eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
915 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید مخلوق حیا نکرد هنگام گناه درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود، گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع انگشتری از زیر عبایش بخشید مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا در گوشه ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فی الفور برات کربلایش بخشید بی نام حسین، هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید آن قدر به مقتلش حسین آه کشید تا حق، همه را به ناله هایش بخشید *ثواب شعر هدیه به روح خادم الحسین مرحوم مهدی فلاحیان Eitaa.com/abdorroghaye
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم Eitaa.com/abdorroghaye
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمی خورد اما تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟ همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم لبان تشنه ی ارباب با وفای من است نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر می گفت: چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است Eitaa.com/abdorroghaye
همان خالق که بر سر، سایه ی رحمت نگه دارد مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد به عزت می رسد هر کس که در این ماه، با تقوا به دور از معصیت باشد، کمی حرمت نگه دارد به ذکر حق، زبانش می شود گویا زمان مرگ اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد دعای فاطمه تا هست دیگر غصه ی نان چیست خودش در سفره ی سینه زنان برکت نگه دارد زمانه، دوره ی سختی است اما از مصیبت ها مرا این روضه رفتن ها، در امنیت نگه دارد کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر برای سجده، در سجاده اش تربت نگه دارد عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم میان سینه ام رنگ غم و غربت نگه دارد چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد به سختی رو گرفته با حجابِ آستین هایش نمی شد چادرش را لحظه ی غارت نگه دارد چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن زبانِ بچه را از گفت و گو لکنت نگه دارد Eitaa.com/abdorroghaye
از بس گناه بر دل خود بار می کنم خود را میان نفس گرفتار می کنم   پل های بازگشت خودم را شکسته ام دارم علیه خویش فقط کار می کنم   قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست در حیرتم چگونه لجن زار می کنم؟!   تو عاشقانه حاجت من را نمی دهی من جاهلانه این همه اصرار می کنم   من بنده ی توام، چه کنم؟! "دوست دارمت" باشد بزن... دومرتبه تکرار می کنم   دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر سجده به پای حیدر کرار می کنم   تشنه شدن بهانه ی ذکر مصیبت است یاد حسین لحظه ی افطار می کنم   یاد مدافعان حرم آه می کشم گریه به یاد زینب و بازار می کنم   اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت سیلی به او زدند؟! نه... انکار می کنم   دست خودم که نیست، فقط داد می زنم وقتی که یاد مجلس اغیار می کنم Eitaa.com/abdorroghaye
نه فقط در پی آنم که امانم بدهند بیشتر در پی آنم که عنانم بدهند غافل از مرگم و ای کاش تکانی بخورم قبل از آن که وسط قبر، تکانم بدهند ترسم این است که در نزد رُؤوس الأشهاد هر چه کردم، همه را خوب نشانم بدهند کاش تا هست زمان توبه ی مردانه کنم نیست تضمین که دگر بار زمانم بدهند رزقم از سفره ی زهراست، به عالم ندهم قرص نانی که از آن سفره و خوانم بدهند مستم از جام امیر نجف و جز مولا جرعه ای باده نخواهم دگرانم بدهند منشأ زندگی ام از نجف و کرب و بلاست این دو عشقند که در دل ضربانم بدهند روز محشر به لبم ذکر حسین است، اگر... قدرتی بهر تکلم به زبانم بدهند حال که نیست کسی زائر فردوس بقیع کاش در آن عتبه، جا و مکانم بدهند صادق آل عبا گفت: خدا آمده اند تا که زحمت به من و قد کمانم بدهند مشکلی نیست مرا هر چه که شلاق زنند ناسزا بر پدرانم نگرانم بدهند ای خدا آبرویم را بخر آن ثانیه که بی عبا، پشت فرس، داغ گرانم بدهند Eitaa.com/abdorroghaye
تو چنانی که منم شیفته و در به درت نظری کن که بیایم نظری در نظرت هر چه دیدی طمعِ بیشتر و بیشترم باز دیدم کرمِ بیشتر و بیشترت این همه جرم و خطا کرده ام و در عجبم نشد اصلا که مجازات شوم با تشرت کیستم؟! این همه تحویل مگیرم که منم... بنده ی عاصی و رسوا شده و خیره سرت شرمسارم که همیشه عوضِ این همه لطف بوده ام در همه ی عمر فقط دردسرت لطف کردی و رساندی منِ تنها شده را به مناجات ابوحمزه و فیض سحرت قسمت می دهم امشب بِعَلیٍ بِعَلی قسمت می دهم آری، قسم معتبرت ثمر خلقت هستی است در انگور نجف بچشان بر لب من، جرعه ای از این ثمرت گفتمت راه تقرب به سویت چیست بگو گفتی از کرب و بلا راه بجویم به درت گفتم اصلا چه زمان یاد حسینت باشم گفتی آن ثانیه که سوخت زبان و جگرت گفتمت تشنه که گشتم چه کنم یاد غمش گفتی آن لحظه مدد جوی ز چشمان ترت گفتمت روضه بخوان تا که دلم نرم شود گفتی از تشنه لبِ در دل خون غوطه ورت گفتم اصلا چه شده خم شده آقا کمرش گفتی ای کاش نبینی غم و داغ پسرت کاش هرگز نشود تا که ببینی روی خاک مثل تسبیح تنش ریخته در دور و برت Eitaa.com/abdorroghaye
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم   نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم   گناه کردم و از رو نرفتم و حالا مرا زمین زده این کوله بار سنگینم   قساوت دل آلوده ام سبب شده است امام عصر خودم را اگر نمی بینم   همیشه بر در این خانه محترم بودم منی که مستحق ناسزا و نفرینم   خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم ولی به رحمت پروردگار خوش بینم   درست نیست بیایم به خانه، می دانم اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟   اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را خوشم به لطف علی در صف محبینم   شنیده ام که علی همدم فقیران بود در آرزوی علی سال هاست مسکینم   خدا کند که بیاید کنار من باشد خدا کند که بیاید زمان تلقینم   مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست که اشک روضه ی عباس هست تسکینم   شکسته ای کمرم را بلند شو برویم سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟   هزار شکر که ام البنین نمی بیند چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم Eitaa.com/abdorroghaye
الهی و ربی ببین بی نوایم ثوابی ندارم، سراپا خطایم من آنقدر توبه شکستم که دیگر به پیش تو رنگی ندارد حنایم به اخم و سکوتت، ز من رو مگردان مرانم از این در ، بده ناسزایم به پشت در خانه ات می نشینم بگو تا که داخل بیایم نیایم؟ وفایت همیشه به دادم رسیده ببخشم که عمری فقط بی وفایم بدم من ولی صاحبانم کریمند گدای بتولم، سگ مرتضایم نبین روسیاهم، نبین پر گناهم محب قدیمی اهل کسایم چنان چاه کوفه دلم مرتضایی است ولای علی داده قدر و بهایم چه هجران سختی، تمامی ندارد شب و روز، دلتنگِ کرب و بلایم قسم بر سحرهای ماه مبارک گرفتم من از خاک تربت، شفایم حسین است گرمای اشک روانم به داغ غمش سال ها مبتلایم غروبی لبم خشک شد، برایش ز بس گریه کردم، گرفته صدایم چه داغ بزرگی، چه تصویر سختی به فکر تنِ مانده بر بوریایم چه آه حزینی، بُنیّ بُنیّ... پریشان این آه خیرالنسایم eitaa.com/abdorroghaye
حال خوش ما برکتی از حال خدیجه است امشب شب خیراتِ سر سالِ خدیجه است تنها نه پیمبر که خداوند تعالی در هر دو سرا در پی اجلال خدیجه است احمد برسد در صف محشر به نجاتش در بندگی اش هر که به دنبال خدیجه است ای اهل سحر، اهل مناجات بدانید حتی نمک سفره ی ما مال خدیجه است او مادری اش منحصرا مختص شیعه است حب علی انگیزه ی غربال خدیجه است زهرا چه یتیمانه کنار تن مادر گریه کن آشفتگیِ حال خدیجه است در وقت سفر چشم نبی ملتمسانه خیره سوی بستر، به پر و بال خدیجه است والله قسم راز حسینی شدن ما یک گوشه ای از برکت اموال خدیجه است شاه دو سرا گفت: أنا إبنُ خدیجه تا خلق بدانند که از آل خدیجه است هر جا کفنی بود بگریید بر ارباب این سیره تأسیِ بر اعمال خدیجه است هر مرثیه خوانِ نوه اش خوب بداند بر روی لبش روضه ی گودال خدیجه است eitaa.com/abdorroghaye
فقری که نخ نما شده اش آستین ماست گویای عشق بی طمع و راستین ماست ما شیعیانِ خانه به دوش محبتیم دنیا فقیر عزت و خانه نشین ماست   از طول سجده نیست اگر قیمتی شدیم از گرد تربتی است که روی جبین ماست دار و ندار ما همه اش اشک روضه هاست گریه، سزای عشق و نشان از یقین ماست مانند حب احمد و زهرا و مرتضی حب خدیجه پایه ی اصلی دین ماست تنها نه نام او به روی دختران ماست نام خدیجه نقش به روی نگین ماست چادر نماز مادرمان، بانوی حجاز هر دو جهان تجلی حِصن حصین ماست بانوی بی قرینه ی احمد خدیجه است او اولین مرید رسولِ امین ماست ما سائلان مادر زهرای اطهریم بر دست رحمتش نظر خوشه چین ماست کوثر به او رسیده و ابتر به دیگران لعنت به دیگران سخن دلنشین ماست بر شعله می کشیم زمانی سقیفه را فعلا تقیه بندِ دل آتشین ماست مولای ما می آید و حق می شود عیان درک ظهور حاجت قلب حزین ماست eitaa.com/abdorroghaye