eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
915 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رحمت بدون منت، بخشش بدون علت حیرت نکن عزیزم، این عادت حسین است گفتند کار ما نیست معراج رفتن اما معراج سینه زن ها در هیئت حسین است فرموده حاج قاسم ما ملت حسینیم قطعا دعای زهرا با ملت حسین است با چشم خویش دیدیم این حرفِ مستند را تنها شفای هر درد، در تربت حسین است https://eitaa.com/abdorroghaye
الله اکبر، این نماز آخرین است پشت سر من، ابن ملجم در کمین است کوفه، صدایم را نکن هرگز فراموش سوز نوایم را نکن هرگز فراموش با مردم بی چشم و رو حرفی ندارم محراب مسجد، بهر رفتن بی قرارم شمشیر، کاری کرد کامل شد جنایت شد منهدم بر خلق، ارکان هدایت فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه... شد فرقم شکسته انگار زهرا آمده پیشم نشسته یادم نرفته فاطمه بر من سپر شد در پشت در ماند و وجودش شعله ور شد ایثار زهرا داد از فتنه نجاتم در مسجد یثرب نشد مو از سرم کم بی فاطمه اوضاع حیدر شد دگرگون در مسجد کوفه سرم شد غرق در خون سی سال با یاد در و دیوار مُردم در بین کوچه از مغیره طعنه خوردم هر بار از در رد شدم، افتادم از پا از پیش بستر رد شدم، افتادم از پا اطرافیان، خاک عبایم را تکاندند تا خانه با زحمت مرا آخر رساندند گفتم که دستم را کسی اینجا نگیرد در پیش زینب بازوانم را نگیرد زینب که تاب غصه را آخر ندارد... ای وای اگر بیند حسینم سر ندارد زینب کجا و دیدن ساعات آخر؟! زینب کجا و دیدن ذبح برادر؟! ای وای اگر باشد ببیند ماجرا را رأس جدای بر فراز نیزه ها را eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را   همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را   تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را   دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را   اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را   الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را   الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را   الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را https://eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار بود مقرب شوم به درگاهت ولی حجاب شد این پرده های دنیایی دلم هوای نجف کرده یا ولی الله هوای نیمه شبِ آن حریم رؤیایی https://eitaa.com/abdorroghaye
مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهم عذری ندارم، شرمسارم، روسیاهم مولایَ یا مولای، بیرونم مینداز چیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهم قلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبم ای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهم تا پای من لغزید، دستم را گرفتی از کودکی دادی نجات از پرتگاهم قدری مصیبت، های و هویم را در آورد غافل ازین بودم که هستی خیرخواهم مولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟! دلواپسِ تاریکی آن جایگاهم از مادریِ فاطمه بالانشینم بیرون کشیده بارها از قعر چاهم شاهم فقط مولا علی باشد ولاغیر دور از ضلالت با علی در شاهراهم مولایَ یا مولای، از هجرش خرابم دلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهم یاد وداع آخرش با بچه هایش در پشت درب خانه اش افتاده راهم مولایَ یا مولای، کوفه بی علی شد چون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهم پشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی است بین کفن پیچیده شد پشت و پناهم کوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چه بهر حسینش بوریایی شد فراهم؟! بیچاره ام کرده غمش، گریان برای... آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم https://eitaa.com/abdorroghaye
خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته سفره را از بی کران تا بی کران انداخته دعوتم در میهمانی لیک دستم بسته است نفسِ بد بر دور دستم ریسمان انداخته شرح من شرح کسی باشد که از نادانی اش توبه اش را پشت گوشش هر زمان انداخته با که گویم از خطایم هیچ کس بویی نبرد بس که پرده بر گناهم، غیب دان انداخته مِنُ و مِن کردن، نشان از بازگشت کودک است این زبانم را خجالت از بیان انداخته شرمِ از حق جای خود اما بغل وا کردنش شوق توبه در دل پیر و جوان انداخته شب نشینان، شادمان باشید چون شاه نجف کیسه بر دوشش به عشق سائلان انداخته ساقی من آن یداللّهی است که بر مرقدش دستِ زهرا، طرح انگور از جنان انداخته كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ، باقی است مولانا علی سر به سجده محضرش هفت آسمان انداخته تا ابد پرسه فقط دور سرایش می زنم بس که بی منت برایم استخوان انداخته یاد عشاق امیرالمؤمنین، وقت سحر دانه ی تسبیح را صاحب زمان انداخته سفره ی افطار شد پهن و لب خشک حسین از غذا خوردن مرا وقت اذان انداخته صوت تسبیحش چه شد دیگر نمی آید به گوش؟! از صدا آخر گلویش را سنان انداخته خواهرش بی تاب شد تا دید بر انگشترش وقت غارت، گوشه چشمی ساربان انداخته چوب دستِ بی حیا بر جای لب های نبی آن قدر کوبید، رد خیزران انداخته https://eitaa.com/abdorroghaye
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب آنقدر درمانده ام از خویش، بیدارم هنوز شرمسارم از اباصالح امام عصر خود چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر می دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز https://eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب نشینان، شادمان باشید چون شاه نجف کیسه بر دوشش به عشق سائلان انداخته ساقی من آن یداللّهی است که بر مرقدش دستِ زهرا، طرح انگور از جنان انداخته كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ، باقی است مولانا علی سر به سجده محضرش هفت آسمان انداخته https://eitaa.com/abdorroghaye 🎬 باتشکر از کانال تلگرامی حسین جان: https://t.me/hossein_jaan