eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
873 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
امام عصر نظر می کند، حواست هست؟ به هر محله گذر می کند، حواست هست؟   بدون یار و غریبانه در دل صحرا عزیز فاطمه سر می کند، حواست هست؟   شبیه مادر خود، خانه خانه مردم را از انتظار خبر می کند، حواست هست؟   در انتظار من و تو نشسته، با گریه... شبِ بلند سحر می کند، حواست هست؟   هر آن که گریه نکرد از مصیبت زهرا به روز حشر ضرر می کند، حواست هست؟   شنیده ایم غم کوچه را ولی آقا نظر به کوچه و در می کند، حواست هست؟   به روی حوریه حتی سقوط برگ درخت یقین که زود اثر می کند، حواست هست؟   ****   آهای شمر لعین مادری سرِ گودال نظر به ذبح پسر می کند، حواست هست؟ https://eitaa.com/abdorroghaye
از غم دوری ات ای یوسف دل، محزونم چه کنم با غم و با غصه ی روز افزونم؟!   بسته شد روزنه ی نور به رویم کم کم زیر بار گنه و معصیتم، مدفونم   حق من بی سر و پایی است ولی لطف کن و از سرِ سفره ات ای یار نکن بیرونم   ضعف کردم سرِ بخشیده شدن تا که خدا به مناجات تو بخشید مرا، ممنونم   خونشان ریخت ولی پرچم یا فاطمه ماند همه ی عمر به خون شهدا مدیونم   گفت زهرا به علی خوب شدم، گریه نکن من فقط از غم تنها شدنت دلخونم   نگذارم ز سرت تار مویی کم بشود با همین پیکر درهم شده و گلگونم   نگرانم بروم خشک شود کام حسین سالیانی است که از غربت او محزونم https://eitaa.com/abdorroghaye
شکر خدا... گفتیم: "اُرشدنا اباصالح" رو بر کسی ننداختیم الا اباصالح   هر بار گم کردیم راه هل أتایی را گفتیم با گریه مدد کن یا اباصالح   ای مُصلح عالَم، نظر کن صالحم فرما سویت رسیده قطره، ای دریا اباصالح   بنده شدن اوج تمنای بزرگان است وقتی که باشد سرور و مولا اباصالح   امروز هر کس نوکر زهرای اطهر شد دستش بگیرد از کرم فردا اباصالح   ای راه گم کرده بیا، وقت توسل شد همدرد شو در این مصیبت با اباصالح   گریان زهرا که شدی دیگر بدان قطعا راهی نمانده تا خدا یا تا اباصالح   من عذر خواهی می کنم از ساحتت آقا آتش به پشت در شده برپا اباصالح   این در که می سوزد میان شعله ی آتش ای وای اگر افتد روی زهرا، اباصالح https://eitaa.com/abdorroghaye
در دیده ام غایب شدی، در جان من نه خالی شد از یادت جهان، کنعانِ من نه   مؤمن شدم بر کعبه ی رویت ندیده عمرم به سر آمد ولی ایمان من نه   دیشب که خوابیدم به یادم گریه کردی چشمان تو گریان شد و چشمان من نه   احسان و لطفت هر دقیقه شاملم شد یک لحظه دیدی خوبی و احسان من؟ نه   جز در غم زهرا شده قدری گذارم... رؤیت کند اشک مرا مژگان من؟ نه   ای دل بسوز از غربت حیدر که می گفت: رو بر مگردان فاطمه جان، جانِ من نه   باور ندارم... یارِ هجده ساله زود است پر می کشی از کلبه ی احزان من؟! نه...   باید به چاه کوفه گویم درد خود را دامان تو گلگون شده دامان من نه https://eitaa.com/abdorroghaye
گم شدی بنده ی گمراه؟ بگو یا زهرا با ولی باش، سحرگاه بگو یا زهرا   هر زمان از نظرِ حجت حق افتادی زود هنگامِ بزنگاه بگو یا زهرا   چاه دنیا چقدر شأن تو را پایین بُرد در دل ظلمت این چاه بگو یا زهرا   گر دلت خواست دعاگوی تو باشد مهدی با دل زخمی و با آه بگو یا زهرا   صاحب العصر دلش سوخته از فاطمیه بهرِ قلب ولی الله بگو یا زهرا   هر زمان مادری آمد برود از گذری گر زمین خورد سرِ راه، بگو یا زهرا   دیده ات خورد به مسمار بگو یا حیدر دیده ات خورد به درگاه بگو یا زهرا https://eitaa.com/abdorroghaye
خورشید، نهان گشته ز انظار، انگار نه انگار ماییم همان قوم گرفتار، انگار نه انگار   مستانه به دنبال گناهیم، در ظلمت چاهیم او مانده ولی منتظر یار، انگار نه انگار   جز جرم و خطا هیچ نداریم، شرمنده ی یاریم خون شد دل زهرایی دلدار، انگار نه انگار   در نافله اش فکر احباست، آن قدر که آقاست انگار نبودیم خطاکار، انگار نه انگار   گفتیم عزدار بتولیم، با آل رسولیم گفتند خوش آمد به گنهکار، انگار نه انگار   شب ها به در خانه ی شان رفت، با قد کمان رفت دیدند شده دست به دیوار... انگار نه انگار   زهرا و دو چشمان پر از آب! ای وای بر اصحاب دیدند همه حق شده انکار...انگار نه انگار   این شاخه ی فردوس ثمر داشت، مسمار خبر داشت بی عاطفه انگار نه انگار، انگار نه انگار https://eitaa.com/abdorroghaye
باغ و بهارم، در خزانی زرد، برگرد گرمایِ عمرم، در هوایی سرد، برگرد   عمر گران، بی دیدنِ رویت هدر شد هجران، چه خاکی بر سر ما کرد، برگرد   از معصیت ها، عاقبت رنگِ سیاهی... سایه به روی شهرمان گسترد، برگرد   دوریِ از خورشید، در دوران تاریک غم را میان سینه ها پرورد، برگرد   خسته شدی از دست ما؟! العفو، العفو خسته شدیم از دوری ات، برگرد، برگرد   برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را زهراست تنها و چهل نامرد... برگرد   آقا قسم بر ناله ی " فِضه خُذینی" آقا قسم بر سینه ی پر درد برگرد   ****   ای شاهِ لب تشنه که در گودال ماندی زهرا برایت ظرف آب آورد، برگرد https://eitaa.com/abdorroghaye
رزق حلالِ فاطمی از آسمان نخورد هر کس که غصه ی غمِ صاحب زمان نخورد با بدترین گناه، تفاوت نمی کند آن طاعتی که مُهر ولی پایِ آن نخورد باید که شک کند به مسیرِ تقربش عاشق اگر که طعنه و زخم زبان نخورد سگ شهره شد به خوی وفا، چون تمام عمر از دستِ غیرِ صاحب خود، استخوان نخورد خوشبختِ واقعی است گدایی که لحظه ای از پشت خانه ی گلِ نرجس تکان نخورد زاهد به زُهد محض به جایی نمی رسد دودِ چراغ اگر درِ این آستان نخورد شیعه نخوان هر آن که به نعمت قرین شد و... اندوهِ جیب خالیِ یک ناتوان نخورد هر دل که سوخت پای غریبی مرتضی جز مُهر عشقِ فاطمه، مُهر و نشان نخورد باید دروغ روضه بخوانیم، چاره چیست؟! خیرالنساء... سیلیِ نامحرمان نخورد وقتی که رنگ از رخ زردِ بتول رفت با صورتش به چوبه ی در، بی گمان نخورد ضربِ غلافِ قنفذ ملعون، به بازوی... حوریه ی امیر عرب، آن زمان نخورد *** اصلا که گفته؟! قاری قرآن و خیزران؟! کامِ حسین بین طبق خیزران نخورد https://eitaa.com/abdorroghaye
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شوم دوباره گریه کنِ مادرت حساب شوم مرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکن ز محضرت بروم هر کجا، خراب شوم به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم خودت کشیدی ام از چاه معصیت بیرون نخواستی که زمینگیرِ منجلاب شوم بیا که سوختم از درد دوری ات عمری بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟ به برکت نظرت، در عزای فاطمیه... دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم زمان روضه ی سخت بتول، چون اسپند میان شعله ی آتش پر التهاب شوم چه عاشقی است که با درد، فاطمه می گفت: فدای غربت و اشکِ ابوتراب شوم برای اینکه نبندند دست حیدر را به خون سینه ی خود پشت در، خضاب شوم سریع فضه بپوشان رخ کبودم را علی خجل بشود، از خجالت آب شوم حسین تشنه نمانَد، حسین را دریاب فدای تشنگی اش زیر آفتاب شوم https://eitaa.com/abdorroghaye
الا که در همه جا حاضر و هویدایی چه خوانمت که ز توصیف من مبرایی اگرچه دیر به درگاهت آمدم اما به سوی بنده ی شرمنده، زود می آیی چقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو... به حلم و مرحمتت کرده ای شکیبایی قرار بود مقرب شوم به درگاهت ولی حجاب شد این پرده های دنیایی دلم هوای نجف کرده یا ولی الله هوای نیمه شبِ آن دیار رؤیایی حلال کن که ندیدی به نامه ام خیری نداشتم بجز اشک دو دیده، دارایی خدا کند که همین اشک های ناقابل به قلب غرق به خونت دهد تسلایی به زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانش علی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی "به عزت و شرف لا اله الا الله" شده است نغمه و صوتِ غریب مولایی به زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد... گرفته اید ز بیت علی چه زهرایی تمام بستر و دیوار و دسته ی دستاس تمام زندگی ما شده گل آرایی دری که سوخته با یک اشاره می افتاد نداشت هیچ نیازی به ضربه ی پایی چه زود شد سحر و رفت لیلة القدرم کنار این همه غم مانده ام به تنهایی https://eitaa.com/abdorroghaye
جهت سهولت در دسترسی مخاطبین محترم، تقسیم بندی اشعار موجود در کانال صورت پذیرفت: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye