eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
1.2هزار دنبال‌کننده
34 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
همین که بوی شب جمعه می رسد از راه اسیر کرب و بلا می شویم با گریه حسین کشته ی اشک است، پس به عشق حسین فدای شاهِ وفا می شویم با گریه eitaa.com/abdorroghaye
من بی خیال هر دو جهان، عاشقش شدم دیدم ولی که هر دو جهانم دهد حسین Eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند جسمم به کوی یار وطن داشت، کاش داشت لفظم توانِ عرض سخن داشت، کاش داشت در پیشگاه حضرت ارباب ذوالکرم جانم بهای هدیه شدن داشت، کاش داشت اشکم، به زیر قبه ی کرب و بلا سرود: یک بارگاه، صحنِ حسن داشت، کاش داشت شمر لعین اگر طمع ملک ری نداشت شرم از حسین مطمئنا داشت، کاش داشت ای کاش کربلا عوض تکه ای حصیر بر این غریبِ تشنه، کفن داشت، کاش داشت زهرا رسید‌ه است، حسینِ شهید کاش حداقل سری به بدن داشت، کاش داشت جسمش سه روز روی زمین ماند تا شود سهمش حصیر و دفن به دست بنی اسد http://eitaa.com/abdorroghaye
با حال زار و مضطرم بوسه گرفتم از عکس صحن دلبرم بوسه گرفتم با گریه خوابم برد دیشب، تا خود صبح در خواب از کل حرم بوسه گرفتم روی نگین خاتمم نام حسین است با نیت از انگشترم بوسه گرفتم کارم جلو افتاد تا از مهر تربت در سجده با چشم ترم بوسه گرفتم من که نشد از مرقدش بوسه بگیرم جایش ز دست مادرم بوسه گرفتم خیلی دلم بر غربت و تنهایی اش سوخت از قاب عکس رهبرم بوسه گرفتم جانم فدایش زیر لب ارباب می گفت: از لاله های پرپرم بوسه گرفتم مانند صفحه صفحه ی قرآن پاره از قطعه های اکبرم بوسه گرفتم می گفت با مشک پُر از تیر علمدار از بازوی آب آورم بوسه گرفتم جای رباب و اهل خیمه پشت خیمه از کام خشک اصغرم بوسه گرفتم وقت وداع آخرم با نیمه ی خود از چشم خیس خواهرم بوسه گرفتم شاید برای آخرین بار است، شاید از روی ناز دخترم بوسه گرفتم... eitaa.com/abdorroghaye
گریه ی بی صدا قبول نشد هرچه کردم دعا قبول نشد عده ای در مسیر دلدارند نوکری های ما قبول نشد شد پذیرفته کار بی منت کار با ادعا قبول نشد بهر وصلش چه نذرها کردم نذری ام منتها قبول نشد بنویسید باز هم امسال عبد سر به هوا قبول نشد منم آن روسیاه و بی کس که نزد مولا رضا قبول نشد صحن حیدر چقدر زیبا بود حیف! دیگر گدا قبول نشد هرچه گفتم وَ لا تؤدّبنی... حاجتم از قضا قبول نشد تا سحر ناله کردم از جگرم کربلا... کربلا... قبول نشد شعرها یک به یک خریده شدند شعر این بی بها قبول نشد حرف زینب که گفت با قاتل بس کن ای بی حیا... قبول نشد زیورم را بگیر و سر نبرش... لااقل از قفا، قبول نشد با عصا پیری آمد و می زد گفت ضربات پا قبول نشد https://eitaa.com/abdorroghaye
بیمار می شویم، دوا لطف می کنند دلمرده می شویم، دعا لطف می کنند هر قدر هم که پشت، بر این خاندان کنیم بر ما همیشه آل عبا لطف می کنند ما غافلیم و زود فراموش می کنیم این قوم، بی صدا به گدا لطف می کنند آن قدر با وقار و بزرگند، وقت جود... از پشت درب و زیر عبا لطف می کنند هرجا حسین گفته شود صحن کربلاست هرجا که هست کرب و بلا لطف می کنند با این همه گناه شدم زائر حسین خیلی به من امام رضا لطف می کنند برگ برات خویش گرفتم به روی دست امضای شاه طوس روی برگه ی من است با کسب اذن از سوی آب آور حسین رفتیم زیر قبه و بالاسر حسین این حب باطنی است، همان گرمی دل است با گریه می رسیم همه محضر حسین خیلی برای این که حسینی شویم ما زحمت کشیده اند پدر مادر حسین بالانشین شدن اثر یک توسل است پایینِ پا، کنار علی اکبر حسین این بوی سیب چیست که پیچیده در حرم؟ گویا هنوز مانده زمین، پیکر حسین  آتش گرفته ایم ازین خشکی و تَری خشکی کام و غربتِ چشم تر حسین  گر که حسین طرفه نگاهی عطا کند از این خراب، حُر حسینی بنا کند  جسمم به کوی یار وطن داشت، کاش داشت لفظم توانِ عرض سخن داشت، کاش داشت در پیشگاه حضرت ارباب ذوالکرم جانم بهای هدیه شدن داشت، کاش داشت اشکم، به زیر قبه ی کرب و بلا سرود: یک بارگاه، صحنِ حسن داشت، کاش داشت شمر لعین اگر طمع ملک ری نداشت شرم از حسین مطمئنا داشت، کاش داشت ای کاش کربلا عوض تکه ای حصیر بر این غریبِ تشنه، کفن داشت، کاش داشت زهرا رسید‌ه است، حسینِ شهید کاش حداقل سری به بدن داشت، کاش داشت جسمش سه روز روی زمین ماند تا شود سهمش حصیر و دفن به دست بنی اسد https://eitaa.com/abdorroghaye
شب جمعه است... هوایت نکنم می میرم یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم   ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی از فراق تو شکایت نکنم می میرم   سجده بر خاک درت سیره ی هر معصومی است سجده بر تربت پایت نکنم می میرم   دوری ات درد من و نام تو درمان من است تا خود صبح صدایت نکنم می میرم   به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم   "وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم"   جان ناقابل من کاش فدای تو شود اگر این جان به فدایت نکنم... می میرم!   شعرهایم همگی درد فراق است... ببخش صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم https://eitaa.com/abdorroghaye
چون منِ بی سرو پا که نشدم دعوت، کیست؟ هرچه کردم نشد آخر، چه کنم؟ قسمت نیست از گدایی که‌ خودش سوخته و جا مانده هی نپرسید چرا و چه شده؟ علت چیست؟ http://eitaa.com/abdorroghaye
تقسیم بندی اشعار موجود در کانال: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ مولا رضاست می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم https://eitaa.com/abdorroghaye
وبذکرك عاش قلبی... شب زیارتی است و حرم صفا دارد دلم هوای سحرهای کربلا دارد فدای معرفتت، در بهشت روضه ی تو هنوز لات محله برو بیا دارد به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد حسین... زندگی من، حسین... یار دلم کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟! بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده بگو حساب مرا از همه سوا دارد به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد هزار بار بمیرم به شوق دیدارت دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد اگرچه میل دل نوکران زیارت توست دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم زوال دارد و تاریخ انقضا دارد بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟! نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد فقط برای تو این کوفه بوریا دارد https://eitaa.com/abdorroghaye
رفته ام تا پرتگاه اما خدا نگذاشته لطف او هرگز مرا بر خویش وا نگذاشته دوست دارم عادت او را که بنده پروری است فرقی اصلا بین دارا و گدا نگذاشته کارِ این صاحب‌کرم همواره دارد حکمتی بنده ای را بی جهت در تنگنا نگذاشته شد مقرب هر کس که بعد از توبه اش عهد خود را با خدایش زیر پا نگذاشته نیمه شب ها بی قراریم و برای عاشقان خواب راحت، دوری از کرب و بلا نگذاشته سربلند عالم است آن کس که وقت بندگی سر به جز بر تربت خون خدا نگذاشته کِشتی این روضه ها امن است و ظلمت بارها خواست غرقم سازد اما ناخدا نگذاشته او که باب رحمت و باب نجات امت است بین سختی ها مرا هرگز رها نگذاشته دوستان رفتند از دورم، فقط مانده حسین باز هم تنها مرا آن باوفا نگذاشته روضه ی لب های خشک و تشنه اش در کربلا روزِ خوش اصلا بر اهل کبریا نگذاشته مادرش اینجاست برگردان سخن را روضه خوان خنجرش را شمر اصلا بر قفا نگذاشته پیکرش حتما کفن شد، آن تن صدپاره را... حضرت سجاد، بین بوریا نگذاشته https://eitaa.com/abdorroghaye