڪمڪ ڪند ڪہ اجازہ ندادم.
جو سنگین بود بدتر هم شد!
عسگرے سعے داشت جمع را از سردے دربیاورد،تڪہ هاے فنجان ها را داخل سینے گذاشتم.
مادرم گفت:آیہ براے آقا هادے چایے بیار!
مادر هادے خندید و گفت:هر چقد میخواے اذیتش ڪن حساب ڪار دستش بیاد.
اخم هادے پر رنگ تر شد!
قصد ڪردم بہ سمت آشپزخانہ بروم ڪہ صداے زنگ تلفن بلند شد.
پدرم خواست بلند شود ڪہ گفتم:من جواب میدادم.
با قدم هاے بلند بہ سمت آشپزخانہ رفتم و سینے را روے ڪابینت گذاشتم.
بلافاصلہ سمت میز تلفن رفتم،گوشے تلفن را برداشتم.
_بلہ بفرمایید!
صدایے نیامد.
با تعجب گفتم:الو!
باز هم ڪسے جواب نداد!
شانہ اے بالا انداختم،قصد ڪردم قطع ڪنم ڪہ صدایے آشنا گفت:الو!
قلبم ایستاد،صدایِ همان پسرِ مرموز بود!
_غش ڪردے؟!
سرم را برگرداندم و بہ جمع نگاهے انداختم،بہ زور گفتم:سلام زهرا جون!
خندید!
با خندہ گفت:السلام علیڪم بَر تو!
ادامہ داد:نچ نچ! دروغ گفتنم بلدے؟!
براے صاف ڪردن صدایم سرفہ اے ڪردم و گفتم:خوبے؟چہ خبرا؟
_من عالے ام،خبرم سلامتیت!
داشت سر بہ سرم میگذاشت.
_اتفاقا میخواستم خودت گوشیو بردارے!
آب دهانم را قورت دادم و گفتم:ڪارم داشتے؟
محڪم گفت:آرہ!
ڪنجڪاو پرسیدم:چے ڪار؟
_باید ببینمت!
پوزخندے زدم و گفتم:نہ،خدافظ!
گوشے را ڪمے از گوشم فاصلہ دادم تا سرجایش بگذارم ڪہ خونسرد گفت:باشہ هرطور راحتے خیلے حرفا داشتم،خدافظ!
دوبارہ گوشے را محڪم بہ گوشم چسباندم:ڪجا؟
_خودم میام دنبالت بہ وقتش!خدافظ!
سپس صداے بوق ممتدد در گوشم پیچید!
نفسم چند لحظہ بند آمد،اعتماد ڪردن بہ او ڪار درستے بود؟!
باید مجهولاتے را ڪہ بوجود آوردہ بود حل میڪردم!
با صداے مادرم بہ خودم آمدم:آیہ!
_بلہ!
بہ صورتم زل زد:ڪے بود؟!
با استرس گفتم:هیچڪس! یعنے دوستم!
مادرم آهانے گفت.
_برو چاے بیار!
گیج گفتم:چے؟!
سپس بہ هادے ڪہ با اخم نگاهم میڪرد چشم دوختم!
مادرم با تعجب گفت:خوبے؟!
همانطور ڪہ بہ سمت آشپزخانہ میرفتم گفتم:آرہ!
سینے اے برداشتم و دو فنجان رویش گذاشتم،دستانم مے لرزید و قلبم بیشتر!
حسش میڪردم!
ڪسے را دور و اطراف خانہ حس میڪردم،یڪ غریبہ ے آشنا را!
ڪاش آشپزخانہ بہ سمت بیرون پنجرہ داشت!
شاید آن غریبہ ے آشنا همینجا بود،در چند مترے ام...
اما ڪسے را خوب حس میڪردم!
سینے را برداشتم و بے حوصلہ بہ سمت جمع رفتم،مادرم مشغول صحبت با خانم عسگرے بود.
لبم را بہ دندان گرفتم و نزدیڪ هادے شدم،براے تعارف ڪردن چاے خم شدم ڪہ بہ چشمانم زل زد و گفت:ممنون نمیخورم،صرف شد!
منظورش بہ اتفاقے ڪہ افتاد بود،فڪر میڪرد من دست و پا چلفتے ام.
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد...
﴾﷽﴿
💠 #رمان_آیه_های_جنون
💠 #قسمت_35
صداے زنگ موبایل ڪسے پیچید،عسگرے در حالے ڪہ دستش را داخل جیب ڪتش میبرد گفت:ببخشید!
سینے را روے میز گذاشتم و سرد گفتم:هر طور راحتین!
بہ هم چشم دوختہ بودیم،مثل دو شیرِ آمادہ ے حملہ!
برایم جالب بود چرا او راضے نیست،شاید ڪسے دیگر را دوست داشت.
روے مبل نشستم و مشغول بازے با گوشہ ے شالم شدم.
شبیہ هرچیزے بود جز مراسم خواستگارے!
صدایِ نگران خانم عسگرے توجهم را جلب ڪرد:مهدے چے شدہ؟
سرم را بلند ڪردم و بہ ع
سگرے چش
م دوختم،چهرہ اش درهم بود.
مردد گفت:حالہ مامانم بد شدہ بردنش بیمارستان،مینو میگہ پاشو بیا!
مادرم اے وایے گفت،عسگرے نگاهے بہ ما انداخت و با شرمندگے گفت:با اجازہ تون ما بریم!
پدرم گفت:این چہ حرفیہ مهدے جان؟میخواے منم باهات بیام؟!
عسگرے دستش را روے شانہ ے پدرم گذاشت و گفت:نہ دستت درد نڪنہ! شرمندہ بہ خدا! سر فرصت مناسب بازم مزاحم میشیم!
سپس بلند شد،بہ تبعیت از او همسر و پسرش نیز بلند شدند.
خانم عسگرے حسابے از مادرم عذر خواهے ڪرد،خواستگارے بہ هم خورد!
انگار خدا دعاهایم را مستجاب ڪرد،پاے هادے بہ اتاقم براے آشنایے هم نرسید چہ برسد بہ زندگے ام!
بے اختیار لبخندے روے لب هایم نشست،در دل ڪلے مادر عسگرے را دعا ڪردم ڪہ حالش خوب شود!
با اشتیاق مشغول بدرقہ ڪردنشان شدم،هادے خم شد تا ڪفش هایش را بپوشد.
با دقت نگاهش ڪردم لبخند پر رنگے روے لب هایش نقش بستہ بود!
او هم از بہ هم خوردن خواستگارے خوشحال بود!
قطعا بار دومے در ڪار نبود و تنها این صحبت ها تعارف بود.
ڪفش هایش را ڪہ پوشید،صاف ایستاد.
ڪتش را روے ساق دست چپش انداخت و بہ سمت در خروجے رفت.
داشت از چهار چوب در خارج میشد ڪہ بہ سمتم برگشت با خوش رویے گفت:خانم نیازے خدافظ!
خبرے از اخم هاے سنگینش نبود!
متعجب گفتم:خدافظ!
نفس راحتے ڪشیدم قضیہ ے ازدواج تا مدتب بستہ میشد،خدا را شڪر دیگر نمے دیدمش!
یاد اتاقم افتادم با عجلہ و خوشحالے بہ سمت اتاقم دویدم تا جمع و جورش ڪنم.
قرار نبود هادے اے داخلش پا بگذارد!
نہ در اتاقم نہ در زندگے ام...
و نہ حتے در قلبم...
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندار
16 Darhaye Dozakh _ Ramezan 1396 _Mazandaran.mp3
11.69M
🔈 #درهای_دوزخ
🔊 جلسه شانزدهم
* تبیین عبارت دوم حک شده بر در سوم جهنم
* بیان خاطره ای از قول حاج آقا قرائتی" انفاقی که دو برابر جبران شد"
* برخی فقیرند، برخی حقیرند، برخی حقیرتر از حقیر
* الگوبرداری و ترویج فرهنگ سخاوت و ایثار در مسیر پیاده روی اربعین
* مقایسه ارزش انفاق قبل و بعد از مرگ
* مصادیق احسان در سیره اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین
⏰ مدت زمان: ۲۷:۲۷
#مازندران
#هادی_شهر
#رمضان96
#سخنان_ بسیار_ جذاب_ وآموزنده👌
🌹#استاد_امینی_ خواه
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🔈 #درهای_دوزخ 🔊 جلسه شانزدهم * تبیین عبارت دوم حک شده بر در سوم جهنم * بیان خاطره ای از قول حاج
سلام
صوت:جلسه شانزدهم#درهای دوزخ
را با هم میشنویم
جهت سلامتی امام زمان عج الله الفرجه الشریف 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای میکنیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
🌺براسلامتی و ظهور امام 🌺
🌺زمان صلوات محمدی هدیه 🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کنیم
🌺شبتون مهدوی انشاءالله 🌺
🌺 🌺 @abbass_kardani🌺🌺
#وعده_شبانگـاهے_عاشقـانِ_مهــدی✋
🌸نـذر سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا فداه
هر شب #سه مرتبه سوره #توحید را قرائت میکنیم و ثوابش را به محضر #امام_عصر_ارواحنا_فداه هدیه میکنیم تا ظهور ایشان نزدیک و سلامتی ایشان پایدار باشد.
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💖
🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
هدایت شده از داداش عباس کردانی
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄•
🌤 #صبحتون_شهدایی
شهید عباس کردانی
ذکر روز جمعه:
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🍃🌷
100 مرتبه
•┄═•🌤•═┄•
@abbass_kardani✅
•┄═•🌤•═┄•
هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
🌴تقدیم به ارواح پاک
وطیّب شهدای آسمانی
♥️ کانال #شهید_مدافع_حرم_
عباس_ کردانی👇👇👇
@abbass_kardani🌹
29.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کرامت_امام_رضا_ع
با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻
@abbass_kardani
🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻