eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
846 دنبال‌کننده
34 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
رحمت بی وقفه ای ایجاد شد آمد و عرش خدا آباد شد خانه ی موسی بن جعفر شاد شد غصه و غم از دلم آزاد شد اشکِ شادی روی مژگان آمده خواهر شاه خراسان آمده می چکید آیات توحید از رخش بوی ناب یاس پیچید از رخش شاه هشتم بوسه می چید از رخش می دمید انوار خورشید از رخش بس که در عصمت مقامش داده حق حضرت معصومه نامش داده حق ذکرِ بر روی لبانش یا رب است بانوی معصومه ی این مکتب است وصف او مانند وصف زینب است نزد حق از بس که والا مرتبه است حجت حق، جان فدایش می شود عرش حق مست دعایش می شود در حریم او دعا می آورند عقده بر عقده گشا می آورند حاجت کرب و بلا می آورند ناتوان، بهر شفا می آورند معجزاتش سهل و رایج هست او دختر باب الحوائج هست او از گناه و معصیت طاهر شدم تا میان صحن او حاضر شدم روی خاک افتادم و شاکر شدم چهارده معصوم را زائر شدم چون مرادم بانوی قم می شود قبر زهرا هم تجسم می شود بی نوا آمد مقام از او گرفت پادشاهی را غلام از او گرفت اعتبار و احترام از او گرفت آبرویی مستدام از او گرفت زائرانش را بهشتی می کند عاری از هر نوع، زشتی می کند ما فقیر رحمت معصومه ایم ریزه خوار و رعیت معصومه ایم زیر بار منت معصومه ایم خاک پای حضرت معصومه ایم روز و شب بر او توسل می کنیم بر خدای او توکل می کنیم آمد و قم میزبان عشق شد بر سرش گل ها نشان عشق شد آمد و مرثیه خوان عشق شد روضه خوان قدکمان عشق شد آسمانش خالی از کوکب نبود غافل از مرثیه ی زینب نبود سنگ نه... روی سرش گل ریختند شعله نه... بر معجرش گل ریختند ضربه نه... روی پرش گل ریختند هر کجا دور و برش گل ریختند خوب شد در قم دلش غمگین نشد خوب شد بر ساحتش توهین نشد http://eitaa.com/abdorroghaye
غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردی هجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردی از داغ دوری پدر، قدت کمان شد از غربتِ زندان شنیدی، صبر کردی هر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی... چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردی عزم سفر کردی، بلا دیدی در این راه با شوقِ این که می رسیدی، صبر کردی در ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرم زهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردی تا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدی بینِ مریدان با امیدی صبر کردی تا قم رسیدی، یادِ زینب گریه کردی پیراهن از داغش دریدی، صبر کردی گفتی چگونه عمه در داغ حسینت تا قتلگاهِ او دویدی صبر کردی؟! مانند گل دانه به دانه با دل خون از پیکرش سر نیزه چیدی، صبر کردی در شام، وقتی چادرت می سوخت، دورت... نه یار بود و نه مریدی، صبر کردی جای تمام بچه ها شلاق خوردی از دردِ کعبِ نی خمیدی، صبر کردی تا روز آخر روضه های کربلا را در سینه ی ما پروریدی، صبر کردی https://eitaa.com/abdorroghaye
بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است سائلی کردنِ از فاطمه ی معصومه است دختر بابِ حوائج شدنش حکمت داشت چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟! شأن او شأن امام است که نامعلوم است اوج خوشبختی ما کلبِ سرایش شدن است هر کسی نیست سگِ فاطمه، بختش شوم است چهارده نور به دل دارم و این بانو هم خواهر حضرت خورشید در این منظومه است نام زوار حریمش که بهشتی شده اند در میان صحف مادر او مرقوم است هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند از عنایات غریب الغربا محروم است روز محشر به محبش برسد دار نعیم سهم هر کس نشود نوکر او زقوم است حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد جنتِ بی حرمش باغچه ای موهوم است سال ها دوری بابا و برادر دیدن... گوشه ای از غم و دردِ دل این مظلومه است در غریبی زیادش فقط این نکته بس است شیعیانش نشنیدند که او مسموم است https://eitaa.com/abdorroghaye
السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه حضرت معصومه ی آل پیمبر، فاطمه مظهر الله اکبر، ای سراسر فاطمه می زنم از دل صدا با حال مضطر فاطمه   تا که هر دفعه دلم از دست این و آن شکست بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست   بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟! پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟! تشنه ی عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟! شوق طوف مرقدت دارم، براتم می دهی؟!   دل بر احسان شما بستم، مرا هم می خری؟ سائل کوی رضا هستم، مرا هم می خری؟   از فراق باغبان گلبرگ ها پژمرده است بر دل زهرایی ات مُهر جدایی خورده است خاطرت از دوری شمس الشموس آزرده است رنگ و رویت را مصیبت های ساوه برده است   خواستی تا منزل جانان روی اما نشد آمدی تا زائر دلبر شوی اما نشد   مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند دسته دسته لاله ی پرپر به دورت ریختند با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند   خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند گریه کن های مصیبت های عمه زینب اند   خوب شد سنگی در این جا سوی ابرویی نرفت شعله ای از آسمان مابین گیسویی نرفت بهر غارت سینه ریزی و النگویی نرفت روی صحن سینه ای شمرِ سیه رویی نرفت   خنجر کندی مداوای دلی محزون نشد آسمان شهر قم شش ماه رنگ خون نشد   از روی نیزه سری این جا نمی افتد زمین خواهری در بین مرکب ها نمی افتد زمین دختری در زیر دست و پا نمی افتد زمین چادر ذریه ی زهرا نمی افتد زمین   من کجا و خواندن ابیات مکشوفه کجا؟! ساکنان قم کجا و لشگر کوفه کجا؟! https://eitaa.com/abdorroghaye
در دلم تا درد و ماتم پا گرفت غم میان سینه ام تا جا گرفت درد دنیا قوتم را تا گرفت حضرت معصومه دستم را گرفت احتیاجم، احتیاج دائمم بنده ی اولاد موسی الکاظمم سیره ام بر حق توکل کردن است درد و غم ها را تحمل کردن است دوری از رنگ تجمل کردن است بر بزرگ قم توسل کردن است تا که در راه قم و آن حومه ام در پناه حضرت معصومه ام جان فدای گریه های هر شبش سوختن از درد هجران و تبش ناله ی أمّن یُجیبِ بر لبش با دل خون گریه ی بر زینبش سالها با کوهی از آزار و درد صبر کرد و صبر کرد و صبر کرد در کنارش، سال ها بابا نبود در دلش از غصه دیگر جا نبود داغ او هجران یک مولا نبود آه، نزد او رضا حتی نبود آن قدر گریان دو محبوب شد از غم هجران چنان یعقوب شد من بمیرم که برادر را ندید التیام قلب مضطر را ندید آمد اما روی دلبر را ندید بار آخر سبط حیدر را ندید دور ماند از دلبر و از درگهش شد شهادت آخرین منزلگهش خوب شد در قم نگاه بد نبود رد شدند از کوچه های شهر، زود شکر حق اصلا نشد رویی کبود تازیانه ها نمی آمد فرود سنگ بر پیشانی حضرت نخورد زیر پا نام برادر را نبرد سوخت بین نار؟! نه یک لحظه نه زینتش شد خار؟! نه یک لحظه نه رفت تا بازار؟! نه یک لحظه نه ماند در انظار؟! نه یک لحظه نه بین بستر ناله زد با هر نفس وقت رفتن، یاد زینب بود و بس یاد آن خواهر که دید از خیمه گاه نیست اصلا حال یارش رو به راه مانده در گودالِ مقتل، بی پناه میزدش با کینه شمر روسیاه خسته شد ملعون، روی سینه نشست آنچنان زد که دل زینب شکست https://eitaa.com/abdorroghaye
جهت سهولت در دسترسی مخاطبین محترم، تقسیم بندی اشعار موجود در کانال صورت پذیرفت: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye
ای رحمت بی انتها، ای گوهر عشق عرض سلامم خدمتت، ای خواهر عشق مثل برادر، صاحب خیر کثیری معصومه، ای خورشیدِ ذره پرور عشق یا فاطمه، از نسل زهرایی و قطعا خالق، چشانده بر تو هم از کوثر عشق ای باب حاجت، دختر باب الحوائج الگوی دخترهای مؤمن، دختر عشق صحن و سرایت، صحن کل اهل بیت است پیداست تحت قبه ات، هر مظهر عشق وجهی ز عشق اهل ایران قلب طوس است در قم تجلی کرده وجه دیگر عشق از عارفان و سالکانِ سیر حق شد هر کس تلمذ کرد در قم، محضر عشق ای صاحب شأن و مدارج، بین جنت... منت گذار و این گدا را کن شفاعت تا دوخت چشمش را به چشمان سیاهت آرامش موسی بن جعفر شد نگاهت بس که برادر بوسه بر پیشانی ات زد بوی خراسان می وزد از بارگاهت وقتی پدر فرمود جان من فدایش بر اهل معرفت عیان شد جایگاهت مرغ دلم هرجایی و سر به هوا بود افتاد تا راهش به قم، شد سر به راهت هر دل که در آن نیستی بی سرپناه است فارغ شدم از هر بلایی در پناهت بهر شهادت روسفید و لایقش کن تا که نمرده این غلام روسیاهت بانو قسم بر وعده ی صادق کمک کن تا که شوم از شیعیان دل بخواهت هجران چشیده، هجر مهدی کشته ما را خم کرده این اندوهِ سنگین، پشت ما را بی یوسف زهرا غم ما بی شمار است وضعیت ما، بین دنیا گریه دار است ای که چشیدی سال ها دوری دلبر با ما بگو کِی آخر این انتظار است؟ بیچاره آن عاشق که دور از مرقدت ماند خوشبخت آن عاشق که با تو همجوار است دلتنگی و اشکم به یاد بارگاهت لطفی است که از جانب پروردگار است آرامش و گرما و شور بین صحنت کهف و پناه امن من، در روزگار است رخصت بده تا نوکرت باشم همیشه نوکر شدن بهر کریمان افتخار است رزق دو چشمم را محرم، بیشتر کن قلبم برای ماه ماتم بی قرار است ای نور، بر تاریکی قلبم جلا ده رزق زیارت، یک سحر در کربلا ده https://eitaa.com/abdorroghaye